#حضرت_عباس_ع_شهادت
اي آب بقا اشک روانت عباس
اي نور خدا در دل و جانت عباس
يک چشم تو بر آب و يکي سوي حرم
قربان دو چشم نگرانت عباس
✍ #سیدمجتبی_شجاع
مداحی آنلاین - عمو عباس بی تو قلب حرم می گیره - بنی فاطمه.mp3
3.61M
🔳 #زمینه #تاسوعا #محرم
🌴عمو عباس بی تو قلب حرم میگیره
🌴عمو عباس بی تو بابا تنها میمیره
🎙 #سید_مجید_بنی_فاطمه
با همین سوز که دارم بنویسید حسین
هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین
ثبت احوال من از ناحیه ارباب است
همه اهل و تبارم بنویسید حسین
خانه آخرتم هست قدمگاه حبیب
سر در قصر مزارم بنویسید حسین
هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان
همه دار و ندارم بنویسید حسین
من از دلم را از شکیبایی زینب دارم
همه صبر و قرارم بنویسید حسین
هیچ شعری ننویسید به روی کفنم
با گِلِ تُربَت یارم بنویسید حسین
تا نپرسند ز من هیچ سوال آن دو مَلَک
به روی سینه زارم بنویسید حسین
گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست
همه باغ و بهارم بنویسید حسین
روی پیشانی من هر چه که بیمار شدم
با همه حال نزارم بنویسید حسین
هر که پرسید که در چله نشینی چه کنم
اربعین با که گذارم؟ بنویسید حسین
دست بر شاکله هیئتی من نزنید
گفت یارم به عذارم بنویسید حسین
آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید
حاجت قافله دارم بنویسید حسین
شاعر : محمد ژولیده
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس علیهالسلام
فرازی از یک #قصیده
بر لب آبم و از داغ لبت میمیرم
هر دم از غصهٔ جانسوز تو آتش گیرم
مادرم داد به من درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
بوتهٔ عشق تو کردهست مرا چون زرِ ناب
دیگر این آتش غمها ندهد تغییرم...
تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهر، بیان شد ز لب شمشیرم
سایهٔ پرچم تو کرد سرافراز مرا
عشق تو کرد عطا، دولتِ عالمگیرم
کربلا کعبهٔ عشق است و منم در احرام
شد در این قبلهٔ عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آبِ روان، تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود، حجّ من و تقدیرم
زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک
تا کنم دیده فدا، چشم به راهِ تیرم
ای قد و قامت تو معنی «قدقامت» من
ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود
بیرکوع است نماز من و این تکبیرم
بدنم را به سوی خیمهٔ اصغر مبرید
که خجالت زده زآن تشنهلب بیشیرم
تا کند مدح ابوالفضل، امام سجّاد
نارسا هست «حسان»! شعر من و تقریرم
📝 #حبیب_چایچیان
.
#حضرت_عباس_ع_شهادت
سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد
از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد
تجدید شد وضوی نماز امام عشق
بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد
تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد
سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد
«غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود
در عُمرِ خویش خندهٔ دنداننما نکرد»
دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی
دندان او هم آن گرهی بسته وا نکرد
معراج او به روی زمین شد ز پشت زین
همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد
مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت
حقِّ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد
✍ استاد #علی_انسانی
#حضرت_عباس_ع_شهادت
این آبها شبیه تو دریا ندیدهاند
مانند دستهای تو سقا ندیدهاند
برخیز و تا به خیمه مرا با خودت ببر
طفلان من شکستن بابا ندیدهاند
پُشتم شکسته، زودتر از من حرم برو
نامحرمان هنوز حرم را ندیدهاند
داری چرا شبیه حسن گریه میکنی
چشمان تو که کوچهی زهرا ندیدهاند
سر را به پام خاطر امالبنین مکش
اینقدر پیش فاطمه پا را زمین مکش
✍ #حسن_لطفی
#حضرت_عباس_ع_شهادت
تو آن ماهی که خورشیداست محو روی تابانت
خداوند آسمانها را درآورده به فرمانت
مگر مانند پبغمبر تو هم شق القمر کردی؟
که میخوانند خود را ارمنیها هم مسلمانت
حسین ابن علی که عالمی هستند قربانش
به تو گفته برادر جانِ من، جانم به قربانت
همه دیدند دست از هر تعلق در جهان شستی
همینکه رفت در آب فرات آن روز دستانت
به دوش خود کشیدی بار سنگین امانت را
دو دستت را فدا کردی و ماندی پای پیمانت
نداری دست در پیکر؛ ولی بنگر که این لشکر
هراسان است سرتاسر ز چشمان رجزخوانت
همان وقتی که تیر آمد به سوی مشک میدیدی
گره کور است و حتی وا نخواهد شد به دندانت
عجب حُسن ختامی داشتی که در دم آخر
به جای مادرت ام البنین، زهراست مهمانت
از اول جان تو تنها برادر بود تا آخر
که گفته در دل میدان گذشتی راحت از جانت؟
**
برای اینکه در راه حسین ِفاطمه باشم
الهی که بماند تا ابد دستم به دامانت
✍ #احمدجواد_نوآبادی
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت
خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد
خوش به حال آنکه از عباس نانش را گرفت
روزِ محشر دستهايش دستگيري ميكند
دستِ خود را داد، دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازهی عباس شرمنده نشد
كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد، آبآورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا اماننامه امانش را گرفت
چشمهايش پاسبانهای بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير، چشمِ پاسبانش را گرفت
تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست
بس كه خون رفت از تنش، آخر توانش را گرفت
صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند
ناگهان سر نيزهای حجمِ دهانش را گرفت
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد، جانش را گرفت
از بغل تا که سرش را بر سر نیزه زدند
گریههای ناتمامی خواهرانش را گرفت
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
تا سایهی تو از سر این کاروان رفت
از ترس، رنگ از صورت نیلوفران رفت
اینکه به من خواهر نگفتی بر دلم ماند
حسرت به دل، از پیش تو این قد کمان رفت
تیرِ کمان هم داشت شوق ابرویت را
که پر درآورد از کمان تا آن کمان رفت
دست تو که افتاد، دستِ کوفه سمتِ
پوشیهی حوریه ی این خاندان رفت
تو علقمه بودی ندیدی من که دیدم
با خنجری سمت حسینم ساربان رفت
من را به جبرِ کعبِ نی بردند آخر
بلبل کجا با میل خود از بوستان رفت؟!
فهمیدم از طرز نگاهت روی نیزه
تیری که تیرانداز زد تا استخوان رفت
ای محرم زینب خبر داری که زینب
وقتی نبودی، مجلس نامحرمان رفت؟!
ام البنین باور نکرد اما پس از تو
زینب به کوفه با سنان بد دهان رفت
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#شب_نهم
ما که عمریست گدای شب تاسوعاییم
زخمی مرثیههای شب تاسوعاییم
عشق عباس شکیبایی و سرزندگی است
روضهی امشب ما روضه ی شرمندگی است
تن بی بال و پرت قاتل ارباب شدهست
از خجالت همهی قامت تو آب شدهست
همهی علقمه پر نقش شد از بال و پرت
همهی خون تنت ریخته از فرق سرت
اولین بار کنار تن تو لرزیدم
سوختم تا که تن سوختهات را دیدم
داغ تو بر کمرم مانده و سنگین شده است
این فرات است که از خونِ تو رنگین شده است
میکشم تیر ز چشم تو به چشمی پُر اشک
مرثیه خوانده برای منِ دلسوخته، مشک
از گلو و سر و چشم و دهنت خون زده است
صبر کن نیزهای از پشت تو بیرون زده است
خیمه با رفتن تو ضربهی بد خواهد خورد
دخترم بی تو از این قوم، لگد خواهد خورد
لشکر حرمله آمادهی غارت شده است
تو که بی دست شدی، حرف اسارت شده است
فکر کن بی من و تو شمر چهها خواهد کرد
حرمله را به حرم زود رها خواهد کرد
از همین لحظه النگوی رقیه پَر زد
خواهرم باز گره بر گرهی معجر زد
با شکاف سر زاری که تو داری چه کنم؟
با سرت در گذر نیزه سواری چه کنم؟
به سر سوختهات زخم جبین میاُفتد
بیشتر از سر من روی زمین میاُفتد
✍ #حسن_کردی
#حضرت_عباس_ع_شهادت
ای علمدار نینوا عباس
شرف الشمس کربلا عباس
میروی از حرم به سوی فرات
دور باشی عزیزم از آفات
گفتی از غصه سینهات تنگ است
حال، امروز موقع جنگ است
گفتهای سینهات پر از درد است
رنگ اطفال تشنهام زرد است
برو اما برای آب برو
محض آرامش رباب برو
نروی هستی من از دستم
جلوی خیمه منتظر هستم
مانده چشمم به راه برگردی
جلوی خیمه گاه برگردی
ای برادر شکوه خیمه تویی
ای علمدار،کوه خیمه تویی
تو که باشی حرم امان دارد
جان من! دخترم امان دارد
تو که باشی پناه دارم من
با وجودت سپاه دارم من
تو که باشی امید خواهر هست
تو بمانی علیِ اصغر هست
تو که باشی رقیهام شاد است
دلش از بند غصه آزاد است
تو نباشی دگر پناهی نیست
یا اباالفضل تکیهگاهی نیست
طفلِ محتاجِ آب، منتظرت
گریههای رباب منتظرت
خیمهها بی تو محشر غوغاست
ای برادر برادرت تنهاست
اسدالله این حرم برگرد
قوت قلب خواهرم برگرد
دشمنان بی حیا و نامردند
دور این خیمهگاه میگردند
✍ #مجتبی_شکریان
#حضرت_عباس_ع_شهادت
صدایی آمد از دریا که مردی بر زمین افتاد
و بر رخسار زرد مادری در خیمه چین افتاد
زدند آنقدر سویش تیرهای بی هوا اما
نیفتاد از نفس تا این که مشکش بر زمین افتاد
چنان بر سرو قدی که جهان در سایه سارش بود
تبر زد بارها دشمن که از بالا چنین افتاد
به جای دست، تیری که به چشمش بود شد حائل
زمانی که به روی خاکها از صدر زین افتاد
فلک وقتی رکاب خالیاش را دید زد فریاد
که از انگشتری آسمانهایم نگین افتاد
✍ #موسی_علیمرادی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
این جهان غیر از سرای آزمایش نیست، نیست
شعر من تیغی بُرندهست و گزارش نیست، نیست
غیر تیر و تیغ و نیزه بر سر احقاق حق
زیر و رو کردم ولی راهِ گشایش نیست، نیست
دست رد بر سینهی هرچه امان نامه زنم
تشنهی جام بلا دنبال سازش نیست، نیست
کربلا باید کفن پوشید و از دنیا برید
عرصهی کرب و بلا جای نمایش نیست، نیست
به قتال فاطمیون بی جهت صف بستهاند
شیعیان را واهمه از تیر و ترکش نیست، نیست
میشود روزی شهادتنامهام امضا شود؟
در مفاتیح دلم جز این نیایش نیست، نیست
ساقی کرببلا یعنی ابوالفضل و جز او
مستحق این همه مدح و ستایش نیست، نیست
تا کلیمیها به بزم روضه امشب دعوتاند
خوب و بد را هم نیازی به گزینش نیست، نیست
دست بر دامان آقای کریم خود زدم
دست خالی خدمت باب الحوائج آمدم
عاشقان با گریهی نم نم صدایش میکنند
زائرانش در حرم، هر دم صدایش میکنند
مرد و زن، پیر و جوان امشب دخیل محضرش
با توجه عالم و آدم صدایش میکنند
او طبیبِ دردِ بی درمانِ خلقِ عالم است
دردمندان، حضرت مرهم صدایش میکنند
کاشف الکرب الحسین است و گرفتاران شهر
در هجوم درد و رنج و غم صدایش میکنند
دسته دسته سینهزنهایش به روضه آمدند
نه فقط ما، ارمنیها هم صدایش میکنند
ساقی ابن ساقی است و در سقایت شهره است
سلسبیل و کوثر و زمزم صدایش میکنند
چون لباس رزم پوشد حیدر کرببلاست
اهل خیمه صاحب پرچم صدایش میکنند
ساکنان آسمانها یک صدا همراه با
حیدر و پیغمبر اکرم صدایش میکنند
هم نفس با فاطمه، هم ناله با ام البنین
هاجر و آسیه و مریم صدایش میکنند
در نبود او خواتین حرم آشفتهاند
کودکانِ غرقِ در ماتم صدایش میکنند
در میان خیمه زینب، بر روی مرکب حسین
رو به سوی علقمه با هم صدایش میکنند
با "اخا ادرک اخا" کرببلا آتش گرفت
خیمه گویا پیش چشم بچهها آتش گرفت
چه غریبانه برادر را برادر جمع کرد
پاره پاره، پاره پاره، پاره پیکر جمع کرد
در نگاه سرد نخلستان به تنهایی حسین
با دلی غمدیده و با دیدهی تر جمع کرد
بازوی آزردهاش، پهلوی نیزه خوردهاش
هر دو را از منظر چشمان مادر جمع کرد
پیش چشم بچههای چشم بر راه عمو
خیمهی عباس را همراه خواهر جمع کرد
حرمله از برکت چشمش هزاران نقره و...
کیسههای مملوی از درّ و گوهر جمع کرد
دست ناپاکی که سقا را به خاک و خون کشید
در غروب کربلا خلخال و معجر جمع کرد
بی عمو کلی گره خوردهست در کار رباب
مشکْ پاره پاره شد، ای وای بیچاره رباب
✍ #علیرضا_خاکساری
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
هرکسی رفت بهدنبال تو راهش وا شد
هرکسی بوسه به پای تو نزد رسوا شد
آب محتاج لب توست؛ نه تو محتاجش!
لب خشکیدهی تو داغ دل دریا شد
پسر چهارم زهرایی و ابن الزهرا
بودنت مایهی امید بنی الزهرا شد...
جا رویِ چشمِ ترِ مهدیِ زهرا دارد
آن عریضه که به دستان شما امضا شد
بخدا مثل تو در بین برادرها نیست
بخدا داشتنت حسرت خواهر ها شد
اهل حاجت همهی سال به کس رو نزدند
صبر کردند همه تا #شب_تاسوعا شد
تا قیامت جلوی هیچ کسی خم نشود
قد هرکس جلوی پرچم سبزت تا شد
من ندادم به سکینه قسمت! میترسم
یک نفر داد قسم در حرمت غوغا شد
تو از اول حسنی بودی و دیدند همه
چقدر تیر براین پیکر زخمت جا شد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
دو دست تو ستون خیمهی عرش برین باشد
دو دست تو همان دست خدا در آستین باشد
شفاعت قدر یک جرعه عطش نوشیده از دستت
دخیل شاهپرهایت پَرِ روح الامین باشد
به روی شانهی کعبه تو رفتی خطبهای خواندی
بخوان! نهج البلاغه از لبِ تو دلنشین باشد
بخوان که کعبه هم دور سر معصوم میگردد
یکی از حاجیانش آسمانِ هفتمین باشد
بخوان در گوش حاجیها که طوف خانهی کعبه
طواف بر قدمگاه امیرالمومنین باشد
همانگونه که حیدر پیشمرگ مصطفی بوده
فدایی حسین او یل ام البنین باشد
ببین که چادر مادر شبستانش مهیای
نزول آیه های والقمر از روی زین باشد
تو که پیشانیات ایوان آیینهست، پس باید
زلال روشنایی، جاری از زخم جبین باشد
**
کجایی ماه پاره؟! تا ببینی که پس از داغت
تن خورشید زیر چکمهی شمر لعین باشد
خداوند ادب! در پایکوبیِ چهل تا نعل
نگاه رملهای گرم از تو شرمگین باشد
✍ حجتالاسلام #محسن_حنیفی
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
این ریشهی عشق است؛ از دل کندنی نیست
بالاتر از فهم است؛ پس فهمیدنی نیست
هرکس دلش گیر است یکجایی به هرحال
من که دلم این روزها ام البنینیست
با اینکه اصلاً زادهی ام البنین است
آشفتهتر از فاطمه امشب زنی نیست
این خانواده کلهم نوراند، يک نور
پس بچهی این پنج تن که ناتنی نیست
در شهر ما نامش به روی ارمنیهاست
هرچند این باب الحوائج ارمنی نیست
ما با فرات کربلایش قهر کردیم
چون بعد او این آبها که خوردنی نیست
**
تیری که به مشکش زدید عباس را کشت
دیگر نیازی به عمود آهنی نیست
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#امان_نامه
وَ رَفَعَ ذِکْرَکَ فِی عِلِّیِّینَ...
روضه از زبان مبارک حضرت زینب(س)
ای که نامت پناهِ عِلّیین
پاشو از جا سپاهِ عِلّیین
پاشو ای ماه، جلوهی شب باش
پاشو از جا، کفیل زینب باش
پاشو تا سایهی سرم باشی
تا نگهبانِ معجرم باشی
خواهرت آمده نگاهش کن
تکیه بر چادرِ سیاهش کن
آه... ای کُشتهی امان نامه
سر فرو بردی از چه در جامه؟!
زانویت را چرا بغل کردی؟!
تو که بر قول خود عمل کردی
خاطرت جمع، مردِ با احساس
هیچ کس باورش نشد، عباس
پاشو دلگرمی دلِ همه باش
قوّتِ قلب آل فاطمه باش
ماه من، بر رخت نقاب بزن
حرز انداز زود، بر گردن
کوفیان، چشمْ شور و نامردند
تیرهای سه شعبه آوردند
چشمهایت چقدر زیبایند
بازوانت مرا تسلایند
من همینگونه هم پریشانم
تو نباشی دگر چه میدانم...
... شاید از گریه غرقِ غم بشوم
شاید اصلاً اسیر هم بشوم
شاید اصلاً سرم شکسته شود
دست من با طناب بسته شود
شاید از روی تل نگاه کنم
گریه، بالای قتلگاه کنم
چه کنم گر حسین تنها شد؟!
چه کنم قتلگاه غوغا شد؟!
شاید اصلا مرا زمین بزنند
کعب نی بر منِ حزین بزنند
پاسبانِ نمازم، ای عباس!
تو نباشی چه سازم، ای عباس؟!
✍ #محمدجواد_شیرازی
#حضرت_عباس_ع_مدح
رو کرده هر آیینه به آیین اباالفضل
هر کس که مسلمان شده با دین اباالفضل
از جانب خورشید به من مرحمتی شد
چون گوش سپردم به فرامین اباالفضل
لبتشنگی آل عبا چیز کمی نیست
از منظر چشمان جهانبین اباالفضل
ای کودک ششماهه که در لحظهی رفتن
لبخند تو شد مایهی تسکین اباالفضل
شرمندگی از اهل حرم هست پدیدار
از حالت پیشانی پُرچین اباالفضل
زیباتر از این چیست که در معرکهی عشق
زهرا برسد بر سر بالین اباالفضل
هستیم گدایانِ درِ خانهی عباس
هستیم به عالم همه مسکین اباالفضل
او باعث و بانی شده تا شعر بگویم
دریای معانی شده تا شعر بگویم
✍ #احمد_علوی
#حضرت_عباس_ع_شهادت
تا تو بودی خیمهها آرام بود
دشمنم در کربلا ناکام بود
تا تو بودی من پناهی داشتم
با وجود تو سپاهی داشتم
تا تو بودی خیمهها پاینده بود
اصغر ششماههی من زنده بود
تا تو بودی خیمهها غارت نشد
گوشوار بچهها غارت نشد
تا تو بودی دست زینب باز بود
بودنت بهر حرم اعجاز بود
تا تو بودی چهرهها نیلی نبود
دستها آمادهی سیلی نبود
تا که مشکت پاره و بی آب شد
دشمنت در خنده و شاداب شد
پهنهی پیشانیات در هم شکست
خیمهات مثل حسین از پا نشست
ای که تو دست خدائی داشتی
هستیات را بر زمین بگذاشتی
ای که زینب خواهرت گردیده است
فاطمه دور سرت گردیده است
آنکه طاق ابروانت را شکست
بعد تو بر سینهی یارت نشست
بعد تو دشمن هیاهو میکند
وحشیانه بر حرم رو میکند
✍ مرحوم #حبیب_الله_چایچیان
#حضرت_اباالفضل_شور
السلام علیک یا اباالفضل
بهترین عموی دنیا اباالفضل
حک شده رو قلب ما اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل
عباس نامدار که شاهان روزگار
از خاک کوی او طلب آبرو کنند
بی دست ماند و داد خدا دست خود به او
آنان که منکرند بگو روبرو کنند
سید و سالاری بهترین سرداری
عالمی شد مبهوت از این علمداری
یک تنه مثل شیر اومدی بی شمشیر
به همه ثابت کردی پسر کراری
ای جانم اباالفضل
السلام علیک یا اباالفضل
ای علمدار و سقا اباالفضل
یا ساقی العطاشی اباالفضل. یا اباالفضل یا اباالفضل
معنای واقعی برادر فقط تویی
سقای اهلبیت پیمبر فقط تویی
گفتند کل خیر بُوَد بر در حسین
سوگند میخوریم که آن در فقط تویی
با وفا اباالفضل. دلربا اباالفضل
یاکفیل زینب الحورا اباالفضل
به فدایت آقا. که اباعبدالله
فرموده بنفسی انت یا اباالفضل
ای جانم اباالفضل
....
السلام علیک یا اباالفضل
المثنای مولا ابوالفضل
کربلا کردی غوغا اباالفضل یا اباالفضل یا اباالفضل
یک شیر و یک سپاه عجب محشری شده
با نیزه هم حریف دو صد لشکری شده
پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل
با مرتضی ببین پسرت حیدری شده
علقمه است یا خیبر به، به این جنگاور
شد بلند نعرهی الفرار لشکر
این یل شیر افکن. به سپاه دشمن
میزنه و میخونه انا ابن الحیدر
ای جانم اباالفضل...
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#حضرت_اباالفضل_شور
قدم میزنه به مصاف عدو
خاک صفین میشه زیر و رو
داره میجنگه و با علی نمیزنه مو
رجز پسر فاتح خیبرم
یک نفر نه یک لشکرم
کی میتونه بده تشخیص منو با پدرم
یا ابوفاضل 2
قمر بنی هاشم زره به تن کرده
حیدر همراه خودش حیدر آورده
همه میگن که این خط و این نشون
دشمنش یقین به خونه برنمیگرده
جان ابوفاضل پهلوان ابوفاضل
شیر در بیشه ی شیران ابوفاضل
جان ابوفاضل قهرمان ابوفاضل
شیر سرخ عربستان ابوفاضل
جَنَم، ارثِ اولاده حیدره
قمرش فوقِ محشره
از تقابل با ابالفضل عدو در حذره
قَسَم، میخوره به وقار علی
دستشم که ذوالفقاره علی
دوباره اومده میدون یادگار علی
یا ابوفاضل 2
لشکر و زیر نظر گرفته هوشیاره
جنگ تن به تن باهاش معلومه دشواره
پشتِ هر نخلی چن نفر شدن مخفی
همه میگن پسره حیدره کراره
جان ابوفاضل بی کران ابوفاضل
ای وزیر شه خوبان ابوفاضل
جان ابوفاضل جاوِدان ابوفاضل
حمله کرده مثه طوفان ابوفاضل
یا ابوفاضل....
خبر، اومده بجنگه باز قمر
نقشه هاشون شده بی اثر
با نگاهش همه ی لشکر میشه زیر و زبر
جگر، داره و توو چشماش غضبه
پسر قتالُ العربه
از غرورش و غیرتش معلومه با نصبه
یا ابوفاضل 2
قمر بنی هاشم زُلزلتِ الارض
رجزش زلزله و تیغشِ پس لرزه
هر چه قدر هم که حریف تیر و سپر داره
سر شو به باد میده فقط تو یک لحظه
یار ابوفاضل ،علمدار ابوفاضل
وارث احمدِ مختار ابوفاضل
یار ابوفاضل ،فداکار ابوفاضل
کربلا، سید و سالار ابوفاضل
#محمد_اسداللهی
#میلاد_فریدنیا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#حضرت_اباالفضل_زمزمه
بلندشو داداش
رفتن همه؛ تو لااقل کنار من باش
تو رو رو خاک نمیدیدم هیچ موقع ایکاش
بلندشو داداش
چشم انتظارن بچهها، ستون خیمه!
دارن عمو عمو میگن بیرون خیمه
خیمهها رو ریختی به هم بلند شو از جا
بدون تو منم دیگه (میفتم از پا) ۳
ماه مُنیرم
دست منو بگیر پاشو!!! بریم امیرم
دستی نداری توو بدن برات بمیرم
ماه مُنیرم
خیر نبینن سَرْوِ منو از ریشه کندن
به اشک تو، به قدّ من دارن میخندن
میخوام تو رو بغل کنم امّا نمیشه
این همه تیر از بدنت (جدا نمیشه) ۳
می بینی عباس
مادرت اینجا اگه نیست مادرم اینجاس
هنوز روی تنش رَدِ روضهها پیداس
می بینی عباس
حسین فداش بشه قدش هنوز کمونه
از بعد کوچه دیگه چشماش رنگ خونه
ما دلمون صاف نمیشه با قنفذ پست
دستش که بالا نمیاد (کار مغیره است) ۳
#عبدالله_باقری
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#حضرت_اباالفضل_شور
پرچمدار اومد-به نظر که حیدر کرار اومد
پرچمدار اومد-یه نفر که نمی شه تکرار اومد
پرچمدار اومد-اونکه زیر دست حیدر بار اومد
چه قدر با جگر می ره-باهنر می ره
دشمن از مقابلش داره در می ره
زمین پیش پاش برخاست-پرچمش بالاست
می رسه سر می زنه از چپ و از راست
می گه یا علی-می ره با غضب
مجموعه ای از غیرت و ادب
تا جلو می ره-هی قدم قدم
دشمنش می ره-هی عقب عقب
نام اور عباس-اونکه رو کعبه می ره منبر عباس
نام اور عباس-یه سپاهن با علی اکبر عباس
نام اور عباس-یه کلام ختم کلام حیدر عباس
تاکه-قدعلم می کرد-قلع و غم می کرد
با یه ضربه شر چند تا رو کم می کرد
چه قدر-؛صف شکن می زد-سر و تن می زد
ضربه هاشُ مثل امام حسن می زد
همسمت یمین-هم سمت یسار
شد همهمهُ-شد گرد و غبار
سردار بنی هاشم اومده
اخمش رو ببین-تیغش به کنار
#علی_زمانیان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
.
#حضرت_عباس
ای نخله ی تناور اقلیم یاس ها
سرو رشید خطه ی غیرت شناس ها
از رود رد شدی و لبت تر نشد که ماه
در آب هست و نیست تر از انعکاس ها
بر دوش خود بگیر علم را و باز گرد
پایان بده به دلهره ی التماس ها
از ساحل فرات دوباره طلوع کن
ماه خسوف دیده ی دور از قیاس ها
وقتش رسیده خشم خدا را نشان دهی
آتش زنی به باور این نا سپاس ها
مثل علی که روز احد دفع فتنه کرد
فرصت نده به غائله ی عمر و عاص ها
وحشت نشسته در دل آلاله های وحی
ای وای از پلیدی لبخند داس ها
آه ای عمود خیمه عموی بدون دست
بعد از تو دشت پر شده است هراس ها
#شب_نهم_محرم
#حسن_شیرزاد ✍
.
#محرم_۱۴۰۳
#حضرت_عباس علیه السلام
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شور #شب_نهم_محرم
🔸بند اول:
ذکر تو رو لبای ما، اباالفضل
اسم تو افضل الاسما، اباالفضل
لقبت آیت عظما، اباالفضل
فدائیه راه خدا تویی
امیر سپاه خدا تویی
به خدا که ماه خدا تویی، (آقام اباالفضل ۲)
رحمت خدا
به عزمت، غیرت خدا
تمثال هیبت خدا
سردار، نهضت خدا
(جانم اباالفضل ۲)
جانم اباالفضل
🔸بند دوم:
صاحب جوشن غیرت، اباالفضل
علوی صورت و سیرت، اباالفضل
معنی آیه ی نصرت، اباالفضل
قمر منیر حسین تویی
حامی مسیر حسین تویی
یل بی نظیر حسین تویی، (آقام اباالفضل ۲)
حیدر حسین
یک تنه، لشکر حسین
یار و همسنگر حسین
امید آخر حسین
(جانم اباالفضل ۲)
جانم اباالفضل
🔸بند سوم:
ذکرمه لافتی اِلّا، اباالفضل
ساقی کربلا مولا، اباالفضل
علمت تا ابد بالا، اباالفضل
عموی غیور حرم تویی
شیرینی و شور حرم تویی
نورٌ عَلیٰ نور حرم تویی، (آقام اباالفضل ۲)
همدم حرم
سالار و محرم حرم
چشمه ی زمزم حرم
نقش رو پرچم حرم
(جانم اباالفضل ۲)
جانم اباالفضل
🔹بند چهارم:
جلوه ی عشق و احساسی، رقیه
وقتی رو دوش عباسی، رقیه
شبیه کوه الماسی، رقیه
میوه ی دل فاطمه تویی
تسبیح یل علقمه تویی
آرامش قلب همه تویی، (رقیه خاتون ۲)
دختر حسین
ای دُرّ و، گوهر حسین
دلدار و، دلبر حسین
سوره ی، کوثر حسین
(جانم رقیه ۲)
جانم رقیه