eitaa logo
قرآن و امام حسین ع
964 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
916 ویدیو
434 فایل
مطالب کانال: ارتباط امام حسین ع با قران در موارد مختلف عاشوراء آیات الولایه : آیاتی که در قرآن درباره ی 14 معصوم آمده است. علوم قرانی برای تحکیم ایمان و اعتقاد تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
مشاهده در ایتا
دانلود
﴿ سورة الناس - سورة ١١٤ -   تعداد آیات ٦ ﴾ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿١﴾  مَلِکِ النَّاس ِ﴿٢﴾ إلَهِ النَّاسِ ﴿٣﴾مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ﴿٦﴾  🍃 آیات🍃 🔹به نام الله که بخشنده به همه و مهربان به خواص است🔹 بگو پناه می برم به مردم1⃣ مردم2⃣ مردم3⃣ از شر گر نهانی4⃣ که در مردم وسوسه می کند5⃣ چه آنها که از جنس هستند و چه آنها که از جنس انسانند6⃣ 🍁 در اين سوره رسول گرامى خود را دستور مى دهد به اينكه از شر خناس، به خدا پناه ببرد، و به طورى كه‌ از روايات وارده در شأن نزول آن استفاده مى شود: ✅ اين سوره در نازل شده ✅بلكه از آن روايات بر مى آيد كه اين سوره و سوره قبليش (فلق) هر دو با هم نازل شده اند. 🍁بیان آیات (۱ _۳) سوره ناس🍁 قل اعوذ برب الناس1⃣ ملك الناس2⃣ اله الناس3⃣ طبع آدمى چنين است كه وقتى به او متوجه مى شود و جان او را تهديد مى كند، و در خود نيروى آن را نمى بيند به كسى مى شود كه نيروى دفع آن را دارد، تا او وى را در رفع آن شر كفايت كند، و انسان در اينگونه موارد به يكى از پناه، پناهنده مى شود: یا ✅ به ربى پناه مى برد كه امر او و او است ، و در تمامى حوائجش از كوچك و بزرگ به او رجوع مى كند، در اين هنگام هم كه چنين شرى متوجه او شده و او را تهديد مى كند به وى پناهنده مى شود تا آن شر را دفع كرده بقايش را تضمين كند، و از ميان آن سه پناهگاه، اين يكى سببى است فى نفسه در سببيت. ✅ دومين پناه، كسى است كه داراى و قوتى كافى باشد، و حكمى داشته باشد، به طورى كه هر كس از هر شرى بدو پناهنده شود و او بتواند با اعمال قدرت و سلطنتش آن را كند، نظير پادشاهان (و امثال ايشان)، اين سبب هم سببى است و در سببيت. ✅ در اين ميان سبب است و آن عبارت است از الهى كه واقعى باشد، چون معبوديت اله و مخصوصا اگر الهى واحد و بى شريك باشد، اين است كه بنده خود را براى خود سازد، يعنى جز او كسى را نخواند و در هيچ يك از حوائجش جز به او مراجعه ننمايد، جز آنچه او اراده مى كند اراده نكند، و جز آنچه او مى خواهد عمل نكند. خدای سبحان مردم و مردم و ایشان است. همچنان كه در كلام خويش اين سه صفت خود را كرده فرموده :  🍁(ذلكم الله ربكم له الملك لا اله الا هو فانى تصرفون )🍁 ⬅️ خدای سبحان در آيه زير به علت و خود اشاره نموده، مى فرمايد: (رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وكيلا) و در اين آيه اى كه از نظرت مى گذرد به علت خود اشاره نموده میفرمايد:  (له ملك السموات و الارض و الى الله ترجع الامور) 🍁🍁🍁🍁🍁 پس اگر قرار است آدمى در هنگام خطرهايى كه او را تهديد میكند به ربى پناهنده شود، تعالى تنها رب آدمى است و به جز او ربى نيست، و نيز اگر قرار است آدمى در چنين مواقعى به پادشاهى نيرومند پناه ببرد، الله سبحانه، عالم است، چون ملك از آن او است و حكم هم حكم او است. و اگر قرار است بدين جهت به معبودى پناه ببرد، الله تعالى معبودى واقعى است و به جز او اگر معبودى باشد قلابى و ادعايى است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و بنابراين جمله: (قل اعوذ برب الناس )، است به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به اينكه به خدا پناه ببرد، از اين جهت كه خداى تعالى همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است، و نيز خداى تعالى ملك و اله همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است. 🍃مفهوم ناب عبادت از دیدگاه علامه طباطبایی🍃 مرحله اى است كه در آن بنده عابد ديگر در حوائجش به مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت : ناشى از درونى است، نه طبيعت مادى.
﴿ سورة الفلق - سورة ١١٣ -   تعداد آیات ٥ ﴾ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿١﴾ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿٢﴾ وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿٣﴾ وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ﴿٤﴾ وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿٥﴾ 🍁 ترجمه آیات🍁 به نام الله که بخشنده به همه و مهربان به خواص از بندگان است. بگو پناه میبرم به پروردگار صبحدم1⃣ از شر هر چه که او خلق کرده و دارای شر است.2⃣ و از شر شب وقتی که با ظلمتش فرا می رسد3⃣ و از شر زنان جادوگر که به گره ها می دمند و افسون می کنند 4⃣ و از شر حسودی که بخواهد زهر حسد خود را بریزد (و علیه من دست بکار توطئه شود).5⃣ ✅ خداوند متعال در اين سوره : به رسول گرامى خود دستور مى دهد كه از هر و از خصوص بعضى شرور به او ببرد، و اين سوره به طورى كه از روايات وارده در شان نزولش بر مى آيد: ✳️ در نازل شده است. 🍁 بیان آیات (۱-۲) سوره فلق🍁 قل اعوذ برب الفلق1⃣ من شر ما خلق2⃣ 🔹معنى (فلق) در (قل اعوذ برب الفلق) و مفاد (و من شر ما خلق) 🔹مصدر () به معناى كردن خويش و دادن از شر از راه پناه بردن به كسى است كه مى تواند آن شر را كند، و كلمه (فلق) به معناى و كردن است، و اين كلمه نظير () به دو فتحه (چون قصص به كسره اول  و فتحه دوم جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى شده، و يا نقل شده است، و غالبا اين كلمه بر هنگام اطلاق مى شود، و فلق يعنى آن لحظه اى كه گريبان ظلمت را مى شكافد و سر بر مى آورد. 🍁🍁🍁🍁🍁 و بنابراين، آيه چنين مى شود: بگو من مى برم به پروردگار ، پروردگارى كه آن را فلق مى كند و مى شكافد، و مناسب اين تعبير با مساله بردن از شر، كه خود ساتر خير و مانع آن است، بر كسى پوشيده نيست. ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه (فلق) هر چيزى است كه از عدم به وسيله خلقت سر بر آورد، براى اينكه خلقت و ايجاد در حقيقت شكافتن عدم، و بيرون آوردن موجود به عالم است، در نتيجه مساوى با رب مخلوق است. بعضى ديگر گفته اند: كلمه (فلق) نام است در . مؤيد اين قول بعضى از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده. 🍁🍁🍁🍁🍁 من شر ما خلق2⃣ يعنى از هر مخلوقى، چه انسان و چه جن و چه حيوانات و چه هر مخلوق ديگرى كه شرى همراه خود دارد، پس، از عبارت (ما خلق) نبايد كرد كه تمامى مخلوقات شرند و يا شرى با خود  دارند، زيرا آمدن اين عبارت دليل بر استغراق و نيست. 🍁 بیان آیه (۳) سوره فلق🍁 و من شر غاسق اذا وقب3⃣ 🔹در مى گويد: كلمه () به معناى مرحله از شب است، وقتى گفته مى شود (قد غسق الليل ) معنايش اين است كه تاريكى شب فرا رسيد، و غاسق شب، آن ساعتى است كه  شفق سمت مغرب ناپديد شود. 🍁🍁🍁🍁🍁 و كلمه () كه مصدر فعل ماضى (وقب) است، به معناى شدن است. در معناى آيه اين مى شود: و از شر وقتى كه با داخل مى شود. و اگر در آيه شريفه شر را به شب داده، به خاطر اين بوده كه شب با تاريكيش شرير را در رساندن شر كمك مى كند، و به همين جهت مى بينيم كه در شب واقع مى شود از شرور واقع در روز  است. علاوه بر اين، انسان كه مورد حمله شرور است، در شب تر از روز است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ولى بعضى گفته اند: مراد از كلمه (غاسق)  شب نيست، بلكه شرى است كه به آدمى  بياورد، هر چه مى خواهد باشد. ذكر خصوص شر ، شر و شر بعد از ذكر (من شر ما خلق) از باب به اين سه شرط است. در آيه شر را ذكر كرد، و در آيه دوم  (شر غاسق) را ياد آور شد، و اين خود از باب ذكر بعد از عام است، تا اهتمام بيشتر نسبت به را برساند، و در اين سوره بعد از ذكر شر عام، به خصوص سه شر اهتمام شده است: شر شب وقتى داخل مى شود. و شر ساحران. و شر حاسد، كه مشغول مى گردد. و اهتمام بيشتر نسبت به اين سه نوع شر بخاطر اين است كه انسان از اين سه شر است، يعنى اين سه نوع شر در حال آدمى حمله مى آورند.
قسمت اول ﴿ سورة الإخلاص - سورة ١١٢ -   تعداد آیات ٤ ﴾ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾   🍁ترجمه آيات در تفسیرالمیزان🍁 🔹به نام الله كه رحمان و رحيم است بگو او الله يگانه است 1⃣ كه همه نيازمندان قصد او مى كنند2⃣ نزاده و زاييده نشده3⃣ و هيچ كس همتاى او نيست4⃣ ✅ روايات وارده از طرق و در اين سوره بسيار زياد است، حتى از هر طريق رسيده كه: 1⃣ اين سوره با يك قرآن است. 2⃣ اين سوره هم مى تواند در نازل شده باشد و هم در . و آنچه از بعضى از روايات وارده در سبب نزول آن است اين است كه در نازل شده است. 🍁بیان آیه (۱) سوره توحید🍁 🔹بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد1⃣ 🔹كلمه () ضمير و ضمير است، معمولا در جايى بكار میرود كه گوينده زيادى به جمله از آن داشته باشد. 🔹كلمه () مورد واقع شده، آن است كه (علم به ) براى خداى تعالى است، يعنى در زبان عرب اسم براى حق تعالى نبود، ولى از آنجايى كه استعمالش در اين مورد از ساير موارد شد، به خاطر همين استعمال، تدريجا اسم خاص خدا گرديد، همچنان كه اهل هر زبانى ديگر براى خداى تعالى نام دارند. 🍁🍁🍁🍁🍁 ✅فرق بين () و () و احد بودن خداى تعالى ⬅️ كلمه (احد)  است كه از ماده () گرفته شده، همچنان كه كلمه (واحد) نيز از اين ماده است، چيزى كه هست، بين احد و واحد است، كلمه احد در مورد چيزى و كسى بكار مى رود كه و نباشد، نه در و نه در ، و اصولا داخل اعداد نشود، به كلمه واحد كه هر واحدى يك و دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل، كه با به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود، و اما احد اگر هم برايش فرض شود، باز همان است و چيزى بر او اضافه نشده. 🍁🍁🍁🍁🍁 ⬅️ مثالى كه بتواند تا اى اين فرق را روشن سازد اين است كه: وقتى مى گويى ( از قوم نزد من نيامده )، در حقيقت هم آمدن يك نفر را كرده اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را. اما اگر بگويى: ( از قوم نزد من نيامده )  و تنها آمدن يك نفر را نفى كرده اى، و ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همين كه بين كلمه هست، و به خاطر همين معنا و كه در كلمه (احد) هست، مى بينيم اين كلمه در كلام ايجابى به جز در باره خداى تعالى نمى شود، (و وقت گفته نمى شود: جاءنى احد من القوم - احدى از قوم نزد من آمد) بلكه هر جا كه استعمال شده است كلامى است ، تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام استعمال مى شود. ⬅️ يكى از بيانات لطيف مولانا امير المومنين (ع) است كه در بعضى از خطبه هايش كه در باره توحيد خداى عزوجل ايراد فرموده:(كل مسمى بالوحده غيره قليل ) و خدا داناتر است- هر چيزى غير خداى تعالى، وقتى به صفت وحدت توصيف شود، همين توصيف بر قلت و كمى آن دلالت دارد، به خلاف خداى تعالى كه يكى بودنش از كمى و اندكى نيست. ✅خدا صمد است یعنی هر چيزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهی المقاصد است.
قسمت اول سورة النصر - سورة 110 -   تعداد آیات ٣ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾  🍁ترجمه آيات سوره نصر🍁 به نام اللّه كه بخشنده به همه و مهربان با نيكان است. منتظر باش كه وقتى نصرت و فتح از ناحيه خدا برسد 1⃣ و ببينى كه مردم گروه گروه به دين اسلام در مى آيند 2⃣ پس (به شكرانه آن) پروردگارت را حمد و تسبيح گوى و از او طلب آمرزش كن كه او بسيار توبه پذير است 3⃣ ✅ در اين سوره تعالى گراميش را و يارى مى دهد، و خبر مى دهد كه به زودى آن جناب مشاهده مى كند كه مردم گروه داخل مى شوند، و دستورش مى دهد كه به اين يارى و فتح خدايى، خدا را كند و حمد گويد و نمايد. ✅اين سوره بنا به كه خواهيم كرد در بعد از و از فتح نازل شده است. 🍁بیان آیه1⃣ 🍁 اذا جاء نصر اللّه و الفتح1⃣ 🔹بيان اينكه مراد از و در (اذا جاء نصر الله و الفتح...) رسيدن آن شده  _مكه است. كلمه () ظهور در (آينده) دارد، و اين ظهور دارد كه مضمون آيه شريفه باشد از امرى كه رخ و به زودى میدهد، و چون آن امر يارى و فتح است، در سوره مورد بحث از هايى است كه خداى تعالى به (ص) داده، و نيز از و خبرهاى قرآن كريم است. 🍁🍁🍁🍁🍁 و از (نصر) و (فتح) - آنطور كه بعضى از پنداشته اند - نصرت و فتح نيست، تا شريفه با تمامى كه خداى تعالى پيامبرش را نموده و بر دشمنان پيروز كرده شود، مثلا با ايمان آوردن و اهل هم منطبق گردد، چون با آيه (و رايت الناس يدخلون فى دين اللّه افواجا) ، زيرا اسلام آوردن انصار و اهل يمن و ساير مسلمانان كه از فتح مكه مسلمان شدند فوج فوج . 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز منظور آيه، كه خداى تعالى آن را در آيه (انا فتحنا لك فتحا مبينا)  خوانده باشد، براى اينكه آيه با آن انطباق ندارد، و در صلح مردم فوج فوج داخل اسلام نشدند. ⬅️ روشن ترين اى كه مى تواند اين نصرت و فتح باشد، است، چون فتح مكه در خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و در بين فتوحات، و نصرت روشنى بود كه بنيان را در ريشه كن ساخت. 🍁🍁🍁🍁🍁 و اين نظريه نصرتى است كه در آيات نازله درباره داده و فرموده: (انا فتحنا لك فتحا مبينا ليغفر لك اللّه ما تقدم من ذنبك و ما تاخر و يتم نعمته عليك و يهديك صراطا مستقيما و ينصرك اللّه نصرا عزيزا)، (سوره فتح آیات ۱_۳)، چون بسيار نزديك به است كه از فتح و نصر عزيز، همان باشد، چون فتحى كه با فتح حديبيه باشد همان فتح مكه است كه سال از صلح حديبيه اتفاق افتاد. 🍁🍁🍁🍁🍁 و اين به ذهن است، تا آيه را كنيم بر دعوت حقه از ناحيه و بدون در اسلام. پس به همان است كه بگوييم: از نصر و فتح، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بر ، و مراد از فتح، است. و نيز بگوييم اين سوره از صلح حديبيه و بعد از سوره فتح و قبل از فتح مكه نازل شده است.
قسمت سوم 🍁 بحث روايتى سوره نصر🍁 ✅چند مربوط به سوره نصر ⬅️ : شايد منظور از سوره و به طور بوده، كه در اين صورت ندارد كه بعضى آيات ساير سوره ها از اين سوره نازل شده باشد. 🍁🍁🍁🍁🍁 ✅ داستان : 🔹در در داستان فتح مكه آمده: از آنكه در سال رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) با قريش نمود، يكى از صلح اين بود كه هر و هر عرب بخواهد مى تواند در رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شود، و هر كس و هر قبيله بخواهد مى تواند داخل در عهد گردد، قبيله به عهد و عقد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) ، و قبيله در عقد و پيمان قريش در آمد، و اين دو قبيله از بود. 🍁🍁🍁🍁🍁 در اين بين ميان بنى بكر و خزاعه اتفاق افتاد، و بنى بكر را با دادن كمك كردند، ولى آشكارا كمك ندادند به جز افراد، از آن جمله بن ابى جهل و بن عمرو كه و به كمك بنى بكر رفتند. ناگزير بن سالم خزاعى بر مركب خود شد و به نزد خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شتافت، و اين در هنگامى بود كه مسأله فتح مكه بر سر افتاده بود، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در در بين مردم بود، عمرو بن سالم و اين اشعار را :  🍃لا هم انى ناشد محمدا حلف ابينا و ابيه الاتلد ان قريشا اخلفوك الموعدا و نقضوا ميثاقك الموكدا و قتلونا ركعا و سجدا🍃 ترجمه:🍂بارالها باش من به (ص) اطلاع دادم، و او را به طلبیدم، و به سوگندهای که نیاکان ما و نیاکان او مقدسش می شمردند دادم که درباره ات کردند و عهد تو را نمودند و ما را در حال و کشتند.🍂 🍁🍁🍁🍁🍁 رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى بس است سپس برخاست و به خانه همسرش رفت و فرمود: برايم آماده ساز، آنگاه شروع كرد به و شستشوى خود، و مى فرمود: نشوم اگر - خويشاوندان عمرو بن سالم - را يارى نكنم، آنگاه از بديل بن ورقاء با حركت كرده نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، آنها هم آنچه از بكر و كشيده بودند و يارى قريش از بنى بكر را به اطلاع آن حضرت رسانده به طرف برگشتند.
قسمت چهارم 🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁 ⬅️ خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از خبر داده بود كه گويا مى بينم از طرف قريش به سوى شما مى آيد تا پيمان را كند و به زودى بن ورقاء را در راه مى بيند. اتفاقا همينطور كه فرموده بود پيش آمد، بديل و همرهانش ابوسفيان را در ديدند كه از طرف به مدينه مى رود تا پيمان را تمديد و محكم كند. همينكه ابوسفيان را ديد پرسيد: از كجا مى آيى؟ گفت رفته بودم كنار و اين اطراف. گفت: مدينه نزد نرفتى؟ پاسخ داد: . و از هم جدا شدند، بديل به طرف رهسپار شد. ابوسفيان به همراهان خود گفت: اگر بديل مدينه رفته باشد، حتما را از داده، برويم ببينيم كجا خوابيده بود، رفتند و آنجا را يافته شتر بديل را پيدا كردند و ديدند هسته خرما در آن هست ابوسفيان گفت به خدا بديل نزد محمد رفته بود. 🍁🍁🍁🍁🍁 ابوسفيان از آنجا به آمد و نزد خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت، عرضه داشت: اى محمد قوم و خويشاوندانت را حفظ كن و قريش را بده و مدت پيمان را كن. خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: آيا عليه توطئه كرديد و بكار زديد و را شكستيد؟ ابوسفيان گفت: . فرمود: اگر نشكسته ايد ما بر سر خود هستيم. ابوسفيان از آنجا بيرون آمد، به برخورد و گفت: قريش را در پناه خود گير. ابوبكر گفت: بر تو مگر كسى مى تواند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كسى را پناه بدهد. از او هم گذشت به برخورد و همان تقاضا را از او كرد و جواب را از او شنيد. از او هم گذشت به منزل ام حبيبه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت و خواست تا روى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بنشيند، دخترش خم شد و فرش را كرد. ابوسفيان گفت:دخترم آيا كردى از اينكه پدرت روى فرش بنشيند. گفت: بله، اين فرش خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، و تو به خاطر و پليد هستى و نمى توانى روى اين فرش . 🍁🍁🍁🍁🍁 از آنجا هم شد و به خانه (عليهاالسلام) رفت و گفت: اى سيد عرب، آيا قريش را مى دهى و مدت پيمان ايشان را مى كنى ؟ اگر چنين كنى ترين خانم در همه مردم خواهى بود. فاطمه (عليهاالسلم) فرمود من جوار رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است. پرسيد: آيا نيست به دو دستور دهى اين كار را بكنند؟ فرمود: به خدا بچه هاى من كودكند و به حدى نرسيده اند كه بين مردم دهند، علاوه بر اين، هيچ مسلمانى نمى تواند به دشمن رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پناه دهد. 🍁🍁🍁🍁🍁 آنگاه رو به بن ابیطالب (عليه السلام) كرد و گفت: اى اباالحسن چاره ام از همه جا شده، از تو مى خواهم برايم خواهى كنى و راه چاره اى پيش پايم بگذارى. على (عليه السلام) فرمود: تو قريشى، برخيز و بر در مسجد بايست و اعلام كن كه همه بدانيد من قريش را در پناه و خود قرار دادم، اين را بگو و به ديار خودت برگرد، ابوسفيان پرسيد: اين كار دردى از من خواهد كرد؟ فرمود: به خدا سوگند ندارم، و ليكن ديگرى برايت ندارم، ناگزير ابوسفيان برخاست و در مسجد زد ايهاالناس من قريش را در جوار خود قرار دادم، آنگاه را سوار شد و به طرف رفت. وقتى وارد بر قريش شد، پرسيدند: چه خبر آورده اى؟ ابو قصه را برايشان شرح داد. گفتند: به خدا على بن ابى طالب كارى برايت انجام ، جز اينكه به گرفته، و كه در بين مسلمانان كردى هيچ فايده اى ندارد، ابوسفيان گفت: نه به خدا سوگند على منظورش بازى دادن من نبود، ولی چاره دیگری نداشتم. 🍁از نشانه های جاهلیت عرب، پناهگیری رسمی بود🍁 ✅ پناه گیری از عرب بود که وقتی و حتی فرزند کسی از آن شخص می خواست، پناهش می داد، و دیگر کسی نمی توانست به او برساند، و برحسب همان ، خود آن شخص هم به آسیب نمی رساند.