eitaa logo
شیخ غلامعلي بدرلو
1.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
253 فایل
یاهو زَكَاةُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِي الْعَمَلِ بِهِ تصنیف غررالحکم، حدیث ۱۳۲ http://eitaa.com/Arshiv_Gholam ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 بارى خوب است در توبه اينكه طاعت از جنس معصيت باشد، مثلاً اگر سفر معصيت كرده، مبدّل به سفر طاعت بنمايد و نحو ذلك ممّا يطول ذكره فى الأمثلة. 📜تذكرة المتّقين، ص 8 @Arshiv_Gholam
[WWW.FOTROS.IR]ma1401051003.mp3
32.51M
🎙نون و قلم آمدند🎙 🔰 حاج محمود کریمی @Arshiv_Gholam
وداع.mp3
5.83M
🎙روضه حضرت علی اکبر (علیه السّلام)🎙 🔰 حاج منصور ارضی @Arshiv_Gholam
Sh 4 Moharram 1444 - Masjed Shahid Beheshti[3].mp3
17.85M
🎙یاحسین أنظر إلینا🎙 🔰 کربلایی سیّد مهدی حسینی @Arshiv_Gholam
4_6019182720138088072.mp3
20.81M
🎙جز پیش تو قلبم🎙 🔰 کربلایی سیّد رضا نریمانی @Arshiv_Gholam
1_2538192330.mp3
28.07M
🎙حسین می‌شنوم🎙 🔰 حاج محمود کریمی @Arshiv_Gholam
4_6008159214126500744.mp3
16.02M
🎙تیغ دست حسن منم🎙 🔰 حاج محمود کریمی @Arshiv_Gholam
4_5996915483666811550.mp3
25.24M
🎙حق داری نشناسی🎙 🔰 کربلایی سیّد رضا نریمانی @Arshiv_Gholam
4_6008159214126500750.mp3
11.78M
🎙همه روز و ماه و سالم🎙 🔰 حاج محمود کریمی @Arshiv_Gholam
4_5848106325833155707.mp3
16.95M
🎙دلدار اباالفضل🎙 🔰 کربلایی سیّد رضا نریمانی @Arshiv_Gholam
14805-fa-man-tadvin-hadis-koli.pdf
6.77M
💥منع تدوین حدیث 🔰 نگاهی به تاریخ و انگیزه‌ها و آثار جریان منع تدوین حدیث ✍ آیت اللّه سیّد علی شهرستانی @Arshiv_Gholam
🔰قال العلّامة الشيخ جعفر النقدي: 🔻و لقد كانت نشأة هذه الطّاهرة الكريمة و تربية تلك الدرّة الثمينة زينب (عليها السّلام) في حضن النبوّة و درجت في بيت الرّسالة، رضعت لبان الوحي من ثدي الزّهراء البتول، و غذّيت بغذاء الكرامة من كفّ ابن عمّ الرّسول، فنشأت نشأة قدسيّة، و ربّيت تربية روحانيّة، متجلببة جلابيب الجلال و العظمة، مرتدية رداء العفاف و الحشمة، فالخمسة أصحاب العباء (عليهم السّلام) هم الّذين قاموا بتربيتها و تثقيفها و تهذيبها، و كفاك بهم مؤدّبين معلّمين. 🔰قال العلّامة المجاهد السيّد محسن الأمين (رحمه اللّه): 🔻كانت زينب (عليها السّلام) من فضليّات النّساء، و فضلها أشهر من أن يذكر، و أبين من أن يسطر، و تعلم جلالة شأنها، و علوّ مكانتها، و قوّة حجّتها و رجاحة عقلها، و ثبات جنانها و فصاحة لسانها، و بلاغة مقالها كأنّها تفرغ عن لسان أبيها أميرالمؤمنين (عليه السّلام) من خطبها بالكوفة و الشام؛ و ليس عجبا من زينب (عليها السّلام)، أن تكون كذلك و هي فرع من فروع الشجرة الطيّبة النبويّة، و الأرومة الهاشميّة، جدّها الرّسول، و أبوها الوصيّ، و امّها البتول، و أخواها لامّها و أبيها الحسنان، و لا بدع أن جاء الفرع على منهاج أصله. 📜عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال، ج‏11، ص949 @Arshiv_Gholam
عَنْهُ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ: 🔸إِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَوْحَى إِلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ فِي مَمْلَكَةِ جَبَّارٍ مِنَ الْجَبَّارِينَ أَنِ ائْتِ هَذَا الْجَبَّارَ فَقُلْ لَهُ إِنَّنِي لَمْ أَسْتَعْمِلْكَ عَلَى سَفْكِ الدِّمَاءِ وَ اتِّخَاذِ الْأَمْوَالِ وَ إِنَّمَا اسْتَعْمَلْتُكَ لِتَكُفَّ عَنِّي أَصْوَاتَ الْمَظْلُومِينَ فَإِنِّي لَمْ أَدَعْ ظُلَامَتَهُمْ وَ إِنْ كَانُوا كُفَّاراً. 🔹حضرت صادق (عليه السّلام) فرمود: كه خداى (عزّ و جلّ) به پيامبرى از پيمبرانش كه در كشور يكى از سركشان و جبّاران بود وحى فرستاد كه نزد اين مرد جبّار برو و به او بگو كه من تو را نگماردم براى ريختن‏ خون‌ها و گرفتن اموال، همانا تو را گماردم تا ناله‏هاى ستم رسيدگان را از من بازدارى، زيرا من از ستمى كه به ايشان شده نگذرم اگر چه كافر باشند. 📜الكافي، ج‏2، ص 333 @Arshiv_Gholam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم آسمان قصیده ای از بی کرانی اش هم بی کرانه ها غزلِ آسمانی اش ای کال ها کمالِ سرِ کوچه باغ اوست باید رسید تا به خدا با نشانی اش او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود در غیبت پدر، پسر و میزبانی اش باغِ معارف است حدیثش، پیمبران حَظ می برند موقعِ شیرین زبانی اش از جبرئیل تا ملک الموت هرکه هست نوشیده است از لبِ جام دهانی اش بابُ الجواد حاجت ما را چه زود داد مشهد پُر است از نفسِ مهربانی اش شش گوشه شد ضریح اش اگر بی دلیل نیست از شش جهت گداست در این میهمانی اش یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانی اش وقت زیارت است و عباراتش از رضاست قربان کودکی اش فدای جوانی اش حالا کبوتران همه از مشهد آمدند تا آسمان بام؛ پی سایبانی اش آقایِ طوس از جگرش آه می کشد در کنجِ حجره تا پسرش آه می کشد اُفتاده است رویِ زمین و برابرش لبخند می زند به تقّلاش همسرش اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش قسمت نبود آب بنوشد به جای آن خاکی شده است حیف لبانِ مطهّرش باب الحوائج است ولی می توان شنید از بینِ حُجره ناله یِ موسی بن جعفرش این دفعه می زدند به دَف تا که جان دهد کَف می زدند وقتِ نفس‌های آخرش این پشت بام گودی گودال نیست شُکر با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش سخت است فکر این غم و سخت است باورش مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش «حسن لطفی» @Arshiv_Gholam @hosenih
ألا ای مظهر جود خدایی جوادی حضرت ابن الرّضایی تو عبداللّهی و آقای مایی کرامت از شما از ما گدایی دو دست خالی آوردم برایت سلام آقای من جانم فدایت نه دنبال غذا و آب و نانم نه محتاج عطای دیگرانم به تو وابسته ام دیگر نرانم خدا میخواست من‌ سائل بمانم خودش فرموده تو باشی مرادم به دستور رضا عبدالجوادم کرم تو، جود تو، دست گدا من وفای دائمیْ تو، بی وفا من خطاپوشی تو و پُر مدّعا من به تو بدکرده ام آقا تماماً ولی به رو نیاوردی تو أصلاً مرا بی آبرو کردی تو؟ أصلاً نه دنیا، نه طلا میخواهم از تو به جای آن ولا میخواهم از تو پر از دردم دوا میخواهم از تو برات کربلا میخواهم از تو اگرچه جلد بام کاظمینم فدایی فدایی حُسینم دوباره ماجرای حجره با زهر دوباره دردها را شد دوا زهر زمین زد بی کسی را بی هوا زهر چه میخواهد ز آل مصطفی زهر کشید از سینه اش آتش زبانه امان از غربت مردی به خانه میان پایکوبی دست و پا زد زمین که خورد مادر را صدا زد دو دستش را به خاک حجره تا زد گریز روضه را به کربلا زد به فکر روضه‌ی خَدّالتّریب است شبیه جدّ عطشانش غریب است خودش غمگین ولی این قوم شادند غرورش را به زیر پا نهادند برای کشتنش در اتّحادند بمیرم آب هم دستش ندادند ملائک آه از دل می کشیدند کنیزان آه نه کِل می کشیدند به روی بام رفت و نیمه جان داشت لبی زخمی و جسمی ناتوان داشت خدا را شکر أمّا سایبان داشت حفاظی زیر بال کفتران داشت کفن شد پیکرش الحمدللّه نبوده خواهرش الحمدللّه «سید پوریا هاشمی» @Arshiv_Gholam
پشت در با جگری سوخته تب می کردی دست و پا می زدی و آب طلب می کردی گوشه‌ی حجره، عطش فاتحه اش را می خواند اشک هایت به نظر روضه ی سقّا می خواند همسرت جعده تباری ست، بمیرم مظلوم! مَحرم راز دلت کیست!؟ بمیرم مظلوم! زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند کف زدن های کنیزان جگرت را سوزاند دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت خون لب‌های تو امروز مرا خواهد کشت کهنه داغی به دلِ داغ نشین می ریزند آب را پیش نگاهت به زمین می ریزند تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت از لبت، خاک کف حجره تیمّم می کرد ناله ات را وسط هلهله ها گم می کرد بر سر بام عجب مرثیه جان فرسا بود سایه بان بدنت بالِ کبوترها بود اجرت کشتنتان گندم مرغوب نشد پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد «وحید_قاسمی» @Arshiv_Gholam
حجره تاریک شده یا که دو چشمم تار است هرکجا مینگرم دور و برم دیوار است ناله ی العطش من نرسیده به کسی چه کنم هرچه کنم هلهله ها بسیار است صورت خاکی ما را برو از کوچه بپرس در زمین خوردن ما دست دگر در کار است علّتش چیست که بالاسر من می‌رقصند پیش معصوم مگر جای زن بدکار است؟! نه مرا سنگ زدند و نه سرم بر نیزه است جای این اذیت و آزار فقط بازار است به روی بام اگر رفت تنم سالم رفت از روی اسب بیفتی به زمین دشوار است جان به قربان تنی که همه اش غارت شد «سید پوریا هاشمی» @Arshiv_Gholam
شوق نماز شکر پدرها چه محشر است وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است دختر چه دختریست کریمه مطهّر است در یک کلام مظهر اللّه اکبر  است ریحانه بهشتی موسی بن جعفر است بار دگر نشسته به منظور دیگری موسای دیگری وسط طور دیگری تابیده شد به عرش خدا نور دیگری زهرا هبوط کرده زمین جور دیگری خیر کثیر خانه باباست کوثر است لولاک آمدست برای دو فاطمه پیغمبران شدند گدای دو فاطمه عالم فدای شرم و حیای دو فاطمه ما سجده می‌کنیم به پای دو فاطمه معصومه مثل مادر خود از همه سر است نشنیده اند از لب او جز رضا رضا دارد تپش تپش دل او یک صدا، رضا طوری دل کریمه گره خورده با رضا وابسته اش شدست در این سال‌ها رضا خواهر نگو که دار و ندار برادر است آمد به قم رسید گلستان درست کرد چادر تکاند رحمت باران درست کرد چه جنّتی میان بیابان درست کرد نوکر برای حضرت سلطان درست کرد بختش بلند هر که بر این خانه نوکر است جاده به جاده پشت سر یار راه رفت بیمار بود با تن تبدار راه رفت شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت در یک مسیر راحت و هموار راه رفت این شأن واقعی نوامیس حیدر است پادرد میکشید ولی خون جگر نبود با مست های بی سر و پا همسفر نبود آزرده از شلوغی بین گذر نبود یعنی اسیر طعنه ی صدها نفر نبود حالا گریز روضه به یک جای دیگر است آنجا که آفتاب بدون حجاب بود رنگ کبود بر رخ زن‌ها نقاب بود پایین نیزه زیر کتک ها رباب بود در آن میانه صحبت بزم شراب بود باز این چه شورش است که هر دیده ای تر است «سید پوریا هاشمی» @Arshiv_Gholam
🔰قال العلّامة المامقاني (رحمه اللّه): 🔻أقول زينب، و ما زينب! و ما أدراك ما زينب! هي عقيلة بني هاشم، و قد حازت من الصّفات الحميدة ما لم يحزها بعد أمّها أحد، حتّى حقّ أن يقال «هي الصدّيقة الصغرى» 🔻هي في الحجاب و العفاف فريدة، لم ير شخصها أحد من الرّجال في زمان أبيها و أخويها إلى يوم الطفّ، و هي في الصّبر و الثّبات و قوّة الإيمان و التّقوى وحيدة، و في الفصاحة و البلاغة كأنّها تفرغ عن لسان أميرالمؤمنين (عليه السّلام)، كما لا يخفى على من أمعن النّظر في خطبتها. 🔻و لو قلنا بعصمتها لم يكن لأحد أن ينكر إن كان عارفا بأحوالها في الطفّ و ما بعده، كيف و لو لا ذلك لما حمّلها الحسين (عليه السّلام) مقداراً من ثقل الإمامة أيّام مرض السجّاد (عليه السّلام)، و ما أوصى إليها بجملة من وصاياه، و لما أنابها السجّاد نيابة خاصّة في بيان الأحكام و جملة أخرى من آثار الولاية. 🔻أ لاترى ما رواه الصّدوق في «إكمال الدين» و الشيخ (رحمه اللّه) في كتاب «الغيبة» مسنداً عن أحمد بن إبراهيم قال: دخلت على حكيمة بنت محمّد بن عليّ أبي الحسن العسكري (عليها السّلام) في سنة اثنتين و ثمانين بعد المائتين، فكلّمتها من وراء حجاب، و سألتها عن دينها، فسمّت لي من نأتمّ به، ثمّ قالت فلان ابن الحسن؛ فقلت لها جعلني اللّه فداك معاينة أو خبرا؟ فقالت خبراً عن أبي محمّد (عليه السّلام) كتب به إلى أمّه، فقلت لها فأين المولود؟ فقالت مستور، فقلت إلى من تفزع الشيعة؟ فقالت إلى الجدّة أمّ أبي محمّد، فقلت لها أقتدي بمن في وصيّته إلى المرأة؟ فقالت إقتد بالحسين بن عليّ بن أبي طالب (عليهما السّلام)، إنّ الحسين بن عليّ (عليهما السّلام) أوصى إلى أخته زينب بنت عليّ بن أبي طالب (عليهم السّلام) في الظّاهر، و كان ما يخرج عن عليّ بن الحسين من علم ينسب إلى زينب بنت عليّ (عليهما السّلام) تستّرا على عليّ بن الحسين (عليهما السّلام) 📜عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال، ج‏11، ص 950 @Arshiv_Gholam