.
#زمینه
#فاطمیه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غروب آسمونمو/چراغ عشق خونمو
دنیا ازم گرفته // خونمو غم گرفته
خونه پُراز دوده هنوز/میخوای بری زوده هنوز
غربتمو میبینی // فاطمه #کلمیٖنیٖ
دیدم/دیشب/با درد/نماز شب میخونی
بااشک/با آه /از درد/توسجده گاه میمونی
انگار/بعد از/کوچه/چشمات سیاهی میره
تاراه /میری /فضه /دست تو رو میگیره
[[منو جوابم نکن/خونه خرابم نکن
با رفتنت فاطمه/دیگه عذابم نکن]]
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی ازم رومیگیری/دست روی پهلو میگیری
میمیرم از خجالت // نایی نمونده واست
بِهَم زدن زندگیمو/ازم گرفتن خوشیمو
غرور حیدریم سوخت//خونه دلبریم سوخت
دنیام /میسوخت /وقتی /تو شعلهها گیر کردی
با هر/ آهت /زهرا /حیدرت و پیر کردی
صد بار /مُردم /تا در/ بسمت دیوار میرفت
دیدم/ پهلوت /خیلی/بامیخ کلنجار میرفت
[[دیدم تواون شعله ها/فضه روکردی صدا
هجوم آوردن بهت/ چهل نفر بی حیا ]]
[[منو جوابم نکن/خونه خرابم نکن
با رفتنت فاطمه/دیگه عذابم نکن]]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چشمای کم سوتو نبند/بازم به حیدرت بخند
حرفی بزن عزیزم // جون حسن عزیزم
دیدم وصیت میکنی/آهسته صحبت میکنی
چند تا کفن آوردی// به زینبت سپردی
دیشب/تاصبح/زینب/باگریه ازحال میرفت
انگار/فکرش/هی داشت/بسمت گودال میرفت
گودال/گودال/گودال/روضه نفسگیر میشه
زینب /باهر/ضربه/از زندگی سیر میشه
[[خیمه عزادارمیشه/ کارکه دشوارمیشه
زینب باشمروسنان / وارد بازار میشه ]]
[[واویلا علی الحسین]]
.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مجتبی_نامور ✍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
#غزل_مرثيه
#حضرت_زهرا
هم ، دستِ تو افتاده است از كار مادر
هم ، كارِ اين خـانه شده بسيار ، مادر
روزت شبيه نيمي از روي تو شب شد
از بس كه ديدي روز و شـب آزار مادر
طوري گُلابِ چشم تو پاشـيد بر در
كه از خجـالت ، سُرخ شد ديـوار مادر
درخون نشستي،سِيلِ خونين راه افتاد
از چشـمهاي حيــدر كــرّار، مادر
تنها خدا، تنهاپدر، تنها تو ،هستيد
---تنهــاتر از تنهـاترين سردار ، مادر
در خواب ديشب از لب مُحسن شنيدم
رازي كه پنهان كردي از مسمار مادر
بادردِ سر، بادردِ گردن، دردِ پهلو
هر شب نشستي تا سحر بيدار مادر
مي سوزد از هُرم تنت لبهاي زينـب
مي بوسَمَت اين روزها هربار مادر
حالا كه بابا رفته بيرون جانِ بابا
يك لحظه اين پوشيّه را بردار مادر
تنها نه سقفِ خانه،مي دانم پس از تو
دنيا شود روي سرم آوار مادر
از پاي اين بستر رسيدم پاي مـقتل
ديدم كه سالارم شده بي يار مادر
آن دم كه ديدم شمر آمد سمت گودال
شـد بند قـلبم پاره ، چشـمم تار مادر
خون حُسينت را درون شـيشـه كردند
سرنيزه هاي وحشي و خونخوار مادر
#محمد_قاسمی ✍
#زبانحال_حضرت_زینب
.
.
.
#فاطمیه
پروانه سوخت در دل شعله...، پری نداشت
فرجام عشق عاقبت بهتری نداشت
فرهاد را مُصیبتِ شیرین هلاک کرد
درد فراقدیده که درمانگری نداشت
ایمان به بازگشت تو کمرنگتر شده
این شهر مثل قبل به تو باوری نداشت
گشتم سراغی از تو بگیرم ولی چه سود
جز نرخ نان کسی خبر دیگری نداشت
از این به بعد یکنفری آه می کِشَم
دیگر مگو که داغ تو غمپروری نداشت
پیرم ولی به درد ظهور تو می خورم
شاید کسی برای تو چشم تری نداشت
سر را برای آمدنت نذر می کنم
شرمندهام ، گدای تو سیم و زری نداشت
طوفانِ نفس ، قایق روح مرا شکست
کشتیِ موجدیده ی من لنگری نداشت
آنقَدر بی ملاحظه ام وقت معصیت!...
اصرار بر گناه مرا کافری نداشت
من را ببخش ، خادمِ خوبی نبوده ام
این روسیاه ظرفیت نوکری نداشت
در اوج بی توجهی ام ، دوست دارمت!
دلداده ات شبیه به تو دلبری نداشت
بیچاره می شدیم اگر فاطمه نبود
سَرخورده بود کودک اگر مادری نداشت
کیفی نداشت عالم اگر که نجف نبود
لطفی نداشت خِلقَت اگر حیدری نداشت
فریاد می زنم دمِ ایوان طلا : عــلــی!
طعم مِی ضریح تو را ساغری نداشت
آشفته ام ، علاج دلم خاک کربلاست
شهری که پادشاه شریفش سری نداشت
آقا تو را قسم به پناهِ علی ، بیا
یاسی که تاب حملهی زجرآوری نداشت
با ضربهی لگد دو سه تا دنده خُرد شد...
دیگر مدار اهل کسا محوری نداشت
#مناجات_با_امام_زمان عج
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#بردیا_محمدی ✍
...........
.
#فاطمیه
با اینکه پیکرِ پسرش بوریا شود
عریان به روی خاک بیابان رها شود
با اینکه از قضیّه خبر داشت فاطمه
با اینکه دردِ دست و کمر داشت فاطمه
پا شد برای امرِ مهمی وضو گرفت
آهی کشید و بغضِ بدی در گلو گرفت
صندوقچه ی لباس و کفن را که باز کرد
نفرین به اهل کوفه و شام و حجاز کرد
میدید فاطمه شده پنجاه سال بعد
در قتلگاه آمده سرباز اِبن سعد
با نیزه اش به روی تن شاه میکشد
نقشه برای پیروهن شاه میکشد
زهرا که دید واقعه را سوخت عاقبت
با آه و گریه پیروهنی دوخت عاقبت
با بازوی شکسته ی خود... روزِ آخری
با چشم نیم بسته ی خود... روزِ آخری
پیراهن حسین خودش را قواره کرد
گریه برای آن بدن پاره پاره کرد
هر سوزنی که رفت به دستش دلش شکست
میدید نیزه ای وسط سینه اش نشست
پیراهنش همینکه به زیر گلو رسید
در قتلگاه پنجه ی قاتل به مو رسید
تا روی پیکر پسرش یک سپاه رفت
خولی رسید و فاطمه چشمش سیاه رفت
#شهادت_حضرت_زهرا
#گروه_یا_مظلوم
................
#رباعی
#حضرت_زهرا
هرچندکهاز جان وجهانسیر شدم
در اوج جوانیام زمینگیر شدم
با اینهمهغمکهدیدهام،خوشحالم
چون،پایامام بیکَسام پیر شدم
#محمد_قاسمی ✍
.
.
#زمینه
#حضرت_زهرا
بیتو چه کند مولا؟! یا فاطمة الزهرا
افتاده علی از پا، یا فاطمة الزهرا
وقتست که از رحمت، دستی ز علی گیری
افتاده ز پا مولا، یا فاطمة الزهرا
بعد از تو علی از پای افتاد و ز غم خو کرد
با خانهنشینیها، یا فاطمة الزهرا
رفتی و علی بیتو بیت الحزنی دارد
پُرناله و پُرغوغا، یا فاطمة الزهرا
چو مَحرم رازی نیست، با چاه سخن گوید
تنهاست علی تنها، یا فاطمة الزهرا
شبها به مزار تو، میگرید و میسوزد
چون شمع ز سر تا پا، یا فاطمة الزهرا
بر خاک مزار تو، خون ریخت به جای اشک
از دیدهی خون پالا، یا فاطمة الزهرا
بر خرمن جان او، چون شعله شرر میزد
میریخت چو آب اَسما، یا فاطمة الزهرا
دامان علی از اشک پُرکوکب و اختر شد
در آن شب محنتزا، یا فاطمة الزهرا
هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم
هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمة الزهرا
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر✍
#فاطمیه اول ۲۴آبان۱۴۰۳
حاجابوذربیوکافی🎤
.👇
1732970097221_-2147483648_-212762.ogg
2.48M
زمزمه یا #زمینه یا واحد
#شهادت_حضرت_زهرا (س)
#زبانحال_مولا علیه السلام
خدا بزرگه میگذره این روزا هم
خدا بزرگه خوب میشه حالت کم کم
خدا بزرگه می گذره این دردامون
خدابزرگه عوض میشه اوضامون
خودت که بهتر از همه
خبر داری از حالم
یه روز میاد که باز خودت
میای به استقبالم
می خندی و با خنده هات
عوض میشه احوالم
اما اینا همش خیاله
تو رفتی از کنار حیدر
از تو برام مونده نشونی
یه چند تا قطره خون رو در
خداحافظ یاور حیدر
خداحافظ دلبر حیدر
خداحافظ همسر حیدر
__
خدا بزرگه میفته درد بازوت
خدا بزرگه خوب میشه زخم پهلوت
خدا بزرگه پا میشی از توو بستر
خدا بزرگه کم میشه این دردِ سر
یه روز میاد که باز خودت
بغل کنی زینب رو
بدون درد دنده سر
کنی گلم یک شب رو
یه کم دیگه دووم بیار
میگذرونی این تب رو
اما اینا همش خیاله
تو رفتی از خونه ی حیدر
تابوتتو دنیای نامرد
گذاشته روو شونه ی حیدر
خداحافظ یاور حیدر
خداحافظ دلبر حیدر
خداحافظ همسر حیدر
✍#حامد_محمدی، #وحید_محمدی ✍
آذر ۱۴٠۳
#وداع_با_حضرت_زهرا
#زمینه_فاطمیه
#فاطمیه_زمینه
#زمزمه
#واحد
.
#واحد
#فاطمیه
#زبانحال_مولا
#ابراهیم_همتی ✍
➖➖➖
امید زندگیم چشماتو وا کن
پاشو زهرای من منو نگا کن
بی تو این دل من آروم نداره
پاشو علی رو از غصه رها کن
ببین علی به بالینت رسیده
شده از داغ تو قدم خمیده
نرو زهرا،نرو زهرا که من تنها میمونم
بمون پیشم بمون پیشم گلم آروم جونم
یا فاطمه،یافاطمه،یافاطمه یازهرا
---
سه ماهه از علی تو رو گرفتی
کمر خم کردی از زانو گرفتی
برای اینکه شرمندت نشم من
به زیر چادر از پهلو از گرفتی
شدی پژمرده ای یاس کبودم
از داغ محسن ای بود و نبودم
منم زهرا،منم زهرا همون یار قدیمی
نداره زینبـم تابـه غـم و درد یـتیمی
یا فاطمه،یافاطمه،یافاطمه یازهرا
---
ببین حسن شده محزون و خاموش
تو میری زینبت میشه سیاه پوش
چطور جلوی چشمای حسینت
بگیرم پیکرت رو بر سر دوش
علی میشه غریبه تو مدینه
نباشی تو دیگه خونه نشینه
بهار من،بهار من،چه زود خزون شدی تو
نگار من،کنار من،گل بی جون شدی تو
یا فاطمه،یافاطمه،یافاطمه یازهرا
➖➖➖
.👇
368K
🔳 #ملودی
🔻 واحد #ایام_فاطمیه (زبان حال امیرالمومنین)
📜 امید زندگیم چشماتو وا کن
🖊به قلم #ابراهیم_همتی
🔹 کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ 🔸
.
🏴 #فاطمیه۱۴۰۳
#زمزمه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#هجوم_به_خانه_وحی
#عبدالله_باقری ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
در و دیوار خونی
چشم ما شبیه بابا - بارونی
در و دیوار خونی
پشت در اُفتادی مادر - بی جونی
دوست داری خودت بلندشی - از رو خاک (نمیتونی ۲)
سرْ صداشون که اومد / شنیدم مادر
در و با لگد که زد / شنیدم مادر
نالهْ بیهوا زدی / چی شده مادر؟
فضه رو صدا زدی / چی شده مادر؟ ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
با قد خم میری
انگاری با زخم پهلوت - درگیری
با قد خم میری
شال بابا رو به زحمت - میگیری
یه زن و چهل تا نامرد - میترسم (که بمیری۲)
توو کوچه به هم زدن / همه دنیامو
بارِ اوّله دیدم / بغض بابامو
یه غلام سیاه تو رو / پیش بابا زد
زن بودی ولی تو رو / مثل مردا زد ۲
.
#فاطمیه
#هجوم_به_بیت_وحی
.👇
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#زمزمه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#شهادت
#حسین_مومنی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دیگه کم کم داره دنیا - برام عین عذاب میشه
تموم عشق و امیدم - جلوی چشمم آب میشه
خونه مادر میخواد
ولی واسه زنده موندن کبوتر پر میخواد
این خونه دیگه نمیشه اون که حیدر میخواد
خونه مادر میخواد
خونه دیوارش سوخت
پشت در باغ بهار علی با بارش سوخت
جلوی چشم علی همه کس و کارش سوخت
خونه دیوارش سوخت
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
وضو که میگیری خونه - پر از عطر گلاب میشه
نگاه کن التماسم رو - بری خونم خراب میشه
میسوزی بین تب
داری عجل وفاتی میخونی هی زیر لب
نمیتونی بزنی شونه به موی زینب
میسوزی بین تب
التماس حیدر:
کاش میشد یکم دیگه بمونی واسه حیدر
چی گذشت بهت که نیلی شدی یاس حیدر
التماس حیدر
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نرو زهرا که میمیرم - نگیر از من نگاهت رو
بمون گریه کنیم باهم - بدوز پیرهن شاهت رو
چشمامون می باره
چشمای حسین ببین برات چه بغضی داره
بعد تو بالا سر حسین کی آب میذاره
چشمامون می باره
برا بار آخر
بیا که گریه کنیم برا حسین بی سر
زیر و رو میشه تنش جلو چشای خواهر
برا بار آخر
.
#وداع_با_حضرت_زهرا
.👇
.
🏴 #فاطمیه۱۴۰۳
#واحد
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#مهدی_ستارزاده ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
میخوام بخونم / قصه غربت
غربت مردی که بود / خدای غیرت
این مرد مظلوم / یه پهلوون بود
معروف به خیبر شکن / توو شهرشون بود
اما حالا یه کوهه // پر از اندوه و ماتم
بعد زن جوونش // دو تا زانوش شده خم
چه سخته بی یار و همدم شی
که اول مظلوم عالم شی ۲
[ امون ای دل آه امون ای دل ] ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
از اهل این شهر / دلش شکسته
شد بعد زهراش از این / زندگی خسته
زمونه خیلی / تلخه به کامش
آخه نمیده کسی / جواب سلامش
غصه و غم هاش اونجاس // که بی اندازه میشه
تا میرسه به خونه // داغش باز تازه میشه
همینجا بود لاله پرپر شد
که میخ در آخرش شر شد ۲
[ امون ای دل آه امون ای دل ] ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نامردایی که / حقشو خوردن
پشت در خونهاش؛ آه ... / هیزم آوردن
یک زن تنها / هجوم لشکر
انگاری که کوچه شد / غوغای محشر
یه بی حیا لگد زد // که در رو زهرا افتاد
الهی من بمیرم // علی همونجا جون داد
نه که زد سنگ صبورش رو
لگد کرد اونجا غرورش رو ۲
[ امون ای دل آه امون ای دل ] ۳
.
👇
.
🏴 #فاطمیه۱۴۰۳
#نوحه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#هجوم_به_بیت_وحی
#سبک_من_و_داغ_جانكاه_فاطميه
#رضا_تاجیک ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
سربند:
من و داغ جانكاه فاطميه
مى كشم از جان آه فاطميه
مى دهم جان در راه #فاطمیه
انشالله - باذن ولی الله ۲
مثل زهرا مرد این میدانیم
ما تا آخر پای حق می مانیم
جانم زهرا جانم زهرا ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
هیزم آورده نانجیب ملعون
مرغ عشق حیدر فتاده در خون
درِ باغ جنت ز کینه گلگون
ای وای مادر - فتاده پشت در ۲
زانوی حیدر از غم می لرزید
آمد به سرش آنچه می ترسید
ای وای من ای وای من ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
آتش افتاده به جان گل یاس
آمده سردمدار قوم خنّاس
تا بچیند گل را به ضربه ی داس
ای وای مادر - فتاده پشت در ۲
این صحنه ی پر غم داغ عظماست
عبای حیدر چادر زهراست
ای وای من ای وای من ۲
.
👇
بخش_دوم_زمینه_روزم_سیاه_شده_مثل_شام_عزا.mp3
21.13M
.
📋 روزم سیاه شده مثه شام عزات
#زمینه
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزم سیاه شده مثه شام عزات
کسی نیومده منم و بچههات
نماز آخره که میخونیم برات
اَللّٰهمَّ لَا نَعلَمُ مِنها إلّا خَیرا
دیدی چه جوری زهرام و کشتن، آه از دنیا
من خونهخراب میشم با این غم، برگرد زهرا
آی دنیا / میبینی / دنیام از دستم رفت
زانوهام / بیجونه / زهرام از دستم رفت
«زهرام از دستم رفت، زهرام از دستم رفت»
مگه قرار نبود بمونی پیش ما
خوشیِ حیدر و نمیخوان خیلیا
برا همین سه بار زدنت بیهوا
زخمایی رو که پنهون میکردی، دیدم زهرا
خیلی به تو زحمت دادم خیلی، نُه سال، اما
أللهمَّ لَا نَعلَمُ مِنها إلّا خیرا
تنهای / تنهام و / مأوام از دستم رفت
چشمام تار / میبینه / زهرام از دستم رفت
«زهرام از دستم رفت، زهرام از دستم رفت»
*شاعر: #حمید_رمی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
📋 فاطمیه عشقِ مُعَظَّم شیعههاست
#زمینه #فاطمیه
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فاطمیه، عشقِ مُعَظَّم شیعههاست
فاطمیه، ذکر دَمادمِ شیعههاست
فاطمیه، مرز حقیقت و باطله
فاطمیه، خط مُقَدَّم شیعههاست
به خدا به هیچ قیمتی، حیدر و رها نمیکنیم
تا به قیامت دامنِ، مادر و رها نمیکنیم
به چادرِ خاکی قسم، سنگر و رها نمیکنیم
« رَحِمَ الله، رَحِمَ الله، ناصِریکِ یا زهرا
لَعنَ الله، لَعَنَ الله، ظالِمیکِ یا زهرا»
فاطمیه، تیغ بُرَّندهی شیعههاست
فاطمیه، تاریخ زندهی شیعههاست
فاطمیه، رکن حیاتیِ دین ماست
فاطمیه، قلب تپندهی شیعه هاست
تا همیشه توو نَسلمون، فاطمیه زنده میمونه
منکرِ امامت بدون، فاطمیه زنده میمونه
وَ لَو کَرِهَ المُشرِکون، فاطمیه زنده میمونه
« رَحِمَ الله، رَحِمَ الله، حامیکِ یا زهرا
لَعَنَ الله، لَعَنَ الله، قاتِلِیکِ یا زهرا»
فاطمیه، رمز شهادت شیعههاست
فاطمیه، درس شهامت شیعههاست
فاطمیه، شرطِ اساسیِ انقلاب
فاطمیه، اصل ولایت شیعههاست
فاطمیه رو با شکوه، عاشورایی برپا میکنیم
با دَمِ یا زهرا مدد، دینمون رو احیا میکنیم
زمینه رو واسه ظهور، این جوری مُهَیا میکنیم
« رَحِمَ الله، رَحِمَ الله، ناصِریکِ یا زهرا
لَعَنَ الله، لَعَنَ الله، ظالِمیکِ یا زهرا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 شب است و در سکوت شب صدای باد میپیچد
#واحد
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب است و در سکوت شب صدای باد میپیچد
شب است و در مدینه گریههای باد میپیچد
کسی در کوچههای سنگیِ تاریک اینجا نیست
کسی در راههای خاکیِ باریک آیا نیست؟
کسی در شهر پیدا نیست
ولی انگار میآید صدای رفتنی این بار
صدای رفتنِ جمعی میان کوچهای تبدار
چرا اینگونه میآیند
اگرچه غرق دردند
چرا این چار تَن اینگونه میگردند
به روی مرکبی خانومِ پیری است رنجیده
گمانم سالها از داغهایی سخت کاهیده
به خود از درد پیچیده
به هر گامی که مرکب راه میآید
صدای آه میآید
خدایا این که است این قدر بیمار است؟
چرا از درد سرشار است
غریبی یا عزادار است
گَهی بر یک طرف خَم میشود پهلوش میگیرد
زمانی دست بر سر میگذارد روش میگیرد
به هر گامی که میآیند با سرفه نفس گیرد
توانش نیست جانش نیست
میآید تا که حق را باز پَس گیرد
به رویِ مرکبی خانومِ پیری هست اما نه
هرآن کس هست باشد ای مدینه لیک زهرا نه
و مَردی پیش مرکب بندِ افسار است در دستش
ببین جای طنابی هست بر دستش
چرا اینقدر غمگین است
چقدر این داغ سنگین است
خودش را میخورد هرچند گریان نیست
ولی شرمندگیِ مرد آسان نیست
خودش را میخورَد او با دلی پُر خون
خودش را میخورَد آورده او ناموس حق را باز هم بیرون
اگرچه غم فراوان است
ولی باور کنید این مردِ خیبر قبلهگاه شیر مردان است
ولی باور کنید او پهلوان جنگجویان است
همه باور کنید از یک نگاهش کوه میریزد
چرا امشب از این رو این همه اندوه میریزد
چرا او سر به زیر است
مثلِ بانویش خودش پیر است
عَرقها از جبینِ خیس آن مظلوم میآیند
و در پشت سرش دو کودک معصوم میآیند
دو کودک با حواسِ جمع تا مادر نیافتد از رویِ مَرکب دلِ این شب
مبادا باز این شیشه ترک بردارد از غمها خدایا بارِ شیشه دارد او آیا؟
حسین از آن طرف با قلب پُر آتش
حسن از این طرف میآید و هِی میتپد قلبش
دوباره پیشِ مادر هست خدایا شکر حیدر هست…
چهل شب میشود اینگونه میآیند در شبها
چهل شب میشود خانه به خانه میروند اما
فقط یک خانواده نیمه شب آوارهاند اینجا
علی شاهد برای خویش آورده
علی شاهد برای اینهمه مردم
منم مَردِ غدیرِ خُم و این است شاهدم زهرا
و زهرا شاهد آورده است با آن حال
که من هم ارث میگیرم
که من هم دختر پیغمبرم
این است تقصیرم؟
علی در میزند، در باز میکردند انصار و مهاجرها
نگو یارانِ پیغمبر، بگو اغیار و تاجرها
یکی در باز کرد و گفت شرمنده نمیآیم
یکی هم گفت یادِ من نمیآید غدیر خم
امان از حرف نامردم
یکی در باز کرد و روی خود را آن طرف کرد و
یکی هم داشت مولا حرف میزد بِینِ حرفش زود در را بست
دلِ زهرا چه بد بشکست
علی ماند و سلام او، فقط زهرا جوابش داد
اگرچه گریهاش اُفتاد، فقط زهرا جوابش داد
علی با فاطمه تنها به پشتِ دربها بودند
چهل شب پشت درها در پِیِ یک آشنا بودند
چهل شب رَدِ غم پیداست از خانه به هر کوچه
چهل شب رفتهاند و جز سه تَن یک یار و یاورنیست
بجز سلمان و مقداد و ابوذر نیست
ولی آنروز در کوچه، ولی آن روز در خانه
میانِ جمع اوباش و اراذِلها و بیگانه
چهل تَن یا که سیصد تَن روایتها فراوان است
خدایا کینه عریان است
غلافِ تیغ پنهان است حرامی هم رجز خوان است
تلافیِ غدیرِ خُم فقط آتش فقط هیزم
امان از دستِ نامردم به پیش طفلِ سر در گُم
حسن چشمانِ زینب بست
که مادر پشت دربِ خانهی خود هست
زمین اُفتاد و در اُفتاد
امان از چادر زهرا، امان از رد شدنها و
امان از پا زدنها و، امان از رفت و آمدها
خدایا میخ لج کرده، خدایا راه کج کرده
*شاعر: #حسن_لطفی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 ای تجلیِ نور خدا روی زمین
#واحد_سنگین #فاطمیه
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای تجلیِ / نور خدا / روی زمین
خاک پای تو / تاج سره / روح الامین
ای روحت آیه آیه کوثر و الرحمن
در وصفت نازل شده خط به خط قرآن
مهرِ تو زیباترین بارقهی ایمان
محور کساء / روح انما
جان هَل اَتیٰ / یا فاطمه
حجت خدا / نفْس مصطفی
عشق مرتضی / یا فاطمه
« مددی یا زهرا ام ابیها»
ای حبیبهی / شیر خدا / فاطمه جان
ای وجود تو / کوه حیا / فاطمه جان
مِنَّت میذاری اگه مادرمون باشی
عشق و دنیاو دین و باورمون باشی
سایهی مِهر خدا رو سرمون باشی
ای نبض حیات / ای راه نجات
عالی درجات / یا فاطمه
ای حصن حصین / ای نور یقین
ای نقش نگین / یا فاطمه
« مددی یا زهرا ام ابیها»
افتخار ما / در رکاب تو / نوکریه
حِسِّ تو به ما / یک علاقهی/ مادریه
شیعه با نامت میگیره نفس تازه
تا دعای تو باشه شیعه نمیبازه
دنیای ما رو تنها عشق تو میسازه
ای سِرِّ خدا / ای رمز بقا
ذکر شهدا / یا فاطمه
توو اوج بلاء / اسم تو دَواء
ذکر تو شِفاء / یا فاطمه
« مددی یا زهرا ام ابیها»
*شاعر: #مرتضی_سراوانی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
.
📋 اول نصیحت میکنه
#شور_امام_علی
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اول نصیحت میکنه
دوم نصیحت میکنه
سوم نصیحت میکنه
اگه نشد دست به ذوالفقار میبره
حالا یه حیدر مقابله لشکره
چشم یه لشکر محوِ یَل خیبره
خوارج، میشن دست به دامن باب الحوائج
نهروان، میگن أشهَدُ أَنّ عَلی قهرمان
قهرمان، قهرمان
حیدر، توو یه ساعت دیده شد توو چند مکان
حیدر، کفه دستش نقشهی هفت آسمان
حیدر، سر و میزد توی کسری از زمان
حیدر
« مولانا یا علی حیدر، مولانا یا علی حیدر
مولانا یا علی حیدر، یا حیدر»
توو خواب عبادت میکنه
محراب عبادت میکنه
احزاب عبادت میکنه
تَجَسُّم عبادت خدا حیدره
خدا خدا هست و در صدا حیدره
وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوىٰ حیدره
حق شناس، تو ایوون صحن نجفت عرش خداست
چاره ساز، تویی میشه پیغمبر خاتم سرفراز
سرفراز، سرفراز
حیدر، نیومده مثل تو در کُلّ حجاز
حیدر، مِی انگور ضریح تو مجاز
حیدر، ای تجلّی خدا از هر لحاظ
حیدر
« مولانا یا علی حیدر، مولانا یا علی حیدر
مولانا یا علی حیدر، یا حیدر»
خورشید نِمای حیدره
مهتاب چِشای حیدره
کعبه بنای حیدره
قرآن و دیدم خط به خط مرتضیست
نون لَنا و حقّ وسط مرتضیست
خلاصه اول و آخر فقط مرتضیست
بوتراب، نگاه علی ذرّه رو کرده آفتاب
حقّ مدد، علی کس و کاره دل عالم تا ابد
تا ابد، تا ابد
حیدر، توی هفت آسمونایی راه بلد
حیدر، نسخهی خاکی اَللّٰهُ الصَّمَد
حیدر، من فقط از تو میخوام مولا مدد
حیدر
« مولانا یا علی حیدر، مولانا یا علی حیدر
مولانا یا علی حیدر، یا حیدر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇