eitaa logo
از تبار رئیسعلی
616 دنبال‌کننده
431 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا مرگ در پیری لذت بخش‌تر از مرگ در جوانی است؟! در راه اسلامی که حافظ آزادی بشر است ارزشی دارد و آیا راهی که انسان ممکن است ۷۰ الی ۱۰۰ سال بپاید  یا ۲۰ الی ۲۵ آن را پشت سر بگذارد عیبی دارد و آیا مرگ پر افتخار بهتر است از زندگی ذلت بار نیست پس چرا بترسیم و با کفر نجنگیم و نمیریم.  گوارا باد شهادت در راه اسلام و میهن 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهيد چون نسبت به انقلاب احساس اداى دين مى‌كرد و دفاع از ناموس و وطن و امام را يك وظيفه مى‌دانست، و به خاطر اين كه نداى ملکوتی امام و مقتدای خود را شنيد، بنابراين تا كلاس سوم راهنمایى بيشتر تحصيل ننموده و سنگر درس و مدرسه را رها كرده به سوی جبهه هاى جنگ شتافتند. علائم شناسايى شهيد فقط از روى لباس و پلاك وی بود. 🔻 راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهدا زنده‌اند بیچاره آن نامحرمی که این حیات را انکار می‌کند... 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
بعد از اينكه همه می‌خوابيدند، حوالی نيمه شب بلند میشد و نماز شب میخواند. اكثراً در سپاه و بسيج و انجام مراسم مذهبی بود. چون خيلی انسان كنجكاوی بودم، در كارهايش تجسس میكردم. اما محمد با خوشرویی با من برخورد مینمود و هر بار كه به جبهه اعزام میشد حدود دو ماه حضور فعال داشت. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مصاحبه رزمنده حسین جمالی روستای چاه پیر تنگستان منطقه عملیاتی جنوب کشور 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸تصویری از شناسنامه شهید و مرحوم پدر ایشان 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
اسم شناسنامه‌ای اخوی ما نادر است؛ اما ما ایشان را حسین صدا می‌کردیم و هنوز هم در خانواده، اسم‌شان حسین است. حکایت این دوتا اسم هم از این قرار است که موقع تولد نادر، ما مدرسه می‌رفتیم. سال ۱۳۴۲ بود. یک معلمی داشتیم به‌نام آقای اسحاق ایرانی. ایشان الآن ساکن کرج هستند. آدم بسیار خوب و اهل‌دلی بودند و محبوبیت زیادی میان مردم داشتند. هنوز هم بعد از سی‌و‌چندسال، میان مردم از ایشان به خوبی یاد می‌شود. ایشان آدم دینداری بود، به فقرا سرکشی می‌کرد، جلسات مذهبی برقرار می‌کرد، مردم را برای سحری و نماز صبح بیدار می‌کرد. خلاصه خیلی خاطرش عزیز بود. من هنگامی‌که خبر تولد برادرم را به ایشان دادم، گفتند که دوست دارید یک اسمی برای برادرتان انتخاب کنم که ماندگار شود. گفتیم چرا که نه. گفتند اسمش را بگذارید نادر. قضیه را به مادرمان گفتیم. ایشان به علت احترام زیادی که به آقای ایرانی قائل بود، اسم شناسنامه‌ای برادرم را نادر گذاشت اما در خانه به خاطر عشقی که به آقا اباعبدالله علیه‌السلام داشت، حسین صدایش می‌زد. 🔻راوی: حاج حسن فقیه (برادر شهید) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
بار دوم كه از جبهه برگشت می‌گفت كه يك عراقى دستگير كردم خواستم او را بكشم كه قرآن و عكس زن و بچه اش را به من نشان داد و من به خاطر قرآن او را نكشتم و تحويل ديگر بچه‌ها دادم. 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸 جمعی از رزمندگان گردان مصطفی خمینی (رحمةالله‌‌علیه) در جزیره مجنون سال ۱۳۶۳ 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
هميشه کاروان‌های اعزام را بدرقه ميکردم اما هر زمان باقر ميخواست راهى شود نميرفتم چرا که دلم نميخواست ذره‌ای در دلش تزلزل ايجاد شود. يادم هست آخرين بار قرار نبود باقر برود، تازه ازدواج کرده بود قرار بود شب به ديدن عروس و داماد جديد برويم، با حاجى کادو گرفتيم و راهى منزل شهيد شکريان شديم. قرار بود شکريان عازم جبهه شود به حاج باقر گفتم: واقعاً جبهه اينقدر نياز به نيرو دارد که خداخواست فقط ۳ روز هست که ازدواج کرده بايد عازم جبهه شود؟ حاجى گفت: هيچ چيزى نميتواند جايگزين خانواده شود به جز دين و ايمان. مواردى که مربوط به آخرت انسان است. زمانى که پای جهاد در ميان باشد انسان همه مسائل دنيوی را فراموش می‌کند. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شهادت محمد فشنگ ساز ✍ شب شعر و خاطره به یاد و ، ۱۱ آذر ۱۳۹۷ 🔻راوی: محمود باشی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
موقعی که جنگ شروع شد یک مرحله اعزام شد. دفعه دوم که اسم نوشته بود نام او را خط زده بودند خیلی ناراحت بود. به من گفت بابا اسم مرا خط زده‌اند و می‌گویند سن تو کم است. من هر چه با مسئول بسیج صحبت کردم اجازه ندادند. چند روز بعد که اعزام شروع شده بود، من داشتم بین برادران بسیجی پیشانی بند تقسیم می کردم، محمد هم به من گفت: بابا چرا به من پیشانی بند نمی دهی؟ به او گفتم تو می خواهی چکار؟ تو که نمی خواهی بروی؟ گفت من اجازه‌ام را گرفته‌ام و رفت. و پس از ۱۱ سال خبر شهادتش را برای ما آوردند. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید حاج حسن در خانواده‌ای مومن و مذهبی پا به جهان نهاد. همیشه در مسافرت و زیارت ائمه و عتبات متبرکه بود و سر و کارش با اشخاص دینی بود مسافرت او به نجف و کربلا و امام رضا علیه‌السلام (مشهد مقدس) در ایام عمر با ارزشش چندین و چند مرتبه انجام گرفته و در ایام مبارزات امام خمینی (ره) با رژیم پهلوی و تبعید ایشان به عراق شهید حاج حسن با آن حضرت (رحمه الله علیه) در نجف اشرف ملاقات حضوری داشته و در ارتباط نزدیک سیاسی و مذهبی بوده و تا پیروزی انقلاب چه در نجف و چه بعدها اعلامیه‌های امام را مخفیانه به مردم می‌رساند و برای انجام حرکت‌های انقلابی مردم علیه حکومت وقت پهلوی فعالیت داشت.  🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
تا دو روز بعد از ارتحال حضرت امام(ره) پدر همچنان خيلى منقلب بودند و آنچنان ناراحت و گرفته بود كه طاقت نياورد در منزل بماند و جهت تشييع حضرت امام(ره) به سوی تهران حركت كردند. پس از چند روز كه برگشت از حالت گرفته و پژمردگی خارج شده بودند هنگامى كه علت را از او جويا شديم كه چه شده كه ديگر ناراحت و غمگين نيستی؟ در جواب گفت: رسالت امام ادامه خواهد يافت و ما اين رسالت را با رهبرى آيت الله خامنه‌اى ادامه مى دهيم. ايشان خلاء وجود امام امت را با رهبرى متفكرانه خويش پر خواهند نمود. 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
از صليب سرخ جهانى براى مصاحبه و بازديد وضعيت ما آمده بودند. آن ها از وضعيت غذایى و فيزيكی اسراء سئوال كردند. درحالى كه همه ساكت نشسته بوديم، ايشان بلند شد و با شجاعت ظرفهای غذا را كه تعدادى قوطی حلبی زنگ خورده بود آورد و همه را جلوى مأمورين صليب سرخ ريخت. و گفت اين ظرفهای غذاى ما هستند و وضعيت ما ديگر احتياج به توضيح ندارد. ايشان بعد از رفتن مأمورين صليب سرخ حسابى تنبيه شدند. 🔻راوی: همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
جبهه به من نيازی ندارد، اين من هستم كه نياز به جبهه دارم و آمدن به اينجا موجب ساختن ما مى‌شود. بنده حقير فكرم به اينجا مى‌رسد كه خداوند بر ما منت نهاده و ما راهى جبهه شده‌ايم، تا ساخته شويم... 🔻دست‌نوشته شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
قبل از اينكه جسد نصرالله پيدا شود دقيقاً چند روز قبل از آن خواب ديدم كه نصرالله پيش من آمد و گفت: من در ايرانم اما در خانه خودم نيستم. چند روز بعد كه پيكر او شناسايى شد تعبير خوابم را فهميدم. 🔻راوی: همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
علمدار امام حسین (علیه‌السلام) محمد جعفر یک پایش خانه بود یک پایش حسینیه. هنوز ماه محرم شروع نشده، خودش را آماده می کرد برای خادمی در مسجد و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام. سن و سالی نداشت اما هر کاری از دستش برمی‌آمد دریغ نمیکرد؛ از جفت کردن کفش عزادارها بگیر تا جمع کردن استکان های چای و شستنشان. همین که تاسوعا و عاشورا می رسید علم عزای مسجد را برمی‌داشت و جلوی دسته عزادارن راه می افتاد. کم جثه بود ولی شوق علمدار امام حسین علیه السلام به دستان کوچکش قوت می داد. 🔻راوی: خانواده شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
اولين باری كه شاهرخ مجروح شده بود و براى گذراندن دوره‌ ‌نقاهتش به بوشهر آمده بود، در منزل بسترى بود اما تنها دغدغه‌ خاطرش جبهه بود و مى ‌گفت: «همه‌ بچه‌ها در جبهه هستند و من توى خانه در حال استراحت كردن!» انگار فقط جسمش توى خانه بود و روحش در جبهه‌هاى جنگ پرواز مى ‌كرد. هر چه به او مى ‌گفتيم: «تو فعلاً پاى رفتن ندارى، حتى نمى ‌توانى با اين پاى مجروحت پوتين بپوشی.» قبول نمى ‌كرد و قصد رفتن داشت. اصلاً گوشش بدهكار اين حرف‌ها نبود. بالاخره هم قبل از بهبودی كامل راهى جبهه شد. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
او بدون تعقيبات نماز، از آن جدا نمی‌شد. روزه‌هاى مستحبی فراوان مى‌گرفتند و از آنجا كه عاشق امام حسين و اهل بيت عصمت و طهارت علیهم‌السلام بودند با نصب پرچم‌های سياه و نوشته‌هايى در اين باره در حسينيه و مسجد چهره روستا را واقعاً محرمی كرد. 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اسم نادر مهدوی برای آمریکایی‌ها خیلی ترسناکه روایتی کامل و شنیدن نشده از ماجرای نفتکش آمریکایی بریجتون که با فرمان امام، رشادت شهید نادر مهدوی و رزمندگان در سال ۱۳۶۶ نابود شد. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
قبل از عمليات والفجر۱، در منطقه فكه در كانالی نشسته بوديم. غروب بود. وضو گرفتيم و آماده شديم برای نماز مغرب و عشا. پنج نفر پشت سر جهانگير ايستاديم و نماز را به او اقتدا كرديم. نماز را شروع كرده بوديم كه صدای سوت خمپاره ۱۲۰ آمد. چند لحظه بعد خمپاره درست كنارمان منفجر شد. همه خيز رفته بوديم. يكی از بچه ها به نام آقای شبيری ازبچه های جهرم تركش خورد و مجروح شد. _ البته ايشان بعدها شربت شهادت را نوشيد _ گرد و خاك كه فرو نشست، ديديم يك نفر ايستاده و آنچنان غرق در نماز است و آنچنان حمد و سوره می خواند كه... و مثل باران بهاری اشك می‌ريزد، كی بود؟ جهانگير. السلام عليكم و رحمه الله و بركاته. سر را چرخاند. ديد بچه ها نماز نمی خوانند. پرسيد: چيزی شده؟ خمپاره ۱۲۰ كنارش منفجر شده بود، يكی از بچه ها هم مجروح شده بود اما او متوجه نشده بود. 🔻راوی: همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
قبل از اينكه به سربازى برود، چون معلم در اين بخش كم بود، داوطلبانه براى تدريس به روستاى مغدان مى‌رفت و بدون هيچ چشم داشتی در مدرسه ابتدايی آنجا تدريس مى‌كرد. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فرزندم كه در حوزه تحصیل می کرد، یک روز به استان بوشهر آمد و در سپاه با من ملاقات نمود و از من برای حضور در جبهه اجازه خواست، من به او گفتم: فرزندم، اگر حوزه علمیه به تو اجازه می دهد برو و من مانع تو نمی شوم؛ زیرا فردای قيامت نمی توانم جوابگوی آقا اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) باشم. وقتی سخنم به پایان رسید او درحالی که اشک در چشمانش موج می زد، گفت: پدر! امام فرموده هر کس که توانایی دارد باید به جبهه برود و من توانایی دارم. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
عیسى را در دو موقعيت حساس زندگى ‌اش در تعليق قرار داديم يك بار براى رفتم به زيارت خانه خدا و ديگر بار براى رفتن به جبهه. بار نخست نامش جزء ليستی بود كه بایستى به خانه خدا مشرف مى ‌شد. خوشحال بود و سر از پای نمى‌شناخت. ما به او پيشنهاد كرديم كه مادرمان پير است اجازه بفرما تا او را به جاى شما به زيارت خانه خدا بفرستيم. دمی سكوت كرد و با چشمان اشكبار روى مادرى را بر خود چيره ديده و سر تسليم فرود آورد و پذيرفت و مادرمان را به جاى او به مكه فرستاديم. اما عشق زيارت خانه خدا او را واداشت تا يك سال بعد خود عاشقانه به خانه خدا عزيمت نمايد. دوم بار هم هنگام رفتن به جبهه بود كه به او پيشنهاد كرديم اگر امر بسيار واجبی است شما بمانيد تا ما برويم. چون بالاخره شما سرپرست خانواده هستيد. اما اين بار با قاطعيت ايستاد و گفت:‌ اين يكى را حتى با ديدگانم هم عوض نمى‌كنم. رفت،‌ و به آرزويش هم رسيد. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
علاقه‌اش به امام خمينی وصف ناپذير بود. اوايل انقلاب وقتی خبردآوردند كه امام به ايران بازگشته است ديگر آرام و قرار نداشت. آنچنان مشتاق ديدار امام بود كه به تهران رفت و شرفياب حضور امام شد. 🔻پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهيد علی عمرانی داراى يك ساعت مچی بود كه هر زمان از روى دست بر مى‌داشت كار نمى‌كرد و زمانيكه بر روى دست مى‌بستش بدون ثانيه اى اختلاف كار مى‌كرد. روزى كه براى ديدن جسد در سردخانه بوشهر رفتم اولين چيزى كه يادم آمد نگاه كردن به ساعتش بود. چون نگاه كردم ديدم ساعت در تاريخ ۱۹ از كار افتاده و فهميدم كه ايشان در مورخه ۱۹ اردیبهشت ۶۱ به شهادت رسيده است. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
28.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬«راهیــان نــادر» 🧷اردوی به یادماندنی! 🧷امید است این اردو در سطح استان و کشور رواج پیدا کند به یاد قهرمان بزرگ بوشهری،شهیدنادر مهدوی... 🔸۱۹مهر۱۴۰۳ 📣کانون محبین قمربنی هاشم(ع)بوشهر| حتما عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/3970433078C42249af1a4
وقتی در جبهه‌ی شوش بود، من چند بار به ايشان زنگ زدم، ولی ايشان گفتند: «به من زنگ نزن، چون بچه‌ها همه نشسته‌اند و منتظراند كه به آنها زنگ بزنند و وقتى شما زنگ مى‌زنى، من خجالت مى‌كشم!» من هم گفتم: «باشد، ديگر زنگ نمى‌زنم!» 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
احمد هرگز در مورد جبهه و مسئوليت‌هايش در جنگ چيزی نمى‌گفت. بعد از شهادتش، همرزمانش كه همگى اهل شهرستان‌هاى اطراف بودند، از شهامت و شجاعت او بسيار تعريف مى‌كردند. آن زمان بود كه ما تازه فهميديم او در جبهه، فرمانده گروه تخريب بوده است. چون همه همرزمان او در آن گروه، اهل شهرستان‌هاى ديگر بودند، عكس يا خاطرات او، به همرزمانش در استان هاى ديگر محدود مى‌شود كه معلوم نيست زنده هستند يا شهيد شده اند. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir