#شب_پنجم_عبدالله_بن_الحسن_ع
#زمینه_شور_واحدروضه_ای
☑️بند اول
من یادگار حسنم. بدونید
من افتخار حسنم بدونید
جاریه خونه علی توی رگهام
من ذوالفقار حسنم بدونید
مثل بابا شجاعم و دلیرم
مثل بابام شیرم و بی نظیرم
آرزومه به پای عشق. عموم
سر بدم و دست. بدم و بمیرم
برا عموم حسین منم یه سردار
بی مثَلم تو لحظه های پیکار
اگه بده عمو حسین اجازه
دشمنا با تیغم میشن تار و مار
عموحسین عموحسین عموجان
☑️بنددوم
عمه ببین عموم و تنها شده
دوره بر عموم چه غوغا شده
عمه ببین تو گودیه قتلگاه
غریب و تنها گل زهرا شده
عمه ببین توو عمق شیب گودال
انگار عمومه داره میره از حال
بزار برم یه وقت خدا نکرده
جلو چشام هی نزنه پرو بال
عمه دلم داره براش میجوشه
تنها شده لشگری روبه روشه
بزار برم اون لحظه رو نبینم
دست لعینِ شمر میونه موشه
عموحسین عموحسین عموجان
☑️بند سوم
عمه ببین چقد شدم هراسون
عمه بذار برم به سمت میدون
ببین عموم غریب و تنها شده
میون وحشیای این بیابون
عمه ببین چه بغضی توو گلومه
دیر برسم کاره عموم تمومه
بزار برم تا وقت دارم کنارش
جونم و پاش بزارم آرزومه
بابام منو دست عموم سپرده
میرم کنارش تا هنوز نمرده
میرم کنارش نبینم ی وقتی
خنجر کند به حنجرش نخورده
عموحسین عموحسین عموجان
☑️بند چهارم
توو قتلگاه که اومدی عموجان
وقتی که بال و پر زدی عموجان
ای یادگاره مجتبی عزیزم
جلو چشام پرپر زدی عموجان
یه عمر برام پسر شدی عموجان
برام تو بال و پر شدی عموجان
اما حالا این نفسای آخرم
برا تنم سپر شدی عموجان
حرومیایی که به من رسیدن
عموحسین از لب تو شنیدن
وقتی دیدن زاده ی مجتبایی
سر تو رو مقابلم بریدن
عموحسین عموحسین عموجان
#رضا_نصابی
#مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_912022625834762503.mp3
5.24M
#واحدسبک_عبدالله_بن_الحسن_ع
#سبک_کنارقدمهای_جابر
🌷🌷🌷
✅بنداول
رها کن دو دستم رو عمه
بزار تا برم سمت میدون
ببین دوره کردن عمومو
بانیزه و باشمشیراشون
رهام کن که طاقت ندارم
ببینم موهاشو کشیدن
چه سخته ببینم نامردا
گلوی عمو مو بریدن
رهام کن ای عمه
ببین بی قرارم
امونم بریده
قراری ندارم
لبیک عمو حسین (ع)
💦💦💦💦💦💦💦💦💦
✅بند دوم
اگرچه میون شلوغی
برید دستمو دشمن تو
سرم رو میدم من برات ای
سرمن فدای سرتو
ازین دشمنای حرومی
تقاص شما رو میگیرم
محاله که ازتو جداشم
تا اون لحظه ای که بمیرم
به شوق شهادت
ببین مست مستم
فداییه عمه
فدای توهستم
لبیک عمو حسین ع
💠💠2⃣9⃣6⃣💠💠
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5917740656373008405.mp3
936K
#زمینه_عبدالله_الحسن_ع
🎼#سبک_تسبیحات
☑️بند اول
یا عبدالله(ع)
یا ابنُ الکریم بی همتا
ای میوه ی قلب مجتبی (ع)
سلاله ی حضرت زهرا(س)
....
ای نجل زیبای امام حسن (ع)
تو قمر در قمر در قمری
دلخوشیِ عمو حسینی و
آئینه به آئینه حیدری
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
─┅═ঊঊঈ═┅┅═ঊঊঈ═┅─
☑️بند دوم
ای عمو جان
مگه مرده باشه عبدالله
ببینه که با غمی جانکاه
رفتی تو گودی قتلگاه
.....
همیشه میگفتم به تو پدر
همیشه میگفتی به من پسر
حالا وقتشه که بشم فدات
دستم و میکنم برات سپر
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
─┅═ঊঊঈ═┅┅═ঈঊঈ═┅─
☑️بندسوم
ای عبدالله (ع)
از جور یه لشکر کافر
پیش چشم من زدی پرپر
خنجر خورد به زیر اون خنجر
....
با تیغ شمر و تیرحرمله
روی خاکای داغ کربلا
جون دادی رو دست عمو حسین
پر پر زدی توو گودال بلا
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
─┅═ঊঊঈ═┅┅═ঊঊঈ═┅─
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5798773322153984376.mp3
11.15M
#روضه_واحدزمینه_شب_پنجم_محرم
#عبدالله_بن_الحسن_ع
🌷🌷🌷
✅بنداول
عمه بزاربرم
عموی من میون قوم کافره
عمه بزاربرم
تاکه برای عموجون سرم بره
ای وای ای وای
😭
عمه بزار برم
ببین عمومو بین لشکر وسپاه
عمه بزاربرم
الان عمومو میکشن توقتلگاه
ای وای ای وای
😭
جونم مگه شیرینتر از جون عمومه
خونم مگه رنگین تر از خون عمومه
😭
عمه ببین دوچشمای ترم
عمه برگرد برو سمت حرم
تامن برا عموم بره سرم
😭
ای وای عموی خوبم یاحسین (ع)
_
✅بنددوم
پاشو. پاشو عمو
جراحت زخم تنت بیش از حَدِه
پاشو پاشو عمو
هرکی رسیده تورو با نیــزه زده
ای وای ای وای
پاشو پاشو بریم
اومده عمـــه بیـــن ایـن نامحرما
پاشو پاشو بریم
دشمن هجوم برده به سمت خیمه ها
ای وای ای وای
بمیرم افتادی عمو مــیون گودال
هرکی برا کشتن تو میکنه جنجال
😭
ای وای
رمق نمونده به تنت
ای وای 😭😭
پاره شده پیرُهنت
خونه
که میریزه از دهنت
😭
ای وای عموی خوبم یاحسین (ع)
____
✅بندسوم
عمو ای وای عمو
غرقابهٔ خون شده اینجا پیکرت
عمو ای وای عمو
هلهله می کنن همه بالا سرت
ای وای ای وای
عمو پاشو بریم
لبات مثه کویر شده تَرَک تَرَک
عمو پاشو بریم
نزار رقیّه بخـــوره اینجا کتک
ای وای ای وای
😭
نامرد نزن عَمــوم دیگه توون نداره
اِنقده خون رفته که دیگه جون نداره
😭
ای وای
خضابِ خونِ پیکرت
ای وای
میاد صدای مادرت
ای وای
زخمی زیر حنجرت
ای وای عموی خوبم یاحسین )ع)
💠💠2⃣7⃣5⃣💠💠
#حسین_جبرییل_نژاد_دلجو
#مجیدمرادزاده_غلام_قنبر
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_6026124503979918140.mp3
1.13M
#نوحه_زنجیرزنی_عبدالله_بن_حسن_ع
#سبک_ارباب_غریب_من
🔘🔘ا🔘🔘
✅بنداول
ای عمه رهایم کن
تا من بروم میدان
بنگر عمویم را در
بین این همه عدوان
در بین دشمنان عمو غریب است
بی یارو یاور. و بی حبیب است
واوویلا واویلا عمو حسین جان
✅بند دوم
از خون عمو گشته
مقتل شبیه دریا ۳
یک لشکر خون ریزو
او یک تنه و تنها ۳
عمه ببین جبین او شکسته
قاتل به روی سینه اش نشسته
واویلا ۲ عمو حسین جان
✅بند سوم
دیدم که عدو قصد
جان عمویم دارد۳
از هر طرفی سویش
شمشیر و سنان بارد ۳
بهرش سپر نمودم دست خود را
کردم فدایش همه هست خود را
واویلا ۲ عمو حسین جان
💠💠4⃣5⃣5⃣💠💠
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_مجیدرجبی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
4_5803368898505999596.mp3
1.8M
#واحدشلاقی_یازنجیرزنی_حماسی
#شب_پنجم_عبدالله_بن_الحسن_ع
🌷🌷🌷
✅بنداول
رسیده شب یتیمه مجتبی(ع)
مرغ دل داره یه بوم و دو هوا
گاهی میره تو بقاع مدینه
گاهی هم میره حریم نینوا
🌷
عبدالله بن الحسنه
داروی دردای منه
از لطفش و از کرمش
همه جا حرف وسخنه
🌷
عبدالله یتیمه مجتبی (ع)
عبدالله شهیدکربلا
_
✅بنددوم
مثل بابا حسنش ماریه
توی میدون نبرد محشریه
اسمش عبدالله وعبدالحسین (ع)
نعره هاو رجزاش حیدریه
🌷
یک نفری یه لشکره
رزم آوره دلاوره
حسین میگه برای من
مثل علی اکبره
🌷
عبدالله یتیمه مجتبی (ع)
عبدالله شهیدکربلا
__
✅بندسوم
چشمش افتاده به لشکرو سپاه
داره به عمه میگه باسوز و آه
دستامو رها کنید تا من برم
که عمو مو می کشن توقتلگاه
جونم بره به جا عموم
برم بشم فدا عموم
دستم قلم بشه براش
سرم بره برا عموم
🌷
عبدالله یتیمه مجتبی ع
عبدالله شهیدکربلا
💠💠4⃣4⃣5⃣💠💠
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علی قلب #زینب صبور
شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است
راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است
با وقار و با صلابت کن صدایت را بلند
چون که رمز اقتدار ما دم یا زینب است
چشم او غیر حسین ابن علی چیزی ندید
روشنی ما “رأیت الاّ جمیلا” زینب است
هالهای از نور دورش را همیشه میگرفت
آری آن مستورهی دور از تماشا زینب است
آنکه از حجب و حیا و پاکی و شرم و عفاف
چشم همسایه ندیده سایهاش را زینب است
خم به ابرویش نیاوردهاست درطوفان غم
آنکه صبر از دست او افتاد از پا زینباست
آنکه با آن خطبهی غرّای خود یکباره کرد
مردمان کوفه را گریان و رسوا زینب است
حجت خلق خدا را با وجودش حفظ کرد
آنکه با احیاگریاش کرده غوغا زینب است
آن که عصر واقعه با آن همه داغ عزیز
دشمنان را برد از رو ماند برجا زینب است
#محمدحسن_بیات_لو
@Maddahankhomein
(اَلسَّلٰامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن)
#کشتی_نجات
تا شهنشاه شهیدان ز حقیقت دم زد
آتش عشق حقیقی به دل عالم زد
شاه احرار جهان در ره عشق ابدی
هرکجا رفت ز معشوق حقیقت دم زد
قائد اعظم اسلام حسین بن علی
رایت عدل به بام فلک اعظم زد
میر میدان فضیلت به هواداری دین
در صف ماریه بر رغم عدو پرچم زد
مدعی خواست که آگه شود از عالم عشق
تیغ حق گشت عیان ، گردن نامحرم زد
نوح کشتی نجات از ره اخلاص عمل
بهر آزادی دین ، یکدله دل بر یم زد
با ید فضل و کرم پور یداللَه نه عجب
مشت حق بر دهن دشمن دین محکم زد
یکسره کرد فدا خیل جوانان حرم
پشت پا بر همه اندوه و ملال و غم زد
ز اثر خون گلوی علی اصغر، گل عشق
بر جراحات دل مضطر خود مرهم زد
حرمله حنجر اصغر بدرید و تیرش
زو گذر کرد و به قلب نبی اکرم زد
عاقبت کرد فدا جان به ره عزت دین
داغ این واقعه بر قلب بنی آدم زد
مظهر جود و کرم جان به ره جانان داد
خط بطلان ز سخا بر کرم حاتم زد
شجر دین چو ز خون گلویش یافت ثمر
ریشه ی ظلم ، ز بستان جهان کم کم زد
کاخ بیداد فرو ریخت چو با تیشهٔ عدل
دستگاه خلل و کفر و ستم ، بر هم زد
بر سر بام جهان کوفت درفش توحید
بعد از آنی که به دل ها شرر ماتم زد
ظلم و بیداد چو بنمود یزید بَدکیش
نام او دهر ، ردیفِ پسر ملجم زد
(شمس قم) چونکه بوَد نوحهگر آل عبا
کوس آزادگی و فخر ، به مُلک جم زد.
شادروان سید علیرضا شمس قمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زینبم من که فلک از غم دل پیرم کرد
کوفه یک بار دگر نالهٔ شب گیرم کرد
تشنهٔ آب شدم دست به دامان علم
تیر چشم قمر از آب فرات سیرم کرد
قد علم داشتم از هیبت پر مهر حسین
گودی قتلگه اینگونه زمین گیرم کرد
آمدم دشت بلا حلقهٔ اصحابم بود
رفتن قاسم و اکبر چه به زنجیرم کرد
کوفه تا شام بلا فتنه به نی قرآن کرد
روی نی شمس و قمر تیغهٔ شمشیرم کرد
دم به دم بر کف پا خار بیابان بنشست
کار این قوم جفا پیشه به دل تیرم کرد
داد در خانهٔ بی داد زدم جان بر کف
داغ شش ماهه کفن پوش چنین شیرم کرد
خانهٔ ظلم بر اندازم از این خطبه که دوش
دختری با سر ببریده به غم زیرم کرد
دختر شیر خدا بودم و اینگونه اسیر
در جهان قصهٔ این واقعه تفسیرم کرد
#احمد_گودرزی_هدایت
https://eitaa.com/Maddahankhomein
ناقه زینب س
سوخت مرا آه، خط به خطِ مقاتل
چشم تر آورده ام، دو شاهدِ عادل!
شام اسارت کجا و شمسۀ عصمت
شاه عوالم کجا و بند سلاسل
روضۀ پوشیده را مخواه کنم باز
ناقۀ عریان و منزل از پی منزل
پس چه شد آن دستها که طفل سه ساله
با مدد او نشسته بود به محمل
ناقۀ زینب به دست کیست مهارش؟
لال شوی ای زبان و خون شوی ای دل!
پای همان نیزهای که رأس حسین است
ذبح کنیدم که خواند آیۀ بسمل
سرزدهاست از تنور خانۀ خولی
«یار من و شمع جمع و شاه قبایل»
ریخت بر آن سر یزیدِ مست، شرابی
بشکند آن دستهای نامتعادل
آه از آن بازهای که زادۀ نیرنگ
صفحۀ شطرنج را گذاشت مقابل
جام تهی بود کاش ساغرِ جسمم
از چه نمردیم ما ز بزم اراذل
از چه نمردیم ما که پیش ابالفضل
حرف کنیزی زدند، ای دل غافل!
سر زند از شام تیره صبح سپیدی
منتقمِ قوم بسته است حمایل
تا نشده دیرتر بخواه فرج را
پیک اجل چون رسد چه جای وعجّل
مسعود یوسف پور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#رباعی
🔹رزم عبدالله🔹
در عشق، بنای نیکنامی دارند
جسماند که یک جان گرامی دارند
در مقتل گودال، یکی باز دوید...
این جانبهکفان مگر تمامی دارند
فهمید که لحظه، لحظهای جانکاه است
در معرکه دید فرصتش کوتاه است
گودال که ختم ماجرا نیست، ببین
این تازه شروع رزم عبدالله است
میخواست چو قاسم بشود فرجامش
از خیمه دوید جان ناآرامش
در معرکه دست او قلم شد امّا
نگذاشت که از قلم بیفتد نامش
📝 #عباس_همتی
✅ @Maddahankhomein
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#غزل
🔹برخیز!🔹
وقتی عدو به روی تو شمشیر میکشد
از درد تو تمام تنم تیر میکشد
طاقت ندارم این همه تنها ببینمت
وقتی که چلّه چلّه کمان تیر میکشد
این بغضِ جانستان که تو بیکسترین شدی
پای مرا به بازی تقدیر میکشد
ای قاری همیشهٔ قرآن آسمان
کار تو جزء جزء به تفسیر میکشد
اینکه زِ هر طرف نفست را گرفتهاند
آن کوچه را به مسلخ تصویر میکشد
برخیز! ای امام نماز فرشتهها
لشکر برای قتل تو تکبیر میکشد
📝 #حامد_اهور
✅ @Maddahankhomein
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#غزل
🔹شوق شهادت🔹
پروانه شد تا شعلهور سازد پرش را
پیچید در شوق شهادت باورش را
داغ گلویش تازه شد از قحطی آب
وقتی به خنجر داد زخم حنجرش را...
با رود جاری کرد در دشتی عطشناک
آن دستهای کوچک و نامآورش را
تا لحظهای دیگر عمویش زنده باشد
انداخت بر وی، کودکانه پیکرش را
با کاروان، بعد از غروب سرخ خورشید
بر نیزه میبردند در غربت سرش را!
📝 #حیدر_منصوری
✅ @Maddahankhomein
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهما_السلام
عبدُاللَّهَم من، عاشقِ آگاهِ مولا
تاقت ندارم بشنوم من، آهِ مولا
تیرِ سه شعبه خواهم و تیغِ بُرنده
تا زود گردم کشته ی درگاهِ مولا
بگذار ای عمه، عمو را یار باشم
بگذار سر اُفتَد، به روی ماهِ مولا
من بیم از کشته شدن هرگز ندارم
خواهم شَوَم امروز خود خونخواهِ مولا
بهتر که بعد از کشتنِ مولای مظلوم
دیگر نباشد زنده عبداللهِ مولا
یا عَمَّتی بگذَر ز من، دستم رها کن
ممنونِ لطفت میشود، وَاللهِ مولا
دستی که از دستانِ زینب در بیاید
دانم جدا گردد، ولی در راهِ مولا
ای عمه بنگر، نیزه ها دارند بدجور
قصدِ تهاجم بر جلال و جاهِ مولا
خواهند اینان آبرویش را بریزند
ترسم کنون، خونِ گلویش را بریزند
یارب مدد کن تا شوم یارِ عمویم
در لحظه های سخت و دشوارِ عمویم
این دست را پس من برای کِی بخواهم
حالا سپر خواهد، منم یارِ عمویم
سرعت بده بر پای من تا مَقتلِ او
مهلت بده، گَردم مددکارِ عمویم
گر لحظه ای دیر از پسِ کارش برآیم
ترسم بسازد حرمله کارِ عمویم
سرنیزه ها دارند، قلبش را نشانه
افتاده با اَخنَس، سروکارِ عمویم
این چکمه پوشانِ زنازاده، چه خواهند؟!
از جسمِ نیمه جانِ خونبارِ عمویم
هر نیزه ای دارید، سوی من ببارید
تا من شوم نائل، به دیدارِ عمویم
این دست، این سر، این گلو، این پیکرِ من
پس دست بردارید از کارِ عمویم
آه ای عموجان، من فدای حنجر تو
چون چشمه، خون میریزد از روی و سر تو
به به چه زیبا شد، که دستِ من جدا شد
همچون عمو عباس، حقِ من اَدا شد
تیرِ سه شعبه، قلبِ من را هم نشان رفت
یک تیر، سوی دو هدف اینک رها شد
حالا تنِ من، دوخته شد با عمویم
پس عبد و مولا شد یکی، ترکِ دوتا شد
دیدی بلوغِ عشقِ من را، عمه جانم!
این یازده ساله، چه با عزت فدا شد
شد خونِ عبدالله و ثارالله، دَرهَم
خونِ سرم، آغشته با خونِ خدا شد
ای وای من با چشمِ خود دیدم، عمویم...
عطشان و خون اَفشان، بزیرِ دست و پا شد
یک چکمه پوش آمد بروی سینه ی او
خنجر به روی حنجرِ مولای ما شد
ای وایِ من، در پیشِ چشمِ مادر ما
شد پشت و رو جسمش، ذبیحاًبالقفا شد
همراهِ مادر آمده، با چشمِ گریان
جدم رسول الله، با موی پریشان
حاج محمودژولیده
@Maddahankhomein
زمینه؛ رفیق امام حسینی.mp3
3.26M
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#عمرو_بن_جناده علیهالسلام
#زمینه
🔹رفیق امام حسینی🔹
من عبداللهم
درسته نوجوونم، ولی پر از اراده
قراره با رفیقم، عَمرو بن جناده
مرد و مردونه بایستیم
روبروی هر کسی بایسته روبروی امام
تا یه روزی نوجوونا
کربلاشونُ پیدا کنن و برن به سوی امام
رفیق هر چی صمیمی بهتر
رفیق یار دلِ آشوبه
رفیق هر چقدم خوب باشه
«رفیق امام حسینیش خوبه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همعهدیم با هم
رؤیامون بزرگه، رؤیامون قشنگه
یکیمون شهید شد، دومی بجنگه
تا به آخر نفسامون
مثل مسلم بن عوسجه بشیم برای حبیب
اونجوری که به حبیب گفت
ما همونطور بگیم به هم «وَ اوصیکَ بِهذَا الغریب»
رفیق، رفیقِ روز سخته
رفیق، یه رزقِ که مکتوبه
خدا، برا همه بنویسه
«رفیق امام حسینیش خوبه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو قتلگاهم
فدایی حسینم، فدایی امیرم
من حاضرم تو این راه، هزار دفعه بمیرم
من به آرزوم رسیدم
آرزوی خوشِ «وَ الجهادَ فی سَبیلِ حسین»
هر کسی بیاد تو این راه
آخرش یه روز میرسه که میشه قتیل حسین
رفیق، به یادتم این لحظه
سرم، رو زانوی محبوبه
رفیق، به همه ثابت کردیم
«رفیق امام حسینیش خوبه»
📝 #حسین_حاجی
✅ @Maddahankhomein
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
1M
#حضرت_عبدالله_علیهالسلام
#نوحه
به سبک بالا خوانده میشود.
🔹راه شهادت🔹
سنّم کم و شوقم زیاد است
عشق تو معنای جهاد است
راه شهادت اشک و زاریست
بابا به جز این راه، یادم ندادهست
من، هستم کفنپوشت
هر لحظه مدهوشت
در بین آغوشت
«جانم عمو جانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در موج غم ساحل که دارم
یک جان ناقابل که دارم
شرمنده کوچک بوده دستم
سنم کم است اما، من دل که دارم
تو، دنیای من بودی
رؤیای من بودی
بابای من بودی
«جانم عمو جانم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زخم تنم نذر سر تو
چشمان من آبآور تو
در سینۀ من تا نفس هست
تیغی نمیآید بر حنجر تو
آه، غم شد گلوگیرم
عشق تو تقدیرم
پای تو میمیرم
«جانم عمو جانم»
📝 #رضا_یزدانی
#حسین_عباسپور
✅ @Maddahankhomein
السلام علی #عبدالله_بن_حسن
#یا_کریم_بن_کریم
وقتی که از حال عمویش با خبر شد
غیرت وجودش را گرفت و شعله ور شد
از دستهای عمه دست خود کشید و
فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد
آمد میان گودی گودال و با دست
جان عموی نیمه جانش را سپر شد
تیزی تیغ حرمله بر او اثر کرد
دستش برید و طفلکی بیبال و پر شد
با دست آویزان شده بر پوست میگفت:
حالا زمان دیدن روی پدر شد
#محمدحسن_بیات_لو
@Maddahankhomein
حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام
#شب_پنجم
این نفس ها فدای هر نفسش
من بمیرم برای هر نفسش
با نفس هاش خون زند بیرون
از تنش روی صفحه ی هامون
به کدامین گناه کشته شود؟
اینقدر بی پناه کشته شود؟
یک نفر یک سپاه عدالت نیست
عمه بگذر ز من که مهلت نیست
او که امید لحظه هایم بود
هم عمو هم پدر برایم بود
نفسش در تلاطم افتاده
زیر شمشیر مردم افتاده
زخم هایش ستاره باران است
نه یکی نه دو تا هزاران است
بدنش نیزه زار گردیده
زیر پا چند دست چرخیده
پنجه ای می رسد به گیسویش
خنجری می رود به پهلویش
سهمش از هر کرانه شمشیر است
از زمین نیزه از هوا تیر است
من یتیمم ولی جگر دارم
غیرت از حضرت پدر دارم
می شوم چون پسر، عمویم را
پیش کش میکنم گلویم را
آمدم من ولی نگو دیر است
چقدر قتله گاه دلگیر است
سنگ ها وحشیانه می بارند
با عمویم چه دشمنی دارند؟
صبر کن مهربان که در راهم
تو نباشی نفس نمی خواهم
ای که دست تو بوده مأمن من
دست بی تو وبال گردن من
قتله گاهت شبیه کوچه و من
سپرت می شوم به جای حسن
قامتم مثل قاسمت گر نیست
از علی اصغرت که کمتر نیست
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
#حسن_کردی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
حضرت عبدلله ابن الحسن علیه السلام
#شب_پنجم
پرچم سبز افتخار حسن
نور در نور یادگار حسن
روح بی باک ذولفقار حسن
مردِ رزمِ جملْ شکار حسن
چون پدر از سقیفه بی زار است
یازده ساله مرد پیکار است
عزت مجتبی ست عبدلله
روح قالو بلاست عبدلله
سپر نیزه هاست عبدلله
غرق خون خداست عبدلله
از لبش یا حسین می بارد
دست از این عشق بر نمی دارد
ناگهان دید کربلا لرزید
عمو افتاد خیمه ها لرزید
دست عمه که بی هوا لرزید
تن فرزند مجتبی لرزید
عمو از صدر زین غریب افتاد
گیر یک عده نا نجیب افتاد
خسته از زخم ها عمویش شد
نیزه ای تشنه ی گلویش شد
هر چه شمشیر روبه رویش شد
وای من پنجه پنجه مویش شد
داد زد لا اُفارِقُ عَمي
تا ابد لا اُفارِقُ عَمي
گفت بر نسل خویش می نازم
جملی از دوباره می سازم
نیزه ها، من هنوز سربازم
دست ها را سپر می اندازم
تا عمو لحظه ای بیاساید
یا ز گودال پا شود شاید
سنگ ها بگذرید از سر او
نیزه ها پاشوید از بر او
جای سالم بود به پیکر او؟
رفته از حال،عمه خواهر او
بدنش را به خاک ها نکشید
رمقی نیست در تنش بروید
من یتیمم پسر نمی خواهی؟
من که هستم سپر نمی خواهی؟
دست من را مگر نمی خواهی؟
عکسی از پشت در نمی خواهی؟
پدرم بغض های خود را برد
حسرت کوچه را فقط می خورد
استخوان های دست وا اُمّا
لحظه اي كه شكست وا اُمّا
تنش از هم گسست وا اُمّا
حرمله حاضرست وا اُمّا
هدف تیر سهمگین گردید
با عمو نقش بر زمین گردید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_حسین_علیه_السلام
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
#حسن_کردی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مرثیه حضرت عبدلله ابن الحسن علیه السلام
#شب_پنجم
ماه را در ته گودال به خون غلتان دید
تیرها دور سر غربت او چرخان دید
دید از چشم و دل سوخته اش خون جاری ست
خون مظلومی او در دل هامون جاری ست
نه علی اکبر و عباس و نه عابس مانده
عمو از زخم سنان خسته و بی حس مانده
تیغ ها راه گلویش همگی سد کردند
نیزه ها با تن تنهای عمو بد کردند
شانه اش دید که آماج بلا گردیده
چند باری ست تنش روی زمین چرخیده
رفت با ناله ی لا اُفارقِ از عمویش
تا که با دست سپر گشته به راه گلویش
آفتاب است که بر زخم تنش می تابد
هر که با هر چه که می خواست عمو را میزد
متل یک رود پر احساس به دریا افتاد
دست او پیش نگاه غم مولا افتاد
حرمله باز مهیای شکاری تازه ست
روضه اش روضه ی بازِ غمِ بی اندازه ست
ذبح شد در بغل ذبح عظیمِ الله
سخت شد لحظه ی ذبحش به اباعبدلله
#عبدلله_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اثر_جدید #حسن_کردی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
327.9K
#شب_پنجم_زمزمه
حضرت عبدلله ابن الحسن علیه السلام
عمه ببین عموم توو خاک و خون افتاد
نمی تونه پاشه از زخمای زیاد
یه عده گرگ هار تنش رو می درن
اونو به هر طرف رو خاکا می کشن
از جوشنش خون جاریه
تیر سه پر چه کاریه
ببین سنان دور سرش
تو فکر نیزه داریه
۲
یه شمشیری داره سمت گلوش میاد
یه نیزه ای داره از روبروش میاد
اون چکمه پوش زشت چی میخواد از بهشت
پا می زاره روی صفحه ی سرنوشت
با پا روی تنش اومد
بدم میاد من از لگد
مثل کوچه ی فاطمه
هر کی رسید عمو رو زد
۳
به یاد کوچه و یاد بابام حسن
جلوی صورتت سپر شه دست من
دست خودم نبود ناله ی وا اما
کاشکی یادت نیاد غصه ی کوچه ها
ضلع شکسته یادته
دستای بسته یادته
یه مادری با نو گلش
در خون نشسته یادته
#اثر_جدید #استادحسن_کردی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شب_پنجم
#عبدالله_بن_حسن_علیهماالسلام
دستی سپر مقابل ارباب کرده بود
با دست دیگرش طلب آب کرده بود
لب تشنه بود! حرمله او را نشانه رفت
او را سه شعبه یکتنه سیراب کرده بود!
داغ علی اصغر مولا چه تازه کرد
تیری که باز حرمله پرتاب کرده بود
یک دست بیشتر که ندارد؛ چگونه پس
دور عموش حلقه و قلاب کرده بود؟
آغوش باز و گرم عمو را خدای من!
وقت هجوم و حادثه محراب کرده بود
میسوخت مادر از غم هجران و عمه را
هجران و غصه این همه بیتاب کرده بود
روضه تمام گشته و تکرار میکنم:
دستی سپر مقابل ارباب کرده بود...
#محسن_علیخانی
@Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_پنجم_محرم_حضرت_عبدالله_ابنالحسن_علیهالسلام
هفت پشتم به سر سفرهی آلِ حسن است
که جهان ریزهخور جاه و جلال حسن است
ما که یک عمر فقط نان حلالش خوردیم
خون ما پس همهی عمر حلال حسن است
در دل فاطمه هر لحظه مقرب باشد
هرکه در سینهی او نقش جمال حسن است
سرِ ما پیش خداوند شرافت دارد
که سرِ ما همه بر خاکِ خیال حسن است
عمر آن است که با یاد عزیزت برود
عمرِ عشاق فقط قال و مقال حسن است
ما گدایش شده و گردن او اُفتادیم
که گدا هرچه کند باز وبال حسن است*
صاعقه بود جمل تا به خود آمد اُفتاد
بعد از آن کارِ همه شرح خصال حسن است
سال در سال حسن خرج عزا میبخشد
اول ماه محرم سرِ سالِ حسن است
رزق ، اشک است خلوص است گذشت است ولی
هرچه رزق است همه از پرِ شال حسن است
لحظهی آخر خود روضهی عاشورا خواند
گریه میکرد که این گریه مجال حسن است
با پسرهای خودش کرب و بلا حاضر بود
همه گفتند که در دشت جلال حسن است
شش پسر را همگی پیشکشِ زینب داد**
پس هلالِ سرِ این ماه هلال حسن است
او غریب است غریب است غریب است غریب
گریهای هست اگر گریه به حال حسن است
* وبال :سربار
** تا شش پسر از اولاد امام حسن علیه السلام را مقاتل جزو شهدا آورده اند.
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۱۹)
#یاشبیر
@Maddahankhomein