eitaa logo
از تبار رئیسعلی
619 دنبال‌کننده
429 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
در همان دوران نوجوانی اگر در جمع خانوادگى سخنی پيش مى‌آمد كه بوى غيبت مى‌داد، شهيد از جمع دورى مى‌كرد. به ياد ندارم كه روزى هم‌صحبت غيبت‌كنندگان گردد. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
پدر با جمع آوری آثار شهدا و گراميداشت ياد آنها از طريق همايش ها و كنگره جمع آوری خاطرات آنها و دفاع از انقلاب ارزش‌های آنها پيروى كرد. ايشان معتقد بودند كه مى‌توان از اين طريق حرمت خون شهيدان را حفظ كرد و راهشان را ادامه داد… 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
دیگر خصوصیّات اخلاقی ایشان تواضع و فروتنی و جوانمردی و خوشرویی و حسن رفتار در برخورد با افراد خانواده و مردم بود که زبانزد خاص و عام بود. از خصلت های دیگر ایشان، مردمی و ساده زیستی آن بزرگوار می توان اشاره کرد که در هنگام گفتگو با اطرافیان با آرامی و آهسته سخن می گفتند و کمال ادب و احترام را رعایت می کردند. خدمت به خلق را بسیار دوست داشت و توانست با کمک برادران بسیجی و جهادگران، مردم روستا را از نعمت آب لوله کشی بهرمند سازد. و از فعالیّت های دیگر ایشان تشکیل پایگاه مقاومت بسیج و عهده داری مسئولیت آن بود. از دیگر خدمات ایشان جمع آوری کمکهای مردمی به جبهه بود. و در زمان مرخصی به طور مستمر از خانواده های رزمندگان و مستضعفان بازدید می کرد و از نزدیک با مسائل و مشکلات آنها آشنا و در رفع مشکلات آنان می کوشید. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در خانه هم آرام و قرار نداشت و مدام شعار می‌نوشت و اعلاميه‌ها را جمع‌آورى و دور و اطراف محل پخش مى‌كرد. در اوخر دوم راهنمایى تظاهرات عليه شاه آشكار شد و نادر و صادق فعاليت‌هاى جدى‌ترى را شروع كردند. نوارهای سخنرانى امام را از بر و بچه‌هاى دانشجو مى‌گرفتند و بعد از گوش دادن پخش مى‌كردند و در همان سال بود كه انقلاب پيروز شد و بعد از پيروزى انقلاب و تشكيل بسيج نادر فعاليت‌هاى خود را آنجا ادامه داد و تعطيلات تابستانی سال سوم را در هنرستان آبادان ثبت نام كرد يك هفته بعد از جنگ در آبادان شروع شد و نادر در درست كردن سنگر و... كمك مى‌كرد. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
مهربان بود و صميمی، آن قدر در خانواده بر خودش گرم و گيرا بود که دلمان نمی خواست از پيشمان دور شود. اگر از دلمان می پرسيديم حتماً راضی نمی شد که او به جبهه برود و ما جای خالی او را احساس می کنيم. امّا چاره­ ای نداشتيم و او بايد می رفت. هميشه مى‌گفت: «جبهه از همه جا، نزدیکی بيشتری با خدا دارد. خدا ما را براى حفاظت از ايران آفريده است.» او راست می‌گفت، برای همين بود که زياد در روستا نمی‌ماند. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید-محمدی.mp3
1.28M
🔊مصاحبه با مادر شهید کنعان محمدی 🎙مصاحبه کننده: خانم اسماء محمدی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 غلامرضا قایدی آزاده اهل شهر دالکی که خبر شهادتش را به خانواده دادند... 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
اطلاعیه مرحوم حاج خضر جمالی پدر شهید مرتضی جمالی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
سال ۶۲ یا ۶۳ با همکاری اهالی روستای گاودار یک کمباین کشاورزی خرید و نزدیک به دو سال در روستای گاودار مشغول به بریدن گندم‌های مردم بود و موقعی که از روستای گاوداری می‌خواست به روستای مال قائد سفر کند برای همیشه به تمام اهالی روستا گفت: اگر این کمپاین را می‌خواهيد چون حق شما است بردارید و پول من را پس دهید که تمامی اهالی روستا گاودار بخاطر صداقت شهید گفتند: تعلق به شما دارد و ما نمی‌خواهیم. و ایشان کمباین را به روستای مال قائد آوردند و رانندگی کمباین را به من محول کرد و یک سال در روستای مال قائد کشاورزی کردم. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
قبل از شهادت محمد رضا خواب دیدم که علیرضا و محمد رضا دست هم را گرفته اند و آمدند نزد من، به علیرضا گفتم: تو کجا و محمد رضا کجا؟ تو که شهید شده‌ای پس چرا دست محمد رضا را گرفتهای؟ ایشان گفتند: ما پیش هم هستیم. و آنها خداحافظی کردند و رفتند من برای بدرقه‌شان می رفتم که دیدم به یک باغ بزرگ وارد شدند که در آن باغ همه نوع نعمت های خداوند موجود بود. گفتم: اینجا چه جای خوبی است. علیرضا گفت: اینجا فقط جای شهدا است. وقتی که این را گفت: من جا خوردم و بیدار شدم صبح آن شب نیز خبر شهادت محمد رضا را آوردند. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
این انقلاب به قول امام، انقلاب ارزش هاست. باید این ارزش‌های انقلاب را حفظ کنیم، نباید پشت پا به این ارزش‌ها بزنید، اگر رفتید در یک اداره جوابتان را ندادند نگوئید انقلاب بد است، بلکه انقلاب خوب است، آن شخص اداری است که دارد سستی می‌کند. و به قول امام اگر سستی کنید مسئولید و خدا لعنت کند این افراد را. و‌ ای کسانی که در ادارجات به مردم خیانت می‌کنید، تا کی و تا چه زمانی می‌خواهید به این ملت مظلوم ظلم کنید؟ یک فرد بسیجی می‌رود برای دفاع از اسلام، برای دفاع از ارزش‌های انقلاب، وقتی می‌آید می‌خواهند او را از اداره اخراج کنند، چه حقی دارید ظلم می‌کنید؟ 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
بنده و عباس در کلاس چهارم ابتدایی درس می‌خواندیم و با هم هم‌شاگردی بودیم. یک روز هنگام رفتن به منزل یکی از نوجوانان آنجا بی جهت به ما ناسزا گفت و این باعث شد که با او گلاویز شویم. ما با عباس ۳ نفر بودیم و در برابرمان یک نفر. عباس پیش آمد و برخلاف انتظار ما که توقع داشتیم به یاریمان بیاید سعی کرد تا ما را از یکدیگر جدا کند و به درگیری پایان دهد. وقتی تلاش خود را بی نتیجه دید، ناگهان قیافه ای بسیار جدی گرفت و در جانبداری از طرف مقابل با ما درگیر شد. من و دوستم که از حرکت عباس به خشم آمده بودیم به درگیری خاتمه دادیم و به نشانه اعتراض از او قهرکردیم، پس بی آنکه به او اعتنا کنیم راهمان را در پیش گرفتیم اما او در طول راه به دنبال ما می‌دوید و فریاد می‌زد: مرا ببخشید؛ آخر شما دو نفر بودید و این انصاف نبود که یک نفر را کتک بزنید. 🔻داوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
اخلاق ايشان با مردم بسيار خوب بود. نماز شب را ترک نمى‌كرد و خيلى به آن بهاء مى‌داد. رفت و آمد با سالخوردگان را سرلوحه كار خود قرار داده بود و به اين مسئله افتخار مى‌كرد. اكثر اوقات در مسجد و در بسيج بود. شهيد تقريبا ۳ ماه قبل از ازدواج و ۴ بار بعد از ازدواج به جبهه حق عليه باطل اعزام شد حدودا ۴۵ روز در قم دوره رانندگى لودر ديد. مى‌گفت تا جبهه هست، من هم هستم. عاقبت در شب سيزدهم ماه مبارك رمضان برابر با ۳ خرداد ۱۳۶۵ به فيض عظيم شهادت نائل گشت. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
على در اوايل انقلاب در راهپيمايی‌ها شرکت مى‌کرد و در مجالس مذهبى نشريه­ ها و عکس­ هاى امام در بين مردم پخش مى کرد و در انجمن اسلامى عضو فعال بود. شب‌ها شعارها را بر عليه شاه روى ديوارها مى نوشتند و نمازهايش را هميشه در مسجد مى خواند و بعد از نماز تعقيبات وارده و هر شب سوره واقعه را مى.خواند. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
نسبت به اموال بيت المال خیلی حساس بود و رعایت میکرد و به دوستان تذکر میداد. می گفت: این اموال مربوط به ۶۰ میلیون نفر است و شما حق دخل و تصرف در آن را ندارید. 🔻راوی: حسن دریانورد 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شب ها بيدار می‌شدم مى‌ديدم تا به نماز ايستاده و بعد از مدتی مى‌ديدم كه روى سجاده خواب رفته او را صدا مى‌زدم بلند مى‌شد وضو مى‌ساخت و دوباره به نماز مى‌ايستاد. خلاصه تا اذان صبح كه همه را بيدار مى‌كرد. برادرانش با او شوخى مى‌كردند. كه اسماعيل شب نمى‌گذارد ما بخوابيم. جواب داد: اگر شما ناراحت مى‌شويد من به اتاق ديگر مى‌روم، و رختخوابش را برمى‌داشت و به اتاق ديگرى كه كسی مانع نمازش نبود مى‌رفت. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وسايلی كه از شورا مى‌گرفتند، مثل پنكه و غيره را با بين مستمندان تقسيم مى‌كردند و نمى‌گذاشتند كه حتى يكى از اين وسايل به خانه‌ی خودمان بيايد. ايشان وقتى كه از بهداری حقوق مى‌گرفتند، اكثر حقوقشان را كه ۴ هزار تومان بود، بين فقرا تقسيم مى‌كردند. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
مثنوی کوچ تقديم به تو که هيچ وقت نديدمت امّا خوب می شناسمت، دست از دلم بردار، بگذار در وادی غریبی خيمه زنم و به احترام «بهای خونت» بی ادعا جان بسپارم در ژرفای دره­ ای عميق، در ورای غمزه­ ای سرد و تاريک، گام به گام استخاره­ های عتيق ازل، حاشيه ردای خانه نشين جنس آينه. دست از دلم بردار، برای آغاز فرصتی نيست. من، خانه به دوش جنون زده، در کوچه­ های عاشقی نای دويدن ندارم. من دانستم درک «عشق» در عالم، هديه­ ای نيست که بيهوده به کسی ارزانی شود. هرگز از رندی و عاشقی توبه نخواهم کرد. اگر لبريز شوم بيهوده است، من در آغازين مرتبه­ سلسله­ ای از مصائب ايستاده­ ام و می دانم صبوری بايد. دست از دلم بردار، با من گفتی هرگاه دلت تنگ شد نماز غفيله اقامه کن. امّا امشب هزارمين شبی است به يمن دلتنگي، نامت را در غفيله­ هايم فرياد می زنم، امّا پاسخی نمی شنوم. وصف ليلای دل را در زمره­ واژه­ های ديوان قلبت به حساب آور. به من نزديکی، مگر نه اين است که شهيدان زنده­ اند و شاهد حاضری، نزديکتر از هرکس به من. بوی تو مدهوشم می کند. فرشته­ ها را قسم داده­ ام به خورشيد به ماه، به خون تو، برای رسيدن به بالاترين مرتبه­ زندگی.از خويش به تنگ آمده­ ام . دست از دلم بردار، در هنگامه زندگی، ماورای تیرگی دل، مقصد از ياد برده­ ام. تاول چوب حراج بر تنم عذابم می دهد. لحظه­ های بی توصيف محاصره­ ام کرده­ اند. من به طلوع ايمان دارم، به عظمت عشق نيز، کاش آنقدر زلالم می کرد تا فصلی در کنار تو اشک­هايم را به باد می فروختم و از باد بوی پيراهن تو می خريدم. مقصد را از ياد برده­ ام. خانه­ ات را در کدام زاويه از نور بنا کرده­ ای که جز چشم­ های پاک، نشانی آن را نمی دانند کاشی نشانی از تو داشتم، تو که تمام دارایی منی. دست از دلم بردار، دلم به وسعت دريا برای توتنگ است، برای شکستنم حتی لحظه­ ای درنگ نکردی. 🔻عصمت خواجه (فرزند شهيد) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
مخاطبین عزیز پیشنهادات خودتون رو برای بهتر کردن کانال از تبار رئیسعلی برای ما بفرستید 🙏 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
يادم می‌آيد در دو سه تا از اعزام‌هايش سرباز جنگ‌هاى نا‌منظم بود. در يكى از عمليات‌ها يک تانک از عراقی‌ها غنيمت گرفته بوديم ولى كاملاً در تيررس آن‌ها قرار داشت و راحت مى‌توانستند آن‌را بزنند. ولى شهيد با دل و جرأت خاصى كه داشت وارد تانك شد و يك دوربين و... از تانك بيرون آورد و با توجه به اينكه رانندگى مى‌دانست حتى تانک را حركت داد. 🔻راوی: همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
یکی از مؤسسین انجمن اسلامی دانش آموزان شهرستان گناوه بود. خودش به اتفاق چند تن از دوستانش که خیلی از آنها نیز به شهادت رسیده اند، سنگ بنای این مهم را گذاشتند. تا از یک طرف با انحرافات فکری و اعتقادی در مدرسه و آموزش و پرورش آن سال‌ها مبارزه کنند و از طرف دیگر تشکیلاتی را برای فعالیت‌های فوق برنامه فرهنگی خود دست و پا کنند. این هم بدانید که اولین کارت انجمن های اسلامی دانش آموزان گناوه به نام او صادر شد که چند وقت بعد گلگون و پرپر از جیب لباسش بیرون آوردند. 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
يادم می آيد وقتى ما در مراسم دعاهای كميل و عزادارى اهل‌بيت شركت مى‌كرديم سعى همه برادران بسيجی اين بود كه به هر نحو خود را به اين محفل معنوى برسانند و تا آخر آن حضور داشته باشند ولى آقاى موسائی درست در آخر دعا كه مصيبت خوانى اباعبدالله شروع مى‌شد يعنى درست موقعى كه انسان مى‌خواهد بداند بر اباعبدالله در روز عاشورا چه وقايع هولناکی گذشته است جلسه را رها مى‌كرد و ما بعد از دعا كه مى‌شد به سمت چادرها و سنگرها مى‌آمديم. وقتي به سنگر يا چادرها برمى‌گشتيم نگاه مى‌كرديم نظافت سنگر و آب و غذا حتى سفره غذا آماده و تدارك چيده شده بود تا به محض اينكه رزمندگان از مراسم برمى‌گردند پاى سفره آماده بنشينند و هميشه غذا خوردن را قبل از رزمندگان تمام مى‌كرد و آماده بود به محض اينكه غذا تمام شود ظروف را بشويد يا عموماً لباسهای بسيجيان را خودش می‌شست. 🔻راوی: دوست و هم‌رزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ندیدم آینه‌ای چون لباس‌خاکی‌ها همان قبیله که بودند غرقِ ‌پاکی‌ها به عشق زنده شدن، «عند ربِّهم» بودن شده ست حاصل آن‌ها ز سینه چاکی‌ها دلیل غربتشان، اهلِ خاک بودنِ ماست نه بی ‌مزار‌ شدن‌ها، نه بی پلاکی‌ها به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند: "زمین چقدر حقیر است، آی خاکی‌ها!" 🔻تصاویری از شهید نادر مهدوی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
مهرماه سال ۱۳۵۹ چون قصد سفر حج داشتيم مادر همسرم را از ديلم به اهواز آوردم که در خانه نزد ايشان بماند. همين که جنگ شروع شد و اهواز در بمباران‌هاى پياپی و مکرر مى‌سوخت، مادرش گفت: «من تحمل ماندن در اين شهر را ندارم» هرچه به همسرم اصرار کردم که همراه مادرش به ديلم برود،‌ قبول نکرد و گفت: که نزد من مى‌ماند. بنده به وى گفتم: که ما براى دفاع از شهر مانده‌ايم و جهاد بر زن واجب نيست شما همراه مادرت برو، قبول نکرد و ماند. کم‌کم خود را براى دفاع آماده کرديم. رو به روى خانه‌ها با کمک دوستان نظامى سنگری بنا کرديم. فاطمه هم مثل همهٔ آنان که دلشان براى آب و خاک کشور مى‌تپيد تا آخرين لحظات ماند و از هيچ تلاشى براى دفاع از شهر دريغ نکرد. 🔻راوی: همسر شهیده 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
هميشه حول و حوش ساعت ۲:۳۰ بعد از نيمه شب از خواب برمی‌خواست و مهيای نماز می‌شد. می‌رفت خلوتی پيدا مى‌کرد و می‌نشست به راز و نياز. چشم‌های سرخ و جوشانش، صورت به خاک ساييده­‌اش و شانه­‌های لرزانش را هنگامی که به سجده رفته بود بارها و بارها ديده بودم. شبها زير نور مهتاب وسط حياط آن قدر «الهى العفو» می‌گفت که باران اشکش مرهمی می‌شد بر دل سوخته‌ی ما. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهيد در شب عمليات کربلای ۴ كه همه بچه ها مشغول خداحافظی با هم بودند و لباس مى پوشيدند، مشغول نماز خواندن شد و طورى چهره شهيد طوسی نورانى شده بود كه اصلاً وضعيت ظاهرى شهيد كاملاً متفاوت شده بود. طورى كه دوستانش به شهيد طوسی مى‌گفتند: مگر كِرِم به خودت ماليده اى؟ شهيد لبخندی زد و گفت مگر اين جا كرم پيدا مى‌شود؟ 🔻راوی: همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
من در راه خدا رفتم و بخاطر خدا رفتم و اگر کشته شدم بخاطر اسلام و دین و مذهبم و ناموسم و وطنم بود. ای دوستان ای آشنایانم ای خانواده ام مرا بخاطر چیزهایی که من برای شما ایجاد ناراحتی کرده ام ببخشید و از شما میخواهم که برای من دعا کنید که خداوند مرا ببخشد. پیر جماران را حمایت کنید که اوست که بعد از مدتها اسلام را زنده کرد. 🔻از خاطرات خودنوشته شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸 شهید محمدرضا اسپرغم سیزدهم اردیبهشت ۱۳۲۹ در شهرستان آبادان به دنیا آمد. از سوی جهاد سازندگی در جبهه حضور یافت هفدهم اسفند ۱۳۶۳ در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او را در شهرستان بوشهر به خاک سپردند. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وقتی به جبهه رفت یک نامه برای من فرستاد که ۳ روز قبل از شهادت به دست من رسید. حتی پدرم ناراحت شد که چرا برای من نامه نفرستاده است که من به ایشان گفتم فرق نمی کند شما بفرمایید نامه مرا باز کنید و بخوانید که در نامه نوشته بود: مواظب بچه هایت باش و به پدر هم سلام برسانید و به ایشان بگویید تا کشاورزی کند و دنبال مال دنیا نگردد. 🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir