#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_ناس #قسمت_اول
#تفسیر_المیزان
﴿ سورة الناس - سورة ١١٤ - تعداد آیات ٦ ﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿١﴾ مَلِکِ النَّاس ِ﴿٢﴾ إلَهِ النَّاسِ ﴿٣﴾مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ﴿٦﴾
🍃 #ترجمه آیات🍃
🔹به نام الله که بخشنده به همه و مهربان به خواص است🔹
بگو پناه می برم به #پروردگار مردم1⃣
#فرمانروای مردم2⃣
#معبود مردم3⃣
از شر #وسوسه گر نهانی4⃣
که در #دل مردم وسوسه می کند5⃣
چه آنها که از جنس #جن هستند و چه آنها که از جنس انسانند6⃣
🍁 در اين سوره رسول گرامى خود را دستور مى دهد به اينكه از شر #وسواس خناس، به خدا پناه ببرد، و به طورى كه از روايات وارده در شأن نزول آن استفاده مى شود:
✅ اين سوره در #مدينه نازل شده
✅بلكه از آن روايات بر مى آيد كه اين سوره و سوره قبليش (فلق) هر دو با هم نازل شده اند.
🍁بیان آیات (۱ _۳) سوره ناس🍁
قل اعوذ برب الناس1⃣
ملك الناس2⃣
اله الناس3⃣
طبع آدمى چنين است كه وقتى #شرى به او متوجه مى شود و جان او را تهديد مى كند، و در خود نيروى #دفع آن را نمى بيند به كسى #پناهنده مى شود كه نيروى دفع آن را دارد، تا او وى را در رفع آن شر كفايت كند، و انسان در اينگونه موارد به يكى از #سه پناه، پناهنده مى شود: یا
✅ به ربى پناه مى برد كه #مدبر امر او و #مربى او است ، و در تمامى حوائجش از كوچك و بزرگ به او رجوع مى كند، در اين هنگام هم كه چنين شرى متوجه او شده و #بقاى او را تهديد مى كند به وى پناهنده مى شود تا آن شر را دفع كرده بقايش را تضمين كند، و از ميان آن سه پناهگاه، اين يكى سببى است فى نفسه #تام در سببيت.
✅ دومين پناه، كسى است كه داراى #سلطنت و قوتى كافى باشد، و حكمى #نافذ داشته باشد، به طورى كه هر كس از هر شرى بدو پناهنده شود و او بتواند با اعمال قدرت و سلطنتش آن را #دفع كند، نظير پادشاهان (و امثال ايشان)، اين سبب هم سببى است #مستقل و #تام در سببيت.
✅ در اين ميان سبب #سومى است و آن عبارت است از الهى كه #معبود واقعى باشد، چون #لازمه معبوديت اله و مخصوصا اگر الهى واحد و بى شريك باشد، اين است كه بنده خود را براى خود #خالص سازد، يعنى جز او كسى را نخواند و در هيچ يك از حوائجش جز به او مراجعه ننمايد، جز آنچه او اراده مى كند اراده نكند، و جز آنچه او مى خواهد عمل نكند.
خدای سبحان
#رب مردم و
#ملک مردم و
#اله ایشان است.
همچنان كه در كلام خويش اين سه صفت خود را #جمع كرده فرموده :
🍁(ذلكم الله ربكم له الملك لا اله الا هو فانى تصرفون )🍁
⬅️ خدای سبحان در آيه زير به علت #ربوبيت و #الوهيت خود اشاره نموده، مى فرمايد:
(رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وكيلا)
و در اين آيه اى كه از نظرت مى گذرد به علت #مالكيت خود اشاره نموده میفرمايد:
(له ملك السموات و الارض و الى الله ترجع الامور)
🍁🍁🍁🍁🍁
پس اگر قرار است آدمى در هنگام #هجوم خطرهايى كه او را تهديد میكند به ربى پناهنده شود، #الله تعالى تنها رب آدمى است و به جز او ربى نيست، و نيز اگر قرار است آدمى در چنين مواقعى به پادشاهى نيرومند پناه ببرد، الله سبحانه، #پادشاه_حقيقى عالم است، چون ملك از آن او است و حكم هم حكم او است.
و اگر قرار است بدين جهت به معبودى پناه ببرد، الله تعالى معبودى واقعى است و به جز او اگر معبودى باشد قلابى و ادعايى است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و بنابراين جمله:
(قل اعوذ برب الناس )، #دستورى است به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به اينكه به خدا پناه ببرد، از اين جهت كه خداى تعالى #رب همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است، و نيز خداى تعالى ملك و اله همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است.
🍃مفهوم ناب عبادت از دیدگاه علامه طباطبایی🍃
#واله مرحله اى است كه
در آن بنده عابد ديگر در حوائجش به #معبود مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت :
ناشى از #اخلاص درونى است،
نه طبيعت مادى.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_ناس #قسمت_دوم
#تفسیر_المیزان
🍁 بیان آیات (۱_۳) سوره ناس🍁
⬅️ از آنچه گذشت روشن شد كه:
1⃣ چرا در ميان همه صفات خداى تعالى خصوص #سه صفت:
(#ربوبيت)و (#مالكيت)و (#الوهيت) را نام برد؟ و نيز چرا اين سه صفت را به اين ترتيب ذكر كرد:
اول ربوبيت،
بعد مالكيت،
و در آخر الوهيت؟
و گفتيم ربوبيت #نزديكترين صفات خدا به انسان است و #ولايت در آن #اخص است، زيرا عنايتى كه خداى تعالى در #تربيت او دارد، #بيش از ساير مخلوقات است.
🍁🍁🍁🍁🍁
علاوه بر اين اصولا ولايت، امرى #خصوصى است مانند پدر كه فرزند را تحت پر و بال ولايت خود تربيت مى كنند. و ملك #دورتر از ربوبيت و ولايت آن است، همچنان كه در مثل فرزندى كه #پدر دارد كارى به پادشاه ندارد، بله اگر #بى سرپرست شد به اداره آن پادشاه مراجعه مى كند، تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ولايت هم در اين مرحله #عمومى تر است. همچنان كه مى بينيم پادشاه #تمام ملت را زير پر و بال خود مى گيرد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#واله مرحله اى است كه در آن بنده عابد ديگر در حوائجش به #معبود مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از #اخلاص درونى است، نه طبيعت مادى. به همين جهت در سوره مورد بحث #نخست از ربوبيت خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گويد، و در آخر #عالى ترين رابطه بين انسان و خدا يعنى رابطه #بندگى را بياد مى آورد. مى فرمايد:
(قل اعوذ برب الناس1⃣ ملك الناس2⃣ اله الناس3⃣ ).
🍁🍁🍁🍁🍁
2⃣ روشن گرديد كه: چرا جمله هاى (رب الناس)، (ملك الناس)، (اله الناس) را #متصل و بدون واو عاطفه آورد، خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت #الوهيت و #سلطنت سببى #مستقل در دفع شر است، پس خداى تعالى سبب مستقل #دفع شر است، بدين جهت كه #رب است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه #ملك است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه #اله است، پس او از هر جهت كه اراده شود سبب #مستقل است.
🍁🍁🍁🍁🍁
3⃣و نيز با اين بيان روشن گرديد كه
چرا (كلمه) ناس #سه بار تكرار شد؟
با اينكه مى توانست بفرمايد:
(قل اعوذ برب الناس و الههم و ملكهم )
چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اينكه اين سه #صفت هر يك به تنهايى ممكن است #پناه پناهنده قرار گيرد، بدون اينكه پناهنده احتياج داشته باشد به اينكه آن دو جمله ديگر را كه مشتمل بر دو صفت ديگر است به زبان آورد.
🍁🍁🍁🍁🍁
همچنان كه در #صريح قرآن فرموده:
خداى تعالى #اسمائى_حسنى دارد، به هر يك بخواهيد مى توانيد او را بخوانيد.
اين بود #توجيهات ما درباره آيات اين سوره.
ولى #مفسرين در توجيه هر يك از سوالهاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند.
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_توحید قسمت سوم
#تفسیر_المیزان
🍁بیان آیات ( ۳ و ۴ ) سوره توحید🍁
لم يلد و لم يولد3⃣
و لم يكن له كفوا احد4⃣
🔹 اين #دو آيه كريمه از #خداى تعالى اين معنا را #نفى مى كند كه چيزى را #بزايد. و يا به عبارت ديگر ذاتش #متجزى شود، و جزئى از #سنخ خودش از او #جدا گردد. چه به آن معنايى كه #نصارى درباره #خداى تعالى و #مسيح مى گويند، و چه به آن معنايى كه #وثنى مذهبان #بعضى از آلهه خود را #فرزندان_خداى سبحان مى پندارند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين #دو آيه از خداى تعالى اين معنا را #نفى مى كنند كه #خود او از چيزى متولد و #مشتق شده باشد، حال اين تولد و اشتقاق به #هر_معنايى كه اراده شود، چه به آن #نحوى كه وثنيت درباره خدايان خود گفته اند، كه بعضى اله #پدر و بعضى ديگر اله #مادر و بعضى ديگر اله #فرزند است، و چه به نحوى ديگر.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز اين معنا را #نفى مى كنند كه براى خداى تعالى #كفوى باشد كه برابر او در #ذات و يا در #فعل باشد، يعنى #مانند خداى تعالى #بيافريند و #تدبير نمايد، و احدى از صاحبان اديان و غير ايشان قائل به وجود كفوى در #ذات خدا نيست، يعنى #احدى از دين داران و بى دينان نگفته كه #واجب الوجود (عز اسمه ) #متعدد است، و اما در #فعل يعنى تدبير، #بعضى قائل به آن شده اند، مانند وثنى ها كه براى خدايان خود الوهيت و تدبير #قائل شدند، حال چه خداى #بشرى مانند فرعون و نمرود كه ادعاى الوهيت كردند، و چه #غير_بشرى.
🍁🍁🍁🍁🍁
و #۲ملاك در #كفو بودن در نظر آنان اين است كه براى اله و معبود خود #استقلال در تدبير قائلند و مى گويند: الله تعالى #تدبير فلان ناحيه #عالم را به فلان #معبود واگذار نموده و او #فعلا مستقل در تدبير آن ناحيه است، همانطور كه خود خداى تعالى #مستقل در تدبير آن ارباب و آلهه است، و او #رب_الارباب و اله الالهه است. و اگر #برابرى در صفات را نشمرديم، براى آن بود كه #صفت، يا صفت #ذات است يا صفت #فعل، صفت ذات كه #عين ذات است و صفت فعل هم از فعل #انتزاع مى شود.
#نزائيدن، زاده نشدن و #كفو نداشتن خدا #فرع بر #صمد بودن و يگانگى او در #ذات و #صفات و #افعال است.
⬅️ و اين معناى از #كفو بودن در #غير آلهه مشركين نيز تصور دارد، نظير #استقلالى كه #بعضى براى موجودى از موجودات ممكن بپندارند، اين نيز #مصداقى است براى كفو بودن، چون #برگشت اين فرض نيز به اين است كه انسان بپندارد مثلا فلان #گياه خودش #مستقلا بيمارى ما را شفا مى دهد و در #بهبودى از بيماريمان احتياجى به خداى تعالى نداريم، با اينكه گياه مذكور از هر جهتى #محتاج به خداى تعالى است، و آيه مورد بحث اين را نيز #نفى مى كند.
🍁🍁🍁🍁🍁
بيان اينكه #نزائيدن، زاده نشدن و #كفو نداشتن خدا #فرع بر صمد بودن و يگانگى او در #ذات و #صفات و افعال است. و صفات #سه گانه اى كه در اين سوره #نفى شده، يعنى #متولد شدن چيزى از خدا، و تولد خداى تعالى از #چيز ديگر، و داشتن كفو، هر چند ممكن است نفى آنها را #متفرع بر صفت #احديت خداى تعالى كرد، و به وجهى گفت #فرض احديت خداى تعالى كافى است در اينكه او هيچ يك از اين #سه صفت را نداشته باشد، و ليكن اين معنا #زودتر به نظر مى رسد كه #متفرع بر #صمديت خدا باشند.
🍁🍁🍁🍁🍁
اما اينكه #متولد نشدن چيزى از خدا فرع صمديت او است، #بيانش اين است كه ولادت كه خود نوعى #تجزى و قسمت #پيرى است به هر معنايى كه تفسير شود، بدون #تركيب تصور ندارد، كسى كه مى زايد و چيزى از او #جدا مى شود بايد خودش داراى #اجزايى باشد، و چيزى كه جزء دارد #محتاج به جزء #خويش است، چون بديهى است موجود #مركب از چند چيز وقتى آن موجود است كه آن چند جزء را داشته باشد، و خداى سبحان #صمد است هر محتاجى در حاجتش به او منتهى مى گردد، و چنين كسى #احتياج در او تصور ندارد.
⬅️و از جمله #سخنانى كه در باره اين آيه (۴) گفته شده، اين است كه #مراد از كفو، #همسر است، چون همسر هر كسى #كفو او است. و بنابه اين گفتار آيه شريفه همان را #افاده مى كند كه آيه (۳) سوره جن (تعالى جد ربنا ما اتخذ صاحبه).(بلند است مقام با عظمت پروردگار ما و او هرگز برای خود همسر (و فرزندی) انتخاب نکرده) افاده مى كند. و ليكن اين حرف #صحيح #نیست.