eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
490.9K
▪️نوحه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام ای غریب مدینه سوزم از غصه هایت میزنم هر شب و روز از محبت صدایت من گدای تو هستم در کنارت نشستم(۲) واغریبا غریبا(۳) بین کوچه شنیدم شاهد مادری تو حافظ جان مادرحافظ معجری تو از جگر ناله داری سر به زانو گذاری(۲) واغریبا غریبا(۳) زهر کین تا شرر زد بر تن خسته تو میرسد بر دوعالم آه پیوسته تو پیکرت غرق خون شد این کفن لاله‌گون شد(۲) واغریبا غریبا(۳) تسلیت گویم امشب من به ابن الکریمم بر ولی نعمت خود شاه عبدالعظیمم غرق در عزتم کن کربلا قسمتم کن واغریبا غریبا(۳) با نوای مداح اهل بیت🎧 درویشی🎤
نوحه امام مجتبی ع ای نور چشم،زهرای اطهر مولی تو هستی،سبط پیمبر تویی از تبار ختم رسولان می درخشی تو چون خورشید تابان یا حسن یا حسن مظلوم حسن جان کریم آل،محمدی تو بین همه خلق،سرآمدی تو یا حسن جان کریم ابن کریمی چون نبی صاحب خلق عظیمی یا حسن یا حسن مظلوم حسن جان در صبر و ایثار،مولی عجیبی در خانه ی خود،مولی غریبی همسر بی وفا شد قاتل تو زد شرر زهر کین بر حاصل تو یا حسن یا حسن مظلوم حسن جان از ظلم و کینه،جان تو بر لب آمد کنارت،غمدیده زینب بر سر و سینه می زد نور عینت سوزد و نالد و گرید حسینت یا حسن یا حسن مظلوم حسن جان حسین زهرا،آمد کنارت با ناله و اشک،شد بی قرارت شده همناله با زینب کبری ذکر لب های او گشته واویلا یا حسن یا حسن مظلوم حسن جان از ظلم و کینه،افتادی از پا رفتی تو مولی،به سوی عقبی خواهرت ز داغت غرق محن شد به دست حسین پیکرت کفن شد یا حسن یا حسن مظلوم حسن جان داغ پیمبر، گردیده تازه در روز گشتی،تشییع جنازه تن و تابوت تو بر دوش یاران به دست دشمنان شد تیر باران یا حسن یا حسن مظلوم حسن جان ✍ حاج رضا یعقوبیان
معجزه امام رضا علیهم السلام سلام بر آن کسی که به اهل و عیال خود دستور داد تا قبل از شهادتش برای او گریه کنند بر من رسیده لطف بی‌پایانت ای رضا سوزم به روز و شبم ز هجرانت ای رضا با این امید که شفاعتم کنی به محشر دارم دو دست خویش به دامانت ای رضا صیادی بوده در زمان امام رضا علیه السلام دینی و اعتقادی نبود زیاد اما خانمی داشته مذهبی و ایمانی از این خانوم بچه‌ای داشته فلج بوده می‌رفته صیادی کارش صید بود صید آهو صید پرندگان یه روزی از روزای صیدش آهویی رو دید به دنبال آهو دوید آهوکه بچه داشت هراسان شد و دوید صیاد هم در پی ش به سرعت روان شد وقتی که به آهو رسید همزمان مولایمان امام رضا هم رسید آهو خود را به امام رضا نزدیک کرد مرد هم نزدیک‌تر رفت و به امام که نشناختش گفت این صید من است اجازه نمی‌دهم بگیریش مال من است آهو رو به امام رضا علیهم السلام کرد و گفت مولا جان بچه‌هایم منتظر منن می‌شود ضمانت منو بکنی مولا مبلغی پول به صیاد داد و گفت این را بگیر و آهو را رها کن که او بچه دارد بچه‌هایش منتظرند مرد گفت من فقط این آهو را می‌خواهم مولا مبلغی پول را اضافه کردو به آن مرد داد و گفت در ازای این مقدار پول چی حاضری آهو را آزاد کنی گفت نه آهو، آهو دوباره به امام عرضه داشت آقا جان مولا جان ن می‌روم و با بچه‌هایم برمی‌گردم که آنها را طعمه شدن حیوانات نجات بدهم و هم به قولی که شما از طرف من داده‌اید عمل کنم صیاد نیشخندی زد و گفت از کی آهو حرف می‌زند و من که چیزی نشنیدم اما چون تو ضمانت کردی باشد اگر نیامد باید آهویی برای من صید کنی آهو دوان دوان رفت تا بچه‌هایش رابیاورد صیاد به امام گفت تا آهو برگردد به خانه ما برویم که زن و فرزندم منتظرند امام و صیاد به خانه صیاد رفتند طولی نکشید آهو با بچه‌هاش برگشت وقتی صیاد آهو را دید به امام فرمود تو کی هستی که حرف آهو را فهمیدی و راست گفتی اکنون ی‌خواهم کاری برایم کنی من بچه فلجی در خانه دارم که حتی قادر نیست روی پایش بایستد اگر او را هم ضمانت کنی و شفا دهی این آهو را آزاد می‌کنم مولا گفت فرزندت را بیاور صیاد زنش را صدا زد و گفت بچه را بیاور بیرون زن بچه فلجش را بغل کرده و به حیاط آمد تا چشمش به امام رضا افتاد ناخودآگاه گریه افتاد صیاد بچه را از دست زن گرفت و پیش امام رضا آورد مولا دستی به پاهای بچه کشید و گفت به اذن خدا راه برو و در همان حال آن پسر بچه سرحال و قبراق به راه افتاد صیاد که این منظره را دید خود را به دست و پای امام انداخت و گفت من این آهو را به تو می‌بخشم و آزادش می‌کنم ای که از آهو ضمانت کرده ای روز حشر از ما حمایت میکنی 😭 ✍ طاهره سادات
. جز ظهور تو دعایی من ندارم جمعه ها انتظارت می کشم تنها نگارم، جمعه ها با زمستان ِ بدون تو گذشته عمر من چشم بر راهم بیایی ای بهارم جمعه ها ای قرار قلب عالم بی قرارم؛ بی قرار ندبه می خوانم شده تنها قرارم جمعه ها کم دعا بهر ظهورت کرده ام آقا ببخش وای از من که فقط در فکر یارم جمعه ها وصف شش روز ِتمام هفته هایم غفلت است گشته تنها لحظه های انتظارم جمعه ها پیش زهرا مادرت شرمنده ام، بی اعتبار شد دعا بهر ظهورت؛ اعتبارم،جمعه ها روضه می خوانم، تضرّع میکنم آقا بیا نیست آرامش برای قلب زارم جمعه ها آخر ِهر هفته ی عمرم شده اندوه و درد تا به کی در حسرت رویت ببارم جمعه ها یوسف زیبای زهرا کی میایی؟ العجل آرزویی جز وصال تو ندارم جمعه ها ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. صلوات الله علیه ▫️▪️▪️▫️ بند اول: ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم * میرسه از این حدیث این مفهوم یعنی پیغمبر ما شهیده * ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم مگه میشه از شهادت محروم؟! اون که دنیا مثلشو ندیده کسی که صدر عقاید تموم شهداست صاحب باب شهادت و امیر انبیاست نمیشه جا بمونه اسمش از این فیض عظیم وقتی سالار شهیدان پسرش، خون خداست بدعت نمیشه پای اعتقاد دیگه، وحدت نمیشه شیعه ی علی که بی غیرت نمیشه اَشْهَدُ اَنَّ الرّسول ماتَ شهیدا بند دوم: ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم اگه فرموده امام معصوم یعنی که پیمبرو آزردن ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم میشه از شرح روایت معلوم چه بلایی به سرش آوردن غریب اونه که تو خونش ببینه درد و مِحَن جای دارو و دوا بهش یه جام زهر بِدن غم و غصه های شیعه تازه میشه وقتی که گریز روضه ی غربتش میشه امام حسن صحبت نداره فوت عادی نبی صحت نداره قاتلش هم جایی توو جنت نداره اَشْهَدُ اَنَّ الرّسول ماتَ شهیدا بند سوم: ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم فرموده خود نبی مظلوم قدر من کسی ندیده آزار * ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم کشته شد پیمبر آروم آروم با سلاح کینه روزی صد بار این حقیقت مثه روز برای ماها روشنه اگه رحلت و وفات روی زبون دشمنه میخواد حتی شده با تغییر یک واژه و لفظ مُهر پاکی رو‌ گناه اون دوتا زن، بزنه راحت نمیگه شیعه واژه هاشو بی دقت نمیگه از روی رسم و روی عادت نمیگه اَشْهَدُ اَنَّ الرّسول ماتَ شهیدا شعر و ملودی:                    🚩* الإمامُ الحسنُ عليه السلام: لقد حَدَّثَني حَبِيبي جَدّي رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أنّ الأمرَ يَملِكُهُ اثنا عَشَرَ إماما مِن أهلِ بيتِهِ و صَفوَتِهِ، ما مِنّا إلاّ مَقتولٌ أو مَسمومٌ. امام حسن عليه السلام: جدّ محبوبم رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود كه امر امامت را دوازده امام از اهل بيت و برگزيدگان او به عهده خواهند گرفت. هيچ يك از ما نيست مگر آن كه يا كشته مى شود يا مسموم. بحار الأنوار 27/217/18 🚩* قال رسول الله مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ. پیغمبر فرمودند: هیچ پیامبری به اندازه ی من اذیت نشد. بحارالانوار، ج۳۹، ص۵۶ 🚩* رسول الله محمد بن عبدالله و قبض بالمدینة مسموما یوم الاثنین للیلتین بقیتا من صفر. رسول خدا در روز دوشنه ۲۸ صفر در مدینه در حالی که مسموم شده بود، از دنیا رفت. الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم ابی عبدالله العکبری البغدادی (متوفای۴۱۳ ه)، المقنعة، ص۴۵۶ .👇
. محبتی امام حسن و امام حسین (ع) جان دو جهان شد پدر این دو برادر هستیم فقط زیر پر این دو برادر ... قربان حسین و حسن فاطمه رفتیم باشیم محب از نظر این دو برادر ... از نان پسر های کریمان همه خوردند شد باب کرامت ثمر این دو برادر از بی سرو پا سینه زن محترمی ساخت شد شامل ما هم هنر این دو برادر از در به دری صف محشر به امان است هرکس که شود در به در این دو برادر بی حرمتشان کرد فلک ورنه به دنیا صد پاره نمی شد جگر این دو برادر ما با جگر پاره نشستیم بمیریم ... در روضه ی سخت پسر این دو برادر ... قاسم که کش آمد ، علی اکبر که کم آمد یارب چه نیامد به سر این دو برادر ... .
‌. و کنار بسترت پدر احیا می گیرم تا سحر می خونم قران کناره بسترت با چشمای تر این چشمای بی رمق و وا کن بر روی فاطمه مثل قدیم بوسه بزن بازم بر روی فاطمه کاشکی به جای تو زهرا. بمیره ای بابا بری تو زهرا می مونه بی یاور و تنها دخترم گریه های. تو پشت مرا می شکند بمیرم که پهلوی تو با ضربه پا می شکند بعد از من می شه فاطمه بی یارو بی پناه علی می گه حرفای دلش و با سینه ی یه چاه علی حرمته شیر خدارو نگه نمی دارن با دسته بسته علی و. تو کوچه میارن ✍ 👇👇
🔸اعجاز شهادت🔸 رفتند که این نام سرافراز بماند بر مأذنه‌ها نام علی باز بماند رفتند که در این قفس تنگ، در این شهر یک پنجرۀ رو به خدا باز بماند رفتند که در دل، دلِ ما عشق نمیرد رفتند که زیبایی این راز بماند... هر کس به دلش شوق خطر هست بیاید هر کس که ندارد دل پرواز، بماند گفتند که اعجاز حسین است شهادت رفتند که این راهِ پُر اعجاز بماند .
شور؛ کجایید ای شهیدان خدایی.mp3
1.97M
🔸شهیدان خدایی🔸 راهی شد قافلۀ عشق و امید دل من چرا دوباره نرسید به شهادت نرسید هر کسی که توی زندگی نشد عین شهید بیا دل من بهتر از گذشته‌ها بندگی کن با دیدن عکس شهید احساس شرمندگی کن بیا و کمی هم شبیه شهدا زندگی کن «کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبکباران عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی» ــــــــــــ چه ندیده‌ها که با دل می‌دیدند چه نگفته‌ها که با دل شنیدند ننشستند بی‌تفاوت مثل ما دویدند و به شهادت رسیدند فهمیده بودند که باید اینجا باشند اهل سفر از معبر دنیا باید گذشت با بال چشم تر رزق شهادت می‌گرفتند همه از اشک سحر «بیا ای دل از اینجا پر بگیریم ره کاشانۀ دیگر بگیریم بیا گم‌کردۀ دیرین خود را سراغ از لالۀ پرپر بگیریم» ــــــــــــ وقت رزم اهل دلاوری بودند با شهامت همه حیدری بودند نیمه‌شب اهل مناجات و بُکا وقت روضه همه مادری بودند از غم غربت علی بدجوری دلسوخته بودند رمز فدایی شدن از فاطمه آموخته بودند نگاه امید به دعای فاطمه دوخته بودند «گل اشکم شبی وا می‌شد ای کاش همه دردم مداوا می‌شد ای کاش» خدایا به حق امّ الشّهدا «شهادت قسمت ما می‌شد ای کاش» ـــــــــــــ شده پیدا پرچمی از راه دور باقی نیست راهی تا قله‌های نور عصر دلتنگی به آخر رسیده دمیده طلیعۀ صبح ظهور ابومهدی و حاج قاسم دارند به دست پرچم نصر به سوی غزه در خروشند برای شکست حصر شهدا از راه می‌رسند با لشکر ولی‌عصر می‌رسد شب‌های غربت به پایان مشام کوچه دارد عطر باران با سپاهی از شهیدان زنده می‌رسد از راه خونخواه شهیدان ✍🏻 🎙
. (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) 🔸أیها الرّسول🔸 هر عاشقی‌ست در طلبت أیها الرّسول، اَلجَنَةُ لَهُ وَجَبَت أیها الرّسول عالم هنوز تشنهٔ درک حضور توست اَرض و سماست در طلبت أیها الرّسول روشن شده‌ست تا به ابد عالم وجود از سجدهٔ نماز شبت أیها الرّسول تو می‌روی و در دل هر کوچه جاری است عطر متانت و ادبت أیها الرّسول آمادهٔ سفر شدی و با وصیتت جان‌ها اسیر تاب و تبت أیها الرّسول گفتی رضای فاطمه شرط رضای توست خشم خداست در غضبت أیها الرّسول اما تو چشم بستی و یک شهر درد و داغ شد سهم یاسِ جان‌به‌لبت أیها الرّسول مَنْ أَتَانِی زَائِراً، وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی، وَ مَنْ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی، وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ 📗 كامل الزیارات، باب۲، حدیث۹ .
. |⇦•لحظهٔ وداعه... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج‌ مهدی رسولی ●━━━━━━─────── لحظۀ وداعه دیگه بی‌قرارم دم آخری سر رو پای علی میذارم گریه می‌کنه فاطمه کنارم میشینه غمی باز به روی سینه‌ ام وصیتای آخرمو میگم انگاری دارم کوچه رو می‌بینم إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین لحظۀ وداعه دیگه بی‌قرارم میسوزه دلم با دیدن دو یادگارم میمونه حسن تو مدینه غریب کشته میشه با زهر غم و جفا میمونه حسینم بی‌یار و حبیب کشته میشه تشنه تو کرب‌وبلا إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین : و .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
مداحی_آنلاتین_لحظه_وداعِ_دیگه_بی_قرارم_مهدی_رسولی.mp3
4.59M
|⇦•لحظه وداعه ...... صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
madahi_emam reza01.mp3
7.55M
( ) کربلایی 🎤 خیلی بهونتو میگیرم جز حرمم جایی ندارم دلم میخواد بیام زیارت حتی شده سالی یه بارم کسی رو جز تو دوست ندارم پنجره فولاد,به ما برات کربلا میده همه مریضا رو شفا میده,ای جانم پنجره فولاد،پناهمه وقتی گرفتارم گره گشاست وقتی گره دارم،ای جانم روح و ریحانم نوکرتم امام رضا جانم.ای جانم __ گفتی سه جا میای کنارم منتظرت میمونم آقا میای و میرسی به دادم وقتی که موندم تک و تنها رو تو حساب میکنم آقا خاطره های،زیارتت نمیره از یادم رو به حرم وقتی سلام دادم،ای جانم هرکی نشسته،یه گوشه از مسجد گوهر شاد دلش شده مثل حرم آباد،ای جانم بغل واکن،به روی من،که آغوش،تو دنیامه بشم جارو،کش صحنت،تموم خواب ورویامه دل تنگم،هوایی شد،و تا آغوش تو پر زد کمش کن فاصله ها رو دلم میخواد بیام مشهد رضا جانم رضا جانم رضا جانم رضا جانم شاعر:
. |⇦•باز دوباره ام سفر.... صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── باز دوباره ام سفر سوی مدینه آرزو ست تا که ز کام دل زنم بوسه به خاک پای تو از سرا پای مدینه گِل غم میریزد اشک از دیده ی غم بار حرم میریزد از نگاهِ نگران، برق اِلَم میریزد خوب پیداست که باران ستم میریزد آه! آرامش‌ زهراست به هم میریزد سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود یا قرار است که پیغمبر اکرم برود نور از خنده ی لبهای ترش میبارید از گرفتاری امت به جزا میترسید *این ترس، ترس و دل شوره است. گفتن اگه یک سال قبل مرگشون، یک‌ماه قبل از مرگ،یک هفته قبل مرگ، یک روز، یک ساعت قبل مرگ توبه کنن مابخشیدیم .پیغمبر یه نفس راحت کشید.هی گفت: شیعیانم، امتم،قربونت برم‌ که یه بار ما رو نفرین نکردی..انبیاء سَلف همه نفرین که کردند..خدایا اینارو.. سیل اومد و عذاب اومد و زیر ورو شدن و گرفتار شدن. اما خدا به رسول اکرم فرمود: خب نفرینشون کن گفت: نمی فهمند گناه دارن..پیشنهاد نفرین رو‌خدا به پیغمبر داد. همون طور که امیرالمومنین فاطمه از دست داده بود.عطر نزد بعد از بیست و پنج سال گفتن آقا عطر میزنی؟فرمود:نه من عزا دارم فاطمه ام رو از دست دادم. نفرین امیر المومنین رو‌ هم‌ بشنوید.. پیغمبر رو در حال رویا دیدم پرسید:علی جان چطوری ؟گفتم: آقا خسته شدم از دست اینا انقدر لج بازن. فرمود: نفرینشون کن. خدا من و از اینا بگیره یکی مثل خودشون بهشون بده ... * در بدر در پی ارشاد بشر میگردید مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید در دلم شور عجیبی ست نمی دانم چیست در گلو بغض غریبی ست نمیدانم چیست دخترت زار به سر می‌زند ای وای دلم در دلم غصه شرر میزند ای وای دلم پدرم حرفِ سپر میزند ای وای دلم حرف از داغ پسر میزند ای وای دلم یک نفر آمده در میزند ای وای دلم دل بریدن ز تو بابا بخدا آسان نیست بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست ؟ این جوان کیست که از دیدن رویش در دل غصه داخل شده و خنده زلب شد زائل *عزارئیل در این‌خونه رو‌ میزنه بی اذن وارد نمیشه..* آه یارب شده انگار صبوری مشکل گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل : با اجازه بگذارید بیایم داخل‌ با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد پرده از صورت پوشیده خود یک سو زد مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است شبِ بیچارگی نسل بشر نزدیک است به علی هم برسان روز خطر نزدیک است وقتِ آتش‌ زدن یاس و تبر نزدیک است پدر آمادهٔ رفتن به سماوات ولی نگران است برای غمِ فردای علی تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد آه! از سینه ی افلاک بر آمد هیهات به علی فاطمه را باز امانت میداد داشت اما خبر از قصهٔ زهرا ای داد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── ای همه این همه بی کسی ای وای سرم درد گرفت دلِ سرشارِ غم شعله‌ ورم درد گرفت او ز فردای حسین و حسنش داشت خبر از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر از به آتش زدن یاسمنش داشت خبر از غمِ حیدر خیبر شکنش داشت خبر از حسین و بدن بی سرش داشت خبر اشک، از دیده فرو ریخت و روحش پر زد پر زد و دختر مظلومه ی او بر سر زد بگم روشنت کنم بصیرت در روضه بدونی شیعه از کجا ضربه میخوره.."ان الدین عندالله السلام" و این اسلام با محرم‌ و صفر زنده است.یه معادله است.یهود میدونست اسلام میاد همه‌ی دنیا رو میگیره،یهود میدونست یه پیغمبر میاد کاری میکنه کارستون همه ی دینها در دینش خلاصه میشه. اینا میدونستن بشارتها در تورات و انجیل و و زبور داده شده بود. میدونستن پیغمبر فعالیتش تو‌ مکه نمیگیره.. چند صد ساله قبلش رفتن تو مدینه جا گرفتن..اوس و خزرج و... اینا آمدن آماده بودن به موقع ضربه رو بزنن.. از علی هم نقره داغ شده بود درِ خیبر رو کنده بود، بیچاره اشون‌ کرده بود.با هوچی گری حمله کردن و با هوچی گری بیعت گرفتن.همه میگن چرا دوشنبه؟ چون بیشتر جمعیت یهود روز دوشنبه در مدینه بودند.دوشنبه بازارشون بود.اون روز رفتن در خانه رو آتیش زدن..همه جا پیغمبر فرمود:"فاطمة بضعة مني" جمعیت زیادی از یهودیا جمع شدن دیدن علی رو دارن میبرن همچین که کمربند علی رو‌کشید از یه طرف فاطمه با قوت الهیه نه قوت بشری کمربند مولا رو مشید همه ی نامردا رو زمین ریختن..آی کینه به دل گرفتن علی رو رها کردن.. با غلاف و با تازیانه با تمام کینه ها زدند..مادر زیر دست و پا گم‌ شد.. یه جام زینب تو محله ی یهودیها همه سنگ برداشتن .. الشام ،الشام، الشام.. فرمود: هفت تا مصیبت تو شام بر ما وارد شد. بالاترینش این بود ما رو از محله ی یهودیها آوردن.. یه عجوزه ای بلند شد گفت:آی یهودیا حالا موقع انتقام خیبره.. اون سری که میبینید سرِ پسر کنندهٔ در خیبره.. انقدر سنگ زدن سر بابام از روی نیزه افتاد.... «حسین..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
مداحی آنلاین - باز دوباره ام سفر سوی مدینه آرزوست - کریمی.mp3
6.24M
|⇦•باز دوباره ام سفر...... و توسل ویژه شهادت پیامبر صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی
. به کی بگم من کسی نمی‌باشد به یادم بگو کجا هستی جوادم بیا که من از پا فتادم بیا جوادم بابای تو رنگش پریده چها شنیده و چه دیده بر سر خود عبا کشیده 🖤 بیا جوادم به هر طرف باشد نگاهم خون جگر ریزد ز آهم یاد حسین و قتلگاهم مانند جدم سر من از تنم جدا نیست تنم به زیر اسبها نیست پیکر من جدا جدا نیست 🖤 شنیده ام من همه به قتلگاه رفتن همه به سوی ماه رفتن همه برویش راه رفتن شنیده ام من حسین شرر به ما سوا زد یک نفس او آب و صدا زد بیش از سه ساعت دست و پا زد 🖤 شنیده ام من سر اون و به زور بردن سر رو به راه دور بردن سرش رو در تنور بردند شنیده ام من عمه شده قافله سالار شنیده ام عاقبت کار عمه رو بردن سر بازار 🖤 حاج ✍ آخر صفر ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش .👇
. تماشایی شده علی موسی الرضا . تنهای تنها من میزنم دست و پا . ای جوادم بیا ای جوادم بیا واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤 بی تو من ماندم و رنگ پریده ام کس ندارد خبر من چها دیده ام تو ببین بر سرم عبا کشیده ام واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤 جواد من بیا حال من را ببین که شده دیدنی امام هشتمین مانند مادرم شدم نقش زمین واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤 بر لب من بود گفتگوی حسین بر مشامم رسد عطر و بوی حسین میروم میروم من به سوی حسین واویلا واویلا واویلا واویلا 🖤 حاج آخر صفر ۱۴۴۶ ه. ق ۱۴۰۳ ه. ش 👇
. صلی اللّه علیه و آله و سلم رحمت محبّت مغفرت غیرت نجابت نور عزّت عدالت عافیت حکمت اِصالت شور در سینه‌ات اَسرارِ نابِ واضح و مستور مدحِ شما روزِ قیامت ناله‌یِ ناقور از گاهواره عاشقت هستیم ما تا گور کون وُ مکان مدیونتان دین زیرِ دِینِ تو ای روح و جانِ عاشقان در شور و شِینِ تو گیتی ندیده‌َست و نخواهد دید عینِ تو از آنِ عشقی عاشقم عشقم حسینِ تو بر عاشق و معشوقِ او دادم سلام از دور دستِ ادب را رویِ قلبم می‌گذارم آه راهِ حرم را با سلامی می‌کنم کوتاه من روبه‌رویِ گنبدِ خضرایِ این درگاه دارم زیارت می‌کنم دلدار بسمِ‌اللّه یا رحمةٌ لِلعالمین شد زائرت مأجور تب کرده بودی و تمامِ پیکرت می‌سوخت با طعنه‌ها قلبِ تو وُ همسنگرت می‌سوخت پیشِ نگاهت اعتقاد و باورت می‌سوخت اِنگار می‌دیدی چگونه دخترت می‌سوخت دیوار وُ در با هم هجوم آورد سویِ نور اَجرِ رسالت می‌شود میخِ در وُ دیوار شد بارِ شیشه خُرد چون شد ضربه‌ها تکرار آقا نبودی با غلافِ کینه‌یِ اَغیار افتاد بازویِ گلِ یاسِ حرم از کار عجِّل وفاتی شد نوایِ کوثرِ رنجور تو رفتی و سهمِ علی بعد از تو عُزلت شد در شهرِ تو در کوچه‌یِ تنگی قیامت شد حقِّ امیرالمؤمنین‌‌ِ ما که غارت شد سیلی جوابِ آهِ همراهِ ولایت شد ردِّ کبودی مانده رویِ صورتِ مأمور‌‌‌‌ مأمورِ حفظِ دین وُ حامیِ ولا افتاد ناموستان با ضربه‌هایِ بی‌حیا افتاد طفلی حسن می‌دید چادر زیرِ پا افتاد یک ضربه زد امّا رویِ دو گونه جا افتاد شد ندبه‌خوان قامت‌کمان ... سارق شده مغرور صلی_الله_علیه_وآله_وسلم ✍ .
. ☑️بند اول کریم آل عبا نور دله مرتضی«ع» ای قمر فاطمه «س» یا حسن مجتبی«ع» به حجره پرپر شدی به دست همسر شدی کشته ی زهر جفا یا حسن مجتبی«ع» از کینه ها شدی خونجگر توو حجره می‌زدی بال و پر جانم حسن«ع» ☑️بند دوم پیر شدی یا مجتبی«ع» وقتی دیدی بی هوا تو کوچه سیلی میزد مادر و اون بی حیا چه فتنه ها شد حسن «ع» تنت عصا شد حسن «ع» مادر که افتاد زمین قد تو تا شد حسن«ع» از ضربه ی دست او لعین با مادر هی افتادی زمین جانم حسن«ع» ☑️بند سوم دیدی تو روی کبود میونه آتیش و دود دیدی زیر دست و پا مادرت افتاده بود دیدی با چشمای تر چهل نفر خیره سر ریختن توی خونه و زدن به قلبت شرر بسته بودن دست حیدر و میزدن تو کوچه مادر و جانم حسن«ع» ✍ .👇