eitaa logo
آفتابگردان‌ها
527 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #گشایش سروده #محمد_شکری‌فرد نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگ
مرا چه‌کار به این زندگی؟ - به خوب و بدش - که در کنار توام سال‌های بی‌عددش سپندوار به پای زمانه می‌سوزم که از تو دور بماند نگاه پُرحسدش من از تو هرچه که دیدم کمال زیبایی‌ست بهار هیچ به جز گل نداشت در سبدش گره‌گشایی زلفت، گشایش غم‌هاست همان که بوده‌ام از دیرسال در صددش تو آن زنی که در این چارفصل دلتنگی شکوفه داده دلم در بهار چارقدش از مجموعه شعر نشر @Aftab_gardan_ha
۲۴ خرداد ۱۴۰۰
با سلام🌻 آقایان پذیرفته‌شده در نهمین دوره آموزشی شعر جوان کشور (آفتابگردان‌ها) مشخص شدند اطلاعات بیشتر 👇👇👇 https://aftabgardanha.com/Content/ID/2601/آقایان دفتر شعر شهرستان ادب @Aftab_gardan_ha
۲۵ خرداد ۱۴۰۰
۲۵ خرداد ۱۴۰۰
آفتابگردان‌ها
هو الباقی با نهایت تاسف و تاثر باخبر شدیم که آقای از اعضای دوره ششم آفتابگردانها به سوگ پدر خویش نشسته‌اند. مجموعه مصیبت وارده را به ایشان تسلیت عرض می‌کند و از خداوند بلندمرتبه مغفرت و رحمت برای آن عزیز از دست رفته و صبر برای بازماندگان خواستار است. @Aftab_gardan_ha
۲۵ خرداد ۱۴۰۰
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه غزل #ایما سروده #سجاد_سامانی نشر #سوره_مهر #دوره_اول_آفتابگردانها
به رغم سیلی امواج، صخره‌وار بایست  در این مقابله چون کوه استوار بایست! خلاف گوشه‌نشینان و عافیت‌طلبان تو در میانه‌ی میدان کارزار بایست! نه مثل قایق فرسوده‌ای کناره بگیر نه مثل طفل هراسیده‌ای کنار بایست! در این زمانه‌ی بدنام ناجوانمردی به نام نامی مردان روزگار بایست! بس است اینکه به آه و به ناله در همه عمر به انتظار«نشستی»، به انتظار «بایست»! از مجموعه غزل انتشارات @Aftab_gardan_ha
۲۶ خرداد ۱۴۰۰
از اعضای محترم دوره نهم آفتابگردانها خواهشمندیم به آیدی زیر پیام بفرستند. @office4poem @Aftabgardanha
۲ تیر ۱۴۰۰
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه رباعی #انارتر سروده #عفت_نظری نشر #امتیاز #دوره_پنجم_آفتابگردانها
یک نم نم زد و شعر را رقم زد باران در کوچه‌ی ما کمی قدم زد باران او پا قدمش همیشه خیر است ولی این بار قرار را به هم زد باران دو از زندگی تو سر بر آورد بهار از ابر دوتا چشم تر آورد بهار با شعبده‌بازی جناب باران از جیب زمین گلی در آورد بهار سه خوب است که بی‌قرار‌تر برگردد دلخون برود، انارتر برگردد پاییز که اندیشه‌ی رویِش دارد باید برود بهارتر برگردد از مجموعه رباعی انتشارات @Aftab_gardan_ha
۸ تیر ۱۴۰۰
برای عفاف و حجاب و واقعه مسجد گوهرشاد به دندان گرفتم که از سر نیفتد که این عشق از دست باور نیفتد به دندان گرفتم که این سایه‌ی سر به پای غمی گریه‌آور نیفتد دلم گوشه‌ی مسجد آتش گرفته خدایا که آتش به منبر نیفتد به کاشی مجروح ایوان بگویید که بر روی بال کبوتر نیفتد سر از شوق افتاده تا از مناره سر شور الله‌اکبر نیفتد دل من دعا کن که چشمی پس از این به جنگی چنین نا‌برابر نیفتد سپردم شهان را به شاه خراسان مگر کار ایشان به محشر نیفتد گرفتم به دندان خود چادرم را بگو روضه‌خوان یاد معجر نیفتد @Aftab_gardan_ha
۲۱ تیر ۱۴۰۰
برای واقعه مسجد گوهرشاد باز جنگی نابرابر در برابر داشتند دست امّا از سر چادر مگر برداشتند گرچه چادرها به خون غلتیده و خاکی ولی زیر چکمه بوی گل‌های معطّر داشتند دست بر ماشه نمی‌بردند این قزّاق‌ها شرم اگر که از حرم نه از کبوتر داشتند بی‌حجابی‌های اجباری، اسارت‌های تلخ کاملأ معلوم بود آن‌ها چه در سر داشتند لحظه‌ای قبل از صدای وحشی فرمان تیر کودکانی در کنار خویش مادر داشتند چشم کاشی‌های فیروزه به گنبد خشک شد؟! یا از اوّل طرح اسلیمیِ پرپر داشتند در وصیّت‌نامه‌ی سرخ شهیدان دیده‌ای؟ جملگی یک خواسته در سطر آخر داشتند @Aftab_gardan_ha
۲۱ تیر ۱۴۰۰
به جانم، به افغانستانم آخر چطور بعد غروب تو سر کنم؟ رخت سیاه باید ازین پس به بر کنم این‌بار آرزوم به مقصد نمی‌رسد دیگر نمی‌شود به هراتت سفر کنم این دختران کوچک در خانه‌ی تو را باید عروس حجله‌ی یک بی‌پدر کنم درد زنان بیوه‌ی بی‌شوی مانده را فریاد می‌زنم که جهان را خبر کنم اینک جهان نشسته به تطهیر طالبان گویا نبوده مرگ تو تقصیر طالبان این بغض لب به لب شده را داد می‌زنم امشب برای داغ تو فریاد می‌زنم از یادمان نمی‌رود اندوه سالیان برگشته‌ است قاتل بودای بامیان دیگر به جای چادَری آبی‌ات وطن از خاک و خون کنند زنانت کفن به تن بعد از هرات و غزنی و قندوز و قندهار رفتند دشمنان سخی جانب مزار از بوی خون دوباره دهان تو پر شده‌ست آموی چشم‌ دخترکان تو پر شده‌ست با بغض پیش پای تو آمو گریسته‌ در گوشه‌ای بدون هیاهو گریسته این گریه‌ی مدام به مقصود می‌رسد روزی ز راه جمعه‌ی موعود می‌رسد @Aftab_gardan_ha
۲۶ مرداد ۱۴۰۰