eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
نماهنگ تویی محبوبم.mp3
3.42M
🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ برات اشکای چشمام سر نمیاد دیگه حال خوش به نوکر نمیاد دست خالی اومدم در بزنم کاری جز روضه ازم بر نمیاد گریه میکنم برات گریه زیاد کی میگه گریه به مردا نمیاد مردم و زنونه گریه میکنم این همونیه که مادرت میخواهد تویی محبوبم تویی سلطانم دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم جانم آقا جان من به فرمانم دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم ای حسین جانم ... به خودم میگفتم عاشق نمیشم بی خیال عقل و منطق نمیشم ولی حالا حرفمو پس میگیرم دیگه اون آدم سابق نمیشم حرمت روزمو شب کرده حسین همه وجود من درده حسین کاش بذاری نوکرت مثل قدیم باز به آغوش تو برگرده حسین خیلی دلتنگم خیلی دلگیرم دوست دارم بیام حرم با مادر پیرم بنویس آقا توی تقدیرم دوست دارم بیام حرم با پدر پیرم تویی محبوبم تویی سلطانم دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم جانم آقا جان من به فرمانم دوست دارم صدام کنی و من بگم جانم ای حسین جانم ...
. حضرت علی اصغر(ع) به سبک آتیشه خونمون لالایی اصغرم چش به راهته الان مادر توو حرم تو رو زیر عبا تا خیمه می برم لالایی اصغرم لالایی تشنه لب مادرت ببیندت میشه جوون به لب تیر حرمله سرت رو برده عقب لالایی تشنه لب دست و پا می زنی دست و پامو گم می کنم آروم تر عزیزم یه کم ۲ آخرین باره که می گیرم تو رو توو بغل زود اومد سراغت اجل بند دوم بالای نیزه ها من نشستم حالا پای نیزه ها تووو گلوت مشخصه جای نیزه ها بالای نیزه ها نرمه حلقوم تو بمیرم برا بابای مظلوم تو یه کمی ببند چشای معصومتو نرمه حلقوم تو اگه بودی الان می خندیدی واسم یه کم نمی ذاشتی تنها بشم۲ اگه بودی الان لالایی می خوندم برات با خنده می کردم صدات ✍ سبک آتیش خونمون مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
حسینی زاده هستی شیوه ی اعجاز میدانی بگو با حنجرت قدری به ما اسرار پنهانی گلویت راه شیری و سه جرعه تیر قادر نیست که روی کهکشان را خط بیندازد به‌آسانی تبارت آفتاب است و زلال رود و بارانی بهاران را نشان دادی درآن عصر زمستانی کجای این جهان دیدند یک لشکر به‌یک‌باره ز نوزادی بیاموزد چنین رسم مسلمانی علی‌الظاهر تو نوزادی، ولیکن یک ولی الله که می‌بردند نامت را علی جویان به حیرانی تو روح عدلی و حقا توانستی به نای حق ستون کاخ ظلمت را چنان زینب بلرزانی لب از لب باز کن ای آخرین سرباز ثارالله که مادر جان به لب شد تا که شاید لب بجنبانی گرفتی با دمِ لالایی تیر و کمان سامان پس از داغ تو مادر را نه سر ماند و نه سامانی میان رفتن و ماندن چقدر این پا و آن پا کرد پس از داغ تو بابا مانده و یک دشت حیرانی نشد زیر عبا پنهان کند این شرمساری را تو آن بغضی که بین خاک هم پنهان نمی‌مانی رقیه در دلش مانده که کِی باشد در آغوشش کمی بازی کند با تو که تو او را بخندانی شگفتا که شگفت‌آورترین نوزاد تاریخی دریغ از عمر کوتاهت، شگفت از بغض طولانی دلی که بی تو میماند بیابان است میخشکد نگاهت نور مهتاب است دریک شام بارانی شبیه باد سرگردان، میان صحن می‌چرخم و میگویم به آن‌هایی که می‌آیند مهمانی گدای کربلا بودن شرف دارد به اربابی بیا مسکین در این خانه که پشت در نمی‌مانی بیا که سفره احسان در این بیت الکرم پهن است چه خوانی و چه احسانی، چه روزی فراوانی منم آنکه کریمی چون تو را دارد و تو آنی که دستم را گرفتی بارها در کمتر از آنی پریشانم پریشان هوای کربلای تو زیارت چیست؟ پایان دل‌انگیز پریشانی ✍️
فکر کن تشنگی به دنیا نیست... خیمه‌ی ما کنار دریا نیست فکر کن در مدینه‌ایم اصلاً... خبر از آفتاب صحرا نیست فکر کن شیر می‌خوری راحت... مادرت شرمسار بابا نیست فکر کن مشک‌ها پر از آب است غصه‌ای در وجود سقا نیست فکر کن حرمله نیامده است... تیرها با کمانش اینجا نیست فکر کن تختِ تخت خوابیدی همه‌اش واقعی ست رؤیا نیست آه دیگر بس است فکر و خیال پسرم جا برای حاشا نیست به خدا مادر تو صد دفعه... رفت دنبال آب، اما نیست! بین آغوش من بمان امن است جای دیگر به غیر بلوا نیست تو حواست فقط به بابات است چاره‌ات خواب نیست لالا نیست پسرم حرمله کمان دارد تیرهایش یکی و دوتا نیست تیر مردانه می‌زنند به تو ذره‌ای رحم بین این‌ها نیست تیر آمد...درست سمت سرت سر روی پیکر تو حالا نیست بین میدان و خیمه مانده حسین راه دیگر برای آقا نیست ختم تو پشت خیمه برپا شد! عفو کن مجلس تو غوغا نیست ✍️
|⇦•جوون رعنای حسین.. و توسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ برا خدافظی همه،از توی خیمه اومدن ببین همه مخدرات، دور علی حلقه زدن نرو ای علی جان... *وقتی آمد محضر بابا"فَاستَاذَنَ اَباه فی القِتال..."بابا اجازه میدان بده،معطل نکرد...سریع اجازه داد،اما..." اَرخی عَینَیه و بَکی..."شروع کرد های های گریه کردن... یه وقت سر به آسمان بلند کرد.."اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ "خدایا تو شاهد باش چه کسی رو به میدان فرستادم... " أشبَهُ النّاسِ خَلقاً و خُلُقاً و مَنطِقاً بِرَسولِكَ "شبیه ترین مردم به پیغمبرت..."كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَيْهِ..."وقتی دلمون برای پیغمبر تنگ میشد، علی رو نگاه می کردیم...اما هنوز وداع تمام نشد، راوی میگه نگاه کردم " اِجتَمَعَتِ النِّساء حَولَه کالحَلقَه..."دیدم دخترای اهل حرم و مخدرات دور علی رو گرفتن...همه میگن:علی..."اِرحَم غُربَتَنا..."علی! به غربت ما رحم کن..علی! گوشواره مو ببین...علی! خلخالمو ببین..علی! این النگو رو باباحسین برام خریده...همه دور علی رو گرفتند...همه دور علی جمع شدند... این زن ها ساعتی نگذشت همه دور هم جمع شدند.وقتی ذوالجناح برگشت سمت خیمه ها...."وَاستُرجِع عَلَیهِم مَلْوِيّاً"زین واژگون شده بود...دخترا اومدن دورشو گرفتن ..سکینه اومد یه سوال کرد"یا جوادَ أَبی هَل سُقیَ أبی اَم قَتَلوهُ عَطشانا...!" فقط به من بگو به بابام آب دادند یا نه..؟! * علی اصغر و ببین، تو بغل برادرش ببین سکینه اومده، برا وداع آخرش نرو ای علی جان... *اینجا سکینه آمد با برادرش وداع کنه دوباره ساعتی نگذشت...(اینو یادت باشه...هر وقت تو زندگیت سر دوراهی موندی؛یه سمت خدا بود...یه سمت گناه بود...یاد این یه جمله بیفت)وقتی "و بقی الحسین فرداً وحیدا "وقتی آقا تنها شد.اراده میدان کرد...آماده شد بره خونش رو در راه خدا فدا کنه...آقا دید اسب تکون نمی خوره یه نگاهی انداخت، دید سکینه آمده دستا رو دور دست اسب حلقه کرده.میخواد با بابا وداع کنه...صدا زد:"یا ابَ اِستَسلَمتَ للموت ؟! "بابا آیا تسلیم مرگ شدی؟چی جواب داد بابا؟فرمود:دخترم ! "کیف لایَستَسلِمُ لِلموت ؟! "چطور تسلیم مرگ نشه اون کسی که"مَن لا ناصر و لامعین..." اون کسی که دیگه یاری نداره دیگه چه کار کنه؟! یه جمله ای به بابا گفت:صدا زد حالا که این جوریه؛ بابا !"رُدَّنا الی حَرَمِ جَدِّنا..." بیا ما رو برگردون مدینه...* جوون رعنای حسین میره از جلو چشمای حسین میره داره نفس‌های حسین میره ای اشبهُ الناسِ نبی رفتی با چه وقار و ادبی رفتی قرار قلب زینبی رفتی «ای وارث حیدر، علی اکبر...» گفتم علیِ اکبرو، دیدم جدا شدن حروف... روضه همین یه مصرعه،فَقَطَّعوهُ بِالسُّیوف، ارباًاربا *یه وقت اسب راه رو اشتباه رفت.خون جلوی چشمای اسب رو گرفت.رفت سمت سپاه دشمن...کوچه باز شد...همه ایستاده بودند..." وَاحتَوُحوش القَومُ"وحشیا دورش رو گرفتن..."فَقَطَّعوهُ بِاَسیافِهِم،ارباً اربا" علی رو ریزریزش کردند...* حسین تماشا میکنه، زدن زمین امیدشو داره می‌بینه روی خاک، اون قامت رشیدشو ارباً اربا این همه شمشیر به تنش خوردن چی به سر این بدن آوردن اشکِ آقامونو درآوردن... *"فَبَکی الحسین"پاشو...پاشو... همه دارند می خندن...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
آن خیمه‌ که بهشت دخیل است بر درش آتش گرفت چون جگرِ آب‌آورش از خیمه‌ها هنوز به عباس می‌رسد آهِ رباب و گریه‌ی نوزاد مضطرش “بودند دیو و دَد همه سیراب و می‌مکید” اصغر ز قحط آب سرانگشت مادرش بعد از سه شب گرسنگی و گریه و عطش جانی نمانده بود در اندام لاغرش گهواره جایگاه سخنرانی‌اش نبود دست حسین گشت بلندای منبرش وقت رجز، گلوش دهن باز کرده بود با ذکر یابن فاطمه و یابن حیدرش تشویق کرد حرمله را لشگر یزید وقتی علی به سمت عقب پرت شد سرش وا شد گلوش قبل زبان باز کردنش رفت و «پدر» نگفت علی‌اصغر آخرش خون ذبیح ریخت روی سینه‌ی خلیل حالا که می‌دهد خبرش را به هاجرش؟ طوری حسین کودک خود را فدا نمود حتی نریخت روی زمین خون اطهرش ✍️سروده گروه
و توسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یاس باغ امام را چیدند اشک چَشم حسین را دیدند آی مردم! بلند گریه کنید که به آقا بلند خندیدند... حسین تنِ، علی رو جمع کرده قدش خمه چشاش پر از درده حیرونه که چجوری برگرده پاشو بیا با هم بریم خیمه «علی پاشو..علی پاشو..» داری می‌بینی روبروت میخوای بگی بابا ولی بسته شده راه گلوت بلند شو...عزیزم....! با گوشه ی عبا دارم خونو میگیرم از لبت *دلش آروم نشد" وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ.." صورت به صورت جوانش گذاشت... ای حسیین...* با گوشه ی عبا دارم، خونو میگیرم از لبت پاشو یه کاری کن علی، رسیده عمه زینبت بلند شو...عزیزم...! *راوی میگه یه وقت خواهرش از خیمه ها بیرون آمد"کَاَنَّهَاالشَّمسُ الطّالِعَه"می دوید سمت قتلگاه..."و هی تُنادی! یابن اخاه..." وای علی اکبرم نور دو دیدهٔ ترم... "وا ثمرةَ فؤاداه ! " ای میوه دلم! " وا اُخَیّاه وابن اُخَیّاه،فَجائَت الیه،فَاَکَبَّت الیه"اومد خودشو رو این بدن پاره پاره انداخت. امامه...لنگر این دنیاست..."فَاَخَذَها الحُسَین"خواهر رو بلند کرد.زیر بازوهاشو گرفت..‌"وَ رَدَّها الی الخَیمَه..."خواهر رو بر گردوند سمت خیمه ها..."فَاَقبَل الیه فِتیانِه،اِحمَلوا اَخاکم"همینجور که بالای سر جوونش ایستاده بود.حسین رو کرد سمت خیمه ها هنوز بنی هاشم هستن صدا زد" يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم" آی جوونای بنی هاشم" اِحمَلوا اَخاکم"این راوی که این صحنه رو نوشت،گفت:حسین رو کرد سمت خیمه ها وقتی خواهر رو برگردوند،خودش که نرفت‌...زینب رو تنها فرستاد...گفت:زینب جان! برگرد..* *این صحنه رو نوشت که زینب از خیمه ها بیرون آمد.ساعتی نگذشت.دوباره نوشت، گفت یادمم نمیره.."واللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ..." دختر علی از خیمه ها بیرون آمد"وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ"میگه زینب با یه صدای حزین و قلب خسته ای شروع کرد ناله کردن... همه دست کشیدن...قاتل بلند شد، نگاه کرد...میدان سکوتِ مطلق شد...زینب شروع کرد حرف زدن،همه شروع کردند گریه کردن...عمر سعد گریه میکرد،سنان و خولی گریه می کردند.مگه چی میگفت؟صدا میزد.."وامحمداه! هذا حسين بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع‏ الأعضاء و بناتك سبايا إلى الله المشتكى..."* «این کشته ی فتاده به هامون حسین توست» با یا علی بلند شو باباجون به خیمه‌ها از وسط میدون هرجوری هست عمه رو برگردون گریز روضه رفته اونجا که می‌بینه زینب تن صد چاکه حسینو، بی کفن روی خاکه برای اون لحظه ای که بابا کنار جوونش ایستاده بود.ب ای اون لحظه ی غربت دستت رو بلند کن.. «سیدنا الغریب حسین جانم....» : محمد رسولی نغمه پرداز: مهدی زنگنه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
نشستم زیر نور ماه گفتم همانا با دلی آگاه گفتم نجف تا کربلا در راه گفتم پس از تقدیم بسم الله گفتم ردیف مطلعی زیبا حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " چه گویم در غزل با استعاره چه گویم در مراثی با اشاره به‌غیراز او نباشد راه چاره خوارج را بگو میراث دارِ، علی عالی اعلا، حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " از او فرمایش و از ما اطاعت چه می‌خواهیم از او غیر از سعادت؟ سعادت چیست جز فیض شهادت؟ امید شیعه در روز قیامت عزیز حضرت زهرا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است " حسینی که دو عالم مخلص اوست ارادتمند حر و عابس اوست کرامت ویژگیِ شاخص اوست امام هشتم ما وارث اوست رضا هم نیز سرتاپا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است " زیارت رفته رو در رو بخواهید همیشه حاجت نیکو بخواهید دو قطره اشک آب رو بخواهید هدایت را فقط از او بخواهید که مصباح الهدي تنها حسین است "نجات اهل عالم با حسین است " گلم را با تولایش سرشتند سپس بر طالعم نوکر نوشتند اگر که خوب و بد، زیبا و زشت‌اند محبانش همه اهل بهشت‌اند کلید جنت الاعلی حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " به این آقا کسی دل داده باشد زهیری گردد و آزاده باشد دلم می‌خواست اکبر زاده باشد سرم پای حبیب افتاده باشد ولیِّ امر بی پروا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است " کلامش حق، کلامش نور مولا طنین خطبه‌اش پر شور، مولا اگرچه شد تنش رنجور، مولا نرفته زیر بار زور، مولا حماسه‌ساز عاشورا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است " بنازم خط و مشی کشوری را که می‌پوید ولایت محوری را ببین عمق کلام رهبری را که معنا می‌کند روشنگری را مراد حضرت آقا حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " شهیدان کشته‌ی راه خدایند سبک‌بالان از دنیا رهایند پرنده‌تر ز مرغان هوایند بلاگردان شاه کربلایند امام حاج قاسم‌ها حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " به گوشم می‌رسد آوای غزه صدای کودک تنهای غزه امیدی هست بر فردای غزه بگو با هر مجاهدهای غزه به فکر مردم دنیا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است" چه بیم از اینکه سرها روی تن نیست به تن‌های شهیدان هم کفن نیست کفن نه بلکه حتی پیرهن نیست کسی این روزها فکر یمن نیست شعار مردم صنعا حسین است "نجات اهل عالم با حسین است" :: علی رغمی که سینه گشته سنگین محاسن شد به خونش نیز رنگین نوای یا غیاث المستغیثین به لب دارد امام کشته‌ی دین تنی که مانده در صحرا حسین است "نجات اهل عالم باحسین است " ✍️
در انتظار تو چشمم همیشه بارانی‌ست و بی‌تو حال و هوای دلم چه طوفانی‌ست بیا که خیری از این زندگی نمی‌بینم که لحظه‌لحظۀ عمرم پر از پریشانی‌ست هوای خیمۀ قلبم بدون تو سرد است بهار پیش دو چشمم شب زمستانی‌ست ز جاده‌ای که گذر کرده‌ای مسافر عشق بین که جای قدومت چقدر نورانی‌ست درون سینۀ من پر ز آه تبدارست حدیث غیبت تو بین سینه زندانی‌ست دعای ندبۀ هر صبح جمعه‌ام آقا به قصد آمدن تو برای مهمانی‌ست بیا که ماه عزای شهید بی‌سر شد بیا ببار که هنگام مرثیه‌خوانی‌ست ✍️
Shab08Moharram1402[01].mp3
56.4M
|⇦•جوون رعنای حسین.... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ جوون رعنای حسین میره از جلو چشمای حسین میره داره نفس‌های حسین میره 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•شیشه عمر پدر.. و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اللهُمَ صل علی فاطمةَ وَ أَبیِها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُک" پای ما تا راه دشوار فراقش را گرفت در میان هر حسینیه سراغش را گرفت عالم زر هر کسی ارثیه‌ از دلدار برد این دل ما هم خدا را شکر داغش را گرفت خانهٔ تاریک قبرش روزِ روشن می‌شود هر کسی روی شانهٔ خود چلچراغش را گرفت پیش پایش پادشاهان نیز سر خم می‌کنند نوکری که دامن شاه عراقش را گرفت رفته رفته گرم شد بازار دکّان داری اش دست آن کاسب که کتری اجاقش را گرفت گریه بر خون خدا شیرین‌ترین رخداد ماست خوش به حال هرکه شور اتفاقش را گرفت مادرم آنقدر روی مهر تربت گریه کرد عاقبت عطر حرم کلِّ اتاقش را گرفت دست از عالم کشیدن اصل رکن عاشقیست طالب عشق از دنیا طلاقش را گرفت عشق تعریفی ندارد جز حسین فاطمه از نخستین روز قلبم اشتیاقش را گرفت پیش چشم باغبان آتش به محصولش زدن نیزه‌ای بی‌رحم آمد سروِ باغش را گرفت صحن اکبر زیر پای کوفیان تخریب شد با عبا بابا بقایای رواقش را گرفت *شب علی اکبر امام حسین خدا به همتون خیر بده برین دم خونهٔ علی اکبر امام حسین..* شیشه عمر پدر خرد شدی در نظرم سر پیری چه بلاییست که آمد به سرم " السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلَ قَتِيلٍ مِنْ نَسْلِ خَيْرِ سَلِيلٍ مِنْ سُلَالَةِ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ" خواستم پر بکشم سمت تو خوردم به زمین طرز درهم شدنت چیده همه بال و پرم شمر با هر ولدی گفتن من می‌خندد پسرم! ای پسرم ای پسرم ای پسرم تا به حالا نشده پیش پدر پا نشوی حیف باشد دم آخر نکنی مفتخرم چشم من تار شده یا که تو کوچک شده‌ای علی اکبر! علی اصغر شده‌ای در نظرم *امام صادق تو زیات نامه حضرت علی اکبر فرمود: "وَ لا تَسکُنُ عَلیکَ مَن أَبیکَ زَفرَهٌ حینَ وَ دَّعَکَ لِلفِراقِ " علی اکبر پدرت دیگه از گریه آروم نگرفت.برا وداع تو دیگه دل بابا آروم نشد... خبرش پخش شده، پخش شدی روی زمین خبرش پخش شده، ریخته‌ای دور و برم *امشب جوونا باید مایه بذارن چون ابی عبدالله صدا زد.... جوونای بنی هاشم بیایید کمک‌ حسین..* بغلت می‌کنم و از بغلم می‌ریزی بابا چه کنم با تو و این درد سرم دارد از سمت خیمه عمهٔ تو می‌آید ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم کار تشییع تو یک روز زمان خواهد برد همه از خیمه بیایید که من یک نفرم ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
عطر تو زینت فزای روضه‌ها، مهدی بیا هجر تو از پا می‌اندازد مرا، مهدی بیا مهربان تر از پدر مادر به فرزندان تویی العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا ندبه باید کرد از درد فراق روی تو اَبکیَنَّکَ صَباحاً و مَسا، مهدی بیا به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین! زودتر با ذوالفقار مرتضی مهدی بیا ای فدای قد و بالای پیمبرگونه ات وارث حلم تمام انبیا، مهدی بیا مادرت زهرای مرضیه صدایت می‌زند روز و شب مهدی بیا، مهدی بیا، مهدی بیا جان به لب آمد ولی نامت نیفتاد از لبم عمر من طی شد فقط با ذکرِ یا مهدی بیا صبح عاشورا نشد؛ پس وعده‌ی ما اربعین در مسیر از نجف تا کربلا مهدی بیا شیرخواری با گلوی خشک و با چشمانِ تر از دل گهواره می‌خواند تو را مهدی بیا ✍️
از حال دل من و تو آگاه، حسین کشتیّ نجات هر چه گم‌راه، حسین ای دوست! دلت تا وسط روضه شکست با قصد فرج صدا بزن: آه حسین ✍️
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *شیخ جعفر شوشتری روضه علی اکبر می‌خوند می‌گفت: نمیگم روضهٔ شهادت علی اکبر میگم روضهٔ وفات حسین... بعد ادامه می‌داد می‌گفت: نه یک وفات، بلکه وفات‌های حسین...مقاتل می‌نویسند همه اومدن اذن میدان بگیرن آقا بهشون جواب رد میداد جُون غلام امام‌حسین با چه زبون ریختنی اجازه میدان گرفت... قاسم ابن الحسن به چه التماسی افتاد عمو اجازه داد.. اما تا علی اکبر گفت: بابا من برم؟ ابی عبدالله تعلل نکرد گفت برو‌ پسرم.. اولین شهید بنی هاشم بعد اصحاب علی اکبره.. اصحاب گفتن تا ما هستیم یک نفر از بنی هاشم نباید بره.. به خدا پای حرفشون ایستادن.. آماده شد اومد سمت خیمه‌ها زنها همه دور علی اکبر رو گرفتن. این بچه‌ها خودشونو به بازوی علی اکبر آویزون می‌کردن.. زنا می‌گفتن "ارحم قربتنا" به غریبی ما رحم کن. ابی عبدالله اومد تو خیمه فرمود: رهاش کنید"فَإنه مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ" علی اکبر من ذوب شده، حل شده در خدای خودش بذارید بره..امام سجاد می‌فرمود: من از شدت تب می‌سوختم تو خیمه، یه وقت دیدم کف پام کمی خنک شده چشمامو باز کردم دیدم برادرم هی صورتش رو به کف پام میکشه.. صدا می‌زنه.. داداش حلالم کن منم دیگه رفتنیم..نوشتن این دو تا آقازاده هم رو در آغوش کشیدن و گریه کردن.برا غربت پدر، برا وداعشون. حالا علی اکبر آماده رفتنه باید سلاح به تن ببنده. شیخ جعفر میگه ابی عبدالله سلاح رو به تن علی اکبر بست.اما حالا می‌خواد سلاح ببنده آروم می‌بنده.می‌خواست سوارشه از مرکب میاردش پایین ببینم زره اتو محکم کردم یا نه، ببینم خودتو درست بستم یا نه،ببینم شمشیرتو درست بستم یانه، سوار بر مرکب شد شیخ جعفر میگه ابی عبدالله قدری نفرین کرد، قدری دست پشت دست گذاشت،قدری محاسن خودشو به دست گرفت، میگه دیدیم دستاشو برد بالا علی اکبر می‌رفت حسینم پشت سرش راه می‌رفت"اللَّهُمَّ اشهَد عَلى هؤُلاءِ القَومِ، فَقَد بَرَزَ إلَيهِم غُلامٌ أشبَهُ النّاسِ خَلقاً وخُلُقاًو مَنطِقاً بِرَسولِكَ" شیخ جعفر میگه اشک متصل از چشمای حسین میومد. اومد تا جایی که صداش برسه به لشکر صدازد. ای لشکر بیچاره‌ام کردی ببین من کیو دارم می‌فرستم سمت شما. جنگ نمایانی کرد همه رو بیچاره کردتعداد رو مقاتل آوردن. علی اکبر برگشت روبروی پدر قرار گرفت"یَا أَبَه الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی‏" بابا! تشنگی بیچاره ام کرده سنگینی سلاح داره اذیتم می‌کنه اگه کمی آب باشه بهتر می‌تونم بجنگم.شیخ جعفر شوشتری میگه سخت‌تر از روضهٔ جان دادن علی اکبر اعظم مصیبتها آب خواستن علی اکبر از ابی عبدالله بود. میگه این جمله انقدر سنگین بود حسین دستاشو برد بالا می‌زد تو سر خودش صدا زد"هاتَ لِسانَک" این زبونتو بده به من یه کام سنگین گرفت از پسرش.. چنان بغل کرد علی اکبرو.دوباره علی اکبر رفت سمت میدان جنگ نمایانی کرد. نوشتن باز هم تعداد زیادی را به درک واصل کرد. کم کم تعداد زخم‌ها زیاد شد.در بعضی از نقلهاست وقتی مختار مُرّة بن مُنْقُذ رو گرفت گفت: تو قاتل علی اکبری؟ گفت: من یه نفرم هزاران نفر تو قتل علی اکبر نقش داشتن.مُرّة بن مُنْقُذ ضربهٔ اول و اساسی ترین ضربه رو زد.دور زد صدا زد.. آثام عرب به گردن من اگر داغشو به دل باباش نذارم. اومد دور زد از پشت شمشیر و زد به فرق علی.. این اساسی‌ترین ضربه‌ای بود که به فرق علی اکبر خورد اکبر بی‌رمق شد.دست‌ها رو دور گردن اسب انداخت. اسب جنگی آموخته است سوارش وقتی زخمی شد به سمت لشکر خودی ببره اما دیدن این خونه فرق علی ریخت رو چشم اسب،اسب مسیر و اشتباه رفت، رفت تو دل دشمن، دشمن کوچه باز کرد یکی افسار اسب رو گرفت هر کی عقده از علی داره بیاد" فَقَطَعُوهُ بسُیوفَهُم اِرباً اِرباً" تکه کردن این آقازاده رو افتاد به زمین باباشو صدا زد... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
نجف به مضجع پاک تو با سلام رسیده به پای‌بوسی تو مسجد الحرام رسیده عجب نباشد اگر عرش هم زده زانو چنین به حائر قدسی تو امام رسیده بلند مرتبه شد هرکه بر تو اشکی ریخت بلند گریه نموده به این مقام رسیده :: کسی کنار تنت داد می‌کشد که خودش به داد مردم عالم عَلَی الدوام رسیده تن تو بندِ دل زینب است، پاره شده پس ازتو جانْ به لبِ شاهِ تشنه‌کام رسیده تنت شبیه اذان پخش شد، جگر گوشه! اذان تو سرِ نیزه به شهر شام رسیده کنار پیکر تو زینب آمده اما شمیم حضرت صدیقه بر مشام رسیده بگو که تیزی مِقراض یا نوک مسمار بگو به پهلوی زخمیِ تو کدام رسیده؟ چقدر دشنه‌ی تشنه! چقدر زخمِ عمیق! صدای هلهله‌ها هم به بار عام رسیده برای بُردن جسم تو ده نفر کم بود! عبای مصطفوی نیز از خیام رسیده... ✍
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سید جعفر شوشتری میگه: کنار بدن قاسم امام حسین مثل باز شکاری اومد. اما کنار بدن علی اکبر با تأنی میومد دیگر توان نداشت. اومد دید یه گوشه شلوغه نیزه‌ها، شمشیرها، بالا میره پایین میاد.. تا چند قدمی علی اکبر رسید حسین رکابشو گم کرد.افتاد از رو اسب به زمین تا اومد بلند شه دید نمی‌تونه.. هی میومد بلند شه هی این زانو تا می‌خورد می افتاد رو زمین..نوشتن با زانو قدم برداشت هی می‌گفت: ولدی.. ولدی... اومد کنار بدن علی اکبر.. اومد صورت به صورت علی اکبرش گذاشت..انقده بلند بلند ناله زد ابی عبدالله... اما برای اینکه اب عبدالله جان نده کنار بدن علی اکبر.. باید یه اتفاقی جلوه کنه باید یه مصیبتی بالاتر جلوه کنه.. ذهن و فکر ابی عبدالله که درگیر علی اکبره جای دیگه بره. یه وقتی دید بین این همه نامحرم صدای زینب میاد.. ابی عبدالله تا صدای زینبو شنید بلند شد حالا زینب نشست خواهر خودشو رو بدن علی اکبر انداخت. مهيّج الأحزان نوشته صحنه رو دید، دید بی‌قرار شده زینب، عباشو درآورد کشید رو تن خواهر.. علی رو هم از منزل میبردن یه وقت دید زهرا افتاده رو زمین.. اونقدر خون از سینه ی بی بی اومده مولا عبا رو درآورد رو تنِ زهرا انداخت...* بنا نبود که آفت به باغ ما بزند پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند «ای حسین...» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
پابه پای من و دل، عرش عزا می‌گیرد می‌کشم آه و دل آینه‌ها می‌گیرد بر دلم، حسرت یک بوسه و می‌دیدم از او بوسه‌ها تیر جدا، نیزه جدا می‌گیرد چه کنم وقت تماشای تنِ پامالش دست اشک آمده و چشم مرا می‌گیرد سر زانو کمکم کرد که کم کم برسم روضه‌ی مرگ من اینجاست که پا می‌گیرد یک عبا دارم و یک دشت گل پاشیده مگر این باغ در این باغچه جا می‌گیرد؟ آخرین لحظه صدایش جگرم را سوزاند دلم از خاطره‌ی یا ابتا می‌گیرد پهلویش زخم شده، سینه‌ی او مجروح است این هم ارثی‌ست که از مادر ما می‌گیرد ✍
روضه - حاج محمدرضا بذری(1).mp3
41.62M
|⇦•شیشه عمر پدر.... و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دست از عالم کشیدن اصل رکن عاشقیست طالب عشق از دنیا طلاقش را گرفت عشق تعریفی ندارد جز حسین فاطمه از نخستین روز قلبم اشتیاقش را گرفت 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
نام حسین را که نوشتم قلم گریست اول قلم گریست، سپس دفترم گریست هرچند باعث همه‌ی گریه‌ها غم است اما همین که داغ تو را دید، غم گریست اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست با ارزش است پیش تو و مادرت حسین چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد خوشبخت‌تر کسی که میان حرم گریست گوشه‌به‌گوشه کرببلا روضه‌های توست اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست یک قطره‌اش شفاعت یوم‌الورود ماست چشمان ما برای تو با این رقم گریست در روز حشر حسرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست :: فرموده است: مرهم زخم دل من است چشمی که در عزای علی‌اکبرم گریست... ✍
آفرین بر هرکه گوشش بر دهانِ رهبری ست رهبری که ناهی سرسخت بدعت‌آوری ست افتخار ماست که پیر و مراد راهمان خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدری‌ست بیرق اسلام باید در زمین محکم شود این همان تکلیف هر رزمنده در هر سنگری‌ست جمله‌ی "ما می‌توانیم" از پیام کربلاست اولین رکن و اساس جامعه خودباوری‌ست روضه‌های هرشب ما بی رسالت نیست نیست اشک ما و باور ما موجب روشنگری‌ست کربلای دیگری برپا نخواهد شد دگر خاکریز شیعه مملو از حمید باکری‌ست ارباً اربا هم شویم از حامیان رهبریم ما مقلدهای چشمان علی اکبریم خلق و خویش مصطفی و قد و بالایش علی‌ست چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علی‌ست او علی بن حسین بن علی و فاطمه‌ست مادرش زهرای مرضیه‌ست و بابایش علی‌ست میمنه تا میسره یا میسره تا میمنه بهترین شیرین‌ترین ذکر رجزهایش علی‌ست کوری چشم تمام قاسطین و مارقین نقش سربندش وَ بازوبند زیبایش علی‌ست با علی یعنی حیات و بی علی یعنی ممات عشق امروزش علی و عشق فردایش علی‌ست ابن ملجم‌ها سر او را نشانه می‌روند به همین جرمی که نام بامسمایش علی‌ست چون مدینه بار دیگر کوچه‌ای وا می‌کنند با هجوم تیغ و نیزه ارباً اربا می‌کنند تیغ دشمن بی هوا برگ و برش را می‌بَرد خنجری از پشتِ سر، بال و پرش را می‌برد هرکسی با حمله‌ای، با حربه‌ای، با ضربه‌ای پاره پاره پاره‌های پیکرش را می‌برد بگذرم ...من مانده‌ام آخر حسین از معرکه با چه حالی تا حرم تاج سرش را می‌برد لشگری آمد برای بردنش تا خیمه‌ها چه غریبانه علیِ اکبرش را می‌برد مثل تسبیحی که با چنگی ز هم پاشیده است تکه تکه در عبا پیغمبرش را می‌برد با چنین وضعی که در بین عبایی جمع شد اکبرش را می‌برد یا اصغرش را می‌برد؟ دل شکسته بعد اکبر از دل نامحرمان سمت خیمه همره خود خواهرش را می‌برد آخرش این مرثیه ما را مدینه می‌برد... ✍
تنها اگر ماندم! ندارم غم، علی دارم حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم شکر خدا که قلب اهل خیمه آرام است وقتی‌که هم عباس دارم، هم علی دارم شکر خدا که پرچمم در دست عباس است از دست او افتاد اگر پرچم، علی دارم آری عصای دست دارم، قامتم روزی از داغ عباسم اگر شد خم، علی دارم با خویش می‌گفتم اگر روزی نباشم هم زن‌ها نمی‌مانند بی مَحرم، علی دارم دور و برم کم کم شد از اصحاب هم خالی اما دلم خوش بود می‌گفتم علی دارم :: می‌خواستم عالم پر از نام علی باشد حالا به روی خاک یک عالم علی دارم ✍
سنگ‌ها صورت او را عوضم بوسیدند تیرها سخت به آغوش علی چسبیدند داشت می‌رفت به میدان قد و بالایی داشت عمه‌هایش همگی دور سرش چرخیدند سرو من تشنه به میدان شهادت می‌رفت خواهرانش عوض ابر بر او باریدند پیرمردان همه گفتند رسول‌الله است جمعیت از نفس افتاد، همه ترسیدند نمک زندگی من پسرم بود ولی نمک زندگی‌ام را به زمین پاشیدند مجلس ختم گرفتیم کنار بدنش عوض فاتحه‌خوانی همگی رقصیدند هفت بار از جگر سوخته‌ام ناله زدم مرد و نامرد همه غربت من را دیدند آمدم جمع کنم زندگی‌ام‌ را از خاک دسته‌جمعی به من و گشتن من خندیدند ✍سروده گروه
سال‌ها در طلب سیم و زر دنیاییم که خجالت زده از گل پسر زهراییم "به عمل کار برآید، به سخندانی نیست" مانع آمدن حضرت حجت ماییم او حسینی‌ست ولی بی علی اکبر مانده غافل از فلسفه‌ی مکتب عاشوراییم حال‌مان حال یتیمی‌ست که از بی مهری همه محتاج نوازشگری باباییم عصر غیبت به‌خدا کثرت ما وحدت ماست تا نیاید خبر از صاحب‌مان تنهاییم وعده‌ی آمدن منجی عالم حتمی‌ست چشم بر راه، همه منتظر فرداییم آبرویی هم اگر هست از آقایی اوست ماهمه نوکر این خانه ولی آقاییم کاش همراه خود این قافله را هم ببرد همه در آرزوی دیدن پایینْ پاییم :: شب هشتم شد و در راه به خود می‌گفتیم مجلس ختم حسین بن علی می‌آییم منتقم مُطَّلع از ترجمه‌ی "مقراض" است جهل محض‌ایم همه؛ بی خبر از معناییم روضه‌ی " لشگر جراحه " پر از ابهام است سال‌ها منتظر حل معماهاییم ✍