eitaa logo
کانون اندیشه جوان
302 دنبال‌کننده
882 عکس
498 ویدیو
1 فایل
کانون اندیشه جوان پنجره‌ای به دنیای اندیشه www.canoon.org صفحه اینستاگرام: Http://Instagram.com/canoon_org ارتباط با ما: @canoonandishehjavan
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون اندیشه جوان
🔶از دیدگاه قرآن و حکمای اسلامی، ثابت شده که هیچ گونه منافاتی میان قضای عام الهی از یک طرف و اختیار و آزادی انسان از طرف دیگر نیست. اما امروز در دوران معاصر، برخی متفکران اروپایی مانند ژان پل سارتر در این مسئله گرفتارند و چون در فلسفه خود به انتخاب و اختیار و آزادی تکیه کرده اند، نمی خواهند خدا را قبول کنند. سارتر می گوید: چون به آزادی، ایمان و اعتقاد دارم، نمی توانم به خدا، ایمان و اعتقاد داشته باشم؛ زیرا اگر خدا را بپذیرم، ناچارم قضا و قدر را بپذیرم 🔷و اگر قضا و قدر را بپذیرم، آزادی فرد را نمی توانم بپذیرم و چون نمی خواهم آزادی را نپذیرم و به آزادی علاقه و ایمان دارم، پس به خدا ایمان ندارم. از نظر اسلام، اعتقاد و ایمان به خدا مساوی است با اینکه انسان آزاد و مختار باشد. آزادی به معنای واقعی گوهر انسان است. قرآن کریم خدا را بسیار بزرگ و اراده و مشیتش را عام معرفی می کند، ولی از آزادی نیز سخت دفاع می کند. منطق قرآن هیچ منافاتی میان قضای عام الهی و حریت و اختیار انسان نمی بیند. از نظر برهانی و فلسفی نیز در جای خود ثابت شده که میان این دو منافاتی نیست. 💢برخی فیلسوفان، تصور کرده اند که تنها اگر خدا را نپذیرند آزادند؛ آن هم بدین معنا که در این صورت می توانند رابطه اراده خود را با گذشته و حاضر، یعنی با تاریخ و محیط، قطع کنند و با چنین اراده قطع شده از تاریخ و محیط، آینده را انتخاب کنند و بسازند؛ حال آنکه مسئله جبر و اختیار به قبول و نفی خدا مربوط نیست. با قبول خدا می توان برای اراده انسان نقش فعال و آزاد قائل شد، چنانکه با نفی خدا نیز طبق قانون علیت عامه، می توان به فرضیه آزادی انسان ایراد گرفت. لذا اعتقاد به خدا سبب نمی شود منکر آزادی بشویم. 🗓کتاب ، دفتر بیست و یکم از مجموعه کتاب های چلچراغ حکمت، به قلم 📌@canoon_org
🔶ایمان مذهبی از آن جهت که را هدف دار و هدف را خیر و تکامل و معرفی می کند، طبعاً دید انسان را نسبت به نظام کلی هستی و حاکم بر آن، خوش بینانه می سازد. حالت فرد با ایمان در هستی مانند حالت فردی است که در کشوری زندگی می کند که قوانین و و نظامات آن کشور را صحیح و عادلانه می داند 🔷او قهراً زمینه ترقی و را برای خودش و همۀ افراد دیگر فراهم می بیند و معتقد است که تنها چیزی که ممکن است موجب عقب ماندگی اش بشود، تنبلی و بی تجربگی خودش است. این اندیشه طبعاً او را به غیرت می آورد و با خوش بینی و امیدواری به و وا می دارد. 💢اما فرد بی ایمان در کشور مانند فردی است که در کشوری زندگی می کند که قوانین و تشکیلات و تأسیسات کشور را و ظالمانه می داند و از قبول آنها هم چاره ای ندارد. درون این فرد، همواره پر از عقده و کینه است و هرگز به فکر اصلاح خودش نمی افتد. چنین فردی هرگز از لذت نمی برد و جهان برای او همواره مانند یک هولناک است 📖کتاب ، دفتر بیست و یکم از مجموعه ی چلچراغ حکمت، به قلم 📌@canoon_org
🔷نیهیلیسم برای در دو مرحله پدیدار می شود: نیهیلیسم منفعل و نیهیلیسم فعال. مرحله منفعل که در آثار عصرش آشکار بود،تطابق ارزش و غایت را نابود می کند، نیروی به تدریج سست می شود، ارزش هایی که دیگر هیچ سازگاری با ندارند به جان هم می افتند و جنگ ارزش ها می آغازد؛ به عبارت دیگر هر آنچه تسلی می دهد، آرامش ظاهری می بخشد و وارد میدان می شود. 🔶، سرپیچی از هر کوشش در جهت نظام بخشیدن به و استغراق هرچه بیشتر در سرگرمی های تهی و پناه بردن به اشتغالات حرفه ای است، به نحوی که دیگر هیچ آرمانی جز کوشش مذبوحانه برای صیانت نماند و غایت حیات در آرمانهای تهی و فرومایه زندگی خوب و سعادت ظاهری خلاصه شود. 💢ظهور را نیچه در دویست سال آینده پیشگویی می کند و آن انفجار خشم انگیز نیروی نابودی است. در این مرحله نه فقط ورطه نیستی همه ارزشها ناگهان دهان باز می کند و خط بطلان بر همه چیز می کشد بلکه اگر دست هایمان را هم دراز کنیم، چیزی جز نیستی نصیبمان نخواهد شد. 📖کتاب نوشته ی پور 📌@canoon_org
🔶در دوره جدید، زمینه جدایی فلسفه از الهیات توسط اندیشمندانی نظیر فراهم شد. دکارت امور را به دو قسم تقسیم می کند: امور الهی و غیرالهی. در امور الهی می‌بایست الهام خداوند را پذیرفت و آنها را بر عقل، مقدم دانست. اما در امور غیر الهی نمی تواند چیزی را که حقیقتش معلوم نشده بپذیرد و یا به حواس خویش اعتماد نماید. 🔷 معتقد است که دکارت در دوره جدید، مبدع جدایی حکمت فلسفی از حکمت الهی است. به عقیده وی، دکارت اعتقاد دارد که دین، موضوع ایمان است و نه موضوع معرفت عقلی. دکارت، حکمت مسیحی را از هم گسیخت و الهیات، دیگر مسئله مناسبی برای تفکرات فلسفی تلقی نشد. 💢از نظر دکارت مراد از عقل، همان عقل جزئی و استدلالی و محاسبه گر است و نه عقل کلی. دکارت عقل کلی را به کناری نهاد و توجه خویش را به عقل جزئی و دوراندیش معطوف نمود. وی در تفکیک حوزه عقل از می نویسد: اما این امر مانع این نمی شود که ما به موضوعاتی باور داشته باشیم که از طریق الهی به عنوان یقینی تر از یقینی ترین معارف ما برای ما آشکار شده است. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔶ایمان یکی از موضوع هایی است که عمری به درازای زمانه انسان دارد و همواره جزء مؤلفههای مهم حیات انسانی به شمار رفته است. 🔷هر چند در برهه هایی از تاریخ ،بشر عده ای کوشیدند که این مؤلفه را از حیات آدمیان بزدایند اما به اعتراف تاریخ نگاران و جامعه شناسان، هیچگاه نتوانستند به چنین هدفی نائل شوند بلکه هر روز بر جایگاه ایمان افزوده شد به گونه ای که امروزه ایمان به یکی از محوری ترین مسائل زندگی جوامع بشری تبدیل شده است و تاریخ با پشت سر نهادن رویکردهای سکولاری به سمت بازسازی دوباره ایمان ورزی و دین داری در زندگی فردی و جمعی انسانها پیش میرود 💢شهید مطهری که همواره در پی تبیین مؤلفه های مهم دینی بوده اند و کوشیده اند که با زبانی امروزین به تبیین معارف اسلامی بپردازند از مسئله ایمان غفلت نورزیده، بلکه توجه به این موضوع در جای جای آثار ایشان وجود دارد. 📖چلچراغ حکمت دفتر بیست و یکم سید محمد علی داعی نژاد 📌@canoon_org
🔶از نظر علمای شیعه اصل ایمان معرفت است. بنابراین یا معرفت حاصل است که ایمان وجود دارد و یا نیست که از ایمان هم خبری نخواهد بود. پس ایمان بدین معنا قابل زیادی و نقصان نمی تواند باشد، ولی از طرفی آیات قرآن در پیش رو است که به صراحت از زیادتی و نقص در ایمان و کفر سخن میگوید. این است که متفکران شیعه ادعا کردند، مراد از ازدیاد ایمان افزودن بر اصل ایمان نیست بلکه ازدیاد کمال اضافی بر ایمان است. 🔷حقیقت ایمان تغییر نمی کند بلکه اضافات خارج از ایمان یعنی اعمال است که کمی و زیادی دارد. پس زیادی و نقصان از اصل ایمان به خارج آن منتقل شد. آنها همچنین احتمال دیگری را مطرح میکنند و آن این که چون ایمان یک اعتبار شرعی است و اساسش اذعان و علم است تحقق این امر در افراد متفاوت خواهد بود پس اختلاف ایمان به حسب اختلاف خصوصیات و ویژگیهای مؤمنان است؛ یکی یقین دارد و دیگری اطمینان. 💢این دو راه حل در این جهت مشترکند که هر دو پذیرفته اند اگر ایمان به معنای پذیرفتن باشد - از آنجا که مراتب در اصل معرفت راه ندارد - زیادی و نقص در اصل ایمان قابل طرح نیست؛ بلکه به خارج مربوط است، که یا به عمل و یا به خصوصیات افراد ارجاع داده میشود. البته لازم به ذکر است که علمای شیعه هر چند عمل را در متن ایمان داخل نکرده اند، ولی بر نقش آن در سعادت و رستگاری بشر تأکید بسیار دارند. 📖کتاب به کوشش محمد تقی فعالی 📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔶خداگرایی طبیعی بدیل خداگرایی وحیانی یا توحیدی است؛ به این معنا که گاه انسان، مستقل از هر گونه الهامات و اشراقات نوری، در اثر تجربه معنوی که خود به دست آورده، به خداگرایی نایل می گردد. این نوع خداگرایی نتیجه طبیعی تجربه دینی فرد است. در مقابل، خداگرایی وحیانی در اثر قرار گرفتن انسان در پرتو الهامات و اشراقاتی است که از سرچشمه وحی ناشی می شود؛ یعنی ایمان به خداوند سبحان از طریق مواجهه با سخن یا وحی الهی به دست می آید. 🔷میان این دو نوع خداگرایی، تفاوت های اساسی وجود دارد. در مسیر خداگرایی طبیعی ممکن است انسان هیچگاه با سخن خدا مواجه نشود. به علاوه ممکن است که خدای وحیانی همان خدای طبیعی نباشد. در این صورت، ممکن است میان این دو نوع از خداگرایی، منازعه و درگیری اتفاق بیفتد و هر یک دیگری را مورد اتهام قرار دهد. چنانکه خداگرایی طبیعی از دین علیه ایمان سخن می گوید و خداگرایی وحیانی از ایمان علیه دین. بدیهی است که خداگرایی طبیعی وقتی حقانیت دارد که هیچ تعارضی با خداگرایی وحیانی نداشته باشد. بنابراین، هرگونه معرفت شناسی مدرن درباره فقه اسلامی، خود به خود به سمت خداگرایی طبیعی سوق پیدا می کند؛ زیرا در معرفت شناسی های مدرن، متن به حاشیه رفته و برداشت مستقل مفسر، به جای آن می نشیند. با به حاشیه رفتن متن، مفسر، به تدریج از الهام گیری از متن وحیانی (متون فقهی) محروم می گردد و مستقل از سرچشمه وحی به باوری از خداوند می رسد که از متن توحیدی استخراج نشده است؛ یعنی به خداگرایی طبیعی می رسد. 📖کتاب نوشته ی 📌@canoon_org
🔸 خوش بینی : ایمان مذهبی از آن جهت که نسبت به جهان شکل خاصی می‌دهد به این نحو که آفرینش را هدف دارد و هدف را خیر و تکامل و سعادت معرفی می‌کند طبعاً دید انسان را نسبت به نظام کلی هستی و قوانین حاکم بر آن خوشبینانه می‌سازد. 🔹 روشندلی : انسان همین که به کمک ایمان مذهبی جهان را به نور حق و حقیقت روشن دید، همین روشن بینی فضای روح او را روشن می‌کند و در حکم چراغی می‌شود که در درونش روشن شده باشد . 🔸 امیدواری : در منطق فرد با ایمان، دستگاه آفرینش حامی مردمی است که در راه حق و حقیقت و درستی و عدالت و خیرخواهی تلاش می‌کنند. 🔹 آرامش خاطر : انسان فطرتاً جویای سعادت خویش است؛ ایمان به انسان اطمینان و اعتماد می‌بخشد، دلهره و نگرانی نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زایل می‌سازد و به جای آن به او آرامش خاطر می‌دهد. 🔸 لذت معنوی : از نوع لذات معنوی که از لذت‌های مادی هم قوی‌تر است و هم دیرپاتر. لذت عبادت و پرستش خدا برای عارف حق پرست از این گونه لذت است . 📖 کتاب به کوشش 📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔶 ایمان: یکی از مباحثی که در لوازم سیاست ورزی با اخلاق اسلامی، از دیدگاه امام خمینی(ره) می توان دنبال کرد بحث ایمان، آن هم از منظر اخلاقی اش است. البته اگرچه امام خمینی (ره) ایمان را از کمالات روحانی دانسته که کمتر کسی می تواند از حقیقت آن آگاه شود و حتی خود مؤمنان هم تا وقتی در عالم دنیا و ظلمت طبیعت هستند، از نورانیت ایمان خود و کرامت خویش نزد خدا مطلع نیستند. با این حال؛ به بحث ایمان از منظر ،اخلاقی آن هم با رهیافت و مشرب عرفانی پرداخته است. 🔷 حلم: حلم یکی دیگر از لوازم سیاست ورزی مبتنی بر اخلاق اسلامی است. حلم از جنود عقل و از شاخصه های اخلاق سیاسی است؛ یعنی انسان بهره مند از عقل و تدبیر و موفق در اداره امور جامعه دارای شاخصه حلم است. به نظر امام حلم، ملکه ای است که به واسطه آن در نفس طمأنینه ای حاصل می شود. ⭕️ صداقت: یکی از ویژگی ها و صفاتی که حضرت امام برای مسئولان و سیاست مداران ضروری می داند صداقت است صداقت از فضیلت های اخلاقی فردی و اجتماعی_سیاسی است که آحاد ملت خواهان آن هستند. مفهوم صدق در بردارنده معانی راستی، ثبات استواری و قوت است و این معنا فراتر از مفهوم راستگویی صرف است. پس صداقت در سیاست ورزی معنای عام است که معانی ضمنی امانت و درستی را در بر می گیرد و رعایت آن موجب اصلاح جامعه می شود به عبارت دیگر صداقت در سیاست، به معنای روراست بودن با مردم و پایبندی به پیمان ها و امانت داری است سیاست مدار صادق کسی است که در جهت حق و حقیقت حرکت می کند و هرگز از اعتماد مردم سوء استفاده نمی کند و از اعتراف به اشتباه هراسی ندارد؛ چون آن را نه تنها نشانه ضعف نفس نمی داند بلکه نتیجه اعتماد به نفس می داند در واقع اعتراف به اشتباه از جلوه های صداقت و از فضیلت های اخلاق سیاسی است. 💢امام خمینی (ره) معتقد است اعتراف به خطا موجب می شود تا در نظر ملت ها بزرگ شوید اینکه گفتم باید بشود ولو اینکه کشور را به تباهی ببرد از بزرگترین دیکتاتوری ها است. 📖 کتاب به کوشش 📌@canoon_org
🔷 را می‌توان در دو شکل عمده یعنی افراطی و اعتدالی بررسی نمود. ایمان گرایی افراطی شکلی از ایمان گرایی است که می توان (ضد عقل) دانست که در آن و با هم ضدیت دارند و یکدیگر را برنمی‌تابند. ایمان گرایی اعتدالی که (غیر عقلی) است و بر این باور نیست که ایمان و عقل در تضادند، بلکه می گوید ایمان و عقل حوزه ای متفاوت و مجزا دارند. 🔶 ایمان گرایی در عصر حاضر در غرب، گرایش و جریانی نیرومند و پردامنه است که بسیاری از متکلمان و فیلسوفان دین را در برگرفته است. به نظر می‌رسد علتی که در دنیای مسیحی، زمینه را برای خردگریزی و خردستیزی در دین و روی آوردن به ایمان گرایی مهیا می‌کند، ناسازگاری برخی از آموزه های اصلی با اصول عقلانی است که نمی‌توان تبیین عقلانی روشن و محکمه پسندی از آنها به دست آورد. 💢 در این تفکر، تنوع و تکثر ادیان لحاظ نشده است. به عبارتی قبول کنیم که ایمان، یک حرکت شورمندانه است؛ اما بدون معیارهای عقلانی چگونه تصمیم بگیریم که به کدام دین از ادیان موجود، ایمان بیاوریم؟! 📖 کتاب از به قلم 📌@canoon_org