eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
1.2هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
3هزار ویدیو
53 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @gomnamii
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 #کربلاجاریست_تاشهادت... .... هر چقدربگوییم #غواص... بگوییم #اروند... باز هم کم است برای دانستن از اروند فقط باید؛ غواص باشی .. دستت بسته باشد شب باشد و اروند بی تاب...💧 ❣ #هنیئا_لک_الشهداء همه دوستان شهدا دعوتندبه کانال ما👇 http://eitaa.com/joinchat/4252303360C232b5f1967 💢 #تنهاکانالِ #شهدای_غواص_کربلای۴ #دلنوشته_هایی_ازجنس_اهل_بیت و شهدا ، بخصوص #شهدای_کربلای۴💧 #مظلومترین_عملیاتی که شهدایش بادستهای بسته کاری بزرگ انجام دادند و در تاریخ سرافرازانه درخشیدند...🕊 ره رو راه شهدا باشیم👇 🍃 @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
° مخاطب كه تو باشى، مگر جز عاشقانه هاىِ پر از دلتنگى، متن ديگرى هم مى شود نوشت؟! اصلاً براى از "تو
🦋 💖 💖 ✨امروز توفیقی شد و به گلزارشهدای (باغ بهشت) رفتیم هنگام زیارت شهدا کم کم بسمت مزار پاک رسیدیم که سعادت یارمان شد و بزرگوارشان را هم زیارت کردیم.❤️ و متوجه شدیم فردا محمد است.😍🍃 امشب مادرشهیدغفاری در کانال ما شدند❤️ و امیدواریم حضورگرمشان در کنار ما همیشه ادامه داشته باشد. این نعمتهای زیبا و عزیز را از محبت های شهدا می دانیم که آرزومندیم شفیعمان باشند و در دنیا وآخرت دستگیرمان... إن شاءالله 🌱خادم کانالِ تنها کانال معرفی ۴🌾 @Karbala_1365
🥀گلی گم کرده ام می جویم او را ...❣ 🌷تصویری از پیکر مطهر شهدا ، در منطقه باتلاقی ۴ …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
❣🕊 ۴🌾💧 🕊 ❣آشنایان ره در این بحر عمیق، غرق گشتند و نگشتند به آن آلوده🕊✨ 🕊پر پرواز غواصها با بال خط‌شکن بودن؛ باشی هم باشی با دست ‌بسته پر هم بزنی و دم هم بر نیاوری؛ این آدمها که شهید شدند از معبر به همان پاکی با دستهای بسته به محضر او  رفتند و حالا شدند 175 غواصِ خط شکن؛ به گمانم همانجا در آن شب مهتابی بر بالهای آب که سوار شدند خط را شکستند اما نه در آب یا خاک. ✍ ۴ 🍃 …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
. اعضایی که از کانال میدید یادتون نره که برای همه شهدا بخصوص ۴ بخونید.☺️ ❣🕊
🌴🌾🌴🌾 🕊 🌾 🌴 🕊 🌴 🕊 هَفْتادو دوُمِينْ غَوّاصْ👣 💧 💧 ۴۹ 🕊 🍂🍃🌾 🕊 🌹 دو_سه روز بعد مردم شهر، گروه گروه و سوار بر اتوبوس، برای دیدن مانور بچه‌هایشان عازم سد اکباتان در حاشیه شهر شدند. من هم خانواده خودم و خانم را آوردم. مردم روی تپه های مشرف به سد بزرگ اکباتان نشستند. بسیاری از خانواده های ۴ که پیکر فرزندانشان برنگشته بود، قاب عکس به دست آمده بودند. مانور در گام اول با اجرای یک آتش تهیه پرحجم، با شلیک مینی و شروع شد و زیر آتش، من با بی‌سیم به دستور حرکت دادم و خودم کنار مجموعه فرماندهان لشکر، را هدایت کردم. مردم هم مثل من، توی روز روشن سرهای بیرون از آب بچه‌های غواص شان را می‌دیدند. گاهی صدای شان سرهای را به سمت عقب می چرخاند. دشمن فرضی هم از آن سوی خشکی به طرف غواصان تیر مشقی زد. غواصان ظرف ۱۰ دقیقه عرض سد را فین زدند و به ها و آن سوی آب رسیدند. پس از معبر زدن، به سمت دشمن فرضی که توی کانال ها پنهان شده بود، یورش بردند و فریاد الله اکبر مردم برخاست و متعاقب شکسته شدن خط توسط غواصان قایق های پر از نیروی پیاده، دل آب را شکافتند و را از سر پلی که غواصان گرفته بودند، با تسخیر مواضع دشمن فردی در عمق، ادامه دادند. عملیات که تمام شد حاج مهدی روحانی مسئول واحد طرح و عملیات گفت: کریم حاضر شو بریم جنوب. خانواده برگشته بودند. فرصتی برای رفتن به خانه و خداحافظی نبود. روی کاغذی دو_سه خط برای سیده خانم نوشتم و عذرخواهی کردم. سپس کاغذ را به جواد پولکی مسئول پشتیبانی گردان غواصی دادم و گفتم آقا جواد این کاغذ را برسون به منزل ما. از سد اکباتان با حاج مهدی روحانی و جواد قزل عازم جنوب شدیم. توی راه، حاج مهدی گفت: کریم به فرمانده لشکر پیشنهاد دادم که تو بیایی پیش ما توی واحد طرح و عملیات و معاون اطلاعات من بشی. گفتم: من از بچه های غواصی نمیتونم جدا شم. گفت: کار غواصی دیگه تموم شد. هر منطقه‌ای که ما تحویل گرفتیم فقط رزم پیاده توش معنا داره نه غواصی. پرسیدم: پس چرا داریم میریم ؟! گفت: اونجا هم کانال پرورش ماهی را به ما دادند که مثل یک کویر تشنه، خشکه، از آب خبری نیست. حرفی نزدم تا به خرم‌آباد رسیدیم... … 🍂_____________________ پ.ن: محمداصغری، از نیروهای کادر سپاه در لشکر انصارالحسین بود که اینجا حکم معاونم را داشت در منطقه شلمچه به شهادت رسید.🕊 …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
┄┄❁﷽❁┅┄ 🍃السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🍃 هدیه به روح مطهر ۴ 💠۱ مرتبه سوره حمد 💠۳مرتبه سوره توحید ✨✨صبحتون منور به نور شهدا✨✨ …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
┄┄❁﷽❁┅┄ 🍃السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ🍃 هدیه به روح مطهر ۴ 💠۱ مرتبه سوره حمد 💠۳مرتبه سوره توحید ✨✨صبحتون منور به نور شهدا✨✨ …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
❣🕊 ۴🌾💧 🕊 ❣آشنایان ره در این بحر عمیق، غرق گشتند و نگشتند به آن آلوده🕊✨ 🕊پر پرواز غواصها با بال خط‌شکن بودن؛ باشی هم باشی با دست ‌بسته پر هم بزنی و دم هم بر نیاوری؛ این آدمها که شهید شدند از معبر به همان پاکی با دستهای بسته به محضر او  رفتند و حالا شدند 175 غواصِ خط شکن؛ به گمانم همانجا در آن شب مهتابی بر بالهای آب که سوار شدند خط را شکستند اما نه در آب یا خاک. ✍ ۴ 🍃 ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
‍ ️ 🍃🌺🍃🌸✳️🌸🍃🌺🍃 💠روایت حمیدداودآبادی از یکی از ۴ ( مسئول امور شناسایی مفقودین سپاه اندیمشک) 🔸قبل از ۴ یکی از روزها که در پهلوی علی بودم، دم ظهر گیر داد برای ناهار به خانه آنها برویم که با خوشحالی پذیرفتم... 🔸علی جوان پاک دل، صاف و ساده و خوش مرامی بود. همواره به خلوص و صداقتش می خوردم. در مدتی که با او آشنا بودم، یک بار ندیدم دروغی بگوید یا با گفتن جوک یا تمسخر دیگران، باعث غیبت یا رنجش اطرافیان شود... 🔸همین طور که نشسته بودیم، علی از خاطرات می گفت که در عملیات بدر شهید شده بود. وقتی رسید به آنجا که: "حمیدخدابیامرز وصیت کرده بود وقتی شهید شد، اگر فرزندش دختر بود، اسمش را زینب بگذارند و اگر پسر بود، حسین. وقتی حمید شهید شد و دخترش بدنیا اومد، نامش را گذاشتند." اشک در چشمانش حلقه زد... 🔸در همین حال، دست برد پشت کمد و قاب عکس بزرگی را بیرون اورد. با خودم گفتم حتما عکس حمید است که قاب کرده، ولی در کمال تعجب دیدم عکس خودش است. 🔸وقتی پرسیدم این چیست؟ گفت: "این عکس رو چند وقت پیش انداختم و دادم یه دونه ازش بررگ کردند. این رو آماده کردم واسه حجله ." 🔸اشک من را هم دراورد. دلم آتش گرفت. یک سال نمی شد ازدواج کرده بود، ولی حالا عکس خودش را برای حجله قاب کرده بود. 🔸وقتی بغلش کردم و رویش را بوسیدم، گفت: "اتفاقا خانمم حامله است. به اونا گفتم اگر بچه ام دختر بود، اسمش رو بذارند زینب و اگر پسر بود، بذارند ." 🔸علی در ۴ در جزیره ام الرصاص مفقود شد و چند سال بعد استخوانهایش به خانه بازگشت و دخترش زینب که بزرگ شده بود، از پیکر پدر استقبال کرد... 📘کتاب "از معراج برگشتگان" / حمیدداود آبادی 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊