eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
381 ویدیو
229 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه حضرت معصومه سلام الله علیها.mp3
955.9K
نوحه شهادت حضرت معصومه(س) ای حرمت ملجأ من، حضرت معصومه مُهر گدایی ام بزن، حضرت معصومه جان ها فدای مرقدت شد قبله ی ما گنبدت مولاتی یااُخت الرضا(۴) پناهِ هر خسته تویی، حضرت معصومه بانوی برجسته تویی، حضرت معصومه باشد ملک دربان تو جان ها همه قربان تو مولاتی یااُخت الرضا(۴) صاحب جود و کرمی، حضرت معصومه بی بی تو تاج سرمی، حضرت معصومه پابوسی ات فخر من است ارزانی ات جان و تن است مولاتی یااُخت الرضا(۴) شهادتت زده شرر، حضرت معصومه به جان هر بنی بشر، حضرت معصومه صاحب عزای تو رضاست قم در عزایت کربلاست مولاتی یااُخت الرضا(۴) عمه ی صاحب الزمان، حضرت معصومه در شهر غربت داده جان، حضرت معصومه یادِ رضا دادی تو جان چون حضرت زهرا، جوان مولاتی یااُخت الرضا(۴) رنج فراق کشیده ای، حضرت معصومه زهر جفا چشیده ای، حضرت معصومه هستی تو فرزند شهید ارث پدر بر تو رسید مولاتی یااُخت الرضا(۴) غربت تو چون زینب است، حضرت معصومه جان تو از غم بر لب است، حضرت معصومه گر چه شدی با غم عجین کِی بوده ای ویران نشین؟ مولاتی یااُخت الرضا(۴) https://eitaa.com/Maddahankhomein
نوحه سنتی حضرت معصومه (س)...mp3
877.3K
نوحه سنتی شهادت حضرت معصومه(س) قم شد دوباره، در آه و افغان در این مصیبت، هر دیده گریان فاطمه ی معصومه داده جان به جانان سرت سلامت یارضا، شاه خراسان(۴) عالم سیه پوش، در ماتم او زَد شعله بر جان، داغِ غم او حضرت مهدی زین عزا باشد پریشان سرت سلامت یارضا، شاه خراسان(۴) آمد که بیند، برادر خود اما سوی قم، راهش عوض شد در ساوه شد بر قافله حمله زِ عدوان سرت سلامت یارضا، شاه خراسان(۴) سر بسته گویم، از غصه هایش او شد شهیده، دور از رضایش او همچو زینب در غمِ دلبر دهد جان سرت سلامت یارضا، شاه خراسان(۴) از دوری یار، در تاب و تب شد با یادِ زینب، جانش به لب شد یادِ حسین و کربلا جان کرده قربان سرت سلامت یارضا، شاه خراسان(۴) https://eitaa.com/Maddahankhomein
نوحه سنتی حضرت معصومه (س).mp3
692.1K
نوحه سنتی شهادت حضرت معصومه(س) بر مشام دلم، بوی عزا می رسد قم شده کربلا، زین رو نوا می رسد قم شده در عزا آه و واویلتا آه و واویلا(۴) دُخت موسی دگر، جانش به لب آمده فاطمه در برش، با تاب و تب آمده آمده در دیار در پی وصل یار آه و واویلا(۴) در دیارِ غریب، دلخسته از دوری است او که دور از رضا، قلبش زِ غصه شکست عاقبت شد فدا ذکر او یارضا آه و واویلا(۴) مثل زینب شده، حکایت تلخِ او با غریبی دگر، بْگرفته معصومه خو دیده اندوه و غم بر دلش شد ستم آه و واویلا(۴) وادیِ قم کجا، وُ شام غربت کجا گل کجا و زِ بام، سنگ و جسارت کجا اشک غربت کجا قتل و غارت کجا آه و واویلا(۴) گرچه معصومه دید، داغ برادر بسی دیگر از او نَشد، پایمال مرکب کسی او نبود کربلا همدمِ نیزه ها آه و واویلا(۴) https://eitaa.com/Maddahankhomein
سبک واحد تند حضرت معصومه (س).mp3
1.62M
واحدتند(شلاقی) دو بانو.. دوبند حضرت معصومه(س) دوبند حضرت زینب(س) صحن تو، بهشتم، یامعصومه عشق تو، سرشتم، یامعصومه روی دل، نوشتم ، یامعصومه یامعصومه یامعصومه دل و گره زدم، به پرچم شما، روی گنبد حریم تو برام، مثال کربلاست، مثل مشهد فدای جود و کرمت فدای صحن و حرمت یه کربلا اَزت می خوام فقط بگو می برمت (یافاطمه اُخت الرضا یافاطمه مولاتنا)(۴) فدای، ضریحت، یامعصومه نگاهِ، مليحت، یامعصومه ندیدیم ، شبیهت، یامعصومه یامعصومه یامعصومه نگاه تو میده، به قلب من امید، بی بی جانم تو کعبه ی منی، خودم رو سوی تو، می کشانم تویی بقیع و سامرام تویی تو مشهدالرضام تو زینب ایرانی و... تویی دمشق و کربلام (یافاطمه اُخت الرضا یافاطمه مولاتنا)(۴) ____________________ دخترِ ، فاطمه، جان یازینب بانوی، عالمه، جان یازینب قاضی ، مَحکمه، جان یازینب جان یازینب جان یازینب عقیلة العرب، داری شما عجب، با این هیبت تو اسوه ی غمِ، تمومِ عالمی، مهدِ غربت با خطبه های حیدری تو اوجِ فتنه محشری با وجودِ رقیه جان داری تو شام چه لشکری (زینب شریکة الحسین زینب امیر عالمین)(۴) وارثِ ، مرتضی ، جان یازینب راویِ ، کربلا، جان یازینب شیرِ ، شام بلا، جان یازینب جان یازینب جان یازینب تو افتخار هر، زنِ مسلمانی، با حجابت من افتخارمه، تو شام فدا بشم، پا رکابت داریم مدالِ نوکری مارو زیارت میبری سینه زناتو یک به یک برا شهادت میخری (زینب شریکة الحسین زینب امیر عالمین)(۴) https://eitaa.com/Maddahankhomein
سبک واحد حضرت معصومه (س)..mp3
1.63M
واحد شهادت حضرت معصومه(س) امام رضا سرت سلامت خواهر تو رفته زِ دنیا اومد تاکه تو رو ببینه ولی اجل نذاشته آقا پر از غم و ناله شد، دلِ مضطرت از این غم زِ داغِ خواهر شدی، اسیرِ عزا و ماتم مظلومه، مدد معصومه(۴) شبیه زینبِ غم او دلش شده مقیم غربت اگر چه شد شهیده مظلوم ولی دیگه نرفت اسارت دیده با چشمای خود، با قلبی غمین و مضطر محارماشو توی، راه طوس شهید و پرپر مظلومه، مدد معصومه(۴) رسیدی عاقبت به خواهر امام رضا لحظه ی آخر کفن به جسم او نِمودی ای بی کفن غریب مادر یادت اومد لحظه ای، که زینب شدش بی چاره رو خاک گودال بِدید، حسینش کفن نداره مظلومه، مدد معصومه(۴) https://eitaa.com/Maddahankhomein
سبک زمینه، شور حضرت معصومه (س).mp3
2.37M
زمینه، شور شهادت حضرت معصومه(س) ای خواهر شاه هشتم ای عشق تمام مردم من عبد توأم بی بی جان ای صاحب وادی قم ای عشق من، هستی تو در، قلب پر از شورم تو کعبه ی، قلب منی، با تو پر از نورم یافاطمه ی معصومه(۴) همسایه ی تو هستم من دل را به حرم بستم من چون آهوی سرگردانم باشد به ضریح دستم من اخت الرضا، دستم بگیر، من بی تو فانی ام جانم فدات، ای مهربان، ای عشقِ جانی ام یافاطمه ی معصومه(۴) آسان نرَوم از کویت قبله ی دلم شد سویت عطر چادر فاطمه حس می شود از آن بویت تو مکه ای، تو مشهدی، تو سامرام هستی تو بقیع و، تو نجف و تو کربلام هستی یافاطمه ی معصومه(۴) می سوزه دل از این مطلب شد روضه ی تو چون زینب از داغ فراق داداش هستی تو بی بی، جان بر لب در ساوه تو، از عمق دل، داغ عزیز دیدی چون کربلا، شد قصه ات، از دنیا رنجیدی یافاطمه ی معصومه(۴) https://eitaa.com/Maddahankhomein
تو مجموعه‌ی لطف‌ و جود و عطایی تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی تو دریاچه نه؛ بَحر بی انتهایی چه‌گویم‌ که‌هستی؟چه‌گویم‌ چه‌هایی؟ تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو زهرا خصالی، تو زهرا جمالی تو زهرا مَآبی، تو زهرا جلالی تو زهرا سِرشتی، تو زهرا مثالی تو در دوره‌ی خویش خیرالنّسایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تویی راحت جان موسی بن جعفر تویی روح و ریحان موسی بن جعفر تویی یاس بُستان موسی بن جعفر تو بنت الامامی، تو بنت الهُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو عَذراترین مریم اهل بیتی تو در هر دمی همدم اهل بیتی در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی تو تندیس آن چارده مُقتدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی هُمای بهشتی و عرش آشیانی که در عُشّ دین صاحب آستانی تو باب الرّضایی، تو بابُ الجَنانی بهشت خداوند در خاک مایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو مانند کلثوم، زینب‌ترینی خدیجه وقار اَستی و بی‌قرینی وفادار مانند اُمّ البنینی تو منظومه‌ی جمع معصومه‌هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی چه گویم؟ که بابا ثنای تو گفته ((فداها ابوها)) برای تو گفته به مدحت ولیّ خُدای تو گفته، که در حشر تو شافع شیعه‌هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی در اطراف صحنت غُباریم بانو به درگاه‌تان خاکساریم بانو به لطفت در این شهر داریم بانو، عجب کاظمینی؛ عجب کربلایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی تو همشیره‌‌ی شخصِ شَمس الشّموسی درِ خانه‌ات از پی خاکبوسی رسیدند صدها چو شیخ بهایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی از این در چو بُردیم فیض دوچندان طمع‌کار گشتیم ما مستمندان به اقرار ما فرقه‌ی دردمندان تو با درد هر بینوا، آشنایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی اگرچه در این خاک کم غم ندیدم در این شوره زار آب زمزم ندیدم به من درد دادند و مرهم ندیدم ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی به این خسته حال مجاور نظر کن تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن به من هم به عنوان زائر نظر کن تو رُخصت دهی می‌شوم نینوایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای بـه قـم آفتـــاب قلـب جهـان!        دخـت مـــوسی! سـلالـۀ قــــرآن! عمه و دخت و خواهر سه امام مـــــادر کـــــل عــــالـم امکــــان تــو بــه چشـــم ائمـه زهـــرایی بعـد زهـرا بـه قدر و عزت و شان زینـــب دوم بنــــــی الــــــزهـــرا عمـــۀ چــــــار حجــــت یـــــزدان هـــم وجـــودت کـــریمـۀ عتــرت هـــــم ولایـــت حقیـقت ایمــــان فیـض فیضیـه از کــرامت تـوست شهـر قـم از تو گشته مهد امان حـــــــرم یـــــــازده ولــــی خـدا حــرم تــوست ای سپهــر مکـان مـــدح تـــو ای ملیکـــۀ هستـی وصـــف تــــــو ای یگـــــانـۀ دوران نـه تـوان بـا هـزار دسـت نوشت نــه تـــوان گفت بــــا هــزار زبـان صحـن تـو مسجـد الرسول همه حـــرم امـن تــوست کعبــۀ جـان پـــدر و مـــــــادرم بـــــه قـربانت نـه، همــه جـــان عــالمت قربان کــــوثـر کــــوثـر رســـــول خـــدا عصــمـت عصــمـت الله منّــــــان قـــم جـــلال مدینـــه پیــدا کـرد تـــا نهـــــادی قــدم بـه دیـدۀ آن گشــت روز ورود تـــــــو در قـــم روز عیــــد کــــرامت و احســــان روز عیــد نـــــــزول رحمــت هـــا روز عفــــو و عنــــایـت و غفـــران اهـــل قـــم از بـــرای استقبــال همـه بـا دستـه گـل شدند روان مــرد و زن دور محملـت گشتنـد اشــک شوق همـه ز دیـده روان قـم دل از گلشن بهشت گرفت محملت بس که گشت گل باران همـه گفتنـد فــاطمه در حشــر پــای بنهــــاده  ای گنـــه کــاران حــرمت شیعیـــان قـم ز تـو کرد ستــم اهــــل شــــام را جبــران کاش زینب به قم سفر می‌کرد تــا نمی‌دیــد آن همـــه طغیــان اهــل قــم کـی بَـرَند مهمان را گـه بـه بـــزم شـراب و گه زندان جــای تــو بیـت مـــوسی خـزرج جــای زینـب بـــه گـوشۀ ویـــران دور تــو عـــالمان فقــه و اصــول دور او ابن سعد و شمر و سنان دور تو دسته‌های گل در دست دور او سنـگ بـــود و زخــم زبان ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سال‌ها منتظر روی برادر بودم روی قبرم بنویسید جدایی سخت است این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم سال‌ها می‌شود از پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته و با قد خمیده رفتم بنویسید همه دور و برم ریخته‌اند چقدر دسته‌ی گل روی سرم ریخته‌اند چقدر مردم این شهر ولایی خوبند که سرم را نشکستند، خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت ...من کجا، شام کجا، زینب بی یار کجا؟ من کجا، بام کجا، کوچه و بازار کجا؟ بنویسید که عشّاق همه مال هم‌اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم‌اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید... روی قبرش بنویسید برادر بوده سال‌ها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود، خدایا شکرت هر چه هم بود، بدن بود، خدایا شکرت یار هم آن قَدَری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود او کجا، نیزه کجا، گودی گودال کجا؟ او کجا، نعل کجا، پیکر پامال کجا؟ * * بنویسید سری بر سر نی جا می‌کرد خواهری از جلوی خیمه تماشا می‌کرد ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
آقا سلام! خواهرتان روبراه نیست دور از تو کار هر شب او غیر آه نیست می‌خواست تا به طوس بیاید ولی نشد ور نه رفیق بی کسی‌ات نیمه‌راه نیست وقتی به قم رسید خرابه‌نشین نشد آسوده باش خواهر تو بی پناه نیست یک مرد هم نیامده نزدیک محملش شب را به آفتاب که اذن نگاه نیست اذنم بده به طعنه بگویم به شامیان در قم محب فاطمه بودن گناه نیست زینب کجا و محمل بی سایبان کجا بال و پر رقیه کجا ریسمان کجا زهر فراغ خورد ولی دست و پا نزد معصومه‌ات بجز تو کسی را صدا نزد مسموم شد ولی به هوای زیارتت با اهل خویش حرفی ازین ماجرا نزد می‌خواست تا شهیده شود مثل مادرش هرچند تازیانه به او بی حیا نزد از کوچه‌ای گذشت که نامحرمی نداشت اطراف او کسی سخن نابجا نزد آقا اجازه؟! فاطمه‌ی تو زمین نخورد اینجا کسی به ساحت او پشت پا نزد اصلاً به جان فاطمه سوگند یارضا اورا کسی برای رضای خدا نزد اذنم بده به طعنه بگویم مدینه را قم، امن بود، فاطمه را بی هوا نزد این کوچه‌ها کجا! غم آن کوچه‌ها کجا! زهرا کجا و سیلی آن بی حیا کجا ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼ‌ﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﺍﺯﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ جان بی تو به لب آمده، ﺍﯼ ﭘﺎﺭﻩ‌ی ﺟﺎﻧﻢ دلگیرم ازین شهر و روا نیست بمانم ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﺍﮔﺮ ﺟﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺭﺿﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ... ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺳﻔﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ، ﺑﻪ ﻗﻢ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ ﯾﮏ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻣﺤﺮﻡ به‌خدا ﻫﺴﺖ ﺳﭙﺎﻫﻢ! ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩّﻩﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﺮﺳﺪ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺗﺎ ﻃﻮﺱ، ﻏﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺣﺎﻻ‌ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﭘﺪﺭﻡ، ﻗﻢ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺳﺖ... حاشا ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺩﻟﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﻡ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮﺳﻢ ﯾﺎﮐﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺳﯿﺮﻡ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ‌ﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﻖ ﻫﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﺑﺮ ﺣﺎﺷﯿﻪ‌ﯼ ﺑﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ... ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ‌ﯼ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻗﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﻌﺼﻮﻣﻪﯼ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ نامحرم اگر هست در این کوچه غمی نیست اینجا زدن فاطمه‌ها حرف کمی نیست ﺑﯿﻦ ﻧﻈﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺍﺛﺮ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ از مردم نامرد دراینجا اثری نیست در شهر قم از ضربه‌ی سیلی خبری نیست... ✍ https://eitaa.com/Maddahankhomein
فاطمه ای کوثر موسای عشق صاحب هر رتبه والای عشق با تو شود فاطمی احساس ها پاک تر از بوی گل یاس ها جلوه کند نور ، ز سیمای تو مظهر توحید ، مُصلّای تو معرفتُ الله ، نَمِ باده ات سایة عرش است به سجاده ات غرق سکوت است تمام فَلک ذکر قنوت تو دعای مَلک حضرت حق محو عباداتِ تو منتظر وقت مناجات ِ تو چادرت از بالِ مَلَک ناز تر سفره ات از عرض و سما، باز تر ریزه خور خوان تو کون و مکان وسعت احسان تو هفت آسمان صد چو سلیمان به حریمت گُم است مرکز فرمانِ تو شهر قم است هرکه به دستانِ تو تایید شد پیرِ زمان ، مرجعِ تقلید شد «روح عبادات سلام علیک عمه سادات سلام علیک» شاهِ خراسان شده دلبسته ات قائمة عرش ، دو گلدسته ات کوی تو بر سینه صفا می دهد تربت تو بوی رضا می دهد ای که پدر بوده تو را دست، بوس عاشق تو حضرت سلطانِ طوس مدح تو بر روی زبان پدر ذکر« فِداها» به لبان پدر ** ای که ز طفلی زبلا سوختی چشم به راهِ پدرت دوختی حسرت لبهای تو بوسیدنش آروزی هرشب تو دیدنش غم به روی غم، سرت آورده اند تاخبرش را بَرَت آورده اند بعد پدر گریه شده کار تو دستِ رضا بوده نگهدار تو ذکر لبان تو رضا بود و بس راحتِ جان تو رضا بود و بس دیدنِ او کاشفِ هر کرب تو بسته به لبخند رضا قلب تو وای از آن روز که دلها شکست رشتة دیدار تو با او گُسست قلب تو از هرچه که ترسید ، شد یارِ تو از پیش تو تبعید شد چارة تو صبر به لوحِ قضا قاتلِ تو مدینة بی رضا در همه شب دیده به ره دوختی یاد رضا ناله زدی سوختی تاغم یکساله به پایان رسید لحظه به لحظه به لبت جان رسید نامه ای از یار به دستت رسید نامه نگویم همه هستت رسید دلخوشی ات دستخط یار شد حاجت تو دیدن دلدار شد بال و پرِ بستة تو باز شد ناقه سواریِّ تو آغاز شد تا ،رهِ تو جانب ساوه رسید کامِ توهم طعم مصیبت چشید روزِ تو مانند شبِ تار شد قافلة خسته ات، آزار شد باهمه اینها به دلی داغدار جانب قم قافله شد رهسپار کَم نشده پرده ای از مَحملت گَشته مدرارا همه جا بادلت زینب ِ آقای خراسان شدی تاج سرِ مردم ایران شدی گُل به سر و روی تو از بام ریخت برجگرم شعله غمِ شام ریخت زینبِ قم، تاجِ سرِ قافله تو نشدی همسفرِ حرمله زینبِ قم ، پیش دوچشم ِ ترت دست نخورده به مویِ دلبرت زینبِ قم ، دختِ علی پیر شد گوشة گودال زمین گیر شد زینبِ قم، راسِ جدا دیده ای؟! نیزه به حلقومِ رضا دیده ای؟! زینبِ قم، دستِ تو دیده طناب؟! راهِ تو افتاده به بزمِ شراب؟! زینبِ قم ، آبرو ریزی نشد محضرتان حرفِ کنیزی نشد زینبِ قم ، جانم اگر برلب است دردِ من از اسارت ِ زینب است عمة سادات گرفتار شد ناقه نشین ،واردِ بازر شد عمة سادات به چشمِ ترش دید، گِره خورده مویِ دلبرش عمة سادات زمین گیر شد تا که بریدند گلو ، پیر شد عمة سادات غرورش شکست نیزه به حلقوم حسینش نشست عمة سادات به دستش طناب دیده اش افتاد به بزمِ شراب عمة سادات چه چیزی شنید عصمتِ حق حرفِ کنیزی شنید https://eitaa.com/Maddahankhomein