eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6010155158443398399.mp3
11.53M
گرچه گنه کاریم اما عشق خوی ماست این آیه‌ی تطهیر کارش شست و شوی ماست با این همه جرم و خطا باکی ز محشر نیست عشق علی و آل او تا آبروی است آن روز که مادر ز فرزندش گریزان است زهرا در آن هنگامه گرم جست و جوی ماست چون بچه ی تازه بدنیا آمده پاکیم تا قطره های اشکِ ما آب وضوی ماست تا با علی هستیم و فرزند زهراییم پس نفخه ای از سیب جنت ،عطر و بوی ماست ما جایمان در جنتُ الزهراست وقتی که ایوان طلای شاهِ مردان آرزوی ماست حرف علی شد باز مهمان نجف گشتیم دیدیم که خیل ملک تسبیح گوی ماست حق علی این روزهای آخر شعبان بگذر ز ما ماه مبارک پیش روی ماست لعنت به آن که منصب او را تصاحب کرد روز محشر مغبض حیر، عدوی ماست لعنت به آن که همسرش را پیش چشمش زد این بغض مثل استخوانی در گلوی ماست زهرا زمین افتاد یا حیدر نمیدانم اینجا به بعده روضه ها سِرِ مگوی ماست
👆  هرکه دیدار من سوخته جان می آید.. یار من نیست،پی لقمه نان می آید بین این مردم بد گریه رفیق خوبیست بهر دلداری من اشک روان می آید اینهمه خوبی‌شان کردم و راضی نشدند همه انگار که از من بدشان می اید بین هر جمعیت از دور مشخص هستم حسن آن است که با قد کمان می آید مادرت را وسط کوچه دودستی بزنند در بهار تو‌ همان وقت خزان می آید قاتل مادر من پیش رویم میخندد صبر از صبر عجیبم به فغان می آید تا به امروز ازآن کوچه نگفتم به کسی مگر آن فاجعه راحت به زبان می آید؟! جعده برخیز مرا زهر بده خسته شدم دم افطار شده صوت اذان می اید برو از خانه من ،من که حلالت کردم دارد عباس به اینجا نگران می اید طشت خونین مرا از نظرش دور کنید خواهر سوخته ام‌ سینه زنان می آید اگر امروز حسین آمده دور و بر من پیش او گوشه گودال سنان می آید .......... س: سِپُردَمت به خدا و به ریگهای بیابان سپردمت به غبار به خارهای مغیلان سپردمت به وحوش،به شیرهای درنده به مردمان دهات و به آهوان پریشان به باد گفتم اگر شد مَرتبت بکند که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند مباد اینکه ببیند کسی تو را عریان سپردمت به هر آنکس که بود ، اما تو سپردیم به که رفتی به دلقکان به کنیزان سپردیم به دو صد چشم پست نامحرم به شمر و خولی و اَخنس به حرمله به سنان ........... هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای رو که... شمر نانجیب با خنجر برهنه وارد قتلگاه شد... یه ظریفی میگفت شاید شمر و سنان هم اون لحظه ی وداع بی بی رو دیده بودن که زیر گلوی حسین رو بوسید، لذا قبل از شمر ، سنان وارد قتلگاه شد و اول کاری که کرد ؛ نیزه اش رو توی گودی گلوی حسین فرو کرد.... و بعد هم شمر با خنجر اومد .... 🔸آندم بریدم از زندگی دل 🔸که آمد به مسلخ شمر سیه دل 🔸او می دوید و من می دویدم 🔸او سوی مقتل من سوی قاتل 🔸او می نشست و من می نشستم 🔸او روی سینه من در مقابل 🔸او می کشید و من می کشیدم 🔸او از کمر تیغ من آه باطل سادات منو ببخشید.. امام زمان منو ببخشید... 🔸او می برید و من می بریدم 🔸او از حسین سر من غیر از او دل .
. 💢 مجتبی علیه السلام 🎤کربلایی 📝دین من و دنیام... 🌿🌿 دین من و دنیام و نفس هام حسن آقام روز وشبم و خوابم و رویام حسن آقام اسم تو شده درمون دردام حسن آقام نوکریتو یادم داده بابام حسن آقام ابری و بارونی تو مه و خورشیدی قبل لب وا کردن حاجتا مو میدی تو همون آقایی که یه دفه کلا زندگیت رو یک جا به گدا ها بخشیدی فیض مستجاب حب تو ثواب بغض تو عذاب سیدالشباب فاتح الکتاب اسم تو شراب یبن بوتراب سید الشباب یا حسن یا مولا 🌿🌿 من رأیت بینوا تو شاهی یه نگاهی شاها نظری گاهی به گاهی یه نگاهی تو آن که دهی نان به سگ و دل به جزامی من کلب جزامی سر راهی یه نگاهی من یه خونه زاد و تو یه آقا زاده اسم تو میارم باورت دلشاده یه نگاهی حرفی تشری دشنامی به گدایی که به دست و پات افتاده یا کریم و رب عشق منتخب مظهر الادب سید العرب مجتبی لقب فاطمی جذب حیدری نسب سید العرب یا حسن یا مولا در جود و کرم از همه برتر یبن الحیدر در معرکه از همه جلو تر یبن الحیدر پشت سرت از نفس میفته ملک موت میفته تو درد سر یه لشگر یبن الحیدر حسن اومد میدون لشگری در حال هر که آمد قبلش فاتحش را خوانده کف میدان پر شد از کلاه خود و سر از تمام لشگر فقط آن زن مانده شاه بی بدل عشقم از عزل خمره ی عسل ایها الحسن پهلوون و یل تیغ تو عجل فاتح جمل ایها الحسن 👇
. انس با قرآن ؛ یکی از هزاران مزایای است. من خودم قرآن رو در ماه مبارک رمضان یاد گرفتم. زمان جنگ بود و اخوی ما حاج رضا یعقوبیان مدام جبهه بود( حالا یا برای احداث سایت های پدافندی و لجستیکی بعنوان کادرِ نیروی هوایی و یا بصورت بسیجی ) لذا من که دانش آموز بودم، میرفتم منزل ایشان ،چون ۳ تا بچه ی کوچیک داشت و خلاصه ماه رمضان را در جلسات استاد میرموسایی که حافظ قرآن و کادر نیروی هوایی بود ، شرکت کردم و تجوید رو یاد گرفتم ، حاج رضا هم زمان مرخصی در جلسات قرآنی شرکت میکرد. سال حدود ۸۵ توی محلمون یک مکان ثابت برای هیئتمون خریدیم و اولین ماه رمضان را هر شب جلسه ی قرآنی و ترتیل خوانی برقرار کردیم و چقدر پرمحتوا بود . چون خیلی از دوستانمون که کم سواد هم بودند، بعد از رمضان ،راحت و روان قرآن رو تلاوت میکردند و البته خود من هم چون میخواستم یه تفسیر مختصر از هر جزء بگم، مجبور بودم برم المیزان و دیگر تفاسیر رو مطالعه کنم. افسوس که اون برنامه ی هرشبی و البته قرآنی، فقط همان سال اول بود و بعد از ان ، جلسات مناسیتی و هفتگی برگزار شد. خدا کنه همه ی ما خودمون رو در معرضِ نسیم قرآنی در این ماه قرار بدیم. ان شاءالله .
. الهی بنده ای آلوده هستم به دریای عطایت دیده بستم به کار من گره خورده خدایا سیه رویم دلم مرده خدایا ز طوفان گنه رفت حاصل من شکسته کشتی ام ای ساحل من به سویت آمدم با رو سیاهی تو براین رو سیه، بنما نگاهی ز تو ممنونم ای بحر کرامت مرا خواندی ،در این ماه ضیافت ز لطف بی کرانت من چه گویم گشودی بار دیگر در به رویم نجاتم داده ای در هر تلاطم تو خوبم جلوه دادی ، بین مردم مرا در بین خلق، رسوا نکردی تو با من تاکنون، بد تا نکردی گنه کردم،  ولی اصرار کردم تو بخشیدی ،ولی تکرار کردم اگر دیر آمدم تقصیر دارم به پایم از گنه، زنجیر دارم مرا از جام عفوت شستشو کن همانند گلی خوش رنگ و بو کن بریز از بهر توبه آب رویم مریزی ، بارالها ، آبرویم یقیین دارم که عبدی بی وفایم گنهکارم ببخش جرم خطایم ببخش یارب مرا حق ولیت به جان فاطمه جان علیت ببخش این بنده ی در شور و شینت ببخش ، یارب مرا ، جان حسینت مرا از خار و خس یا رب رها کن مرا سرمست جام مجتبی کن بده بر من خدایا جام شهدی تو بگذر از خطایم جان مهدی نگاهی از کرم ، بر این دلم کن تو آباد ، این خرابه ،منزلم کن ✍ .
‍ . آخر ساله نمی‌دونم راضی شدی ازم یا نه؟ آخر ساله نمی‌دونم اونیکه میخای شدم یا نه؟ آخر ساله کل سالم رو زیر پرچمت بودم آخر ساله کاشکی  سال تحویل و توو حرمت بودم من خطا رفتم و تو به روم نیاوردی قربونت برم همیشه غصه مو خوردی بعضی موقع ها که راهو اشتباه رفتم دستم و گرفتی و توو روضه آوردی دل و دلدارم ، اباعبدالله رفیق و یارم ، اباعبدالله تویی غمخوارم، اباعبدالله «اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله » آخر ساله دل خوشم هر لحظه به نوکریت آقام آخر ساله روزیه کرب و بلامو از خودت میخام آخر ساله حال و روزم خیلی بده گرفتارم آخر ساله آرزوی کربلا رو توو دلم دارم دیدن کرب و بلا توو خواب و رویامه عکس گنبد و ضریحت جلو چشمامه منو یادت نره اربعین ساله بعد بخدا که حرمت تموم دنیامه کس و کار من ، اباعبدالله هوادار من ، اباعبدالله خریدار من ، اباعبدالله «اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله »
. "از من مرا بگیر و خودت را به من بده" یک تذکره به حرمت زهرا به من بده هنگام گریه بر تو به کم قانعم نکن برگیر این دو چشمه دو دریا به من بده آنطور که مرا به حرم جای داده ای در روز حشر پیش خودت جا به من بده با یک برات حال مرا روبه راه کن با یک نگاه خیر دو دنیا به من بده شب زنده داری است و شب جمعه های تو پای ضریح فرصت احیا به من بده از بندگی هر که به جز تو بریده ام "عبدالحسین" را تو به القاب من بده زینب به ناله گفت کمین کرده ساربان انگشتر عقیق خودت را به من بده خنجر گرفت بوسه پیاپی ز حنجرت یک بوسه هم بیا و حسینا به من بده ✍ .
. رسید عطر مناجات و گَردِ غم رفته به شوق بخشش یارم چنین دلم رفته یقین که اشک پشیمانی اش زیاد شود هر آن کسی که به قربان دوست کم رفته امان از این لبِ از فیض توبه جا مانده امان از این دلِ در خواب دم به دم رفته: خدا که هست! چرا رفته در پی خلقش صمد که هست! چرا در پی صنم رفته گناه کرده ام و قلب من شده تاریک گناه کرده ام و نور صورتم رفته نظیر ماه مبارک کجا کنم پیدا! درنگ اگر کنم این وقت مغتنم رفته زمان پاک شدن شد، تمامی اسباب برای توبه مهیاست، روی هم رفته! حسین گفتم و راهم دوباره شد هموار بس است هر چه دلم بین پیچ و خم رفته دوباره با منِ هجران کشیده همدرد است هر عاشقی که شب جمعه ای حرم رفته ۱۴۰۲ .
. ای مرا دلبر و دلدار! اَجرنا مِنْ نار آمده عبد خطاکار!اجرنا من نار تا که گردیم سبک بال الهی العفو تا که باشیم سبک بار! اجرنا من نار مُذعناً معترفا آمده ام!در وا کن بدم و می کنم اقرار!اجرنا من نار با بدی ها شده ام طرد!اغثنا یارب با گناهان شده ام خار!اجرنا من نار با کلاف دل بی طاقت و بی سامانم آمدم بر سر بازار!اجرنا من نار راه کج گرچه مرا دور ز درگاهت کرد حال برگشته ام ای یار!اجرنا من نار شد شب سیزدهم یاد نجف افتادم به علی حیدر کرار! اجرنا من نار به سحرهای حرم انس گرفتم یعنی: به دم قدسی زوار! اجرنا من نار به همان مادر مظلومه و تنهایی که ماند بین در و دیوار! اجرنا من نار به سرشکی که روان گشت ز چشمانم با روضه ی داغی مسمار! اجرنا من نار به غم شام غریبان اباعبدالله که حرم گشت شرر بار!اجرنا من نار به همان طفل سه ساله که پس از غارت شد وسط شعله گرفتار! اجرنا من نار ✍ .
. ... به پرده پوشی ات ای مهربان ادامه بده به دلنوازیِ دلخستگان ادامه بده به نارفیقی این روزگار محکومم به دستگیری این ناتوان ادامه بده اگر چه شهره به کفران نعمتیم اما به رزق دادن دستانمان ادامه بده همیشه هرچه که می خواستم به من دادی بدون منّتِ از این و آن! ادامه بده... امید هست که در را به روت بگشایند دلا به پشت همین در بمان ادامه بده به این طریق گدایی ات فخر کن حتی... شنیدی از همه زخم زبان ادامه بده علی و آل علی شافع تو می گردند به نوکری همین خاندان ادامه بده و چرخ پیر به زانو درآر و شعرت را ز گرمی نفس یک جوان ادامه بده نگو به او علی اکبر بگو خود حیدر که تکیه کرده به او آسمان ادامه بده ... فدای قامت رعنای تو قدم بردار... مقابل پدرت بی امان ادامه بده فدای صوت دل آرام و دلربات علی بگو دوباره برایم اذان ادامه بده بزن به لشکر و با شور ذوالفقار بجنگ به سر زدن ز تن مشرکان ادامه بده و با تویی که تمام وجود بابایی بناست من بشوم امتحان ادامه بده فقطعوه! تنی آه اربا اربا شد سکوت کن!دگر ای روضه خوان ادامه نده... ✍ .
. ماه رمضان: بس است خواب گران، دیده باز کن ای دل خدا خدا کن و راز و نیاز کن ای دل به اشک دیده چو اسپند روی آتش باش مباش ساکت و سوز و گداز کن ای دل کریم قصد عقوبت به راحتی نکند به قصد توبه تو دستی دراز کن ای دل خود تو باعث رسوایی ات شدی یکبار قصورهای خودت را لحاظ کن ای دل خلاف روی خلاف و گناه روی گناه بیا کمی به خودت اعتراض کن ای دل! ولی همین که در این نیمه های شب اینجا نشسته ای به همه خلق ناز کن ای دل برای کرب و بلا رفتن از امام رؤوف بخواه تذکره! کسب جواز کن ای دل سپس شبیه عقیله! کنار قربانگاه تو نیز روی به سوی حجاز کن ای دل: بگو که یا نبی الله کربلا غوغاست تن حسین به خاک و سرش روی نی هاست محمدحسین مهدی پناه✍ .
. گنهکارم!گرفتارم! پریشانم!پشیمانم تو می دانی! نه سر مانده! نه سامانم! پشیمانم قبول است این که بد کردم،خزانم خسته ام زردم کویرم تشنه ام دردم،بیابانم پشیمانم اگر گردن کشی کردم،همه بود از سرِ جهلم کنون بنگر شبیهِ بید لرزانم پشیمانم از اینکه زیر قولم می زنم باید ببخشی تو از این که پای عهد خود نمی مانم پشیمانم شنیدم شرط توبه نم نم اشک است پس امشب شهادت می دهد باران چشمانم پشیمانم قسم به رقة جلدی، ندارم طاقت دوزح میان آتش قهرت نسوزانم پشیمانم همه فخرم در این عالم همین باشد “که میگوید: از اینکه رعیت و مسکین سلطانم پشیمانم؟” “به خاطرخواهی ام یارب، گناهم را ببخش امشب که من عمری غلام شاه عطشانم”پشیمانم گریز روضه جانسوز است، سکینه با خودش می گفت: از اینکه مشک دادم به عمو جانم پشیمانم... ✍ .
. ... تشنه به جز کرانه ی دریا کجا رود بنده به غیر خانه ی مولا کجا رود رانده شده است از همه جا! بینوا شده یا رب بگو که عبد تو حالا کجا رود در را به روی این دل غمدیده باز کن باید صدای ناله ی من تا کجا رود؟ جز درگه تو پای ارادت کجا نهم جز دامن تو دست تمنا کجا رود باید قدم گرفت پیِ ردّ پای دوست مجنون سوال کرد که لیلا کجا رود... خلوت نشین دردم و شب زنده دار اشک دل جز حرم به نیّت احیا کجا رود آقای طوس گفته فقط گریه بر حسین جز کربلا بگو که دل ما کجا رود ... “ای خفته خوش به بستر خون دیده باز کن” بی تو بگو که زینب تنها کجا رود؟ جا مانده است کودک او پشت خیمه ها حالا رباب با غم لالا... کجا رود .
. شمیم عفو خدا بر مشام می آید برای زخم گناه التیام می آید اگر چه بندگی ام ناقص است و ناچیز است ز سوی حضرت حق فیض عام می آید بخواه هر چه که خواهی از آستان کریم دوباره مرغ اجابت به بام می آید ملائکه همه چشم انتظار ما بودند ز عرش و فرش طنین سلام می آید اگرچه طعمه شیطان برای مومن هست اگرچه نفس به همراه دام می آید... بناست پاک شود نامه ی گناهانم اگر که از منِ شرمنده نام می آید شدم غریب در این قعرِ چاه تنهایی برس به داد خدایا! صِدام می آید؟... چه روشن است دل من در این شب تاریک برات رفتن تا کربلام می آید و تا دوباره بگرییم از غمی جانکاه گریز مرثیه از سمت شام می آید گرسنه است به ویرانه دختری اما ز خانه ها همه بوی طعام می آید... محمدحسین مهدی پناه✍ .
مناجات مرحوم ژولیده نیشابوری یا رب به ما تو قدرت ترک خطا بده توفیق بندگی بدون ریا بده از بحر بی کرانه الطاف خویشتن بر آنچه لایقیم به ما ای خدا بده از ما بگیر کینه و کبر و حسد ولی بر ما صفای باطن و صدق و صفا بده ما مجرم و تو مجری دیوان کیفری حکم برائت گنه ما به ما بده ما بنده ایم ذات تو بخشنده و رحیم از خوان نعمتت نعمتی بر گدا بده خون شد زهجر کربُ و بلا قلب شیعیان بر دست ما تو تذکرۀ کربلا بده گوید به طعنه خصم که مهدیتان کجاست لطفی نما و مهدی ما را به ما بده ژولیده عاشق است ولی عاشق حسین یا رب مریض عشق و صفا را شفا بده
راز و نیاز مرحوم حاج عبداله رضایی (غمکش) خدایا غرق در بحر گناهم فقیر و مستمند و روسیاهم تهی دستم کرم کن بارالها ز لطف و رحمت تو چاره خواهم پناه جملۀ مخلوق هستی نباشد مهر تو گر، بی پناهم تو آگاهی تو ستّارالعیوبی مرا شرمنده کرده اشتباهم تو راهم را به مقصد می رسانی خدایا بنده ای گم کرده راهم اگر تو رهنمای من نباشی یقین افتاده اندر قعر چاهم مرا از محنت عالم رها کن پریشان از فغان و اشک و آهم نگاهت چاره ساز عالمین است کریمانه دوباره کن نگاهم پشیمانم پشیمانم پشیمان بود اشک روان یارب گواهم ز جرمم در گذر جان حسینت خدایا غرق در بحر گناهم
گفتگوی بنده گناهکار با حضرت حق حاج غلامرضا سازگار سوال بنده گناهکار : باز روگرداندم از تو، باز رو دادی به من با همه بی‌آبرویی آبرو دادی به من شرم می‌کردم دگر در محضرت لب واکنم باز می‌بینم مجال گفت‌وگو دادی به من قطره‌ای بودم، به بحرم متصل کردی ز لطف جرعه‌ای می‌خواستم، دیدم سبو دادی به من خاک بودم، آدمم کردی به دست رحمتت خار بودم، بهتر از گل رنگ و بو دادی به من چشم خشکم بود خالی، رویم از عصیان سیاه اشک بخشیدی و آبِ شست‌وشو دادی به من از ولادت آرزوی سوز و شوری داشتم بیشتر از آنچه کردم آرزو، دادی به من گر نشد قسمت که در خون گلو غسلی کنم از سرشک دیدگان، آب وضو دادی به من همچو شمعم قطره‌قطره آب کردی، سوختی در دل شب گریۀ بی‌های و هو دادی به من با غبار راه زوارِ «علی» شستی مرا، در حقیقت آبرو از خاک او دادی به من تا کنی سیراب، «میثم»را ز جام رحمتت، آب شیرین از سبوی «تفلحوا»دادی به من جواب حضرت باریتعالی : چه بهتر است ببخشم به لطف و احسانم چگونه جسم ضعیف تو را بسوزانم؟ اگر تو خالق خود را خدا نمی‌دانی منم خدا و تو را عبد خویش می‌دانم شرار قهر مرا آب بحر، کافی نیست مگر ز اشک تو آبی بر آن بیفشانم تو غافلی و مرا لحظه‌ای نمی‌خوانی بیا منم که تو را سوی خویش می‌خوانم هزاربار شدم از تو خشمگین امّا تو کیستی که ز تو انتقام بستانم؟ به عزتم قسم ار سوی من بیایی باز تو را ز لطف در آغوش خویش بنشانم ز بس که اشک تو را دوست دارم، از رحمت بلا دهم که تو را لحظه‌ای بگریانم هزاربار گنه کرده‌ای بیا یک‌بار بگو:اله من العفو من پشیمانم ز سال‌ها گنهت بگذرم به یک العفو ببخشم و به تو ثابت کنم که رحمانم اگرچه از همه آلوده‌تر بوَد «میثم» به ذات اقدسم او را ز در نمی‌رانم
به نام خدا محوریت این سروده با الهام از دعای خاص می باشد "" "" "" "" "" "" در این روز پر از نعمت خدایا بکن تو؛ سربلند و سر فرازم مکن دمساز مرا با کج مداران عنایت کن تو را خشنود سازم نباشم لحظه ای یارب هراسان به خشم خویشتن اصلا نبازم ندارم بر سر خود شور دیگر سراسر طالب راز و نیازم من امروز دل به الطاف تو بستم چرا چون با شما کوک است سازم تو را دارم ندارم غصه و غم در این دنیا خدایا بی نیازم بکش دست نوازش برسر من بکن یا رب طهیر و پاکبازم بده توفیق با قرآن باشم نباشم آنی غافل از نمازم منم فاخر کنم فخر و مباهات کز الطاف شما من نغمه سازم مسلم فرتوت گلهین التماس دعا °°°♧🌿🌼🌿♧°°°
4_5954312749575048168.mp3
4.52M
‍ علی شیر خدا را یاد کردم دل؛ از من بُــــرد و روی، از من نَهان کرد وای ،خدا را با که این بازی تَــــوان کرد؟ کجا گویم که با این درد جانســــوز؟! طبیبم قــــــصدِ جان ما تَوان کرد (برآن سان ســــوخت)۲ چون شَــــمعم که بَر من صراحی گریه و بربــــــط فغان کرد سر کـــــوه بلند فریـاد کـردم (علی شـــــیرِ خدا را یاد کردم)۲ علی شیر خدا یـــــا شاهِ مردان (دل ناشاد ما را شــــــاد گَـردان)۲ (بیا که بریم به مزار ملامـــــمد جان مَزار مـولا علـی؛ آن شــــــاهِ مَردان)۲ علی شـــــیر خدا؛ دَردم دَوا کن (منـاجـاتِ مـــــرا، پیشِ خـدا کن)۲ چراغِ آســــــمون؛ نذرِ دلِ تــو (به هر جا عاشــــــقِ؛ دَردش دوا کن)۲ (بیا که بریم به مزار ملا ممـــــــدجان مزار مـــــولا علـی؛ آن شـاهِ مردان)۲ نظرگاه چون رویـــــم با هم نگارا (بگیریم دامن شیر خدا را)۲ بگرییم تا خدا رحمش بیاید (نهیم بر چشـــــــمِ خود قفلِ طـلا را)۲ (بیا که بریم به مـــــزار ملا ممدجان مزار مـولا علـی، آن شـــــاهِ مردان)... سبک با اجرای دکتر محمد اصفهانی 👆👆
4_5924553874663804066.mp3
2.49M
‍ مناجات با خدا ویژۀ ماهِ مبارکِ رمضان و وداع با ماه شعبان المعظم به امید شفایِ همۀ مریضان تو باز مرا خوانده‎ ای اما نگرانم از فیضِ مناجاتِ سحر باز بمانم من چند صباحی ا‎ست که در غفلتِ محضم بیدار کن ای دوست از این خوابِ گرانم شعبان و رجب را به بطالت گذراندم با دستِ تهی راهی شهر الرمضانم این فکر که از چشم تو یک روز بیفتم دردی ا‎ست که مثل خوره اُفتاده به جانم *اَللَّهُمَّ لا تُبَدِّلِ اسْمي وَ لا تُغَيِّرْ جِسْمي، وَ لا تُجْهِدْ بَلائي، وَ لا تُشْمِتْ بي اَعْدائي .. ان شالله تو شبایِ ماه رمضان بتونم باهات خوب حرف بزنم ...* توفیق بده تا که در این ماه مبارک جز ذکر تو چیزی نشود ورد زبانم سوگند به قرآنِ سر نیزه الهی هر شب به سر سفرۀ‎ قرآن بنشانم بگذار که با یاد لب تشنه‎ آن شاه در بینِ مناجات کمی روضه بخوانم بَرد است و سلام است به من آتشِ دوزخ چون سوخته دل از غم آن سوخته جانم من آرزویم کربُبَلا در شبِ قدر است بگذار خودم را به ضریحش برسانم با یاد تن بی ‎رمقش موقع مغرب خوب است که از کف برود تاب و توانم سبک بانوای حاج منصور ارضی👆👆
مداحی آنلاین - خودم میدونم که یه ساله ازم خبری نیست - کرمانشاهی.mp3
3.68M
🌙 🍃خودم میدونم 🍃که یه ساله ازم خبری نیست 🎙 خودم میدونم که یه ساله ازم خبری نیست خودت میدونی چیزی سخت تر از این در به دری نیست من گم شدم اینجا یه نگاهی به دلم میکنی یا نه من دلم گرفته مثل قبلا لغلم میکنی یا نه شنیدم دلشکسته ها رو بیشتر محل میذاری یه کاری کردی برگردم پیش تو من فراری با بیقراری با گریه زاری حالا که اومدم نگی دوستم نداری روم زیاد شده ولی باز بهت رو زدم نا امیدم نکن آخه با امید اومدم الهی العفو ...
. |⇦•وصل برخوبان رسید... ومناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان اجرا شده رمضان ۱۴۰۲به نفسِ استادحاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ.. لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ.. أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو الْحَیُّ الْقَیُّومُ، الرَّحْمنُ الرَّحیمُ، بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ، مِنْ جِمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی و إِسْرافی عَلی نَفْسی وَ أَتُوبُ إِلَیْه...اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ...وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ...الهی العفو..." وصل بر خوبان رسید آه !گرفتاری به ما و میرسید ای کاش گاهی وقت دیداری به ما مال بد را بیخِ ریش صاحبش انداختن کی می اندازد نگاهش را خریداری به ما دلبری گداها دل شکستن بوده است تا بیفتد نیمه ی شب، راهِ دلداری به ما عیبِ چشمِ پر خطا را اشک ما پوشانده است چون گنه کاریم می آید فقط زاری به ما هر طرف رفتیم اما مجلست کم آمدیم خب کم آورده‌ایم آقا جان بده یاری به ما سفره را انداختی ما زیر و رویش کرده ایم یوسف زهرا ! نداری پس چرا کاری به ما ای که خونِ چشمت از پروندهٔ سنگین ماست بی وفا هستیم اما تو وفاداری به ما آبروی رفته ی ما را بده دست علی از نجف مولا توجه کرده مقداری هر غروبی یاد آن ارباب عطشان کرده‌ایم زَهر شد از غربتش انگار افطاری به ما آخرش با نوکری و خاک بوسی دَرش میرساند دختر او تاج درباری به ما آن سه ساله درد پهلو را تحمل کرد و گفت: کی رسانده چکمه های زجر آزاری به ما نه کسی آتش زده پشت درِ ویرانه را نه هجوم آورده میخ از کنج دیواری به ما این سحر مویی ندارم که ببافم پیشِ تو خورده چنگ مردمان کوچه بازاری *بابا دیگه موی سری ندارم برات شونه کنم ببافم ......* من سه سالم هست اما چون زن صد ساله ام میدونی بابا نه برای ضربات بدنی طعنه های بد زدن این بار بسیاری به ما *به حق این سه ساله رقیه خانم وبابای عزیزش الهی العفو،الهی العفو...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇