eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸 ای برادرم! این طفل شش‌ماهه، سه روز است که آب نخورده … در نقل‌ها آمده است: حضرت‌ ام کلثوم سلام‌الله‌علیها (و یا در برخی از نقل‌ها حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها)، قنداقه علی‌اصغر علیه‌السلام را برداشت و به نزد سید الشهدا آورد و عرض کرد: 📋 یا اَخی! اَدْرِکْ اِبنَکَ الصَّغیرَ قَد مَاتَ مِنَ الْعَطَشِ ▪️ای برادر من! این طفل کوچکت را دریاب! که از تشنگی نزدیک است جان بدهد! 📋 یا اَخِی! مُنْذُ ثَلاثَةِ اَیَّامٍ هُوَ فی عَطَشٍ و مَا شَرِبَ الْمَاءَ ▪️ای برادر! سه روز است این طفل تشنه است و قطره آبی هم نچشیده است. 📚بحرالمصائب ج۴ص٣۴١ 📚ینابیع الموده ج۳ ص۷۸ (با اندکی تفاوت) ✍ بعد از سه شب گرسنگی و گریه و عطش جانی نمانده بود در اندام لاغرش گهواره جایگاه سخنرانی‌اش نبود دست حسین گشت بلندای منبرش وقت رجز، گلوش دهن باز کرده بود با ذکر یابن فاطمه و یابن حیدرش تشویق کرد حرمله را لشگر یزید وقتی علی به سمت عقب پرت شد سرش
🩸 سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه بعد از شهادت علی‌اصغر علیه‌السلام هم فرمود: «خاک بر سر دنیا بعد از تو ای علی‌جان» در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که سیدالشهداء علیه‌السلام دید تیر سه‌شعبه حرمله، گوش تا گوش علی اصغر علیه‌السلام را بریده است، زار زار گریست و سپس و فرمود: 📋 قَتَلَ اللهُ قَوْمَاً قَتَلُوكَ يَا بُنَيَّ! ▪️ای فرزند من! خدا بکشد قومی را که تو را کشتند. 📋 ما أجرَأهُم عَلَی انتهاکِ حُرمَة الرّسول! ▪️چه بسیار جرأت کردند بر هتک حرمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله! 🥀 بعد فرمود: 📋 عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاءِ ▪️خاک بر سر این دنیا بعد از تو ای پسرم! 📚المنتخب، ص ۳۸ ✍ هُرم لبهای تو آتش زده جانم پسرم قصه‌ی آب برای تو بخوانم پسرم پسر ساقی کوثر به چه کاری افتاد؟! کشته‌ی طعنه ی این زخم زبانم پسرم داغ تو چون علی اکبر کمرم را تا کرد نعره خواهم زنم از دل نتوانم پسرم مادرت دیده به راه است که سیراب آیی با چه رویی تن تو خیمه رسانم پسرم بی هوا تیر رسید و نفسم بند آمد با نگاه تو گرفته ست زبانم پسرم خون من گردن آنکس که گلوی تو برید حسرت بوسه نهاده به لبانم پسرم صبر کن تا پر قنداقه‌ی تو پاره کنم سخت جان می‌دهی ای راحت جانم پسرم ز ترک های لبت بوسه گرفتن سخت است خندۀ آخر تو برده توانم پسرم می کَنم قبر تو را دور ز چشم مادر پدرم داده ره چاره نشانم پسرم با وجودی که کنم قبر تو یکسان با خاک باز هم جان تو بابا نگرانم پسرم
🩸چرا از بین تمام شهدای کربلا، سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه، فقط بدن مبارک علی‌اصغر علیه‌السلام را به خاک سپرد؟! عالم ربانی مرحوم واعظ قزوینی در مقتل شریف «ریاض ‌القدس» می‌نویسد: 📝 اینکه سیدالشهداء علیه‌السلام طفل رضیع را دفن کرد و سایر شهدا را دفن ننمود، چند جهت می‌تواند داشته باشد: 🥀 اول: به جهت آنکه به تنهایی امکان داشت آن طفل را به خاک بسپارد (اما پیکر دیگر شهدا را تنها نمی‌توانست) 🥀 دوم: آن که مبادا سر آن طفل را مثل سایر سرها بِبُرند. 🥀 سوم: دفن کرد تا بدن وی مثل سایر ابدان سه شبانه روز برهنه نماند. 🥀 چهارم: دفن کرد که مبادا بدن نازک او زیر سم اسبها نابود شود. 🥀 پنجم: دفن کرد تا مبادا دفعه دیگر چشم خود آن حضرت و دیگر مخدّرات به قنداقه پر خون او بیفتد و داغ دلشان تازه شود. 📚ریاض القدس ج۴ ص۱۹۵ ✍ رفته تابِ شیرخواره وای بیچاره رباب نیست وقتِ استخاره وای بیچاره رباب برد آقا تا که سیرابش کند، با ناله کرد... بر لب خشکش اشاره وای بیچاره رباب تا که فرمود: "...إرحموا هذا الرضیع" تیری رسید حرف او شد نیمه کاره وای بیچاره رباب حرمله با تیِر مرد افکن علی را ذبح کرد هنجرش شد پاره پاره وای بیچاره رباب پیکرش را برد بابا تا که پنهانش کند قلبِ مادر زد شراره، وای بیچاره رباب عاقبت در پشت خیمه قبرِ مخفی شد عیان نیست دیگر راه چاره وای بیچاره رباب رأسِ او را روی نی بستند، این بی رحم ها کرد با حسرت نظاره وای بیچاره رباب همسر ارباب ما دیگر شبی راحت نخفت هر شبش شد پر ستاره وای بیچاره رباب جای چنگ آخرش روی گلویش سوخت باز خیره شد بر گاهواره وای بیچاره رباب بیتِ آخر را فقط فهمید هرکس مادر است شیر در سینه دوباره... وای بیچاره رباب
🩸«عطش» و «گرما» چه به روز شش‌ماهه علی‌اصغر علیه‌السلام آورده بود؟! گزارشاتی در رابطه با این مصیبت عظیم به ما رسیده است که چند نمونه را ذکر می‌کنیم: 📋 هو يَتَلَظَّىٰ عَطَشَاً ▪️ از عطش مانند ماهی دست و پا می‌زد.(۱) 📋 عَينَيه غائرتَين في رَأسِه مِن شدّةِ العطش، ▪️از شدت تشنگی چشمانش در سرش فرو رفته بود.(۲) 📋 بَطنُه لازِقةٌ بِظَهرِه مِن شدّة الجوع ، ▪️از شدت گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده بود.(۳) 📋 يُغشىٰ عليه ساعةً بعدَ ساعةٍ مِن الحَرّ والظَمَأ ▪️از شدت گرما و عطش ساعتی از هوش می‌رفت و ساعتی به هوش می‌آمد‌.(۴) 📋 قَدِ احتَضَرَ مِن شِدَّةِ العَطَشِ ▪️از اوج تشنگی در حال جان دادن بود!(۵) 📚(۱)مقتل ابو مخنف ص٨۴؛ و معالي السّبطين ج١ص۴٢۴ 📚(۲)(۳)(۴) امواج البکاء ص۱۲۲ 📚(۵)خصائص الطفل الرضیع،ص ۱۹ ✍ آنقدر توان در بدن مختصرت نیست آنقدر که حال زدن بال و پرت نیست بر شانه بینداز خودت را که نیفتی حالا که توانایی از این بیشترت نیست فرمود: «حسینم» ... به خدا مسخره کردند گفتند: مگر صاحب کوثر پدرت نیست گفتی که مکِش منت این حرمله ها را حیف از تو و دریای غرور پسرت نیست آنقدر در آن لحظه سرت گرم خدا بود که هیج خبر دار نگشتی که سرت نیست این بار نگه دار سرت را که نیفتد حالا که توانایی از این بیشترت نیست
4_5992207117178637296.m4a
1.45M
شب هشتم ماه محرم الحرام است ان شاءالله لحظه به لحظه زندگی ما خرج اهلبیت علیهم السلام قرار بگیرد و هنگام مرگ و جان دادن هم آن حضرات معصومین علیهم السلام به فریادمون برسد در آن لحظات وانفسا چشمان ما به جمال دلربای اون حضرات روشن بگردد عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
بسم الله الرحمن الرحيم يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ ، يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ ، يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً ، وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ. (ترجمه: ای خدائی که احسانت بر بندگان دائمیست،ای خدائی که دستانت بر عطا باز است،ای دارنده ی بخشش های ابدی، درود فرست بر بهترین خلقت، محمّد و آل محمّد که دارای بهترین ارزشها هستند و در این شب بر همه ی ما ببخشای،ای صاحب بزرگی) 🔸ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا 🔸وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا 🔸از زخم هر شهید ندا می‌شود بلند 🔸کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا... این روزها دل امام زمان خونه... بیایید دست به دعا بلند کنیم... برا سلامتی آقا دعا کنیم... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان... .
مناجات 1 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح اقا جانم امام زمان... چرا سر به بیابان ها گذاشتی... عزیز فاطمه... 🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح ای خورشید پشت ابرها... بیا و عالم رو روشن کن... 🔸صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح قربونت برم آقای غریبم... مثل جدت امیرالمومنین... شما هم تنهای تنهایی... اگه اون روز امیرالمومنین تنها بود و درددل هاش رو به چاه ميگفت... آقا... امام زمان... امروز شما هم در بین ما تنهایید... امروز شما هم غریبی... خدا میدونه... چقد دل امام زمان خونه... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم سینه زهرا 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح ای.. مرهم پهلوی شکسته... 🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح 🔸سر خونین جدت در تنور و طشت و نوک نی 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء آقا بیا انتقام جدت غریبت حسین رو بگیر... 🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح آقا... امشب یه درد دلی دارم... میخام بگم...نميدونم اون روزی که شما می آیید... من لیاقت دارم... در کنارتون باشم یا نه... آقا... خیلی ها به ابی عبدالله هم نامه نوشتند... اما وقتی حضرت اومدند... در امتحان الهی رد شدند... دست به شمشیر بردند و... در مقابل امام زمانشون ایستادند... آقا... میدونم.. منم نوکر خوبی نبودم... شیعه خوبی براتون نبودم... اما خدا میدونه... میام تو این مجلسها میشینم... بخاطر اینکه شما به دلم نظر کنید... بتونم یار واقعی شما باشم... امام زمان... نکنه منم آقام رو تنها بزارم... واويلا... نکنه اون روزی که شما میآید... من در رکابتون نباشم... واويلا... آقا اصلا میخام اعتراف کنم... میخام بگم... من از خودم چیزی ندارم... میام توی این هییت ها... فقط شما به دلم نظر کنید... شما به دادم برسید... امام زمان... حالا با توجه... هر کی میخاد یار امام زمانش باشه صدا بزنه... یا صاحب الزمان... .
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم 🔸صبحم زستاره‌ی سحرم دست کشیدم زبانحال آقامون ابی عبدالله 🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست 🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم شاعر: سیدرضاموید داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد... نمیدونم جوان دارید یا نه... الهی کسی داغ جوانش رو نبینه... میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه... بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. قربان غریبیت برم حسین.. داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد.. قرآن کریم میفرماید: یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است.. میدونست یوسفش سالمه.. بلاخره هم به یوسفش رسید.. اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد... جانها فدای ابی عبدالله.. جانها فدای جوان ابی عبدالله.. شهزاده علی اکبر.. اومد کنار ابی عبدالله صدا زد: بابا اجازه میدان بده.. حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم.. میخوای بری برو بابا.. اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم.. 🔸من نگویم مرو ای ماه برو 🔸لیک قدری ببرم راه برو بذار برای بار آخر. قد و بالات رو نگاه کنم علی جان.. 🔸برو میدان ولی آهسته برو 🔸دیدن عمه ی دل خسته برو تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان.. همه از خیمه بیرون اومدند.. دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن.. لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه هی صدا میزدنند: إرحَم غُربَتَنا به غربت ما رحم کن علی وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک انقده برا جنگیدن عجله نکن.. آخه ما طاقت دوریت رو نداریم.. دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان.. بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد: رهاش کنید... فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست.. هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان.. اما چه رفتنی.. دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه.. تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش.. 🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم جوانم علی... 🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم صدا زد: خدایا تو شاهد باش.. فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم.. رفت به سمت میدان.. یا صاحب الزمان.. جنگ نمایانی کرد.. خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد.. برگشت صدا زد بابا.. يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي بابا دارم از تشنگی میمیرم.. فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام ابی عبدالله به گریه افتاد.. فرمود عزیز دلم.. علی جان طاقت بیار بابا.. خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی.. برگشت به سمت میدان... طولی نکشید.. صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه.. بابا به دادم برس.. افتاد روی اسب.. بعضی مقاتل نوشتند.. مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط قلب لشگر دشمن.. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. تصور کن... یکی با شمشیر میزنه... یکی با نیزه میزنه... یکی با سنگ میزنه... فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره.. (فجلس علی التراب) روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. 🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی 🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر جوانش رو به دامن گرفته.. هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه ِ ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. 🔸سپه كوفه و شام استاده 🔸به تماشاى شه و شهزاده 🔸شه روی نعش پسر افتاده 🔸همه گفتند حسین جان داده حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها.. 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم
نماهنگ تویی محبوبم.mp3
3.42M
🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ برات اشکای چشمام سر نمیاد دیگه حال خوش به نوکر نمیاد دست خالی اومدم در بزنم کاری جز روضه ازم بر نمیاد گریه میکنم برات گریه زیاد کی میگه گریه به مردا نمیاد مردم و زنونه گریه میکنم این همونیه که مادرت میخواهد تویی محبوبم تویی سلطانم دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم جانم آقا جان من به فرمانم دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم ای حسین جانم ... به خودم میگفتم عاشق نمیشم بی خیال عقل و منطق نمیشم ولی حالا حرفمو پس میگیرم دیگه اون آدم سابق نمیشم حرمت روزمو شب کرده حسین همه وجود من درده حسین کاش بذاری نوکرت مثل قدیم باز به آغوش تو برگرده حسین خیلی دلتنگم خیلی دلگیرم دوست دارم بیام حرم با مادر پیرم بنویس آقا توی تقدیرم دوست دارم بیام حرم با پدر پیرم تویی محبوبم تویی سلطانم دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم جانم آقا جان من به فرمانم دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم ای حسین جانم ...
. حضرت علی اصغر(ع) به سبک آتیشه خونمون لالایی اصغرم چش به راهته الان مادر توو حرم تو رو زیر عبا تا خیمه می برم لالایی اصغرم لالایی تشنه لب مادرت ببیندت میشه جوون به لب تیر حرمله سرت رو برده عقب لالایی تشنه لب دست و پا می زنی دست و پامو گم می کنم آروم تر عزیزم یه کم ۲ آخرین باره که می گیرم تو رو توو بغل زود اومد سراغت اجل بند دوم بالای نیزه ها من نشستم حالا پای نیزه ها تووو گلوت مشخصه جای نیزه ها بالای نیزه ها نرمه حلقوم تو بمیرم برا بابای مظلوم تو یه کمی ببند چشای معصومتو نرمه حلقوم تو اگه بودی الان می خندیدی واسم یه کم نمی ذاشتی تنها بشم۲ اگه بودی الان لالایی می خوندم برات با خنده می کردم صدات ✍ سبک آتیش خونمون مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
حسینی زاده هستی شیوه ی اعجاز میدانی بگو با حنجرت قدری به ما اسرار پنهانی گلویت راه شیری و سه جرعه تیر قادر نیست که روی کهکشان را خط بیندازد به‌آسانی تبارت آفتاب است و زلال رود و بارانی بهاران را نشان دادی درآن عصر زمستانی کجای این جهان دیدند یک لشکر به‌یک‌باره ز نوزادی بیاموزد چنین رسم مسلمانی علی‌الظاهر تو نوزادی، ولیکن یک ولی الله که می‌بردند نامت را علی جویان به حیرانی تو روح عدلی و حقا توانستی به نای حق ستون کاخ ظلمت را چنان زینب بلرزانی لب از لب باز کن ای آخرین سرباز ثارالله که مادر جان به لب شد تا که شاید لب بجنبانی گرفتی با دمِ لالایی تیر و کمان سامان پس از داغ تو مادر را نه سر ماند و نه سامانی میان رفتن و ماندن چقدر این پا و آن پا کرد پس از داغ تو بابا مانده و یک دشت حیرانی نشد زیر عبا پنهان کند این شرمساری را تو آن بغضی که بین خاک هم پنهان نمی‌مانی رقیه در دلش مانده که کِی باشد در آغوشش کمی بازی کند با تو که تو او را بخندانی شگفتا که شگفت‌آورترین نوزاد تاریخی دریغ از عمر کوتاهت، شگفت از بغض طولانی دلی که بی تو میماند بیابان است میخشکد نگاهت نور مهتاب است دریک شام بارانی شبیه باد سرگردان، میان صحن می‌چرخم و میگویم به آن‌هایی که می‌آیند مهمانی گدای کربلا بودن شرف دارد به اربابی بیا مسکین در این خانه که پشت در نمی‌مانی بیا که سفره احسان در این بیت الکرم پهن است چه خوانی و چه احسانی، چه روزی فراوانی منم آنکه کریمی چون تو را دارد و تو آنی که دستم را گرفتی بارها در کمتر از آنی پریشانم پریشان هوای کربلای تو زیارت چیست؟ پایان دل‌انگیز پریشانی ✍️
فکر کن تشنگی به دنیا نیست... خیمه‌ی ما کنار دریا نیست فکر کن در مدینه‌ایم اصلاً... خبر از آفتاب صحرا نیست فکر کن شیر می‌خوری راحت... مادرت شرمسار بابا نیست فکر کن مشک‌ها پر از آب است غصه‌ای در وجود سقا نیست فکر کن حرمله نیامده است... تیرها با کمانش اینجا نیست فکر کن تختِ تخت خوابیدی همه‌اش واقعی ست رؤیا نیست آه دیگر بس است فکر و خیال پسرم جا برای حاشا نیست به خدا مادر تو صد دفعه... رفت دنبال آب، اما نیست! بین آغوش من بمان امن است جای دیگر به غیر بلوا نیست تو حواست فقط به بابات است چاره‌ات خواب نیست لالا نیست پسرم حرمله کمان دارد تیرهایش یکی و دوتا نیست تیر مردانه می‌زنند به تو ذره‌ای رحم بین این‌ها نیست تیر آمد...درست سمت سرت سر روی پیکر تو حالا نیست بین میدان و خیمه مانده حسین راه دیگر برای آقا نیست ختم تو پشت خیمه برپا شد! عفو کن مجلس تو غوغا نیست ✍️
|⇦•جوون رعنای حسین.. و توسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ برا خدافظی همه،از توی خیمه اومدن ببین همه مخدرات، دور علی حلقه زدن نرو ای علی جان... *وقتی آمد محضر بابا"فَاستَاذَنَ اَباه فی القِتال..."بابا اجازه میدان بده،معطل نکرد...سریع اجازه داد،اما..." اَرخی عَینَیه و بَکی..."شروع کرد های های گریه کردن... یه وقت سر به آسمان بلند کرد.."اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ "خدایا تو شاهد باش چه کسی رو به میدان فرستادم... " أشبَهُ النّاسِ خَلقاً و خُلُقاً و مَنطِقاً بِرَسولِكَ "شبیه ترین مردم به پیغمبرت..."كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَيْهِ..."وقتی دلمون برای پیغمبر تنگ میشد، علی رو نگاه می کردیم...اما هنوز وداع تمام نشد، راوی میگه نگاه کردم " اِجتَمَعَتِ النِّساء حَولَه کالحَلقَه..."دیدم دخترای اهل حرم و مخدرات دور علی رو گرفتن...همه میگن:علی..."اِرحَم غُربَتَنا..."علی! به غربت ما رحم کن..علی! گوشواره مو ببین...علی! خلخالمو ببین..علی! این النگو رو باباحسین برام خریده...همه دور علی رو گرفتند...همه دور علی جمع شدند... این زن ها ساعتی نگذشت همه دور هم جمع شدند.وقتی ذوالجناح برگشت سمت خیمه ها...."وَاستُرجِع عَلَیهِم مَلْوِيّاً"زین واژگون شده بود...دخترا اومدن دورشو گرفتن ..سکینه اومد یه سوال کرد"یا جوادَ أَبی هَل سُقیَ أبی اَم قَتَلوهُ عَطشانا...!" فقط به من بگو به بابام آب دادند یا نه..؟! * علی اصغر و ببین، تو بغل برادرش ببین سکینه اومده، برا وداع آخرش نرو ای علی جان... *اینجا سکینه آمد با برادرش وداع کنه دوباره ساعتی نگذشت...(اینو یادت باشه...هر وقت تو زندگیت سر دوراهی موندی؛یه سمت خدا بود...یه سمت گناه بود...یاد این یه جمله بیفت)وقتی "و بقی الحسین فرداً وحیدا "وقتی آقا تنها شد.اراده میدان کرد...آماده شد بره خونش رو در راه خدا فدا کنه...آقا دید اسب تکون نمی خوره یه نگاهی انداخت، دید سکینه آمده دستا رو دور دست اسب حلقه کرده.میخواد با بابا وداع کنه...صدا زد:"یا ابَ اِستَسلَمتَ للموت ؟! "بابا آیا تسلیم مرگ شدی؟چی جواب داد بابا؟فرمود:دخترم ! "کیف لایَستَسلِمُ لِلموت ؟! "چطور تسلیم مرگ نشه اون کسی که"مَن لا ناصر و لامعین..." اون کسی که دیگه یاری نداره دیگه چه کار کنه؟! یه جمله ای به بابا گفت:صدا زد حالا که این جوریه؛ بابا !"رُدَّنا الی حَرَمِ جَدِّنا..." بیا ما رو برگردون مدینه...* جوون رعنای حسین میره از جلو چشمای حسین میره داره نفس‌های حسین میره ای اشبهُ الناسِ نبی رفتی با چه وقار و ادبی رفتی قرار قلب زینبی رفتی «ای وارث حیدر، علی اکبر...» گفتم علیِ اکبرو، دیدم جدا شدن حروف... روضه همین یه مصرعه،فَقَطَّعوهُ بِالسُّیوف، ارباًاربا *یه وقت اسب راه رو اشتباه رفت.خون جلوی چشمای اسب رو گرفت.رفت سمت سپاه دشمن...کوچه باز شد...همه ایستاده بودند..." وَاحتَوُحوش القَومُ"وحشیا دورش رو گرفتن..."فَقَطَّعوهُ بِاَسیافِهِم،ارباً اربا" علی رو ریزریزش کردند...* حسین تماشا میکنه، زدن زمین امیدشو داره می‌بینه روی خاک، اون قامت رشیدشو ارباً اربا این همه شمشیر به تنش خوردن چی به سر این بدن آوردن اشکِ آقامونو درآوردن... *"فَبَکی الحسین"پاشو...پاشو... همه دارند می خندن...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
آن خیمه‌ که بهشت دخیل است بر درش آتش گرفت چون جگرِ آب‌آورش از خیمه‌ها هنوز به عباس می‌رسد آهِ رباب و گریه‌ی نوزاد مضطرش “بودند دیو و دَد همه سیراب و می‌مکید” اصغر ز قحط آب سرانگشت مادرش بعد از سه شب گرسنگی و گریه و عطش جانی نمانده بود در اندام لاغرش گهواره جایگاه سخنرانی‌اش نبود دست حسین گشت بلندای منبرش وقت رجز، گلوش دهن باز کرده بود با ذکر یابن فاطمه و یابن حیدرش تشویق کرد حرمله را لشگر یزید وقتی علی به سمت عقب پرت شد سرش وا شد گلوش قبل زبان باز کردنش رفت و «پدر» نگفت علی‌اصغر آخرش خون ذبیح ریخت روی سینه‌ی خلیل حالا که می‌دهد خبرش را به هاجرش؟ طوری حسین کودک خود را فدا نمود حتی نریخت روی زمین خون اطهرش ✍️سروده گروه
و توسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یاس باغ امام را چیدند اشک چَشم حسین را دیدند آی مردم! بلند گریه کنید که به آقا بلند خندیدند... حسین تنِ، علی رو جمع کرده قدش خمه چشاش پر از درده حیرونه که چجوری برگرده پاشو بیا با هم بریم خیمه «علی پاشو..علی پاشو..» داری می‌بینی روبروت میخوای بگی بابا ولی بسته شده راه گلوت بلند شو...عزیزم....! با گوشه ی عبا دارم خونو میگیرم از لبت *دلش آروم نشد" وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ.." صورت به صورت جوانش گذاشت... ای حسیین...* با گوشه ی عبا دارم، خونو میگیرم از لبت پاشو یه کاری کن علی، رسیده عمه زینبت بلند شو...عزیزم...! *راوی میگه یه وقت خواهرش از خیمه ها بیرون آمد"کَاَنَّهَاالشَّمسُ الطّالِعَه"می دوید سمت قتلگاه..."و هی تُنادی! یابن اخاه..." وای علی اکبرم نور دو دیدهٔ ترم... "وا ثمرةَ فؤاداه ! " ای میوه دلم! " وا اُخَیّاه وابن اُخَیّاه،فَجائَت الیه،فَاَکَبَّت الیه"اومد خودشو رو این بدن پاره پاره انداخت. امامه...لنگر این دنیاست..."فَاَخَذَها الحُسَین"خواهر رو بلند کرد.زیر بازوهاشو گرفت..‌"وَ رَدَّها الی الخَیمَه..."خواهر رو بر گردوند سمت خیمه ها..."فَاَقبَل الیه فِتیانِه،اِحمَلوا اَخاکم"همینجور که بالای سر جوونش ایستاده بود.حسین رو کرد سمت خیمه ها هنوز بنی هاشم هستن صدا زد" يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم" آی جوونای بنی هاشم" اِحمَلوا اَخاکم"این راوی که این صحنه رو نوشت،گفت:حسین رو کرد سمت خیمه ها وقتی خواهر رو برگردوند،خودش که نرفت‌...زینب رو تنها فرستاد...گفت:زینب جان! برگرد..* *این صحنه رو نوشت که زینب از خیمه ها بیرون آمد.ساعتی نگذشت.دوباره نوشت، گفت یادمم نمیره.."واللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ..." دختر علی از خیمه ها بیرون آمد"وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ"میگه زینب با یه صدای حزین و قلب خسته ای شروع کرد ناله کردن... همه دست کشیدن...قاتل بلند شد، نگاه کرد...میدان سکوتِ مطلق شد...زینب شروع کرد حرف زدن،همه شروع کردند گریه کردن...عمر سعد گریه میکرد،سنان و خولی گریه می کردند.مگه چی میگفت؟صدا میزد.."وامحمداه! هذا حسين بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع‏ الأعضاء و بناتك سبايا إلى الله المشتكى..."* «این کشته ی فتاده به هامون حسین توست» با یا علی بلند شو باباجون به خیمه‌ها از وسط میدون هرجوری هست عمه رو برگردون گریز روضه رفته اونجا که می‌بینه زینب تن صد چاکه حسینو، بی کفن روی خاکه برای اون لحظه ای که بابا کنار جوونش ایستاده بود.ب ای اون لحظه ی غربت دستت رو بلند کن.. «سیدنا الغریب حسین جانم....» : محمد رسولی نغمه پرداز: مهدی زنگنه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
نشستم زیر نور ماه گفتم همانا با دلی آگاه گفتم نجف تا کربلا در راه گفتم پس از تقدیم بسم الله گفتم ردیف مطلعی زیبا حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " چه گویم در غزل با استعاره چه گویم در مراثی با اشاره به‌غیراز او نباشد راه چاره خوارج را بگو میراث دارِ، علی عالی اعلا، حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " از او فرمایش و از ما اطاعت چه می‌خواهیم از او غیر از سعادت؟ سعادت چیست جز فیض شهادت؟ امید شیعه در روز قیامت عزیز حضرت زهرا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است " حسینی که دو عالم مخلص اوست ارادتمند حر و عابس اوست کرامت ویژگیِ شاخص اوست امام هشتم ما وارث اوست رضا هم نیز سرتاپا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است " زیارت رفته رو در رو بخواهید همیشه حاجت نیکو بخواهید دو قطره اشک آب رو بخواهید هدایت را فقط از او بخواهید که مصباح الهدي تنها حسین است "نجات اهل عالم با حسین است " گلم را با تولایش سرشتند سپس بر طالعم نوکر نوشتند اگر که خوب و بد، زیبا و زشت‌اند محبانش همه اهل بهشت‌اند کلید جنت الاعلی حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " به این آقا کسی دل داده باشد زهیری گردد و آزاده باشد دلم می‌خواست اکبر زاده باشد سرم پای حبیب افتاده باشد ولیِّ امر بی پروا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است " کلامش حق، کلامش نور مولا طنین خطبه‌اش پر شور، مولا اگرچه شد تنش رنجور، مولا نرفته زیر بار زور، مولا حماسه‌ساز عاشورا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است " بنازم خط و مشی کشوری را که می‌پوید ولایت محوری را ببین عمق کلام رهبری را که معنا می‌کند روشنگری را مراد حضرت آقا حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " شهیدان کشته‌ی راه خدایند سبک‌بالان از دنیا رهایند پرنده‌تر ز مرغان هوایند بلاگردان شاه کربلایند امام حاج قاسم‌ها حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " به گوشم می‌رسد آوای غزه صدای کودک تنهای غزه امیدی هست بر فردای غزه بگو با هر مجاهدهای غزه به فکر مردم دنیا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است" چه بیم از اینکه سرها روی تن نیست به تن‌های شهیدان هم کفن نیست کفن نه بلکه حتی پیرهن نیست کسی این روزها فکر یمن نیست شعار مردم صنعا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است" :: علی رغمی که سینه گشته سنگین محاسن شد به خونش نیز رنگین نوای یا غیاث المستغیثین به لب دارد امام کشته‌ی دین تنی که مانده در صحرا حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " ✍️
در انتظار تو چشمم همیشه بارانی‌ست و بی‌تو حال و هوای دلم چه طوفانی‌ست بیا که خیری از این زندگی نمی‌بینم که لحظه‌لحظۀ عمرم پر از پریشانی‌ست هوای خیمۀ قلبم بدون تو سرد است بهار پیش دو چشمم شب زمستانی‌ست ز جاده‌ای که گذر کرده‌ای مسافر عشق بین که جای قدومت چقدر نورانی‌ست درون سینۀ من پر ز آه تبدارست حدیث غیبت تو بین سینه زندانی‌ست دعای ندبۀ هر صبح جمعه‌ام آقا به قصد آمدن تو برای مهمانی‌ست بیا که ماه عزای شهید بی‌سر شد بیا ببار که هنگام مرثیه‌خوانی‌ست ✍️
Shab08Moharram1402[01].mp3
56.4M
|⇦•جوون رعنای حسین.... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ جوون رعنای حسین میره از جلو چشمای حسین میره داره نفس‌های حسین میره 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•شیشه عمر پدر.. و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اللهُمَ صل علی فاطمةَ وَ أَبیِها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُک" پای ما تا راه دشوار فراقش را گرفت در میان هر حسینیه سراغش را گرفت عالم زر هر کسی ارثیه‌ از دلدار برد این دل ما هم خدا را شکر داغش را گرفت خانهٔ تاریک قبرش روزِ روشن می‌شود هر کسی روی شانهٔ خود چلچراغش را گرفت پیش پایش پادشاهان نیز سر خم می‌کنند نوکری که دامن شاه عراقش را گرفت رفته رفته گرم شد بازار دکّان داری اش دست آن کاسب که کتری اجاقش را گرفت گریه بر خون خدا شیرین‌ترین رخداد ماست خوش به حال هرکه شور اتفاقش را گرفت مادرم آنقدر روی مهر تربت گریه کرد عاقبت عطر حرم کلِّ اتاقش را گرفت دست از عالم کشیدن اصل رکن عاشقیست طالب عشق از دنیا طلاقش را گرفت عشق تعریفی ندارد جز حسین فاطمه از نخستین روز قلبم اشتیاقش را گرفت پیش چشم باغبان آتش به محصولش زدن نیزه‌ای بی‌رحم آمد سروِ باغش را گرفت صحن اکبر زیر پای کوفیان تخریب شد با عبا بابا بقایای رواقش را گرفت *شب علی اکبر امام حسین خدا به همتون خیر بده برین دم خونهٔ علی اکبر امام حسین..* شیشه عمر پدر خرد شدی در نظرم سر پیری چه بلاییست که آمد به سرم " السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلَ قَتِيلٍ مِنْ نَسْلِ خَيْرِ سَلِيلٍ مِنْ سُلَالَةِ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ" خواستم پر بکشم سمت تو خوردم به زمین طرز درهم شدنت چیده همه بال و پرم شمر با هر ولدی گفتن من می‌خندد پسرم! ای پسرم ای پسرم ای پسرم تا به حالا نشده پیش پدر پا نشوی حیف باشد دم آخر نکنی مفتخرم چشم من تار شده یا که تو کوچک شده‌ای علی اکبر! علی اصغر شده‌ای در نظرم *امام صادق تو زیات نامه حضرت علی اکبر فرمود: "وَ لا تَسکُنُ عَلیکَ مَن أَبیکَ زَفرَهٌ حینَ وَ دَّعَکَ لِلفِراقِ " علی اکبر پدرت دیگه از گریه آروم نگرفت.برا وداع تو دیگه دل بابا آروم نشد... خبرش پخش شده، پخش شدی روی زمین خبرش پخش شده، ریخته‌ای دور و برم *امشب جوونا باید مایه بذارن چون ابی عبدالله صدا زد.... جوونای بنی هاشم بیایید کمک‌ حسین..* بغلت می‌کنم و از بغلم می‌ریزی بابا چه کنم با تو و این درد سرم دارد از سمت خیمه عمهٔ تو می‌آید ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم کار تشییع تو یک روز زمان خواهد برد همه از خیمه بیایید که من یک نفرم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
عطر تو زینت فزای روضه‌ها، مهدی بیا هجر تو از پا می‌اندازد مرا، مهدی بیا مهربان تر از پدر مادر به فرزندان تویی العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا ندبه باید کرد از درد فراق روی تو اَبکیَنَّکَ صَباحاً و مَسا، مهدی بیا به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین! زودتر با ذوالفقار مرتضی مهدی بیا ای فدای قد و بالای پیمبرگونه ات وارث حلم تمام انبیا، مهدی بیا مادرت زهرای مرضیه صدایت می‌زند روز و شب مهدی بیا، مهدی بیا، مهدی بیا جان به لب آمد ولی نامت نیفتاد از لبم عمر من طی شد فقط با ذکرِ یا مهدی بیا صبح عاشورا نشد؛ پس وعده‌ی ما اربعین در مسیر از نجف تا کربلا مهدی بیا شیرخواری با گلوی خشک و با چشمانِ تر از دل گهواره می‌خواند تو را مهدی بیا ✍️
از حال دل من و تو آگاه، حسین کشتیّ نجات هر چه گم‌راه، حسین ای دوست! دلت تا وسط روضه شکست با قصد فرج صدا بزن: آه حسین ✍️