eitaa logo
کانون اندیشه جوان
311 دنبال‌کننده
925 عکس
539 ویدیو
1 فایل
کانون اندیشه جوان پنجره‌ای به دنیای اندیشه www.canoon.org صفحه اینستاگرام: Http://Instagram.com/canoon_org ارتباط با ما: @canoonandishehjavan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶روشنفکری ایران در دوره را می توان به دو نسل تقسیم کرد: نسل اول در اوایل قرن 13 قمری ظهور کرده و تا سالهای دهه 70 همان قرن، حضور تاثیرگذار دارد. در کارنامه آن، نقاط سیاهی چون امضای «پیمان گلستان» و و «واگذاری هرات و افغانستان به انگلیس» و وابستگی شدید چهره های اصلی آن به دیده می شود. 🔷نسل دوم، جریان اصلی و مهم دوره مشروطه می باشد و زیربنای تئوریک منورالفکری آن دوره توسط چهره های آن تدوین گردیده. این نسل، از سالهای دهه ۱۲۷۰ شکل گرفته و در وقایعی چون عقد قراردادهای استعماری ، «واگذاری امتیاز تنباکو و نفت ایران به انگلیس» و انحراف نهضت عدالت خواهانه به سمت منافع دولت نقش داشته است. 💢ترویج و زمینه سازی برای قدرت گیری استبداد شبه مدرن رضاشاهی و نیز پیشبرد منافع استعماری هم در کارنامه آنها قرار دارد. نسل دوم منورالفکری مشروطه، زیربنای تئوریک اندیشه مقطع مشروطه و شاکله تئوریک کل کاست منورالفکری ایران را تدوین و تئوریزه کرده است. 📖کتاب نوشته ی 📌@canoon_org
🔶هر چند در روزگار مدرن، زندگی از نظر تکنیکی بسیار آسان تر شده، اما از دیدگاه انسان شناسانه (به معنای فلسفی این واژه) انسان به موقعیتی ابتدایی تر و نازل تر از همیشه در افتاده است. خردباوران تلاش داشتند (و باید گفت که تا حدودی هم موفق شدند) که انسان را از اندیشه های اسطوره ای-دینی رها کنند. اما از آنجا که خردباوری به عقل ابزاری رسید، نتوانست خود را از بندهای اسطوره جدا و رها کند. 🔷خردابزاری در پی سلطه بر طبیعت است، جهان طبیعی سرچشمه ثروت و انرژی فرض می شود و تمایزهای کیفی عناصرش، بی ارزش دانسته می شوند. در واقع عقل مدرن، عقل سلطه گری و سیطره و امپریالیست است و ذات تکنیک نیز به تعبیر یورگن هابرماس «طرحی است تاریخی از سلطه و به هدف برقراری سلطه»؛ 💢بر همین اساس است که ذات تفکر و تمدن جدید را استکباری، از خودبیگانه، سلطه جو و ضد کمال و رشد فردانیت واقعی انسانها و ضد آزادی می دانیم؛ زیرا عقل مدرن مظهر استبداد نفس اماره فردی و جمعی است و هیچ سنخیتی با معنای حقیقی آزادی و استقلال فردی و تکامل آدمی و شادی و رشد و آرامش او ندارد. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔶در آرای ، تفسیر از انسان به عنوان موجودی استیلا طلب ارائه می شود. ماکیاولی به عنوان پدر سیاست استکبار غرب مدرن، از مروّجان بود. مفهوم مرکزی مورد توجه ماکیاولی، تعریف مدرن «قدرت» به عنوان ابزاری برای رسیدن به اغراض نفسانیت مدارانه است. 🔷تعریف از سیاست (که حول هسته مفهومی قدرت استیلاطلبِ خودبنیادِ سوژه نفسانیِ مدرن سیر می کند و از جهاتی، صورت بسط یافته تفسیر از نسبت میان انسان و هستی است) در تمام از زمان او تا امروز مقبول همۀ ایدئولوگ ها، فیلسوفان و سیاست مداران مدرنیست واقع گردیده و کلیت نظام سیاست مدرن بر محور آن چرخیده است. 💢مفهوم ماکیاولی سیاست (که باطن و جان و حقیقت سیاست مدرن است) در و ، همان قدر اصالت و موضوعیت دارد که در ، ، و ... اصیل است. از اهمیت و میزان تأثیرگذاری آراء ماکیاولی در اندیشه سیاسی رنسانس و نیز غرب مدرن و به عنوان الگوی مطلوب خویش یاد می کند. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔷 به لحاظ تفکر، امتداد رویکرد پسامدرنیستی است. او متوجه این حقیقت شد که متافیزیک فلسفی غرب، پس از افلاطون، با فراموش کردن حق و «وجود»، رو به موجودانگاری آورده و مظاهر وجود را مورد پرسش قرار داده است. این سیر نیست انگاشتن وجود را، نیست انگاری و تاریخ غرب از سقراط به بعد را تاریخ نیست انگاری و تاریخ «خود فراموشی وجود» می نامد. 🔶 علی رغم کوشش خود برای تکیه بر زبان و تفکر شاعرانه و نیز عبور از مرزهای محصور تفکر متافیزیکی (به ویژه متافیزیکی نیست انگار اومانیستی)، همچنان گرفتار رویکرد متافیزیکی به امور باقی می ماند و از این منظر، خود نیز به عنوان متفکر دارای مایه های متافیزیکی و نیست انگارانه، مطرح می شود. 💢هرچند در مسیر عبور از بیش از نیچه جلو رفته بود، اما به هر حال، به حریم ایمان دینی و معرفت قدسی وحیانی که یگانه طریق عبور از است، راه نیافت. از این رو و علی رغم همه کوششی که کرد، توفیق عبور تام و تمام (حداقل در نظر) از قلمرو نیست انگاری را نیافت. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔶غرب زده های شبه مدرن آن دسته کشورها و ملت هایی هستند که به هر دلیل نتوانسته اند به تقلید و بازتولید موفق آثار و مظاهر و صفات مدرنیته بپردازند یعنی غرب زده مدرن گردند و چون از هویت پیشین بومی و تاریخی فرهنگی خود نیز بریده اند دچار وضعیتی آشفته و برزخی گردیده و توسط کشورهای غرب امپریالیست و نیز غرب زده های مدرن مورد چپاول و غارت و بهره کشی قرار میگیرند. 🔷اما اتفاق تاریخی ای که در ایران رخ داد این بود که تمدن کلاسیک رو به انحطاط گذاشته ی ایران با هجوم ویرانگر استعمار سرمایه سالاری غرب مدرن و شاکله شرک آلود تفکر اومانیستی آن روبرو گردید و متأسفانه به سرعت تحت سیطره صورت تقلیدی و سطحی و ممسوخی از غرب زدگی یعنی غرب زدگی شبه مدرن یا تجددگرایی سطحی و به تعبیری تجدد مآبی درآمد. 💢دوران غلبه فرماسیون تاریخی فرهنگی شبه مدرن را میتوان ظالم ترین و هولناکترین وسیاه ترین دوره تاریخ ایران و به عبارتی شب یلدای ظلمانی و تونل وحشت تاریخ ایران دانست. 📖کتاب به کوشش 📌@canoon_org
🔶در تعریف آزادی، اگر معیار و میزان اصیل و حکیمانه‌ای وجود نداشته باشد، بی‌تردید در فهم حقیقت آزادی گمراهی پدید می‌آید. آزادی را نمی‌توان به صورت انتزاعی و فارغ از نسبتی که با حق و عدل دارد فهمید. وقتی از آزادی برای انسان سخن می‌گوییم، فقط با تکیه بر شناخت ماهیت انسان است که می‌توان «آزادی سالم» و «آزادی راستین» را از «آزادی کاذب» که ماهیتی مخرب برای انسان و حقیقت او دارد، تمیز داد. 🔷در فهم و شناخت آزادی باید به نسبت آزادی و بندگی در وجود انسان توجه کرد. شاید خیلی تعجب‌آور باشد اگر بگوییم آزادی از بندگی جدایی ناپذیر است. بشر ذاتاً اهل بندگی است؛ یا بنده خداست و یا بنده شیطان. اگرچه بندگی شیطان موجب انحطاط و تباهی می‌شود و عین گمراهی، جهالت و اسارت است؛ اما بنده خدا بودن عین آزادی، آزادگی، رشد و کمال است و انسان را به حقیقت خود متصل می‌کند. 💢می‌توان آزادی را این گونه تعریف کرد آزادی، آن موقعیتی است که با حذف موانع، زمینه‌های سلوک انسان در جهت رشد و کمال را فراهم می‌سازد. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔶جنگ نرم یک تهاجم گسترده فرهنگی، سیاسی، ایدئولوژیک، عقیدتی، روانی و تبلیغاتی است که به منظور دست یافتن به اغراض خاص سیاسی صورت می گیرد. در حقیقت می توان گفت جنگ نرم صورت پیچیده تر تهاجم سازمان یافته و هدفمند فرهنگی با اغراض سیاسی است که در شرایط کنونی با استفاده از سلطه گسترده رسانه ای نظام جهانی سلطه اومانیستی به نحوی بسیار وسیع و درعین حال فریبنده و پیچیده و حتی با اتکا به ژست و ظاهر علمی و آکادمیک صورت می گیرد. 💢ویژگی های جنگ نرم چیست؟ ۱.جنگ نرم صورت پیچیده تر و بسط یافته و متکامل تهاجم فرهنگی و یکی از انحای آن است. ٢.کانون اصلی جنگ ،نرم جنگ عقیده و اعتقاد است. ۳.جنگ نرم به صورتی کاملاً ،نامحسوس ،پنهان زیرکانه و با استفاده از تمام اهرم های فرهنگی و هنری و رسانه ای موجود و ممکن صورت می گیرد. ۴. طراحان و مدیران و هدایتگران جنگ نرم در برخی موارد از اشخاص نفوذی خود که ژستهای موجه و ماهیت های پنهان دارند و در نهادها و سازمان ها و مراکز و وزارتخانه های مختلف فرهنگی و هنری در سطوح مختلف حضور دارند برای تسهیل در ترویج آرا و ایدئولوژی ها و هنر و ادبیات لیبرالی به نحوی کاملاً قانونی و با عناوینی چون بسط و ارتقای فرهنگ و هنر و نام های زیبا و موجه دیگر بهره می برند. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔸مفهوم رئالیستی و دارای تمامیت و کلیت من فردی به عنوان قهرمان داستان در آن به کلی مورد نفی و انکار قرار گرفته است. 🔹در داستان، «زمان» با استفاده از تکنیک جریان سیال ذهن، رنگ و بویی شخصی و ذهنی می گیرد. 🔸عینیت مفهوم کلاسیک علت و معلول در داستان فرو می ریزد. به داستان گونه ای که مثلاً در صد سال تنهایی کسی که مرده است وارد مسیر می شود و نقش بازی میکند و در جایی دیگر خونی به مدت صدسال بــه راه می افتد و جاری میشود؛ و کلاً روابط واقع گرایانه میان امور و اشیاء رنگ می بازد. 🔹منطق متأثر از هرمنوتیک سوفسطایی زده گادامری موجب میشود که اثر داستانی نیز همچون هر متن دیگر پدیده ای دارای قرائت های مختلف فرض گردد که بعضا پایان داستان بر عهده مخاطب نهاده می شود. 🔸با حذف تدریجی سوژه فردی به عنوان قهرمان داستان مدرن و پذیرش نسبیت ،انگار کار به آنجا می رسد که هر نوع مرکزیت یا اطمینان عقلانی به روند داستان حذف می گردد. آراء رولان بارت ژاک لاكان، ژوليا كريستوا ، ژیل دلوز فلیکس کاتاری ژاک دریدا و نظریه هایی چون مرگ مؤلف حاصل این پدیده است. 🔹در داستان های پست مدرن غالباً تلاش میشود تا داستان بر پایه نحوى عدم اطمینان هستی شناختی عمیق سامان یابد. این معنا را در کتاب Post Modernist Fiction) توضیح داده است. 🔸بدبینی پست مدرنیست ها به آنچه خود آن را «فراروایت ها» کلان می نامند - که ریشه در آرای ژان بودریار و ژان فرانسوا ليوتار دارد - موجب گردیده که اساس پیرنگ و ساختار داستانی در ادبیات پست مدرن نادیده گرفته شود. 🔹درون مایه های اکثر آثار پست مدرن - با استثنا کردن برخی ا بورخس و بعضی آثار دیگر - غالباً یأس آلود و بدبینانه است که این امر در آثار تی اس البوت و ازرا پاوند و دی اچ لارنس و فرانتس کافکا و کنوت هامسون به صور و مراتب مختلف ظاهر گردیده است. 🔸سقوط شدید انسان به حد و اندازه های حیوانی و غریزی و گریز شدید از رعایت نکات اخلاقی در توصیفات داستانی، صبغه ای خــاص بـه اکثر آثار ادبی پست مدرن بخشیده است. 📖 کتاب به کوشش 📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔸۱- به تبع ویژگی هایی مانند و ، های مروج و جدایی دین از سیاست و اجتماع و به عبارت دقیق تر خارج شدن دین از مرکزیت ثقل حیات اجتماعی و سیاسی هستند و وجه پررنگی از تفاسير التقاطی ، از معانی و حقایق دینی در آرا و آثار برخی ایدئولوگ های اصلی این طیف وجود دارد. 🔹۲- نگرش منفی به انقلاب و تحت لوای ایدئولوژی زدایی، به شیوه رایج نئولیبرال های غربی ترویج می شود. 🔸۳- تلاش در جهت تقدس زدایی از معانی و اسوه ها و عقاید و شعایر و شخصیت های دینی و انقلابی صورت می گیرد. 🔹۴- هسته اصلی و نئولیبرالیسم ایرانی کنونی از دل جریان روشنفکری به اصطلاح دینی (به ظاهر دینی) ایرانی پس از انقلاب اسلامی پدیدار شده است، هر چند به تدریج بسیاری از های سابقاً استحاله شده و انبوه سلطنت طلبان و گروهی از بازمانده های روشنفکری دهههای پیش از انقلاب و جمعی از های خارج نشین پرورش یافته در اروپا و آمریکا که حتی فارسی را به زحمت و با لکنت صحبت میکنند و نظایر اینها نیز به تدریج زیر چتر آن قرار گرفتند. در این چارچوب نوعی پیوند و ارتباط و همکاری و چه بسا تقسیم کار میان جریان داخل کشور و جریان خارج نشین طیف نئولیبرال های ایرانی به وجود آمده است که همچنان ادامه دارد. 🔸۵- را میتوان پدرخوانده اصلی نئولیبرالیسم ایرانی کنونی دانست و از دیگر ایدئولوگ ها و تئوریسین های فعال آن میتوان به ، ، ، ،، _طباطبایی، و عده ای دیگر اشاره کرد. 📖کتاب نقد آرای ریچارد رورتی، فریدریش فون هایک و میلتون فریدمن به قلم 📌@canoon_org
🔶 اندیشه اگرچه با نوع نگرش نقادانه نیچه نسبت به تاریخ غرب آغاز گردید، اما امروزه طیف گسترده ای از آرا را دربر می گیرد که در یک طرف آن گرایش های منتقد آمیخته با برخی تعبیر ها و میراث به جامانده از تعالیم اسطوره ای و رازآمیز - که البته صورت ممسوخ یک معنویت نسبی انگار و پلورالیستیک مورد پذیرش تمدن غرب را یافته اند - قرار دارند و در سوی دیگر طیف گرایش های لفاظ و نیست انگاری که با هر رکن و باور ثابت و روشن اعتقادی به عنوان یک «جزم اندیشی» مخالفت می کنند و در عین حال خود به صورتی جزم اندیشانه به ترویج نسبی گرایی بی بنیاد خود می پردازند؛ و با اینکه مثل و دعوی پرهیز از سیستم سازی دارند دستگاه پیچیده و بی معنا و به شدت ای از بازیهای زبانی پدید آورده اند. 💢پرداختن به همه این رویکردها فرصت و مجالی مبسوط می طلبد. در این مقال در خصوص چهار گرایش در معاصر غربی، که البته به لحاظ تقدم زمانی و نفوذ و میزان تأثیر گذاری در شکل گیری اندیشه پسامدرن نقش محوری داشته اند و دارند و هنوز هم در تفکر غربی تأثیر گذار و تعیین کننده اند به اختصار بسیار سخن خواهیم گفت. این چهار رویکرد را میتوان اصلی ترین گرایش ها در اندیشه پست مدرن دانست: ۱. رویکرد ؛ ۲. رویکرد «»؛ ۳. آرای ؛ ۴. گرایش نیرومند نوسوفسطایی نسبی اندیشی در فلسفه معاصر غربی 📖 کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔷 در نزد ارسطو هم عقل در یک سلوک صرفاً عقلانی و بی آنکه از سوی غیب فراخوانده شود یا مورد موهبت و لطف قرار گیرد یا به انکشاف و شهود دست یابد، یک استدلالی برای فهم کلیات را طی می کند و در نظر ارسطو این «» وجود عینی ندارند، بلکه محصول انتزاع از محسوسات هستند. 🔶 عقل ارسطویی تقریباً یک عقل جزوی است اما عقل جزوی معرفت جو و نه کارافزا و صرفاً حسابگر و استیلاجو است. عقل ارسطویی نیز در خود نحوی خود بنیادی پنهان دارد و عقل منقطع از وحی و شهود است. 💢 معنای افلاطونی «» بیش از معنای ارسطویی آن به عقل قدسی نزدیک است هر چند که در هر دو اینها در یک نگاه کلی صور مختلف اجمالاً (جزوی) معرفت جو هستند؛ عقل افلاطونی - ارسطویی عقل جزوی اعداد اندیش معرفت جو است یعنی هدف غایی عقل (برخلاف دکارتی بیکنی) نه تصرف در هستی و استیلاجویی که کسب معرفت و درک عقلانی عالم با ابزار استدلال قیاسی و اعداد اندیشی و بی مدد از نور هدایت غیب و شهود است. 📖 کتاب اثر 📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔶 را می توان پدر علم سیاست مدرن دانست در واقع در آراء ماکیاولی، ، چکیده و روح حاکم بر سیاست مدرن غربی به روشنی و با صراحت توصیف شده است. جوهر پلید و رذالت باری که در آراء ماکیاولی هست و چهره او را منفور کرده است ریشه در پلیدی و رذالت ذاتی سیاست مدرن دارد که ماکیاولی تا حدودی با صراحت و فارغ از پرده پوشیهای مرسوم از آن سخن گفته است. ماکیاولی در سال ۱۴۶۹م به دنیا آمد و در سال ۱۵۱۳م کتاب معروف «» را نوشت. مدتی بعد هم کتاب گفتارها را به رشته تحریر درآورد. مؤلفه های اصلی اندیشه سیاسی ماکیاولی در این دو اثر ظاهر گردیده است ماکیاولی به سال ۱۵۲۷م درگذشت. 🔷 در آراء ماکیاولی به روشنی تفسیر اومانیستی از انسان (به عنوان موجودی استیلاطلب با محرک ها و اغراضی که در پیش گفتیم) ارائه می شود. ماکیاولی به عنوان پدر سیاست استکبار غرب مدرن از مروجان اومانیستی بود. مفهوم مرکزی مورد توجه ماکیاولی تعریف مدرن قدرت به عنوان ابزاری برای رسیدن به اغراض نفسانیت مدارانه است. تعریف ماکیاول از سیاست که (حول هسته مفهومی قدرت استیلا طلب خودبنیاد سوژه نفسانی مدرن سیر می کند و از جهاتی، صورت بسط یافته تفسیر از نسبت میان انسان و هستی است) در تمام تاریخ غرب مدرن از زمان او تا امروز مقبول همۀ ایدئولوگ ها، فیلسوفان و سیاست مداران واقع گردیده و کلیت نظام سیاست مدرن بر محور آن چرخیده است. 💢مفهوم ماکیاولی سیاست (که باطن و جان و حقیقت سیاست مدرن است) در و مدرن همان قدر اصالت و موضوعیت دارد که در ، ، و ... پس از توصیف اهمیت و میزان تأثیرگذاری آراء ماکیاولی در اندیشه سیاسی رنسانس و نیز غرب مدرن در توضیح «پرنس» به عنوان سیاست مدار مطلوب ماکیاولی می نویسد: «شهریار (پرنس) نمونه انسان جدید زمان ماکیاول است. او می داند در جست وجوی چیست و چه میخواهد با سرسختی هدف خود را دنبال می کند؛ به طور آشکار مادی است؛ به دنیای دیگر که از معتقدات ذهنی قرون وسطاست عقیده ندارد؛ سود و فایده اساس و محور نظرات او را تشکیل می دهد؛ مقاصد او دنیایی و غیر مذهبی است؛ دولتی خلق میکند که منحصرا به این دنیا توجه دارد .... شخصیت شهریار (پرنس) کاریکاتور و تصویر ناقصی از دوران ماکیاول نیست؛ بلکه در حقیقت راهنمای آیندگان است.» 📖 کتاب به قلم 📌@canoon_org