eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•هنوز علمدار حسین.. و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ●━━━━━━─────── موج نزن آب فرات، تو خیمه موج عطشه تشنگی بیداد میکنه، حرم تو اوج عطشه رسیده علمدار نیومدم آب بخورم، بذار بسوزه جگرم من به سکینه قول دادم، آب به خیمه ببرم رسیده علمدار رسیده تا موجای تو آهم فقط بمون تا خیمه همراهم دل نگرونه طفل شش ماهم *امشب شب دوتا باب الحوائجه...یکی بی دسته یکیم دستاش خیلی کوچیکه..اونایی که نتونستن شب هفتم خوب گریه کنین...* میدونی آبروی سقایی میبرمت به خیمه تنهایی به انتظارتن چه لب‌هایی *وارد شریعه شد.یه عمری خودشو آماده کرده بود بره میدان بجنگه مشق رزم کرده بود.اومد مقابل آقا " اَنَّ العبّاس لَمّا رَآی وَحدَتَه"وقتی دید برادر دیگه تنها شده دیگه کسی براش نمانده آمد مقابل مولا صدا زد :"هل مِن رُخصَة؟! "به من اجازه میدان میدی؟ امام حسین حرفی نزد اما یه کاری انجام داد...مجلسی نوشته:"فَبَکی الحسین، بکائاً شدیدا..."شروع کرد های های گریه کردن. آقا یه نگاهی به برادر انداخت."یا اخی انت صاحبُ لوائی"تو علمدار منی..."و اذا مضَیتَ تَفَرَّقَ عسکری"اگه تو بری لشکرم از هم می پاشه. کسی براش نمونده بوداما عباسش یه تنه امید خیمه هاش بود. سرشو پایین انداخت. فرمود:"قَدْ ضَاقَ صَدْرِي"سینه ام تنگی میکنه"وَ سَئِمتُ مِنَ الحیاة"دیگه از این زندگی خسته ام."وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ"میخوام برم از اینا انتقام بگیرم. "فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ..." شما میدون نرو، شما برو برای بچه ها آب بیار چشم!...هرچی تو بگی هرچی تو بخوای... قبل از اینکه آب بیاره اجازه خواست.رفت مقابل لشکر ایستاد."وَ وعَظَهُم وحَذّشرَهُم فَلَم يَنفَعَهم..."موعظه اشون کرد،از عذاب خدا برحذر داشت...اما فایده ای نداشت...(اونقدر شکم هاشون از حرام پر شده بود...)"فَرَجَعَ إلى أخيه"برگشت پیش برادر اینجا که اومد با آقا وداع کنه، مرحوم مجلسی نوشته:"فَسَمِعَ الأطفال يُنادون العطش العطش!"صدای بچه ها رو شنید که صدا میزدند..آب آب...عمو تشنگی ما رو کشت...امشب حرم آل علی آب ندارد... "فَرَكِبَ فَرسَه و أخذ رُمحَه و القِربَة "سوار اسب شد، مشک رو برداشت...فقط یه نیزه برداشت."وَ قَصَدَ نَحوَ الفُرات فأحاط بِه أربعة آلافٍ ممن كانوا موكلين بالفُرات"چهارهزار نفر احاطه ش کردند."وَ رَمَوهُ بِالنِّبال"بهش تیر میزدند. همه رو کنار زد.جنگ نمایانی کرد..."غیرمبال لذلک الجم"بدون توجه به این دشمنان خدا وارد شریعه شد..."فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء "آب رو بالا آورد.."ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَين یادش افتاد آقاش تشنه است."فرمى الماء..."آب رو روی آب ریخت .مشک رو پر کرد...روی دوش انداخت...* میدونی آبروی سقایی میبرمت به خیمه تنهایی به انتظارتن چه لب‌هایی «سقای دشت کربلا عباس...» امید هیچ دلاوری، الهی نا امید نشه الهی هیچ پهلوونی، تو غریبی شهید نشه الهی، الهی... وقتی که مشکشو زدن خیلی دلش شکست عمو... *راوی میگه وقتی دست راست و چپش رو زدن، با هزار زحمت، مشک رو به دندان گرفت هنوز امید داره. عباس! چیزی نشده،دست نداری...آب که داری..."فَجائَه سَهمٌ "یه تیری آمد"فَأصاب القِربَة ..."تیر به مشک خورد"وَ أُريق ماؤها..."آب روی زمین ریخت. زمان از حرکت ایستاد نفس ها در سینه حبس شد."فَوَقَفَ العباس مُتَحَیِّراً"همینطور ایستاد...* (دست ها رو بلند کنید به سمت خدا... یا دلیل المتحیرین به حق این دست های بریده...الهی العفو‌‌‌...) وقتی که مشکشو زدن خیلی دلش شکست عمو... دیگه نمیخواس ببینه فقط چشاشو بست عمو... علمدار...علمدار... . .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ●━━━━━━─────── *یه جمله میگم حتما یاد قتلگاه امام حسین می افتید.محبت یکرنگی میاره... "ثم جاءه سهم آخر"یه تیر دیگه آمد... "فأصابَ صَدرُه"تیر به سینه مبارکش خورد."فانقَلَبَ عن فَرَسِه"بدون دست،تیر به سینه، عمود آهن به سر، تیر به چشم از بالای بلندی با صورت به زمین افتاد...* حتی اگه جدا بشه دستم هنوز علمدار حسین هستم شکستمو، عهدمو نشکستم صدای أَینَ عمی العباس پیچیده توی خیمه ها غوغاس همه دیدن امام حسین تنهاس *دیگه تنها شدی، دیگه کسی رو نداری" وَ بَقی الحُسین فرداً وَحیدا"وقتی آقا خودش رو رسوند کنار علقمه...اول از دور که علمدار رو دید...خوارزمی در مقتل الحسین روایت کرده. "لمّا رَآهُ الحسین مَصروعاً علی شطِّ الفرات..."وقتی دید برادر لب تشنه کنار نهر علقمه افتاده."فَبَکی"همین جور که می آمد شروع کرد های های گریه کردن...عباس بلند شو...اینا دقایقی قبل کنار علی اکبر گریه های من رو دیدن و خندیدن...چهارهزار نفر دیدن و گفتن: حسین رو نگاه....* دستت رو بلند کن به نیابت از بچه های امام حسین بگو...همه اش به خودت یاد آوری کن این مجلس صاحب عزا داره... از طرف بچه ها و ذریه اش بگو: * «پناه خیمه ها ابوفاضل...» *مجلسی نوشته:"لما قُتِلَ العباس"وقتی عباس کشته شد..."و قال الحسين الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي" ای کاش دخترات تو رو با این حال نمیدیدند...وقتی دیدند با این حال از دور میاد، تا ته قصه رو خوندند...وقتی عباس تو خیمه هانباشه،دیگه صورتای ما نوبتشه، دیگه به ما سیلی می زنند، ما رو کنیزی می برند...* اون که قرار عالمه، برده یه غم قرارشو تو داغ عباس همگی، می‌بینن انکسارشو حسین جان، فدایت... حالِ شما تو علقمه، یه عالمو کشته حسین ... آهای امام حسینیا، شکشته شد پشت حسین حسین جان، فدایت... خیمه نداره سر و سامونی سمت حرم میان به آسونی بقیه شو خودت که میدونی... *فقط زینب صدا زد:" عَلَیکُنَّ بِالفرار..." همه فرار کنید...* «سیدناالغریب حسین جانم....» شاعر: محمد رسولی نغمه‌پرداز: مهدی زنگنه . .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
|⇦•امام‌ مَنی... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ چهارم محرم ۱۴۰۲به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام مَنی، مخاطبِ سلامِ مَنی پناهِ مَنی، همیشه تکیه گاه مَنی غلام توأم چه خوب چه بد به نام توأم گدای توأم من عاقبت فدای توأم کاش یارت باشم نمیخوام دیگه سربارت باشم میخوام رونق بازارت باشم حسین! این قولم باشه حواسم به تو آقا جمع باشه نذار اشکای چشمام کم باشه حسین! ای عشق بچگیم حسین! حسین! حسین! رفیق همیشگیم حسین! حسین! حسین! خدا نکنه، آقام منو نگاه نکنه خدا نکنه، منو یه شب دعا نکنه نمیشه آقام، یادش بره منو بخدا به کرب و بلا قسم نمیشم از تو جدا کُلِّ دارییم، حسینِ همون عشق رؤياييم رفيق شب و روز تنهاييم حسين! عشق طولاني، حسين باقي و دنيا فاني رهام نميكنه حتي آنی حسین! ای عشق بچگیم حسین! حسین! حسین! رفیق همیشگیم حسین! حسین! حسین!‌ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
|⇦•همه آبرومو.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام به نفس سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ همــه آبرومــو از همــین علم دارم همــه زندگیمــو مدیون علمــدارم پدر و مادرمــم فدات بشن بازم به تو و مادر تو خیلی بدهکــارم ای محبوب من شهرآشوب من امــشب رو به من دستاتو وا کــن یا نعم الامــیر دستامــو بگیر واسه نوکــری ما رو سوا کــن الهی نوکــرت برات بمــیره سایه ات رو از سرم خدا نگیره آخرش یه روزی از عشق تو میمــیرم من امــام حسینیم همــینه تقدیرم میرسی به داد من تو خونهٔ قبرم آخرین روضه خونگیمــو میگیرم حسرت میخورم کــه پای علم کــم سینه زدم کــم گریه کــردم حسرت میخورم از اینکــه چرا دور از کــربلا کــم گریه کــردم کــاش بیشتر به روضه رفته بودم یه یا حسین بیشتر گفته بودم در خونهٔ تو رو به هر کــسی بازه نداره لطف و محبتِ تو اندازه اگه این شهر برای ما نفس گیره میشه توی روضه های تو نفس تازه آقا رحمــتی، دارم زحمــتی اِکــشف کــُربتی دردم زیاده به ام البنین اشکــامــو ببین باشم اربعین پای پیاده الهی نوکــرت برات بمــیره سایه ات رو از سرم خدا نگیره ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── برای دلخوشی نوکران این درگاه دروغ روضه بخوانم دروغ بسم الله دروغ روضه بخوانیم شمر آبش داد سنان رسید ولی با ادب جوابش داد دروغ روضه بخوانیم دست و پا نزده حسین فاطمه را تشنه لب صدا نزده دروغ روضه بخوانیم حرف بد نزدند شبیه فاطمه اصلاً به او لگد نزدند *امام رضا علیه السلام فرمود: چشم‌های ما از بس در عزای جد غریبمون گریه کردیم این پلکا زخم شده.. گریه برا امام‌حسین فقط برا عاشورا نیست در طول ساله.. چون امام زمان ما صبح و شب گریه می کنه فرمود:اگر اشکم تمام بشه خون گریه می‌کنم. دیگه اباعبدالله همه یاراشو از دست داد حتی به شیرخوارشم رحم نکردن.. صدای استغاثه حضرت بلند شد"هَل مِن ناصر یَنصُرُنی؟ هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟" خدای عالم لبیک گفت، انبیاء لبیک گفتن، اولیاء لبیک‌گفتن، حتی ابدان شهدای کربلا به لرزه افتاد.شب عاشورا بعضیاشون گفته بودن حسین‌جان ما حاضریم هزار بار برات جون بدیم.. ابی عبدالله به نیزه غریبی تکیه داد شروع کرد به یارانشو خوندن.. یا مسلم بن عقیل، یا هانی ابن عروه،یا مسلم ابن عوسجه، یا حبیب ابن مظاهر، چتون شده؟ حسین داره صداتون می‌زنه جواب منو نمی‌دید. بسه دیگه از خواب بیدار شید بلند شید بیاید می‌خوان دست زینبو ببندن.. می‌خوان ناموسمو به اسارت ببرن.. چند تا وداع داره ابی عبدالله.. تا صداش بلند شد یا سکینه! یا فاطمه! یا زینب! یا ام کلثوم! من هم دیگه رفتنی شدم. زن‌ها دور ابی عبدالله رو گرفتن دارن ناله می‌زنن گریه می کنن... مَثَلِ امام مَثَلِ کعبه است همه باید بیان دوره کعبه. این زن‌ها هم دور این کعبه مقصود دارن می‌گردن. به ما رحم کن، به غریبی ما رحم کن، اما این کعبه یه صحنه‌ای دید خود این کعبه اومد سمت زن ها دید یه گوشه ی خیمه سکینه زانو بغل کرده همه اومدن اما سکینه نیومده..ابی عبدالله رفت سمت سکینه یه دستی رو سرش کشید. سکینه آرام آرام چشماشو آورد بالا با یه حزنی پرسید "یا اَبِه اِسْتَسْلَمُتَ لِلْمَوْت؟"بابا تسلیم مرگ شدی تمومه؟ ابی عبدالله متصل اشک‌هاش جاری بود.یه وقت یه جمله گفت زن ها جیغ میزدند با این یه جمله ی سکینه..آرام صدا زد: "يا أبه ردّنا إلى حرم جدّنا" ما رو برگردون ببر مدینه.. آقا صدا زد.. "لا تُحْرِقِی قَلْبِی" آتیشم نزن. راوی میگه نگاه می‌کردیم ابی عبدالله از خیمه اومد بیرون یه دختر چند ساله پای حسینو گرفته. همراه بابا راه میاد داره التماس می‌کنه.. میگه بابا من تشنمه.. این حال حسین بیچاره کرد برای پدر سخته دختر تو شرایط این چنینی باشه اما پدر نتونه براش کاری کنه.. حسین آرومش می‌کرد ان شاءالله سیراب میشی بابا..یه وداع دیگه ابی عبدالله برای وقتی که تو خیمه ی امام سجاد اومد.امام سجاد تا متوجه حضور ابی عبدالله شد صدا زد.. عمه جان زینب!کمکم کن من به شما تکیه بدم..به زحمت تکیه داد به عمه ی سادات زینب. توان نداشت...صدا زد.. پدر جان! أینَ حبیب؟آقا فرمود: قُتِل..أینَ أخی علیٌ اکبر؟ علی اکبرم آقا فرمود: قتل..أین عمی العباس؟ بابا عمو کجاست؟ ابی عبدالله فرمود:همینقدر بگم غیر من و تو دیگه مردی نمونده..ودایع امامت رو‌منتقل کرد.. اینجا امام سجاد صدا زد.. عمه! شمشیرمو بیار چه می‌کنی؟ حجت خدا غریب مونده دارم میرم جانمو براش بدم.. ابی عبدالله فرمود: خواهر نگهش دار، زمین از حجت خدا خالی نمونه.. اینم یه ، یه وداع دیگه ام ابی عبدالله داشت. اومد تو خیمه زن ها دید این خانما یکی نیزه شکسته به دستشون یکی شمشیر به دستشه .. چادر به کمر بستن یه جوری صورتشونو پوشوندن فقط چشم‌ها معلوم باشه.‌ابی عبدالله فرمودن: زینب جان چی شد اینجوری شد؟ گفت: آقا سرباز نداشتی برات یار آوردم.. اینا میخوان بگن آقا مگه ما مرده یم..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── یه وداع ویژه ایم داشت با خواهرش زینب ..صدا زد داداش ! جد ما از ما بهتر بود رفت.مادر ما زهرا رو‌کشتن ..بابامون علی رو از ما گرفتن. بردارم امام‌حسن به شهادت رسید اما امید من تو بودی ..تو بری من به کی دل خوش کنم..همه رو آرام‌کردی زینبو‌ آرام کن..میدونی چرا ؟چون حضرت فرموده بود اون لباس قدیمی و لباس کهنه رو برای من بیار..مادرش زهرای مرضیه اون شب که لباس رو به زینب داد..فرموده بود دخترم هر زمان حسین این لباس رو ازت خواست بدون چند ساعت بیشتر مهمونت نیست. لذا صدا زد داداش همه رو آروم‌کردی من و آروم نکردی..منم آروم‌ کن داداش...ابی عبدالله اشاره ای به قلب زینب کبری کرد،زینب کبری آرام شد.. ابی عبدالله رفت جنگ‌نمایانی کرد همین قدر بگم‌ که از بعد عاشورا ضرب المثل عرب عوض شد..تا روز عاشورا همه از شجاعت علی می گفتن..اما ابی عبدالله روز عاشورا کاری کرد مردم اگه میخواستن از شجاعت بگن ضرب المثلشون‌حسین ابن علی بود ..نقل مقتل اینه:جوری ابی عبدالله جنگید این خللی که تو این سی هزار نفر ایجاد شده جلوه‌ کرد... زخم ها دونه دونه زیاد شد اولین زخم‌ماری ابی عبداللهاین بود..ابی عبدالله رو‌مرکب بود یکم ایستاد استراحت کنه..از شدت جنگ ضعیف شده بود..ضعف پیدا کرده بود. نوشتن سنگی رها شد..این سنگ به پیشانی ابی عبدالله نشست خون جاری شد..آقای ما این لباس رو بالا زد تا این خون رو از پیشانی پاک کنه سینه ی آقا هدف شد..نوشتن اینجا حرمله تیری به سینه ی ابی عبدالله زد..هنوز ابی عبدالله رو‌ مرکبه ..تیر به سینه ی حسین نشست مقاتل نوشتن انقدر شدت این تیر انقدر سنگین بود همین یه تیر کار حسین ابن علی رو تمام‌می کرد.ابی عبدالله هرچی تلاش کرد تیر از جلو‌ بیرون نیومد..نوشتن تیر از پشت سر درآورده بود.آقا تیرو از پشت بیرون آورد..مثل ناپدان خون از سینه جاری شد.. صدا زد.. "بسم الله و بالله علی ملت رسول الله" این یهضربه ی کاری بود که به ابی عبدالله زدن.. ضربه کاری بعدی کجا بود.. نوشتن زرعة بن شریک ملعون ابی عبدالله که روی اسب بود این اسب هی به چپ و راست می‌کشید حسین رو مراقب بود آقا نیفته.. نوشتن این زرعة بن شریک نیزه ای به پهلوی حضرت زد.."فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْض عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ" آقا با صورت راست به زمین افتاد.. حضرت وقتی میفرماد من صبح وشام برات اشک‌میریزم یا جداه..اشکم خشک بشه خون‌ گریه می کنم.. تا حالا دیدی کسی اشک‌هاش تبدیل به خون بشه؟ انقده دیگه اشک‌ ریخته اشکاش خشک شده داره خون میاد.. ضربه کاری بعدی خدا سنان رو لعنت کنه.. ارباب ما که افتاد رو زمین بعد کلی زخم که عرض کردم زخم‌های کم و بیش دیگه‌ای هم بود «من دارم کاری‌ها رو میگم.» سنان اومد جلو نیزه ای به ترقوه حضرت زد...ای کاش همین یکی بود نیزه رو بیرون آورد تو سینه حضرت فرو کرد.. دیگه این روانی ول نمی‌کرد حسینو، نیزه به سینه ی حضرت زد، نیزه رو انداخت..تیر وکمون‌ و‌ پیدا کرد اومد از یک قدمی تیر به گلوی حسین زد... امام باقر فرمود: پیغمبر نهی کردن حیوان‌ها رو اینجوری بکشن.. چه جوری؟ با نیزه زدن.. با شمشیر زدن.. با تیر زدن... با سنگ زدن ...با عصا زدن ..سنان معلون گفتم تیرو به سینه زد به ترقوه حضرت زد..تیر و‌ که به نیزه زد ابی عبدالله همه تلاششو کرد.. آقا به زحمت نشست.. دیدن دست برد زیر گلو‌ این خون گلو رو گرفت هی به صورت خودش میکشه..میگفت اینجوری میخوام برم پیش خدا..بگم‌ خدایا اینا حق منو بردن(خوردن) عمر سعد سوار مرکب دور قتلگاه می گشت می‌گشت می‌گفت برید، برید کار رو تموم کنید خیلی طول کشید ریختن سر ابی عبدالله.... ای حسین.. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره.. و روضه گودال به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی* ●━━━━━━─────── شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره حتی ازت دمِ اذان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره غروب شد، خورشید نشست شمر ولی از تنت پا نشد .. اذان شد، نمازش رو بست راهِ حلقت ولی وا نشد .. یک زن تنهام چطور شمرُ ازت جدا کنم ؟! پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم ؟! نیزه رو نیزه .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت با مرکب از روی تنت برادرم گذشت .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت خودم دیدم چیا به مادرم گذشت .. خلاصه ، راحت شدی من بمیرم بهت سخت گرفت می‌دونم این نصف روز قدر یک عمر ازت وقت گرفت نزار جلو نامحرما تو رو بلند صدا کنم پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم لب گودال، مادر افتاده ته گودال یک سر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. از روی نیزه، یک سر افتاده از روی نیزه، اکبر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜.👇
. |⇦•شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره.. و روضه گودال به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی* ●━━━━━━─────── شمر اگه بره، سنان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره حتی ازت دمِ اذان نمی‌گذره تو قتلگاه تو، زمان نمی‌گذره غروب شد، خورشید نشست شمر ولی از تنت پا نشد .. اذان شد، نمازش رو بست راهِ حلقت ولی وا نشد .. یک زن تنهام چطور شمرُ ازت جدا کنم ؟! پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم ؟! نیزه رو نیزه .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت با مرکب از روی تنت برادرم گذشت .. آب از سرت گذشت، آب از سرم گذشت خودم دیدم چیا به مادرم گذشت .. خلاصه ، راحت شدی من بمیرم بهت سخت گرفت می‌دونم این نصف روز قدر یک عمر ازت وقت گرفت نزار جلو نامحرما تو رو بلند صدا کنم پاشو اذونِ مغربِ من به کی اقتدا کنم لب گودال، مادر افتاده ته گودال یک سر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. از روی نیزه، یک سر افتاده از روی نیزه، اکبر افتاده مادر افتاده .. خواهر افتاده .. دختر افتاده .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜.👇
امام سجادعلیه السلام یه عمره ازابردیده هام بارون خون میبارم۲ به یاد هیجده سر به نی یه عمره بی قرارم یه نیمه روز پنجه ی خزون برگ و بارم و چید۲ غروب که شدهیزم مدینه به خیمه رسید یه عمره ازابردیده ها بارون خون میبارم به یادهیجده سر به نی یه عمره بی قرارم *این هیجده تاهیفده تاش یه طرف یه دونش یه طرف اون هیفده تا یه طرفه خب جنگه دشمنه اینهاهمه پهلوان بودن، زدن* یه عمره ازابر دیده ها بارون خون میبارم به یاد هیجده سر به نی یه عمره بیقرارم یه نیمه روز پنجه ی خزون برگ وبارم و چید غروب که شد هیزم مدینه به خیمه رسید *حالا اینها یه طرف* یه ساعتِ بعدش نه باغ گلی بود نه باغِبونش۲ رسیده بودآخرعقیق یمن دست ساربونش توی آتیش وحشت صحراش دوتا خواهرا زیردست وپا جلوی چشام جون دادن اونجا *خب عرض کردم که آدم مصیبت که داره حرف میزنه یه هو یه شاخه دیگه میره تمرکزش سرجاش نیست، امام هیچوقت تمرکزش بهم نمیخوره، فراموشی نیست، امام هیچوقت لکنت نداره،امام هیچوقت تمرکزش بهم نمیریزه ، امام هیچوقت توپوق نمیزنه، امام هیچوقت هیچ نقصی،کم و زیاد نداره،کامله کامله در همه لحظات عمرش، اون لحظه ای که ایستاده دارن باباشو میکشن امام حواسش هست اون لحظه ای هم که نشسته تو خونه با آرامش حواسش به همه جا هست،تو عالم خودمون داریم صحبت میکنیم* هنوزم اون سوز گریه هاش داره میاد به گوشم یه وقتی حس میکنم هنوز نشسته روی دوشم *کی بود حل شد معما... مثه اینکه خانم نمیخواد دست از سر ما برداره از دیشب تا حالا خوب دیگه حالا رزق شماست دیگه * هنوزم اون سوزه گریه هاش داره میاد به گوشم یه وقتی حس میکنم هنوز نشسته روی دوشم میگفت داداشی نرسه حرفم به گوش بابا *چی؟! قربونت برم، آبجی کوچولو... * میگفت داداشی نرسه حرفم به گوشه بابا *فقط خودمون دوتا بدونیم* ولی دلم لک زده برم روی دوش بابا *چی میخوای بگی حالا در گوشش میرفتی رو دوش بابا * برم دم گوشش بگم مگه قهری با من باباجون* چشات چرا بسته ست موهات پریشونه لبت پرِ خون *اما ...اما .. اقا زین العابدین رازنگه دار خواهرش بود اما این نسیم حرفای سه ساله رو شنید به گوش یکی دیگه رسوند به بابا نه ها!! * نسیمی شنید سوز حرفاشو به سقا رسوند ماجراشو *خب چه اتفاقی افتاد وقتی رسید؟!* نسیمی شنید سوز حرفاشو به سقا رسوند ماجراشو عمو بسته بود چشم دریاشو... حسین ....
‌⚫️روضه جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج مجید سبزعلی⚫️ ➖⚫️➖➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس " نام زینب در شئون زندگی گل می کند در دل عشاق ایجاد تحول می کند مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست در مقام ذکر با زینب توسل می کند بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عز و جل خونبها نشد در خلقتش زمین و مکانهای محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد .... ما گندم رسیده ی شهر ری توایم شکر خدا که نان تو از من جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد *داداش* داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد شاعر:علی اکبر لطیفیان ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛ وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...." برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه" بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...." اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...." حسین لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...." زخانه ها بوی طعام می آید ..... اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........." حسین .......... غم عشقت بیابون پرورم کرد ....... هوای وصل بی بال و پرم کرد ...... ای دل .....ای دل ..... به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ...... دلم را هر چه میخواهی بسوزان تنم را هرچه میخواهی بلرزان ولی در کوچه های کوفه و شام .... به پیش چشم نامحرم مگردان ... حسین ......... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
‌⚫️روضه جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج مجید سبزعلی⚫️ ➖⚫️➖➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس " نام زینب در شئون زندگی گل می کند در دل عشاق ایجاد تحول می کند مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست در مقام ذکر با زینب توسل می کند بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عز و جل خونبها نشد در خلقتش زمین و مکانهای محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد .... ما گندم رسیده ی شهر ری توایم شکر خدا که نان تو از من جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد *داداش* داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد شاعر:علی اکبر لطیفیان ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛ وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...." برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه" بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...." اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...." حسین لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...." زخانه ها بوی طعام می آید ..... اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........." حسین .......... غم عشقت بیابون پرورم کرد ....... هوای وصل بی بال و پرم کرد ...... ای دل .....ای دل ..... به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ...... دلم را هر چه میخواهی بسوزان تنم را هرچه میخواهی بلرزان ولی در کوچه های کوفه و شام .... به پیش چشم نامحرم مگردان ... حسین ......... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
. |⇦•یا ابا عبدالله آقای من.... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی نریمان پناهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای دنیا و عقبای من، شیرینیِ رؤیای من  امروز من فردای من، یا اباعبدالله آقای من  آبروی دو عالمین، یا حضرت امام حسین  ای علت غم‌های من، یا اباعبدالله آقای من  «یا اباعبدالله آقای من » روضه های تو بیکران، ای بابای رقیه جان فدای تو بابای من، یا اباعبدالله آقای من از درد قتلگاه تو، خواهرِ بی پناه تو در اومده صدای من، یا اباعبدالله آقای من «یا اباعبدالله آقای من » پیش چشمِ خیس مادر، با لبای تشنه آخر  کشتن تو رو ای وای من، یا اباعبدالله آقای من  غریبی و بغض صدات، بی‌کسی و اشک چشات دلیل گریه‌های من، یا اباعبدالله آقای من «یا اباعبدالله آقای من»  شاه شیب الخذیب من، شده غمت نصیب من  تویی سوز و نوای من، یا اباعبدالله آقای من لعنت حق به دشمنت، بی‌رحمانه می‌زدنت  ای امام تنهای من، یا اباعبدالله آقای من «یا اباعبدالله آقای من»  زخمای رو پیکر تو، گریه‌های خواهر تو  شد علت اشکای من، یا اباعبدالله آقای من محاسنت به خون خضاب، خواهرتو دادن عذاب بمیرم ای مولای من، یا اباعبدالله آقای من «یا اباعبدالله آقای من»  با هرچی می‌شد زدنت، تکه تکه شد بدنت  ای وای من ای وای من، یا اباعبدالله آقای من با اون حال پریشونت، با دیده‌های گریونت  دعا کردی برای من یا اباعبدالله آقای من «یا اباعبدالله آقای من» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜.
. |⇦•عشق یعنی.... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── عشق یعنی: نوکری کنی و صِله ات کربلا باشه عشق یعنی: کنج روضه بشینی و درد دل کنی عشق یعنی: روضه های حسین برات سرپناه باشه سر پناهمه روضه اشکه تنها سرمایم نوکرات رفیقامن لارفیق لی الّا نوکرای تو تکیه گاهمه بابات مادرت امید من بچه هات عزیزامن لاحبیب لی الّا بچه های تو درمون دردم آقا! دورت بگردم آقا! هرجا برم هیچکی برام حسین نمیشه از خیلیا تو دنیا دیدم مَحبت اما هیچکی برام بازم امام حسین نمیشه «حسین حسین درمون دردم حسین حسین دورت بگردم» عشق یعنی: موهایی که تو روضه کم کم سفید میشن عشق یعنی: گریه های توو روضه وقتی شدید میشن عشق یعنی:پیرغلامایی که پا عشقت فدا شدن عشق یعنی:نوکرایی که مثل ارباب شهید میشن نوکرا پر از نورن هیئتات پر از شورن روضه هات شهید سازن لافَلاح لی الّا روضه های تو تو نگاهت اکسیره هر دمت شفا بخشه یک دعا بسه واسم لا نَجات لی الّا با دعای تو ای بهترینم آقا! ای نازنینم آقا! تا آخره عمرم پای کارت میمونم منم رعیت تو یه عضو ملت تو منم مثه سردار، سردارت میمونم «حسین حسین درمون دردم حسین حسین دورت بگردم» عشق یعنی: کربلا با یه کوله و یک علم بری عشق یعنی: از نجف تا حرم قدم به قدم بری عشق یعنی: هم بمونی تو حسرت کربلا یه عمر عشق یعنی: کربلا باشه خونتو هی حرم بری کربلات که دنیامه گنبدت طلات عشقم زندگیمه شش گوشه لا حَیات لی الّا کربلای تو خیمه هات پر از اشکه علقمه ات همش روضه است قتلگاه نفس گیره لا مَمات لی الّا غصه های تو ای مهربونم آقا! دردت به جونم آقا! خیلی دلم میخواد بیام قسمت نمیشه خیلی گذشته آقا از آخرین کربلا این بار دیگه نگو آقا نوبت نمیشه «حسین حسین درمون دردم حسین حسین دورت بگردم» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•جانانم جانان من حسین... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── ای عشقت سرنوشت من ای خاک تو سرشت من ای بین الحرمینت بهشت من تو دعای مستجابی حسین تو برای من اربابی حسین جانانم جانان من حسین سلطانم سلطان من حسین آغازم آغاز من حسین پایانم پایان من حسین  «ثارالله ثارالله ثارالله ثارالله» یکتای یکتا صفت حسین قرآنم ای خط به خط حسین دنیا تا دنیایی میکنه می شنوه از ما فقط حسین ای رویای شیرین من تو سر تا پا احساسی حسین تو کعبه ی عباسی حسین « ثارالله ثارالله ثارالله ثارالله» بیر دمین عیسایه ورمرم بیر نازین عقبایه ورمرم آند اولسون آدیوا یا حسین بیر توکون دنیایه ورمرم سن شادی و نشاطیمسن سن ذکر عرفاتیمسن سن کشتی نجاتیمسن منیم عشقیم وطنیندی حسین منیم زندگیم سنیندی حسین «ثارالله ثارالله ثارالله ثارالله» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•مِی کشان از خون دل.. وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج عباس واعظی ●━━━━━━─────── مِی کشان از خون دل مِی میکشم نعره ی مستانه چون نی میکشم می نخورده نینوایی می شوم سینه چاک و کربلایی می شوم «حسین یا حسین» «ابی عبدالله» می رود دل هر کجا یار دل است زندگی بی مهر دلبر مشکل است ساقیا پر کن ز می پیمانه ام از شراب عشق او دیوانه ام من کیم از می گساران دم زدم از امام تک سواران دم زنم «حسین یا حسین» «ابی عبدالله» با زبان اشک غم از نای من گاه گاهی دل همی گوید سخن مادرم پرورده ام با عشق یار بگذرد با عشق یارم روزگار ای حسین ای شاهد اسرار من ای گواه دیده خونبار من ای حسین شاهد اسرار من ای گواه دیده ی خونبار من آتشین گردان شها آقای من تا بسوزد اعضای من همه دنیای منی «حسین یا حسین» «ابی عبدالله» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•بهشت رو زمین حرم ... (نماهنگ) وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام ویژهٔ اربعین اجرا شده به نفسِ روح الله رحیمیان ●━━━━━━─────── پیچیده تو گوش زمان پیچیده تو ارض و سماء می‌خونن تمومی زُوّار اربعین یه صدا أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْب و بلاءَ لشکر پیاده نظام حسین راهیه به یاد قیام حسین با امید صبح انتقامِ حسین بهشت رو زمین حرم چه خوبه اربعین حرم قراره ما سینه زنا غروبِ اربعین حرم «أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْب و بلاءَ» جز دم حرم قد من خم نمی شه تا که نرسم خیالم جمع نمی شه تو شلوغیِ حرمم راحتم چون جایی خونه ی خود آدم نمی شه قدم به قدم تو طریق حسین میشه نوکر رفیق حسین بیا که راه گریز حسین آخه خاطرش عزیزِ حسین هر کسی اربعین بشه زائر شاهِ بی کفن بدون شک زیارتو گرفته از دست حسن زائر العجل میگه تو راه سیدالشهداء نیت هم زیارته هم خونخواهی خون خدا «أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْب و بلاءَ» هر جوری شده می رسم به حرم زندگی من میره سمت حرم آرزومه تو هر نفسم یه حرم شور و حَماسه کربلا میمیرم واسه کربلا بین مسیرش رو ببین تو انعکاس کربلا بهشت رو زمین حرم چه خوبه اربعین حرم قراره ما سینه زنا غروبِ اربعین حرم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
👌باتایپ عبارت مورد نظر در جستجو یا کلیک بر عبارات پایین علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه برآن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار میگیرد: یا: 👌واعظ و مداح 👌مناسبت ها: 👌جشن ها: ‼️ از استفاده از مطالب تا کسب تسلطِ کافی خودداری شود.
|⇦•هر نفس آواز عشق.... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌محمود کریمی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هرنفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست ما به فلک می‌رویم؛ عزم تماشا که راست ما به فلک بوده‌ایم؛ یار ملک بوده‌ایم باز همان‌جا رویم؛ جمله که آن، شهر ماست خود ز فلک برتریم؛ وز ملک افزونتریم زین دو چرا نگذریم؛ منزل ما کربلاست گوهر پاک از کجا؟ عالم خاک از کجا؟ بر چه فرود آمدید؟ بار کنید این چه جاست بخت جوان، یار ما؛ دادن جان، کار ما قافله‌سالار ما، فخر جهان مصطفاست «کربلا یا کربلا، کربلا یا کربلا» بوی خوش این نسیم از شکن زلف اوست شعشعه‌ این خیال زان رخ چون والضّحاست در دل ما درنگر، هر دم شقّ القمر کز نظر آن نظر، چشم تو آن‌سو چراست خلق چو مرغابیان، زاده ز دریای جان کی کند این‌جا مقام، مرغ کز آن بحر خاست بلکه به دریا دریم؛ جمله در او حاضریم ور نه ز دریای دل، موج پیاپی چراست خود ز فلک برتریم؛ وز ملک افزونتریم زین دو چرا نگذریم؛ منزل ما کربلاست «کربلا یا کربلا، کربلا یا کربلا ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•کشتی به گل نشسته... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کشتیِ به گِل نشسته؛ اومـده با حالِ خسته؛ اومـــده توبه شکسته، ولی… با دلِ شکستــه اومـده ای جـــانم! تویی راحت وُ روح وُ روانم تویی؛ کشتیِ امن وُ امانم تویی؛ علتِ هر ضربانم «مَن لی غَیــــرُکَ؛ حسین وای حسیـن! وای حسیــن! وای حسیـــن» با این که؛ خودم می دونم، که بدم راهم دادی؛ که اومدم آقا! درِ خونه ی تو، گدایی رو خوب بلدم ای شاهم! روی دوشمه؛ بارِ گناهم… خجالت می کشم… رو سیاهم… پناهم بده؛ که بی پناهم… ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
♻️این‌حسین‌کیست... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام این حسین کیست که در قلب همه جا دارد این همه عاشق و دیوانه و شیدا دارد این حسین کیست که نام کرمش در دوسرا اینچنین پیش خدا رتبه ی اعلا دارد این حسین کیست که با مشعل فرزانه ی خویش عالمی سر به سر از نور و تولا دارد این حسین کیست حریمش شده خلوتگه دل حرم دیگری در عرش معلی دارد این حسین کیست که شد زینت دامان نبی از لب پاک نبی بوسه ی زیبا دارد این حسین کیست که از کشتنِ او چشم خدا اشکِ خون از حرم عالم بالا دارد این حسین کیست که در قتلگه کرب و بلا رقص او در بر شمشیر تماشا دارد این حسین کیست که خونش ثمر کرب و بلاست در دل تیر و سنان باغ مصلی دارد این حسین کیست که در سلسله ی عرش خدا این همه از غم این داغ مُعزّا دارد این حسین کیست دو عالم همه در حلقه ی اوست این چه شوریست در این دایره برپا دارد این حسین کیست که نامش شده آرامش دل نفسی پاک تر از جان مسیحا دارد این حسین است دل فاطمه و جانِ علی ریشه در باغ خداوند تعالی دارد این حسین است و همان صاحب کشتی نجات نام او چون پدرش حُرمت بالا دارد مادری فاطمه چون حضرت زهرا دارد این حسین است که در عشق خدا غوطه ور است کربلایش ثمر از آن شب احیا دارد این حسین است و فروغ ازلی و ابدی قطره از برکت او وسعت دریا دارد این حسین است و به حق شافی فردای جزا بر محبان خودش صورت امضا دارد : هستی محراب
♻️این‌حسین‌کیست... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام این حسین کیست که در قلب همه جا دارد این همه عاشق و دیوانه و شیدا دارد این حسین کیست که نام کرمش در دوسرا اینچنین پیش خدا رتبه ی اعلا دارد این حسین کیست که با مشعل فرزانه ی خویش عالمی سر به سر از نور و تولا دارد این حسین کیست حریمش شده خلوتگه دل حرم دیگری در عرش معلی دارد این حسین کیست که شد زینت دامان نبی از لب پاک نبی بوسه ی زیبا دارد این حسین کیست که از کشتنِ او چشم خدا اشکِ خون از حرم عالم بالا دارد این حسین کیست که در قتلگه کرب و بلا رقص او در بر شمشیر تماشا دارد این حسین کیست که خونش ثمر کرب و بلاست در دل تیر و سنان باغ مصلی دارد این حسین کیست که در سلسله ی عرش خدا این همه از غم این داغ مُعزّا دارد این حسین کیست دو عالم همه در حلقه ی اوست این چه شوریست در این دایره برپا دارد این حسین کیست که نامش شده آرامش دل نفسی پاک تر از جان مسیحا دارد این حسین است دل فاطمه و جانِ علی ریشه در باغ خداوند تعالی دارد این حسین است و همان صاحب کشتی نجات نام او چون پدرش حُرمت بالا دارد مادری فاطمه چون حضرت زهرا دارد این حسین است که در عشق خدا غوطه ور است کربلایش ثمر از آن شب احیا دارد این حسین است و فروغ ازلی و ابدی قطره از برکت او وسعت دریا دارد این حسین است و به حق شافی فردای جزا بر محبان خودش صورت امضا دارد : هستی محراب
•اربعین اومده .... و توسل ویژهٔ اربعین اربعین اومده و دلا پریشونه، حسین جانم عالمی برای تو بی سروسامونه حسین جانم همه کوله بارشون و یک به یک بستن، سفر کردن فطرس ملک داره چاووشی میخوونه: حسین جانم زائر کربلا دست بذار رو زانو یاعلی بگو پاشو زائر کربلا مثل قطره سوی دریا برو دریا شو زائر کربلا دم به دم؛ قدم قدم زائر آقا شو «ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله» دل به جاده می زنن دوباره زینب ها، حسین مولا نغمه ی یا فاطمه نرفته از لب ها، حسین مولا این زمین بازم به یاد اسرا انگار،حسین مولا میشه پرستاره از آبله ها شب ها، حسین مولا زیارةُ الحسین یعنی: اقتدا به شاه کربلا کردن زیارةُ الحسین یعنی :کار زینبی برا خدا کردن زیارةُ الحسین یعنی: هر قدم برا یَمن دعا کردن «ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله» قطره ایم و با عنایت تو دریاییم حسین مولا واسه جون دادن به راه تو مهیاییم، حسین مولا راه کربلا رو خون شهدا وا کرد، چه غوغا کرد اربعینا سر سفره ٔشهیداییم حسین مولا تو راه انقلاب مرد و زن؛ پیر و جوون؛ همه عَلمداریم سازش نمی کنیم هیچ امیدی واسه دشمنا نمی ذاریم با سعی و صبرمون بانگ "عجل لولیک الفرج" داریم «ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله» آهِ یا زَینبُ یا زَینبُ یا زینبْ ..أَغِیْثِینی إنَّنی أسألُ یا زَینبُ یا زَینبْ ... أَجِیبینی أینَ عباسُکِ یا زَینبُ یا زَینبْ ؟... و دُلِّینی هل بَقَى یَحْرِسُ خَیْماتِکِ یا زینبْ.. .بِلا عَینِ ؟!! جَرَى الَّذی جَرَى ... و أتاکِ الأربعینُ یُرْجِعُ الذِّکری أتْعَبَکِ السُّرى ... و قَضَیْتِ العُمرَ بالأحزانِ کالزَّهرا قُلتِ :" کما تَرَى ... یا أخی عُدْتُ من السَّبیِ مع الأَسْرى " «یا زهرا ..یا زهرا ... إنَّ أَخی قَد بَقى عُریانا»   زینبیاتُ الهَوی قد جِئنَ " مَشایَّه " ...کَما زَینبْ ولسانُ الحالِ " یا زینبْ إِلِشْ جَایَه ... اِبْدَمِعْ یِلْهَبْ " و الحجابُ الزینبیُّ لهمُ رایةْ ...رِضاً للرَّبْ هُنَّ مِعراجُ رجالِ اللهِ للغایةْ ..بِوقتِ الحَربْ نَهجیَ زینبیْ ..بِحِجابی و عَفافی و شَجاعَتی أَدْعَمُ مذهبیْ...وهو یَحمینی و یَحمی لی مَکانتی أختاهُ فارغَبی ... فی الحِجابِ فهو تاجٌ من کَرامةِ «یا زینب ..یا زینب ... إنَّ أخاکِ قَضَى عُطشانا» فارسی: علی اکبر لطیفیان عربی: احمد حسن الحجیری از بحرین
. |⇦•حالا که اومدی پیشم... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفس سیدمهدی میرداماد ●━━━━━━─────── "يَا سَرِيعَ الرِّضَا ، اِغْفِرْ لِمَنْ لاَ يَمْلِكُ إِلاَّ الدُّعَاءَ ، فَإِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تَشَاءُيَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ ، وَذِكْرُهُ شَفَاءٌ ، وَطَاعَتُهُ غِنىً ، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاءُ وَسِلاَحُهُ الْبُكَاءُ .." *بری سوریه وارد حرم بشی رو به روت یه کاشی فیروزه ای رنگ این بیت رو‌ش نوشته ...* «آن کو‌ که در این مزار شریف آرمیده است امُّ البُکاء رقیه ی محنت کشیده است» *گریه سپره معمولا بچه ها از این سلاح استفاده می کنند.تا دعواشون میکنی گریه میکنن دست برمیداری. هر دختر بچه ای رو بخوای بزنی گریه کنه دلت به رحم‌میاد اما کربلا برعکس شد هروقت این سه ساله گریه کرد زدنش ..میگفتن گریه نکنی نمیزنیمت. میگفت :نه!من با بابام قرار گذاشتم..* «گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است» *گریه کرد،گریه کرد تا بالاخره به مراد دلش رسید یه وقت دید سر باباش جلو‌ چشماشه..* حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو‌ واکن بغل کن بغضم بازم، غریبیمو‌ تماشا کن حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم باتو بزار تعریف کنم بعدش، ببین من پیر شدم یا تو تو‌ وقتی اومدی گفتم‌که تقصیرِ دل من بود تو‌ که دیدی بابات خوابه چه وقته گریه کردن بود ببخش حرفای تعریفیم، دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی، خرابه جای خوبی نیست خرابه بِسترش خاکه، خرابه بالشش خِشته تو خیلی خاکیی اما، برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونه اش این طوری باشه بزار چیزی نگم شایدتو حرفام دلخوری باشه *خیلی حرفا آماده کرده بود بزنه اما تا نگاش به سر بریده ی باباش افتاد زِبونش بند اومد..بریده بریده گفت :أبَ..* کدوم خانوم با این حالش، پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی، سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید، براش با جون مهیّا شی خجالت می کشی وقتی، نتونی از زمین پاشی نگی من بی ادب بودم نگی این دختر عاشق نیست نمی تونم پاشم از جام پاهام پاهای سابق نیست «بس که دوید عقب قافله واویلا واویلا پای من از ره شده پر آبله واویلا واویلا» حالا چشمای کم سومو به هر چی جز تو می بندم به زورم باشه پا میشم به زورم باشه می خندم *بابا! یه نگاه کن به دخترت چرا چشاتو بستی؟یه نگاه کرد به باباش گفت..* مگه تو صورتم امشب، بغیر از خنده چی دیدی که از وقتی پیشم هستی، یه بار حتی نخندیدی :هادی جان فدا *تو‌که هر وقت من ومیدیدی میخندیدی تو‌که هر وقت دخترتو‌ میدیدی لبخند میزدی! مدینه هم‌ پیغمبر هر وقت فاطمه اش رو‌ میدید می گفت :"السَّلامُ عَلیکَ یا أَبَتاه"پیغمبر گُل از گُلش می شکفت.هر وقت حضرت زهرا سلام الله می گفت أبتاه پیغمبر خوشحال میشد لبخند میزد. یه روز پیغمبر اومد دید لحن فاطمه عوض شد نگفت بابا، گفت یا رسول الله ! پیغمبر تعجب کرد گفت دخترم هر بار من رو یه جور دیگه صدا میزدی میگفتی :یاأبتاه حالا میگی یا رسول الله!حضرت فرمود:آره بابا از سلمان شنیدم آیه نازل شده همه باید با این لفظ شما رو صدا بزنن بگن یا رسول الله! منم گفتم احترام کنم بگم یا رسول الله. پیغمبر فرمود این آیه درسته اما تو دختر منی، تو‌ پاره ی تن منی، تو‌میخوای من رو صدا بزنی بگو بابا. هروقت میگی بابا آرام‌ میشم‌ خوشحال میشم ... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇@Asheghane_hazrat_zeynab
. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید مهدی میرداماد ●━━━━━━─────── هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم‌. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو‌ کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام‌ هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رو‌دید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت تو‌خرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...‌* سوختی سوختم شبیه همیم تو آغوش هم ضریح همیم با تَن بی تَن برای منی کمم که بیای بابای منی *بابا ببین دخترتو ..* چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار نبودی سرم داد کشیدن تو بازار مگه دختر تو نداره کِس وکار پایِ زخمم به تو‌ نرسید کجا بودی زجر موهامو‌ کشید کار دنیاست دوتا دل تنگ به هم برسن تو‌کاخ یزید *بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی رو‌پنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو‌ چشمم رو‌ می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو‌ نزنه اون لبارو‌ نرنه ..‌بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم رو‌گرفتم...* از باب بغداد بری به سمت بیرون کربلا جاده ی حِلّه، یه مسجد مانندیه بالاش تابلو زده "هذا مَقام‌ٌ مُنسَلَخٍ الحُسینی"میدونی اینجا کجاست؟ اینجا همون‌ جایی که خولی سر بریده رو برد. چیکار کرد با سر؟وقتی سر و برد برا عبیدالله تا سر و‌ دید تعجب کرد گفت :چیکار کردید با سرِ حسین!؟ ابن زیاد تعجب کرد، عقب عقب رفت. ابن زیاد از سر ترسید جا خورد.حالا یه دختر سه ساله دید رگارو بریدن صورت سوخته، دندونا شکسته، جای سالم نداشت ..حسین ..... کاری نتونست بکنه زبونش بند اومد.کی من رو یتیم‌کرده؟کی رگاتو بریده؟ کی محاسنت رو‌خضاب کرده؟ فقط تونست یه کاری کنه سر رو‌آورد بالا لباش رو گذاشت رو لبهای بابا دیگه نفس نکشید .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇@Asheghane_hazrat_zeynab