eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
786 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
يا ربَّ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة،یا ربِّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة  "اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ، اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ، عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن." «کربلا کربلا کربلا  این دل تنگم عقده ها دارد  گویا میل کربلا دارد  یا حسین ما را کربلایی کن  بعد از آن ما را نینوایی کن » "سَلامٌ عَلی قَلبِ زینبِ صَبور". فردا ناموس علی میرسه وسط بیابان..اینا بیابان نیشین نبودن اینا پرده نشین بودن..* با صد جلالت و شرف و عزت و وقار آمد به دشت ماریه(کربلا) ناموسِ کِردگار چه ناقه‌ ای، چه ناقه نشینی، چه مَحملی مریم رکاب گیر و خدیجه است پرده‌ دار حتی حسین تکیه به این شانه می‌ زند خِلقت زنی ندیده بدین گونه استوار کوهی اگر مقابل او قد عَلم کند مانند کاه می‌ شود و می‌ رود کنار *چرا کوه در مقابل زینب سلام الله کاهه؟چون خودش کوهه، السَّلام عَلیک یا جَبَلَ الصَّبر....* با چَشم خویش میمنه را می‌ زند، زمین با خَشم خویش مِیسره را می‌کند شکار آن گونه که علی به نجف اعتبار داد زینب به دشت کرب و بلا داد اعتبار *از اون روزی که باباش مادرش رو‌گذاشت زیر خاک‌ زینب شد یه فاطمه ی دیگه... خدا این قابلیت رو داد که نائبةُ الزهرا بشه..* پنجاه سال فاطمه ی اهل بیت بود زینب که هست فاطمه هم هست ماندگار حتی هزار بار بیاید به کربلا زینب پی حسین می‌‌ آید هزار بار «زینب یه لحظه حسینش رو رها نمیکنه..  حسین‌ِ من! بی همگان به سر شود  بی تو به سر نمی شود داغِ تو‌ دارد این دلم جای دگر نمی رود»  روزِ دهم قرار خدا با حسین بود امّا حسین زودتر آمد سر قرار مَحمل که ایستاد جوانان هاشمی زانو زدند یک به یک آن هم به افتخار افتاد سایه ی قد‌ و بالاش روی خاک  رفتند از کنارِ همین سایه هم‌ کنار *گفتن‌حتی سایه اش رو‌هم‌ نامحرم نبینه، آخه این‌خانم‌ هر وقت میرفت سر قبر جدش کوچه رو براش تاریک‌ می کردن...* طفلان کاروان همه وَالشّمسِ وَالقَمر مردان کاروان همه وَاللَیلِ وَالنَّهار عبدند، عبد گوش به فرمان زینبند از پیرمردِ قافله تا طفلِ شیرخوار رفتند زیر سایه ی عباس یک به یک با آفتاب، غنچه ی گل نیست سازگار ارائه متن وصوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
Seyed Mehdi MirdamadSeyed Mehdi Mirdamad - Muharram 1401 Shab 2 - 1.mp3
زمان: حجم: 5.6M
|⇦با صد جلات و شرف ... و توسل ویژهٔ ورود آلُ الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۱به نفس سیدمهدی میرداماد
|⇦•رفتند زیر سایه ی... وتوسل ویژهٔ ورود آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *چهارتا ورود مهم‌ تو‌ تاریخ اسلام هست یکی از مهمترین ورودها، ورود پیغمبر به مدینه است یکی از نکات بارز و قشنگش اینه نوشتن پانزده روز رسول خدا پشت دروازه ی مدینه ایستاد و منتظر بود وارد مدینه نشد میگفتن‌ مردم منتظرن، می فرمود: باید برادرم علی بیاد تا علی نیاد من‌ وارد مدینه نمیشم. دومین ورود معروف، ورود پیغمبر سال هشتم هجری به‌ مکه و فتح‌ مکه است. امیرالمؤمنین‌فرمود: پیغمبر کنار کعبه زانو زد به‌ من دستور داد برو بالا کعبه رو از وجود بُتان پاک‌ کن. با دست پیغمبر بالا رفت و بت ها رو شکست. سومین ورود معروف، ورود امام رضا به ایران بود وقتی حضرت به مَرو‌ رسید چه استقبالی، چه عظمتی، چه شکوهی. وچهارمین ورود، ورود حضرت معصومه به شهر قم بود. وقتی حضرت معصومه میخواست وارد قم بشه مردم کیلومترها، فرسخ ها بیرون شهر رفتن، چه استقبالی، چه تکبیری، چه تجلیلی، اینقدر روی ناقه اش گل ریختن. نوشتن بی بی رو آوردن تو‌ بهترین جای شهر، وسط باغ زیر سایه ی درخت کنار جوی آب، گفتن این دختر موسی ابن جعفره حق داره.. تو‌ این‌ چهار تا ورود چند تا وجهه شِباهت هست. ورود پیغمبر به مکه و مدینه وامام‌ رضا به ایران و حضرت معصومه به قم. این سه تا وجه شباهت استقبال، فَرح، شادی بود. اما یه ورود هم سراغ دارم کسی اومد استقبال حسین. بچه ها نگاه کردن دیدن یه عده نیزه دار ایستادن، حُر با لشکرش اومده استقبال... دومین وجه شَباهت احترام بود. نوشتن وقتی حُر راه امام رو‌ بست دستور دادن حسین رو متوقف کن نه بذار برگرده نه بذار بره. نامه نوشت عُبیدالله ملعون یه‌ جایی متوقفش کن نه آب باشه، نه سایه باشه، نه درخت باشه، وسط بیابون زیرِ آفتاب نگهش دار.... سومین وجه شباهت شادی بود. وقتی خانم‌ حضرت معصومه اومد قم مردم‌ چقدر شاد بودند.وقتی امام رضا اومد ایران چه خبر بود. اما مثل فردا همه غمای عالم اومد رو دل بی بی زینب.. امان از دل زینب... از هشتم ذی حجه تا دوم محرم این زن و بچه تو راه بودن. یه وقتی آدم میره سفر میدونه آخر سفر زیارته، دیدن اقوامه، اربعین کربلا میریم‌ چقدر اذیت میشیم اما میدونیم تهش این که یه سلام بدی خستگیت بره برسی جلو‌ در بابُ القبله همه سختیات میره. میدونی تهش زیارته. اما من برا این زن و بچه بمیرم وقتی بین راه خبر شهادت مسلم رو‌ دادن، بچه ها دیدن باباشون هی میگه "أِنّا لِلّه وَ أِنّا أِلیهِ راجِعون "فهمیدن این سفر چه سفریه، لذا همه ی راه غم‌ و اندوه داشتن و غصه داشتن...* 《رفتند زیر سایه ی عباس یک به یک با آفتاب، غنچۀ گل نیست سازگار》 تو همه ی راه هر وقت نگاه به عمو‌ می کردن دلشون آروم میگرفت. میدونستن تا عمو‌ هست باباشون هم هست داغ بابا نمیبینن. میدونستن عمو باشه همه چی حلّه. الهی برات بمیرم .. وقتی عباس اومد بچه ها رو‌ پیاده کرد خواهرش رو‌ پیاده کرد، نگاهش می کردن. یه عبارتی هست "یا کاشِفَ الکَرب" فقط "عَن‌ وَجهِ الحُسین" نبوده، فقط حسین نگاه میکرد غمش نمی رفت بلکه بچه ها هم نگاهِ عباس می کردن آروم‌ میشدن... تا عباس بود این بچه ها غم‌ و غصه ای نداشتن. ناراحتی نداشتن اما ... آه از آن ساعتی که دیدند بابا، با کمر خم داره برمی گرده محاسنش غرق خاک دیدند رفت سراغ خیمه ی عمو ..عمود خیمه رو‌کشید. شیخ مفید میگه تا عمود خیمه رو کشید زینب دو دستی زد تو صورتش... نشست رو‌خاک.. نوشتن ابی عبدالله اومد جلو دستِ خواهرش رو‌ گرفت گفت: الان سیلی نزن گریه هات مونده سیلی زدنا مونده، سیلی نزن .کجا توصورتت بزن؟ اون ساعتی که میای بالای تل زینبیه میبینی یه نفر با چکمه رو سینه ی برادره... لذا عصر روز یازدهم همه رو که سوار کرد نذاشت نامحرما جلو‌ بیان رو‌کرد به طرف علقمه صدا زد: یا غیرت الله پاشو‌ داداش، پاشو یادته من رو‌ چه جوری پیاده کردی؟ پاشو‌کسی نیست زینب رو سوار ناقه کنه، پاشو ببین شمر یه طرف، حرمله یه طرف، حسین....... هرکسی را بَهر کاری ساختن کار ما گریه برای زینب اس
Seyed Mehdi MirdamadSeyed Mehdi Mirdamad - Muharram 1401 Shab 2 - 2.mp3
زمان: حجم: 4.74M
|⇦رفتند زیر سایه ی... و توسل ویژهٔ ورود آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۱به نفس سیدمهدی میرداماد.
|⇦•ای پدر! چشم تو روشن... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَاللَهّ يا اَبا عَبْدِالله، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ،أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ،أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ..." ای حسین... اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِسَیِّدَتَناومولاتنا یا رُقَیَّةَ ای پدر! چشم تو روشن، شب بیداری ماست به اباالفضل بگو: وقت علمداری ماست *راستی چرا عمو رو ‌نیوردی؟ تو ‌که بی عمو جایی نمیرفتی، بعضی حرفارو به تو‌نمیتونم بگم به عموم میخواستم بگم ...* خصم، بیهوده به ما سلسله بست؛ ای بابا! کاروان بعد تو، ساکت ننشسته؛ ای بابا! حیدر قافله‌ات، تیغ دو دَم را برداشت به اباالفضل بگو: عمّه، عَلَم را برداشت کوفه را با نَفَس خویش چنان مقبره کرد خطبه‌ای خواند که کار همه را یک‌سره کرد من هم از زینبم و در رگ من، خون علی است سوختم؛ سوختن از عشق تو، قانون علی است دخترم؛ دختری از تیره‌ی اُمّ‌النّجبا عمّه، بسته به سرم معجری از جنس حیا لشکرم، اشک من و سنگر من، ویرانه *هرقطره اشکم خونه ی این شامیارو‌خراب میکنه، قطره های اشکم سیل میشه دشمنت رو باخودش میبره * لشکرم، اشک من و سنگر من، ویرانه درس عزّت بدهم بر پسر مرجانه *خانم زینب جوری این دختر رو بار آوُرده، به نقل معروف: مادر، رقیه رو وقتی به دنیا آوُردش از دنیا رفت، لذا این سه ساله مادر نداشت،توجه عمه بهش بیشتر بود ،برا همین‌خیلی بابایی شده بود،برا همین عاطفه اش به بابا فرق میکرد،لذا تو ‌مدرسه زینب بزرگ شده بود، زینب هم که توی دامن زهرای مرضیه بزرگ شده بود، واقعا بچه اینجوری بار اومده که گریه کرد مثل مادربزرگش، نه گریه ی ضعف، یه بار برا دردهاش گریه نکرد، مادرش هم تو ‌مدینه یه برا پهلوش گریه نکرد، فقط میزد تو سینه اش میگفت: علی غریبه، رقیه هم میزد رو‌پاش میگفت بابام کجاست؟* آهم، ارثی است که از خطبه‌ی زهرا بردم شام گریاند مرا؛ آبرویش را بردم عمّه آموخت به من شکوه‌ای از غم نکنم زخم هم شد؛ سر خود پیش کسی خم نکنم حرفی از آبله، از زخم به زینب نزدم خاطرت جمع؛ به نان صدقه، لب نزدم *بابا خاطرت جمع، داشتم از گرسنگی می مردم، اینقدر گرسنه شده بودم، تشنگی یادم رفته بود، دیدم نان وخرما میدن لب نزدم ...*
@babolharam_netMirdamad - Muharram 1401 Shab 3 - 1.mp3
زمان: حجم: 4.92M
|⇦•ای پدر! چشم تو روشن... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾•
|⇦•گِله ای نیست... / و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گِله ای نیست؛ گِله،حوصله هم‌میخواهد من دلم تنگ شده؛ بوسه دلم می‌خواهد *یه ساعت وقت داشته باشم فقط می بوسمت، اینقدر منتظر بودم تو بیای ..از اینجا به بعد دیگه این بچه قرارش از دست رفت، شب آخر بنارو‌ گذاشت به گریه کردن، یه جوری گریه کرد شهر رو ریخت به هم، یه‌جوری گریه کرد صداش رسید به اون ملعون، از خواب نحسش بیدارشد، گفت: چیه این صدا،مال کیه؟ از کجاست؟ گفتن: از خرابه میاد، گفت: کی داره اینجور گریه میکنه؟ مگه اینها هنوز نفس دارن؟! مگه جون دارن گریه‌کنن؟ گفتن: آری، حسین یه دختر کوچیک‌داره این بچه تا باباش رو‌ نبینه آروم ‌نمیشه، باباش رو‌ میخواد... علامه مجلسی اینجارو‌ نقل کرده میگه نانجیب صدازد: "اِرفَعُوا رَأسَ أَبِیهَا وَاَطرَحُوا إِلَیهَا"......سرباباش رو‌ بندازید جلوش، یه کاری کنید صداش دیگه بند بیاد، زینب فهمید چه‌ خبره، دید جلو در شلوغ شد.. مرحوم ربانی خلخالی در کتاب ستاره درخشان شام مینویسه، میگه: تا دید دارن سر رو‌ میارن عمه ی سادات بلند شد، اُم کلثوم بلند شد، رباب بلند شد، زنا جلو‌ در خرابه ایستادن، نیارید سر رو ،ما آرومش میکنیم. چیکار کردن ؟یکی رو با لگد زدن،یکی رو با تازیانه زدن، ریختن تو ‌خرابه مثل مدینه که ریختن تو ‌خونه ی ‌مادر ما، همه رو زدن سر رو ‌گذاشتن جلو این بچه... این سؤال رقیه که گفت: "ما هذا الرأس ؟"مثل عمه اش زینب بود، مثل اون سؤال توی قتلگاه بود، که آیا تو‌حسین‌منی ؟ این سؤال از رو ‌نشناختن نبود، میدونی چرا گفت این سر کیه؟ با تعجب گفت: گفت تو بابای رقیه ای؟ مگه چند روز من ندیدمت؟ بیست و پنج روزه ندیدمت، چیکار کردن باهات؟حسین ..... سر رو بغل کرد، آروم سر رو آورد بالا، آروم دست میکشید، حالا لحنش عوض شد ...* چند وقت است که شانه نزدی بر مویم بغلم کن ولی آهسته؛ کمی پهلویم خورده شلّاق روی بال و پرم چیزی نیست لگد شمر، شکسته کمرم پای چشمم، گُلِ زخم است؛ فدای سر تو دخترت می رود از دست؛ فدای سر تو *سر رو أوُرد بالا، دست کشید، آدمی که نمی بینه یا کم می بینه دست میکشه، با حس لامسه خیلی چیزا رو میفهمه، تا دست کشید، گفت:* مهربانم! تو چرا پاره شده لب‌هایت؟ چقدر خاکی و خونی است سر زیبایت راهی تشت شدی از سر نی؛ می‌دانم گریه کردی وسط مجلس می‌؛ می‌دانم بی‌حیا، جام به دست آمد و من می‌دیدم چوب‌دستی به لبت می‌زد و من می‌دیدم عمّه‌جان بود مراقب؛ سر ما پایین بود ولی آن مرد نگاهش چقدر سنگین بود خواهرم، نه دلم آشفته بماندبهتر داغ ناموس تو، ناگفته بماند بهتر *دیگه طاقت نیاورد، دست کشید رو لب ها ،دست کشید رو‌محاسن، دید پُر خاکِ ،پُر خونِ... من از شما سؤال میکنم بعد ازلب و بعد از محاسن چیه؟محاسن رو زد کنار انگشتاش رو‌گذاشت روی رگهای بریده، دید رگ ها از هم جدا جدا شده... اونجا چیکار کرد ؟ می دونست باباش بالاسَرِ داداش اکبرش چیکار کرده، شنیده بود از عمه اش، شاید شنیده بود از خواهراش، باباش وقتی رسید بالا سر اکبر، سر رو به زانو‌ گذاشت آروم‌نشد، رقیه هم سر بابارو روی زانو گذاشت آروم نشد، بابا سر علی اکبر رو به سینه چسبوند آروم‌نشد، رقیه هم سر بابا رو به سینه چسبوند، آروم نشد... شنیده بود باباش صورت به صورت داداشش گذاشته " وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّه "رقیه هم همین کار رو‌ کرد، صورت روی صورت بابا گذاشت ،لباش رو روی لبهای بابا گذاشت... کنار بدن علی اکبر همه گفتن:‌حسین جان داد، تا زینب رسید، زینب حسین رو برگردوند، اگه خواهرش نبود بابا و پسر کنار هم رفته بودن... زینب دست گذاشت رو شونه ی حسین، حسین رو زنده کرد، اما تو‌ خرابه زینب دیر رسید، تا اومد بچه رو برداره، دید سر یه طرف، رقیه هم یه طرف، همه بگید حسین .....*
@babolharam_netMirdamad - Muharram 1401 Shab 3 - 2.mp3
زمان: حجم: 5.26M
|⇦•گِله ای نیست... / و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد •✾
0917 308 41 624_5895534670430339521.mp3
زمان: حجم: 7.08M
نوحه علی اکبر ع، شاعر با نوای کربلایی علی اکبر ای قرار دلم ای بهار دلم نور چشمانم جوون رعنای مَه پیکر شبه پیغمبر ماه تابانم ای گل زیبا،ای گل لیلا، شاخه طوبی، دلبر بابا دلبر بابا دلبر بابا میوه ی قلبم روح و ریحانم ای علی اکبر راحت جانم تویی سرباز رشید من ای امید من ثانی حیدر یل دشت کربلایی تو نعره های تو می کند محشر شیر شیرانی،مثل طوفانی خَصم عُدوانی، مرد میدانی مرد میدانی مرد میدانی میوه ی قلبم روح و ریحانم ای علی اکبر راحت جانم تو می جنگی با لب تشنه میخوری دشنه آه و واویلا روی خاک گرم این صحرا می کشی پا را آه و واویلا اربا اربایی،داغ بابایی پیش زهرایی وَه چه زیبایی وَه چه زیبایی وَه چه زیبایی میوه ی قلبم روح و ریحانم ای علی اکبر راحت جانم
یا_ابوفاضل_هادی_همتی.mp3
زمان: حجم: 4.88M
ای ساقی لب تشنگان ادرکنی عباس ناخورده از آب روان ادرکنی عباس ای ماه تابان حرم جانم ابوالفضل سالاری و صاحب علم جانم ابوالفضل دریا دل کرببلا شیر شیرانی تو پهلوان صف شکن مرد میدانی مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم زیبا گل ام البنین ادرکنی عباس شیر امیرالمومنین ادرکنی عباس پشت و پناه خیمه گاه شاه دینی تو ساقی لب تشنه قطع الیمینی در راه دین گشتی فدا جان به قربانت ماندی سر عهد و وفا جان به قربانت مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم حاجت گرفته اَرمنی از خانه ی تو ای جان فدای غیرتِ جانانه ی تو باب الحوائج هستی و درمان دردی یک عالَمی فهمیده که خیلی تو مَردی بر دل خدایی می کنی سیدی عباس مشکل گشایی می کنی سیدی عباس مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم مولا ابوفاضل ماه بنی هاشم
وای_از_یتیمی__هادی_همتی.mp3
زمان: حجم: 5.3M
نوحه حضرت رقیه س، با پاهای پُر آبله دویدم دویدم نرسیدم به قافله بُریدم بُریدم شب تاریک و خستگی بابا جون بابا جون واسه یاری یه آشنا ندیدم ندیدم وای از غریبی وای از یتیمی وای از اسیری منو کُشته زخم زبان بابایی... بابایی... به لبانم آمده جان کجایی ؟ کجایی؟ نفسم بالا نمیاد عزیزم عزیزم همه ی شب منتظرم بیای... بیایی... وای از غریبی وای از یتیمی وای از اسیری پاهای کوچکم شده پُر از خون پُر از خون شده ام از فراق تو پریشون پریشون شبا تا صبح می سوزم و می سازم می سازم چرا یادم نمی کنی بابا جون بابا جون وای از غریبی وای از یتیمی وای از اسیری داره چشمام بارون غم می باره می باره خونه ی ما خرابه شد چه چاره ؟ چه چاره ! صورتم با دست عَدو سیاه شد سیاه شد گوش زخمی گوشواره شو نداره ... نداره... وای از غریبی وای از یتیمی وای از اسیری
دخیلک_ابوفاضل__هادی_همتی.mp3
زمان: حجم: 5.88M
نوحه حضرت ابوالفضل ع ابوالفضل ابوفاضل گرفتار گرفتارم به فریادم برس آقا گره افتاده در کارم ولی غم در دل من نیست تا وقتی که تو را دارم دو دست حاجت خود را به درگاه تو می گیرم اجابت کن دعایم را که بی لطف تو می میرم میخوام شیدا ترین باشم به گلشن لاله چین باشم که یک عمر عاشق روی گل ام البنین باشم دخیلک یا ابوفاضل تو باب حاجتی مولا توقع از تو بسیار است بیاور دست در کارم که حالم سخت دشوار است غمم را از دلم بردار دلم در زیر آوار است اگر تو صاحبم هستی حسابم با خودت باشد به هر فریاد الغوثم جوابم با خودت باشد تو آقایی تو مولایی منم خاک و تو دریایی به قربان مقاماتت من اَسفل تو مُعلّایی دخیلک یا ابوفاضل