eitaa logo
ذاکرین آل الله
274 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🚩مکتب حاج قاسم🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | روایت رهبر انقلاب از داستان شعری که دعبل برای حضرت امام رضا سرود و در مدت کوتاهی در بلاد اسلامی گسترش یافت 👈 رسانه اثرگذار یعنی این!
عالم و آدم کند گریه برای علی حیف که در خاک رفت قد رسای علی نخل بوَد منتظر چاه بوَد بی‌قرار حیف که خاموش شد صوت دعای علی گریه کند صبح و شام اشک فشانَد مدام تا که عدالت زند بوسه به پای علی زندگی بی‌علی سخت‌تر از مردن است کاش که ما می‌شدیم کشته به جای علی دامن محرابِ خون گشته بر او قتلگاه مسجد کوفه شده کرب و بلای علی تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند گر ببرد کودکی شیر برای علی مسجدیان یک طرف جمله گشایید صف تا که یتیمان نهند سر به سرای علی پیر فقیری زند بر سر و بر سینه‌اش طفل یتیمی شده نوحه سرای علی بذل و عنایت ببین لطف و کرامت ببین قسمت قاتل شده سهم غذای علی می‌دمد از سنگ‌ها نالۀ «یا سیدی» می‌چکد از نخل‌ها اشک عزای علی ثروت هر کس همان مال و منالش بوَد هستی «میثم» بوَد مهر و ولای علی
‍ ۲۸ (امام علی ع) ‏(شب بیست و یک رمضان) سبک: رسد زعرش کبریا این ندا..... امشب شب شهادت مرتضاست امام ما کشته ی تیغ جفاست زینب و عباس و حسین در عزاست موسم ماتم است خون دل عالم است علی رود به سوی زهرا راحت شود از رنج و غم ها واویلتا آه و واویلا۲ حسین و زینب و حسن بی شکیب گوید حسن چنین سخن با طبیب بنگر طبیبا تو به یار غریب خون دل ما مکن زخم او وا مکن بنگر که مظلوم و غریب است ذکر همه امن یجیب است واویلتا آه و واویلا۲ مظلوم عالم مرتضی خموش است کوفه ز داغ علی در خروش است ناله ی زینب علی به گوش است زین الم دخترش می زند بر سرش بابا مرو به حق زینب جانم دگر آمده بر لب واویلتا آه و واویلا۲ خانه ی حیدر غرق در محن شد ماتم زده از داغ او حسن شد علی به دست مجتبی کفن شد آمده نور عین دیده گریان حسین گوید پدر غم شد نصیبم بعد از تو بابا من غریبم واویلتا آه و واویلا۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برگزیده "مجموعه‌ای از رباعیات علوی" رباعی۱ ای در پی گنج، گنج و گنجینه علی‌ست ای اهل عمل، دست پر از پینه علی‌ست ای آن که به دنبال خدا می‌گردی دنبال علی باش که آئینه علی‌ست رباعی۲ هرکس که در این جهان گرفتار علی‌ست با قیمت جان و دل خریدار علی‌ست عمری‌ست جهان ریزه‌خور سفره‌ی اوست هرچند که نان‌ونمک افطار علی‌ست رباعی۳ هر دل که شناخته‌ست راهی به‌علی پس رو زده با کوه گناهی به‌علی پیغمبر ما که "مُستَجابُ الدَّعوة" است در سجده چنین گفت؛ "الهی بِعلی" رباعی۴ بر پای تو کوه درد و غم سجده کند نامت که نوشته شد، قلم سجده کند از بس که به سجده رفته ای در دل شب حق است که برتوسجده هم سجده کند رباعی۵ بار غم اگر به شانه برداشت علی در کوفه نهال عشق را کاشت علی هر شب در اوج خلوت نخلستان باچاه قرار درددل داشت علی رباعی۶ یک‌عمر به فکر دیگران بود علی با دشمن و دوست مهربان بود علی تاریخ گواه است که تا روز ابد مظلوم‌ترین مرد جهان بود علی رباعی۷ شب‌های زمین بدون او بی‌بدر است حتی شب قدر بی‌علی بی‌قدر است در زمره‌ی خوبان جهان در تاریخ تا روز حساب نام او در صدر است رباعی۸ بودند اگرچه دورش افراد دورو هرگز دو خورش نبود بر سفره‌ی او از جهلِ زمانه با علی عمری بود؛ خاری در چشم و استخوانی به گلو رباعی۹ امشب خبری نشد از آن مرد کریم خالی مانده‌ست ظرف طفلان یتیم این‌بار به دست کافری معجزه شد در مسجد کوفه ماه گردید دونیم رباعی۱۰ شب شاهد چشم‌های بیدار علی‌ست تاریخ در انتظار تکرار علی‌ست خوشبخت کسی که مُهر پرونده‌ی او امضای "براءَةٌ مِنَ النّارِ" علی‌ست
بسم‌الله الرحمن الرحیم زبان حال حضرت زینب سلام الله در دلم آتشی از داغِ تو برپا شده است بيشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است لَخته‌خون بسته ببين چادرِ مادر امشب قامتت سرخ شده ، قامتِ من تا شده است قاتل از شيرِ تو نوشيده به من ميخندد يعنی ای كوفه نشين نوبتِ بابا شده است باز يك گوشه حسن گرم زبان ميگيرد باز اين خانه پُر از روضه‌یِ زهرا شده است ديدم آن روز در آن كوچه‌یِ باريك چه شد ديدم آن روز كه يك مُشت مُهَيّا شده است   وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است (حسن لطفی) دکتر_حسن_لطفی
✨ اعمال شبهای قدر ✨ 📚منبع: مفاتیح الجنان ✳️شب بیست و یکم ؛ دومین شب از شبهاى قدر است و شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى‌‏رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى‏شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى‏‌شوند و به خدمت امام زمان علیه السلام مشرف مى‌‏شوند و آنچه براى هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض مى‌‏کنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است 🔰اعمال مشترک شبهای قدر: 1⃣اول : غسل است علامه مجلسى رحمة الله علیه فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را با غسل بکند. 2⃣دوم : دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتادمرتبه بگوید: 《أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْه》 📜 در روایت نبوى صلى الله علیه و آله است که از جاى خود برنخیزد تا حق تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد 3⃣سوم : قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: 💥اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُک أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ💥 پس هر حاجت که دارد بخواهد 4⃣چهارم : آنکه مصحف شریف را بگیرد و بر سر بگذارد و بگوید: 💥اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ 💥 👈🏼بعد بگوید ۱۰ مرتبه ◀️ بِکَ یا الله ۱۰ مرتبه ◀️ بِمُحَمَّدٍ ۱۰ مرتبه ◀️ بِعَلِیٍّ ۱۰ مرتبه ◀️ بِفَاطِمَةَ ۱۰ مرتبه ◀️ بِالْحَسَنِ ۱۰ مرتبه ◀️ بِالْحُسَیْنِ ۱۰مرتبه ◀️ بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ۱۰ مرتبه ◀️ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ۱۰ مرتبه ◀️ بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد ۱۰ مرتبه ◀️ بِمُوسَى بْنِ جَعْفر ۱۰ مرتبه ◀️ بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى ۱۰ مرتبه ◀️ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ۱۰ مرتبه ◀️ بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ۱۰ مرتبه ◀️ بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی ۱۰ مرتبه ◀️ بِالْحُجَّةِ 🙏پس هر حاجت که دارى طلب کن 5⃣پنجم : زیارت کند امام حسین علیه السلام را (در خبر است که: چون شب قدر مى‏شود منادى از آسمان هفتم ندا مى‏کند از بطنان عرش که حق تعالى آمرزید هر که را که به زیارت قبر حسین علیه السلام آمده 6⃣ششم : احیا بدارد این شبها را (همانا روایت شده: هر که احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان و سنگینى کوه‏ها و کیل دریاها باشد) 7⃣هفتم : صدرکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد و افضل آن است که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند 8⃣هشتم : بخواند: 💥اللَّهُمَّ إِنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْدا دَاخِرا لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعا وَ لا ضَرّا وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءا أَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَى نَفْسِی وَ أَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِیلَتِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَیْتَنِی فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِی نَاسِیا لِذِکْرِکَ فِیمَا أَوْلَیْتَنِی وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِکَ فِیمَا أَعْطَیْتَنِی وَ لا آیِسا مِنْ إِجَابَتِکَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی فِی سَرَّاءَ [کُنْتُ‏] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء💥 📜 این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این شبها مى‏‌خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود و علامه مجلسى رحمة الله علیه فرموده که بهترین اعمال در این شبها طلب آمرزش و دعا از براى مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اذکار و صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام آنچه مقدور شود و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاى جوشن‌کبیر را در این سه شب بخوانند فقیر گوید که دعاى جوشن در سابق گذشت (و روایت شده: که خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله عرض شد که اگر من درک کردم شب قدر را چه از خداوند خود بخواهم فرمود عافیت را.  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادی روح ذاکر با اخلاص اهلبیت علیهم االسلام مرحوم کربلایی علیرضا حدادپور عزیز که چند سالی است دیگر در بین ما نیست... انشاءالله روح بلند ایشان در این شب‌ قدر؛ سر سفره احسان ارباب دو عالم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مهمان باشند .. شادی روح بلند ایشان الفاتحه مع الصلوات
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدر پدر نکنید توان دیدن اشک یتیم در من نیست نثار خرمن جان علی، شرر نکنید اگر چه قاتل من کرده سخت بی مهری به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنید اگر چه بال و پرکودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید از آن خرابه که شب ها گذر گه من بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید ********************* درد دلهام برای تو حسین بسیار است بسته ام بار سفر چشم به راهم یار است خوشی عمر مرا بود به نه سال فقط بعدِ زهرا علی از دست فلک بیزار است ابن ملجم به خیالش که مرا کُشت ولی قاتل اصلی من ضرب در و مسمار است حسن از کوچه چه دیدست که لکنت دارد که هنوزم که هنوز است دلش بیمار است به ابالفضل سپردم که کنارت باشد او گرفتار تو و در همه جا غمخوار است بیشتر از همه دلواپس زینب هستم که به هر شهر اسیرِ سرِ هر بازار است زیور آلات به همراه مبر کرب و بلا اُلفت مردم کوفه به طلا بسیار است ************ زینب کنار لاله ی پرپر صبور باش در داغ بال های کبوتر صبور باش من می روم شبانه ، غریبانه دخترم بر سوز این غریبی حیدر صبور باش اینجا هنوز اوّل راه است دخترم زینب کنار تشت برادر صبور باش مانند کوه باش و کنار حسین خود در اضطراب لحظه ی آخر صبور باش تو عزّت قبیله ای ای دخت فاطمه دختر کنار پیکر اکبر صبور باش تقدیرِ هر چه نام ِ علی تیغ در گلوست آرام باش و با دل اصغر صبور باش ای خواهر دلاور سردار علقمه بر داغ دست های دلاور صبور باش تنها توئی و دشت پر از درد بی کسی در چشم بی حیائی لشکر صبور باش بر نیزه می شود سر هفتاد و چند عشق زینب به زیر سایه ی یک سر صبور باش دستان اهل شام سبک نیست دخترم آئینه دار صورت مادر صبور باش آن دم که چوب بر لب عطشان سر زدند جان پدر ، به جان پیمبر صبور باش شرمندگی بد است ، علی هم کشیده است در آن خرابه خوانی دختر صبور باش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از P
کتاب ما علی و کیمیای ما علی است حرای ما نجف است هوای ما علی است "حرام زاده رهش از حلال زاده جداست" که انتهای نسب نامه‌های ما علی است برای قرب خدا تا ابد علی کافی است که راه ما علی و رهنمای ما علی است به کمتر از علی و آل او دلت مفروش قسم به فاطمه‌اش که بهای ما علی است تمام حیثیتِ شیعه از علی باشد حسینِ ما علی است و رضایِ ما علی است به حکم محکم لایمکن الفراراز عشق که آنچه عشق نوشته به پای ما علی است مرا زمانه‌ی مرگم فقط نجف ببرید که ابتدا علی و انتهای ما علی است خوشا به زمزمه‌ی وادی‌الاسلام نجف که نُقل مجلس شبهای ما علی است بگو بیاورد آنکه بجز علی دارد بزن به سینه بگو ادعای ما علی است بگو چه می‌کند آنکه علی ندارد او برای او است جهیم و برای ما علی است چه خاک بر سر خود می‌کند اگر بیند به حشر کعبه‌ی مشگل گشای ما علی است شنیده‌ایم صدای درِ بهشت علی است از آن به بعد سلام و صلای ما علی است اگرچه درک علی از محالها باشد به قدر ظرفیت اَدراکَمای ما علی است من از رسول خدا نقل می‌کنم ، فرمود: که استجابت هر ربنای ما علی است بجز خدا  و پیمبر کسی علی نشناخت حدیث هرشب او باخدای ما علی است علی مع الحق و حق باعلی است یعنی که خدای ما نه  ولی ناخدای ما علی است فقط رسیده‌ایم اینجا که با علی باشیم هزار شکر فقط ماجرای ما علی است علی است کارگریِ پدر به خاطر ما همیشه نان حلال سرای ما علی است فرشته های خدا شب به شب فقط  دیدند به دست مادرمان  لای لای ما علی است کسی که عشق علی را ندارد او به جهنم که فکر و ذکر و دل و دلربای ما علی است "حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر " برای ما که نگفتند آشنای ما علی است چه کارمان به سوالات منکر است و نکیر بجای ماست رضا و بجای ما علی است قسم به وعده شیرین من یمت یرنی بهشت عدن خدا نه ، جزای ما علی است به حلقه‌های ضریحش  دخیلها بستند گره گشای دل انبیای ما علی است فقط فقط و فقط فاطمه از او می‌گفت شفاست فاطمه  دارالشفای ما علی است من از حسین بگویم حسین فرموده که نام جمله پسرهای ما علی است قسم به پنجه‌ی گوهر تراش های بهشت همیشه قبله‌ی ایوان طلای ما علی است علیست شاخص حق و علیست معنی خیر نگاه کن به خود و گو کجای ما علی است قسم به عین و به لام و به یای نام علی که درد ما علی است و دوای ما علی است کنار خانه‌ی مولا یتیم‌ها جمعند عزایشان علی است و عزای ما علی است چقدر کاسه‌ی شیر آمده ... چه می‌گویند: دعای ما علی و های‌هایِ ما علی است و سهم شیر خودش را به قاتلش بخشید کریمِ زخمیِ صاحب عطای ما علی است به یاد مادرش اُفتاده پیش بابایش که پاره‌ی جگر مجتبای ما علی است به حال زینب خود  رحم کن  نمی‌بینی پس از تو روضه‌ی کرببلای  ما علی است میان کرببلا تا علی به میدان رفت صدا زدند فقط کینه‌های ما علی است به زورِ نیزه علی را زِ اسب هُل داند صدا زدند ببین ردِ پای ما علی است حسین  سمت جوانش رسید اما دیر به ناله گفت چرا جای جای ما علی است صدای عمه‌ی سادات بود و بُهتِ حسین  چقدر  پیشِ تو روی عبای ما علی است 🔸شاعر: ____
استاد فاطمی‌نيا: وقتی به ما اجازه دادند که نام‌ های مبارک‌الله، محمد، علی ، زهرا ، حسن و حسين و نام ديگر ائمه‌‌ی طاهرین صلوات‌ الله عليهم اجمعين را ، بر روی زبان جاری كنيم ، بايد قدر بدانيم، و نبايد اين زبان را به گناه و لغوگويی آلوده كنيم اين اسماء نور هستند و گناه ظلمت می باشد غيبت ، تهمت ، دروغ ، استهزاء مومنين، به كار بردن الفاظ زشت و قبيح ، همه گناهان زبانی است ، كه بايد ترک شود. ترک معصيت، موجب اتصال باطنی با ائمه‌ عليهم السلام می شود .
. تیغی که بین سجده شکسته سر مرا قبلا غلاف آن کمرم را شکسته است
. شیخ مفید فرمود: در شب بیست و یکم ماه‌ مبارک رمضان زیاد صلوات بفرستید بر ظالمان بر آل محمد صل‌الله علیه وآله و همچنین بر قاتل امیرمومنان علی علیه السلام بسیار لعن فرستید وبرای خودتان و پدر و مادر و سایر مومنان و مومنات هم دعا کنید. .
حالا که نیست مادر من هست دخترت حتی حسین هم به فدای تو و سرت از مسجد مدینه که خیری ندیده ای یادت که هست کوچه و پهلوی یاورت دل شوره ام شبیه هراس مدینه است رنگ کبود پر شده در دیده ی ترت آیا زمان رفتن تو سوی مادر است؟ خیلی به یاد فاطمه ای روز آخرت من قصد کرده ام که اگر رفتنی شدی گیسوی خویش پهن کنم در برابرت چه ضربه ای زدند که ای کاش می زدند آن ضربه را به جای تو بر فرق دخترت چه ضربه ای زدند که ابرو شکاف خورد چه ضربه ای زدند که افتاد پیکرت خون از بدن کنار زدن عادت من است آن روز خون سینه و حالا سحر سرت .
به گردِ بسترِ تو دادِ بیداد نشسته دخترِ تو دادِ بیداد چه سازم با دلِ خود وای ای وای چه سازم با سرِ تو دادِ بیداد یتیمی گفت  مادر مرکبم کو فقیری گفت که شمعِ شبم کو دوچشمانت چرا تار است امشب مرا کشتی نگو که  زینبم کو طبیب آمد سرش را هِی تکان داد مرا دستِ بلایی بی امان داد طبیب امشب چه در گوشِ حسن گفت؟ زمین خورد و کفنها را نشان داد زمانِ سوختن‌ها مانده باقی غمِ عریان بدنها مانده باقی به من حق میدهی حالا بسوزم دوتا از این کفنها مانده باقی نگاهم را به این رفتن بدوزم لباسِ مجلسِ شیون بدوزم خیالم نیست راحت با حسینم نشستم چند پیراهن بدوزم مرا با دردهای کوفه مگذار که با نامردهای کوفه مگذار مرا حتی تو با شاگردهایم و با ولگردهای کوفه مگذار .
در رفعت آسمان سهیم است علی  عرشیست که در زمین مقیم است علی  با آن‌همه شوکتش شگفتا که چنین  همبازی کودك یتیم است علی معنی رحمان و رحیم است علی  هم مالک آن یوم عظیم است علی  فرمود نبی راه علی راه خداست  یعنی که صراط مستقیم است علی دنبال دلم به هر طرف رو کردم  افسوس همیشه بی هدف رو کردم  دیدم همه عالم به دلم رو آورد  وقتی که به ایوان نجف رو کردم هستی هر آن‌چه هست از هست علیست عرش است ولی خانه‌ی دربست علیست نعلینش اگر چه وصله دار است ولی رزق همه کائنات در دست علیست در معرکه هیبت ِ علی غوغا بود از میمنه تا میسره او پیدا بود از شیوه‌ی جنگاوری‌اش هیچ نپرس یک عمر دهان ذوالفقارش وا بود دل لحظه به لحظه بارها گفت علی آرام شدم دوباره تا گفت علی در کنج حرم خدا خدا می‌گفتم دیدم به خدا خود خدا گفت علی دیدار علیست آخر تقدیرم با آرزوی جمال او میمیرم هرگاه بخواهم به علی فکر کنم پا میشوم و زود وضو میگیرم مردی که تمام دین و ایمان بوده ماهیّت آیه‌های قرآن بوده مظلومیتش را بنگر بعد از او گفتند مگر علی مسلمان بوده ؟ 🔸شاعر: ____
مانند مرتضی به خودش نه فلک نداشت مثل خدا یکی ست علی مشترک نداشت سجده نکرده است خدای ندیده را ایمان محض بوده و یک لحظه شک نداشت رفته رسیده است خودش تا خود خدا آنجا که اذن بال زدن را ملک نداشت با ذوالفقار تا اسدالله می رسید لشکر توان تیغ زدن تک به تک نداشت کعبه بدون عشق علی بی هویت است نام و نشان نداشت اگر این ترک نداشت عالم گرفته بود همیشه مدد از او اما غریب عالم و ادم کمک نداشت نان آور یتیم و فقیر و اسیر بود افسوس ای زمانه که دستش نمک نداشت میزد مدینه فاطمه را پیش چشم او یک مرد هم نگفت به او زن کتک نداشت 🔸شاعر: ____ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از چه مهمان محاسن پیر من بابای من هرکجا که حرف هجران است با من می زنی یا مگو چیزی و یا گیسو پریشان می کنم بعد عمری آمدی و حرف رفتن می زنی * بعد عمری من فقط یکبار بر تو رو زدم کم بگو ،دست از سرم بردار زینب جان برو می روی ، باشد برو در خانه ی من هم نمان خب به جای رفتن مسجد به نخلستان برو * حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر شک ندارم راه مسجد رفتنت را می گرفت چادرش را بر کمر می بست و بین کوچه ها پا برهنه می دوید و دامنت را می گرفت * حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر گیسو یش را بر زمین می ریخت پیش پای تو ناله از دل می کشید و باز مثل پشت در استخوانش را سپر می کرد امشب جای تو * مادرم زهراست من هم دختر این مادرم گر دهی اذنم فدایت دست و پهلو می کنم حرمت گیسوی من مانند موی او بود کوفه را من زیر و رو با نام گیسو می کنم * نذر کردی گوئیا رویت ببینم لاله گون رحم کن کن بر دخترت امشب بیا مسجد نرو هست در یادم هنوز آن صورت سرخ وکبود ای قتیل مادر زینب بیا مسجد نرو * ای غریب کوچه ها ،ای حیدر بی فاطمه مادرم زهرا برای تو همیشه کوه بود در بین کوچه،بین چهل نفر آن روز هم مادرم از پا نمی افتاد اگر قنفذ نبود .
باز امشب منادی کوفه،از امامی غریب می خواند گوشه ی خانه دختری تنها،دارد اَمن یجیب می خواند مثل اینکه دوباره مثل قدیم،چشم اَز خون دل تری دارد این پرستار نازنین گویا،باز بیمار بستری دارد چادر پُر غبار مادر را،سرسجاده برسرش کرده بین سر درد امشب بابا،یاد سر درد مادرش کرده آه در آه ،چشمه در چشمه،متعجب زبان گرفته!پدر خار درچشم، اُستخوان به گلو،درگلوم اُستخوان گرفته پدر آه بابا به چهره ات اصلاً،زخم ودرد و وَرم نمی آید چه کنم من شکاف زخم سرت،هرچه کردم به هم نمی آید باز سر درد داری وحالا،علت درد پیکرم شده ای ماه «اَبرو شکسته» باباجان،چه قَدَر شکل مادرم شده ای سرخ شد باز اَز سر این زخم،جامه تازه تنت بابا مو به مو هم به مادرم رفته،نحوه راه رفتنت بابا پاشو اَز جا کرامت کوفه،آنکه خرما به دوش می بردی زود در شهر کوفه می پیچد،که شما بازهم زمین خوردی دیشب اَز داغ تا سحر بابا،خواب دیدم وَگریه ها کردم اَز همان بُغچه ای که مادر داد،کَفنی باز دست وپا کردم کاملاً در نگاه تو دیدم،مثل اینکه مسافری این بار گر شما می روی برو اما،بهر ما فکر معجری بردار کودکانی که نانشان دادی،روزگاری بزرگ می گردند می نویسند نامه اَما بعد،بی وفا مثل گرگ می گردند یا زمین دار گشته و آن روز،همه افراد خیزران کارند یا که آهنگری شده آن جا،تیرهای سه شعبه می آرند وای اَز مردمان بی احساس،دردهای بدون اندازه وای اَز آن سوارکاران و،نعل اسبی که می شود تازه وای اَز دست های نامَحرم،آتش ودود وچادر و دامان وای اَز کوچه ی یهودی ها،سنگ باران قاری قرآن... .
|⇦•با نامردی کشتن قرآنِ.... وتوسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ میشنوی از کوفه، ناله و هق هق رو با نامردی کُشتن، قرآنِ ناطق رو امشب از غصه‌ها، میشه آروم حیدر دلخون بود از دنیا، اول مظلوم حیدر «آه علی علی‌ علی علی» *یکی از اصحاب امیرالمؤمنین میگه :"رأیَت علیٌ علیه السلام یَدْعُوالیَتامیٰ" دیدم حضرت علی علیه السلام یتیما رو دعوت کرده "وَیُطْعِمُهُمُ العَسل" دهنشون عسل میذاره"حَتّی قالَ بَعدُ أصٰحابِک" دیدم یارانش دارن این‌منظره رو‌نگاه میکنند میگن :"لَوَدِدْتُ أنِّی کُنتُ یَتیما" ای کاش ماهم یتیم بودیم ،اینجوری به ما محبت می کرد ... * توی سینش مولا، سی ساله آتیشه دلتنگِ زهراشه، امشب راحت میشه میگیرن از قلبش، اون داغ سنگین و غرقُ خون میبینه، پهلوی خونین و «آه علی علی علی علی» : محمد رسولی .
|⇦•نمیمونه علی بدون زهرا... وتوسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ اجراشده ماه مبارک رمضان نشسته انگار مولا هنوز رو منبر یه عده خیره موندن به چشمِ حیدر هی زیر لب پر از نفرینن اما خیلی آقام دلرحمه میگن با کینه که این حیدر، چقد می‌فهمه *خوارج بودن خدا لعنتشون کنه یه نفر اومد ازآقا امیرالمؤمنین سؤالی کرد.حضرت فی البداهه جواب عجیبی داد. یه ملعونی صدا زد: قاتَله اللّه،خدا علی رو بُکشه..‌مااَفقَهَه...چقدر می فهمه...چقدر داناست... چقدر آگاهه..* بازم تو خطبه‌ یاد عمار افتاد شکسته بغضشو میون فریاد بمیرم واسش... شده تمومِ حرفِ آقا گریه که میزنه به صورتش با گریه بمیرم واسش.... *یکی از یاران امیر المؤمنین میگه چند روز قبل از شهادت آقا اومد،خطبه خوند،آخر خطبه گفت:أینَ عمّار؟أینَ ذوالشهادتین؟!أین ابن تَیهان؟!"أین اِخوانیَ الَّذینَ رَکِبوالطَّریق و مَضَوا عَلی الحق..."یاران شهیدم کجان؟ "ثُمَّ ضَرَب بِیَدِهِ عَلى لِحیَتِهِ الکریمة ، فَأطالَ البُکاء..."یه وقت دست برد به این محاسن سفید،شروع کرد های های گریه کردن...چرا میگی محاسن سفید؟آخه این روزهای آخر یکی اومد گفت:یا امیرالمؤمنین! پیر شدی! سر و صورتت سفید شده...چرا خضاب نمی کنی؟ فرمودند: نه...من منتظرم فرق سرم که شکافته شد با خونم محاسنم و صورتم رو خضاب کنم...* علی داره کم کم رو به قبله میشه میون تب میسوزه دلش آتیشه شما روحِ شهادتینی! چرا اشهد داری می‌خونی جهان میشه یتیم آقاجان! بگو می‌مونی بمیرم این بدن چرا زرد میشه؟ چرا داره آروم آروم سرد میشه ؟ بمیرم واست تمسخرِ نگاهِ ابن ملجم زده به قلب زینب آتیشِ غم بمیرم واست «علی علی علی علی یا مولا، علیِ مظلوم » گرفته خونه بویِ کسی رو امشب که حیدر خیلی دلتنگشه بینِ تب همون که خرجِ مولا کرده جوونیشو همه جونش رو که دلتنگه هنوز اون لحنِ دعاخونش رو نمیمونه علی بدون زهرا میخواد براش دعا بخونه زهرا، دعایِ رفتن *عزیز دلم یادته یه روز به بچه ها گفتید دستاتون رو بلند کنید...بچه ها گفتند:مادر الان دعا می کنه،شفا می گیره...گفتی:أَللّهم عَجِّل وَفاتی سَریعا...خدای مرگ زهرا رو برسون...امشب بیا از این دعاها برای علی کن...* داره میره کنارِ زهرا حیدر شده آروم آروم مهیا حیدر، برای رفتن «برای غربتت بمیرم مولا، علیِ مظلوم» نگاهش خیره مونده به چشمِ عبّاس که انگار عبّاس، هم یادگارِ زهراس گمونم کربلارو دیده، که عباسش غریب و تنهاس گمونم دیده دستِ سقّا، رو خاکِ صحراس *بعضی روضه خونای قدیمی میگن..سندی نداره ولی قشنگه...میگن دشمن فکر کرد حسین،قرآن پیدا کرده...گفتند:مگه قرآن هست علقمه؟!داره چی رو می بوسه؟!دیدند دست بریده ی عباس رو می بوسه رو زمین میذاره...* چرا تو کربلا همین کوفی‌ها گرفتن انتقامِ حیدر رو با، سَنان و خنجر؟ که هرکسی فقط علی بود اسمش با سنگ و تیر و نیزه ها بر جسمش، زدن محکم‌تر... «سقایِ دشت کربلا یا عبّاس، بمیرم واست» نگاش میسوزه هرجا که حرفِ زهراست هنوزم انگار زهرا تو کوچه تنهاست می سوخت از غم که عمری می دید صبح و شب قاتلِ زهرا رو اونها که بی امون سوزوندن دلِ زهرا رو چقدر میون چاهِ غم گفت: زهرا تا دید کسی با قد خم گفت: زهرا بمیرم واسش تا دید یه صورتِ کبود گفت: زهرا بمیرم واسش با دیدن آتیش و دود گفت: زهرا بمیرم واسش * فاطمهٔ زهرا امشب که علی رو دفن می کنند میگه....* «علی علی علی علی یا مولا، علی مظلوم » : رضا یزدانی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•مراسم احیا.... # مراسم قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان "اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ". *همچین‌که فرعون داشت غرق میشد، داد میزد میگفت: موسی کمکم کن، موسی بهش مَحَل نداد. خدا وحی فرستاد: موسی! چرا جواب فرعون رو‌ نمیدی؟ جواب فرعون رو بدم؟! ادعای خدایی کرده، این همه گناه و معصیت، این همه اذیّت؟ فرمود: موسی اکه یه بار من رو صدا میزد من جوابش رو میدادم. این همه تو رو صدا زد یه بار می گفت، خدا کمکم کن، کمکش میکردم. موسی تو‌ خلق نکردی کسی رو که بفهمی من دارم‌ چی میگم. من نمیخوام بنده هام بسوزن. آخه چقدر تو‌ مهربونی... * قرآن را بر سر بگذارید... "اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ."  *خدایا! امشب به خوبا نگاه می کنی ان شاالله چِشمت منم بگیره. میگه امام سجاد علیه السلام ماه رمضان همه ی خطاهای غلامانش رو تو‌دفتری، برگه ای یادداشت میکرد. روز عید فطر که میشد این خطاهای غلامانش رو می آورد. میگفت: این خطاهارو شما کردین، من همه رو روز عید میبخشم. شما هم بگید: خدا! علی بن الحسین بخشید، ماهم از علی بن الحسین می گذریم.....* امشب ما از همه گذشتیم حالا اومدیم ده مرتبه با همه ی هستیمون خودمون رو‌ خرج کنیم، یه ساله منتظریم این شب برسه.....* ده مرتبه : بِکَ یا اللّهُ *خدا به پیغمبر فرمود: پیغمبر! یا رسول الله! اگه تو برا بنده ها دعا کنی من هم همه شون رو می بخشم. پیغمبر رحمتُ اللّهِ الواسِعه است. خیلی این آقا عجیبه.. یه وقتی ملک الموت اومد جونش رو بگیره ازش اذن گرفت، گفت: آقا! ‌ اجازه میدین میخوام جونتون رو‌ بگیرم؟ نه، اجازه نمیدم باید بری از خدا بپرسی، وضعیت امت من، بعد از من چی میشه؟ جبرئیل رفت وبرگشت، گفت:خدا سلام رسونده، گفته امّتت دستِ خودت، قیامت شفاعتشون با خودته، پیغمبر یه خنده ای کرد، گفت حالا میخوای جونم رو بگیری، بگیر. تا اومد روح‌ پیغمبر خدا رو قبض کنه، گفت عزرائیل برا همه اینقدر سخته؟ گفت: آقا! شما تازه راحت ترین جان رو‌داری میدی، سختی برا شما نیست. گفت: ببینم امّت من همین قدر سختی میکشن؟ ملک الموت گفت: بیشتر از اینه، بدتراز اینه. میگه آقا یه نگاهی به عزرائیل کرد و گفت: از من رو سختتَرش کن، امتم رو راحتر .امتم راحت جون بدن ...* ده مرتبه: الهی بِمُحَمَّدٍ ده مرتبه: الهی بِعلیٍّ *امام باقر فرمود: پدرِ من امام سجاد اینقدراز عبادت خدا گریه میکرد که امام باقر میگه این ردِّ گریه ها ی پدرم رو‌صورتش جا انداخته بود. زخم شده بود. همین آقا که اینقدر عبادت می کرد میگه من خجالت می کشم بخوام با امیرالمؤمنین اشک‌ و عبادتم رو‌ مقایسه کنم. یه‌ جایی امام صادق فرمودن‌: هیچ کدوم از ما اهل بیت حِلمی که جدِّ ما امیر المؤمنین داشت، ما نداشتیم.هیچ‌کدوم از ما حلم‌ و عِلم‌ امیرالمؤمنین رو‌نداریم .... آره مگه میشه زنش رو جلوش بزنن صبر کنه چیزی نگه؟ بایدم حِلمش زیاد باشه... قربونت برم‌ که دستات رو بستن... امشب تو بَستر هی میگفت: سرم درد میکنه، تازه میفهمم زهراجان! روزای آخر یه دستمال به سرت بسته بودی ...* ده مرتبه: الهی بِفاطِمَةَ ده مرتبه: الهی بِالحَسَنِ ده مرتبه: الهی بِالحُسَینِ *مسیحی بود شتر داشت اومدن بهش گفتن، ما میخوایم بریم‌ کربلا، میشه ساربون مابشی؟ گفت باشه.. کارش این بود ساربونی میکرد. درِ دروازه ی کربلا که رسیدن شترا رو بستن اینا دیدن وسیله خیلی دارن، گفتن اینم‌ که مسیحیه دین ما رو‌ نمیشناسه، بهش گفتم میشه از این وسیله های ما مراقبت کنی ما بریم زیارت و برگردیم‌؟ گفت باشه، پول بیشتر میگیرم! گفتن هرچی پول بخوای بهت میدیم از اینا مراقبت کن. گفت: باشه مراقبت میکنم‌. اینا رفتن زیارت و برگردن، ساربون خوابش برد یهو دید قیامت محشریه، همه دارن یکی یکی به دستای بی بی شفاعت میشن، اینم‌ مونده. گرفتنش خطا کردی گناه کردی، دینِتم که اینجوریه. غل و زنجیر به دست و پاش زدن دارن‌ میبرن سمت آتیش جهنم، یهو ابی عبدالله گفت: صبر کنید. کجا دارن میبرنش؟ ملائکهٔ عذاب گفت: آقا! این پرونده اش سیاهه. گفتن: نه! این یه چیزی پیش ما داره، این یه روزی از وسیله های زائرای ما مواظبت کرده... قربونت برم آقا! میگه از خواب پرید هرجوری بود خودش رو رسوند کربلا ، اینا دیدنش. تو اینجا چیکار میکنی؟ گفت من کاری به شماها ندارم، دیگه دینم رو عوض کردم. این آقا! عجب آقایی است! یه‌ کسی از وسیله های زائرش مواظبت بکنه اینجوری قیامت تحویلش میگیره. نمیدونم با گریه‌ کُناش چیکار میکنه؟ .....*
ده مرتبه: الهی بِعلیّ بنِ الحُسینِ ده مرتبه: الهی بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ ده مرتبه: الهی بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ ده مرتبه: الهی بِموُسی بنِ جَعفَرٍ «هرزمانی در دیارم‌ حسِ غربت میکنم می روم مشهد سه روزی استراحت می کنم ای علی موسی الرضا هر دفعه میایم حرم‌ تا دوساعت با کبوتر هات صحبت می کنم» ده مرتبه: الهی بِعلیِّ بنِ مُوسی *رفتی حرم‌ امام‌ رضا، از در باب الجوادش وارد شو بگو‌ آقا! به عشق جوادت از این در وارد شدم....* ده مرتبه: الهی بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ ده مرتبه: الهی بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ ده مرتبه: الهی بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الا ای دلبرِ صحرا نَوردوم              کجا آیم شبی دورت بگردوم دلم‌گرفته، حاجتِ مرا روا نمیکنی در این دلِ شکسته ام برو بیا نمی کنی امیرِ بی قرینه ام‌، نشسته غم به سینه ام غمِ فراق را بگو‌ چرا دوا نمی کنی؟ *امشب کجایی؟ آقاجان! نجفی؟ نمیدونم‌، کربلایی؟ نمیدونم، مدینه ای؟ نمیدونم، حرم امام رضایی؟ نمیدونم، بالاخره تو جمعی که امشب اینجا اومدن یه خوب پیدا میشه، به خاطر اون خوب امشب بیای یه سری به ما بزنی. "يا وَلِيَّ اللّهِ ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوبا لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ" امشب تا رضایت تو‌نباشه‌ کار ما راه نمیافته، امشب تا تو راضی نشی خدا نمی بخشه. یابن الحسن! غلط کردم....غلط کردم...* "لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَی بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَی أَ بِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لا تُرَی وَ لا أَسْمَعَ لَكَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَی" ده مرتبه: الهی بِالحُجَّةِ "اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرينَ." آقا امام زمان(عج) فرمود: یه جا میام‌، اونجایی که نام عموم عباس برده بشه. مثل امشبی امیرالمؤمنین عباسش رو صدا زد. بچه ها رو صدا زد گفت:همه بیاین، همه‌جمع شدن. دست عباس رو گرفت از یه طرف هم دست ابی عبدالله رو‌ گرفت، گذاشت تو دست هم. عباسم! دارم یه حرفی بهت میزنم، مواظب این حسین باید باشی! گفت: آقا! چشم... شاگرد شیخ انصاری میگه: سالها سه تا حاجت داشتم‌ گفتم‌ حرم عباس چله بگیرم‌. از نجف اومدم کربلا حرم‌ حضرت عباس(ع) چهل شب حرم‌ رفت و آمدم‌ کردم‌ چله‌ گرفتم. شب آخر دیدم یه زن عربی بچه تو بغلش آورد گذاشت نزدیک‌ ضریح‌، تندی کرد، گفت: آقا! من دیگه خسته شدم هی این طرف و اون طرف دکتر رفتم. خودت بگیر این بچه رو‌ هرجور که میدونی شِفاش بده. دیدم یه کیسه ی دارو‌ هم‌ دستش بود اونا رو‌ هم سمت ضریح پرت کرد. یهو‌ دیدم این که تندی کرد، بچه ای که فلج بود، بلند شد پرید تو بغل مادرش، بچه رو گرفت رفت، خیلی بهم بَر خورد. گفتم آقا چهل شبه دارم میرم میام‌، حاجتم برآورده نمیشه. این زن اومده توهین میکنه، تندی هم‌ میکنه، اینجوری حاجتش رو میدی؟ حالا که این‌جور شد میرم نجف حرم شکایتت رو به بابات علی میکنم. میگه راه افتادم بیام‌، دیدم شیخ انصاری تو دروازه ی شهر نجف جلومو‌ گرفت، گفت: کجا بودی؟ نکنه رفتی حرم‌ عباس تندی کردی؟ گفتم‌ تو‌ از کجا میدونی؟ میگه خواب بودم‌ تو‌ عالم رویا، آقا صدام زد گفت: شیخ بلند شو برو‌ جلو اون‌ شاگردت رو‌ بگیر. گفت: مَحَل ندادم دوباره خوابیدم، بار دوم، بار سوم، نهیبی به سرم زد. شیخ! با توأم میگم بلند شو برو‌ جلو شاگردت رو‌ بگیر. چرا آقا؟ چی شده؟ فرمود: این داره میره آبروی من رو‌ جلو بابام‌ ببره‌. من یه عمر پیش بابام با آبرو بودم‌ ..بهش بگو‌هر چی میخوای بهت میدیم، فقط حرم‌ بابام نرو..... شبِ عاشورا که شد، عباس دید از تاریکی ها یه نفر داره میاد.. داد زد گفت:کی هستی؟ گفت‌:خواهرتم عباسم! اومد کنار عباسش نشست. گفت: داداش! یادته اون شبی که بابام‌ دست منم‌ گذاشت تو‌دستِ تو؟ آره خواهرم‌ یادمه، یادته چقدر سفارش منه‌ زینب رو به تو‌کرد؟ چرا این حرفا رو‌ میزنی؟ چی شده؟ داداش! می ترسم فردا کسی دور حسینم نباشه..
نمیدونم وضعیت ما چی میشه؟ عباس از جا بلند شد، گفت: خواهرم! فردا روزگار همه اشون رو تباه میکنم... بهشون نشون‌ میدم من‌ پسرِ علی هستم... سرم بره قولم نمیره..... همچین که کنارِ نهر علقمه زمین افتاد ابی عبدالله اومد بلندش کنه، گفت :نه داداش! بزار همین‌جا بمونم، این یه ذره آبرو هم که جلو‌ بچه‌هات دارم‌ خراب نکن. من به بچه ها قول دادم آب ببرم.. نتونستم... خودش گفت این روضه رو بخونید... هر شخصی که میخواد از بالا بلندی زمین بیوفته دستاش رو‌ سپرِ صورتش میکنه... صورتش، بدنش، آسیب نبینه.. قربون آقایی برم که با صورت، بدون‌ دست به زمین افتاد...ای حسین.... .