eitaa logo
کانون اندیشه جوان
311 دنبال‌کننده
925 عکس
539 ویدیو
1 فایل
کانون اندیشه جوان پنجره‌ای به دنیای اندیشه www.canoon.org صفحه اینستاگرام: Http://Instagram.com/canoon_org ارتباط با ما: @canoonandishehjavan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶انسان دائما از راه حواس، اطلاعاتی را از بیرون، وارد وجود خود می کند و از راه زبان، چهره و نوشتن، افکار خود را صادر می کند. عقل، آن نیروی درونی است که این واردات و صادرات را بررسی و تحلیل کرده، درست و نادرست و خوب و بد آنها را تشخیص داده و با توجه به عاقبت امر، آنها را می سنجد. عاقل آن کسی است که این نیرو در او به درستی کار می کند. 🔷در عرف، جهل در مقابل علم است؛ ولی در فرهنگ قرآن، جهل دو معنا دارد؛ یکی در مقابل علم و دیگری در مقابل عقل. لذا در فرهنگ اسلام، عابد جاهل با عالم بی عمل، برابر نهاده شده اند. همچنین باید توجه داشت که روح علمی غیر از علم است. روح علمی آن است که علم از فطرت حقیقت جویی سرچشمه بگیرد. 💢آنکه غرض مدار است و دلیل را طوری ترتیب می دهد که مدعای مورد علاقه او را نتیجه دهد، ممکن است عالم باشد، ولی روح علمی ندارد. صاحب روح علمی و عالم حقیقی کسی است که تابع دلیل و به دنبال کشف حقیقت باشد. لذا در تعلیم و تربیت باید کوشید که متعلم افزون بر قوه استنباط، روح عملی نیز پیدا کند. 📖کتاب ، دفتر پانزدهم از مجموعه کتاب‌های چلچراغ حکمت، به کوشش 📌@canoon_org
🔶عقل و خرد در معنویت اسلامی از اصالت و اعتبار ممتازی برخوردار است؛ در اسلام، «اصالت از آن عقل» می باشد و معنویت که یکی از آموزه های مهم اسلامی می باشد نیز بر عقل و عقلانیت نهاده شده است. انسانی که تفسیر و تلقی معقول از «هستی» نداشته باشد، نمی تواند به رشد و تعالی خویش بپردازد. 🔷از نظر شهید مطهری، رشد و تکامل حقیقی آنجاست که یک واقعیت عینی از مرحله دانی به مرحله عالی تر برسد و اگر انسان، «رشد شناسی» نداشته باشد و از عوالم هستی و مراتب وجود خویشتن، درک و دریافتی عقلانی و مطابق با واقع پیدا نکند، سیر و سلوک عقلی و قلبی برای او دشوار یا ناممکن خواهد شد. 💢معنویتی که منهای عقل و خرد باشد، معنویت سازنده و گره گشا نخواهد بود. البته عقل باید آزاد باشد تا رهاورد معرفتی و معنویتی داشته باشد. به تعبیر مطهری:«اگر عقل آزاد باشد، در امور آن طور قضاوت می کند که در واقع و نفس الامر چنان است؛ خوب را خوب و بد را بد می بیند. بنابراین رابطه عقل و معنویت رابطه متقابل است؛ عقل به معنویت و معنویت به عقل احتیاج دارد. 📖کتاب ، گفتاری از به تحشیه و پیوست 📌@canoon_org
🔷یكی از مباحث مهم عصر حاضر، سنجش نسبت میان دین و عقل و چگونگی تعامل خردورزی و دین ‌باوری است که ذهن اندیشمندان بسیاری را به خود مشغول داشته است. اختلافاتی که در طول تاریخ بر سر نسبت عقل و دین وجود داشته است و ابزار قرار گرفتن عقل در کنار دین در جهت استنباط بهتر مسائل، این پرسش را مطرح ساخته که گستره عملکرد عقل در مسائل دینی به چه اندازه است؟ 🔶اینکه آیا به عنوان منبعی مستقل برای درک دینی مطرح است یا تنها نقش دفاع از را ایفا می‌کند، آیا تمام گزاره ‌های دینی خرد پذیرند یا قضایای خردگریز نیز در دین به چشم می‌خورد، آیا وقت آن نشده که بشر به جای پیروی از دین با نیروی خرد خود راه را طی کند و راز ختم نبوت در چیست؟ 💢اینها پرسش ‌هایی هستند که در کتاب اثر و به آن پاسخ داده شده است. این کتاب که توسط نشر کانون اندیشه جوان چاپ شده، در پنج فصل و با عناوین: معناشناسی عقل و وحی، خردگرایی افراطی، خردستیزی افراطی، خردگرایی معتدل و عقل در اندیشه اصیل اسلامی، به تبیین و بررسی تعامل و ارتباط خردورزی و دین‌باوری پرداخته است. 📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔷 در دهه های پایانی قرن نوزدهم رواج یافت. «جنبش روشنگری» به مجموعه ای از اندیشه ها و نگرش ها اشاره دارد که در قرن هجدهم رواج بسیاری داشت. برای شناخت این جنبش باید به مهمترین خصوصیت آن اشاره کرد؛ این خصوصیت «نحوه اندیشیدن آنها» بود نه «آنچه می اندیشیدند». معمولاً دوره روشنگری را عصر خِرَد می نامند. هرچند در نیز عقل جایگاهی رفیع داشت و فیلسوفان و مکاتب فکری و فلسفی فراوانی در آن دوره وجود داشتند. در واقع قرون وسطی و عصر روشنگری به یک اندازه بودند؛ 🔶اما میان این دو دوره تفاوت وجود دارد. تفاوت اساسی در نحوه کاربرد عقل و محدودیت های تحمیل شده بر آن بود. در قرون وسطی عقل در خدمت مسیحیت بود و خادم . در آن زمان تمام تلاشهای عقلانی این بود که آموزه های دینی به خوبی تبیین شوند. عالمان در حمایت از ادعاهای مسیحیت از عقل و استدلال استفاده می کردند اما هرگاه عقل از عهده برنمی آمد، چیزهایی که از راه الهی (وحی) بر آنها معلوم شده را به خدا نسبت می دادند چون عقل طبیعی به آن دسترسی نداشت. عقل گرایی عصر روشنگری در مقابل این نگاه قرار داشت. 💢در عقل گرایی روشنگری، و کلیسا به کناری انداخته شده و انسانها کوشیدند تنها با عقل خویش همه چیز را بسازند. این تغییر در زندگی و اندیشه بشر محصول یک فرایند بود و چند عامل در پیدایی آن دخیل بودند از جمله که با وجود آنکه به دنبال ترویج دین بود، تأثیر بسزایی از پذیرفت به گونه ای که آموزه هایی چون حجت بودن تفسیر، کلیسا، اعتبار سلسله رسولان و... انکار شدند و راه برای تردید در مسیحیت هموار گشت و سرانجام عقل تنها مرجع رسیدگی به حقانیت ها گردید. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔶 در کتاب های لغت، ضمن بیان معنای ریشه ای بازداشتن و امساک برای معانی دیگری نیز بیان شده است: 🔹قوه و فهم سخنان دیگران؛ 🔸قوه ای که آمادگی پذیرش علم را دارد؛ 🔹بازدارنده انسان از سقوط در مهلکه ها 🔸حالتی مقدماتی برای انجام و اجتناب از ؛ 🔹قوه شناسایی مجهولات و مانع از اقوال و افعال مذموم 🔷 چنانچه طبق معمول در کتب لغت که به معنای اولیه اکتفا نمی کنند و کاربردهای مختلف واژه را در عرف عام و حتی متون دینی می آورند؛ در هر یک از معانی بالا، به تبیین یکی از اصطلاحات عقل و توصیف یکی از مصادیق عینی و خارجی آن پرداخته شده و معنای لغوی عقل که همان بازداشتن و امساک باشد در آنها به نحوی کاربردی و مصداقی شده است. اما در اصطلاح، عقل به معانی متعددی به کار رفته : اصطلاح اوّل، عقل را موجودی می داند که در ذات خود بوده، به طور مستقل، یعنی بدون تعلّق به نفس و بدن موجود است. 🔻روایاتی که به ماهیت کلی عقل و گفتگوی خداوند با عقل قبل از تعلق آن به نفوس انسانی اشاره کرده است، ناظر به همین معنا از عقل است که اصطلاحاً در فلسفه از آن به عنوان عقل منفصل یاد می شود. در اصطلاح دوم، عقل یکی از قوا و مراتب نفس انسانی است. 🔺عقل به معنای دوم میتواند در حوزه نظری، هست ها و نیست ها و در استنباط مسائل نظری از مقدمات بدیهی ادراکاتی کلی داشته باشد و در حوزه حکمت عملی بایدها و نبایدها نیز اموری را درک کند. 💢همچنان ماده عقل، در معنای اصطلاحی دوم خود در سه معنا به کار می رود: 🔸معنای اول خود قوه که کار و شناخت را انجام میدهد. 🔸معنای دوم معقولات یعنی آنچه توسط عقل ادراک می شود. 🔸معنای سوم تعقل یا عقل ورزی یعنی فرآیند . 📖کتاب به کوشش جعفری 📌@canoon_org
🔷 در نزد ارسطو هم عقل در یک سلوک صرفاً عقلانی و بی آنکه از سوی غیب فراخوانده شود یا مورد موهبت و لطف قرار گیرد یا به انکشاف و شهود دست یابد، یک استدلالی برای فهم کلیات را طی می کند و در نظر ارسطو این «» وجود عینی ندارند، بلکه محصول انتزاع از محسوسات هستند. 🔶 عقل ارسطویی تقریباً یک عقل جزوی است اما عقل جزوی معرفت جو و نه کارافزا و صرفاً حسابگر و استیلاجو است. عقل ارسطویی نیز در خود نحوی خود بنیادی پنهان دارد و عقل منقطع از وحی و شهود است. 💢 معنای افلاطونی «» بیش از معنای ارسطویی آن به عقل قدسی نزدیک است هر چند که در هر دو اینها در یک نگاه کلی صور مختلف اجمالاً (جزوی) معرفت جو هستند؛ عقل افلاطونی - ارسطویی عقل جزوی اعداد اندیش معرفت جو است یعنی هدف غایی عقل (برخلاف دکارتی بیکنی) نه تصرف در هستی و استیلاجویی که کسب معرفت و درک عقلانی عالم با ابزار استدلال قیاسی و اعداد اندیشی و بی مدد از نور هدایت غیب و شهود است. 📖 کتاب اثر 📌@canoon_org
🔷 را می‌توان در دو شکل عمده یعنی افراطی و اعتدالی بررسی نمود. ایمان گرایی افراطی شکلی از ایمان گرایی است که می توان (ضد عقل) دانست که در آن و با هم ضدیت دارند و یکدیگر را برنمی‌تابند. ایمان گرایی اعتدالی که (غیر عقلی) است و بر این باور نیست که ایمان و عقل در تضادند، بلکه می گوید ایمان و عقل حوزه ای متفاوت و مجزا دارند. 🔶 ایمان گرایی در عصر حاضر در غرب، گرایش و جریانی نیرومند و پردامنه است که بسیاری از متکلمان و فیلسوفان دین را در برگرفته است. به نظر می‌رسد علتی که در دنیای مسیحی، زمینه را برای خردگریزی و خردستیزی در دین و روی آوردن به ایمان گرایی مهیا می‌کند، ناسازگاری برخی از آموزه های اصلی با اصول عقلانی است که نمی‌توان تبیین عقلانی روشن و محکمه پسندی از آنها به دست آورد. 💢 در این تفکر، تنوع و تکثر ادیان لحاظ نشده است. به عبارتی قبول کنیم که ایمان، یک حرکت شورمندانه است؛ اما بدون معیارهای عقلانی چگونه تصمیم بگیریم که به کدام دین از ادیان موجود، ایمان بیاوریم؟! 📖 کتاب از به قلم 📌@canoon_org