eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
472 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
196 ویدیو
33 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🤦🏻 برای (ع) خون دل ................. تو مأمن بودی و او بود مأمون تو خوردی خونِ دل، او «خون» پیِ «خون» ۱ همانکه در تکبر بود نمرود همانکه در تفکر بود قارون همانکه بَرده‌ی تن بود و تن داد برای جان، به صد نیرنگ و افسون خودش بازیچه‌ی دست جهان شد یزیدی که تماماً بود میمون به جز آگاهی و اصلاح و درمان چه باید کرد با طاغوتِ طاعون!؟ کسی که لقمه‌هایش از حرام است ندارد اعتنا بر شرع و قانون تلافی کرد با انگورِ مسموم سر فرزند کاظم؛ ابن هارون! تمام شهر فهمیدند او را به جز او نیست در این شهر، مظنون رضا آبی‌ترین روحِ خدا بود - همینکه آمد و لب زد به معجون حرم داری، خدا را شکر ای عشق! مکن ما را از این میخانه بیرون در آغوش تو ای آهوترین صید غزل، بهلولِ عاقل بود و مجنون ۲ اگر بارِ گران بودیم رفتیم ۳ مرا مدیون خود کن باز، مدیون! خداحافظ رفیقِ بی‌زبان‌ها وداع آخر است، ممنون ممنون قم المقدسه ...................................... ۱. خون: خون مردم/ شراب ۲. بُهلول (بهلول دانا، بهلول مجنون کوفی یا ابو وهب بن عمرو صیرفی کوفی) یکی از عقلای مجانین سدهٔ دوم هجری و معاصر هارون‌الرشید بود. وی در کوفه رشد و نمو یافت و مردم محل او را با نام فارسی بهلول دانا یا عاقل دیوانه می‌نامیدند. برخی بهلول را از شاگردان پیشوای ششم شیعیان دانسته‌اند. در سال ۱۸۸ق/ ۸۰۴م بود که هارون‌الرشید را ملاقات کرد. زمانی که از سوی هارون‌الرشید در معرض خطر قرار گرفت خود را به دیوانگی زد ولی در مواقع لزوم به مردم پند و اندرز می‌داد. همچنین اشاره به محمّدتقی بُهلول بیلُندی گنابادی‌‌ مشهور به شیخ بهلول یا علامه بهلول از واعظان و عارفان و‌ فقهای معاصر ایران که در گناباد خراسان دفن است و به سبب رفتارهای خاص و جنون آمیز به نام بهلول خوانده شد و در واقعه مسجد گوهرشاد نیز نقش داشت. ۳. بیتی از جلال مهرپویان اگر بار گران بودیم رفتیم اگر نامهربان بودیم رفتیم 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🕯 روضه جانسوز امام رضا (ع) 🎥 صابر خراسانی ✋السّلام عليکَ يا غَريب الغُربا، يا مُعين الضُعفا، يا اَبالحسن، يا علي بن موسي، ايها الرِضا یابن رسول الله (ع) 🏴
🖤😭 برای (ع) ............. انگورها را دانه‌دانه خورد و پرپر شد تا آستان در رسید و یک شد گاهی نشست و گاه از دیوار، یاری خواست در طول راه از بس به خود پیچید شد آنقدر مأمون با زبان، آزار داد او را مثل در حجره گفت: ای زهر... بهتر شد! هر شاخه‌ی انگور، بود بر چشمش را به یاد آورد و شد خون می‌چکید از بین انگشتان بی‌جانش چشم خدا از دیدن چشمان او تر شد در سایه روشن‌های حجره، دید نوری را حال و هوای خانه بعد از آن معطر شد روی او تا در افتاد در آسمان‌ها، خاطر خواهر مکدر شد ، هفده بار افتاد از نفس در آن روز از آن سرفه‌ها، خواهر... برادر شد این برگه، بعد از خونین‌ترین صفحه ست دل چون بود و از این داغ پرپر شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤🤦🏻 برای (ع) ................. تو بودی و او بود تو خوردی خونِ دل، او «خون» پیِ «خون» ۱ همانکه در بود همانکه در بود همانکه بَرده ی تن بود و تن داد برای جان، به صد نیرنگ و افسون خودش بازیچه ی دست جهان شد که تماماً بود میمون به جز و و چه باید کرد با !؟ کسی که لقمه هایش از است ندارد اعتنا بر و تلافی کرد با سر ؛ ابن هارون! تمام شهر فهمیدند او را به جز او نیست در این شهر، ، آبی ترین روحِ خدا بود - همینکه آمد و لب زد به معجون داری، خدا را شکر ای عشق! مکن ما را از این بیرون در آغوش تو ای ، بهلولِ عاقل بود و مجنون ۲ اگر بودیم رفتیم ۳ مرا مدیون خود کن باز، مدیون! خداحافظ رفیقِ بی زبان ها است، ممنون ممنون قم المقدسه ...................................... ۱. خون: خون مردم/ شراب ۲. بُهلول (بهلول دانا، بهلول مجنون کوفی یا ابو وهب بن عمرو صیرفی کوفی) یکی از عقلای مجانین سده دوم هجری و معاصر هارون‌الرشید بود. وی در کوفه رشد و نمو یافت و مردم محل او را با نام فارسی بهلول دانا یا عاقل دیوانه می‌نامیدند. برخی بهلول را از شاگردان پیشوای ششم شیعیان دانسته‌اند. در سال ۱۸۸ق/ ۸۰۴م بود که هارون‌الرشید را ملاقات کرد. زمانی که از سوی هارون‌الرشید در معرض خطر قرار گرفت خود را به دیوانگی زد ولی در مواقع لزوم به مردم پند و اندرز می‌داد. همچنین اشاره به محمّدتقی بُهلول بیلُندی گنابادی‌‌ مشهور به شیخ بهلول یا علامه بهلول از واعظان و عارفان و‌ فقهای معاصر ایران که در گناباد خراسان دفن است و به سبب رفتارهای خاص و جنون آمیز به نام بهلول خوانده شد و در واقعه مسجد گوهرشاد نیز نقش داشت. ۳. بیتی از جلال مهرپویان اگر بار گران بودیم رفتیم اگر نامهربان بودیم رفتیم 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤🤦🏻 برای (ع) خون دل ................. تو مأمن بودی و او بود مأمون تو خوردی خونِ دل، او «خون» پیِ «خون» ۱ همانکه در تکبر بود نمرود همانکه در تفکر بود قارون همانکه بَرده‌ی تن بود و تن داد برای جان، به صد نیرنگ و افسون خودش بازیچه‌ی دست جهان شد یزیدی که تماماً بود میمون به جز آگاهی و اصلاح و درمان چه باید کرد با طاغوتِ طاعون!؟ کسی که لقمه‌هایش از حرام است ندارد اعتنا بر شرع و قانون تلافی کرد با انگورِ مسموم سر فرزند کاظم؛ ابن هارون! تمام شهر فهمیدند او را به جز او نیست در این شهر، مظنون رضا آبی‌ترین روحِ خدا بود - همینکه آمد و لب زد به معجون حرم داری، خدا را شکر ای عشق! مکن ما را از این میخانه بیرون در آغوش تو ای آهوترین صید غزل، بهلولِ عاقل بود و مجنون ۲ اگر بارِ گران بودیم رفتیم ۳ مرا مدیون خود کن باز، مدیون! خداحافظ رفیقِ بی‌زبان‌ها وداع آخر است، ممنون ممنون قم المقدسه ...................................... ۱. خون: خون مردم/ شراب ۲. بُهلول (بهلول دانا، بهلول مجنون کوفی یا ابو وهب بن عمرو صیرفی کوفی) یکی از عقلای مجانین سدهٔ دوم هجری و معاصر هارون‌الرشید بود. وی در کوفه رشد و نمو یافت و مردم محل او را با نام فارسی بهلول دانا یا عاقل دیوانه می‌نامیدند. برخی بهلول را از شاگردان پیشوای ششم شیعیان دانسته‌اند. در سال ۱۸۸ق/ ۸۰۴م بود که هارون‌الرشید را ملاقات کرد. زمانی که از سوی هارون‌الرشید در معرض خطر قرار گرفت خود را به دیوانگی زد ولی در مواقع لزوم به مردم پند و اندرز می‌داد. همچنین اشاره به محمّدتقی بُهلول بیلُندی گنابادی‌‌ مشهور به شیخ بهلول یا علامه بهلول از واعظان و عارفان و‌ فقهای معاصر ایران که در گناباد خراسان دفن است و به سبب رفتارهای خاص و جنون آمیز به نام بهلول خوانده شد و در واقعه مسجد گوهرشاد نیز نقش داشت. ۳. بیتی از جلال مهرپویان اگر بار گران بودیم رفتیم اگر نامهربان بودیم رفتیم 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15