┄┅✵﷽✵┅┄
#سلام_بر_محرم
#سلام_بر_امام_حسین
ماه محـرم، مـاه غــم را دوست دارم
من هیئت و مشک و علم را دوست دارم
بر روی پرچـم های مشــکی دورِ خیـــمه
اشـــعار نــاب محتـــشـم را دوست دارم
در زیر خیـمه ، همنوا با روضــه و اشک
زنجیروطبل و سنچ ودم را دوست دارم
راهـــی شده تا کربلا دل از هــــم اکنون
چون اربعین ، حال حرم را دوست دارم
از عـــرش مـی آیــد صـــدای "یا بُنَـیَّ"
مـن مادری با قدّ ِخَـم را دوست دارم
پای پیـاده، اربعیــن، موکب به موکب
چـــایــیِ تلــخ تازه دم را دوست دارم
یک چلّـــه می ســوزم میان واژه هایم
در هــر غزل، سـوز قلم را دوست دارم
اول قدم در عاشقـی ایثـار جان است
عشقم حسین است این عدم را دوست دارم
تا کربلا عشــق است در هر پیـچِ جاده
این جادهٔ پر پیچ و خم را دوست دارم
وقتی که مقصد کربلا باشد مهم نیست
سختی،خوشی،هر بیش وکم را دوست دارم
تاول زده پاهـــا ولــی با عشــق مهـدی
نذر ظهــورش هـر قدم را دوست دارم
من هرچه دارم ازحسین واهل بیت است
این خــاندان با کـــرم را دوســت دارم
یارب نگیر از من حسـین و سایه اش را
این ســـایهٔ روی ســـرم را دوست دارم
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
😭برای حال و هوای کربلایی این روزهای #غزه و #شهادت_اسماعیل_هنیئه
#رئیس_دفتر_سیاسی_حماس
نزدیک
.....................
مرز میان دوست و دشمن چه باریک است
وقتی #بصیرت باشد آنجا مرگِ تشکیک است
یخ بسته فریاد پرستوهای آزاده
دنیا شبیه جنگلی بی روح و تاریک است
#موشی به جان مردمِ سرگشته افتاده
گویا جهان یک #آزمایشگاه_فیزیک است
#آزادی و #آزادگی در خون خود غلتید
«فردا»، اسیر گفتگوی دیپلماتیک است
تا مثل #قاسم_ها به میدان پای نگذارند
دنیا به دست عده ای جنتلمن و شیک است
«ما از نژاد برتریم! اصلاً خداوندیم!»
این منطق ارباب های کفر و لائیک است
#دجال، بسته ربنای دست هامان را
آیینه ای که سر به سر، #اسباب_تحریک است
حلقِ زمین از تسلیت خالی ست وقتی که
دنیای غرق #هالُوین، لبریز تبریک است
#جام_جهانی، بازیِ #جنگ_جهانی هاست
از مرگِ انسان ها مهمتر هم، #المپیک است
هر ماه در #خاورمیانه، برج می سازند
این سو ولی #غزه، نواری تنگ و باریک است
در منطق این منطقه، پاسخ نباید داد
#بی_اعتنایی! این خودش یک جور تکنیک است
تصویرِ مرگِ عاطفه از پنجره پیداست
ای کاش می گفتند این جلوه، گرافیک است
از مطبخِ غم می رود در مسلخ خون، #زن
موسیقیِ جنگ جهانی تا کلاسیک است!
آهِ #فلسطین در دل آیینه ها مانده
وقتی زمین، گلدانی از مرگ رمانتیک است
تاریخ را بستند بر تیرِ شب اعدام
جای گلوله در دلِ فرش پازیریک است
دارد خبر از #روزهای_سبز_آزادی
افکار و رویایی که پخشِ بر موزائیک است
ای #کارگردان پس کجایی!؟ سوژه آماده ست!
این قصه به اندازه ی کافی تراژیک است!
یخ کرده یک کودک میان آتش جنگ و
پهبادِ لامذهب فقط، سرگرم شلیک است
حس می کنم بوی تو را #تنهاترین_سردار
وقتی مسیر سردخانه، پر ترافیک است
این #جمعه، چشمان همه در #غزه می گردد
این روزها آقا به ما بسیار #نزدیک است
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#فلسطین_آزاد_است
#اسرائیل_نابود_است
#فرج_نزدیک_است
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمینه مصائب شام.mp3
1.81M
زمینه مصائب شام
بعد غم و رنج شهر کوفه
رسیده کاروان سوی شام
پذیرایی اینها ز مهمان
شده با سنگهای روی بام
خدایا کجائه اينجا
که داره دلا می لرزه
اینجا مرکز فساده
داره چشم هیز و هرزه
شامی و، بغض و کینه
شامی و، زخمِ سینه
شامی و، کابوس های سکینه
حسین... وای...
هوای خرابه های اینجا
روزا گرم و شبهاش سرده
اینجا کوچههاش مثل مدینه
راویِ خاطراتِ درده
فرموده امام سجاد
با دلی چو کوه غم ها
اینجا شد هفتا مصیبت
روا به گلهای زهرا
شامی و، اشک و گریه
اینجا دق، کرد رقیه
میدادند، نون خشک به ما هدیه
حسین... وای...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمینه_مصائب_شام
#مصائب_شام
#اسارت
@Maddahankhomein
نوحه اسارت.mp3
2.06M
نوحه، زمینه اسارت (به روايت عمه سادات)
پُر از آه و سوز و گدازم
بدونِ تو ماندم چه سازم
تو بر روی نیزه ولی من
روی ناقه ی بی جهازم
امان از رُسومِ بَدِ کوفه و شام
کجا آلِ پیغمبر و فحش و دشنام
تلافیِ خیبر به ما میزدن سنگ
از رویِ بام
زِ بعد كر، بلا، شد غوغا
به کوفه بُردن مارو اَعدا
امان از شام و ظُلمِ آنها
واویلا وا، ویلا، واویلا....
به کوفه تو را خطبه خواندم
دمی از غمت جا نَماندم
به شام از تو گفتم «جَمیلا..»
..یزید را به ذلّت کِشاندم
روی نیزه دادی به حالم تو سامان
زمانی که خواندی برایم تو قرآن
سر من به مَحمِل شکست و سر تو
سنگِ عُدْوان
امان از دروازه،یِ ساعات
چه کردن با، عمه،یِ سادات
به دورِ ما، شادند، قاتلهات
واویلا وا، ویلا، واویلا....
ما هستیم عزادار و پُرْ غم
ولی شامیان شاد و خُرّم
مارو خارج از دین میدونند
می خندن به ما آل خاتم
رباب از غمِ طفلِ شش ماهه بی تاب
شده سجاد از غُصه ی بچه ها آب
تو رو نیزه ای دخترت میگه بابا
ما رو دریاب
تو شهر شام، ديديم، ما آزار
مارو بُردن، بَر سرِ بازار
رقيه شد، تو ويرونه زار
واویلا وا، ویلا، واویلا....
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#نوحه_اسارت
#اسارت
@Maddahankhomein
واحد مصائب شام.mp3
1.28M
واحد مصائب شام
(به روایت حضرت زینب سلام الله علیها )
امان از شامِ غم
امان از اين ستم
تو روی نیزه و...
منو درد و ماتم
دل ما، پر از خون
موی تو، پریشون
سکینه زِ داغ تو محزون
شام و...یک کوچه ی تار
شام و...غم های بازار
شام و ...اَندوهِ آزار
ياحسين يابن زهرا...
زِ بام خانه ها
یک عده بیحیا
میریختن خاکستر
به روی سر ما
نخوان ای، تو جانان
براشان، تو قرآن
که سنگت زنند ای حسین جان
شام و...بزمِ شرابش
شام و...رنج و عزابش
شام و...حالِ خرابش
یاحسین یابن زهرا...
دیدی چی شد آخر
رقیه شد پرپر
خرابه شد گودال
تا اومدی با سَر
خرابه، شَبِش سرد
روزاش گرم، پُر از درد
رقیه تو رو دید و غَش کرد
شام و... اشکای هر شب
شام و...سجادِ در تب
شام و...دردای زینب
یاحسین یابن زهرا...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#واحد_مصائب_شام
#مصائب_شام
#حضرت_زینب_س
#اسارت
@Maddahankhomein
#حضرت_رقیه_س
در دفتر یتیمی خود، خانه میکشد
دارد مدینه گوشه ی ویرانه میکشد
همواره در فراق پدر گریه میکند
از دل چه قدر آه غریبانه میکشد
بابا تو نیستی و یتیمت خرابه را
در ذهن خویش مثل عزاخانه میکشد
تا از سر پدر بتکاند غبار را
با دست مهر بر سراو شانه میکشد
جمعند دور شمع سرت اهل بیت تو
با این حساب دور تو پروانه میکشد
یک سو سری فتاده، سوی دیگری قلم
اینجا غزل تمام شده با نمیکشد
#محسن_درویش
https://eitaa.com/Maddahankhomein
◾توسل به حضرت رقیه
◾نوحه سبک همه جا کربلا
◾بنداول
با رخ لالهگون کنج ویرانهام
تا سحر عمه جان شمع کاشانهام
شور غم میکنم من در اینجا به پا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)
◾بنددوم
تازیانه زده زجر دون بر تنم
غنچه نیلگون بین این گلشنم
دیدهام بر سنان راس بابا جدا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)
◾بندسوم
از فراق پدر دیده تر میشود
شام هجران من کی سحر میشود
بهر دیدار من گو به بابا بیا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
فَابکِ عَلی' رقیه، که او را چه بد زدند
فَابکِ عَلی' رقیه، که بر او لگد زدند
منزل به منزل، عاطفه اَش غرقِ آه شد
هر جا رسید، کعبِ نِئی سدّ راه شد
وقتی شبیهِ مادرِ سادات شد مفید
از بسکه ضربه خورد، چو او قامتش خمید
کوچکترین، بزرگِ حرم شد ز داغ و درد
تاثیرِ اوست، بیشتر از صد هزار مَرد
از بسکه دید محنت و غمهای عالمین
شد پیر راهِ قافله ی زینب و حسین
حالا که اینهمه اثرش جاودانه شد
مانند فاطمه به تنش تازیانه شد
تا گفت یاعلی، کتکی خورد بی هوا
یافاطمه که گفت، چَکی خورد بی هوا
هر بار، ذکرِ یااَبَتا یاحسین گفت
سیلی جواب او شد و بَد ناسزا شِنُفت
خسته نشد از اینهمه دردی که میچشید
خسته شد از اِهانتِ زشتی که میشنید
مویی که بارها دلِ باباش، آب شد
در دستِ زجر، گیسوی پُر پیچ و تاب شد
از مُشتِ محکمی، که دهانش بخون نشست
دندان و لَثّه ها و زبانش بخون نشست
لَحنَش ز لَحنِ فاطمه زینت گرفته بود
شیرین زبانِ قافله لُکنَت گرفته بود
برگشته بود لهجه ی، بابایی گفتنَش
داداشی اَش کجاست، به لالایی گفتنَش
بر نیزه رَاسِ کودکِ شش ماهه را که دید
غَش کرد و خوش زبانیِ لالایی اَش پَرید
در آخرِ مسیر، شد از یک نظاره شاد
بابا ز نیزه خم شد و یکباره بوسه داد
این بوسه را دوباره سحر در خرابه دید
وقتی سری، به دیده ی تر در خرابه دید
بعد از یکی دو درد دل، انگار جان گرفت
در آخرین نفَس، لبِ بابا نشان گرفت
لب های پاره پاره به اشکش که شُسته شد
چشمانِ خسته اَش، ز همان بوسه بسته شد
حاج محمودژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_رقیه_س
همان دختر که می گویند خیلی ها که بابایی است
به دور از دامن بابا به بند چه هیولایی است
همان طفلی که می گویند مثل برگ گلهایش
اسیر سلسله پا آشنا با خار صحرایی است
همان قلبی که می گویند آن را مثل گنجشکان
کنون شاهد به چه هنگامه های وحشت افزایی است
همان دختر که بابایش پناه هر یتیمی بود
چه از درد یتیمیش به یک ویرانه غوغایی است
چه دانم عسکری او را غذا آورده اند انگار
دگر خاموش شد اما چه رستاخیز کبرایی است
#سید_عسکر_رئیس_السادات
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_های_جمعه_زیارتی
#سفر_نامه و #صفر_نامه
گرفته ام به بغل کاملا ضریحت را
چه خوب می شنوم لهجه صریحت را
ولی زبان من امروز بد شده قاصر
اگر چه عاشقتان بوده یک کمی شاعر
نگاه ها همه حرفند و عشق می بارند
چه خوب این در و دیوار فارسی دانند
زبان مشترک زائران فقط اشک است
ردیف و قافیه شاعران فقط اشک است
مرددم که بخوانم زیارت عاشورا
و یا که شعر جدیدی سرایم این دل را
چقدرشک سر این دو راهی ام عشق است
همین که توی خیالم بخواهی ام عشق است
زینت کریمی نیا
https://eitaa.com/Maddahankhomein