eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
1403082202.mp3
24.93M
|⇦من بی تو بی کسم...... وتوسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج‌ محمد رضا طاهری
1733214485732_-2147483648_-212777.ogg
1.06M
(س) ماهِ علی ای اولین فدایی راهِ علی همیشه بودی یار همراه علی خنده ی تو صورت دلخواهِ علی یا فاطمه ۲ مدد یا فاطمه یار علی تا آخرین نفس هوادار علی گره گشا شدی تو از کار علی دست شکسته شد علمدار علی یا فاطمه ۲ مدد یا فاطمه جانِ علی به عشق تو شدم مسلمان علی شکر خدا شدیم سلمان علی مثل تو جان ما به قربان علی یا فاطمه ۲ مدد یا فاطمه ام الحسن نگاهی کن به سفره ی خالی من سینه زنای مجلست باز اومدن چشم امیدشه به تو این سینه زن یا فاطمه ۲ مدد یا فاطمه ام الحسین فقط یه جا رو دوس دارم از عالمین توو حال سینه زنی و این شور و شین پر می زنه دلم تا بین الحرمین یا فاطمه ۲ مدد یا فاطمه ✍ آذر ۱۴٠۳
. |⇦•فاطمیه شده و..... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج ●━━━━━━─────── یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری آه آقای غریبم چقدَر غم داری صاحب مجلس روضه، غم مادر دیدی فاطمیه شده و اشک دمادم داری درد بی مادری ای کاش مداوا میشد بر درِ خانه ی خود بیرق ماتم داری درد دل کن که نگویند غریبی آقا بین این سینه زنان مونس و مَحرم داری؟ دل یعقوبیِ مادر ز فراقت خون است یوسف مصر بقا، قصد سفر هم داری؟ گاه در کوچه و گه کرب و بلا می‌گویی داغ یک پهلو و انگشتر خاتم داری *منم بی مقدمه روضه بخونم..* به قول حضرت آقا یکجا در قرآن کریم میفرماید که: اونم اگه حضرت جبرائیل باشه بازم محل اختلافه، اگر وجود حضرت جبرائیل باشه یکبار فقط بر غیر انبیا نازل شده، اونم وجود حضرت مریمه سلام الله علیها.یکبار فقط، اما درمورد صدیقه ی طاهره میفرمایند: مکرراً جبرائیل مخصوصا این چند روزه شرفیاب میشد محضر زهرای مرضیه، مکرراً.. اومد محضر امام صادق، گفت: آقاجان اعلی علمی که پیش شما هست اون علمی ست که لحظه ی آخر وجود نازنین پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین انشاء فرمودن دیگه درسته؟ علی الظاهر حرفش هم بیراه نیست، اولاً آخرین علمیه که پیغمبر به امیرالمؤمنین داده، یعنی دونِ علوم قبلی نمیتونه باشه، بالاتر از اونهاست، دوماً علمی که فرمود: از هر بابش هزار باب علم باز میشه، امام صادق یه نگاهی کردن بعد فرمودن: بله اون علم در نزد ما هست اما اون علم اعلی علم ما نیست. بعد گفت: آقا پس کدوم علم پیش شماست؟ آقا فرمودن: "عِندَنا مُصحَفُ فاطِمَه" صحیفه ی مادر ما پیش ماست، الهی قربونش بشم، روایت میفرماید: فاطمه ی زهرا می‌گفت و امیرالمؤمنین می‌نوشت. گاهی میومد خونه می‌گفت: فاطمه! امروز هم جبرائیل آمده بود؟ گفت: بله پسرعمو، چی می‌گفت؟ تا وقایع آخرالزمان رو به بی بی فرموده بود، بعد یه روزی امیرالمؤمنین آمد دید فاطمه داره گریه میکنه. فاطمه جان! چرا گریه میکنی خانم؟ گفت: آقا جبرئیل اینجا بود، خوب چی گفته مگه شما اینجوری گریه میکنی؟ فاطمه گریه ات یجوریه؟ یاد اون گریه های روزای اول مون افتادم، با بابات میومدیم خونه میگفتی این بچه در بطن من با من حرف میزنه.. گفت: اتفاقاً پسرعمو امروز ماجرا به کربلا رسیده...جبرائیل به من گفت با حسینم چه میکنن. حالا که حرف پشت در و دیوار شد من یه چند جمله ای بگم بعد بریم کربلا.. مادر ما، مادر ضعیفه ای نبود، آره والله، فرمود: پیغمبر ما قدرت چهل مرد جنگی رو داشت، فاطمه ی زهرا جزو شبیه ترین ها بود خَلقاً و خُلقاً به پیغمبر، وقتی هم مادر ما پشت در آمد، مادر ما ضعیفه نبود..* مادر زنی نبود که بیخود فغان کند پرسش ز در نما، ز چه این سان نوا کند؟ *میخوام بگم نانجیبا چجوری زدین این خانم زمین‌گیر شد؟ من میگم اگه مادر همون پشت در شهید میشد این همه اذیت نمیشد، یجوری زدنش، جلو چشای علی آب شد..* جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد *برا مادر بلند داد بزنید، شاید اون نانجیبا یجوری زدن پشت در تموم بشه، یه نگاه به غربت علی کرد، گفت: خدایا یه چند روز منو نگهدار..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدِّ خم مهتاب شد گریه ها میکرد امت شود بیدار حیف از صدای گریه اش امت فقط بی‌خواب شد پشت در آمد بگوید گوش عالم بشنود ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشید باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد ما نمی‌دانیم، نعلُ السِّیف می‌داند چرا مرتضایم را نبر، فضه مرا دریاب شد نعل السیف چیه؟ بعضیا میگن نانجیب وقتی خواست بزنه شمشیر تو غلاف بود.. یعنی ضربه ها سنگین بود، بعضیا میگن نه، عبارت نعل السیف، رو خودِ غلاف شمشیر یه براده هایی از آهن کار میکردن، میگه هر کاری کردن دیدن دست از علی نمیکشه،.. صدا زد قنفذ برا چی وایستادی؟ یه نگاه کرد صدا زد..مغیره تو برای چی وایستادی؟ به آقای میانجی گفتن آقا بالاخره کی زد؟ اینا نوشتن مغیره بود، اونا نوشتن قنفذ، اونا نوشتن اون یکی ملعون، کی زد بالاخره مادر ما رو؟ میگه دیدن آقای احمدیِ میانَجی بلند بلند گریه میکنه، گفت همینقدر بهت بگم همه با هم زدنش...* ما نمی‌دانیم، نعلُ السِّیف می‌داند چرا مرتضایم را نبر، فضه مرا دریاب شد *اگه کربلا نریم مادر گله میکنه، اگه کربلا نریم نمیشه، کربلا خیلی خبراست، وقتی پشت در اومد..* دود بود و دود بود و دود بود مادری در آتش نمرود بود *برا مادر آروم گریه نکن، اگه گریه ات هم نمیاد آه بکش، بگو آه مادر، "نفَسُ المهمومِ فی ظُلمِنا تسبیح و هَمُّهُ لَنا عِبادَه"، وقتی پشت در آمد، امام مجتبی یه نگاه کرد، دید زینب یجوری داره مادرو نگاه میکنه، امیرالمؤمنین صدا بزنه حسنم زینب، زینبو بغل گرفت برگردوند، حالا بگم؟...* یک نفر در میان گودال و صد نفر میزدند زینب را هر چه او بیشتر نفس میزد بیشتر میزدند زینب را قربون صدا زدنت خیلی بی هوا زدنت حالا روی چادرمه خاک دست و پا زدنت «حسیـــــن..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1_8327126041.mp3
32.34M
|⇦فاطمیه شده و...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی رسولی
912.3K
. چادرت را بتکان روزی ما را بفرست ای که روزی دو عالم همه از چادرت تو یکی بیاد تو این کوچه به مادرم کمک کنه حسین زیر دست و پاست به خواهرم کمک کنه فضه داره با ناله هاش قلبمو از جا میکنه هرکی با هرچی دستشه مادر مارو میزنه . . من شنیدم تو مدینه به زخم دل نمک زدن  دست علی که بسته بود فاطمشو کتک زدن  من نمیگم یکی بیاد دست علی رو وا کنه  یکی بیاد مغیره رو از مادرم جدا کنه  یکی بیاد تو این کوچه به مادرم کمک کنه  اشک حسین و پاک کنه به خواهرم کمک کنه  چشم فلک تا به حالا غریبی اینطور ندیده  چهل تا مرد جنگی و یه مادر قد خمیده  فضه داره با ناله هاش قلبمو از جا میکنه  هرکی با هرچی دستشه مادر مارو میزنه  ---  دنبال حیدر می دوید  از سینه اش خون می چکید  شکر خدا زینب ندید  زینب نگاهش بر در است  در ذکر مادر مادراست  بگرفته او دامان من  زهرای من زهرای من  بودی چراغ خانه ام  تاریک شد کاشانه ام  در بین آن دیوار و در  دادی تو شش ماهه پسر . امشب پرستوی علی از آشیان پر می کشد داغ فراق فاطمه آخر علی را می کشد — اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم یاسم شده چون ارغوان وای از دلم وای از دلم — مادر خوب و مهربون حرفهام و از نگام بخون من التماست می کنم یک شب دیگه پیشم بمون — دختر قهرمان من قدر داداشتو بدون جون تو و جون حسین تا کربلا پیشش بمون ... کسی نبود تو اون کوچه ، خودم آوردمش خونه بمن میون راه میگفت، میادا بابات بدونه کسی نبود تو اون کوچه به مادرم کمک کنه لبی نبود که اعتراض به غاصب فدک کنه دل بی شکیبه بابا غریبه (یافاطمه)۲ آقابجان مادرت آن مادرغم پر
. واویلا مادرم واویلا واویلا مادرم داره میسوزه در نانجیبا شدن حمله ور حتی مسمارم شد شعله ور پشت در شد مادر بی پسر واویلا مادرم واویلا واویلا مادرم پیش چشم ترم شکسته پهلوی مادرم سوخته سر و روی مادرم زخمیه بازوی مادرم واویلا مادرم واویلا واویلا مادرم ناله میزد حسن پیش چشمای گریون من بی حیا مادرم رو نزن آخه زدن نداره یه زن واویلا مادرم واویلا واویلا مادرم خاکی شد چادرش چی آوردن توو کوچه سرش غرقه خونابه شد پیکرش خندیدن به حاله مضطرش واویلا مادرم واویلا واویلا مادرم 👇
. السلام و علی من دفنه و اهل القری نیزه نشین کرب و بلا آقای مظلوم سرجدا کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا لب تشنه کشتنت پامال مرکب ها شد تنت با شمشیرا درهم کردنت غارت شد کهنه پیراهنت کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا زینب با سر دوید با حالی محزون پیشت رسید جای سالم رو جسمت ندید زجه میزد ناله می کشید کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا غوغا شد خیمه ها تازیوونه خوردن بچه ها هتک حرمت شد به عمه ها غارت شد خلخال و معجرا کربلا کربلا کربلا کربلا ای وای از کربلا موندی تنها بین قتلگاه روزگار زینب شد سیاه بعد از تو کارم شد اشک و آه کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا ای وای طعنه ها خندیدن به اشک دخترا غارت شد خلخال و معجرا دیدم اشکاتو روو نیزه ها کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا ای وای از ازدحام مجروح و زخمیه دستوپام واسه ی این داغه گریه هام بردن مارو توو بزم حرام ای وای از خیزرون شد اشک چشمای من روون شد لب و دهنت غرقه خون میزد تورو نامرد بی امون کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا .👇
‍ زمینه ترکی اجرا:حاج مهدی رسولی گتدون سن سیز ئولرم زهرا دای سنسیز من گولمرم زهرا بالا لاریمی گوتورم من مدینه دن گدرم زهرا بو شهریده قالامرم یاراما دوز ویریلار حیدریوه گولولر سنه سیلی ویرانلار (خانم حیالی خانم-خانم وفالی خانم) ای مردم قلب علی خونه حال این روزام پریشونه دیگه بی زهرا میشم امشب اشک چشمام مثل بارونه خانم خونمون رفت با اشک بی امون رفت شبونه روی دشونه ام بانوی بی نشون رفت (خانم حیالی خانم-خانم وفالی خانم) رفتی دست حق نگه دارت سر شدن روزای دشوارت مهمون پیغمبری امشب ما هم میمونیم عزا دارت دل شکسته داریم چشمای خسته داریم خاطره های تلخ از دستای بسته داریم (خانم حیالی خانم-خانم وفالی خانم)
411.2K
بی وفا دنیا آیرلیق بانوای کربلایی ناصر داوری سقین سرا به سبک عجب رسمیه رسم زمانه شعرترکی به سبک عجب رسمیه عجب رسمیدی رسم زمانه عمروللر دونر آخیر خزانه گئدرانسانلار اولاردان فقط بیر آد قالاجاق بیزه نیشانه آمان آیریلق آمان آیریلق اولار دنیاده یامان آیریلق *** آیرلیق سُوزی قلبی یارالار هانی آتالار هانی آنالار گدیبلر الدن،ایتوبلر گُوزدن حسرت قالیبدی یورقون بالالار آمان آیریلق آمان آیریلق اولار دنیاده یامان آیریلق شاعر:فرهاد فکری
|⇦•ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دو سه جمله میخوام مقتل بگم.این از اون مقتلاییه که باید باهاش آروم آروم گریه کرد"یُغشی عَلَیها ساعة بَعدَ ساعة"هی از هوش می رفت هی به هوش می آمد" یُغشی عَلَیها ساعة بَعدَ ساعة فی کل ساعة "دیگه کار به جایی رسید که در هر ساعت بارها به هوش می آمد؛از هوش می رفت"و حینَ تَذکُرُهُ و تذکُرُ ساعاتِ الَّتی کان یَدخُلُ فیها علیها فیَحزَنُ خُزنُها"هی یاد پیغمبر می افتاد،زمانی رو که آن حضرت برآن ها وارد می شد رو به یاد می آورد،وقتی به هوش می آمد"وَ تَنظُرُ اِلَیها الی الحسن و مَرَّةً اِلی الحُسَین"یه نگاه به حسن می انداخت یه نگاه به حسین،" وَ هما بَینَ یَدَیها" این دوتا پسر همه ش کنار مادر بودند؛نمیدونم این رو از خودم میگم؛شاید بعد از شهادت مادر،امام حسن به امام حسین گفته باشند:حسین! برادر! دیدی ما همه اش کنارش بودیم ولی لحظه ای که جان داد ما نبودیم.ما وارد شدیم،گفتیم:اسما !مادر کجاست؟ حجره رو نشون داد رفتیم نگاه کردیم،دیدیم خوابیده پارچه سفیدی روی صورت کشیده بودگفتیم:اسماء! "مایُنیم أمُّنا فی هذه الساعة "مادر ما هیچ وقت این ساعت نمی خوابید.اسماء گفت: "یَاابْنَیْ رَسولِ الله! لَیسَتْ اُمُّکما نائمه"مادر که نخوابیده" قَد فارَقَتِ الدُّنیا"همچین که امام حسن و امام حسین رو نگاه میکرد؛"فَتَقول این ابیکماالذی کان یُکرِکُما" کجاست پیغمبر،کجاست اون پدر شما که شما رو احترام می کرد؟" وَ یَحمِلُکُما مَرّة بَعدَ مَرّة "شما رو روی دوش خودش سوار می کرد" اَینَ ابوکُمَاالَّذی کانَ أشَدَّالنّاس شَفَقَةً علیکما"داشت برا پسراش روضه می خوند..کجاست پیغمبر که از همه بر شما مهربان تر بود.‌‌" فَلایَدَعکما ماشیانِ علی الارض"نمیگذاشت شما روی زمین راه برید همه ا ش شما رو در آغوش می گرفت؛ حالا شما ببینید این دوتا پسربچه چه حالی بهشون دست داد.یک وقت فاطمه زهرا صدا زد:"انا لله و انا الیه راجعون"آیه استرجاع رو خوند..راوی میگه:" وَ قَدْ صَلَّى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام صَلَاةَ الظُّهْرِ"امیرالمومنین نماز ظهر رو در مسجد خوند."وَ أَقْبَلَ يُرِيدُ الْمَنْزِلَ"اراده منزل کرد؛" إِذَا اسْتَقْبَلَتْهُ الْجَوَارِي بَاكِيَاتٍ حَزِينَاتٍ"زن ها،کنیزها گریه می کردند،غصه دار بودند "فَقَالَ لَهُنَّ مَا الْخَبَرُ ؟!امیرالمومنین تا زن ها رو مشاهده کرد؛این ها از کنار بستر زهرا بلند شده بودند. به این ها فرمودند:چی شده؟ چه خبر؟"وَ مَا لِي‏ أَرَاكُنَ‏ مُتَغَيَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَ الصُّوَرِ ؟! "شما چرا رنگاتون پریده؟!" فَقُلْنَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ أَدْرِكْ ابْنَةَ عَمِّكَ الزَّهْرَاءَ..."علی! اگه میخوای یه بار دیگه زهرا رو زنده ببینی،عجله کن!بعد یه حرف زدند،دل علی سوخت "وَ مَا نَظُنُّكَ تُدْرِكُهَا"بعیده بهش زنده برسی...بعیده زنده زهرا رو ببینی " فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُسْرِعاً "آقا با عجله وارد منزل شد..."حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا"تا وارد منزل شد؛" وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا " فاطمه زهرا در بستر افتاده بود"وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالًا"هی از شدت درد به خودش می پیچید.‌یه بار به سمت راست میشد یه بار به سمت چپ." فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ "امیرالمومنین عبا رو از دوش برداشت،"وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ "عمامه از سر برداشت."وَ حَلَّ أَزْرَارَهُ "دکمه های لباسش رو باز کرد." وَ أَقْبَلَ "آمد جلو"حَتَّى أَخَذَ رَأْسَهَا وَ تَرَكَهُ فِي حَجْرِهِ "سر را آرام بلند کرد،به دامان گرفت." وَ نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ..."صدا زد:زهرا " فَلَمْ تُكَلِّمْهُ"جوابشو نداد" فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ"ای دختر پیغمبر!جواب نداد..." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
Shab4Fatemieh2-1402[04].mp3
14.03M
|⇦•ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی..... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج‌میثم‌مطیعی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو ستون استحکام عرشی بانو! این‌گونه بر زمین نیفت‎!‎ برخیز؛ وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد‎. ‎
|⇦•چه زود بین زهرا و... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روایت داره اسماء آب می ریخت؛علی غسل میداد...به بچه هاش گفته بود:آروم گریه کنید،مردم مدینه صدامون رو نشنوند.نمیدونم! شاید بچه هاش آستین به دهن گرفته بودند...بی بی وصیت کرده بود: علی! من رو از روی پیراهن غسل بده." فَاِنّی طاهِره مطهَّرَه..."شروع کرد غسل دادن...بچه هاش نگاه می کردند،گریه می کردند.خدایا هیچ مردی جلوی بچه هاش گریه نکنه...فقط بچه هاش گریه برای اهلبیت رو ببیننند ازش...هیچ مردی جلوی بچه هاش گریه نکنه...یک دفعه دست از غسل کشید.برگشت، زد به دیوار...بلند بلند گریه می کرد. یه جمله ای حاج آقای قرائتی تو روضه ها گفتند... گفتند ای کاش با شمشیر کشته بودنت،اینطور کمتر دلمون می سوخت...اما مجروحت کردند، زجرکشت کردند..."مازالَت بَعدَ ابیها مُعَصَّبَه الرَّاس..."مادرم سردرد داشت،همیشه سرش رو می بست."ناحله الجسم..."مادرم نحیف شد..‌."باکیه العین..."همه اش گریه می کرد.اینقدر آب شد"حتّی صارَت کَالخَیال..."مادرم مثل یک شبهی شد... خودمونیش میدونی یعنی چی؟مادرم مرده متحرک شد..علی! خدا صبرت بده داری این بدن رو غسل میدی..."فَلَمّا هَمَمت أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ "همچینکه می خواستم بندهای کفن رو ببندم،" نادَیتُ یازَینَب! یا امَّ کلثوم! "اول دختراش رو صدا کرد..."یا حسن! یا حسین! هَلُمّوا تَزَوَّدوا مِن اُمِّکُم..‌"بیاید از مادر توشه برگیرید"هذاالفراق واللقاء فی الجنَّه..."شب خداحافظی رسید.دیگه دیدار به بهشت...مگه اول دختراشو صدا نکردچرا اول پسراش دویدند؟خودشون رو روی این بدن مجروح و خسته انداختند،ناله می زدند..."و اِذا بهاتفِِ نودیَ مِن السَّماء"منادی از آسمان ندا در داد:"یا ابالحسن! اِرفَعهُما عَنها" علی پسرات رو بلند کن..."فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ..."علی! فرشته های آسمون دارن گریه می کنند.بچه هاشو با احترام بلند کرد.حسنم دیگه گریه نکن بابا کنارت هست...روی سر حسینش دست کشید...دختراشو در آغوش گرفت،نوازش کرد.این طرف یک مرد تنها ایستاده،چهارتا بچه خردسال کنارش...اون طرف بدن کفن شده آماده هست...یاعلی!بچه هات رو با احترام بلند کردی.چرخ روزگار چرخید...شبها وروزها در پی هم آمد، سال ها گذشت...عصر روز دهم محرم الحرام شد. یه بابای مظلومی رو قطعه قطعه کردند. سیدبن طاووس نوشته:دخترش آمد کنار بدن پاره پاره." ثُمَّ اِنَّ سُکَینَه اِعتُنَقَت جَسَدَالحُسَین" این دختر آمد این بدن پاره پاره رو در آغوش کشید،یه عده جمع شدند گفتند:بی بی خدا بهت صبر بده؟! نه گفتند: بی بی بلند شو! اسبا میان زیر دست و پا لهت می کنند؟ نه ! "فَاجتَمَعَت عِدَّه مِنَ الاعراب "زبون نفهماشون اومدند...بیابونباشون اومدن..."حَتّی جَرّوحا عنه"اینقدر به این دختر لگد زدند...اینقدر بهش اهانت .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
Shab5Fatemieh2-1402[02].mp3
16.67M
|⇦چه زود بین زهرا و...... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج‌میثم‌مطیعی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عمر بلندی نداشت. پیراهن مادرانگی اش جوان از خاک کوچید، ولی در آن مختصر زندگی، به قدر بلندای آفرینش از خود یادگار به جا نهاد.
|⇦•او ناتوان نبود... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفته بود او زنده مانده بود علی را کمک کند اما ز درد بال و پرش را گرفته بود او ناتوان نبود ولی ضربه سخت بود تیزی میخ در پسرش را گرفته بود *مادرمون رشیده بود...مادرم سالم بود...اصلا مریض هم نبود..حاج آقا قرائتی فرمودند: ای کاش با شمشیر شهیدت کرده بودند،مجروحت کردن، مریضت کردن...ذره ذره آبت کردن "حتّی صارَت کالخَیال..."کار به جایی رسید،مادرم مثل مرده متحرک شد...* بعد از هجوم ،فضه به دادش رسیده بود ای خاک بر سرم، کمرش را گرفته بود با رخت های بچه ی نوزاد گریه داشت لابد که ماتمِ پسرش را گرفته بود دیگر صدای نافله هایش نمیرسید وقتی که ناله ها سحرش را گرفته بود یک لحظه سیر چهره ی اولاد خود ندید اشکش امانِ چشمِ ترش را گرفته بود با حرفهاش ریخت دلِ کودکانِ او وقتی بهانه ی پدرش را گرفته بود :سید محمد حسینی *بچه ها دست بلند کنید مادر میخواد دعا کنه...خوشحال شدند...گفتند:ممکن نیست دعای مادرمون قبول نشه...الان غصه هامون تموم میشه...اگه مادر دعا کنه، بابا دیگه مظلوم نمی مونه...اگر مادر دعا کنه خونه ی ما اینقدر ساکت وسرد نمیمونه اگه مادر دعا کنه صدای خنده دوباره خونه ی ما رو پر میکنه،اگه مادر دعا کنه دیگه کسی بعد از پیغمبر ما رو اذیت نمی کنه...یک مرتبه صدا زد:"اللهم عجل وفاتی سریعا..."بچه هاش با یک ناامیدی دستا رو پایین انداختند...مادر نمیخواد بمونه...* اگر می توانی بمانی،بمان عزیزم تو خیلی جوانی،بمان.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
Shab1Fatemieh2-1402[03](1).mp3
8.78M
|⇦ او ناتوان نبود...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج‌میثم مطیعی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حضرت زهرا(س) با دفاع از ولایت نقشه شیطان را باطل کرد.
4_5839279476550145069.mp3
20.7M
‍ ❣﷽❣ 🥀 🥀 اشکم دونه دونه میریزه رو گونه دنیا اینجور حیدر نمی مونه دفنم کن شبونه میرم غریبونه دنیا اینجور حیدر نمی مونه حلالم کن که من رفتم حلالم کن که من خستم حلالم کن که زحمت شد خون تازه روی دستم حلالم کن دارم میرم حلالم کن که دلگیرم حلالم کن جلو چشمِ تو دست به پهلومیگیرم حلالم کن که هرشب با صدا سرفم نخوابیدی حلالم کن علی جانم اگه از من بدی دیدی 🥀 وااا یازهرا وااا یازهرا دل در اضطرابه آرزوم سرابه کاش می دیدم محسن تو گهواره الان خوابه مادرجان کجایی عشقم بود خدایی لالایی می خوندم واسه بچه ام تو تنهایی لالا لالا گل گندم … بخواب از دست این مردم بخواب تو اون شلوغی ها صدای تو دیگه شد گم لالا لالا گل پونه … دیگه رفتی از این خونه اره حسرت به دل موندم نکردم موهاتو شونه تمام دلخوشی مادرا به بودن بچه ست لباسی که برات دوختم هنوز مادر توی بغچه ست 🥀 وااا یازهرا وااا یازهرا میرم اما بی تاب بچه هامو دریاب بزار بالا سرحسین تنهایه کاسه آب لب تشنه نمونه بچه ام نمیتونه روزی رو می بینم تنش رو خاک چه بی جونه پر از زخم و پر از درده تنش بی جونِ و سرده خدایا چی میبینم من سرش رو کی جدا کرده لباسش رو کجا بردند کجا بردند کی آوردند دیدم انگشت با انگشتر بریدن و یه جا بردند بمیرم من برا زینب دارن میرن برا غارت دیگه رخت عزا تن کن میری مادر به اسارت 🥀وااا ثارالله وااا ثارالله 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_6001492488580235493.mp3
11.87M
‍ شعر مادر زمینه_شور حضرت زهرا(ع) اگه مادرداری برکت داری جَنّت داری اگه مادرداری دلبرداری ساغر داری اگه مادرداری وفاداری صفا داری اگه مادرداری درمون داری سامون داری اگه مادررفته یادگاریهاش شده نشونه رنگ زندگی رو به خزونه داغ رفتنش به دل میمونه اگه مادر رفته فضای خونه تاریک و سرده بعد رفتنش بابا پر درده کاشکی یکبارم شده برگرده حالا حرف مادردارا و مادر ندارا این باشه یک صدا فاطمه فاطمه مادرمه مادرمه مادرمه ۴ اگه مادرداری دلدارداری غمخوارداری اگه مادرداری قدرت داری نصرت داری اگه مادرداری مظهرداری گوهرداری اگه مادر داری رحمت داری نعمت داری اگه مادر رفته یاد تصویرش به دل که قابه دیدن جای خالیش عذابه چش بچه هاش براش پرآبه اگه مادر رفته یاد اون روزا بخیر کنارش درد و غصّه برده بود قرارش استجابت دعا مزارش حالا حرف مادردارا و مادر ندارا این باشه یک صدا فاطمه فاطمه مادرمه مادرمه مادرمه
|⇦•او ناتوان نبود... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود از بس که درد دور وبرش را گرفته بود او زنده مانده بود علی را کمک کند اما ز درد بال و پرش را گرفته بود او ناتوان نبود ولی ضربه سخت بود تیزی میخ در پسرش را گرفته بود *مادرمون رشیده بود...مادرم سالم بود...اصلا مریض هم نبود..حاج آقا قرائتی فرمودند: ای کاش با شمشیر شهیدت کرده بودند،مجروحت کردن، مریضت کردن...ذره ذره آبت کردن "حتّی صارَت کالخَیال..."کار به جایی رسید،مادرم مثل مرده متحرک شد...* بعد از هجوم ،فضه به دادش رسیده بود ای خاک بر سرم، کمرش را گرفته بود با رخت های بچه ی نوزاد گریه داشت لابد که ماتمِ پسرش را گرفته بود دیگر صدای نافله هایش نمیرسید وقتی که ناله ها سحرش را گرفته بود یک لحظه سیر چهره ی اولاد خود ندید اشکش امانِ چشمِ ترش را گرفته بود با حرفهاش ریخت دلِ کودکانِ او وقتی بهانه ی پدرش را گرفته بود :سید محمد حسینی *بچه ها دست بلند کنید مادر میخواد دعا کنه...خوشحال شدند...گفتند:ممکن نیست دعای مادرمون قبول نشه...الان غصه هامون تموم میشه...اگه مادر دعا کنه، بابا دیگه مظلوم نمی مونه...اگر مادر دعا کنه خونه ی ما اینقدر ساکت وسرد نمیمونه اگه مادر دعا کنه صدای خنده دوباره خونه ی ما رو پر میکنه،اگه مادر دعا کنه دیگه کسی بعد از پیغمبر ما رو اذیت نمی کنه...یک مرتبه صدا زد:"اللهم عجل وفاتی سریعا..."بچه هاش با یک ناامیدی دستا رو پایین انداختند...مادر نمیخواد بمونه...* اگر می توانی بمانی،بمان عزیزم تو خیلی جوانی،بمان.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅