eitaa logo
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
1.4هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
109 فایل
همراهیتان موجب افتخار ماست خانوادگی عضو کانال مرکز فرهنگی شوید #قرآن_احکام #کلام_بزرگان_مسائل_روز #همسرداری #تربیت_فرزند #سبک_زندگی #با_شهدا #ترفند_خانه_داری #پویش_ها ادمین 👇 @admin1_Markaz لینک کانال @MF_khanevadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | نگاهی به ابعاد پاسخ ایران به دزدی دریایی آمریکا 👈 جنگ رسانه‌ای، ابزار جایگزین غرب پس از شکست در منطقه است 🎙 گفت‌وگو با آقای علی مراد، کارشناس عرب‌زبان مسائل سیاسی 🔻 اقدامی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در توقیف نفتکش‌های یونانی انجام داد، نشان‌دهنده استقلال جمهوری اسلامی و برخورداری آن از قدرتِ کافی برای حفظ این استقلال بود. کشورهایی که در تصمیم‌گیری‌هایشان به دیگران وابسته هستند طبیعتاً قادر به انجام کاری که سپاه پاسداران انجام داد، نیستند. 🔹️ شخصاً به‌محض اینکه خبر سرقت نفتکش ایران توسط یونانی‌ها را شنیدم، پیش‌بینی کردم که ایران در یک اقدامِ متقابل، به توقیف نفتکش طرف مقابل مبادرت خواهد ورزید. از آنجایی که به برخورداری ایران از یک استقلال و حاکمیتِ حقیقی یقین دارم، برایم کاملاً واضح بود که تهران سکوت نخواهد کرد. 🔹️ غرب درصدد است تا از این تعرضات و تجاوزات در پرونده‌های مذاکره بهره‌برداری کند. از همین روی، لازم بود سطح پاسخ‌گویی به تجاوزات غرب به این صورت افزایش پیدا کند تا غربی‌ها به حدومرز تواناییِ خود برای تأثیرگذاری بر تصمیم‌گیری‌های جمهوری اسلامی پی ببرند. 🔹️ قدرت‌نمایی تهران دقیقاً در این برهه زمانی منافع ملت ایران را تأمین می‌کند. معتقدم که رهبران و نیروهای مسلح ایران امروز بیش از هر زمان دیگری بر روی این قدرت‌نمایی اصرار دارند؛ به‌ویژه اینکه غربی‌ها از چند سال پیش تاکنون تعهدات خود در قبال جمهوری اسلامی را زیر پای گذاشتند و آن‌ها را نقض کردند. 🔍 ادامه را بخوانید👇 https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=50445 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ موضوع : 17 بحث سیاسی در خانه سم است همچنین برای مشاهده تمام کلیپ ها وارد لینک زیر شوید: 👉 https://shamiim.ir/Category/List 💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#تنها_گریه_کن #قسمت_شصت_هشت خیلی جلو نبودیم، ولی همون جا هم امن نبود. منطقه را بمباران کردن. تو چن
رفتم سراغ تلفن و با چندتا پایگاه و مسجد هماهنگ کردم و سبزی‌ها را پخش کردم و گفتم تا شب بفرستند خانه‌ی ما. خودمان هم نشستیم دور هم و شروع کردیم. بعضی وقت‌ها یادم نمی‌آمد ملافه‌هایی را که می‌انداختم روی فرش تا رویش کاری انجام دهیم. کِی جمع کرده‌ام. این ملافه‌ها همیشه پهن بودند؛ بس که ما همیشه مشغول بودیم. آن روز تا شب خیلی کار کردیم. دلم می‌خواست بنشینم، پاهایم را دراز کنم و یک لیوان چای بخورم و کمی خستگی در کنم، ولی نمی‌شد. کار سبزی‌ها که سبک شد، رفتم توی آشپزخانه. غذای ساده‌ای گذاشتم. تشت را هم توی حمام پر از لباس کرده بودم و پودر ریخته بودم تا بروم سروقتش. تند و تند دور خودم می‌چرخیدم و دست می‌انداختم به کارهایم که صدای محمد از پشت سرم آمد. گفت:《 مامان! کمک می‌خواید؟》می‌خواستم. دوتایی کار می‌کردیم و حرف می‌زدیم. محمد از آن شور و شیطنت قبل افتاده بود. با طمانینه و کمی مکث، انگار هی حرفش را بخورد، گفت توی سینه‌اش یک راز دارد. دست از کار کشیدم و خیره نگاهش کردم. _ خیر باشه مادر! نگاهش را دزدید و گفت:《 قبلش یک قول می‌خوام.》آدمی که می‌خواهد رازی را فاش کند، چه می‌خواست جز اینکه بعد از به زبان آوردنش، توی سینه‌ی من امانت بماند و دوتایی یک راز مشترک مادر و پسری داشته باشیم؟ گفتم:《 نشنیده. قول. قبول.》پرسید:《 تا من زنده‌ام؟》توی دلم گفتم مادر! مگر تو چند سال داری که از این حرف‌ها می‌زنی؟ نگذاشتم عاطفه‌ی مادر‌ی‌ام خودش را بکشد پشت چشم‌هایم، گفتم:《 خیالت راحت.》به زبان آمد که:《 امروز جمکران بودم.》گفتم:《 بله، خبر دارم این روزها زیاد میری. قبول باشه.》 گفت:《 یک کاری کردم. از آقا خواستم تا زنده‌ام. کسی خبردار نشود. رفتم وضو گرفتم، نماز خواندم، بعدش هم یک گوشه نشستم و شناسنامه‌ام را..》حرفش را خورد و شناسنامه را گرفت طرفم‌. تا بخواهم بازش کنم، خودش ادامه داد:《 دست‌کاریش کردم، یه کم فقط. خب این‌طوری که منو نمی‌برن، مجبور بودم.》 خنده‌ام گرفت. از جسارتش خوشم آمد. فکر کردم اگر حاج حبیب بفهمد، چطور می‌شود. گلویم از بغض می‌سوخت. یک دنیا کار ریخته بود سرم. خسته بودم. نوک انگشت‌هایم سوزن سوزن می‌شد. کف پایم گِزگِز می‌کرد. محمد، تجسم آرزوهای من بود، پاره‌ی تنم هم. سن و سالی نداشت. دلش کوچک بود، افقش ولی رسیده بود به جایی که عقل من قد نمی‌داد. همه‌ی این‌ها مثل یک فیلم، خیلی سریع از جلوی چشمم رد شد. به خودم آمدم، دیدم بچه یک لنگه پا ایستاده و منتظر عکس‌العمل من است. فقط گفتم:《 داری کارای مردونه می‌کنی. باید از اینجا به بعد خیلی شجاع باشی.》بغض و خنده و تردید و ترس و حتی قوت قلب دادن به محمد، همه را مهار کردم. دلم آشوب شد. کارهایم را رها کردم و وضو گرفتم، نشستم سر سجاده. دروغ چرا، محمد غافلگیرم کرده بود. از خدا خواستم کارش خیلی گره نخورد. حدس می‌زدم حاجی هم خیلی جدی مقابلش نایستد. ..... 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزمان را با آغاز کنیم 🌹👇فراز و نشيبهای انقلاب ، عرصه امتحان مجاهدین فی سبیل الله سوره 47. محمد آيه 31 وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتىَ نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكمُ وَ الصَّابرِينَ وَ نَبْلُوَاْ أَخْبَارَكمْ(31/محمد) ترجمه ما قطعاً شما را مى آزماییم تا از میان شما مجاهدان و صابران را نشان دهیم و اخبار (و اعمالتان) را آزمایش خواهیم كرد. 🌹پیامها: 1- آزمایش مومنین امرى حتمى و یكى از سنّتهاى الهى است. «و لنبلونّكم» 2- یكى از بسترهاى آزمایش و شناسایى مومنین ؛میدان مبارزه است. منافقان در مبارزه با طاغوتها و ستمگران رسوا مى شوند. «حتّى نعلم المجاهدین منكم» 3- در مبارزه و مجاهدت، صبر واستقامت نقش بسیار مهمى دارد. «المجاهدین منكم والصابرین» 4- ادّعای مومنین؛در صحنه عمل مورد آزمون الهى قرار مى گیرند. «نبلوا اخباركم» 5 - معیار ارزیابى خداوند، موفقیّت در آزمونهاى عملى است. «نبلوا اخباركم» ♥️ عليه‌السلام فرمودند: 🍃 خداى متعال، سرپيچى كننده از پدر و مادر را سركش و تيره بخت قرار داده است. 📖 بحار الأنوار، ج 74، ص 74. 💞@MF_khanevadeh
❌ تحقیر خانه‌داری گناه است 🔹 یکی از مهمترین وظائف زن، خانه‌داری است. همه می‌دانند؛ بنده عقیده ندارم به اين که زنها نباید در مشاغل اجتماعی و سیاسی کار کنند؛ نه، اشکالی ندارد؛ ‼️ اما اگر چنانچه اين به معنای اين باشد که ما به خانه‌داری به چشم حقارت نگاه کنیم، اين می‌شود گناه. خانه‌داری یک شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حسّاس، شغل آینده‌ساز. 🔹 فرزندآوری یک مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهائی که داشتیم، با عدم دقت‌هائی که از ماها سر زده، یک برهه‌ای در کشور ما متأسفانه اين مسئله مورد غفلت قرار گرفت و ما امروز خطراتش را داریم می‌بینیم. 📚 رهبر انقلاب -۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ 💞@MF_khanevadeh
💑 آقایـون شیفتـه ی زنانی هسـتند که مهـربان بوده و از آنها حرف شنوی دارند 🔸آقایان در مرحله اول دوست دارند همسری باایمان، پاکدامن، باحیا و نجیب داشته باشند. همسر ایده‌آل بیشتر آقایان زنی است که جمال و زیبایی مورد نظر آن‌ها را داشته و کم مهریه باشد. 🔸معمولا مردان زنی را دوست دارند که مهربان‌خو باشد. به طوری که همه دوستش داشته باشند و در مقابل همسر، فروتن و متواضع باشد و در مقابل او آراسته و زیبا باشد. 🔸همسر ایده‌آل مردان کسی است که موقر باشد و از همسرش حرف‌ شنوی داشته باشد. کارها را آسان بگیرد و طبع ملایم و نرم داشته باشد. حافظ احترام و حیثیت شوهر باشد و عیب‌های شوهرش را در زمان غیبت او بپوشاند. 💞@MF_khanevadeh
⁦⁦🕊👧🕊 ﷽ 🕊👶🕊 ✴️ فرزندآوری و یک دنیا منفعت ⚛️ فرزندآوری از جهات مختلف، اثرات مثبت فراوانی برای یک خانواده دارد. 👌👌 💯 طبق یافته‌های دانشِ تجربی📖🔎 ، فرزندآوری باعث بالا رفتن سطح کیفیت زندگیِ 📈 افراد در خانواده می‌شود. ❇️ وجود فرزند در خانواده، بر جنبه‌های مختلف زندگی از جمله رفع مشکلات و ناملایمتی‌ها😃، سلامت جسمی و شادی والدین💑 ، ارتقاء شخصیتِ انسانی و رشد معنوی 💪 پدر و مادر تأثیر می‌گذارد. 🔻 چنان‌که امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) نیز فرمود: « از سعادت مرد اين است كه فرزندانى داشته باشد تا در مشكلات به یاریش برخیزند. 💞@MF_khanevadeh
✅خواص باقالی ◽بسیار زیبا کننده چهره ◽روشن کننده پوست ◽رفع لک و پیس و سایر بیماری های پوستی ◽نرم کننده پوست ◽تقویت میل و توان جنسی ◽رفع زود انزالی اگر با زنجبیل خورده شود شدید مقوی میل جنسی است ◽پیشگیری از تولید سنگ کلیه و مثانه ◽درمان‌سرفه ◽اصلاح کننده ریه ◽درمان روماتیسم ◽تولید خون تمیز و سالم 💞@MF_khanevadeh
♻️ توسعه شرکتهای دانش‌بنیان در جهت حل مسائل اقتصادی باشد 🔻 رهبر انقلاب: در توسعه‌ی شرکتهای دانش‌بنیان، اولویّتهایی در نظر گرفته بشود. یکی از اولویّتها که خیلی مهم است، این است که این شرکتها در جهت حلّ مسئله باشند؛ ما مسائل اقتصادی مشخّصی در کشور داریم؛ این شرکتها متوجّه به باشند،‌ گره‌گشایی داشته باشند، بر طبق نیاز به‌ وجود بیایند یعنی بشود در مورد این شرکتها. 🔺 یک بخشهایی هست که امنیّت اقتصادی متوقّف بر آنها است؛ مثلاً‌ فرض کنید بخش کشاورزی که اتفاقاً بنده آن روز در صحبت اوّل سال گفتم که یکی از وابسته‌ترین بخشهای ما به واردات و به خارج، بخش کشاورزی ما است. در حالی که بخش به امنیّت غذائی ما ارتباط پیدا میکند؛ [این] مسئله‌ی مهمّی است. ۱۴۰۱/۰۱/۲۳ 🌷 بازخوانی روزانه‌ی توصیه‌ها و تدابیر رهبر انقلاب در موضوعات مختلف | 💞@MF_khanevadeh
🌺و باز هم سلام... سلامی با رایحه امید و یک خبر خوب، مجله آشنای جدید رسید 😍 🎁 فرصت شرکت در مسابقه تا پایان تیر ماه 🤩🤩🤩 🥇مجله آشنا شماره ۲۲۲ ایندفعه با طعم عشق، محبت، فرج و آرامش تقدیمتان میگردد 🔻برای دانلود مجله برروی لینک زیر کلیک نمایید👇👇👇 http://shamiim.ir/Uploaded/Files/DefaultFolder/1401331113817173_Ashena-222-WEB2.pdf 🔻برای شرکت در مسابقه مجله محبوب آشنا ۲۲۲ بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇👇 http://ashena.shamiim.ir/ 💞@MF_khanevadeh
❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#تنها_گریه_کن #قسمت_شصت_نه رفتم سراغ تلفن و با چندتا پایگاه و مسجد هماهنگ کردم و سبزی‌ها را پخش کر
همین‌طور هم شد. شاید فکر می‌کردیم حالا یک‌بار می‌رود و دستش می‌آید و سختی می‌چشد، معلوم نیست دوباره چنین هوایی به سرش بیفتد؛ سخت نگرفتیم. تا آن روز، به بهانه‌ی دوخت‌ودوز، دستم فقط به لباس خاکیِ جوان‌های مردم خورده و حالا نوبت خودم رسیده بود. اولین بار که محمدم را توی لباس خاکی دیدم، دلم تکان خورد. محمد با ذوق و شوق منتظر تاییدم بود. تا نمی‌گفتم:《 مامان جان عالیه.》دلش آرام نمی‌گرفت. صدایم را صاف کردم و از تهِ دل گفتم:《 خوش به حالت مامان. کاش منم مرد بودم و می‌تونستم همراهت بیام.》چشم‌‌ها و لب‌هایش خندیدند. یک ساکِ نسبتا کوچکِ سبزِ کم‌رنگ را گذاشته بود توی اتاق که من رفتم سروقتش. زیپ ساک را که باز کردم، دیدم جای زیادی ندارد. نمی‌توانستم از لباس‌هایش کم کنم، اما با جابه‌جایی و کوچک‌تر تا کردنشان، بالاخره گوشه‌ی ساک خالی شد. یک نگاه به پلاستیک انارِ کنار دستم انداختم و یک نگاه به آن جای خالی. صدای محمد را توی ذهنم می‌شنیدم که لابد می‌خواست بگوید من این همه انار رو کجا ببرم؟ خودش را هم وقتی ایستاده بود و با چشم‌های متعجبش به من و انارهای توی ساک خیره شده بود، دیدم. گفتم:《 بیا مادر کمک کن.》لبه‌های ساک را به هم نزدیک کردم تا بتواند راحت‌تر زیپ ساک را ببندد. درباره‌ی زمان برگشتنش پرسیدم:《 می‌دونی تا اونجا چند ساعت توی راه هستید؟ کِی می‌رسید؟》 سفارش می‌کردم نکند آنجا سرش گرم شود و یادش برود نامه بنویسد. محمد خودش هم خیلی دقیق جواب این سوال‌ها را نمی‌دانست. آخر سَر هم قبل از اینکه اعتراضی کند، گفتم:《 دور هم که نشسته بودین، این انارها رو بخوریم. حتما خیلی مزه میده.》 اولین اعزام محمد توی پاییز بود. یکی از همین روزهایی که تا چشم به هم می‌گذاری، شب می‌شود و حاج حبیب، مثل خیلی وقت‌های دیگر قم نبود. جلوی درِ خانه ایستادم و قرآن را کمی بالا گرفتم. قد و بالایش چقدر بود مگر؟ از زیر قرآن ردش کردم. صدقه را گذاشتم کنار قرآن، کاسه آب را برداشتم و به محمد گفتم برود توی کوچه. پیراهن مردانه‌ی سفید رنگی تنش بود که روی سینه‌ی چپ و راستش جیب داشت. شلوار پلنگی و یک جفت کتانی کِرِم هم پایش بود. عکسش را دارم؛ وسط صحن حرم، روبه‌روی ایوان آیینه، ایستاده‌اند کنار حوض، دست‌هایش را پشت سرش قلاب کرده و سرشانه‌هایش را داده بالا. نرم توی دوربین نگاه می‌کند و هیچ بهش نمی‌آید که عازم جنگ باشد. از درگاهیِ خانه یک قدم بیرون گذاشتم و آب را ریختم روی زمین. نگاهم افتاد به صورت خندان محمد و گفتم:《 کاسه رو بذارم تو و بریم.》چادر را روی سرم مرتب کردم و دوتایی راه افتادیم سمت حرم. از همان دور که گنبد پیدا شد، مادر و پسر دست روی سینه، سلام دادیم و کمی خم شدیم. دلم می‌خواست پر بزنم و بروم گوشه‌ی حرم، روبه‌روی ضریح بنشینم و فقط ضریح را نگاه کنم. ..... 💞@MF_khanevadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ 🔹خدای یکتا که جز او هیچ معبودی نیست، زنده و قائم به ذات [و مدّبر و برپا دارنده و نگه دارنده همه مخلوقات] است، هیچ گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمی گیرد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه را پیش روی مردم است و آنچه را پشت سر آنان است [که نسبت به آنان دور و پنهان است] می داند. و آنان به چیزی از دانش او احاطه ندارند مگر به آنچه او بخواهد. تخت [حکومت، قدرت و سلطنت] ش آسمان ها و زمین را فرا گرفته و نگهداری آنان بر او گران و مشقت آور نیست؛ و او بلند مرتبه و بزرگ است. 😊👇 💠گم شدن كفش💠 اگر كفش كسى را ببرند وكفش ديگرى به جاى آن بگذارند، صاحب كفش با سه شرط مى‌تواند آن را براى خود بردارد: 1⃣بداند كفشى كه مانده، مال كسى است كه كفش او را برده. 2⃣از پيدا كردن صاحبش مأيوس شود يا برايش مشقّت داشته باشد. 3⃣ارزش آن مساوى با كفش خودش يا كمتر از آن باشد، ولى اگر قيمت آن از كفش خودش بيشتر باشد، بايد هر وقت صاحب آن پيدا شد، زيادى قيمت آن را به او بدهد. 💞@MF_khanevadeh
اگر قراره روی یک نکته هنگام دعوا کردن کار کنید، حتما این نکته را تمرین کنید. از این جملات استفاده نکنید: تو همیشه... تو هیچ وقت... تقصیر توئه... عوضش بگید: بهم این حسو میده... احساس می‌کنم که... دوست دارم بتونیم... دوست ندارم که... 💞@MF_khanevadeh
⁉️یک خانواده سالم چی احتیاج داره؟ 🔹برای داشتن ای سالم نیازهای یکدیگر را به خوبی بشناسید و سعی کنید برای برطرف کردن آن تلاش کنید تا بتوانید در مسیر شکوفایی قرار بگیرید. 💞@MF_khanevadeh
✨⚪️یکی از خواص مهم عناب این است که می تواند از پوست بدن شما در مقابل اشعه های مضر نور خورشید محافظت کند. ✓ عناب غنی از انواع آنتی اکسیدان های قوی است که پس از مصرف می توانند اثرات مخرب نور خورشید را کاهش دهند. ✓ البته کسانی که برای مدت طولانی در معرض نور خورشید هستند بهتر است در کنار مصرف عناب از کرم های ضد آفتاب مطمئن نیز استفاده کنند. مصرف عناب در این افراد برای پیشگیری از ابتلا به سرطان پوست بسیار مفید است 💞‌@MF_khanevadeh
🥐🥐🥐🥐 ✍️طرز تهیه : دو عدد نون تست رو روی هم میزاریم و با وردنه پهنش میکنیم با کاتر گرد قالب میزنیم نون به هم میچسبه نون ها رو اغشته به تخم مرغ میکنیم سپس در ارد سوخاری میزنیم و در روغن داغ و فراوان سرخ میکنیم نون ها توی روغن پف میکنه بعد از سرخ شدن نون ها رو از وسط برش بدین و با هر چی دوست داشتین پر کنین من داخلشو با مرغ پخته ریش ریش شده و مایونز و نمک و فلفل سیاه و جعفری خرد شده پر کردم. 💞@MF_khanevadeh
♻️ کمتر از بیست سال برای جوان کردن جمعیت فرصت داریم 🔻 رهبر انقلاب: ما بیست سال این فرصت [جمعیت جوان کشور] را داریم؛ اگر در این بیست سال توانستیم پایه‌های کار خودمان را محکم کنیم که بُرد کردیم؛ اگر غفلت کردیم و این بیست سال فرصت از دستمان رفت و کشور وارد عرصه‌ی سالمندی و فرسودگی شد، دیگر کاری نمیشود کرد. ۱۳۹۸/۸/۲۸ 🌷 بازخوانی روزانه‌ی توصیه‌ها و تدابیر رهبر انقلاب در موضوعات مختلف | و 💞@MF_khanevadeh