eitaa logo
ذاکرین آل الله
271 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
296 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب کامل محیای حسینی.pdf
2.14M
🔖فیش منبر محرم🔖 🪴عنوان: محیای حسینی 🔻تعداد جلسات: ۱۰ جلسه
ملت حسین(ع).pdf
10.61M
🔖فیش منبر محرم🔖 🔸️عنوان: ملت حسین [علیه السلام] 🔻تعداد جلسات: ۵ کاری از مجمع فعالان جمعیت و مدرسه راهبری علم و عمل
کتاب هفتادوسومین یار . 1401.5.5.pdf
4.4M
🔖فیش منبر محرم🔖 ♦️هفتادوسومین یار کربلا، هر سال تکرار می‌شود و ما باید خود را به این کاروان برسانیم. چگونگی استمداد از عوامل ملکوتی برای تاثیر بیشتر. فهم چگونگی حکومت ولی الهی موجب تسهیل در مسئولیت پذیری. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عناوین جلسات: 🔖جلسه اول: بوی پیراهن خونین کسی می آید 🔖جلسه دوم: حسین را جدی بگیر 🔖جلسه سوم: به چشم خدا بیا 🔖جلسه چهارم: نبرد برای آرامش 🔖جلسه پنجم: بی‌قرار امامت باش 🔖جلسه ششم: قوی باش 🔖جلسه هفتم: جور دیگر باید دید 🔖جلسه هشتم: چشم انتظار حضور 🔖جلسه نهم: پیمانۀ پُر 🔖جلسه دهم: سرش به نی نمی‌شد اگر... کاری از موسسه امیربیان
فتنه_اعتقادی.pdf
3.54M
🔖فیش منبر محرم🔖 ♦️فتنه اعتقادی یکی از عوامل اصلی که امروز اعتقادات مردم را هدف قرار داده است، مشکلات اقتصادی است. در این کتاب، علت تورم را در ایران مطرح می‌کنیم و از تورم به‌عنوان مسئله‌ای که مشکلات متعددی را به مردم تحمیل کرده، آسیب‌شناسی جدیدی ارائه می‌دهیم؛ سپس راهکاری جدید برای حل آن معرفی می‌کنیم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عناوین جلسات: 🔶جلسه اول: مشکلات اقتصادی؛ عامل هجمه به اعتقادات ملت ایران 🔶جلسه دوم: مقابله ملت ایران با فاصله طبقاتی 🔶جلسه سوم: سیره علوی در برخورد با فاصله طبقاتی 🔶جلسه چهارم: نقش فرهنگ «جمع‌المال» در شهادت امام حسین 🔶جلسه پنجم: اخلاقیات رذیله‌، عامل تحقق فرهنگ «جمع‌المال» 🔶جلسه ششم: برخورد امیرالمؤمنین با ساختارهای اجتماعیِ مادّی 🔶جلسه هفتم: تحلیلی جدید از روایت «النّاسُ عبیدُالدّنیا» 🔶جلسه هشتم: ضرورت هم‌زمانی حجم عظیم تولید با اوج زهد در مصرف 🔶جلسه نهم: تناسب اوقاف با انگیزه‌های ملت ایران 🔶جلسه دهم: علت غلبه ابن‌زیاد بر قیام مسلم
به توان او.pdf
4.7M
🔖فیش منبر محرم🔖 ♦️به توان او مهم‌ترین علت پیروزی امام حسین در کربلای سال 61 ثبات‌قدمی بود که ایشان و یارانشان در کربلا داشتند. مهم‌ترین عاملِ ایجاد ناامیدی وجود مشکلات حل‌نشدنی در زندگی است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عناوین جلسات: 🪴جلسه اول: نهضت حسینی، تدابیر مدافعین، اقدامات مهاجمین 🪴جلسه دوم: ویژگیهای تربیتشدة مکتب حسینی 🪴جلسه سوم: عوامل ایجاد مشکلات 🪴 جلسه چهارم: موضعگیریها در برابر مشکلات 🪴جلسه پنجم: ابزار نصرت الهی 🪴جلسه ششم: ابعاد و عرصه‌های نصرت الهی 🪴جلسه هفتم: شرایط نزول نصرت الهی 🪴جلسه هشتم: شرایط نزول نصرت الهی 🪴جلسه نهم: شرایط نزول نصرت الهی 🪴جلسه دهم: شرایط نزول نصرت الهی
شوق زخم.pdf
5.65M
🔖فیش منبر محرم🔖 🔸️عنوان: شوق زخم (نقش سلوک حسینی در رضایت از زندگی) 🔻تعداد جلسات: ۱۰ جلسه 🔹️ کاری از شمع
میاندار (مخاطب هیئتی).pdf
4.01M
🔖فیش منبر محرم🔖 🔸️عنوان: میوندار(نقش جوان هیئتی به عنوان میاندار هیئت) 🔺️مخاطب: جوان هیئتی 🔻تعداد جلسات: ۱۰ جلسه کاری از موسسه امیر بیان قم
نهایی - فیش دهه اول محرم-.pdf
2.1M
🔖فیش منبر محرم🔖 🪴عنوان: تحول عاشورایی 📌ده شب منبر کاری از جمعی از نویسندگان موسسه روایت سیره شهدا
با_کاروان_عشق.pdf
3.78M
🔖فیش منبر محرم🔖 ♦️با کاروان عشق حضرت آقا می‌فرمایند: تاریخ را با قصه اشتباه نکنیم. تاریخ یعنی شرح حال ما در صحنه‌ای دیگر. آزمایش کربلا در صحنه‌‌‌های دیگر و در زمان‌‌های دیگر نیز روی می‌دهد؛ یعنی در ادامۀ کربلای امام حسین در سال 61 هجری، کربلاهای دیگر نیز هست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عناوین جلسات: 🌱 جلسه اول: تبیین موضوع بحث 🌱جلسه دوم: کربلای اقتصادی 🌱جلسه سوم: کربلای علمی 🌱جلسه چهارم: کربلای جهادِ تبیین 🌱 جلسه پنجم: کربلای رسانه‌ای 🌱 جلسه ششم: کربلای رسانه‌ای 🌱جلسه هفتم: کربلای خانوادگی 🌱جلسه هشتم: کربلای خانوادگی 🌱جلسه نهم: کربلای سیاسی 🌱جلسه دهم: کربلای فرهنگی
عشق_جهانی.pdf
3.09M
🔖فیش منبر محرم🔖 «عشق جهانی» 🔰چگونه با عشق به امام، زندگی عاشاقانه را تجربه کنیم⁉️ 🗓مناسبت: 1403 🔖پیام: «تبیین گفتمان مقاومت»1403 💡فهرست:💡 🔻مبحث اول: «از عشق حسینی تا قرار» 🔻مبحث دوم: «زندگی به طعم عاشقی» 🔻مبحث سوم: «برای زندگی عاشقانه جمعی قیام کن!» 🔻مبحث چهارم: «عشقِ پیروز» 🔻مبحث پنجم: «پای عشقت بایست!» 🔻مبحث ششم: «امتحانِ عاشقی» 🔻مبحث هفتم: «مثل معشوق شدنم آرزوست!» 🔻مبحث هشتم: «فواید اجتماعی زندگی عاشاقانۀ جمعی» 🔻مبحث نهم: «قدرت عشق جمعی، حول عشق جهانی» 🔻مبحث دهم: «زنده باد عشق» کاری از مرکز تخصصی تبلیغ دارالحکمه
فیش جامع محرم.apk
23.39M
بروز رسانی شد 🔶 نسخه ۷ 🔶 🔻هزار منبر و روضه محرم 🔻 🔖📱برنامه اندروید 📱🔖 ↙️فیش منبر روشمند ↖️متن سخنرانان مشهور ↙️فیش مرثیه و روضه روشمند ↖️متن مقتل مستند ↙️مقتل تحقیقی متناسب هر شب ↖️فیش احکام محرم ↙️کتب متناسب محرم ↖️منابر ویژه عاشورا و تاسوعا ✍️با این نرم افزار حتی یک جلد کتاب با خودتان به نبرید 🔷حدود ۱۰۰۰ (هزار) فیش منبر و مرثیه
عمومی.pdf
2.71M
🔖منبر کامل محرم🔖 🔷«ترویج فرهنگ جهاد و شهادت بر اساس بیانیه گام دوم» 🔷«جنایات فکری بنی‌امیه» 🔷«جلوه‌های تدبیر و برنامه‌ریزی در نهضت حسینی 🔷«ویژگی‌های ملت حسینی» 🔷«سرگذشت پیوستگان و جاماندگان از کاروان امام حسین ع»  🔷«روش‌های امام حسین(ع) در تربیت اخلاقی پیروان» 🔷«ویژگی‌های برتر یاران امام حسین(ع)» 🔷«شکوه نماز در قیام امام حسین ع» 🔷«نقش حضرت عباس ع و خاندانش در نشر فرهنگ اهل‌بیت ع» 🔷«تحلیلی بر خطبه امام حسین ع در شب عاشورا» 🔷«مروری بر خطبة حضرت زینب س در کوفه»  🔷 «راهبردهای امام سجاد ع در هدایت مردم و احیای اسلام محمدی» 
خانواده.pdf
1.94M
🔖فیش منبر 🔖 📕ویژه مخاطب بانوان و خانواده ✍«جایگاه اجتماعی زنان در عاشورا» ✍«بررسی روش‌های آموزش حجاب به دختران» ✍«نقش محبت در تربیت فرزندان» ✍«تربیت اجتماعی فرزندان در بستر نهاد خانواده» ✍«رفتارشناسی تربیت دینی در خانواده شهدا» ✍«نقش آموزشی خانواده در پیشگیری از جرائم و آسیب‌های اجتماعی فرزندان» ✍« تأثیر رسانه‌‌ها فضای مجازی بر سلامت اجتماعی زنان»
با_بچه_هایم_سر_یک_سفره.pdf
5.31M
💠متن منبر ♦️با بچه هایم سر یک سفره عناوین جلسات: جلسه اول: سر سفرۀ بچه‌های حسین! جلسه دوم: چشمانی که به ‌دست اوست! جلسه سوم: به سختی‌اش می‌ارزد! جلسه چهارم: سفرۀ تنهایی جلسه پنجم: سر کدام سفره نشسته‌ای؟ جلسه ششم: معامله شیرین! جلسه هفتم: سفره را او پهن می‌کند! جلسه هشتم: تربیتش با ما! جلسه نهم: جای پای عباس جلسه دهم: سفرۀ همیشه‌باز!. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کاری از گروه تولید محتوای شهید حاج قاسم سلیمانی سامانه شمع
🩸به فدای آن آقایی که با دست خود حتی به اسب‌های لشگر دشمن هم آب داد؛ همان اسب‌هایی که چند روز دیگر ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 در منزل «ذو حَسْم» بود که لشکر هزار نفری حرّ ، از راه رسید و جلوی قافله سیدالشهداء علیه‌السلام قرار گرفت؛ إمام علیه‌السلام تا مشاهده نمود آنان تازه از راه رسیدند و تشنه هستند، رو به اصحاب خود نمود و فرمود: 📋 اُسْقُوا الْقَوْمَ وَ أَرْوُوهُمْ مِنَ الْمَاءِ وَ رَشِّفُوا الْخَیْلَ تَرْشِیفاً ▪️اين لشگر را آب دهيد و سيرابشان كنيد و دهان اسبان‌شان را نيز تَر كنيد. 🥀 پس چنان كردند، و پيش آمده كاسه‌ها و جام‌ها را از آب پر كرده نزديك دهان اسب‌ها مى‌بردند و همين كه سه دهن يا چهار يا پنج دهن مى‌خوردند، از دهان آن اسب دور مى‌كردند و اسب ديگرى را آب مى‌دادند تا همه را به اين كيفيت آب دادند. 🔖 على بن طعان محاربى گويد: 🥀 من آن روز در لشكر حرّ بودم و آخرين نفرى بودم كه دنبال لشكر بدان جا رسيدم. چون امام حسين عليه‌السّلام تشنگى من و اسبم را ديد، فرمود: «بياشام!» 🥀 من هرچه مى‌خواستم بياشامم، آب از دهانه مشك فرو‌ مى‌ريخت. آن حضرت تا دید من نتوانستم آب بنوشم، فرمود:«سرِ مشك را بپيچان! » من ندانستم چه بكنم. 📋 فَقَامَ فَخَنَثَهُ فَشَرِبْتُ وَ سَقَیْتُ فَرَسِی. ▪️پس خود آن حضرت از جای خود برخاست و آمد دهانه مشک را پيچاند. پس آشاميدم و اسبم را نيز سيراب كردم. 📚 بحارالانوار ج۴۴ ص۳۷۵ بر روی جسمش رَدِی مانده ز پای اسب‌ها کو نجابت؟ کو ملاحت؟ کو وفای اسب‌ها نعل های تازه غوغا می‌کند بر جسمِ شاه ناله هایش گم شده در زیرِ پای اسب‌ها بر سرش دستی نهاد و ناله زد کاش ای‌خدا خواهرش سدّی شود در لابلای اسب‌ها کی فراموشم شود با خاک و خون در هم‌شدن منزجر هستم حسین جان از جفای اسب‌ها سینه‌ات بُرده مرا پشتِ در آتش زده... شکلِ مادر گشته‌ای از این بلای اسب‌ها کاش می‌مُردم نمی‌دیدم چنین تصویرِ بد بر تنت مانده رَدی از ضربه های اسب‌ها
✅شیعیان کوفیان وقتی از مرگ معاویه مطلع شدند و خبر عدم بیعت امام حسین(ع) با یزید و سفر ایشان به مکه به گوششان رسید، به امام حسین(ع) نامه نوشتند، وحمایت و آمادگی خود را، به صورت همه جانبه، از پسر رسول خدا(ص) اعلام کردند. 👤ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《ثُمَّ إِنَّ أَهْلَ الْكُوفَةِ اجْتَمَعُوا فِي دَارِ سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدَ الْخُزَاعِيِّ فَكَاتَبُوا الْحُسَيْنَ(ع) مِنْ سُلَيْمَانَ بْنِ صُرَدَ وَ الْمُسَيَّبِ بْنِ نَجِيَّةَ وَ رِفَاعَةَ بْنِ شَدَّادٍ وَ حَبِيبِ بْنِ مُظَاهِرٍ وَ شِيعَتِهِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ》 ♦️سپس اهل کوفه در خانه سلیمان بن صرد خزاعی تجمع کردند و به امام حسین(ع) نامه نوشتند. این نامه از طرف سلیمان بن صرد و مسیب بن نجبه و رفاعه بن شداد و حبیب بن مظاهر و جمعی از مومنین و مسلمانان کوفه بود. آنان این چنین نوشتند : 📋《سَلَامٌ عَلَيْكَ أَمَّا بَعْدُ فَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَصَمَ عَدُوَّكَ الْجَبَّارَ الْعَنِيدَ الَّذِي انْتَزَى عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ فَابْتَزَّهَا أَمْرَهَا وَ غَصَبَهَا فَيْئَهَا وَ تَأَمَّرَ عَلَيْهَا بِغَيْرِ رِضًى مِنْهَا ثُمَّ قَتَلَ خِيَارَهَا وَ اسْتَبْقَى شِرَارَهَا وَ جَعَلَ مَالَ اللَّهِ دُولَةً بَيْنَ جَبَابِرَتِهَا وَ عُتَاتِهَا فَبُعْداً لَهُ‌ كَما بَعُدَتْ ثَمُودُ إِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْنَا بِإِمَامٍ فَأَقْبِلْ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَجْمَعَنَا عَلَى الْحَقِّ بِكَ وَ النُّعْمَانُ بْنُ بَشِيرٍ فِي قَصْرِ الْإِمَارَةِ لَسْنَا نَجْمَعُ مَعَهُ فِي الْجُمُعَةِ وَ لَا نَخْرُجُ مَعَهُ إِلَى عِيدٍ وَ لَوْ قَدْ بَلَغَنَا أَنَّكَ قَدْ أَقْبَلْتَ إِلَيْنَا أَخْرَجْنَاهُ حَتَّى نُلْحِقَهُ بِالشَّامِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ》 ♦️درود بر تو و اما اینکه حمد و ستايش از آن يكتا آفريدگاري است كه دشمن زورگو و كينه توزت را درهم شكست و نابود ساخت، دشمني كه بدون ذره اي پروا از خدا بر اين امت تاخت و زمام امور آن را به ناروا و ناحق به كف گرفت و ثروتهاي جامعه را غصب كرد و بر اساس ستم و بيداد بر آنان فرمان راند. شايستگان و نيكان جامعه را نابود ساخت و اشرار و تبهكاران آن را وانهاد و ثروتهاي ملي و مال خدا را به كام زورمندان و در انحصار توانگران قرار داد، لعنت و نفرين خدا بر او باد همانگونه كه ثموديان نفرين و لعنت شدند. ای فرزند سرفراز پيامبر(ص)! اينك ما پيشوايي راستين نداريم تا به او اقتدا كنيم پس شما به سوي ما بيا و بر ما منت نه، اميد كه خدا بوسيله شما ما را بر محور حق و عدالت همدل و همداستان سازد. در شرايطي اين نامه را بسوي شما مي نگاريم كه «نعمان»، فرماندار امويان در كاخ استانداري است اما ما، نه به نماز جمعه او مي رويم و نه به نماز عيدش! و اگر آگاه شويم كه وجود گرانمايه ات به سوی شهر و ديار ما روان است، او را از شهر خود مي رانيم و به سوي شام روانه اش مي سازيم ان شاء الله.(۱) نامبرده از ديدگاه رجال‏شناسان از بزرگان و پارسايان تابعان و از ياران اميرمؤمنان و امام مجتبی(ع) بودند. امام حسین(ع) ابتدا به نامه‌ها بسنده نکردند، هر چند امضای شیعیان برجسته‌ای مانند؛ سلیمان بن صرد یا حبیب بن مظاهر پای نامه‌ ها بود. سید بن طاووس تعداد نویسندگان نامه‌ ها را دوازده هزار نفر آورده است که هر نامه را چند نفر امضا کرده بودند.(۲) حتی افرادی همچون شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، یزید بن حارث، عروة بن قیس، عمرو بن حجاج زبیدی نیز برای آن حضرت(ع) نامه نوشتند که امام حسین(ع) در روز عاشورا یادآور این نامه ها شد و به آنان خطاب کرد : 📋《یا شَبَثَ بْنَ رَبَعی! وَ یا حَجَّارَ بْنَ أَبْجَرٍ، وَ یا قَیْسَ بْنَ الْأَشْعَثِ! وَ یا یَزیدَ بْنَ الْحارِثِ! أَلَمْ تَکْتُبُوا الَىَّ : أَنْ قَدْ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنابُ، وَ طَمَّتِ الْجِمامُ وَ إِنَّما تُقْدِمُ عَلى‏ جُنْدٍ لَکَ مُجَنَّدٌ، فَاقْبِلْ؟!》 ♦️اى شبث بن ربعى! اى حجّار بن ابجر! اى قیس بن اشعث! اى یزید بن حارث! آیا شما براى من نامه ننوشتید که درختان ما ثمر داده است و باغها سرسبز! و چاه‏ها پرآب گشته و تو در سرزمینى پا مى‏ گذارى که لشکرى آراسته و انبوه در خدمت تو است، پس به سوى ما بیا!(۳) تا جایی که وقتی سپاه حر بن یزید ریاحی مقابل سپاه امام حسین(ع) ایستاد، امام حسین(ع) خطبه خواندند و نامه های کوفیان را مبنی بر دعوت ایشان به کوفه توسط خود کوفیان، گوشزد کردند و به عقبة ابن سمعان فرمودند : 📋《یا عُقْبَةُ! هاتِ الْخُرْجَیْنَ اللَّذَیْنِ فِیهِمَا الْکُتُبُ》 ♦️اى عقبه! آن دو خورجین نامه ها را بیاور! عقبه نیز نامه هاى شامیان و کوفیان را حاضر کرد و پیش روى آنان ریخت، آنان پیش آمده، به نامه ها نگاه کرده و مى گذشتند!(۴) 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۹ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۳۵ ۳)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۲۲ ۴)مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۱، ص۲۳۷
🩸باید این زمین از خون من سیراب شود … باید از اینجا سرم را برای بدترین از خلق خدا، هدیه ببرند … در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که قافله سیدالشهداء علیه‌السلام به نزدیک سرزمین کربلا رسید، 📋 كانَ الحُسينُ علیه‌السلام تِلكَ الساعة يَنظُرُ يَميناً و شِمالاً و هو يَقول: هِيَ هِيَ، هو واللّه وَعدٌ لا خُلفَ فيه ! ثم اختَنقَ بِع‍َبرتِه و بَكىٰ ▪️آن حضرت در آن ساعت دائماً به سمت راست و چپ خود نگاه می‌کرد و می‌فرمود: «آری، اینجا همان جاست؛ به خدا اینجا همان جایی است که خدا وعده داده است و هیچ خُلفی در وعده او نیست»؛ سپس بغض راه گلوی آن حضرت را بست و شروع به گریه کردن، نمود. 🥀 از اصحاب آن حضرت شخصی به نام «عبدالرحمن» به پیش آمد و عرضه داشت: آقای من! چه شده است که اینگونه گریان شده‌اید؟! سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه در جواب او فرمود: 📋 يا عبدالرحمن! لا بُدّ أن تُروىٰ هذه الأرض مِن دِماِئنا و تُعلٰى رُؤوسُنا علَى الرِّماح و تُهدىٰ إلى أشَرّ خَلقِ الله! ▪️ای عبدالرحمن! ناچاراً این زمین باید از خون ما سیراب شود؛ باید سر های ما در اینجا بر روی نیزه رود و برای بدترین خلق خدا، هدیه برده شود‌... 📚أسرار الشهاده ج۲ ص۱۲۸۸ ✍ با احتیاط لاله‌ی ما را پیاده کن عباس جان! سه ساله‌ی ما را پیاده کن با احتیاط بار حرم را زمین گذار زانو بزن وقار حرم را زمین گذار با احتیاط تا که نیفتد ستار‌ه‌ای می ترسم آنکه گیر کند گوشواره‌ای چشم مخدرات به سمت نگاه تو دوشیزگان محترمه در پناه تو این حوریان عزیز خدایند و بس, همین این دختران کنیز خدایند و بس, همین این دختر علی ست که بالش شکستنی است ناموس اعظم است و وقارش شکستنی است این دختران من که بیابان ندیده‌اند در عمر خویش خار مغیلان ندیده‌اند یک لحظه هم ز خیمه‌ی طفلان جدا نشو جان رباب از دم گهواره پا نشو تو هستی و اهالی این خیمه راحتند در زیر سایه‌ات همه در استراحتند تو هستی و به روز حرم شب نمی‌رسد چشم کسی به قامت زینب نمی‌رسد احساس می‌کنم که جوابم نمی‌دهند با آب آب گفتنم آبم نمی‌دهند اول مرا به نیزه‌ای از حال می‌برند بعدا کشان کشان لب گودال می‌برند اینجا مکان نیزه به پهلو کشیدن است از خیمه ها دویدن و گیسو کشیدن است راضیّم و ... رضایت یزدانم آرزوست از سنگها شکستن دندانم آرزوست من راضیم به پای خدا دست و پا زنم با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم باید به روی نی سر ِمن نیز رو شود تا که مقام خواهر من نیز رو شود جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا این جام را الست گرفتیم ما دو تا می‌خواستیم عبد شدن را نشان دهیم پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم از آن همه به خواهر من ماتمش رسید وارد شدن به مجلس نامحرمش رسید با احتیاط لاله ی ما را سوار کن زینب بیا سه ساله‌ی ما را سوار کن با احتیاط خسته شدند این ستاره ها این گوش‌پاره ها، سر گوشواره ها
🩸حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام با دستان مبارک خودش، در دهه اول محرم، پرده می‌آویخت و مجلس روضه‌ای را ترتیب می‌داد … جناب دعبل گوید: 🔖 در مثل چنین ایامی (اوائل ماه محرم) بر سید و مولایم علی بن موسی الرضا علیهما‌السّلام داخل شدم. 📋 فَرَأَیْتُهُ جَالِساً جِلْسَةَ الْحَزِینِ الْکَئِیبِ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ حَوْلِهِ ▪️دیدم که ایشان با حالتی محزون و اندوهگین نشسته است و یارانش دور اویند! 🔖 وقتی مرا دید که می‌آیم، به من فرمود: خوش آمد به تو ای دعبل! مرحبا به کسی که ما را با دست و زبانش یاری می‌کند! 🗯 سپس از جای خود به من جای نشستن داد و مرا کنار خود نشاند! سپس به من فرمود: ای دعبل! دوست دارم برایم شعری بخوانی! چرا که این روزها ایام حزنی است که بر ما اهل بیت می‌گذرد و ایام سرور دشمنان ما مخصوصا بنی امیه است. 🥀 ای دعبل! کسی که بگرید و ولو یک نفر را بر مصائب ما بگریاند، اجر او بر عهده خداست. ای دعبل! کسی که چشمانش بر مصائب ما گریان شود و به خاطر مصیباتی که از دشمنان بر ما رفت بگرید، خدا او را با ما و در زمره ما محشور می‌کند. 🔖 ای دعبل! کسی که بر مصیبت جدم حسین صلوات‌الله‌علیه بگرید، حتما خدا گناهانش را می‌بخشد! 📋 ثُمَّ إِنَّهُ علیه‌السلام نَهَضَ وَ ضَرَبَ سِتْراً بَیْنَنَا وَ بَیْنَ حُرَمِهِ وَ أَجْلَسَ أَهْلَ بَیْتِهِ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ لِیَبْکُوا عَلَی مُصَابِ جَدِّهِمُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام 👈 سپس امام علیه‌السّلام برخاست و با دست مبارکش پرده‌ای بین ما و اهل و عیال خود آویخت و اهل بیت خود را پشت پرده نشاند تا بر مصائب جدشان حسین علیه‌السّلام بگریند. 🔖 سپس متوجه من شد و فرمود: ای دعبل! برای حسین علیه‌السّلام مرثیه بخوان که تو یاور ما و مداح ما هستی مادامی که زنده باشی! پس هر قدر می‌توانی از یاری ما کوتاهی مکن! 🥀 دعبل می‌گوید: من گریستم و اشکم جاری شد و شروع به خواندن این اشعار کردم: 📋 أَ فَاطِمُ لَوْخِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلًا / وَ قَدْ مَاتَ عَطْشَاناً بِشَطِّ فُرَاتِ ▪️ای فاطمه! اگر حسین علیه‌السلام را به خاک افتاده تصور کنی که در کنار شط فرات تشنه جان داده است ... 📚بحارالانوار، ج۴۵ ص۲۵۷ 📚المنتخب، ص۲۷ ✍ ماه عزا آمد دل عالم گرفته زهرا بُنَیَّ یا بُنَیَّ دم گرفته هرکس به هرنحوی عزادار شما هست حتی خدا در عرش خود ماتم گرفته کوچه به کوچه تا ابد شرمنده‌ی توست در “مُلک ری” هر خانه رنگ غم گرفته دیدم که از عشق شما لات محله رفته برای روضه‌ات پرچم گرفته راه نجات ما گنه کاران شمائید با گریه بر تو, توبه‌ی آدم گرفته حتما پشیمان میشود در روز محشر لطف تو را هرکس که دست کم گرفته شاهان عالم ریزه خواران تو هستند دست گدایی سوی تو حاتم گرفته بالا سرت هرکس که آمد دست پُر رفت این “پیروهن” , آن دیگری “خاتم” گرفته برخیز دور خیمه‌ی زینب شلوغ است دور و برش را چند نامحرم گرفته اهل و عیالت بعد تو آقا اسیرند برخیز تا در خیمه ها آتش نگیرند
🩸مردم از هر کوی و مکان در دهه اول محرم به محضر امام صادق علیه‌السّلام می‌رفتند و در نزد آن حضرت به عزاداری مشغول می‌شدند … در نقل‌ها آمده است: 📋 إذا هَلَّ هِلالُ عاشورا اِشتَدَّ حُزنُهُ و عَظُمَ بُکاؤُهُ عَلیٰ مُصابِ جَدِّهِ الْحسینِ علیه‌السّلام ▪️هنگامی که هلال (ماه) عاشورا طلوع می‌کرد، اندوه امام صادق علیه‌السّلام شدت می‌گرفت و گریه‌اش بر مصیبت جدّش حسین صلوات‌الله‌علیه بلند می‌شد. 📋 و الّناسُ یَأتونَ إلیه مِن کُلِّ جانِبٍ و مَکانٍ یُعزّونَهُ بِالحُسینِ و یَبکونَ و یَنوحونَ عَلیٰ مُصابِ الحسینِ علیه‌السّلام ▪️ مردم از هر سو و مکان به نزد امام علیه‌السلام می‌آمدند و به آن حضرت تسلیت می‌گفتند و بر مصیبت سیدالشهداء علیه‌السلام گریه و زاری می‌کردند. 📋 فإذا فَرِغُوا مِنَ البُکاءِ یقولُ لَهم: أیُّها النّاسُ اِعلَموا أنّ الحُسین علیه‌السلام حَیٌّ عندَ رَبِّه یَرزُقُ مِن حَیثُ یَشاء ▪️چون گریه‌ مردم تمام می‌شد، حضرت به آنها فرمود: ای مردم! بدانید که امام حسین علیه‌السلام نزد پروردگارش، زنده است و هر که را که بخواهد، روزی می‌دهد. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام به محل لشکرگاه خود و به محل قتلگاه و به شهدای ساکن در آنجا همواره نظر می‌کند و با دیده مبارک خود، به زائران، گریه‌کنان و کسانی که عزای او را به پا می‌دارند، همواره نگاه می‌نماید. 🥀 او به نام آنها و نام پدران ایشان (زائران، گریه کنان و عزاداران خود) و درجات و مقام‌هایشان در بهشت ​​داناتر است و گریه‌کنان را می‌بیند و برای آنها طلب آمرزش می کند. 🥀 پس برای ایشان طلب آمرزش می‌کند و از پدر و مادر و برادرش می‌خواهد تا برای گریه‌کنان و عزاداران او‌ طلب آمرزش کنند. 🔖 سیدالشهداء علیه‌السلام دائما می‌فرماید: 📝 اگر زائرین و گریه‌کنان من می‌دانستند که نزد خدای متعال چه اجر و پاداشی برای‌شان مهیّاست، فرح ایشان از اندوه و حزن‌شان بیشتر بود. 📝 زائران و گریه کنان بر من با دلی خرسند به نزد خانواده خود می‌روند و از آن مجلس (روضه) برنمی‌خیزند مگر آنکه دیگر گناهی برای‌شان نمانده و مانند روزی هستند که از مادر متولد شده‌اند. 📚المنتخب ص۴۰ 📚مخزن البکاء، ج۱ ص۱۶۳ ✍ ثابت شده به گریه کنان منوّرش.. عزت فقط برای حسین است و نوکرش طبق حدیث هرکه در این داغ گریه کرد آقا نشسته است دو زانو برابرش آهی ز دل کشیدم و گریه حساب کرد ریز و درشت ثبت شده بین دفترش از پرچم عزای حسین دل نمیکَنم گوهر شناس، چشم نپوشد ز گوهرش من خاک بر سرم اگر این خاک کربلاست هرکس که خاک پاش نشد، خاک بر سرش آن منبری که وقف عزای حسین نیست چوب است… چوب خشک؛ نخوانید منبرش.. تا نقد هست فکر نسیه نمیکنم اول ز چای روضه بخور بعد کوثرش منت سرم‌گذاشت و اینجا مرا کشاند جایی که ایستاده دَم در پیمبرش شکر حسین میکنم آخر سپرده است کار تمام گریه کنان را به دخترش ما تربیت شدیم به دست رقیه‌اش بیراه نیست گر که بخوانیم مادرش .
فیش‌شب‌اول‌محرم1403.pdf
601.7K
﷽ 🔖🔖 تقدیم به روضه‌خونای عزیز ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ 📜فیش روضه شب اول محرم📜 مناجات و (ع) ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ
. شوق رویِش دارم و با شوق رویَش آمدم صحبت دلبر شد و در جستجویش آمدم من اگر در جمع عاشق ها به سویش آمدم شک ندارم با دعاهای عمویش آمدم آخرین منجی ما ، فرزندی از نسل علیست مهدی ما عاشق نام ابالفضل علیست بر تمام زخم های ما دوا می آید و وارث تیغ علی شاه ولا می آید و عهده دار مردم بی دست و پا می آید و چاره ی هر چه غم و درد و بلا می آید و تکیه بر دیوار کعبه می زند بی واهمه خطبه می خواند انا المهدی ،انا ابن الفاطمه روزهای بی کسی ، روزی به پایان می رسد گو به ظالم های عالم ، مرد میدان می رسد چون که او را کرده بر ما وعده قرآن می رسد شک نکن او با سپاهی از شهیدان می رسد از همین کوچه و پس کوچه عبورش حتمی ست خبرش را برسانید ، ظهورش حتمی ست بهترین جای جهان پشت در خانه ی اوست روزی ما همه از دست کریمانه ی اوست‌ عَلم عدل و عدالت به سر شانه ی توست این چه شاهیست که عالم همه دیوانه ی اوست همه آواره ی کوی پسر فاطمه ایم در تبِ بغض گلوی پسر فاطمه ایم می رسد او که دوباره عدل را جاری کند دین و قرآن را میان فتنه ها یاری کند دشمنی با زورگویان و ستم کاری کند حاج قاسم در رکاب او علمداری کند غم نخور خلوت شده این روزها دور و برش قدر زر زرگر شناسد ، قدر مهدی مادرش دولت زهرایی اش باشد امید عاشقان زنده ایم تنها به شوق دیدن صاحب زمان چشم بارانی کند دردِ دل ما را عیان وعده ی دیدار ما یک صبح جمعه جمکران ای تمنای همه ، برگرد و ما را شاد کن جان شاه علقمه ، برگرد و ما را شاد کن جان آن آقا که دستانش قلم شد، العجل کار زینب در فراقش آه و غم شد، العجل قامت جدّ تو از این غصه خم شد ، العجل یا ابالفضل ناله ی اهل حرم‌شد ، العجل العجل ای یوسف صحرا نشین فاطمه العجل ای آرزوی آخرینِ فاطمه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت اوّل محرّم شهادت حضرت مسلم‌ابنِ‌عقیل علیه السلام دارم به یادِ دردِ حرم گریه می‌کنم با روضه‌هایِ تاجِ سرم گریه می‌کنم قسمت نَشد بنوشم از این آبْ شاکرم حالا که از تو تشنه‌تَرم گریه می‌کنم از رویِ دار گرمی بازار دیده‌ام یادِ امیرِ دربه‌درم گریه می‌کنم خنجر برایِ حنجرِ تو تیز می‌کنند از داغِ یارِ خون‌جگرم گریه می‌کنم حرف از سرِ به نیزه وُ آویزِ بچّه‌هاست آید چه‌ها به روزِ حرم گریه می‌کنم زینب کجا و مجلسِ نامحرمان کجا؟! کِل می‌کِشند دور وُ بَرَم گریه می‌کنم جایِ کسی که کودکِ بی‌شیر را زده بالایِ مجلس است و حرم گریه می‌کنم تا روزِ انتقامِ شهیدی که پیکرش.... بی‌سر به دشت کرده کرم گریه می‌کنم #.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی اوّل محرّم حضرت مسلم‌ابنِ‌عقیل علیه السلام در این بازار دیدم گُرز و شمشیر طناب و طعنه‌ها و نیزه و تیر میا کوفه که می‌خواهد بِبُرَّد سرت را از قَفا با صوتِ تکبیر اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی اوّل محرّم حضرت مسلم علیه السلام بر دارِ بلا در تب و تابم ارباب شد نامه‌اَم علّتِ عذابم ارباب از حرمله و تیرِ سه‌پر می‌ترسم دلواپسِ نوزادِ ربابم ارباب
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع اوّلِ محرّم حضرت مسلم‌ابنِ‌عقیل علیه السلام اَمینِ اِمامت سفیرِ ولایت عَلم رویِ دوشَت جهان زیرِ پایت کلامَت پیامِ اُمید و هدایت شبیهِ اَمیرِ حرم روضه‌هایت غریبی و عطشان و زخمی و خسته سرَت مثلِ پیشانیِ او شکسته وفایت وفایِ علمدارِ شاه است سفیرِ حرم یک‌تَنه یک سپاه است کُشنده چنان مرتضی هر نگاه است به لبهایِ تو لحظه‌یِ آخر آه است به یادِ غریبیِ شاهِ وفایی تو در کوفه‌ای و دلَت کربلایی سرِ دارِ غمهایی و فکرِ یاری به یادِ حرم مضطر و بی‌قراری دَمِ آخر است و تو دلشوره داری دو چشمَت به راه است و چشم‌انتظاری بخوان با لبِ تشنه این روضه‌ها را بمان تا تماشا کُنی نیزه‌ها را تنَت بر قَناره سری رویِ نیزه رسید از سفر لشکری رویِ نیزه دلی پایِ نِی دلبری رویِ نیزه گلِ پرپرِ مادری رویِ نیزه شده بسته با سنگِ کوفی می‌اُفتد وَ آویزه در چنگِ کوفی می‌اُفتد مَیا کوفه که لشکرِ بی‌شماره به غارت فقط فکر کرد وُ شَراره وَ چنگال‌ها می‌کَنَد گوشواره غنیمت شود معجر و گاهواره به ویرانه‌ها می‌رسد کارِ زینب شده فکرِ بازار آزارِ زینب در این کوفه بستند بازویِ ناموس شکسته شده کنجِ اَبرویِ ناموس لگد می‌خورَد هر دو پهلویِ ناموس عجب غیرتی داشت بر رویِ ناموس.... سرَش را زمین می‌زند غیرت‌ُاللّه بگو اَلعجل اَلعجل حجّةُاللّه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غرل مدح امام حسین علیه السلام نَه فقط بوده دلم زار ُو گرفتارِ حسین تکیه دادم همه‌یِ عمر به دیوارِ حسین دردهایم همِه درمان شده از آن روزی که شدم عاشقِ تب‌کرده و بیمارِ حسین گِره بر کار نَیفتاد مگر باز کند گِره‌ها واشد و شد بنده طرفدارِ حسین هرکجا می‌روم از مَرحمتش می‌گویم به سرِ دار منم میثمِ تمّارِ حسین من به این خیمه و روضه به‌ خدا محتاجم تا ابد مشتری‌ام بر سرِ بازارِ حسین هیچ درد و مرضی نیست که درمان نَشود وسطِ روضه‌یِ عبّاس علمدارِ حسین اَیُّهاَالنّاس بدانید که در روزِ ظهور کربلائیست دَمِ حیدرِ کرّارِ حسین