eitaa logo
قرآن و امام حسین ع
969 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
916 ویدیو
432 فایل
مطالب کانال: ارتباط امام حسین ع با قران در موارد مختلف عاشوراء آیات الولایه : آیاتی که در قرآن درباره ی 14 معصوم آمده است. علوم قرانی برای تحکیم ایمان و اعتقاد تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁بیان آیات (۴_۶) سوره ناس🍁 من شرالوسواس الخناس4⃣ الذی یوسوس فی صدور الناس5⃣ من الجنة والناس6⃣ ⬅️ مراد از (وسواس خنّاس) و اينكه فرمود: من شر الوسواس الخناس در ، آمده که کلمه (وسواس ) به معناى است، به نحوى كه گويى صدايى است كه بگوش مى رسد، و بنا به گفته وى كلمه (وسواس ) مانند كلمه (وسوسه)  خواهد بود، و ديگران آن را مصدرى دانسته اند. و از بعضى نقل شده كه اصلا كلمه مورد بحث را دانسته اند، نه مصدر. 🍁🍁🍁🍁🍁 و كلمه ( ) صيغه از مصدر (خنوس ) است كه به معناى بعد از است. بعضى گفته اند: را از اين جهت خناس خوانده كه به طور آدمى را وسوسه مى كند، و به محضى كه انسان به مى افتد پنهان مى شود و مى رود، باز همينكه انسان از ياد خدا مى شود، جلو مى آيد و به وسوسه مى پردازد. 🍁مفهوم واژه (وسواس) و (خناس)🍁 در کتاب البیان آمده که کلمه () به معنای است. بنحوی که گویی صدایی است که بگوش میرسد. کلمه به معنای بعد از است. 🍁 علت نامگذاری شیطان به خناس🍁 را از این جهت خوانده که به طور آدمی را وسوسه می کند و به محضی که انسان به می افتد پنهان می شود و می رود. باز همینکه انسان از یاد خدا می شود، می آید و به وسوسه می پردازد. الذی یوسوس فی صدور الناس5⃣ ⬅️ اين جمله (وسواس خناس ) است و مراد از (صدور ناس )  است، چون  و ادراك آدمى به حسب استعمال شايع، به آدمى نسبت داده مى شود كه در قفسه قرار دارد، و قرآن هم در اين باب فرموده : (و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور).   🍁🍁🍁🍁🍁 من الجنه و الناس6⃣ اين جمله  (وسواس خناس ) است، و در آن به اين معنا اشاره شده كه بعضى از مردم كسانى  هستند كه از شدت ، شيطانى شده و در زمره شيطانها قرار گرفته اند، همچنان كه قرآن در جاى ديگر نيز فرموده: (شياطين الانس و الجن ). و اما اينكه بعضى گفته اند كه كلمه ( ) هم بر جماعتى از اطلاق مى شود و هم بر جماعتى از ، و جمله (من الجنه و الناس) بيانگر اين معناى است، سخنى است بى دليل كه  نبايد بدان اعتناء نمود. 🍁🍁🍁🍁🍁 همچنين به اين سخن كه بعضى گفته اند كه: كلمه (والناس)  است بر كلمه (وسواس)، و معناى عبارت اين است كه: پناه مى برم به خدا از شر وسواس خناس كه از طائفه جن هستند، و از شر مردم. چون اين معنايى است كه همه مى دانند از فهم بدور است. 🍁 تأیید و یاری خداوند بوسیله فرشته در برابر وسواس خناس 🍁 رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده: هيچ نيست مگر آنكه براى قلبش در سينه اش گوش هست، از يك گوش فرشته بر او مى خواند و مى دمد، و از گوش ديگرش خناس بر او مى خواند، خداى تعالى به وسيله فرشته او را میكند، و اين همان است كه فرموده: (و ايدهم بروح منه; ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند).
قسمت اول ﴿ سورة الإخلاص - سورة ١١٢ -   تعداد آیات ٤ ﴾ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾   🍁ترجمه آيات در تفسیرالمیزان🍁 🔹به نام الله كه رحمان و رحيم است بگو او الله يگانه است 1⃣ كه همه نيازمندان قصد او مى كنند2⃣ نزاده و زاييده نشده3⃣ و هيچ كس همتاى او نيست4⃣ ✅ روايات وارده از طرق و در اين سوره بسيار زياد است، حتى از هر طريق رسيده كه: 1⃣ اين سوره با يك قرآن است. 2⃣ اين سوره هم مى تواند در نازل شده باشد و هم در . و آنچه از بعضى از روايات وارده در سبب نزول آن است اين است كه در نازل شده است. 🍁بیان آیه (۱) سوره توحید🍁 🔹بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد1⃣ 🔹كلمه () ضمير و ضمير است، معمولا در جايى بكار میرود كه گوينده زيادى به جمله از آن داشته باشد. 🔹كلمه () مورد واقع شده، آن است كه (علم به ) براى خداى تعالى است، يعنى در زبان عرب اسم براى حق تعالى نبود، ولى از آنجايى كه استعمالش در اين مورد از ساير موارد شد، به خاطر همين استعمال، تدريجا اسم خاص خدا گرديد، همچنان كه اهل هر زبانى ديگر براى خداى تعالى نام دارند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ✅فرق بين () و () و احد بودن خداى تعالى ⬅️ كلمه (احد)  است كه از ماده () گرفته شده، همچنان كه كلمه (واحد) نيز از اين ماده است، چيزى كه هست، بين احد و واحد است، كلمه احد در مورد چيزى و كسى بكار مى رود كه و نباشد، نه در و نه در ، و اصولا داخل اعداد نشود، به كلمه واحد كه هر واحدى يك و دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل، كه با به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود، و اما احد اگر هم برايش فرض شود، باز همان است و چيزى بر او اضافه نشده. 🍁🍁🍁🍁🍁 ⬅️ مثالى كه بتواند تا اى اين فرق را روشن سازد اين است كه: وقتى مى گويى ( از قوم نزد من نيامده )، در حقيقت هم آمدن يك نفر را كرده اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را. اما اگر بگويى: ( از قوم نزد من نيامده )  و تنها آمدن يك نفر را نفى كرده اى، و ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همين كه بين كلمه هست، و به خاطر همين معنا و كه در كلمه (احد) هست، مى بينيم اين كلمه در كلام ايجابى به جز در باره خداى تعالى نمى شود، (و وقت گفته نمى شود: جاءنى احد من القوم - احدى از قوم نزد من آمد) بلكه هر جا كه استعمال شده است كلامى است ، تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام استعمال مى شود. ⬅️ يكى از بيانات لطيف مولانا امير المومنين (ع) است كه در بعضى از خطبه هايش كه در باره توحيد خداى عزوجل ايراد فرموده:(كل مسمى بالوحده غيره قليل ) و خدا داناتر است- هر چيزى غير خداى تعالى، وقتى به صفت وحدت توصيف شود، همين توصيف بر قلت و كمى آن دلالت دارد، به خلاف خداى تعالى كه يكى بودنش از كمى و اندكى نيست. ✅خدا صمد است یعنی هر چيزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهی المقاصد است.
قسمت سوم 🍁بیان آیات ( ۳ و ۴ ) سوره توحید🍁 لم يلد و لم يولد3⃣ و لم يكن له كفوا احد4⃣ 🔹 اين آيه كريمه از تعالى اين معنا را مى كند كه چيزى را . و يا به عبارت ديگر ذاتش شود، و جزئى از خودش از او گردد. چه به آن معنايى كه درباره تعالى و مى گويند، و چه به آن معنايى كه مذهبان از آلهه خود را سبحان مى پندارند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز اين آيه از خداى تعالى اين معنا را مى كنند كه او از چيزى متولد و شده باشد، حال اين تولد و اشتقاق به كه اراده شود، چه به آن كه وثنيت درباره خدايان خود گفته اند، كه بعضى اله و بعضى ديگر اله و بعضى ديگر اله است، و چه به نحوى ديگر. 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز اين معنا را مى كنند كه براى خداى تعالى باشد كه برابر او در و يا در باشد، يعنى خداى تعالى و نمايد، و احدى از صاحبان اديان و غير ايشان قائل به وجود كفوى در خدا نيست، يعنى از دين داران و بى دينان نگفته كه الوجود (عز اسمه ) است، و اما در يعنى تدبير، قائل به آن شده اند، مانند وثنى ها كه براى خدايان خود الوهيت و تدبير شدند، حال چه خداى مانند فرعون و نمرود كه ادعاى الوهيت كردند، و چه . 🍁🍁🍁🍁🍁 و #۲ملاك در بودن در نظر آنان اين است كه براى اله و معبود خود در تدبير قائلند و مى گويند: الله تعالى فلان ناحيه را به فلان واگذار نموده و او مستقل در تدبير آن ناحيه است، همانطور كه خود خداى تعالى در تدبير آن ارباب و آلهه است، و او و اله الالهه است. و اگر در صفات را نشمرديم، براى آن بود كه ، يا صفت است يا صفت ، صفت ذات كه ذات است و صفت فعل هم از فعل مى شود. ، زاده نشدن و نداشتن خدا بر بودن و يگانگى او در و و است. ⬅️ و اين معناى از بودن در آلهه مشركين نيز تصور دارد، نظير كه براى  موجودى از موجودات ممكن بپندارند، اين نيز است براى كفو بودن، چون اين فرض نيز به اين است كه انسان بپندارد مثلا فلان خودش بيمارى ما را شفا مى دهد و در از بيماريمان احتياجى به خداى تعالى نداريم، با اينكه گياه مذكور از هر جهتى به خداى تعالى است، و آيه مورد بحث اين را نيز مى كند. 🍁🍁🍁🍁🍁 بيان اينكه ، زاده نشدن و نداشتن خدا بر صمد بودن و يگانگى او در و و افعال است. و صفات گانه اى كه در اين سوره شده، يعنى شدن چيزى از خدا، و تولد خداى تعالى از ديگر، و داشتن كفو، هر چند ممكن است نفى آنها را بر صفت خداى تعالى كرد، و به وجهى گفت احديت خداى تعالى كافى است در اينكه او هيچ يك از اين صفت را نداشته باشد، و ليكن اين معنا به نظر مى رسد كه بر خدا باشند. 🍁🍁🍁🍁🍁 اما اينكه نشدن چيزى از خدا فرع صمديت او است، اين است كه ولادت كه خود نوعى و قسمت است به هر معنايى كه تفسير شود، بدون تصور ندارد، كسى كه مى زايد و چيزى از او مى شود بايد خودش داراى باشد، و چيزى كه جزء دارد به جزء است، چون بديهى است موجود از چند چيز وقتى آن موجود است كه آن چند جزء را داشته باشد، و خداى سبحان است هر محتاجى در حاجتش به او منتهى مى گردد، و چنين كسى در او تصور ندارد. ⬅️و از جمله كه در باره اين آيه (۴) گفته شده، اين است كه از كفو، است، چون همسر هر كسى او است. و بنابه اين گفتار آيه شريفه همان را مى كند كه آيه (۳) سوره جن (تعالى جد ربنا ما اتخذ صاحبه).(بلند است مقام با عظمت پروردگار ما و او هرگز برای خود همسر (و فرزندی) انتخاب نکرده) افاده مى كند. و ليكن اين حرف .
قسمت سوم 🍁ایه 2⃣ و 3⃣ سوره قدر از تفسیر المیزان🍁 🍁و ما ادريك ما ليله القدر🍁 ✅اين جمله كنايه است از قدر آن شب و منزلتش، چون با اينكه ممكن بود در نوبت دوم ضمير ليله را بياورد، آن را كرد. تر ، با اينكه مى توانست بفرمايد:  🔸(و ما ادريك ما هى، هى خير من الف شهر) براى و بار خود كلمه را آورد و فرمود: 🔸 (و ما ادريك ما ليله القدر ليله القدر خير من الف شهر). 🔸مراد از بودن قدر از هزار شب، و از و به اذن  (من كلّ امر) 🍁ليله القدر خير من الف شهر🍁 ✅اين جمله به طور آنچه را كه در جمله (و ما ادريك ما ليله القدر) بدان شده بود، يعنى آن را بيان مى كند، و فرمايد: 🔸 بدين جهت آن شب دارد كه از بهتر است. 🔸و منظور از بودنش از شب به طورى كه تفسير كرده اند بهتر بودنش از حيث است، و با قرآن هم معنا است، چون همه عنايت قرآن در اين است كه مردم را به خدا ، و به وسيله زنده كند، و دارى آن شب با بهتر است از عبادت شب. و ممكن است همين معنا را از آيه سوره نيز استفاده كرد، چون در آنجا قدر را پر بركت خوانده، و فرموده:  🔸انا انزلناه فى ليله مباركه  🔸البته در اين معناى ديگرى نيز ، كه ان شاء اللّه در بحث آينده خواهد آمد. 🍁ترجمه آیه4⃣ سوره قدر از تفسیر المیزان🍁 🌹تنزل الملئكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر🌹 🔸كلمه (تنزل ) در تتنزل بوده، و مراد از آن است كه از عالم است و خداى تعالى در اش فرموده : 🔸 (قل الروح من امر ربى )، 🔸 و اذن در هر چيز به معناى رخصت دادن در آن است، و يا به عبارت ديگر اين $معنا است كه مانعى از اين كار نيست. 🔸و كلمه (  ) در جمله (من كل امر) به گفته بعضى از به معناى است. بعضى ديگر گفته اند: 🔸به معناى خودش است، يعنى غايت، ولى را هم مى رساند، و آيه را چنين معنا مى دهد: 🔸  و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر الهى نازل مى شوند 🔸بعضى ديگر گفته اند: 🔸 باء براى به است، و معنايش اين است ( و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، براى خاطر اينكه هر امرى را كنند). 🔸ليكن حق اين است كه : 🔸 مراد از ، اگر آن امر باشد كه  (انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون ) ‍ كرده، حرف (من ) براى ابتدا بود، و در عين حال را هم مى رساند، و به آيه چنين معنا مى دهد: 🔸(ملائكه و در به اذن نازل مى شوند، در حالى كه نزولشان را ابتدا مى كنند و هر امر الهى را صادر مى نمايند). 🔸و اگر منظور از امر مذكور هر كونى و حادثه اى باشد كه بايد گردد، در اين صورت حرف (من ) به معناى تعليل خواهد بود، و آيه را چنين معنا مى دهد: 🔸ملائكه و روح در آن شب به پروردگارشان نازل مى شوند براى خاطر تدبير امرى از امور عالم. 🍁ترجمه آیه5⃣سوره قدر از تفسیر المیزان🍁 🌹سلام هى حتى مطلع الفجر🌹 🔸در مفردات گفته: 🔸كلمه (سلم) و (سلامت ) به معناى بودن از و است. 🔸پس جمله ( هى ) اشاره است به اينكه الهى گرفته است به اينكه شامل همه آن بشود كه به سوى او روى مى آورند، و نيز به اينكه در شب قدر باب نقمتش و بسته باشد، به اين معنا كه نفرستد. و لازمه اين معنا آن است كه طبعا در آن كيد ها هم موثر واقع نشود، همچنان كه در بعضى از هم به اين معنا اشاره رفته است. 🔸ولى بعضى از گفته اند: 🔸 مراد از كلمه (سلم) اين است كه : 🔸در آن شب از هر مشغول به عبادت بگذرند مى دهند. برگشت اين معنا هم به همان اول است و اين د2و آيه يعنى آيه (تنزل الملئكه و الروح ) تا آخر در معناى است براى آيه قبلى كه مى فرمود (ليله القدر خير من الف شهر).