eitaa logo
از تبار رئیسعلی
540 دنبال‌کننده
427 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
امام عزيز فرمودند: به كمك برادران خود بشتابيد تا آنها خسته نشوند... جهت ثبت نام به بسيج سپاه گناوه آمدم دقيقا راس ساعت ۱۰ صبح روز جمعه مورخ ۳۰ بهمن ۱۳۶۰ در ميان بدرقه گرم مردم شهيد پرور و دلسوز انقلاب روانه كازرون شديم و چقدر با نشاط بوديم و شايد بگوييم بهترين لحظه‌هاى زندگيمان بود زيرا حركت ما بى‌جهت نبود همه هدفى مقدس داشتند و آن تحقق حكومت الله بود و خوشحال بوديم كه نداى امام عزيزمان كه فرموده بودند: «جوانان به جبهه بروند و اين مسئله را زود حلش كنند» و يا «يا به كمك برادران خود بشتابيد تا آنها خسته نشوند» لبيك گفتيم. 🔻خاطرات شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
اسماعیل از کمک به دیگران هرچه می‌کرد ما اطلاع نداشتیم، حتی من که شریک زندگی او بودم از آن بی‌خبر بودم در منزل که چیزی تعریف نمی‌کرد و در خارج از منزل هم اهل ریا و تظاهر نبود، لذا می‌دیدم هر بار چیزی از منزل همراه خود می‌برد ولی نمی‌دانستم که چکار می‌کند. حتی یک دستگاه موتور سیکلت داشت آن را هم روزهای آخر برد و فروخت، موتورسیکلت برای ما حکم ماشین آخرین مدل را داشت بعدها من از دیگران فهمیدم که شهید اسماعیل چند نفر مستمند را تحت حمایت داشته و مرتب به آنها کمک می‌کرده است در حالی که خود نیز کارگر ساده‌ای بیش نبود. یک عادت بسیار پسندیده و کریمانه داشت که هر گاه با هم سر سفره غذا بودیم دوست داشت حتماً یک مهمان هم داشته باشد و اگر آن روز کسی به منزل ما نیامده بود که او را برای نهار نگه دارد می‌رفت در کوچه و یک نفر را پیدا می‌کرد و سر سفره غذا می‌نشاند. 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
مادربزرگ پير و سالخورده ای داشت كه نابينا بود. به او خيلى احترام مى‌گذاشت آن قدر كه ديگران را به حيرت وا داشته بود. كفش هايش را جفت مى‌كرد، سجاده‌اش را پهن مى‌كرد و سفره‌اش را مهيا مى‌نمود. در يكى از روزها مادربزرگ خود را بر چهارپا سوار نمود و به آبگرم اهرم كه ۲۰ كيلومتر تا باغك فاصله دارد برد و سختى اين مسير را به خاطر مادربزرگش به خود هموار نمود. 🔻به نقل از همسایگان 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸 شهید حسین تنگستانی سوم اردیبهشت ۱۳۲۸ در روستای درودگاه از توابع شهرستان دشتستان به دنیا آمد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت بیست و چهارم بهمن ۱۳۶۳ در آبادان بر اثر اصابت ترکش به کتف شهید شد. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
قبل از شهادتش به مرخصی آمد و همه دور هم نشسته بوديم. او گفت: تركش بدستم اصابت كرده و بعد با يك چاقو تركشی را از دستش بيرون كشيد. گفتم: بگذار گواهى استراحت برايت بگيرم و پس از اينكه كاملاً خوب شدى به جبهه برگرد. از من ناراحت شد و گفت: خواهرم سنگر را نبايد خالى كرد. وقتى خدا‌حافظی مى‌كرد گفت: دعا كنيد تا شهيد شوم. و دو روز بعد از مراجعت خبر شهادت او را آوردند. حدود بيست سال سن من از او بزرگتر بودم ولى هميشه برايم احترام خاصى قائل بود. 🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شبی بعد از خواندن نماز مغرب، سر سجاده‌اش نشسته بود. رو به من كرد و با لبخند گفت: اگر من شهيد بشوم به طورى كه سرم از تنم جدا شود، تو مرا خواهی شناخت يا نه؟ با ناراحتى گفتم: چرا اين حرف ها را به زبان مى‌آورى؟ گفت: همسرم! نمى‌خواهی لياقت اين را پيدا كنى كه همسر يك شهيد باشی؟ البته اكنون احساس مى‌كنم، با اخلاصی كه در او بود، اين لياقت نصيب من شده است… 🔻راوی: همسر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
محمد کسی بود که در بین بچه های روستا و نزد پدر و مادر و اقوام خیلی شوخی می کرد. ایشان خیلی علاقه داشت که به جبهه برود و هنگامی که از جبهه بر می گشت به ما نصیحت های زیادی می‌کرد. او همیشه می گفت: شما باید در زندگی پای مشکلات محکم بایستید و هیچگاه نترسید. همچنین می گفت: ممکن است من شهید شوم و شما حتما راه مرا ادامه دهید. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
دیدارهایش همراه با کسانی بود که مرام روحانی و مذهبی داشتند و مثل خودش صادق و خالص بودند. جایگاه او همیشه در مسجد و پیوسته در زیارت ائمه و معصومین بود او اهل کتاب و قلم بود. شخصیت او نمونه و باور نکردنی بود مردم و کسانی که شخصیت با ارزش و با عظمت او را می‌شناختند به جهت پاکی ایشان اظهار می‌کردند که کاش بر مقبره‌ او زیارتگاهی بر پا می‌کردیم. او همیشه با وضو بود و کمتر می‌شد او را بدون آن حالت دید. تقوا و پاکیش زبان زد همه مردم بود مدام نگاه او در کتاب قرآن و احادیث ائمه بود هیچ کلامی را بدون توجه به رضای خدا از زبان جاری نمی‌کرد.  🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
مهمان داریم! ✨مراسم استقبال از شهدای گمنام در بوشهر چهارشنبه ۷ آذر ماه ساعت ۸:۳۰ سالن پروازهای خارجی فرودگاه شهر بوشهر 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وقتی دوره‌ی آموزشی آن‌ها در کازرون به پایان رسید، فرمانده به آن‌ها گفته بود که ۲۴ ساعت به خانه بروید و دوباره به کازرون برگردید. وقتی عبدالرضا به خانه آمد؛ ما متوجه شدیم که او کسالت دارد و غذا نمی‌خورد. و وصیت نامه‌اش هم نوشته بود که دوست دارم شهید شوم تا به این ملت خدمتی کرده باشم.  برادرم وقتی برای بار آخر به جبهه رفت، در سن پانزده یا شانزده بو. از آن زمان فقط یک عکس از او یادگاری دارم. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
یکی از روزها عباس در حالی که خیلی خوشحال بود به نزدم آمد، دریافتم چیزی میخواهد، گفت: خواسته ای دارم، گفتم: مادر جان بفرما! حدس میزدم حرفی دارد، گفت: همه جا سر زده ام ولی جایی که مناسب پایگاه مقاومت باشد، نیافتم. از شما میخواهم یکی از اتاقهای منزلمان را به پایگاه اهدا کنی؟ گفتم: مادر جان چه کاری بهتر از این، با خوشحالی مرا در آغوش گرفت و دست مرا بوسید و با شور و اشتیاق فراوان و با کمک خودم و بعضی از بسیجیان اتاق را آماده نمود. پرچم کشور عزیزمان و عکسهایی هم از امام بر در و دیوار اتاق پایگاه نصب کرد و فعالیتهای خود را شروع کرد همه چیز او بسیج و فکر وذکرش فعالیت در این راستا بود. با گونی هایی که از خاک پر کرده بود، سنگرهایی را جلو پایگاه درست کرده و جلوه خاصی به پایگاه مقاومت داده بود. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
خدايا پذيرا باش توبه ام را كه درمانده ز شرمندگی اجابتم را نگهدار از خطر رهبر هميشه بيدارم را كه باشد او را پيشوایی با ايمان را اى رهبر جانم من باشم هميشه جان فدايت اى تو در گوش من باشد هويدا جان ما از بهر تو باشد رويدا اى دريغا اى دريغا جانم فدای رهبرم جانم فدای قرآنم و مكتبم انقلاب از بود تو باشد مقاوم در جوار مملكت اى كرده عازم انقلابيونی از تبار حسينی رهسپار جبهه هاى حق و باطل همگى رفتند و جنگيدند و كشتند همگى رفتند عاشقانه سوى خداوند عادل اى خدا توفيق به ما ده كه در راه تو يك دل و يك جان رويم سوى شهادت 🔻 دست‌نوشته‌ شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
من آن موقع، در جبهه بودم. مادر محمّد هم به فقيه حسنان رفته بود و در منزلمان در لنگك، محمّد با برادر و خواهرش زندگى مى‌كردند. در روز اعزام، محمّد تصميم مى‌گيرد كه هر طور شده همراه با عازم جبهه شود. خواهرش هر قدر اصرار مى‌كند كه چون پدر و مادرمان نزد ما نيستند تو بايد پيش ما بمانی، او قبول نمى‌كند و راهى جبهه مى‌گردد. من جبهه بودم كه با تعجّب ديدم محمّد به ديدن من آمده. من گفتم چرا برادر و خواهرت را تنها گذاشتی؟ او گفت كه: چون موقع اعزام فرا رسيد رفتن به جبهه را بر هر چيز ديگر ترجيح دادم و نتوانستم در خانه بمانم. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
دولت-جاوید.mp3
1.37M
🔊 مصاحبه با پدر شهید 🎙مصاحبه کننده: خانم اسماء محمدی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
🎉 بازی رئیسعلی دلواری: نبرد با استعمار منتشر شد! 🎮 👤 مدیر پروژه: رضا غریبی 🎨 طراح بازی: مهدی قناعت‌زاده 📥 دانلود از کافه بازار http://cafebazaar.ir/app/?id=com.GooliLand.RDfps&ref=share 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
26.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*تریلر بازی رئیسعلی دلواری: نبرد با استعمار* 👤 مدیر پروژه: رضا غریبی 🎨 طراح بازی: مهدی قناعت‌زاده 📥 دانلود از کافه بازار http://cafebazaar.ir/app/?id=com.GooliLand.RDfps&ref=share 🌴تهیه شده در موسسه فرهنگی و هنری از تبار رئیسعلی دلواری Raisali.ir
شهيد مرتب در نمازهای جماعت و دعاهای كميل، توسل و… كه در همان جا برگزار مى‌شد شركت مستمر داشت و با آن راز و نياز و گريه هاى شبانه با معبود خود همه ما را تحت تاثير قرار داده بود. ايشان در ميان فرماندهان و افراد مسئول نيز احترام خاصى داشت زيرا اخلاق و رفتارش اين قدر خوب و با اخلاص بود كه كمتر كسی بود كه تحت تاثير قرار نگيرد. به ياد دارم روزى كه نيروها را جهت آزمايش به ميدان تير بردند، شهيد عباس فقيه آرپی‌جی زن دسته گروهان ما بود، ايشان در ميان تمام آرپی‌جی زن‌هایی گردان مقام اول را به دست آورد و تنها كسی بود كه هدف فرضی را مورد اصابت موشك قرار داد و مورد تشويق فرماندهان و بچه ها قرار گرفت. 🔻 راوی: همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸 بازسازی تصویر شهید مجید اسکافی #شهید_مجید_اسکافی #بوشهر #زبیدات_عراق #بازسازی_تصویر 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
عاشق شب‌های عبادت شهید حمزوی به خواندن نماز شب بسیار مقید بود و همیشه در مورد حجاب به دیگران تذکر می داد. او با خدا عهد بست که اگر نماز شبش قضا شود، به ازای آن یک روز روزه بگیرد. یادم می آید که یکی از شب‌ها همراه با دوستانش به کوه رفته بود، نماز شبش قضا شد و او به عهد خود وفا کرد، یک روز روزه گرفت. هر صبح قبل از اذان، شهید حمزوی این شعر را زمزمه می‌کرد: مو از قالو بلا تشویش دیرم گناه از برگ و باران پیش دیره اگر لا تقنطو دستم نگیرد مو از یا ویلنا اندیش دیرم 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
📸 بازسازی تصویر شهید کرم بحرانی #شهید_کرم_بحرانی #دشتستان #حاج_عمران #بازسازی_تصویر 🌴 کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فرزندم با عشق و شور وافر به جبهه اعزام شد. گفت: اگر امام حسین علیه‌السلام را دوست داری جلوی مرا نگیر تا با دوستانم به جبهه اعزام شوم و تصمیم دارم به خط مقدم بروم. به وی گفتم مادر جبهه برو ولی خط مقدم نه، چون فرزندانت کوچک هستند. شهید گفت: فرزندانم صاحب دارند، اول خدا و بعد هم برایشان مشکلی پیش نمی‌آید، من صاحب این بچه‌ها نیستم. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
زمانی که برادرم به جبهه اعزام شد در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت می کرد. همزمان در بسیج محل هم به فعالیت مشغول بود. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که در نیروگاه انرژی اتمی بوشهر کار می کرد، به چاپ و تکثیر اعلامیه های حضرت امام (ره) اقدام می کرد. اولین عکس های رنگی از حضرت امام (ره) نیز توسط وی در بوشهر چاپ و توزیع گردید. شهید وقتی که می خواست در مرحله ی دوم عملیات «فتح المبین» شرکت کند پیوسته درباره ی شهادت سخن می گفت. نمونه هایی از شهادت حضرت علی اکبر (ع)، فرزند امام حسین(ع) و مانند آن را توضیح می داد تا ما را برای پذیرش شهادت خویش آماده تر سازد. حتی به شوخی و گاهی جدی میگفت: که بعد از من هیچ گریه و زاری نکنید. در مورد شهادت برادرم گفتنی است که هنگام وضو ساختن مورد اصابت ترکش خمپاره قرار می گیرد و با دو نفر از همرزمانش شهید می شود. 🔻راوی: عبدالرسول پریش«برادر شهید» 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir