eitaa logo
. حَنیفـھ☁️ .
3.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
753 ویدیو
5 فایل
__ _ بھ‌توکل‌نام‌اَعظمـت🌿 . رسانہ‌فرهنگی‌/هنرۍحنیفھ . وَ بڪاوید ؛ 🐋| @Haniinfo * نشـرمُحتواهمراھِ‌حفظ‌نشـان‌واره ! بیمه‌شده‌ۍ‌حضـرت‌زهـراۜ . 🤍 .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌷مذهبیا🌷
⁵روزمانده‌به⇦ 💔
💖✨💖✨💖✨ ✨💖✨💖✨ 💖✨💖✨ ✨💖✨ 💖✨ ✨ سر جام نشستہ بودم و تکون نمیخوردم سجادے وایساده بود منتظر من کہ راه و بهش نشون بدم اما من هنوز نشستہ بودم باورم نمیشد  سجادے دانشجویے کہ همیشہ سر سنگین و سر بہ زیر بود اومده باشہ خواستگارے من😐 من دانشجوے عمران بودم اونم دانشجوے برق چند تا از کلاس هامون با هم بود همیشہ فکر میکردم از من بدش میاد تو راهرو دانشگاه تا منو میدید راهشو کج میکرد🚶🏻‍♂ منم ازش خوشـم نمیومد خیلے خودشو میگرفت...😒 چند سرے هم اتفاقے صندلے هامون کنار هم افتاد ک تا متوجہ شد جاشو عوض کرد😳 این کاراش حرصم میداد  فکر میکرد کیہ😒 البتہ ناگفتہ نماند یکمے هم ازش میترسیدم جذبہ ے خاصے داشت😑 تو بسیج دانشگاه مسئول کاراے فرهنگے بودچند بار عصبانیتشو دیده بودم  غرق در افکار خودم بودم کہ با صداے مامان ب خودم اومدم: _اسمااااااء جان آقاے سجادے منتظر شما هستن☺️ از جام بلند شدم ب هر زحمتے بود سعی کردم خونسردیمو حفظ کنم مامان با تعجب نگام میکرد😳 رفتم سمت اتاق بدون اینکہ تعارفش کنم و بگم از کدوم سمت باید بیاد اونم ک خدا خیرش بده از جاش تکون نخورد سرشو انداختہ بود پایین دیگہ از اون جذبہ ے همیشگے خبرے نبود حتما داشت نقش بازے میکرد جلوے خوانوادم😒 حرصم گرفتہ بودم هم تو دانشگاه باید از دستش حرص میخوردم هم اینجا😬 حسابے آبروم رفت پیش خوانوادش😓 برگشتم و با صدایے کہ یکم حرص هم قاطیش بود گفتم: _آقاے سجادے بفرمایید از اینور🙂 انگار تازه ب خودش اومده بود سرشو آورد بالا و گفت: _بلہ! بلہ بلہ معذرت میخوام خندم گرفتہ بوداز ایـن جسارتم خوشم اومد😎 رفتم سمت اتاق اونم پشت سر من داشت میومد🚶🏻‍♂ در اتاق و باز کردم و تعارفش کردم ک داخل اتاق بشہ... صاحب الزمان😊
💖✨💖✨💖✨ ✨💖✨💖✨ 💖✨💖✨ ✨💖✨ 💖✨ ✨ در اتاقو باز کردم و تعارفش کردم ک داخل اتاق بشہ... وارد اتاق شد🚶🏻‍♂ سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود 🖼 عکس چند تا از شهدا ک خودم کشیده بودم و بہ دیوار زده بودم🎨 دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم👀 عجب آدم عجیبیہ این کارا ینی چے😕 نگاهش افتاد ب یکے از عکسا چشماشو ریز کرد بیینہ عکس کیہ رفت نزدیک تر اما بازم متوجہ نشد😪 سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم بی هیچ مقدمہ ای گفت: _این عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم🧐 چقدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من آشنا بشہ یا با اتاقـم😑 ابروهامو دادم بالاو با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم: _ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملا فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق🤨 بنده خدا خجالت کشید تازه ب خودش اومد و با شرمندگے گفت: _معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخـود کرد بی ادبے منو ببخشید😞 با دست ب صندلے اشاره کردم و گفتم: _خواهش میکنم بفرمایید زیر لب تشکرے کرد و نشست منم  رو صندلے رو بروییش نشستم  سرش و انداخت پایین و با تسبیحش بازے میکرد📿 دکمہ هاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود احساس کردم داره خفہ میشہ دلم براش سوخت☹️ گفتم: _اون عکس یہ شهید گمنامہ چون چهره اے ازش نداشتم ب شکل یک مرد جوون ک صورتش مشخص نیست کشیدم🙂 سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت: _حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج شنبہ میرید سر مزارش☺️ با تعجب نگاش کردم: _بلہ؟!شما از کجا میدونید؟!!😳 _راستش منم هر... در اتاق بہ صدا در اومد ...🚪 الزمان😊
دو پارٺ جدید رمانِ ☺️ تقدیم نگاهتون👀
مۍپوشمش‌فقط‌به؏ـݜق‌فاطمہۜ😌🖐🏻
🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸 گفت : راستی جبهه چطور بود؟!☄ گفتم : تا منظورت چه باشد؟ 🙃 گفت : مثل حالا رقابت بود؟! 🤔 گفتم : آری✔️ گفت : در چی؟! 😳 گفتم : در خواندن نماز شب📿 گفت : حسادت هم بود؟! 😳 گفتم : آری✔️ گفت : در چی؟! 😮 گفتم : در توفیق شهادت 😇 گفت : جِرزنی هم بود؟! 😳 گفتم : آری✔️ گفت : برا چی؟! 😳 گفتم : برای شرکت در عملیات 😭 گفت : بخور بخور بود؟! 😏 گفتم : آری✔️ گفت : چی میخوردید؟! 😳 گفتم : تیر و ترکش 💥💥 گفت : پنهان کاری بود؟! 😳 گفتم : آری✔️ گفت : در چی؟!!😳 گفتم : نصف شب واکس زدن کفش بچه ها 👞👞 گفت : دعوا سر پست هم بود؟! گفتم : آری✔️ گفت : چه پستی؟! 🤔 گفتم : پست نگهبانی سنگر کمین 💂‍♂️ گفت : آوازم می خوندید؟! 🎙 گفتم : آری ✔️ گفت : چه آوازی؟! 😳 گفتم :شبهای جمعه دعای کمیل 📖 گفت : اهل دود و دم هم بودید؟! 🌫 گفتم : آری✔️ گفت : صنعتی یا سنتی؟! 😳 گفتم : صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب☠️💀☠️ گفت : استخر هم می رفتید؟! 💦💧💦 گفتم : آری ✔️ گفت : کجا؟! 😲 گفتم : اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊 گفت : سونا خشک هم داشتید؟! 😳 گفتم : آری ✔️ گفت : کجا؟! 😲 گفتم :تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ، طلائیه،.... گفت : پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟!💄 گفتم : آری ✔️ خندید و گفت : با چی؟! 😁 گفتم : هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔😪 سکوت کرد وچیزی نگفت😔
https://abzarek.ir/service-p/msg/51497 لینڪ‌ناشناس☺️ بی پردھ به پرسید؛ جواب میدم👀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هࢪڪہ‌دارد‌هۅس‌دیدن‌گنبد‌صݪوات...💔
با دوستاش رفته بود راهیان نور ، دیار شهدا...🌿 مناطقی که به گفت خودش غریب بود...💔 موقع برگشت از سفر،اتوبوس رفت ولی رسول نرفت!گفت جا موندم..🍃 بعدا فهمیدیم داستان از این قراره که تیم تفحص مستقر شده بوده و رسول هم با خبر شد 👍🏻 و دلش می خواست یه مدتی رو باهاشون باشه.... اون یه مدت شد10 روز! ❗️❗️ واز همان جا بود که با شهید محمد حسین محمد خانی آشنا شد. با آمدن رسول به منطقه شرهانی، بعد از مدت ها یک شهید پیدا شد....❣ چه ذوق و شوقی داشت موقع تعریف کردن قضیه ی پیدا شدن شهید....🖤 ❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @poshtkhakriz •┈┈••✾❣✾••┈┈•
‌『💛⃢📒』 ⇜🙃❤↝ •• •🌱•| ツ: وقتےنمے‌دانے‌ڪجاهستے قبله‌راپیداڪـــن‌و....🦋✨ ²رڪعت‌ بخوان.🎈📿※ٰٰٰٰٰٰٰٰٖٖٖٖٖٖٖ͜͜͡͡ وقتےنمے‌دانےبه‌ڪجامے‌روی،👣 وقتےخودت‌راگم‌ڪرده‌اے،•|👤|• وقتےخودت‌راازدست‌داده‌اے،🖤⛓ٜٜٜٜٜٜٜٜ᪄ٜٜٜٜ وقتےنمے‌توانےباخودت‌ڪناربیایے،🥀 برسر بایست و ٜٜٜٜٜٜٜٜ᪄ نمازت‌‌رابادقت‌بخوان..☝️🏻 🖐🏻 🌿••• ــــــــــــ🕊🖤🕊ــــــــــــ ‌‎‎‌‎‌‎‎‌‎‌‎‎ ‌‎‎‌─═ೋ❅—⃟🇮🇷🖤⃟—❅ೋ═─      @poshtkhakriz ─═ೋ❅—⃟🇮🇷🖤⃟—❅ೋ═─.
. حَنیفـھ☁️ .
https://abzarek.ir/service-p/msg/51497 لینڪ‌ناشناس☺️ بی پردھ به پرسید؛ جواب میدم👀
سلام🙃 دو رکعت نماز میخونم؛ قرآن یا زیارت عاشورا میخونم؛ صلوات میفرستم؛ مداحی گوش میدم؛ به دوستام زنگ میزنم؛ اگه امکانش باشه میرم بیرون🕊
الله اکبر الله اکبر🙃♥️
هدایت شده از گانــدو↫ⓖⓐⓝⓓⓞⓞ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الحسین(علیه‌السلام)💚 پای‌کار حسین(ع) ایستاده‌ایم.... سلام بر جاماندگان دل‌سوخته اربعین🥺💔 گروه دختران آفتاب با همکاری شما عشاق الحسین(ع) قصد دارد در مسیر راه‌پیمایی اربعین حسینی در شهر تهران از میدان امام حسین علیه السلام تا حرم مطهر شاه عبدالعظیم حسنی علیه السلام موکب‌هایی را برپا کند که بتواند به هر چه عظیم‌تر شدن این حرکت باشکوه و راحت تر بودن زائرین و دلدادگان اباعبدالله الحسین علیه السلام کمکی در حد خود بکند؛ لذا اگر تمایل دارید در این امر شریک شوید وجوهات خود را به شماره کارت زیر واریز بنمایید. ۶۰۳۷۹۹۷۵۵۵۴۴۹۹۳۴ خانم شفیعی 💚 خدمت در دستگاه آقا کمش زیاد است و زیادش کم ... پس یاحسین بگید و با نیت به هر چه با شکوه‌تر شدن این مراسم کمک کنید 💚 💫 اربعین؛ نمایی از شعورحسینی و زمینه سازی برای ظهور ولی عصر( عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشد امید است که با یاری خدا اثرگذار باشیم💫
28.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اقا داریم نزدیک میشیم یه اربعین یه امضا فقط 🙂 برم پیش مادرت زهرا چی باز امضا نمیکنی؟ 😓 𝐻𝑜𝓈𝓈𝑒𝒾𝓃 ————••🕊⃞••————— ↳⸽🍃•➜「 @Nhno_almhdi 」 ————••🕊⃞••—————
مبارزه‌بانفس‌مهم‌ترین‌چیزه!😊🌸
سلام🙃 خب... سعی می کنم حقیقت رو بهشون نشون بدم و بگم که اینکارِ من نبوده. تمامِ سعیم رو میکنم و از خدا و حضرت زهراۜ و رفیقِ شهیدم، زینب بانو کمک میخوام🦋 وقتی دل رنجیده باشم اغلب صلوات میفرستم یا با خدا درددل میکنم. چون معتقدم هیچ کسی مثله خدا نمیتونه کمکم کنه و خوب به حرفام گوش بده... ♥️👀
هدایت شده از  . حَنیفـھ☁️ .
آنچہ دࢪ ڪاناݪ ♡..دخــٺـࢪاݩ مہدۆے :) گذݜٺ...♥️🖇 دمٺون حیدࢪے🌙💛 ݜبٺون فاطمے🌿💚 یا حق🌹❤️
هدایت شده از یرحــا‌
•••| 🦋❄💙 |••• 🌻💛◍ پــیــام آخـــر شــــب ◍💛🌻 1 • قرآن رو ختم کنیم با خوندن : ⇣ { ٣ بار سوره توحید‌ } 2 • پیامبران رو شفیع خودمون کنیم با ذکر : ⇣ { ۱ بار : أَللّهُمَّ صَلِ؏َـلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ؏َـجِّلْ فَࢪَجَهُمْ اَللهُمَ صَلِ ؏َـلےٰجَمیعِ الاَنبیاء وَالمُࢪسَلیݩ } 3 • مومنین رو از خودمون راضی کنیم : ⇣ { ۱بار : اَللّهُمَ اغْفِرلِلمؤمنین وَالمؤمِنات } 4 • یک حج و یک عمره به جا بیاریم : ⇣ { ۱ بار : سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُالله وَلااِلهَ اِله الله وَاللهُ اَکبر } 5 • ثواب اقامه هزار ركعت نماز رو ببریم : ⇣ { ٣ بار: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ» } ♥️ 🤲🏻 ╔═🍃🕊🍃══════╗   @Dokhtaran_Aseman ╚══════🍃🕊🍃═╝
بہ‌نام‌خاݪق‌یڪٺا🌻
صبح اولین روزِ مهرماه‌تون بخیر😃
برای شنبه آماده‌اید؟!