eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
917 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
اینم هیس هیچی نیست برگرفته از سرگذشت استعمار
با اینکه بازی ساده ایه ولی گرافیک گوگولی داره.😁
با شجاعت وارد میدان کار شوید وقتی با چنین وضعیّتی روبه‌رو هستیم، چه راه‌هایی پیش پای ما هست و چه باید کرد؟ باید مرعوب شد؟ پاسخ این سؤال مهم را، چند سال پیش، رهبر انقلاب داده‌اند: «یک دوگانه‌ی دیگر [در مواجهه با حوادث]، دوگانه‌ی ترس و دلیری است. یک وقت انسان وارد میدان میشود امّا میترسد؛ از دشمن، از حادثه، از ورود در غمرات میترسد، با ترس وارد میشود؛ این یک جور عکس‌العمل و واکنش و حضور در مقابل دشمن است، یک وقت با دلیری وارد میشود. در روایات دارد «خُضِ الغَمَراتِ لِلحَق»؛ وارد میدان میشود با دلیری، با شجاعت؛ این هم یک جور دیگر برخورد. ببینید، ما نگاه کنیم به وضع کشورهای دنیا؛ کشورهایی که ما با آنها آشنا هستیم، مسائلشان را میدانیم؛ هر دو جور حرکتها را ما در کارهای اینها می‌بینیم. فرض بفرمایید مثلاً یک جاهایی وارد میشوند [در مقابل] فشار آمریکا روی بعضی از کشورها؛ یک جا با شجاعت وارد میشوند، با دلیری وارد میشوند، یک جا با ترس وارد میشوند؛ هر کدام یک جور است؛ آن کسی هم که با ترس وارد میشود، ممکن است یک حرکتی بکند امّا نوع آن حرکت با نوع حرکت آن کسی که امیدوارانه، با شجاعت وارد میشود تفاوت دارد.» ۱۳۹۷/۱۲/۲۳ بدیهی است که ورود دلیرانه و شجاعانه به موضوعات، منافاتی با عقل و تدبیر و محاسبه ندارد. البتّه این نکته نیز گفتنی و قابل توجّه است که همیشه عدّه‌ای هستند که سعی دارند ترس‌های خود را در لفافه‌ای از عقلانیّت و تدبیر بپیچند و عرضه کنند.تجربه و تعقّل نشان می‌دهد که دشمن، به دلایل مختلف، دست از سیاست اجبار و تهدید نخواهد کشید، چرا که اوّلاً جایگزین چندانی برای آن ندارد و ثانیاً به این سیاست معتاد شده است. هفته‌نامه‌ی نیوزویک در یکی از مقالات خود نوشته بود: «واشنگتن به تحریم‌ها معتاد شده است، مانند یک کودک پنج‌ساله که به آب‌نبات معتاد است.» البتّه اعتیاد آمریکا فقط به تحریم نیست، بلکه این کشور به ارعاب و جنگ روانی در سایر عرصه‌ها نیز معتاد است.همان‌طور که رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار هفته‌ی گذشته تأکید کردند، راه مقابله با این جنگ روانی مشخّص است؛ از جمله اینکه «باید از جوانانی که بدون احساس ترس و تأثیرپذیری از سخنان دیگران در مقابل جنگ روانی دشمن ایستادند، قدردانی کرد و این حقیقت را باید در آثار و تولیدات هنری و بزرگداشتها مجسّم کرد و زنده نگاه داشت.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اَنار نیوز🎙
🎙 ♨️مصاحبه با سرکار خانوم سراب.میم، یکی از نویسندگان ژانر مذهبی، خانوادگی، اجتماعی مربوط به را در ادامه می‌خوانید👇🍃 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
هدایت شده از اَنار نیوز🎙
🎙 ⚪️سلام و برگ. امیدوارم حالتون خوب باشه. اول از همه بگید که نظرتون راجع به چیه و به نظرتون اون رونق و مشارکت رو نسبت به قبل به باغ انار برمی‌گردونه یا نه؟! ⚫️سلام خدمت دوستان. ان شاءالله بهره کافی رو از ایام عزاداری اهل‌بیت برده باشید. به طور کلی طرح و برنامه‌ای خوبیه. ولی همیشه یه طرح و برنامه خوب نمی‌تونه ما رو به مقصود برسونه اگه همکاری لازم رو با هم نداشته باشیم. امیدوارم کنار همدیگه بتونیم کارهای خوبی تولید کنیم. ان شاءالله بقیه دوستان بزرگوار هم بیان و یاری برسونن. ⚪️درباره‌ی داستان باند پرواز که قراره از اربعین حسینی پخش بشه، برامون بگید. از کِی شروع شد و تا الان چقدر از کار پیش رفته و آیا نگارشش تموم شده یا نه؟! ⚫️همون روزهای اولی که گروه ایجاد شد و دور هم جمع شدیم، ایده های خام ارائه شد و چون قرار بود اولین پخش داستان با گروه مذهبی، اجتماعی و خانوادگی باشه. سعی کردیم خیلی سریع به توافق برسیم و ایده و پیرنگ اولیه رو سرو سامان بدیم. ⚪️چه‌جوری این داستان نوشته شده؟! چند نفر توی این کار دخیل بودن و اینکه اگه میشه، خلاصه‌ای از این داستان رو برامون بگید. ⚫️بعد از اینکه پیرنگ رو قطعی کردیم، قرار گروه بر این شد هر کس یه گوشه از کار رو دست بگیره و بنویسه و به خاطر اینکه قلم ها یک دست بشه، آخر کار یه نفر کار ویرایش و ویراست رو برعهده بگیره. ۷ نفر توی کار سهم داشتند و درباره خلاصه...داستان درباره پسری هست که بخاطر قولی که داده وارد یه سفر میشه که زندگیش رو تغییر می‌ده. ⚪️نقش شما توی این داستان چیه و اینکه از تجربه‌ها و مزایا و معایب کار و نوشتن داستان گروهی برامون بگید. اینکه در کل گروهی نویسی خوبه یا نه؟! ⚫️نقشی توی خود داستان نداشتم...ولی توی نوشتنش نقش داشتم. مرتب کردن پیرنگ و نوشتن یه بخش کوچیک از داستان به عهده من بود که امیدوارم هم دوستان همگروهی هم خواننده‌های محترم راضی باشن. خب من قبلا هم تجربه گروهی نویسی داشتم. مزیت اصلیش اینه که میشه نقض های یکدیگر رو کامل کنیم. مثلا یکی ایده‌های خوبی داره و دیگری پیرنگ ها و دیالوگ‌های خوبی می‌نویسه که شاید بقیه نتواند مثل اون بنویسند‌. عیبی هم که داره اینه گاهی ممکنه نظرمون با نظر گروه یکسان نشه و یکمی اختلاف پیش بیاد. ولی اختلافاتش هم بعدا خاطره میشه و از دلش یه داستان دیگه خارج میشه. ⚪️در آخر اگر مایلید، کمی از خودتون بگید. محصلید یا شاغل؟! رشته‌ی تحصیلیتون چیه و از کِی وارد باغ انار و عرصه‌ی نویسندگی شدید؟! ⚫️در حال حاضر طلبه سطح ۲ حوزه علمیه خراسان هستم. کارشناسی علوم قرآن و حدیث خوندم. ۱۵ ساله بودم که نوشتن رو شروع کردم الان تقریبا ۱۱ ساله... و همون سال اول تأسیس باغ انار به این مجموعه پیوستم. انجمن های دیگه هم عضو بودم ولی چون افکارم باهاشون درتضاد بود. نمی‌تونستم دووم بیارم و احساس تعلق خاصی به این انجمن نویسندگی دارم. وهیچ وقت فکر نکردم که گروه ترک کنم. و امیدوارم با یاری خدا، رمان های خوب و دل اهل بیت شاد کن از نویسندگان این گروه بخونم. ⚪️خیلی ممنون از اینکه وقتتون رو برای این مصاحبه گذاشتید. 💢مصاحبه‌گر: اَحَف✍ 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
پزشکیان، و ما ادراک پزشکیان :) 🗣 🇮🇷محمد محمدی تبار🇮🇷 @twtenghelabi
خداقوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مجموعه فرهنگی هنری باغ انار تقدیم می‌کند: 🍃 داستان هایی که همچون نفس هایمان، به هم پیوسته‌اند... 🖇 قسمت ششم(پایانی): ✨ ممنونم که تماشا کردید...🌻 @anarstory
این صوت با هوش مصنوعی ایجاد شده😊 اپلیکیشن ایرانی و دانش بنیان البته
این متن رو دادم اپلیکیش ایرانی هوش مصنوعی...
شکل‌گیری شخصیت دبیرستانی بودم که با کتاب «پرواز تا بی‌نهایت» آشنا شدم. روایت شخصیت عباس بابایی؛ خلبان شهید. در آن حس‌ و حال‌های دوران نوجوانی و جوانی به جرأت می‌توانم بگویم این کتاب نقش بزرگی در ویران کردن دوست‌داشتنی های سطحی و بنا شدن ارزش‌های بزرگ انسانی الهی و اصلاح جدی رفتارها و گفتارها، داشت‌. نمی‌دانم تا امروز چند بار این کتاب را خوانده‌ام اما می‌دانم دوست دارم همین امروز یک بار دیگر از ابتدا با تامل و تفکر بیشتر آن را مطالعه کنم. تجسم عملی یک شخصیت واقعی مسلمان، مومن، انقلابی و خدایی. بخش بسیار اندکی از برخی از داستان‌های کتاب را در ذهن مرور می‌کنم‌‌: - دیدم عباس دارد تمام مشق‌هایش را پاک می‌کند، پرسیدم چه می‌کنی عباس جان؟ گفت: بابا گفته من با مداد سرکارش مشق‌هایم را نوشته‌ام و آن مداد بیت المال بوده... - دیدم عباس در وسط تعزیه در نقش حضرت علی‌اکبر در حین رجزخوانی ناگهان از اسب پایین آمد و ادامه رجز را پیاده از اسب خواند. گفتم: چرا این کار را کردی عباس! گفت: لحظه‌ای آن بالا غرور مرا گرفت. خجالت کشیدم... - شنیده شد که شب‌ها در حیاط خوابگاه دانشگاه در زمان دانشجویی در آمریکا بسیار می‌دود. گفتیم چه می‌کنی عباس؟ گفت: با اینکار شیطان را از خود دور می‌کنم... - هرگز لب به پپسی نزد در آمریکا! گفتم چرا عباس؟ گفت: پولش مستقیم می‌رود برای اسرائیل... - دیدم موهایش را با ماشین از ته زده! پرسیدم چرا عباس؟! گفت: وقت زیادی می‌گیرد مرتب کردن و رسیدگی به همین موها جلوی آینه. لای هر تار مویم انگار یک شیطان خوابیده بود!... - در مسجد هنگام دعای کمیل صدای مداح آشنا بود. دیدم عباس است. بعد دعا ناخواسته بلند گفتم: سلام سرهنگ! همه برگشتند... عباس خیلی ناراحت شد. نگو آنجا گمنام شرکت و خدمت می‌کرده. دیگر هرگز پا در آن مسجد نگذاشت... - گفتم عباس ۷۲ ساعت است درست نخوابیدی! گفت جنگ است وقت نیست. لبه جدول خیابان نشست. رفتم خرید برگشتم دیدم همانجا خوابش برده. سکوت کردم تا بیشتر استراحت کند. ناگهان پرید از خواب. خیلی دعوایم کرد چرا صدایش نکرده‌ام... - نوبت سفر حج شد. ناگهان عباس گفت شرمنده ام. من نمی‌توانم بیایم. جنگ است. حج من در آسمان است... عید قربان آسمانی شد... ✍️🚩مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفاقت ما با هم، به روزای بچگی برمی‌گرده برا رفیقش همه کاری کرده همون که مَرده❤️‍🩹:)))) کارگروهی محرم ۱۴۰۳ کلیپ رو خانم نیان درست کردن. @anarstory
نور کاش دخترکی بودم در مسیر مشایه. سینی خرمایم بر کف. روی‌ لباس مشکی عربی‌ام سوزن دوزی زیبا. پدرم پای دیگِ قیمه نجفی. گرم است هوا. پدرم عرق کرده شدید. مادرم با زن ها کبه می‌پزد. خاله کوچیکه پارچ نومی‌بصره در دست. پسر خاله‌ها شربت پخش می‌کنند. من کنار این وان پر از آب به خواب رفتم دیشب. هلابیکم می‌گفت جَدَّم. بِزوّار ابوسجاد. خواب بودم که روحم کنده شد از زمین. کل مشایه را می‌دیدم. مردی را دیدم که مواظب همه دختربچه های این مسیر بود. مردی بلند قامت. شبیه همه مردهایی بود که دوستشان داشتم. شبیه بابا. جدّم. عمی. آقا را در بیداری می‌دیدم انگار... @anarstory
28.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷موضوع: اربعین 🔷اربعین وقت خونه نشستن نیست اربعین روز حرکته؛ روز قیامه هرکی اربعینی باشه هرکی امام حسینی باشه روز اربعین اصلا خونه نمی‌مونه چون امام حسین مرد خونه‌نشستن و تسبیح گردوندن نبود؛ مرد حرکت بود خدا هم به حرکتش اینجوری برکت داد! 🔸کانال رسمی حاج حسین یکتا 🔸یکتا | @hosseinyekta_ir https://eitaa.com/hosseinyekta_ir
هدایت شده از روضه خانگی
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 1370.mp3
11.06M
🎙ای قدر تو پنهان تر از پنهان... 🔻روضه (س) ⏱ | 13:56 👤کربلایی سید 💡 کانال روضه‌های کوتاهِ کاملِ خانگی @RozeKhanegee
هدایت شده از روضه خانگی
روضه خانگی - حضرت عباس(ع) - 1617.mp3
12.3M
🎙چه کنم؟... 🔻روضه (ع) ⏱ | 18:47 👤کربلایی سید 💡 کانال روضه‌های کوتاهِ کاملِ خانگی @RozeKhanegee
و گفت که در محشر مادر سادات سلام الله علیها یدان مقطوعتان ابالفضل علیه السلام رو وسیله شفاعت شیعیان قرار می‌دهد...