eitaa logo
🎤 مجمع الذاکرین خمین
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
355 ویدیو
220 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
آخر ماه، گدا مانده و تنها مانده همه رفتند فقط بنده ی رسوا مانده درب مهمانی خود را کمی آرام ببند یک نفر از صف بخشیده شدن جامانده دستگیری بکنی یا نکنی هر دو رواست دست تسلیم منِ غم زده بالا مانده هیچ کس واسطه ی بنده ی آلوده نشد مثل هر سال فقط یوسف زهرا مانده همه ی زندگی ام حاصل لطف مهدی است تازه آقایی او در صف عقبی مانده عاقبت آبرویم ریخت و در چشم امام... بی بها کرد مرا چشم بد وامانده سخت دلتنگ نجف هستم و ایوان علی بر دل غم زده ام، شوق تماشا مانده آخر ماه هم از غربت ارباب بگو بین گودالِ پر از خون، تن مولا مانده اکبر و قاسم و عبداله و عون و عباس همه رفتند... فقط زینب کبری مانده چه کند زینب مضطر که سنان دور شود لب زخمی حسینش به دعا وا مانده eitaa.com/Maddahankhomein
💔زمزمه مناجات وداع با ماه مبارک رمضان بند💔 انگاری که جون من درمیاد از این بدنم سخته که از ماه رمضون دل بکنم دل بکنم منی که انس گرفته بودم با تو ای ماه خدا منی که انس گرفته بودم با مناجات و دعا منی که انس گرفته بودم سخته که بشم جدا خدانگهدار تو ای ماه ضیافت خدا خدانگهدار تو ای دریای رحمت خدا (خدانگهدار رمضان) بند💔💔 خوشبحال اونی که دستای خالیش پُره کرده نظر بهش علی آدم شده مثل حره ایشالله که رزقمو داده رازق ارض و سما این اربعین بشم یه زائر منم برم با رفقا پای پیاده از نجف تا حرم ارباب با وفا آرزومه که بمیرم تو صحن بین الحرمین منم بشم مثل زهیر یه روزی قربون حسین (غریب کربلا حسین) 🙏التماس دعای خیر ✍️♩کربلایی امیرحسین سلطانی @Maddahankhomein
🥀زمزمه مناجات وداع با ماه مبارک رمضان 🥀بند اول چقدر سخته ازت دل بکَنم_بیام از دوریه تو دم بزنم چقدر سخته وداع کنم باهات_اون که خو گرفته بود باهات منم نمیدونم گناهام،بخشیده شد یا که نشد به دلم نور خدا،تابیده شد یا که نشد میدونم مهمونه خوبی نبودم میدونم تو آزمون تو مردودم داری میری و ولی با رفتنت میخوای آتیش بزنی به وجودم جان جانان الوداع ماه قرآن الوداع 🥀بند دوم اومدی تا منو آدم بکنی_کوله بار گنامو کم بکنی اومدی تا که نجاتم بدی و_خلاص از نار جهنم بکنی اومدی تا که بشم،یه بنده ای سر به راه بشم یه بنده ی خوب و،پاکم کنی از گناه میدونی طاقت دوری ندارم میدونی خاطره ها با تو دارم دوری از سحرها و افطاریات بخدا که خیلی میده آزارم جان جانان الوداع ماه غفران الوداع 🥀بند سوم عاشقم کردی حالا داری میری_نگو که ازم چقدر تو دلگیری روزه هام روزه ی واقعی نبود_فقط حرف گشنگی بود و سیری نمیدونم که چشام،گناهی کرد یا که نکرد دستم از هر چی حرام،کوتاهی کرد یا که نکرد میدونم مهمون خوبی نبودم میدونم تو آزمون تو مردودم اما دلخوشم به رحمت خدا نظر اون نباشه من نابودم جان جانان الوداع ماه رحمان الوداع 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی @Maddahankhomein
💔زمزمه مناجات وداع با ماه مبارک رمضان بند💔 جدا شدن از تو،برای من سخته هر کی که درکت کرد،واللهِ خوشبخته،وگرنه بدبخته نمی تونم،باور کنم،باید باهات وداع کنم چجور بدونت سر کنم،باید باهات وداع کنم شبیه اون،که میره از،شهر و دیارش به سفر باید منم،سفر کنم،باید باهات وداع کنم (شهر خدا،شهر دعا شهر صفا،شهر وفا الوداع) بند💔💔 یه ماه دلم خوش بود،به ذکر استغفار تو لیلة القدرت،تا صبح بودم بیدار،کردم گناه اقرار ته دلم،روشنه که،بخشیده شد گناه من آخه شنید،صدای من،رو نیمه شب الهِ من نمیتونم،باور کنم،باید باهات وداع کنم چجور بدونت سر کنم،باید باهات وداع کنم شبیه اون،که میره از،شهر و دیارش به سفر باید منم،سفر کنم،باید باهات وداع کنم (شهر خدا،شهر دعا شهر صفا،شهر وفا الوداع) 🙏التماس دعای خیر ✍️♩کربلایی امیرحسین سلطانی @Maddahankhomein
درشب آخر برایت بی قراری می‌کنم رفتی ای ماه خدا من گریه زاری می‌کنم   رفتی ای ماه خدا,یادشب وروزت بخیر بعده تو هر لحظه ای ناسازگاری می‌کنم رفتی ای ماه خدا,اصراره من بی فایده است دارم امشب بهرماندن پافشاری می‌کنم چشم و گوشم روزه دار و روزه هایم روزه نیست رفتی و من بی تو نوعی روزه خواری می‌کنم رفتی ای ماه خدا.اشکم شده جاری زغم بادو دیده توبه ها را آبیاری می‌کنم رفتی ای ماه خدا ,حال مناجاتت بجاست بعده تو هرروز وشب احساس خاری می‌کنم من فقط دوره تومی‌گردم نه عشق دیگران عاقبت برعشق شبهای توکاری می‌کنم  آرزوی دیدن حیدر مرا درسر بود روز وشب بردیدنش لحظه شماری می‌کنم یارب ازمن روزمحشرعشق حیدر رامگیر بهره دیداره علی من گریه زاری می‌کنم  می‌نشینم روزمحشر باز در سوگ حسین روزمحشر درعزایش سوگواری می‌کنم  میشوم(مجنون)اگر دنیا ی من گرددحسین در صف محشر نگر آنجاچه کاری می‌کنم  آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«برای سید شهیدان اهل قلم » تو از آغاز نامی آشنا نه! با خود ماآشنا بودی رها،آزاد، بی‌پیرایه،نامانوس با دنیای ما بودی غرور نام‌و نان را در خودت کشتی که برخیزی تو اصلا اهل اینجاها نبودی مبتلا بودی شکستی قفل‌های این حصار تنگ دنیا را گسستی بندهای هر تعلق را رها بودی گذشتی از تمام کوچه های الفت اینجا گذشتی از شکوه زندگی،بی ادعا بودی نبود اصلا زمین جولانگه پرواز شاهین ها همیشه در مسیر فتح قلب و قله ها بودی روایت کرده ای از فتح های تازه ای در خون تو از نسل شقایق های سرخ سر جدا بودی قلم تنها صدای ماندگار درد انسان است تو پژواک بلند و دلنشین این صدا بودی سفر،آری سفر باید که طرحی نو دراندازی ولی اینبار در اروندنه،در فکه نه،در کربلا بودی عبور از مرگ تنها راه پیش پای مردان است تو در دنیای ما باقی و فانی در خدا بودی @Maddahankhomein
🥀باغِ سَحَرخیزان🥀 به سید شهیدان اهل قلم، سیدمرتضی آوینی ✍۲۰ فروردین سالروز شهادت🥀 سیدمرتضی آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی🇮🇷 کدامین صبح، گُلچین رد شد از باغِ سحرخیزان که بعد از آن فرو مُردند پی‌درپی شباویزان در آن صبحِ شهادت سبزپوشانی از آن بالا تمامِ وسعتِ چَزّابه را کردند گُلریزان شبی تفسیرِ آیاتِ شکفتن را به زیبایی روایت کرد چشمت با اشاراتی بر المیزان روایت می‌کُنی از کوه و مجنون‌های گُمنامش دلم را می‌بَری تا ارتفاعاتِ قَلاویزان در اوصافت فرودست و حقیرند استعاراتم دلم سیرست از تمثیلِ ققنوسان و شبدیزان و ماییم و فریبِ دامگاهِ رنگ‌رنگ اینجا هیاهوی فرنگ‌ست و هجومِ خیلِ چنگیزان بپرس این روزهای سرد، حالِ هم قطاران را بپرس آیا بر آن سجاده‌ها هستند شبخیزان؟ ببین همسنگرانت بی‌صدا در خویش می‌میرند از آن‌هایند جمعی همصدای فتنه انگیزان پس از تو زندگی‌مان خالی از فصلِ شقایق‌هاست که راهی نیست ما را بی تو در باغِ سحرخیزان اسیرِ جذبه‌ی خنیاگرانِ غرب این ماییم شبیهِ عنکبوتانی به تارِ خویش آویزان میانِ لحظه‌هایم دیگر از ”فتحی”،”روایت” نیست که مضمون‌های سُرخَم را دِرو کردند پاییزان @Maddahankhomein
مناجات وداع ماہ رمضان بهترین فصل دعا بود نمی‌دانستم مرغ آمین همه جا بود نمی‌دانستم یا كریم دل من سی شب و سی روز تمام درقفس بود و رها بود نمی‌دانستم «ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم» لطف،بی‌چون و چرا بود نمی‌دانستم عابر كوچۀ دلتنگی و حیرت بودیم خانه‌ی دوست كجا بود؟ نمی‌دانستم و خدا را به علی!باز قسم خواهم داد صحبت از عشق خدا بود نمی‌دانستم شاعر رحمتی 🌺امام سجاد (علیه‌السلام) اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ... السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً درود بر تو اى بزرگ‌ترين ماه خدا، و اى عيد دوستان خدا... درود بر تو ای همنشینی که چون پدید آید، احترامش بزرگ است و چون ناپدید شود فقدانش دردناک باشد. 📗 صحیفه سجادیه، دعای۴۵ @Maddahankhomein
من که سی روز مست و دیوانه کج شدم هی به راه میخانه مثل شمعی کنار پروانه سوختم در جوار جانانه پای هر دار یاعلی گفتم صد و ده بار یاعلی گفتم بی علی در عذاب افتادم هو زدم در شراب افتادم باز در پیچ و تاب افتادم پای عالیجناب افتادم سر نمودم بلند فهمیدم خویش را زائر نجف دیدم از مِی و ساغر و سبو گفتم غرق حق گشتم و از او گفتم مست گشتم که ذکر ،،هو،، گفتم در خفا و به رو به رو گفتم: زنده هستم فقط به نام علی او امام است و من غلام علی روز و شب را که با خداست علی در یم عشق ناخداست علی بشر است او یا خداست علی دو قدم مانده تا خداست علی عقل حیران شده ست در ذاتش عشق اما نموده اثباتش شده تزریق در وجودم علی ذکر سرمستی و سجودم علی در تجارت تمام سودم علی شاه بیت هر سرودم علی ای قسیم بهشت از دوزخ دست ما را بگیر در برزخ در خیالم که زائرت گشتم زائر قبر طاهرت گشتم با غزلها مسافرت گشتم لطف حق بود شاعرت گشتم کربلا و نجف تو قسمت کن و به پابوسی ات تو دعوت کن عده ای داده دل به برجامند از سوی غرب، خوش به پیغامند با سفیران، اروپا اعزامند لیک در قصدشان چه ناکامند نقشه هاشان همه برآب شده خواب رویایشان سراب شده با علی میشود ولایت داشت چشمهایی پر از حقیقت داشت دستهایی پر از سخاوت داشت بین هر فتنه ای بصیرت داشت عمرو عاصان ببین زیاد شدند و زیادها همه چه شاد شدند طرح این دشمنان فروپاشی ست قصد ایشان جنون و اوباشی ست جنگ و خونریزی است و پرخاشی ست مرگ بر صهیونیست بر فاشیست حرف شیعه هنوز یک کلمه ست کل ایران ،،مدافع حرم،، است جعفری eitaa.com/Maddahankhomein
از چشمِ آوینی... تا دهر را باچشم خودبینی ببینی از سر گرانی‌هاش سنگینی ببینی از خود رهاشو بازکن چشم دلت را تا آنچه را حالا نمی‌بینی ببینی عالم سراسر آیه‌های قدرت اوست کافیست بر سجاده بنشینی ببینی مانند قاسم گر شوی در مکتب عشق در مرگِ سرخِ خویش شیرینی ببینی در هرچه تیر و نیزه که آید به سویت بر دردهای خویش تسکینی ببینی وقت مرور هر دعایت در دل خویش بر شانه‌ی خود مرغ آمینی ببینی این‌گونه خواهی شد اگر دنیای خود را از چشم زیبابینِ آوینی ببینی @Maddahankhomein
وداع ماه مبارک رمضان می روی افسوس ای مـاه خدا می شوی  از دوستان خود جدا با  تو ما حال و هوایی داشتیم در سحرهایت صفایی داشتیم آن شب قدر و شب جوشن کبیر با دعای افتتاح و با مجیر آن شب قدر و همه قرآن به سر در مناجـات خـدا  با چشم تر حاجت خود ازخدا می خواستیم هم نجف هم کربلا می خواستیم الوداع ای اشک شب بیدار ها الوداع ای سـاعت  افطار ها یک وداع این است با ماه خدا یک وداع دیگر اندر کربلا یاد آن ساعت که شه بی یار شد با عـزیزان آخرین دیدار شد در میان خیمـه ها غوغا شده دیده هـای بچه ها دریا شده در کنـارش لاله و یاسی نبود خیمـه تشنه، لیک عباسی نبود شه صدا زد خواهر غم پرورش در میـان خیمـه تنها یاورش یـادگار مـادرم بـر من بده خواهرم آن کهنه پیراهن بده ای امانتدار و ای جـانان من این تو و،این خیمه و طفلان من السلام ای شاه بی غسل و کفن" السلام ای تشنه ی دور از وطن" یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب) https://eitaa.com/Maddahankhomein
وداع با ماه مبارک رمضان به سبک در وادی محبت در وادی محبت دربند زینبم من شادم دراین حوالی چون عبد زینبم من آب روان بنوشم گویم به آه سوزان دوست دارم حسین جان فدات بشم حسین جان يا ربي يا الهي من بندة تو هستم عهدِ تو را شكستم پروندة سياهم مانده به روي دستم عبدِ فراري ات را * دلخون نمي كني تو از خانه ات را گدا را بيرون نمي كني تو يا ربي يا الهي دل با صفا نكردم از تو حيا نكردم بر توبه نامة خود اصلاً وفا نكردم شرمنده ام نبردي هر گز تو آبرويم تازه اجازه دادي با تو سخن بگويم يا ربي يا الهي پيش تو سر بزيرم حُبِّ تو در ضميرم آيا شود كه روزي از عشق تو بميرم ممنوم از عطايت آیا دهی لياقت؟ بار دگر ببينم اين سفرة ضيافت يا ربي يا الهي آنان که در بهشتند خاک مرا سرشتند بر صورتم از اول نام علی نوشتند من مست گريه هستم اشكم شده شرابم زهرا گرفته دستم عبد ابوترابم يا ربي يا الهي دل شد حريم جانان هر دم شدم پريشان عقده ز دل گشودم ناله زدم حسين جان كلب حريم عشقم شيداي عالمينم عالم همه بدانند ديوانة حسينم آب روان بنوشم گویم به آه سوزان دوست دارم حسین جان آهسته تر برادر شانه زنم به مویت این لحظه های آخر بوسه زنم گلویت من پای گیسوانت گیسو سپید کردم اذنم دهی به میدان دورِ سرت بگردم گویم به چشم خونبار دیدی شدم گرفتار حسین خدانگهدار سرمست وصل یاری پا بر دلم گذاری دشمن گرفته دورم مارا به که سپاری آئینه ام مبادا در زیر پا بیفتی باضربِ نیزه داری تو از صدا بیفتی بی اکبر و علمدار کارم کشد به بازار حسین خدانگهدار @Maddahankhomein
1_4339011589.MP3
6.42M
خداحافظ  ماه خوب خدا خداحافظ   ای ماه   خوب خدا خداحافظ   ای شهر عشق ودعا صفای  دل   و ای  سحرگاه  نور خداحافظ ای  ماه مهر و سرور یم رحمت  و شور و شادی شعف خداحافظ ای ماه وعشق وشرف خداحافظ  ای  واژه  واژه گوهر مناجات    خوبان    دعای   سحر خدا حافظ ای ماه پر فیض و راز همه خوان رحمت همه سوزو ساز خدا حافظ  ای سفره ی عام حق خدا حافظ  ای  گریه ی مستحق خداحافظ  ای  گریه های  سحر پناه   همه     عاصی   و  بی خبر خداحافظ ای شور شب های قدر تمنا   و    خواهش   تجلای   صبر خدا حافظ   ای    خلوت  خائفان شب  بخشش  و   صولت  عارفان عجب  ماه  خوبی به پایان رسید همای   سعادت   نگه    پر   کشید خدایا        ببخشای     عصیانمان ببین    حال   ما  چشم   گریانمان که   امیدمان  بر  تو   باشد  کریم تویی    خالق  ما    توباشی رحیم که   ما (بیقراریم)    و غرق  گنه به   درگاه  تو   ما   همه  رو  سیه بیقرار اصفهانی پرویز بیابانی التماس دعا @Maddahankhomein
🔹ای دل غافل🔹 چشم تا بر هم زدم، یک ماه مهمانی گذشت لحظه‌هایی مملو از الطاف رحمانی گذشت.. رفت از کوی و خیابان سفره‌اش را جمع کرد ای دل غافل! کجا بودی فراوانی گذشت تشنگی گاهی برایم روضه می‌خواند از حسین ظهر با لب‌های تشنه چشم بارانی گذشت بعد از این سی روز روزه از خودت حتی بترس چند روزی را که شیطان بود زندانی گذشت شادی فطر آمد اما غم دلم را برده است چشم تا بر هم زدم یک ماه مهمانی گذشت 📝 @Maddahankhomein
. 🌹 برای سید شهیدان اهل قلم، سیدمرتضی آوینی که به او بسیار مدیونم 💠 هنر انقلاب به دل تشنه، آب یعنی تو دلبر بی‌نقاب یعنی تو مثنوی لب تو حکمت داشت دفتر شعر ناب یعنی تو حرف‌های تو آسمانی و صاف اشک چشم سحاب یعنی تو آفتاب جهان خمینی بود پرتو آفتاب یعنی تو "فتح خون" پا گرفت با قلمت آیه‌های عُجاب یعنی تو موت پیش از ممات سلک تو بود راه خیر و صواب یعنی تو تو که بودی که زنده‌ای این‌سان؟ پرسش بی‌جواب یعنی تو جاودان شد روایت فَتحت مژدۀ فتح باب یعنی تو بوی "شهری در آسمان" پیچید بوی عطر و گلاب یعنی تو کامران... مرتضی... چه فرقی داشت؟ عاشق کامیاب یعنی تو راز سرخ تو فاش شد آخر خواهش مستجاب یعنی تو انقلابِ هنر حکایت توست هنر انقلاب یعنی تو ✍️ @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم به مظلومیت قرآن...📖🤍 از خود شکایت دارم ای افسوس از تو چه دورم !دورِ دورِ دور دنیای من تاریکِ تاریک است ای واژه واژه نورِ نورِ نور... در کودکی مادر به من آموخت آیه به آیه سوره هایت را در گوش من می خوانْد قبل از خواب او قصه ی اسطوره هایت را یک آیة الکرسی برایم خوانْد شد جاده های پیش رو هموار با چارقل هایی که می خوانَد سالم به مقصد می رسم هربار بابا به من آموخت« ترسی نیست، وقتی خدایت با تو همراه است » لایحتسب !رزقش فراوان است ذکرش توکلتُ علی الله است بر گردنم مانده ست تا امروز این «إن یکاد »این هدیه ی زیبا مادربزرگم گردنم انداخت.. مادربزرگم...نیست او حالا ! یک فاتحه خواندم برای او یک حمد با توحید !«روحش شاد»! یادش بخیر این سوره ها را او یک روز بعد از ظهر یادم داد ... اما کتاب زندگی! چندی ست دیگر کجا یاد تو می افتم ؟ ای سوره ی زیبای الرحمن وقت عزا یاد تو می افتم می خوانم از این پس تو را ای نور حتما اجابت می کنی ما را .. قرآنِ من! قرآنِ من! آیا فردا شفاعت می کنی ما را ؟؟ @Maddahankhomein