برای واقعه مسجد گوهرشاد
باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند
گرچه چادرها به خون غلتیده و خاکی ولی
زیر چکمه بوی گلهای معطّر داشتند
دست بر ماشه نمیبردند این قزّاقها
شرم اگر که از حرم نه از کبوتر داشتند
بیحجابیهای اجباری، اسارتهای تلخ
کاملأ معلوم بود آنها چه در سر داشتند
لحظهای قبل از صدای وحشی فرمان تیر
کودکانی در کنار خویش مادر داشتند
چشم کاشیهای فیروزه به گنبد خشک شد؟!
یا از اوّل طرح اسلیمیِ پرپر داشتند
در وصیّتنامهی سرخ شهیدان دیدهای؟
جملگی یک خواسته در سطر آخر داشتند
#زهرا_سپهکار
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای عفاف و حجاب
و واقعه مسجد گوهرشاد
به دندان گرفتم که از سر نیفتد
که این عشق از دست باور نیفتد
به دندان گرفتم که این سایهی سر
به پای غمی گریهآور نیفتد
دلم گوشهی مسجد آتش گرفته
خدایا که آتش به منبر نیفتد
به کاشی مجروح ایوان بگویید
که بر روی بال کبوتر نیفتد
سر از شوق افتاده تا از مناره
سر شور اللهاکبر نیفتد
دل من دعا کن که چشمی پس از این
به جنگی چنین نابرابر نیفتد
سپردم شهان را به شاه خراسان
مگر کار ایشان به محشر نیفتد
گرفتم به دندان خود چادرم را
بگو روضهخوان یاد معجر نیفتد
#عاطفه_سادات_موسوی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
یک شعر سپید داشت فردا شاید
یا حرف جدید داشت فردا شاید
مردی که در آغوشِ زمین خوابیده
دیروز امید داشت، فردا شاید
#سید_علی_نقیب
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
این مهلت به هیچ وجه تمدید نخواهد شد.
آفتابگردانها و هنرجویان دورههای قبلی زنگ شعر برای دریافت تخفیف به آیدی دفتر شعر پیام بفرستند.
برای ثبت نام:
@office4poem
یا
09190022194
@Aftab_gardan_ha
پر میکشد اندوه ز دلها روزی
از باغِ به غم دچار سرما روزی
گفتند که خشکیده ولی میبینند
گل کردنِ طبعِ شاخهها را روزی
#حمیدرضا_مداح
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
هو الباقی
با نهایت تاسف و تاثر باخبر شدیم که خانم #فاطیما_قربانی از اعضای #دوره_ششم_آفتابگردانها بر اثر سانحهای سوگوار درگذشت خواهر خود شده است. مجموعه #آفتابگردانها مصیبت وارده را صمیمانه به ایشان تسلیت عرض میکند و از خداوند بلندمرتبه مغفرت و رحمت برای آن عزیز از دست رفته و صبر برای بازماندگان خواستار است.
#عرض_تسلیت #صلوات #فاتحه
#آفتابگردان_ها #شهرستان_ادب
@Aftab_gardan_ha
چگونه از غم دریاییات عبور کنم؟
چطور قلب ترکخورده را صبور کنم؟
چقدر عکس تو را بیبهانه پاک کنم؟
چقدر خاطره دارم که با تو خاک کنم؟
چقدر خیره شوم به بهار قالی تو
سکوت میکند آنقدر جای خالی تو
به خاک میسپرم سایهی سرت باشد
به آسمان بسپارم که مادرت باشد
از آشیانه پرستوی خسته! کوچ نکن
غبار غصه به خانه نشسته، کوچ نکن
درست مثل خودت گرچه از خزان شدهام
چقدر با همه گلهات مهربان شدهام
بیار پیرهنت را برای چشمانم
برای من که بدون تو خیس بارانم
سیاهپوشِ توام، گرچه مو سفید شدهست
هوای سرد شب برفی زمستانم
از آن زمان که در آغوش خاک خوابیدی
گرفته بغض غریبانهای گریبانم
نماندهای که ببینی چقدر پیر شدهست
چقدر مادرت از غصه گوشهگیر شدهست
عصای دستِ پر از لرزش پدر شدهام
نماندهای که ببینی بزرگتر شدهام
#فاطیما_قربانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آوارگی و بی سر و سامانی من
در آینهها شرح پریشانی من
هر راه که رفتم و به تو ختم نشد
خطی شد و افتاد به پیشانی من
#زینب_زمانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
نبین که غصهی دل را نمیکنم ابراز
دلم پر است از این آسمان، از این پرواز
خدا کند که کسی خستهدل سفر نکند
که زحمت است در این ماجرا و راه دراز
منم مسافرِ از شهر یار برگشته
و پای آبله بسته در این نشیب و فراز
چقدر شعر برای نگفتن آوردم
چقدر دفتر بیانتهای بیآغاز
به وسعت همهی آسمان دلم تنگ است
چگونه شعر کنم شرح شرح روضهی باز؟
جهان عشق پر از اضطراب و دلتنگیست
ولی خوش آمدی ای دل، بمان، بسوز و بساز
#زهرا_غفاری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ما بیخبران را خبر تازه چه داری؟
ای عشق بگو دردسر تازه چه داری؟
ما را طلب عافیت و امن و امان نیست
ما بیسپران را خطر تازه چه داری؟
هی زخمه بزن تار دل زخمی ما را
بیپرده بگو شور و شر تازه چه داری
هر قدر که ناز تو زیاد است، نیازیم!
در شرط و شروطت، اگرِ تازه چه داری؟
در باب وصال تو نوشتند شهادت
در وادی عشاق، در تازه چه داری؟
ما خانه به دوشیم، چه غم در به دری را؟
بیهمسفران را سفر تازه چه داری؟
مرغیم، نداریم ولی بال پریدن
ای عشق بگو بال و پر تازه چه داری؟
غم را نفروشیم به هر سیم و به هر زر
در چنتهی خود سیم و زر تازه چه داری؟
حیف است که از تلخی ایام بگوییم
شیریندهنا! میشکر تازه چه داری؟
#رحیمه_مهربان
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
مثل خودت انگشتنمایم کردی
تا با چشمانت آشنایم کردی
هر چند که سر به زیر بودی چون ماه
مانند زمین سر به هوایم کردی
#حنظله_ربانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ای چشمهایت از شکوه شعر سرشار
در گیسوانت ماجرای تازه بسیار
سحر تغزل، وامدار خندههایت
در بوسههایت حسن مطلعها پدیدار
در پیچ موهای تو پیچیدهست عالم
در قعر چال گونهات دنیا گرفتار
طعنه زده گرمای آغوشت به آتش
آتش زده خواب مرا رؤيات هر بار
تا روزم از عطر تنت لبریز گردد
هرشب میان خوابهایم گام بردار
هر بار فال از حضرت حافظ گرفتم
از چشم تو پرسید پاسخ را به ناچار
شبنم نشسته باز کنج چشمهایت
قدری بخند ای سوژهی شیرین اشعار
#مسعود_پایمرد
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
هوای ابر و باران دارم امشب
به دل آشوب توفان دارم امشب
تو محکم شانههایت را نگه دار
که من بغض فراوان دارم امشب
#حسن_میرزانیا
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
در چنتهام به غیر دلی پرگناه نیست
در کولهبار آینهام غیر آه نیست
گفتم که از تو شعر بگویم ولی نشد
این رخت در قوارهی این روسیاه نیست
آقا قلم به دست خودت، این تو این غزل
حالا که حال و روز دلم رو به راه نیست
در آستان مهر تو ای ساقی الجواد!
حتی سر سبوشکنان بیکلاه نیست
از شدت فروغ دو خورشید کاظمین
فرصت برای جلوهی خورشید و ماه نیست
گویند پادشاه نخوانید امام را
پس این مقام کیست اگر پادشاه نیست؟
در پیشگاه دانش بیمنتهای تو
علم جهان به جز دو سه خطّ سیاه نیست
این همسر تو است که نوشانده زهر را
تصویر مبهم است ولی اشتباه نیست
ای ظالمان! جواب جگرگوشهی رضا
وقتی که پاره شد جگرش قاه قاه نیست
در زیر آفتاب رها شد تنت ولی
صد شکر پایمال عبور سپاه نیست
#علی_سلیمیان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آن كاج بلند شهرهی آزادى است
نجواى زمستانى او از شادى است
ابرى به سرش نُقل سپيدى پاشيد
انگار كه نوعروسِ اين آبادى است
#فرناز_كريمى
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای کودکان کار
مثل لباسهای تنت خستهست
این شهر، این سیاهدلِ غمگین
خون میدود به تک تک رگهایت
هر لحظه با توقف یک ماشین
یک دسته یاس خسته و پژمرده
یک بسته فال حافظ شیرازی
امروز هم شدند خیابانها
با کودکیت همدم و همبازی
در لابهلای برف زمستانی
جامانده باز هم گل لبخندت
چندین بهار دود شده حالا
در سور و سات سینی اسفندت؟
چشمان تو پرنده گمنامیست
که سنگ از زمین و زمان خورده
پشت چراغ قرمز شهر، آخر
پرواز را ز خاطر خود برده
کی یا کجا درست نمیدانی
یا در کدام پیچ و خم جاده
کوهی به نام زندگی اینگونه
بر شانههای کوچکت افتاده
فردای تو سفیدتر از برف است
دور از تنور داغ خیابانها
فردا که دستهای تو گل دادند
از پشت میزهای دبستانها ...
#معصومه_اسکندری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
مانند گوش ساکت و بیگفتگو منم
تنها نت سکوت در این های و هو منم
هر کس که گفت قاتلِ این مرد خسته کیست؟
با افتخار سینه سپر کن بگو منم
خلقی غریق گریه ز هجرش شدند و باز
در این میانه ماهی دریای او منم
باری به تلخکامی من خنده میزند
مانند جام، گرچه برایش سبو منم
جوی روان به سرو روان دارد احتیاج
دنبال دوست، یکسره در جست و جو منم
آه این دل شکسته مگر بند میخورد؟
تا بند عمر بسته به یک تار مو منم
#سعید_مشکانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
خارم که از گُلِ چمنش باز مانده است
یا آن غریب کز وطنش باز مانده است
آغوشِ یار را اگر از دست دادهام
اما چه خوب عطرِ تنش باز، مانده است
امشب درِ بهشت خدایا گشودهای
یا اینکه یار، پیرهنش باز مانده است؟
یک بار بر پیاله لبت را گذاشتی
یک عمر اینچنین دهنش باز مانده است
آری هنوز امید وصال تو در دل است
مقتول تو اگر کفنش باز مانده است
#علی_مقدم
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
شورآفرین شبیه غزلهای مولوی
جذاب و ناب مثل حکایات مثنوی
آهوخرام، گاه پر از شور و گاه نرم
مثل سماع، غرقهی حالات معنوی
دیوانهوار، مست، جنونآفرین، شگفت
یادآورِ جنونِ غزلهای منزوی
مانند ابرهای بهاری گریخته
از قید بندهای نفسگیر دنیوی
پر پیچ و تاب، جاری و ساری، شبیه رود
در عین ناز، غرق طمانینه و قوی
اینها تمام، وصف قدمهای توست، ها!
وقتی که در مقابل من راه میروی
#محمدرضا_معلمی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
پژمردهباغِ بیکسیها! باغبانت کو؟
آه ای زمین خاک بر سر، آسمانت کو؟
هرکس رسید از هر طرف نامهربانی کرد
پس آی دنیا! مردمان مهربانت کو؟
خنجرفروشان در تکاپو، گلفروشان نه
دشمن فراوان در فراوان، دوستانت کو؟
ای زندگی! از لحظههایت گریه میبارد
سهم جهان از خندههای ناگهانت کو؟
ما هرچه میخوانیم این غمنامه را، تلخ است
هان ای مورخ! بخش خوب داستانت کو؟
ای شاهنامه! رستمت در چاه ماند و... حیف
دیگر امید رد شدن از هفتخانت کو؟
حتی سیاوش برنگشت از آتش قهرت
بیمعرفت! راه نجات قهرمانت کو؟
گیرم غبارآلوده و خاکستری باشی
باران صدایت میکند، رنگینکمانت کو؟
#فاطمه_عارفنژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
چرا از اینهمه غصه دل تو سیر نمیشه؟
چرا کدورتِ چشمات یه روز حریر نمیشه؟
خدا که گوشهی قلبت نشسته، آدم عاقل!
دلی که جای خدا باشه، گوشهگیر نمیشه
قشنگیا همه میرن، بدونِ همهمه میرن
آدم به بندِ یه مُشت رفتنی اسیر نمیشه
کی گفته آدم خاکی دلش همیشه جوونه؟
کی گفته این گلِ سرخِ تو سینه پیر نمیشه؟
برای خاطره گفتن، برای شعر شنفتن
نگو که وقت زیاده، نگو که دیر نمیشه
#اسما_سجادی_پویا
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
اگرچه در نظرت آنچه نیست، ظاهر ماست
سیاهجامهی سوگت لباس فاخر ماست
سلام میدهم و دلخوشم که فرمودید
هر آنکه در دل خود یاد ماست، زائر ماست
تویی که نام غریبت خودش به تنهایی
اثرگذارترین روضهی منابر ماست
بگو چگونه نگویم که دوستت دارم
که این حدیث شریف از امام باقر ماست:
《خبر کنید کسی را که دوستش دارید》*
خدا کند برسد، این پیام آخر ماست
مرا که در سفر آخرت امیدی نیست
مگر به اینکه بگویید: او مسافر ماست
اگرچه درخورتان شعر، ناسرودنی است
بگو به لطف خود این روسیاه شاعر ماست
*امام باقر(علیه السلام):
هر کسی را دوست دارید، گاه و بیگاه به او یادآوری کنید. «وسائل الشیعه»
#مصطفی_تبریزی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به امام محمد باقر علیهالسلام
چون قطرهی مشتاق به فهمیدن دریا
عمری نرسیدهست به توصیف تو دنیا
یاسین که تو را نام نهادهست《محمد》
پیداست تویی آینه در آینه طاها
تو میوهی باغ علی و فاطمه هستی
در نام تو جمعند حسینیحسنیها
فهمید تو را جابر و زد بوسه به دستت
یعنی که تویی اصل تولّا و تبرّا
گشته صدف سینهات ای گوهر پنجم
گنجینهی اسرار خداوند تعالی
از فیض تو فاضل شده صد جابر جُعفی
در صدر احادیث همه نام تو پیدا
دیدهست نگاه تر تو شعله به شعله
در ظهر عطش حادثهی کرب و بلا را
ده سال منا رخت عزای تو به تن کرد
تا اینکه بماند عَلم عشق تو بر پا
خورشید بقیعی که بر آن مرقد خاکیت
ساییده سرش را به ادب گنبد مینا
#معصومه_اسکندری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
غمی به تلخی این درد در دو عالم نیست
که در مدینه کسی با امام همدم نیست
مورخان چه بگویند از زمانهی او؟
زمانهای که در آن زخم هست و مرهم نیست
زمانهی امویّون و حضرت باقر
جدال ظلمت و نور است، هیچ مبهم نیست
امام هست و کنارش هزار دشمن هست
امام هست و کنارش دریغ! محرم نیست
بگو به قاتل او زخمِ کهنهاش کاریست
بگو که هیچ نیازی به خوردنِ سم نیست
میان اینهمه داغی که دیده است، غمی
برای او به غمانگیزی محرم نیست
اسیر دستِ گناهم، مرا ببخش پدر!
که از غم تو دو چشمم شبیه زمزم نیست
برای عرض ارادت ببخش! در دستم
بضاعتی به جز این بیتهای نم نم نیست
#سیده_فرشته_حسینی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha