#چاوشی
صلوات گیری با اشعار جدید ۹۸
♦️♦️♦️♻️😒♻️♻️♦️🇭🇺🇭🇺🇭🇺🇭🇺🇭🇺🇭🇺🇭🇺خادم اهل بیت کمالی
اول خوانم خدا را _ خالق با صفا را _نبی مصطفا را. _علی مرتضا را
صل علی محمد حاجی ما خوش امد
♻️♻️♻️♻️🚩🚩🚩🚩🇭🇺🇭🇺
شهر و جراغون کنید _آئینه بندان کنید _ رفیقا مهمون کنید _سرش گلبارون کنید
صل علی محمد حاجی ما خوش آمد
🚩🚩🚩♻️♻️♻️♻️♻️🇭🇺🇭🇺
بوی مدینه آمد _با سوز سینه آمد _ با اشک دیده امد _ با غم قرینه آمد
صل علی محمد حاجی ما خوش آمد
♻️♻️♻️♻️♻️♻️🚩🚩🚩🚩🇭🇺🇭🇺
مهمانی خدا رفت _با ذکر ربنا رفت _ بنگر که تا کجا رفت _ تا مروه و صفا رفت
صل علی محمد حاجی ما خوش آمد
♻️♻️♻️♻️🇭🇺🇭🇺🇭🇺🇭🇺🇭🇺
پاک ومطهر آمد _از کوی دلبر آمد _ چون طفل ز مادر آمد _ ز اعمال خود بر آمد
صل علی محمد حاجی ما خوش آمد
🚩🚩🚩🚩♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️
دل داده ایم به حیدر _باشد ولی داور _ ما را امام و رهبر _ منکر به اوست ستمگر
صل علی محمد حاجی ما خوش آمد
🏝🏝🏝🏝♻️♻️♻️♻️♻️🇭🇺🇭🇺🇭🇺🇭🇺
قربانی خدا کرد _ در وادی منا کرد _ دل از ریاء جدا کرد _ یادی ز اقربا کرد
صل علی محمد حاجی ما خوش آمد
🏝🏝🏝🏝♻️♻️♻️♻️♻️🇭🇺🇭🇺🇭🇺🇭🇺
یارب به ما نظر کن _ دفع و زما خطر کن _ عاقبتم به خیر کن _ عشق علی به سر کن
صل علی محمد حاجی ما خوش آمد
🚩🚩🚩🚩🇭🇺🇭🇺🇭🇺♻️🦋🦋🦋🦋🦋🦋
عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین
تا برات کربلایم را کند امضا حسین
هم دلم برده با خود در کنار قتلگاه
هم دو چشمم را کند از اشک و خون دریا حسین
با همین پرونده ی سنگین و این بار گناه
می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین
از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه
ریختم اشگ و زدم بر سینه، گفتم یا حسین
غم مخور گر روز محشر گم شدی در بین خلق
هر کجا باشیم ما را می کند پیدا حسین
من که از روز ولادت کربلایی بوده ام
دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین
کعبه و رکن و مقام و زمزم من کربلاست
از حسینم در حسینم با حسینم با حسین
«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»
«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا🦋🦋🦋🦋🦋🦋خادم اهل بیت کمالی
مادحین آذری زبان👇👇👇
بازگشت زائران به وطن
سبک سرزمین من👇
مژده وئرون عاشقان یار دل آرا گلوب
زیارت کعبه دن عاشق شیدا گلوب
بوارادت قبول درگاه حق
بو زیارت قبول درگاه حق ۲
بوزیارت
زیارت کعبه دن گلوبدی عشق آشنا
یوزونده نور خدا دلینده ذکرو دعا
بوارادت قبول درگاه خدا
بو زیارت قبول درگاه خدا ۲
بوزیارت
عقیده دلده اولان شعاری معلوم ائدر
محکدی خانه ی حق عیاری معلوم ائدر
بوارادت قبول درگاه خدا
بوزیارت قبول درگاه حق
بوزیارت
اجرای سبک مداح پیرزاده🎤👇
⚜بسم الله الرحمن الرحیم⚜
با عرض سلام و ادب خدمت علاقه مندان به آموزش صداسازی و سُلفژ🎤
این کانال جهت آموزش صداسازی، ارائه ی تکنیک های علمی و به روز، از مراجع رسمی و بین المللی ایجاد شده است.
برای مخاطبینِ مادحین، روحانیت، قاریان قرآن، خوانندگان، خبرنگاران و...
مدرس و مدیر آکادمی:
عبدالرحیم ایزدی
ارتباط:
@Hamid_izadii
☎️شماره تماس:
۰۹۰۳۸۱۷۹۵۹۰
https://eitaa.com/sedasazi_nafas
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
سلام ای نازنین شاه و حبیبم
بیابان گرد تنهای غریبم
نوشتم که بیا، شرمنده هستم
من از این نامه ها شرمنده هستم
تمام قول ها از دم دروغ است
سرِ آهنگران خیلی شلوغ است
نوشتند و تو را ای یار خواندند
ولیکن پای این پیمان نماندند
ولایت در وجودم منجلی بود
گناهم بردن نام علی بود
هر آنچه کوشش و همت نمودند
شنیدی که حریف من نبودند
تمام دشمنان را خوار کردم
شبیه مرتضی پیکار کردم
امان دادند، عهد خود گسستند
به کعب نیزه دندانم شکستند
از اولاد زنا نیرنگ خوردم
من از زن های کوفه سنگ خوردم
صدای العطش آمد به گوشم
خبر داری نشد آبی بنوشم
خدا را شاکرم آبی نخوردم
فدای کام خشکت، کام خشکم
سر دارالعماره گریه کردم
به یاد شیرخواره گریه کردم
عجب جشنی به پا شد عید قربان
سرم از تن جدا شد نذر جانان
تنم را بین هر کوچه کشیدند
به روی سینه ام طفلان دویدند
همه دارایی ام را غصب کردند
سرم را روی نیزه نصب کردند
در این شهر جفا و نا امیدی
کنار مزبله ماندم، شنیدی؟!
نگویم مابقی ماجرا را
نگویم کوچه ی قصاب ها را
به زیر نور مهتاب و ستاره
تنم آویخته شد بر قناره
نیا کوفه که کوفه قحط آب است
نفاق و خدعه هاشان بی حساب است
نیا تا دخترت در تب نیفتد
نظر بر سایه ی زینب نیفتد
رقیه طاقت دوری ندارد
توان درد مهجوری ندارد
نیا تا شمر شمشیری نسازد
نیا تا حرمله تیری نسازد
برای دیدنت در انتظارند
برای کشتنت برنامه دارند
نیا تا پیکرت عریان نماند
سنان در پهلوی قرآن نماند
تو آقا زاده ی بنتُ الرسولی
نده گیسوی خود را دست خولی
خلاصه ای امیر هر دو عالم
حلالم کن، حلالم کن، حلالم
#محمد_جواد_شیرازی
نوحه جوشی حضرت مسلم(ع)
درسبک:ای قلم سوزلرینده
بقلم:✏مهدی شفائی
گلمه بو کوفیه یوخ صفاسی
یوخ محبت واری چوخ جفاسی
من دیوردوم محبت ائدللر
کوفیلر بیلمدیم یوخ وفاسی
وای ئورکلر دونوب سنگه مولا
کوفه اهلی چیخوب جنگه مولا
من غریبم غریبم غریبم(۲)
سن یئراوسته منیم سروریمسن
شاه دین سن آقا رهبریمسن
کوفیه گلمیشم جان نثارم
هرندن گچمیشم باوریمسن
هرنه امرون اولا طاعتیم وار
پیکریم دوغرانا طاقتیم وار
من غریبم غریبم غریبم(۲)
یازدیلار نامه لر گل حسین جان
اهل کوفه کسر یولدا قربان
دوندی بیرلحظه ده کوفه اهلی
گلمه مولا یئراوسته گئدرقان
نامه متنینده بیرکلمه مولا
یازمیشام کوفیه گلمه مولا
من غریبم غریبم غریبم(۲)
یوللا عباسی گلسون هرایه
شعله قوزاندی یردن سمایه
بیرطرفدن یاغورنیزه شمشیر
بامیلردن یاغور اوت سرایه
دیلده راز و نیازیم حسینیم
واراوزون قول نیازیم حسینیم
من غریبم غریبم غریبم(۲)
ای منیم رهنمودیم امامیم
کاش گلیدی سنه بوپیامیم
باغلانوب قوللاریم شرمسارم
قان توکور لبلریم یوخ کلامیم
من دیردیم یولا گول توکللر
بیلمدیم باشیمه کول توکللر
من غریبم غریبم غریبم
التماس دعا
باسلام ❤️
❤️دلگویه نادر❤️
❤️رباعیّات در...وصف ❤️
🌺🍃❤️پدر❤️🌺🍃
🍃🌺❤️🌺🍃🍃🌺❤️🌺🍃
پدر عکس تورادیدم
رخ زیبا تو. بوسیدم
شده روزپدرصدحیف
نبودی خیلی نالیدم
🍃🌺❤️🌺🍃🍃🌺❤️🌺🍃
تورفتی ای بابا
شدم تک و تنها
کناراون عکسها
نموده ام غوغا
🍃🌺❤️🌺🍃🍃🌺🌹🌺🍃
ازطلاء و نقره و الماس بالاترپدر
ازمه تابان و ازخورشید پرنور ترپدر
ازهمه زیباروخوان هم هست زیباترپدر
از کوه وسدهم بدان .هست محکم ترپدر
🍃🌺❤️🌺🍃🍃🌺❤️🌺🍃
پدرم سالهای سال خادم این دربوده ای
روضه خوان اهلبیت تا دم آخربوده ای
رفته ای بال و پرمازفراقت توشکست
بنده خوب خدا.محبوب داوربوده ای
🍃🌺🍃🌺🍃🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
مهربان بابای ما.دریایی عشق و شوربود
دردلش مهرعلی داشت قلب اوپُرنوربود
خادم مولاعلی بود نام زیبایش علی
شیعه مولاعلی بالطف حق مسروربود
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
پدرم نان حلال آورده خوردم داده
ازبرا دین خدا. کرده مرا آماده
وسپس مکتب قرآن رساندم گفتا
ای جوادم پسرجان این تو و این جاده
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
من همان گفتارنیکویش پذیرا گشتم
عاشقانه همچواو رهرو مولا گشتم
آمدم تا. به مسیرخادمی حدّ توان
لطف حق فرزندخوبی برا بابا. گشتم
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
یادهمه پدران آسمانی ..الفاتحه مع الصلوات.....
التماس دعا....خادم الحسین ..توحیدی کریمی .....
زمینه؛ اهل حرف.mp3
1.26M
#حضرت_مسلم علیهالسلام
#زمینه
🔹اهل حرف🔹
پریشونم و، از این مردم خیری ندیدم
از این دنیا دیگه بریدم، دم آخرم
توی کوچهها، زیر لب اسمتو میبرم
روضهخونه برای حرم، چشای ترم
کوفه شده حالا شهر فریب
شدم آقاجون بییار و غریب
نداره کوفه حیا
بیوفایی رسم و راهشونه
که ندارن از غیرت نشونه
حسین به کوفه میا
«حسین من کوفه میا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوفیا همه، طبل تُو خالیه صداشون
دنیاس سقف آرزوهاشون، تو رو نمیخوان
وعده میدن و، پا روی وعدهها میذارن
تنها اهل حرف و شعارن، خیلی بیحیان
کوفه شده مست جاه و مقام
تُو سفرههاشونه مال حرام
غیرت ندارن آقا
به طمع سیم و زر اسیرن
دینو میدن و دنیا میگیرن
تنهات میذارن آقا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیقرارم و، دلتنگ از فاصلۀ توام
تُو فکر قافلۀ توام، ای خون خدا
غم غریبیت، خواب از چشمام میگیره شبا
جونم بر لب میرسه آقا، به کوفه میا
هی میمیرم و هی زنده میشم
از روی شما شرمنده میشم
فدای غربت تو
پریشون احوال توام و
نگرون اطفال توام و
میشکنه حرمت تو
شاعر:
#سیدعلیرضا_شفیعی
#محمدرضا_رضایی
*سبک واحد شلاقی*
*بند اول*
بزم عشق روضه هاته/مرغ دل توو هواته
اهل عالم بدونن/وطنم کربلاته...
نوکری افتخارم
سینه زنیه کارم
وقتی قلبم میگیره
سر روو تربت میزارم...
ذکرت شیرینه/توو دل میشینه/آرزوم اینه/برات بمیرم...
دل بی تو سنگه/اسمت آهنگه/این دل تنگه/حسین امیرم...
///ثارالله مولا3 ابی عبدالله...///
*بند دوم*
حال و روزم غمینه/حاجت من همینه
از نجف پا پیاده/منظورم اربعینه...
به عشق تو اسیرم
از دنیا بی تو سیرم
میشمارم لحظه ها رو
دلتنگ این مسیرم...
چه صاف و ساده/جاده به جاده/پای پیاده/میام با احساس...
قدم به قدم/ذکرم دمادم/هر دم و بازدم/لبیک عباس...
///ثارالله مولا3 ابی عبدالله...///
*بند سوم*
یا ثارالله پلاکم/واسه عشقت هلاکم
مثل عابس توو راهت/دیوونگی ملاکم...
من مجنونم تو لیلا
میوه ی قلب زهرا
مدیون لطفت هستم
خیلی آقایی آقا...
عمری گداتم/از نوکراتم/من جون فداتم/عزیز زهرا...
توو دل میجوشه/عشق شیش گوشه/غرق چاووشه/نوکرت آقا...
///ثارالله مولا3 ابی عبدالله...///
*مهدی ندرخانی-کرج*
#قاسم_ابن_الحسن__ع__روضه
سیـــــــــزده جام زلعلت زده غم پی در پی
عســـل است اینکه به لب ریخته ای یا که می؟
چه شکوهی است در این جشن که برپا کردی
می زدندت همه با هر چه شد از کی تا کی
به تنت خورده مگر چــــند تن سربه هوا؟
که زمین خوردی و با تو به زمین خوردم هی
روزه ی صبر من و تو شـــــده باطل از بس
ضربه خورده لب بی جانت وخون کردی قی
نیزه و سنگ و کماندار و تمــــــاشاچی آه
می کند چه؟ وسط این همه، شیپور و نی ؟
می کشیدند ترا اسب دوان ها بــرخــــــاک
اصلاً انگــــــار که کردند همـــــه با هم طی
شده این دشت پر از صورت گنــدم گونت
چه شده کرده قد و قامت و دســـتانت ری
زرهت خوب شد اندازۀ تو شـــــــــــد آخر
تا درآغوش کشیــــــــدم به تنت گفتم ای:
یادگـــــــــاری مدینـــــه که نداری تابوت
مانده ام با چه دلی شانه کشم بر گیسوت
شاعر : رضا دین پرور
قاسم ابن الحسن (ع)
روضه
ای امیر عرفه بی تو صفا نیست که نیست
بی تو در آن عرفه عشق و وفا نیست که نیست
ای امیر عرفه یوسف زهرا مهدی
حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست
🌷 در روز #عرفه ما را از دعای خیر خویش فراموش نفرمایید
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
عرفه رسید و نرسیدم به کربلات آقا متن مداحی
عرفه رسید و نرسیدم به کربلات آقا جای خالیمو دارم میبینم تو زائرات آقا ♭♪
حالا و روز و شب تموم دلواپسی من اینه نکنه دیگه راهم ندی توی روضه هات آقا
خودت یه کاری کن محرمت داره میاد خودت یه کاری کن دلم یه کربلا میخواهد ♭♪
منم از همه به غیر تو دلگیرم ببین همش بهونتو میگیرم
یه فکری کن به حال من آقا جون من اربعین نیام حرم میمیرم ♭♪
اگه کربلا نیام میمیرم بی تو میمیرم بی تو میمیرم
چه کنم؟ نامه نوشتم که بیایی کوفه
کاش برگردی ازاین راه ونیایی کوفه
درشب عیدخضابی بکنم مستحب است
بسته بر صورت من به چه حنایی کوفه
بین یک کوچه باریک گرفتار شدم
کرده برپا چو مدینه چه عزایی کوفه
وای اگر آیه قرآن وسط راه افتد
وای آن هم وسط راه چه جایی کوفه
نگذارم که شود حج تو بی قربانی
بین بازار به پا کرده منایی کوفه
گر به جسم پدر تو نرسیده دستش
می کند با تن من عقده گشایی کوفه
موی آشفته من تحفه بازار شده
زده بر موی سرم دست گدایی کوفه
فکر زینب کن و تادیر نگشته برگرد
آسمانش بدهد بوی جدایی کوفه
صف کشیدند همه تیر سه شعبه بخرند
بر کماندار دهد قدر و بهایی کوفه
هرکه قب قب بزندجایزه اش بیشتراست
حرمله کرده به پا زمزمه هایی کوفه
شرط بستند سر چشم علمدار حرم
صحبت ضرب عموداست به جایی کوفه
زیر چادر گره مقنعه را محکم کن
که ندارد به خدا شرم و حیایی کوفه
قاسم نعمتی
بنویسید مرا یار اباعبدالله
اولین بنده ی دربار اباعبدالله
منتظر مانده دیدار اباعبدالله
من کجا و سر بازار اباعبدالله
تا خدا هست خریدار اباعبدالله
عاشق آن است که دیدار کند یارش را
بارها جان بدهد دید اگر دارش را
باز آماده کند جان دگر بارش را
فاطمه پیش خدا، پیش برد کارش را
هرکه افتاد پی کار اباعبدالله
من پرم را به روی دست گرفتم،دیدم
جگرم را به روی دست گرفتم دیدم
سپرم را به روی دست گرفتم دیدم
تا سرم را به روی دست گرفتم دیدم…
… راهم افتاده به بازار اباعبدالله
وقت هجران به گریبان چه نیازی دارم
به دل بی سر و سامان چه نیازی دارم
با لب پاره به دندان چه نیازی دارم
به سرشانه اینان چه نیازی دارم
تا سرم هست به دیوار اباعبدالله
قبل ازآنیکه بیاید خبرم را ببرید
زیرپایش مژه ی چشم ترم را ببرید
محضرش دست به دست این جگرم را ببرید
گرسرم را و سر دو پسرم را ببرید
…باز هستیم بدهکار اباعبدالله
سنگها خوب نشستند به پای لب من
لب من ریخت و پیچید صدای لب من
طیب الله به این لطف و وفای لب من
بعد از این آب حرام است برای لب من
بسکه لبریزم و سرشار اباعبدالله
مانده از جلوه والای تو حیران،مسلم
جان خود ریخت به پای تو به یک آن،مسلم
عیدقربان شهان،هست فراوان مسلم
من به قربان تو نه…جان هزاران مسلم
….تازه قربان علمداراباعبدالله
به ولای تو نداده ست اذان،هیچکسی
وا نکرده ست به شأن تو دهان،هیچکسی
مثل مسلم نبوَد دل نگران،هیچکسی
به خداوندکه در هر دو جهان،هیچکسی…
….مثل من نیست گرفتار اباعبدالله
پیکرم وقف نوک پا زدن طفلان شد
کوچه کوچه سر من بود که سرگردان شد
چه خیالی ست که بازیچه ی این و آن شد
یا که بر عکس به میخی تنم آویزان شد
دست حق باد نگهدار اباعبدالله
علی اکبر لطیفیان
#روضه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
بزار هر که میخاد هر چی توو این عالَم بگه ... ما بی حسین می میریم ، ما اگه یه روز نگیم یا أبالفضل دِق می کنیم ، ما اگه هر روز نگیم آی مادر پهلو شکسته می میریم ...
از آغاز حرکت ابی عبدالله ، سه نفر خیلی شرمنده شدن : اولیش مسلم بود ، هی دست رو دست می زد می گفت مسلم کاش دستت می شکست نامه نمی نوشتی بگی بیا ، هی صورت رو دیوار می گذاشت می گفت حسین نیا ، هر ساعتی که می گذشت مسلم خمیده تر می شد از خجالت ، خدایا من نامه نوشتم حسین بیا ، حالا مردم اینطوری شدن ...
دومین نفر می دونید کی بوده ؟ همون آقایی که هر کاری کرد نتونست از زمین بلند شه ، آخه کسی که میخاد از جا بلند شه ، دست باید رو زمین بذاره ، حسین دید این بازوی بریده رو داره رو این زمینو خاکا می زنه ... ( من گفتم آروم میخونم تو ببینم چیکار می کنی ها ) گفت زهرا جان غُصه نخور ، یه عده ای میان آخرالزمان ، برا حسینِ تو ، مرداشون مثل زنِ جوان مُرده داد می زنن ... گفت آقا یه خواهش دارم ، منو سمت خیمه نبر ... ،چرا عباسم ؟ صدازد ، آخه از روی سکینه خجالت می کِشم ... (فرج امام زمان عج )
سوم نفر می دونید کی بود خجالت کشید؟
لشکر میگه ما یه جا دلمون به حال حسین سوخت ، اون وقتی که حسین اومد وسط میدان ، یه شیرخواره رو بالا آورد ، حرمله نشست ، امیر پدرو بزنم یا پسر ؟ گفت اگه پسرو بزنی پدر خودش می میره ، فقط همینقد میگم ،گفت کار به جایی رسید دیدند حسین عبا رو روی سر کشید میومد سمت خیمه ، هی برمی گشت ( یادت باشه قفل مُحرمت با مسلم بن عقیل باز میشه ها ) آوردنش دارالاماره هر چه کرد نتونست آب بنوشه ، یه مرتبه یه نگاه کرد (همه شهدا ، شهید حججی ، فیض ببره ، شهیدی که لحظات آخر می دونه میخوان سر از بدنش جدا کنن اما لبخند میزنه ، چون بهش نشون می دن به ظاهر اینو می بینه اما اونور می بینه اربابش میخواد بغلش کنه ، همه شهدای کربلا فقط برای حسین گریه کردند خودِ ابالفضل وقتی امام حسین فرمود چرا گریه می کنی؟ گفت گریه ام برا اینه ، آقا شما بالا سرِ نوکرت میای ، اما ساعتی دیگه کسی نیست بالا سرِ شما بیاد ... مسلم هم از همون بالای دارالاماره صدا زد : صل الله علیک یا اباعبدالله
1. بنی فاطمه.mp3
5.23M
#روضه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
8. گلچین.mp3
3.11M
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_مهدی_سماواتی
عاشق دیدار دوست ،
اوست که همچون حسین
زردی رخسار او ،
سرخ زخون گلوست
عاشق وارسته را
با سر و سامان چه کار
قصه ی ناموس و عشق ؛
صحبت سنگ و سبوست
دوست به شمشیر اگر
پاره کند پیکرش
منت شمشیر دوست ،
بر بدنش مو به موست
گر به اسیری برند
عترت او دشمنان
هرچه ز دشمن بر او
دوست پسندد نکوست
#شاعر_فؤاد_کرمانی
گفت آقا از این سفر حذر کن ، فرمود جدم رسول خدا (ص) رو دیدم ، به من فرمود حسین جان : « اُخْرُجْ فَإِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلا » ... گفت پس این زن و بچه رو با خودت نبر ، فرمود جدم رسول خدا (ص) فرموده : « إِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ أَنْ یَریهُنَّ سَبایا » خدا میخواد اینهارو اسیر ببینه ... ( لهوف سید بن طاووس ) ، ص 127-128 و بحارالانوار، ج 44، ص 364.
یه سفیر بیپناه از راه دور.mp3
4.03M
#مداحی_مناسبتى
#مداحى_شهادت_حضرت_مسلم
🏴 #نوحهخوانی سيد مجيد بنى فاطمه در سالروز شهادت حضرت مسلم علیه السلام🏴
🚩یه سفیر بیپناه از راه دور..
🚩روی ماه تو رو میبوسه حسین!
🚩جای مسلم که اسیر غربته..
🚩برو این نامه به پابوسِ حسین!
⚫️ سالروز شهادت حضرت مسلم علیه السلام تسلیت باد⚫️
"مردی از تبار بهشت"
عطر خدا پر بود در لبخندهایش
او که بهشتی داشت در قرب خدایش
او که بهشتی بود و پیدا بود هر آن
شوقی بهشتی در نگاه آشنایش
وقت شهادت تا که شد باغ اجابت
گل داد در دستان گرم ربنایش
آتش گلستان میشود وقتی خداوند
از مهر گیرد بندهای را در لوایش
وقتی به قصد قرب او باشد زمین هم
مثل بهشتِ وصل خواهد شد برایش
تنها بها اینجا دلیل است و بهانهست
دنیا و هر خوب و بد و هر ماجرایش
کوبندهتر از هر صدای انفجاری
پیچید در گوش فلک بانگ رسایش
مولای خود را دید با لبخند و فهمید
دارد محقق میشود یا لیتنایش
این سَید مظلوم چون جد غریبش
هفتاد و چندی لاله دارد کربلایش
#شهید_بهشتی
#احمد_رفیعی_وردنجانی