✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
گاهی خیال میکنم از من بریدهای
بهتر ز من برای دلت برگزیدهای
از خود سوال میکنم آیا چه کردهام؟
در فکر فرو میروم از من چه دیدهای؟
فرصت نمیدهی که کمی درد دل کنم
گویا از این نمونه مکرر شنیدهای
از من عبور میکنی و دم نمیزنی
تنها دلم خوش است که شاید ندیدهای
یک روز میرسد که در آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست،خدا را چه دیدهای
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🕗 #وقت_سلام
صوت نقارهخانه میگوید:
بی پناهی؟ بیا پناهی هست
سر این سفرهی کرم حتی
جام کوثر اگر بخواهی هست
از سرم شوق و بیم افتاده
گذرم بر کریم افتاده
🌻چهارشنبه امام رضایی 🦋
https://eitaa.com/Maddahankhomein
رزق حرم امام رضا علیه السلام
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#گریه_میکنی
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
داری هنوز شام و سحر گریه می کنی
با منتهای سوز جگر گریه می کنی
اشکت بدل به خون شده و محتضر شدی
زخمیست پلک تو، چقَدَر گریه می کنی
آتش زده به قلب تو غمهای شیعیان
داری برای چند نفر گریه می کنی؟؟
این روزها که دست تو را بسته غیبتت
یاد طناب دست پدر گریه می کنی
بی اختیار می زنی هی فضّه را صدا
گویا میان شعله ی در گریه می کنی
با ناله از کبودی پهلوی مادرت
دستی گرفته ای به کمر گریه می کنی
وقتی گریز روضه ی تو می شود غلاف
بر بازویی که بوده سپر گریه میکنی
هر نیمه شب برای شب غسل زخم ها
یاد جفای بین گذر گریه میکنی
از خون ِمانده روی کفن یاد کردی و
از خون،شده دوچشم تو، تر گریه میکنی
وقتی که روبروی تو یک مشت هیزم است
حق می دهم که شام و سحر گریه می کنی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی_فاطمی
زبان حال امام زمان با مادر علیهماالسلام
گریز به کوچه😭
گریز به علقمه😭
گوهرم، گوهرشناسی نیست اینجا ای دریغ
مانده ام بین صدف در عمق دریا ای دریغ
بحث چندین روز و هفته،چند ماه ِسال نیست
سالها آواره ام دربین صحرا ای دریغ
خیمه گاه من نه تنها،بلکه یاد و خاطرم
گم شده در بین لذت های دنیا ای دریغ
روز و شب سر می کنم با دردهای شیعیان
شیعه هم کرده رهایم بین غم ها ای دریغ
نیمه شب ها روضه می خوانم کنار قبر تو
مثل بابایم علی، تنهای تنها ای دریغ
مادر مظلومه ام، بدجور قنفذ زد تو را
روبه روی دیده های زخم بابا ای دریغ
بازوی تو در مدینه بین کوچه، بد شکست
کربلا هم علقمه،بازوی سقّا ای دریغ
چون حسین از چشم مجروحش،سه شعبه را کشید
دید غرق تیر گشته کلّ اعضا ای دریغ
گریه کرد و ناله ها زد در میان دشمنان
هلهله و خنده شد جای تسلا ای دریغ
نه عبایی بود و نه یاور برای بردنش
شد عبایش خرج جسم ارباً اربا ای دریغ
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی_فاطمی
گریز به کربلا و فاطمیه
#هیچ_کس
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
نیست در قلبم به غیر از تو هوای هیچ کس
تا تو هستی نیستم من مبتلای هیچ کس
با رضای تو نفس هم می کشم یعنی که نیست
از رضای تو مقدم تر رضای هیچ کس
یک دعای تو برای هر دو دنیایم بس است
بی تو به کارم نمی آید دعای هیچ کس
من که نشنیدم ولی هر کس شنیده گفته است
نیست خوشتر از صدای تو صدای هیچ کس
این دل تبدار من داده گواهی هر سحر
شب به غیر از تو نکرده تب برای هیچ کس
هر کسی کوبیده درب سینه ام، فهمیده است
پر شده با مهر رویت، نیست جای هیچ کس
با وصال تو فقط درمان شود زخم فراق
مرهم زخمم نمی گردد دوای هیچ کس
تو کریم بن کریمی پس به یک گوشه نگات
رد نگردد حاجت کربوبلای هیچ کس
کاش پیش خواهری غارت نگردد از جفا
جامه و عمامه و کفش و عبای هیچ کس
یک نفر پیدا نشد تا که بگوید: شامیان
نیست جایز هلهله وقت عزای هیچ کس
فاطمیه آمده هرگز نگردد مثل تو
روضه ی مسمار در، صبح و مسای هیچ کس
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و روضهیِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها فاطمیه
قصّهیِ حالِ پریشانِ مرا هر که شنید
گوشهای زانویِ غم زد بغل وُ آه کشید
هر کسی ذرّهای از زندگیام را حس کرد
لبِ خود از غمِ عمری که هدر رفته گَزید
چقَدَر با عملم آبرویش را بردم
چقَدَر او پدرانه به سرم دست کشید
نفسِ سرکش به کجاها نکشانید مرا ؟!
بازگرداند مرا قطرهیِ اشکی که چکید
مثلِ ویرانه دلم سرد وُ خراباتی بود
روضه گرمی وُ صفا را رویِ قلبم پاشید
وسطِ روضهیِ مادر یادتان افتادم
بینِ آن روضه که میخی نفسِ یاس برید
مادری پشتِ درِ سوختهای خورد زمین
از رویِ در شده رد هر که سویِ خانه دوید
فَأَغِث مادرتان خورده زمین أدرکنی
العجل اِی پسرِ مصحف وُ آیاتِ امید
#غزل #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #مدینه #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف #فاطمیه
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#انتقم_یا_الله
خدایا انتقام بگیر
ای خدا مهدی کجا و کوه و صحرا، اِنْتَقِم*
از چه او خائف شده از دست اعداء، اِنْتَقِم
سال های سال، حقّ حجّت تو غصب شد
دید ظلم و شد به کامش تلخ؛ دنیا، اِنْتَقِم
یاد او را از دل شیعه به حیله برده اند
این چنین تنها ولی ات گشته تنها، اِنْتَقِم
دیدن اعدای مهدی تا به کی؟دلخسته ایم
رحم کن بر ما و شاه بی کس ما، اِنْتَقِم
قلب مهدی خون شده از بدعت قوم ریا
با ظهورش قلب او را ده تسلّیٰ، اِنْتَقِم
پلکهایش زخمی است و دیده هایش غرق خون
می کند هر روز و هر شب روضه برپا، اِنْتَقِم
نه برای ما برای مادری که پشت در
زیر دست و پای دشمن خوانده او را، اِنْتَقِم
ای خدا سوگند بر آن صورت نیلی شده
هم به درد سینه و پهلوی زهرا، اِنْتَقِم
منتقم سوگند بر دست شکسته با غلاف
روبه روی چشم های خیس مولا، اِنْتَقِم
ای خدا سوگند بر محسن، شهید بی گناه
آن که مدفون شد میان اشک بابا، اِنْتَقِم
منتقم سوگند بر آن حنجری که تیر خورد
حنجر عطشان اصغر پیش دریا، اِنْتَقِم
ای خدا سوگند بر پیغمبر کربوبلا
آن جوانی که تنش شد ارباً اربا، اِنْتَقِم
منتقم سوگند بر دست قلم، فرق جدا
ناله ی شاه حرم از داغ سقّا، اِنْتَقِم
ای خدا سوگند بر خون شهید بی کفن
پیکری که شد رها بر خاک صحرا، اِنْتَقِم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
* امام صادق علیه السلام فرمودند:
از جمله حقوق ما بر شیعیان این است که بعد از هر نماز واجب دست بر چانه بگیرند و سه مرتبه بگویند:
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّلْ فَرَجَ آلِمُحَمَّد
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ احْفَظْ غَیْبَةَ مُحَمَّدٍ
یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إنْتَقِمْ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ
ای پروردگار محمد فَرَجِ آل محمد را زودتر برسان!
ای پروردگار امام غائب از فرزندان محمد را حفظ کن!
ای پروردگار محمد برای دختر محمد انتقام بگیر!
📓مکیال المکارم جلد ۲ صفحه ۱۳
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#توسل
#مهدوی_فاطمی
#مدح_مصیبت
الا عزیز فاطمه، قسم به جان فاطمه
نگاهی از کرم نما، به سائلان فاطمه
بتاب بر قلوب ما، که بی تو غرق ظلمتیم
تو ماه نورگستری، در آسمان فاطمه
تویی تمام ِ فاطمه،به خَلق و خُلق ومنطقت
گرفته از تو هر کسی، همه نشان فاطمه
چه مادری که رتبه اش، شده ست کفو مرتضی
برای حضرت علی ، شده یگانه فاطمه
گره زده ست رزق ما، به سفره ی کرامتش
شده ست روزی همه ،از آب و نان فاطمه
چه مادری که خلقتش، دلیل خلق عالم است
سند گرفته این جهان، شده جهان فاطمه
بگو به هر سقیفه ای، که هیزم جهنم است
نصیب شیعه می شود برگ امان فاطمه
ببر به همرهت مرا ،کنار قبر مادرت
ببین که سالها شده ، چه بی نشانه فاطمه
تو گفتی ای امام ما، که حاضری میان ما
ظهور خود هدیه کن ، به روضه خوان ِفاطمه
همیشه روزی ام نما، دعای دیدن فرج
که وا کنی به روی من، در ِجنان ِفاطمه
به لطف و جود مجتبی،حسینی ام حسینی ام
من آبرو گرفته ام ، در آستان فاطمه
حسین گفتم و دلم، حریم کربلا شده
حسن نوشتم و ره ِروضه به کوچه وا شده
همان مسیر دردها،که گوشواره ای شکست
چه دیده مجتبی در آن، که عرش بر زمین نشست
چه دیده مجتبی درآن ، که موی او سفید شد
وَ خنده از لبان او، همیشه ناپدید شد
خدا کند که کودکی، نبیند آه ِمادرش
که خورده سیلی از جفا،ز دشمن ستمگرش
حسن شهید گشته از، غم جنایت عمر
بس است جرم کوچه بر وجوب لعنت عمر
امام منتقم بیا ، به حقّ اشک مجتبی
بیا که خوانده مادرت، تو را میان کوچه ها
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
شب تا به صبح،درد که بیمار میکِشد
با دیدن تو، آه پرستار میکِشد
هرگز کسی به عمر خودش حس نکرده است
رنج و غمی که حیدر کرار میکِشد
ای قلب قبلهگاه چرا رو به قبلهای
چه نالهای، علی ز غم یار میکشد
شرمندهام که سینه تو سوخت فاطمه
این سینه درد،از نوک مسمار میکشد
با هر نفس لباس تنش رنگ لاله شد
هرچه کشیده از در و دیوار میکشد
با دیدنش دوباره زمین میخورَد علی
از دست قنفذ است که آزار میکشد
دیدم میان کوچه تو را با غلاف زد
حتی غلاف آهِ شرربار میکِشد
تنها برای دلخوشیام روزآخری
از بازوی شکسته خود کار میکشد
دیشب به زینبم که سخن گفتی از کفن
انگار که یکی به جگر خار میکشد
گفتی حسین را ته گودال میکِشند
این بیکسی تو را سر بازار میکِشد
#محمود_اسدی_شائق
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
باغ و بهار من همه رنگ خزان شده
یاس علی شبیه گل ارغوان شده
دیدم پناهگاه همه بیپناه شد
دیگر رشیدهی علوی قد کمان شده
تاوا کند مژه، مژه بر هم نمیزنم
چشمش به زیرِ ابر سیاهی نهان شده
دیدم میان کوچه ، عدو با اشاره گفت
محکم بزن مغیره دگر نیمه جان شده
بی شانهی حسن نَتَواند بایستد
بانوی خانه بعد لگد ناتوان شده
هنگام راه رفتن خود میخورد زمین
از بس زدند پوست بر استخوان شده
پیراهنش که دوخته شد سوخت مادرو
بهر حسین تشنه لبم روضهخوان شده
افسوس زحمتش به هدر رفت فاطمه
پیراهنی که پاره به دست سنان شده
تا پیکرش دریده شود میزند دقیق
از بس که نیزه را به جگر میزند عمیق
#محمود_اسدی_شائق
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
سجادهام معطر، از بوی ربنا بود
آنچه شنیده میشد، از من فقط "خدا" بود
یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم
تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود
دیشب برای مردم، تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم، یک دم به فکر ما بود
طفلان من به جایِ مردم گرسنه بودند
افطار خانهی ما در سفرهی شما بود
امروز را نبینید این بی حیا لگد زد
دیروز پشت این دَر، جمعیت گدا بود
من هیچ شکوهای از بیگانگان ندارم
آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود
من درد مرتضی را با جان خود خریدم
در راه عشق باید آمادهی بلا بود
دستم شکست اما من درد حس نکردم
اسم علی دوا بود، ذکر علی شِفا بود
رفتم برای مردم حجت تمام کردم:
او را که می کشیدید او حجت خدا بود
ای کاش میشکستند این دست دیگرم را
اما به جای این دست، آن دست بسته وا بود
با کفشهای خاکی، در خانهام قدم زد
آن خانهای که فرشش، بال فرشتهها بود
ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سرم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟!
تازه میان کوچه قلبم به درد آمد
حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود
* *
تا قبر بردنم را، همسایه هم نفهمید
از بسکه مُردن من، چون شمع بیصدا بود
از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم
تابوت من سبکتر حتی ز بوریا بود
ای آخرت وفا کن با ما شکسته دلها
با ما شکسته دلها، دنیا که بی وفا بود...
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#هجوم_به_بیت_ولایت
نگاه مادری حتی به هیزم میکند زهرا
و آتش را پر از گلهای گندم میکند زهرا
مراقب بود در آتش نسوزد چادرش، شاید_
که زینب را در این چادر تجسم میکند زهرا
به گوشات خورده آیا آب آتش را بسوزاند؟!
میان موجی از آتش تلاطم میکند زهرا
دلیل زندگی را در تماشای علی میدید
علی را در شلوغی ناگهان گم میکند زهرا
علی را با چه حالی از میان کوچهها بردند
که با خاک عبای او تیمم میکند زهرا
صدای پای رفتن از در و دیوار میآید
علی تابوت میسازد، تبسم میکند زهرا
نمیگنجد درون خاک، اقیانوس بیپایان
مزارش را نهان در قلب مردم میکند زهرا
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
چه غمی! پُشتِ دفترم تا شد
منم و یک جهان پریشانی
تو بگو... می شود مگر مادر؟
از غمت بگذرم به آسانی
قلم از دست من زمین افتاد
آه! پایش قلم شود ای کاش
او که با پای خود به در میزد
پای حیدر ولی تو میمانی
زیر و رو کردن دلِ عالم
یکی از معجزات مادریات
واژه ها در تحیّر اند از تو
با صلابت که خطبه میخوانی
گریه کردی فراق بابا را
گریه کردی امام تنها را
تا که با قطره قطرهی اشکت
ریشهی ظلم را بخشکانی
مادر! این سنگها که میدانند
پشت دَر بار شیشه داری تو
هیزم آورده اند!؛ با آهت،
کاش این قوم را بسوزانی
و علی حق و حقِ اویی تو
حق او گرچه زیر پا مانده
مانده آه تو نیز... بی پاسخ
اثری نیست از مسلمانی
واژهها از سکوت بیزارند
پُرِ دردند و سخت بیمارند
واژهها از خجالتت دارند،
عرقِ شرم روی پیشانی!
من هم این روزها عزادارم
در هوای غم تو میبارم
دم آخر بیا به دیدارم
حال و روز مرا که میدانی...
✍ #فاطمه_معصومه_شریف
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
ثُبات شیعه ز فیض دعای فاطمه است
گل مُحب علی، خاکِ پای فاطمه است
خدا مرا ز در خانهاش جدا نکند
پناه سائل و مسکین سرای فاطمه است
حدیث چهره نهان کردنش ز نابینا
حکایتی ز عفاف و حیای فاطمه است
هرآن کسی که بُود فاطمی، به رستاخیز
به زیر سایهی امن لوای فاطمه است
میان آن در و دیوار و آتش بیداد
نوای «فضه خُذینی»، صلای فاطمه است
به پاس حفظ امامش به کوچهها آمد
وگرنه معبر و کوچه چه جای فاطمه است
اگرکه جان خودش را فدای حیدر کرد
مدینه شاهد این ماجرای فاطمه است
قسم به جان حسینش، که کربلای حسین
حقیقتی ز غم و کربلای فاطمه است
قسم به حرمت بازو و پهلویِ مجروح
ظهور حضرت مهدی دوای فاطمه است
همیشه دست نیازم اگر به دامن اوست
نوشتهاند «وفایی» گدای فاطمه است
✍ #سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
چنان که قصد میسازند از الفاظ، معنا را
خدا از آفرینش قصد کرده، خلقِ زهرا را
"ولولا فاطمه" یعنی که بیزهرا نمیدیدیم
نه احمد را، نه حیدر را، نه هرگز خلق دنیا را
بهشت از تابش یک نور زهرا خلق گردیده
عنایاتش رسیده عالَم پنهان و پیدا را
صفاتش آینهدارِ صفات کبریا باشد
چه برهانی از این بهتر وجود حق تعالی را
چگونه در حجابی و همه عالم به دست توست؟!
خدایا! فاطمه حل کرد بر ما این معمّا را
کجا با تار و پودِ لفظ در توصیف میآید
که ممکن نیست گنجاندن درونِ کوزه، دریا را
نشسته از الف تا یاء، حیران چنین معنا
بلی ظرفیّتِ وصفش نمیباشد الفبا را
حماسه میتراود آنقدر از خطبههایش که
به خطبه میکَند از جای، کوهِ پای بر جا را
زهی عفّت، زهی عصمت، زهی بانوی نوری که
علی نشنیده هرگز از زبان او تقاضا را
تنور خانهی او گرم دارد جان عالم را
به رشک انداخته نورِ تنورش، طور سینا را
قناتِ جنّت از نورِ قنوتِ فاطمه جاریست
نمازش غرق رحمت کرده محراب و مصلّا را
بلی آن فاطمه که خلق، عاجز مانده از درکش
که در اسمش خِرَد حیران و گُم کرده مُسمّا را
بلی آن فاطمه که یک عنایت از عنایاتش
رسانده تا نبوت نوح و موسی و مسیحا را
بلی آن فاطمه که بهر کار خانهاش حتی
فرستاده خدایش "سَوفَ یُعطیکَ فَتَرضی" را
بلی آن فاطمه که خطبههای آتشین او
به ما آموخت معنای تبرّا و تولّا را
بلی آن فاطمه که خطبههای آتشین او
بهم زد حیلهها و مکرهای شومِ اعدا را
بلی آن فاطمه که خطبههای آتشین او
شکست آخر سپاهِ بُتپرستِ لات و عُزّا را
بلی آن فاطمه که سیرهاش تفسیر قرآن است
هم آیات جهادش را و هم آیات تقوا را
بلی آن فاطمه که مادری کرده برای ما
و از ما دستگیری میکند امروز و فردا را
**
مسیر مدحِ شعرم را به سوی مرثیه انداخت
خدا لعنت کند آن ضرب دست بی محابا را
نمیدانم که سیلی با رُخش... اصلاً چه میگویم؟!
که حتی گل اذیت میکند آن روی حورا را
دلیلش شرم از شرمِ علی بوده اگر زهرا
میان شعلهها تنها صدا زد نامِ بابا را
کنار بسترش با گریه میگفتند اطفالش:
به دامن گیر مادرجان سرِ آشفتهی ما را
گره وا میکند از کار شیعه، گریه بر مادر
مگیر از ما خدایا روضهی امّابیها را
✍ #علی_مقدم
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#شعر_پایداری
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
بشر از لطف خداوند مکدر میشد
شرم میکرد اگر صاحب دختر میشد
اشک، لالایی بی واژهی مادرها بود
گورِ بی فاتحه، گهوارهی دخترها بود
ناگهان یک نفر این قائله را بر هم زد
(عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد)
آنکه بر شانهی خود پرچم اسلام گرفت
دخترش فاطمه، بانوی جهان نام گرفت
عشق را طبع خداوند به توصیف آورد
شرف هر دوجهان... فاطمه تشریف آورد
سیده، محترمه، ممتحنه، حنانه
حانیه، عالمه، اُم النجبا، ریحانه
عطر او آمد و عالَم نفسی تازه گرفت
و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت
شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد
زن به شکرانهی او چادر شوکت سر کرد
خواست تا خیرکثیرش به دوعالَم برسد
تا عقیق شرف الشمس به خاتم برسد...
مادرانه به طرفداری احمد برخاست
تا ابوجهل سرِ عقل بیاید، برخاست
جلوهای کرد و دلیل «زَهَقَ الباطل» شد
و از آن نور، سه آیه به زمین نازل شد
بیگمان بولهب آنروز پُر از واهمه بود
دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود
* *
بنویسید که معصومهی عصمت زهراست
سند محکم اثبات نبوت زهراست
دختری که لقبِ اُم ابیها دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
و خداوند اگر «وَاعتَصِموا» میگوید
از کرامات نخ چادر او میگوید
سورهی دهر چنین گفته به مدحش سخنی
تا ابد، دهر نبیند به خود اینگونه زنی
نه فقط جلوهی او سورهی انسان آورد
چادرش یکشبه هفتاد مسلمان آورد
راه عرفان خداوند به او وابستهست
جز درِ خانهی زهرا همه درها بستهست
زهد با دیدن او حسِ تفاخر دارد
قرة العین نبی، وصله به چادر دارد
همه در خدمت بانوی دوعالم بودند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند
فضه هم بود؛ ولی باز خودش نان میپخت
نان برای دل بیتاب یتیمان میپخت
بارها خادمهاش گفت به لطفت شادم
(من از آنروز که در بند توأم آزادم)
فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود
یعنی آیینهی پیغمبر و مولا شده بود
غیر زهرا که بجز حق به کسی راغب نیست
احدی کفو علی بن ابی طالب نیست
آفتاب از افق خانهیشان سر میزد
هرزمان فاطمه لبخند به حیدر میزد
کار او عشق علی بود؛ چه خیر العملی!
کیست خوشبختترین مرد جهان غیر علی؟!
وقت آن شد بنویسید که حجت: زهراست
سند محکم اثبات ولایت: زهراست
اولین شیعهی بیتاب علی زهرا بود
که سراپای وجودش سپر مولا بود
یک جهان هم اگر از بیعت خود بر میگشت
بازهم فاطمه دور سر حیدر میگشت
نسل زهرا و علی، سلسلهی طوبی شد
میوهی این شجره، نایبةُ الزهرا شد
آسمانها پس از او یکسره کوکب دیدند
چادر فاطمه را برسر زینب دیدند
زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است
خطبهی دم به دمش وارث تیغ دودم است
او که چون مادر خود پای ولایت مانده
یکتنه فاتحهی کاخ ستم را خوانده
* *
تا ابد در دل ما هست غم عاشورا
این خبر را برسانید به تکفیریها
یاعلی از لب سردار نیفتاده هنوز
علم از دست علمدار نیفتاده هنوز
کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟
پسرفاطمه کافیست که فرمان بدهد
همه از خاتمهی معرکه آگاه شوند
فاتحان باخبر از (( نصر من الله)) شوند
باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود
شیعه عکس العملش سخت و خشن خواهد بود
ننگ بادا به ابوجهل، به همدست یهود
لعن تاریخ به موذی گریِ آل سعود
سپر خویش کنم غیرت سرداران را
به جهانی ندهم یک وجب از ایران را
سربلندیم اگر، تکیه به دنیا نکنیم
آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم
غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده
سایهی چادر او از سرمان کم نشده
بنویسید امید دل زهرا مهدیست
چارهی کار همه مردم دنیا مهدیست
✍ #مجید_تال
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم
#احراق_بیت_ولایت
هیزم رسید و آتشی از در بلند شد
ای وایِ من که نالهی مادر بلند شد
مامور شد به صبر علی ، از سکوت او
سو استفاده کرد ستمگر بلند شد
با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و
پایش برایِ کُشتنِ مادر بلند شد
در را شکست او ، کمرِ شیعه را شکست
طوری که وای وایِ پیمبر بلند شد
طوری زدند خاطرشان جمع جمع شد
طوری زدند نالهی حیدر بلند شد
با این همه همینکه علی بین کوچه رفت
دیوار را گرفت از آن در بلند شد
دستش رسید دامن مولا ولی شکست
از بس قلاف تیغ مکرر بلند شد
زینب شنید گریهی در آه میخ را
زینب گریست دادِ برادر بلند شد
کُنج خرابه هم چقدر یاد مادر است
وقتی دوباره گریهی دختر بلند شد
این راه فاطمه است که سر بر ولی دهیم
اینگونه بود شیعه اگر سر بلند شد
(حسن لطفی)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسمالله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
کوچه_از زبان امام حسن علیهالسلام
شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمیاُفتد
تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی اُفتد
غرورم را شکسته خندهی نامحرمی یارَب
چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمیاُفتد
جماعت داشت میآمد دلم لرزید میگفتم
که بیخود راهِ نامردی به ما این سو نمیاُفتد
کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم
که حتی ردِ بادِ سیلی اش بر گونه میاُفتد
نشد حائِل کند دستش گرفته بود چادر را
که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمیاُفتد
به رویِ شانهام دستی و دستی داشت بر دیوار
به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمیاُفتد
سیاهی رفت چشمانش سیاهی رفت چشمانم
وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمیاُفتد
میانِ خاک میگردیم و میگویم چه ضربی داشت
خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمیاُفتد
دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم ، گیرم
تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمیاُفتد
(حسن لطفی)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسمالله الرحمن الرحیم
از زبان حضرت زینب سلامالله
#فاطمیه
خانه وقتی شعله شد دیگر نمیدانم چهشد
گُر گرفتم بینِ آتش، در نمیدانم چهشد
تا جماعت رد شدند از در ، خدایا در شکست
خاکت ای غم بر سرم، مادر نمیدانم چهشد
تا که زیر دست و پا بودیم فهمیدم چهشد
تا که چشمم تار شد، دیگر نمیدانم چهشد
چشمهایم وا شد و دیدم که گلچین رفته بود
ردِّ خونی بود ، نیلوفر نمیدانم چهشد
میرسید از سمتِ مسجد نعره محکمتر بزن...
هرچه شد در کوچه شد ، بهتر نمیدانم چهشد
روضه از در خواندم اما مجتبی از کوچه خواند:
بعد از آن سیلیِ دردآور نمیدانم چهشد
خوب شد خوردم زمین و چشمهایم تار شد
شمر وقتی رفت با خنجر، نمیدانم چهشد
گرچه فهمیدم چه آمد بر سرِ هر پارهاش
آخرش انگشت و انگشتر نمیدانم چهشد
(حسن لطفی)
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹آینۀ روشن خدا🔹
علی که آینۀ روشن خدای تو بود
همیشه آینهاش روی حقنمای تو بود
حدیث قدسی لولاک معتبر سندیست
که هرچه کرد خدا خلق، از برای تو بود
به خشت خشت سرایت بهشت حسرت بُرد
که توتیای ملک گردِ بوریای تو بود
ملک حضور تو را در نماز عاشق بود
ولیک شیفتهتر از ملک، خدای تو بود
ز پا نشست علی تا تو راه میرفتی
که دید دوش حسین و حسن عصای تو بود
نگاه بیرمقت با علی سخن میگفت
زبان دردِ دلت در نگاههای تو بود
به خانۀ دل او، نور داد و دلگرمی
جوابِ گرمِ سلامی که با صدای تو بود
ز گریهات همه هستی به گریه میافتاد
همین نه شهر مدینه پر از نوای تو بود
📝 #علی_انسانی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹تسبیحِ گریه🔹
توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟
قلم قناری گنگیست در سرودن او..
چه دختری، که پدر پشت بوسهها میدید
کلید گلشن فردوس را به گردن او
چه همسری، که برای علی به حظّ حضور
طلوع باور معراج داشت دیدن او
چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا
حریم مدرسۀ کربلاست دامن او
بمیرم آن همه احساس بیتعلق را
که بار پیرهنی را نمیکشد تن او
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
پیام میچکد از چلچراغ شیون او
از آن ز دیدۀ ما، در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او
📝 #غلامرضا_شکوهی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت فاطمیه مدح و مرثیهیِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها
اگر چه خَیِّرهای خِیرِ روزگار ندیدی
چه رنجها نکشیدی چه غصّهها نچشیدی
تو که برایِ ولایِ علی زِ خویش گذشتی
چه ضربهها که نخوردی چه طعنهها نشنیدی
نَفَسنَفَس زدَنَت اِی نَفَس بریدهیِ خانه
هَوار میزند از دردِ دنده سخت خَمیدی
بمیرم از غمِ تو اِی جوانِ پیر و کمانی
سِپر شدی و بلا را به جانِ خسته خریدی
به رویِ پهلو و بازویِ تو نشانِ تولّاست
پِیِ ولی تو دَویدی ولی چه شد نرسیدی
قسم به چادر و قبری که هر دوتا شده خاکی
که هر کجا شدهام نااُمید روحِ اُمیدی
همین که پایِ عَلَم میزنم نَفَس همِهدَم حمد
چه مادرانه خودت آبرویِ رفته خریدی
صدایِ اَلعجل از سینهیِ شکسته میآید
به انتظارِ نگار و شنیدنِ « وَ نُریٖدی »
#فاطمیه #غزل #مدینه #بقیع #مدح_مرثیه #روضه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
غمِ هجرانِ تو آتش زده بر جان مهدی
غصّه در قلبِ من از هجرِ تو مهمان مهدی
بند بندِ بدنم در طلبِ وصلِ شماست
کی شود وصلِ تو مشمولِ غریبان مهدی
دل اگر سوخته از دوریِ تو نیست عجب
مشتعل شد زِ فراق آتشِ سوزان مهدی
قطرههایی که به گونهَست عیان باران نیست
شاهکاری بود از دیدهیِ گریان مهدی
خاطراتِ سفرِ کربوبلا تا سرداب
عاشقت سخت نمودهَست پریشان مهدی
روزِ این عاشق اگر همچو شبِ تار شده
به قدومت شود این شام چراغان مهدی
#غزل #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#حسین_ایمانی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهرا
آنکس که کینه داشت ز ایمان همسرم
می زد مرا مقابل چشمان دخترم
با علم اینکه حکم به صبر علی شده
دستور حمله داد به بیت مطهرم
همسایه های کوچه به یاری نیامدند
وقتی نشست، آتش کینه به معجرم
قنفذ جدایِ از همه خط و نشان کشید
با ضربه ی قلاف، به پهلو و بر سرم
پای مغیره در وسط کوچه باز شد
بر روی چادر پرِ از خاک و خون ترم
قدم ز داغ کوچه ی غربت خمیده نیست
بار غم علی ست که بر شانه می برم
تا حرف عشق زنده بماند، قلاف ها
هر زخم می زنید بر این شانه می خرم
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#حسن_کردی
https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9