eitaa logo
کانون اندیشه جوان
303 دنبال‌کننده
882 عکس
497 ویدیو
1 فایل
کانون اندیشه جوان پنجره‌ای به دنیای اندیشه www.canoon.org صفحه اینستاگرام: Http://Instagram.com/canoon_org ارتباط با ما: @canoonandishehjavan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶انسان دائما از راه حواس، اطلاعاتی را از بیرون، وارد وجود خود می کند و از راه زبان، چهره و نوشتن، افکار خود را صادر می کند. عقل، آن نیروی درونی است که این واردات و صادرات را بررسی و تحلیل کرده، درست و نادرست و خوب و بد آنها را تشخیص داده و با توجه به عاقبت امر، آنها را می سنجد. عاقل آن کسی است که این نیرو در او به درستی کار می کند. 🔷در عرف، جهل در مقابل علم است؛ ولی در فرهنگ قرآن، جهل دو معنا دارد؛ یکی در مقابل علم و دیگری در مقابل عقل. لذا در فرهنگ اسلام، عابد جاهل با عالم بی عمل، برابر نهاده شده اند. همچنین باید توجه داشت که روح علمی غیر از علم است. روح علمی آن است که علم از فطرت حقیقت جویی سرچشمه بگیرد. 💢آنکه غرض مدار است و دلیل را طوری ترتیب می دهد که مدعای مورد علاقه او را نتیجه دهد، ممکن است عالم باشد، ولی روح علمی ندارد. صاحب روح علمی و عالم حقیقی کسی است که تابع دلیل و به دنبال کشف حقیقت باشد. لذا در تعلیم و تربیت باید کوشید که متعلم افزون بر قوه استنباط، روح عملی نیز پیدا کند. 📖کتاب ، دفتر پانزدهم از مجموعه کتاب‌های چلچراغ حکمت، به کوشش 📌@canoon_org
44.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰علم النفس 🔶علم النفس چیست و کاربست آن در سایر علوم، چگونه نمایان می شود؟ امروزه یافته‌های علامه طباطبایی، چگونه می تواند بر تبيين و توسعه گفتمان فلسفی و تاثیر آن در حوزه‌های دیگر، کارساز و نقش‌آفرین باشد؟ 📌@canoon_org
🔶اقتصاددانان درباره دانش اقتصاد و نظام و یا مکتب اقتصادی به سبک واحدی سخن نگفته اند. برخی را نیز از مقوله دانش اقتصاد دانسته و گروهی آنها را تفکیک کرده اند. علم اقتصاد، علم به قوانین طبیعت است آنچنان که هست، و مکتب اقتصادی بیان روابط اقتصادی است آنچنان که باید باشد. 🔷در نگاه اول، اقتصاد، یک علم نظری است و اختلاف نظر در آن از قبیل اختلاف نظر در است و البته کمتر مورد اختلاف خواهد بود. در حالیکه از نگاه دوم، اقتصاد یک مکتب و نظام بوده و از این نظر است که مسئله های عدالت و ظلم و خوب و بد و شایسته و ناشایسته در آن، راه پیدا می کند. 💢برخی اقتصاددانان چون ، قلمرو علم اقتصاد را توسعه داده و مکتب را هم از مقوله های علم اقتصاد برشمرده اند. ساول می گوید: علم اقتصاد توصیف واقعی و بدون منظور قضایای اقتصادی نیست زیرا کلیه عقاید اقتصادی برای منظورهای خاصی غیر از تجزیه و تحلیل واقعی قضایا از قبیل منظور اخلاقی و منظور مدنی یا دفاع از نظام گذشته یا موجود و یا حتی برای آینده، بیان و ساخته شده است. 📖کتاب به کوشش 📌@canoon_org
🔶یکی از ویژگی های نظریه علمی از منظر برخی فیلسوفان علم مانند ، قدرت پیش بینی است؛ به عبارت دیگر، در علم به مدد روش فرضی می توان از یک نظریه، نتایجی خاص استنتاج کرد و سپس دید که آیا آن نتایج به وقوع می پیوندد یا خیر. 🔷اما با نمی توان چنین کرد. فارغ از اینکه چه عاملی به آن قابلیت بقا می بخشد یا بتوان پیش بینی کرد که کدام تغییرات، بقای آن را بهتر تضمین می کند و چون این نظریه با هر واقعه ای سازگار است، قدرت پیش بینی ندارد؛ در نتیجه انتخاب طبیعی به عنوان یک پارادایم مفسر می تواند با داده های سازگار شود. 💢سازگاری مذکور، به نظریه انتخاب طبیعی قدرت تبیین و پیش بینی پذیری نمی دهد. یک نظریه، زمانی به عنوان پذیرفته می شود که واجد این توانایی باشد. امروزه زیست‌شناسان سعی می کنند در سطح خُرد و به عبارتی میکروارگانیسم ها به پیش بینی هایی از طریق اصول دست یابند؛ اما در سطح کلان و ماکروارگانیسمها همچنان این مسئله ناممکن باقی مانده است. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔷بر اساس مبانی معرفت شناسی ، تجربه فرد، تنها ملاک شناخت حقیقت است. در این نگاه، حقایق تضمین شده که از خارج به فرد داده می شود، تا زمانیکه به وسیله تجربه شخصی او محک نخورد، معتبر نیست. ، و ، سه فیلسوف تجربه گرای قرن ۱۸ نیز بر این باور بودند که تنها ابزار رسیدن به حقیقت، تجربه حسی فرد است. 🔶اما اعتماد به تجربه فرد، آزمون قضایای کلی از طریق تجربه و مقایسه با تجربه حسی شخصی، و نیز تمایز میان واقعیات و ارزش های انسانی، فردگرایی را با اصول دانش جدید هماهنگ میسازد. بر این اساس، وظیفه فرد است که هنگام شکل بخشیدن به یک عقیده یا اخلاقی، قبل از هر چیز، به مشاهده، گردآوری و بررسی واقعیات بپردازد؛ همانگونه که یک دانشمند این کار را می کند. 💢همچنین باید بیشترین دقت خود را به کار گیرد تا مبادا شائبه داوری ، بر توصیف واقعی موقعیت، خدشه وارد سازد. پس از شناخت واقعیت خالی از ارزش به وسیله ی تجربه ی شخصی، این فرد است که تصمیم می گیرد آن را خوب یا بد به شمار آورد. 📖کتاب ، دفتر اول، به قلم 📌@canoon_org
🔷در این نظریه، جهان واقعیات علمی و تجربی، از ارزش ها تهی و از بعد اخلاقی برکنار می باشد و فی نفسه نه خوب است و نه بد. اما وقتی ارزش ها از دنیای تجربی علم جدا می شود، تکلیف اخلاقیات چه می شود؟ جواب لیبرالیسم این است که ارزش های اخلاقی در حوزه انتخاب فرد قرار می گیرد و به نوعی به اراده انسان وابسته است؛ هرچه انسان بخواهد و انتخاب کند، خوب است وگرنه بد است. 🔶بدین ترتیب، ارزش ها به دامان اراده فرد سقوط می کند؛ پذیرش فرمان های اخلاقی دینی یا دنیوی، بر کسی واجب نیست. هرکس مکلف است تنها به ندای وجدانش، درباره ارزش های اخلاقی، گوش فرا دهد. اصل منفعت طلبی که براساس آن «هر چه به نفع فرد باشد خوب است و هر چه به ضرر اوست، بد است» بر همین نظریه تکیه دارد. 💢لیبرالیسم در اصول، الزام های اخلاقی فرد را محترم می شمارد و حقوق اخلاقی فرد در پیروی از فرمان های وجدانی اش را تا جایی که پیامدهای ضداجتماعی شدید نداشته باشد، به رسمیت می شناسد. بنابراین، اساسا فردگرایانه است و ارزش ها را در کالبد جهان تنیده نمی داند. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔶یقین از موضوعات مهم در حوزه است که براساس اصول نقدگرایانه نظریه اش، نقش آن را مورد تحلیل قرار داده است. پوپر در تحلیل مسئله ، دو مقام را از هم جدا می کند: یکی مقام زندگی عادی و عرفی ما و دیگری مقام معرفتی و معرفت شناختی. 🔷وی معتقد است که وجود ندارد چرا که معرفت های ما همواره حدسی اند. از این رو، به صحت و اعتبار آن ها نمی توان قطع و یقین داشت. این مربوط به جنبه است اگرچه مربوط به زندگی عملی ماست و برای گذران امور کفایت می کند ولی ارزش معرفت شناختی ندارد. 💢 هیچ ارزشی برای یقین قائل نیست و آن را امری می داند و می گوید: تجربه های درونی یا احساس یقین، هرگز نمی تواند هیچ گزاره علمی را تصویب کند و در ، منزلتی ندارد جز آنکه موضوع پژوهش روان شناختی قرار گیرد. احساس یقین هر اندازه هم شدید باشد، نمی تواند هیچ گزاره ای را تصویب کند. او در پایان کتاب ، یقین را مانع پیشرفت علم دانسته و همگان را در مسیر حقیقت، به سوی بی نهایت فرا می خواند. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔹از گذشته دور، دیدگاه های مختلفی درباره مسئله منشأ ، وجود داشته است. این دیدگاه ها به طورکلی به دو دسته تقسیم می شوند: یکی دیدگاه که به دفعی بودن خلقت معتقد بوده و بر این باور بودند که انواع موجودات به همین صورت کنونی موجود شده اند و دیدگاه دیگر توسط که به پدید آمدن تدریجی حیات در زمین باور داشته و آغاز حیات را خود به خودی می دانستند؛ در واقع برای شکل گیری انواع ، سیر تدریجی قائل بودند. 🔶يکي از مسائل چالش برانگيز در مناسبات و يا علم ، ارائه بر اساس انتخاب طبيعی از سوی است که به شناخته می‌شود. در این زمینه، کتاب به قلم به رشته تحریر درآمده و به بررسی و نقد داروینیسم پرداخته است. این اثر که محصول نشر کانون اندیشه جوان است، دارای چهار فصل می باشد: فصل اول: زمینه ها و ارکان مفهومی نظریه داروین فصل دوم: دیدگاه های مخالف دربارۀ نظریه تکاملی داروین فصل سوم: نقد مهمترین دیدگاه های داروینیستی معاصر فصل چهارم: بررسی نظریه داروین در جهان اسلام @canoon_org
🔷هر علمی افزون بر موضوع و مسائل، روش خاص خود را نیز دارد. انتخاب روش نامناسب در مواجهه با یک مسأله، باعث ایجاد ناکامی و خطا در وصول به مقصود می شود. به عقیده شهید مطهری، تفاوت روش ها در علوم به سبب تفاوت آنها در موضوع است؛ چرا که اسلوب و روش فکری ویژه هر علمی عبارت است از یک نوع ارتباط فکری خاص که بین انسان و موضوع آن علم باید برقرار شود. 🔶بدیهی است که نوع ارتباط فکری بین انسان و شی، به نحوه وجود و واقعیت آن شیء بستگی دارد؛ بر این اساس، فلسفه نیز برای خود اسلوب و روش ویژه ای دارد که هنگام انجام فعالیتهای فلسفی باید از آن پیروی کرد. روش فلسفه، روش عقلانی است؛ چرا که موضوع اصلی آن یعنی مفهوم وجود یا موجود و دیگر مفاهیم فلسفی، همگی از راه فرایند عقلی به دست می آیند. 💢«بدیهی است که بررسی و کنجکاوی درباره موضوعی که عقل با عالی ترین اعمال خویش آن را یافته است، جز با بررسی های عقلانی میسر نیست»؛ بنابراین، کشف و فهم دقیق مسائل فلسفی را از شیوه های دیگر مثل روش تجربی و جست وجو در آزمایشگاه یا روش عرفانی و سیر و سلوک نمی توان انتظار داشت. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔶با ابتنا بر اینکه علم تجربی از مبادی غیر تجربی خود، مستقل نیست و آن مبادی غیر تجربی - که همان گزاره های کلان نسبت به آدم و عالم است - علم است و آن گزاره های کلان، نگاهی به عالم داشته باشند (یعنی متافیزیک قدسی داشته باشیم) در این صورت این علم، دینی است؛ چرا که علوم جزئی و علوم انسانی و از جمله علوم تربیتی از بی نیاز نیستند. 🔷حال اگر این علوم از متافیزیک قدسی بهرمند شدند، ساختار درونی علم هم به لحاظ آن متافیزیک تغییر می کند و مصداق می شوند. البته باید توجه داشت که این سخن به این معنا نیست که این علم، دین است؛ همان طور که علم به خدا دین نیست. برخی گمان میکنند قائلان به «علم دینی» آن را جزء دین می دانند که صحیح نیست. 💢در واقع، دین کاری است که باید انسان انجام دهد؛ یعنی کار است؛ بنابراین شناخت دین، دین نیست؛ یعنی این طور نیست که چون دین را خوب شناختم، پس متدین هستم؛ اتفاقاً بدترین کافران به این دلیل بدترین هستند که دین را شناختند؛ زیرا اگر نشناخته باشند که حجت بر آنها تمام نیست و معذورند. 📖کتاب به کوشش 📌@canoon_org
🔶اگر بگوییم ساختار علوم تربیتی فقط در داد و ستد حس به وجود می آید، چنین علمی اصلاً وجود ندارد؛ زیرا حس اگر با محسوس خارجی ارتباط داشته باشد، گزاره های دیگری هم باید باشد؛ حال اگر آن گزاره های دیگر را «علم» ننامیم و آنها را فقط «پیش فرض» و «پادوهای علم» بدانیم. چنین نگرشی مشکلاتی برای دیندار بودن هم ایجاد می کند؛ 🔷زیرا در این صورت، گزاره های متافیزیکی و دینی هم در حد «پادو» شده و ارزش اصلی در ارائه جهان واقع ندارند بلکه از سنخ ایدئولوژی و فرهنگ می شوند و دین هم هویت فرهنگی پیدا می کند. در این دیدگاه، علوم تربیتی دارای گزاره های میدانی است که مبادی آن از حس و تجربه به دست نیامده بلکه غیر علم است و آن غير علم، فرهنگ است. 💢آن وقت، علوم تربیتی هویت فرهنگی پیدا می کند و هر فرهنگ و تاریخی به تناسب پارادایم و مبادی و اصول موضوعه خودش، یک سازه های تربیتی ایجاد می کند که همان علم متناسب با فرهنگ خودش است. به این معنا، «علم دینی» و «علوم تربیتی دینی» خواهیم داشت؛ اما به قیمت اینکه دین را به افق فرهنگ تنزل دهیم و آن را یک پدیده تاریخی بدانیم. 📖کتاب به کوشش 📌@canoon_org
🔶وحی راستين الهى، جلوه حق است. بدین سبب از استواری و درستی برخوردار است و انسان را به حقیقت رهنمون می سازد. از آن جا که علم و وحی دو راه معرفت است، هر دو انسان را به حقیقت رهنمون می کند و حقیقت هم یکی بیش نیست؛ در می یابیم که هرگز نباید میان ره آورد دانش و تعارض پدید آید. در چنین موقعیتی وجود تعارض، نشان دهنده وحى اشتباه انسان ها در فهم دین یا مقدمات مطلب علمی است. 🔷گاه موهومات و خرافات در دین رخنه می کند به گونه ای که بخشی از دین شمرده می شود. در این هنگام ره آورد دانش با دین ناسازگار می نماید و ممکن است کسانی که با حقیقت و اصول اصیل ادیان الهی آشنایی ندارند، چنان بپندارند که میان علم و دین تعارض پدید آمده است. 💢پس وظیفه دانشمندان دین است که خرافات را از دامن دین بزدایند تا با حقایق دینی اشتباه نشود و توهم تعارض علم و دین را به وجود نیاورد اما به واقع چگونه خرافات به دین راه می یابد؟ و علل و اسباب آن چیست و چگونه می‌توان مرز خرافات و حقایق اصیل دین را مشخص کرد؟ 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org
کانون اندیشه جوان
🔶 یکی از مباحث مهم در میان روان شناسان رشد و شخصیت این است که انسان تا چه سن و مرحله ای می تواند رشد یابد و متحول شود برخی روان شناسان مانند ، تحول آدمی را تنها در سنین کودکی یا کمی بالاتر امکان پذیر میدانند و معتقدند پس از آن رشد و تحول شخصيت تقريباً غير ممکن میگردد در مقابل برخی دیگر مانند و معتقدند مسیر رشد و تکامل آدمی هیچگاه به روی او بسته نمی شود. 🔷 مشاهدات بالینی و نیز مطالعات نظری انجام شده غالباً دیدگاه دوم را تایید می کنند و می توان این دیدگاه را به اسلام نیز نسبت داد؛ هر چند که با بالارفتن سن، امکان تحول نیز کاهش می یابد. در این میان عوامل متعددی می توانند امکان رشد و تحول را برای افراد در سنین بالا نیز باز نگاه دارند. تفکر، کسب و دانش روی آوردن به خدا و معنویات و اتخاذ مسیر درست در ابعاد گوناگون زندگی از عوامل مهم در این زمینه اند. یکی از ابعاد زندگی کسب درآمد و و مسیری است که فرد برای کسب درآمد و ثروت بر می گزیند. 💢کسی که از مسیر مشروع اقدام به کسب درآمد میکند، از جهتی میتوان گفت هدفی فراتر از آن را در نظر دارد و به سوی آن حرکت میکند. فردی که به رعایت موازین شرعی در زمینه های مختلف خود را متعهد می داند در واقع تلاش دارد با این کار وجود خود را ارتقا بخشد و پیوسته کامل تر شود. او همواره در جست وجوی کمال شخصیت خود است و حاضر نیست برای رسیدن به متاع ناچیز دنیوی مانع از رشد شخصیت خود شود؛ چراکه میداند با در پیش گرفتن کسب دارایی و ثروت به هر قیمتی و لو به کار گرفتن روش نامشروع نه تنها مانع از ارتقای شخصیت خود میشود، بلکه آن را در مسیر سقوط قرار می دهد. بدین ترتیب، این شخص علاوه بر حرکت در مسیر کسب ثروت امکان رشد و شخصیت خود را نیز فراهم ساخته و در مسیر کمال در حرکت می باشد. 📖 کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔷 هر یک از علوم گوناگون با ویژگی های خاص خود، اهداف و مقاصد معینی را مد نظر داشته اند. تنوع و گوناگونی علوم و رشد و تکامل آن، به موازات پیشرفت های اعجاز آمیز بشر در عرصه های مختلف، تا اندازه زیادی معلول تنوع و گوناگونی غایاتی است که انسان ها از طریق پژوهش در رشته های مختلف علوم، به جست و جوی آنها پرداخته اند. 🔶 هر مقدار که نیازها، خواست ها و مقاصد بشر افزوده شده است، به همان میزان رشته ها و تخصص های موجود در علوم نیز افزوده شده است. این افزایش به طور منطقی مبتنی بر این حقیقت است که هر حوزه علمی، به تناسب توان و قلمرو و ویژگی های خاصش، تنها از عهده اهداف و مقاصد مشخص و مورد انتظار همان حوزه بر می آید و اهداف و مقاصد تازه، به اقتضای نوعشان، نیازمند تأسیس حوزه جدید علمی یا شاخه جدیدی هستند. 💢 بنابراین تفاوت نوع خواست ها، مقاصد و هدف ها از یک سو، ایجاد و تأسیس حوزه ها، رشته ها و شاخه های جدید علمی را در پی دارد و از دیگر سوی، کارآیی و نتیجه بخشی مفید و مستقیم هر حوزه را در حدود اهداف و مقاصد همان حوزه، محدود می سازد. 📖 کتاب به قلم 📌@canoon_org
🔶یکی از ویژگی هایی که سهروردی به آن توجه داشته، حیات و علم خدای تعالی است. وی در حکمت خود به این نتیجه می رسد: موجودی که برای خود آشکار باشد، نور و روشنایی است. اگر موجودی تنها به خودش وابسته باشد نه به موجود دیگری، در اوج علم و آگاهی قرار دارد. بنابراین، موجود آگاه، در درجه اول باید وجود داشته باشد تا علم و آگاهی یابد. این دو ویژگی بیرون از وجود او نبوده بلکه با او متحد هستند. 🔷سهروردی علم الهی را به دو نوع تقسیم می کند که شامل علم خداوند به ذات خود و علم خداوند به غیر از خود می شود و عدم غیبت خداوند را امر سلبی دانسته و مبنای علم خدای تعالی به ذات خود را نور مجرد بودن می داند که مساوی با ظهور و آشکار بودن برای خودش است. 💢شیخ اشراق می گوید: علم حق تعالی به موجودات به معنای عدم وجود حجاب میان وی و مخلوقات است نه به معنای صورت های ذهنی. مبنای علم خدای تعالی به مخلوقات، حضور همه آنها نزد خداوند است. او این نوع علم را به علم نفس انسان به صورت های ادراکی تشبیه می کند که نفس بر آنها احاطه داشته و علم حضوری پیدا می کند. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org