eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
57178_139869231918_806787.mp3
900.8K
دست عبدالله، در دست عمه، دارد نظاره، حال عمو جان می بیند عمو، بنشسته بر خاک، رو سوی خیمه، با چشم گریان ای عمو جانم... گوید ای عمه، کن رها دستم، تا کنم یاری، عمو حسینم بشنو صدای، هل من معینش، یاری ندارد، نور دو عینم ای عمو جانم... دشمن از هر سو، حمله آورده، با تیغ و نیزه، بر عمو جانم ترسم ای عمه، من که یتیمم، در کرببلا، بی عمو مانم ای عمو جانم... آمدم عمو، تا مثل قاسم، شهد شهادت، نوشم برایت همچو عمویم، در رهت افتد، دستم از پیکر، گردم فدایت ای عمو جانم... آه و واویلا، حسین مظلوم، پیکری بی جان، دارد در آغوش کنار خیمه، زینب از غم،یتیم حسن،گردیده مدهوش ای عمو جانم... ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
57426_1398612232113_501886.mp3
595.9K
عمه رهایم کن روم سوی میدان یاری عمو کنم همچون شهیدان واویلا واویلا واویلا واویلا... هل من معین گوید او وای از غریبی نباشد بر ماندنم دیگر شکیبی واویلا واویلا واویلا واویلا... ابن الحسن باشم و عبداللهم من بعد از پدر مدیون ثاراللهم من واویلا واویلا واویلا واویلا... سایه ی روی سرم جانم فدایت آمده ام تا دهم دستم برایت حرف از غریبی مزن ای نور عینم منهم چو قاسم فدایی حسینم واویلا واویلا واویلا واویلا... دستش جدا گشت وعمو را صدا کرد مرغ روحش را عدو از تن رها کرد عمو گرفتش او را بر روی سینه ناله زد یا جداّ رو سوی مدینه واویلا واویلا واویلا واویلا... ✍اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/Maddahankhomein
43330_1398612160156_2607501.mp3
2.61M
کبوتر غریبم خسته و بی شکیبم بال و پر شکسته از تو شده نصیبم ای کبوترم ـ عمو شود فدایت ای کبوترم ـ قربون ناله هایت ای کبوترم ـ چه سازم از برایت ـ ای کبوترم(۲) ای یتیم مجتبی(۴) به پیش من رسیدی در خون خود تپیدی به عمر کوچک خود چه غصه ها که دیدی با نگاه خود ـ نوگلِ آسمانی زهر رفتنت ـ بر دلِ من چشانی از من این سلام ـ بر پدرت رسانی ـ ای کبوترم(۲) ای یتیم مجتبی(۴) نسلِ برادر من جسم تو در بر من خون تو کرده گلگون دامن و پیکر من ای امید من ـ به آسمان این شب رفتی و مرا ـ آمده جان بر این لب می رسد به گوش ـ ناله ی عمه زینب ـ ای کبوترم(۲) ای یتیم مجتبی(۴) ✍حسن ثابت جو https://eitaa.com/Maddahankhomein
لب تشنه نگویید حسین را به مَنِ آب او آب حیاتست و منم تشنه ی بی تاب این ولوله در جان من از حسرت آن است منعم بنمودند از آن گوهر نایاب عباس مرا کرد نگاهی به ملامت چون ریخت مرا ریخت دل من هم از آن باب بر دامن او چنگ زدم تا دهدم کام پر کرد ز من مشک و شدم زین همه شاداب می رفت و من از شوق به رقص آمده بودم شاداب تر از پیش چو بگرفت به انیاب دراند چو تیری دل مشک و جگرم را امید زمین خورد شدم نقشه ی بر آب ای عسکری از درد دل من شدی آگاه وقتی که تو را منع نمودند ز مهتاب ما منتظرانیم که یک روز بیاید در رجعت او بلکه بگردیم ز اصحاب https://eitaa.com/Maddahankhomein
«آزادگان عالم در خیمه ی حسینند» مولایشان جنان را آنها به دهر زینند گیرند اگر که حتی از خیمه اش کناره پا در رکاب بر او آخر چو ابن قینند گر پادشاه باشند هستند جندی او با افتخار عبد مولای نشأتینند در موسم فرح هم آید اگر محرم در جای جای عالم مشغول شور و شینند باشد اگر که دنیا در عین و یاء و شین هم آشفته سر اگر چه در شین و قاف و عینند ای عسکری اگر از اهل نظر بپرسی «آزادگان عالم در خیمه ی حسینند» https://eitaa.com/Maddahankhomein
🌴بسم الله الرحمن الرحیم🌴 زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها: بی من خسته جان چرا، می روی ای نگار من میوهء عترت رسول ، می روی از کنار من مونس و ای حبیب دل، دلخوشی و طبیب دل بعد خداحافظی ات، وای به روزگار من آیهء غیرت و وفا، این من و این همه جفا کیست که بی تو حل کند،مشکل بیشمار من با تو فقط امید من، می‌شدم از غصه رها بعد تو می‌شود خزان، عمر من ای بهار من بعد خودت مرا ببر، زود به نزد مادرم نیست دگر عزیز دل، طاقت انتظار من نیست دگر برادری، دل به چه خوش کنم اخا قامت من شکسته و، نیست دگر قرار من مختصری نگاه کن ، خواهر دلشکسته را ای که همیشه بوده ای، مرهم حال زار من قافله بی تو می رود، سوی کدام منزلی چیست حسین فاطمه ، توشهء کوله بار من 🌴🌴🌴 زبان حال امام حسین علیه السلام: این همه صبر کرده‌ای، در غم هجر هر عزیز حال دوباره صبر کن ، خواهر بردبار من کاخ ستم شود ز تو، شاکله‌اش زیر و زبر قافله را پیش ببر، مایهء افتخار من ای نوهء پاک رسول،حاصل کوثر بتول نهضت ما به دست توست، حافظ اعتبار من راه و پیام کربلا، می‌شود از تو ماندگار اسوهء عفت و حجاب، ای همه یادگار من با صلوات و با دعا، بدرقه می کنم تو را دست خدا به همرهت، خواهر داغدار من شیون و ناله سر مکن،می رسد آخر این فراغ می رسی ای عزیز دل، زود تو هم جوار من تربت پاک کربلا ، عطر بهشت می دهد پناهگاه عاشقان ، می شود این مزار من من به مشیت خدا، راضی و مرضی شده ام تو نیز می شوی رضا، به امر کردگار من 🌴🌴🌴 سروده سجاد محمدیاری @Maddahankhomein
یا حسین ای واژه ی زیبای عشق یا حسین ای قامت رعنای عشق یا حسین ای زلف مشکین خرمنت ریخته بر دیده ی شهلای عشق از جبینت نور می تابد چو ماه در دل تاریکی شب های عشق شد کمان ابرویت چون ذوالفقار تا زند بر گردن اعدای عشق چشم هایت دُر غلتان در صدف گوهر دردانه ی دریای عشق تیر مژگانت به قلبم خوش نشست تا که گشتم واله و شیدای عشق گونه ات خیس از نماز عاشقیست اشک های جاری ات معنای عشق ای زبانت همچو شمشیر و کلید گه بُرد گه بر گشایش های عشق زنده گردد از دَمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرای عشق از لبت بشنید هل من ناصرا هر چه عاشق بود در صحرای عشق جملگی مجنون شدند از عاشقی بی سر و بی پا پی لیلای عشق سینه ات سینای طور کربلاست گشته گلگون پهنه ی سینای عشق دست تو بالله یداللهی دگر همچو دست حضرت مولای عشق جان نثارانت به دشت کربلا گشته هفتادو دو رهپیمای عشق کربلا شد محفل عشاق خون غرق خون شد ساغرِ مینای عشق ای که کفر از هیبتت لرزد به خود سنبل رندان بی پروای عشق آب هم شرمنده گشت و آب شد نزد آن لب های لعل آسای عشق بر رخت خورشید تابان سجده کرد ظهر عاشورا بر آن سیمای عشق وعده گاه عاشق و معشوق شد قتلگه در ظهر عاشورای عشق قامتت مبنای عشق و عاشقیست نزد عاشق،ای قد و بالای عشق عاشقان در حسرت کرب و بلا می کشند آه از دل و از نای عشق کربلا را نینوا خواندند چون نِی نوای غم سروده پای عشق https://eitaa.com/Maddahankhomein
‌ ❣️ای به قربان نام اعظم تو ماه خون سرزد و دوباره رسید موسم سوگواری و غم تو همه عالم اسیر توست حسین، به فدای تو و محرّم تو باز خورشید، سربرهنه دمید، دمِ "باز این چه شورش است" رسید باز با ذکر "یا حسین شهید" دل ما گشت خانۀ غم تو نای ما باز نینوایی شد، دل عشاق تو هوایی شد چهرۀ شهر کربلایی شد، همه‌جا پر شده است پرچم تو ذکر روی تو نور محفل ماست گریه بر تو تمام حاصل ماست داغ قتلت همیشه در دل ماست نشود سرد داغ ماتم تو نام شیرینت ای حسین عزیز، می‌برد هول روز رستاخیز جان شد از نام تو عبیرآمیز ای به قربان نام اعظم تو ساحل و کشتی نجات تویی آرزوی دم ممات تویی به دل مردگان حیات تویی صد چو عیسی است زنده از دم تو از ازل ریزه‌خوار خوان توییم همه‌جا زیر سایبان توییم هم غلامان آستان توییم هم فدایی و یار و مَحرم تو شاعران تو محتشم شده‌اند سائلان تو محترم شده‌اند همه پروانۀ حرم شده‌اند عالَم عاشقی است عالَم تو بینوایان نینوای توییم همۀ عمرمان گدای توییم خادم مجلس عزای توییم داغ‌داران چشم پرنَم تو روضه‌خوانت نبیّ خاتم شد مادرت در عزا مقدّم شد زیر بار مصیبتت خم شد قامت خواهر مکرّم تو به دل شیعیان فکند شرر روضۀ ساربان و انگشتر عطش و زخم و حنجر و خنجر، هیچ‌کس هم نبود مرهم تو با لُهوفت همیشه گریانیم اشک‌بار مُثیرُالأحْزانیم پیش فیضُ‌الدُّموع بارانیم، کشتۀ مقتل مُقَرّم تو کاش سرباز لشکرت بودیم پیش‌مرگان اصغرت بودیم یا فدایی خواهرت بودیم یا که بر روی نیزه همدم تو ✍️ @Maddahankhomein
اَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلا ---------- ای روحِ کربلا یا وارِثَ الْحُسَیْن فریاد نینوا یا وارِثَ الْحُسَیْن دستِ تو دستِ حق تیغِ تو ذُوالْفَفار فرزند مرتضی یا وارِثَ الْحُسَیْن فرزند خیبر و ، فرزند حیدری از نسل مصطفی یا وارِثَ الْحُسَیْن فرزند فاطمه حَبْلُ الْمَتینِ عشق گلواژه ی صفا یا وارِثَ الْحُسَیْن یا فارِسَ الْحِجاز آقای ما بیا ای مُنْتَقِم بیا ، یا وارِثَ الْحُسَیْن در کوی مِهر تو تا روز وصل تو داریم اِلْتِجا یا وارِثَ الْحُسَیْن یَاابْنَ الصِّراطِ عشق آئينه دار نور معنای هَلْ اَتی یا وارِثَ الْحُسَیْن اَلْغَوْث و اَلْاَمان یا صاحِبَ الزَّمان یا سامِعَ الدُّعا یا وارِثَ الْحُسَیْن هَلْ مِنْ مُعینِ من بشنو طنین من در حُزْن و در بُکا یا وارِثَ الْحُسَیْن اَوْ غَیْرِها شنو ، اَمْ ذیِ طُوی شنو هستی کجا ، کجا یا وارِثَ الْحُسَیْن وَالشَّمْس ِ وَالْقَمَر در صبح و در سحر ای نورِ اِنَّما یا وارِثَ الْحُسَیْن ماه مُحرّم و ماه طلوع غم ای غرقِ در عزا یا وارِثَ الْحُسَیْن ما دل شکسته و دل خسته زین عزا دل خسته تر شما یا وارِثَ الْحُسَیْن خونین جگرترین آشفته دل ترین صاحِب عزای ما یا وارِثَ الْحُسَیْن خون گریه می کنی از بهرِ جدِّ خود در صبح و در مَسا یا وارِثَ الْحُسَیْن از داغِ کربلا ، از داغِ نینوا از داغِ خیمه ها یا وارِثَ الْحُسَیْن از داغِ اکبر و از داغِ اصغر و از داغِ عمِّه ها یا وارِثَ الْحُسَیْن از داغِ قاسم و ، سقّای تشنه لب از آن همه نوا یا وارِثَ الْحُسَیْن از داغِ کودکان ، از داغِ مادران از عمقِ این بلا یا وارِثَ الْحُسَیْن خونگریه های تو باشد ز قتلگاه بهر سری جدا یا وارِثَ الْحُسَیْن با اشکِ لاله گون دریاب ای عزیز کنج خرابه را یا وارِثَ الْحُسَیْن «یاسر» ازین عزا دارد به دل شرر می سوزد از جفا یا وارِثَ الْحُسَیْن محمود تاری «یاسر» @Maddahankhomein
تقدیم به حضرت عبدالله ابن حسن(ع) برده است بنده سوی مولا هر زمان دست شد واسطه بین زمین و آسمان دست جز از در این آستان خیری ندیده وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست در سجده و بر خاک افتادن زبان : سر وقت قنوت و ربنا گفتن زبان : دست در پهنه تاریخ اگر کنکاش باشد دارد برای ما هزاران داستان دست خیبر برای خود دژ مستحکمی بود تا آن زمان که زد به در یک پهلوان دست اسلام را پیروز میدان کرد حیدر حق زد برای قدرت این بازوان دست جانها به قربان مرام آن که از لطف در اوج قدرت می‌گرفت از ناتوان دست با دست پر برگشته مسکینی که حتی یکبار برده بر در این آستان دست با قصد بیعت سوی او آمد که آن روز انداخت بر دستان مولا ریسمان دست یک روز در جنگ احد آقای عالم تهدید را از جانب مولاش رانده است یک روز حیدر در دفاع از پیامبر امروز عبدالله پای کار مانده است تا گفت پیر کل‌ عالم ینصرونی در بیعتش بالا گرفت این نوجوان دست راه گلو را داشت طی میکرد خنجر سد کرد راه حمله اش را ناگهان دست مانند ابراهیم شد در آزمونش چون سربلند آمد برون از امتحان دست آمد به مهمانی آغوش عمویش هدیه چه آورده برای میزبان؟دست زینب دو دستی بر سرش میزد در آنجا میرفت وقتی سمت چوب خیزران دست . . هر قدر کمتر در غم او زد به سینه روز قیامت بیشتر بیند زیان دست @Maddahankhomein
در عشق، بنای نیک‌نامی دارند جسم‌اند که یک جان گرامی دارند در مقتل گودال، یکی باز دوید... این جان‌به‌کفان مگر تمامی دارند فهمید که لحظه، لحظه‌ای جان‌کاه است در معرکه دید فرصتش کوتاه است گودال که ختم ماجرا نیست، ببین این تازه شروع رزم عبدالله است می‌خواست چو قاسم بشود فرجامش از خیمه دوید جان ناآرامش در معرکه دست او قلم شد امّا نگذاشت که از قلم بیفتد نامش ✍ @Maddahankhomein
از زبان ام وهب: سر می‌دهیم تا که برایت سپر شویم مانند شمع، پای غمت شعله‌ور شویم… از جانب مسیح به سوی تو آمدیم تا با دَمت شهید شده، زنده تر شویم ما را مباد مثل طِرِمّاح آمدن در راه دوست کاش که آسیمه‌سر شویم از تو به ما همیشه فراوان رسیده است حاشا اسیر زندگی مختصر شویم ما کی در این مسیر سر از پا شناختیم؟ گیرم که در هوای تو بی پا و سر شویم ما را پسر برای همین روز داده اند ای کاش در رکاب شما بی پسر شویم @Maddahankhomein
Recording ۰۸۴۹۱۴-۰۷۰۴۲۴.mp3
2M
واحد سنگین شب پنجم محرم بند اول دستش توو دستای عمه بود و از روی تل میدید عموش افتاده زخمی توی مقتل.... خون حسن توو رگهاشه عمو شبیه باباشه باید که واسش فداشه... یاره و یاور حسین سرباز آخر حسین ای گل پرپر حسین... ///واویلتا واویلتا/// بند‌ دوم تا دید که دشمن قصد سر عموشو داره دستو جلوی عمو گرفت تا که نزاره... دستش به پوست شد آویزون بی حال و زخمی نیمه جون جسم کوچیکش غرق خون... تن کوچیکش جا به جا میشه زیر سم اسبا واویلتا واویلتا... ///واویلتا واویلتا/// ✍مهدی ندرخانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمزمه یا زمینه ی حضرت عبدالله ع بند اول: دستمو عمه رها کن پر بگیرم جون بدم تا زندگی از سر بگیرم بین یک لشکر عمو غریب و تنهاست توو دل من عمه می بینی که غوغاست میرم تا که برا عمو منم سپر باشم توو معرکه مرد خطر باشم یه نووجونِ با جگر باشم بند دوم: ای عمو سمت تو با شتاب دویدم  تا که هل من ناصر تو رو شنیدم نوجوونم من ولی مردِ جهادم مثل قاسم جونمو برا تو دادم با تیغ و تیر پیکرمو به پیکرت دوختن ببین به فرق من زدن آهن شروع شده غارته پیراهن @Maddahankhomein
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای منتقم‌ که جان تو بر لب رسیده است در روضه ها ز دیده ی تو خون چکیده است یک دم خودت برای ظهورت دعا نما بنگر ستم به حدّ نهایت رسیده است بنگر که شیعه منتظرت مانده روز وشب در زیر بار هجر تو قامت خمیده است از بس که غیبتت شده طولانی ای دریغ شیعه ز منکران تو طعنه شنیده است در پشت پرده های گناهان، نگاه من شرمنده شد که ماه رخت را ندیده است آقا بیا به بزم عزای مه حسن ماهی که روح بر تن هیئت دمیده است دستان عمّه زینب خود را رها نمود تا قتلگاه نزد عمویش دویده است او دیده داغ قاسم و صدپاره پیکرش حق می دهم دگر ز جهان، دل بریده است عشق حسین را وسط بغض خارها یاس حسن،به قیمت جانش خریده است دستش سپر شده جلوی تیغ دشمنان با تیر حرمله ،به مرادش رسیده است شد آخرین فدایی راه عموی خود حالا به روی سینه ی او آرمیده است او هم شبیه قاسم ِ گلگون بدن ز بغض در زیر نعل اسب عدو قد کشیده است هر نعل تازه ای که رسیده، به همرهش او را به نقطه نقطه ی میدان کشیده است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
عمرم گذشت در عطش همجواری ات باشم قرار روز و شب ِبی قراری ات عمریست دیده های زمستانی ام هنوز مانده به شوق دیدن روی بهاری ات از بابت سعادت من یک دعا بس است بین قنوت وسجده ی شب زنده داری ات تا زنده ام برای ظهورت دعا کنم چون بهترین عمل شده چشم انتظاری ات امشب برای ماه حسن گریه می کنیم آقا فدای اشک تو و سوگواری ات شاید که این دوشب به مدینه سفر کنی خاک بقیع گِل شود از اشک جاری ات آمد به قتلگاه گل مجتبی و گفت ای شاه بی کس آمده ام بهر یاری ات تنها میان این همه لشکر چه میکنی شعله به جان من زده هر زخم کاری ات دستم جدا شده به فدای سرت حسین خواهم شوم شریک در این رستگاری ات جان را گرفته ام کف دستم برای تو دار و ندار تو شده ام در نداری ات تیری فقط به سینه ی من لاله کاشته قلبم شکسته از بدن لاله کاری ات شکر خدا که کشته شوم، برده صبر من در زیر تیر و سنگ و سنان، بردباری ات ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
مناجات جدید مهدوی محرمی حضرت عبدالله بن الحسن علیهماالسلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عمریست ای پدر که تو را من ندیده ام از دیده اشک، از غم هجرت چکیده ام در حسرتم که تالی قرآن تویی ولی از هر کسی به غیر تو قرآن شنیده ام صحرا روم به خاک زنم بوسه با امید شاید ز خاک پای تو یک بوسه چیده ام بی تو درون سینه ی من، غیر آه نیست از این حیات ِ بی تو دگر دل بُریده ام با یک دعا، ظهور خودت را رقم بزن از تَحْبِسُ الدُّعایی ِخود، لب گَزیده ام حق را قسم دهم به گل پرپر حسن امضا کند ظهور تو را، نور دیده ام گفت ای عمو، غریبی تو آتشم زده از پیش عمّه تا دم مقتل دویده ام دیدم غریب؛ در وسط تیر و نیزه ای شکر خدا به داد تو اینجا رسیده ام من آمدم به راه تو جان را فدا کنم ناله نزن بخاطر دست ِبریده ام تیری رسید و دوخت تنم را به سینه ات شکر خدا که در بر ِتو آرمیده ام وقتی که نعل تازه نصیب تنت شود من هم عمو کنار تو در خون تپیده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا عبدالله بن الحسن علیهماالسلام هستی عموجان محتضر در بین‌ گودال داری تو دستی بر کمر در بین گودال آتش زده بر قلب من (اُسقونی) ِ تو هستی تو از من تشنه تر در بین گودال یک تن زده بر تو عصا ،آن دیگری هم با نیزه و تیر سه پَر در بین گودال هر کس رسیده می زند با بغض حیدر از کینه ها داری اثر در بین گودال من آمدم باشم عصای پیری تو حالا که هستی بی پسر در بین گودال حالا که دستان علمدارت جدا شد دستم شود بر تو سپر در بین گودال بر روی دامانت عمو ،جان می سپارم بر این مقامم مفتخر در بین گودال من هم کشیدم داغ روی داغ چون تو من هم شدم خونین جگر در بین گودال بودی تو غمخوار پدر در وقت مرگش من آمدم جای پدر در بین گودال ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
جُون ِ سیاه بود و ز حق روشنا گرفت با نور آل فاطمه روحش جلا گرفت با نیّت غلامی اولاد مرتضی آمد به بیت حیدر و رنگ خدا گرفت وقتی که بار معرفتش رفت تا سماء از رب ، مقام‌ نوکر آل عبا گرفت در خانه ی سه حجّت ایزد به افتخار شد کاسه لیس و مرتبت اولیا گرفت مویش که شد به خدمت آل علی سپید در کربلا ز سرخی خونش حنا گرفت ده روز بین مقتل خود شد رها و بعد بوی خوش از دعای شه کربلا گرفت رنگ سفید وعطر خوش و حشر با حسین او این سه را ز حضرت خیرالنسا گرفت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیکم یا ابناء الزینب علیهم السلام این یاس ها که در بَر ِ من قد کشیده اند حالا ز داغ اکبر تو قدخمیده اند دیدند می چکد ز عبا خون اکبرت دیگر از این حیات ببین دل بریده اند تا دیده اند بین عدو غربت تو را بر یاری ات دو ارتش زینب رسیده اند بر تن، لباس رزم‌ نمودند ناگهان وقتی صدای بی کسی ات را شنیده اند چیزی نداشتم که کنم من نثار تو پیش تو این دو آبرویم را خریده اند هستیّ ِخواهر تو همین دو کبوتر است شکر خدا که در ره تو پر کشیده اند در خیمه مانده ام که نبینم غم تو را در لحظه ای که پیش تو در خون تپیده اند شکر خدا شهید شدند و به روی خاک خنجر به روی حنجر پاکت ندیده اند اما شوند همسفرم بین دشمنان بر روی نیزه صاحب رأس بریده اند ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
اللهم عجل لولیک الفرج (244).mp3
1.05M
.. سربند مهدوی: دوباره وقت ماتم شد             بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا           بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بیا آقا بخوان روضه برای دو گل جعفر شدند اولاد عمّه جان مقابل حسین پرپر بیا که عمّه جان خوانده تو را با دیده ی دریا ببین که او عزادار است درون خیمه اش تنها به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یا رب... 🌸🌸🌸🌸🌸 حسین جان ،بچه های من فدای بچه های تو خدا را شکر عزیزانم شدند قربان برای تو شبیه اکبرت حالا شدند کشته در این صحرا اگر داغ جوان دیدم شدم چون حضرت لیلا نهادن سر به دامانت همه هستم به قربانت.. حسین جانم حسین جانم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 خدا را شکر، غیورانم نمی بینند اسارت را نمی بینند چهل منزل با کعب نی؛ جسارت را نمی بینند عزیزانم مرا در بین مشتی مست مرا در کوچه و بازار میان شامیان پست به روی نیزه ی دشمن کنند گریه به حال من حسین جانم حسین جانم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
462.4K
(ع) ⚫️⚫️⚫️ا⚫️⚫️⚫️ بند1⃣ وقتی تو رو غریب و تنها دیدم از روی تل سوی تو پر کشیدم با عجله بی زره و بی شمشیر بالاسرت عموجونم رسیدم ...... دیدم پیکرت شده آماج نیزه هاشون دیدم میزدن تو رو با سنگ و با عصاشون دیدم یکی اومد تو گودال و حرف بد زد دیدم یکی با چکمه محکم بهت لگد زد ...... میخوام فدا بشم برای تو عمو میخوام بگیرم از خون خودم وضو یا عَمّیَ الغریب عمو عمو حسین 🔸🔸🔶ا🔶🔸🔸 بند2⃣ آرزومه بشم فدات عمو جون من بمیرم جلو چشات عمو جون میدونی که چقدر دوست دارم من غرق به خون زدم صدات عمو جون ...... اومدم بالا سرت بجای بابام حسن مثل دست علمدار دستم شد جدا از تن اشکم میریزه واسه مصیبته جسارت خوبه شهید میشم و نمیبینم اسارت ..... صدای مادره پیچید تو قتلگاه خمیده و غمین رسید به قتلگاه یا عَمّیَ الغریب عمو عمو حسین 💠💠💠ا💠💠💠 به قلم: @Maddahankhomein