"یاداآورانه"
بعضی چیزها هرگز فراموش نمیشه...
یعنی نباید هم فراموش بشه😢😢😢
بعضی چیزها مثل.....تنهایی آرتین😔
#شاهچراغ
#تنهایی_آرتین
#داعش
#گسست_تفرقه_عدم_اتحاد
@Mehr_Tavasi
🦋داستانک
""ستاره باران غدیر""
شترها؛
حضرت علی (علیه السّلام) را دیدم که کنار پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) ایستاده بود و پیامبر دستش را گرفته بود. چهرهاش شاد و گل انداخته بود. با هم به سمت کوه جهاز ما رفتند. دل توی دلم نبود. پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از جهاز ما بالا رفت و دست علی (علیه السّلام) همچنان توی دستانش بود.
پیامبر خطبه میخواند و ما شترها همه ذوق کرده بودیم که سهم کوچکی در آن اتّفاق بزرگ داریم.
🌸🌟🌸🌟🌸🌟
@Mehr_Tavasi
🌸🌟🌸🌟🌸🌟
ما عزادار دل خون جوادیم همه
با دل خون شده مجنون جوادیم همه
عرش را غربت او یکسره غمناک کند
رخت مشکی به تن پهنه افلاک کند
شعر: عبدالحسین میرزایی
اثر: استاد رضا بدرالسماء
🔘@pardisesoreh
🔶@Meher_Tavasi
جواد الشهید 🖤
تازه ترین اثر استاد حسن روح الامین با موضوع شهادت حضرت امام جواد علیه السلام
#نقاشی #امام_جواد_ع
💠فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اصفهان
@chashmentezar_ir
@Mehr_Tavasi
● یادآوران
بعضی چیزها هیچوقت فراموش نمی شود...
یعنی نبااااید هم فراموش شود....
بعضی چیزها مثل......شهید حمید رضا الداغی.....😔😔😔
#شهید_غیرت
#حمید_رضا_الداغی
#جوانمردی
#انسانیت
#شجره_طیبه
#مرد_وطن_ناموس
@Mehr_Tavasi
🦋داستانک
"ستاره باران غدیر"
بلند بگو یا علی
نامم ربیعه است. من یکی از دادزنها بودم. پیامبر (صلّی اللّه و علیه و آله و سلّم) به ما سپرده بود، هرچه قرار است در خطبه بگوید، ما هم تکرار کنیم. بدون اینکه کلمهای کم و زیاد کنیم.
من و بقیه دادزنها بلندی درست کردیم، که بین جمعیّت بالاتر باشیم و صدایمان رساتر شود. ما از تیزگوشترینها و بلند صداترینها بودیم. جا به جا، توی بیابان بین مردم ایستادیم. پیامبر خطبهی بلندی خواند. من هم، تا جان داشتم، صدایم را ریختم توی حنجره و داد زدم. جمله به جمله اش، فریاد زدم.
خطبهی پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) با همیشه فرق داشت. اصلاً حال خود پیامبر هم عجیب بود. با شعف و شادی حرف میزند و دست علی (علیه السّلام) را محکم چسبیده بود. یک جایی از خطبه هم گفت: «هر کس من مولای او هستم، از این به بعد این مرد؛ همین علی که دستش را بالا گرفتهام مولا و امیر اوست.»
#عید_ولایت
#علی_امیرالمومنین
#غدیر
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
🍀امروز میدان امام
حال و هوای آخرین روزهای بهاری؛
کمبود امکانات😄
و صرف فعل خواااستن ✌️
و
میزبان نوجوانان عزیزمان😇
و
تشکیل ِ
زنجیره های محکم ِ «مـهر و تواصـی»
گفتگو؛
برگزاری چالش؛
به طعم جهاد تبیین🌤
✍گاهی منتطرِ امکانات ماندن، دور شدن از هدف و از دست دادن فرصت هاست...
📌مورخ ۲۹ خرداد ماه ۱۴۰۲ که رفت تا خاطره ی دیگر ثبت شود؛
🌱از قصه ی انتظااار...
#اصفهان
#دختران
#نوجوانان
#جوانان
#جهاد_تببین
#میدان_امام
#ایمان_و_امید
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
🦋داستانک
"ستاره باران غدیر"
ترافیک فرشته ها
فرشتهها نوبتی اجازه میگرفتند، تا از آسمان به سمت زمین بروند. چنان پر از شادی و شوق بودند که نگو. اهل آسمان همگی خوشحال و راضی بودند،
دل توی دلم نبود که من هم برسم زمین. نمیشد آن بالا ماند و به دستبوسی نبی خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نرفت. نمیشد علی (علیه السّلام) را در آغوش نگرفت.
مردم همه داشتند با حضرت بیعت میکردند و فرشتهها هم برای رفتن به زمین و ملاقات با نبی خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و امیرالمومنین علی (علیه السّلام) لحظهشماری میکردند.
آسمان روشن و رؤیایی شده بود. ترافیک فرشتهها بود.
از آن بالا، اطراف برکه مثل طلا برق میزد. صدای شادی زنها و پایکوبی مردها میآمد.
مردم دور تا دور خیمه حضرت علی (علیه السّلام) حلقه زده بودند و این حلقه چندلایه شده بود و با سلام و صلوات و ذکر خدا، جانشینی او را تبریک میگفتند.
دل توی دلم نبود، تا دستم به دست مولا برسد.
وقتی رسیدم ، شانهی نبی خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را بوسیدم . پیامبر از همه خوشحالتر بود و دائم به همه میگفت:« به من تبریک بگویید! به من تبریک بگویید؛ زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است.
بعد در ازدحام جمعیّتی که به سمت خیمهی حضرت علی (علیه السّلام) میرفتند، خودم را جا کردم، تا مولا و امامم را یک بار دیگر ببینم...
#غدیر
#امیرالمومنین
#روز_ولایت
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
یاد آورانه...
بعضی چیزها هیچگاه فراموش نمی شوند....
یعنی نباید هم فراموش شوند...
بعضی چیزها مثل حادثه ی شاهچراغ😢
#شاهچراغ
#شهادت
#نفاق_تفرقه
#داعش
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
شهیدانه🌹
افرادی که در فهم خیلی ها نمی گنجند...
اینان پیروان مولا هستند...
سالروز شهادت شهید مصطفی چمران.
#چمران
#پیروان_مکتب_مولا
@Mehr_Tavasi
چمراااااااااااان🌹
#مردان_مرد
#مردان_ایران_زمین
#پیروان_حق
#پیروان_مولا
#الحق_مع_العلی_و_علی_مع_الحق
@Mehr_Tavasi
🔖غمها را نمیتوان کم کرد...
👈 باید خودت را زیاد کنی...
📚 تطهیر_با_جاری_قرآن
جلد دوم| ص ۸۱
#خودشناسی
#توسعه_وجودی
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
🇮🇷 @Mehr_Tavasi 🇮🇷
🇮🇷@einsad 🇮🇷
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
داستانک🦋
"ستاره باران غدیر"
من هم بودم
مادرم داشت با بانویمان حضرت فاطمهی زهرا (سلام اللّه علیها) صحبت میکرد و به ایشان تبریک میگفت. من این طرف، نشسته بودم کنار برکه و گلهای ریز صورتی و زرد و سفید برکه را میچیدم و لای موهایم رد میکردم. خم شدم تا خودم را در آب ببینم. لحظاتی بعد دیدم، مادرم شاد و خندان کنارم ایستاده است. برگشتم نگاهش کردم. خندید. دستی به سرم کشید و گفت: «چه زیبا شدی!»
بعد دست کرد لای علفها و یک گل بزرگ سفید پیدا کرد. آن را چید و به بالای سرم محکم کرد. چند تا از همسایگان و اقواممان هم دورم بودند و داشتند تماشایم می کردند. از خجالت آنها، سرم را پایین گرفته بودم و ریز ریز میخندیدم. یکی از آنها دست انداخت زیر چانهام و صورتم را بالا گرفت. با شعف و شادی گفت: «سمیه! سرت را بالا بگیر. امروز تو در یک اتّفاق بزرگ سهیم بودی. روزی که امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) مولای هر مرد و زنی شد.
مادرم سری تکان داد و گفت: «سمیه! شنیدی که پیامبر چه گفت؟ گفت: رسالت همهی ما این است که این خبر را به گوش بقیه و نسلهای بعدی برسانیم. یادت باشد تا هر وقت که خدا به تو عمر داد، این خبر بزرگ را برای بقیه هم تعریف کنی و بگویی که چه دیدی و چه شنیدی. به دوستانت بگو که نبی خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) جانشین خودش را معیّن کرد، تا بعداً شک و شبههای نماند.
#غدیر
#ولایت
#علی_امیرالمومنین
@Mehr_Tavasi
یادآورانه؛
بعضی چیزها هیچوقت فراموش نمی شود...
یعنی نباید هم فراموش کنیم....
بعضی چیزها مثل.....
#نفوذ_رسانه_بیگانه
#کم_کاری_رسانه_های_کشور
#تفرقه
#داعش
#شاهچراغ
@Mehr_Tavasi