eitaa logo
از تبار رئیسعلی
612 دنبال‌کننده
431 عکس
107 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
چندين جلد كتاب داشت كه متاسفانه در حال حاضر، فقط كتاب «حافظ» و «دعای افتتاح» او باقى مانده است. شب‌ها با دوستانش يا مثنوى خوانى می‌كردند يا شاهنامه می‌خواندند. گاهی هم كتاب «امير ارسلان رومى» را مى‌خواندند. از جمله بيت‌هاى مثنوى كه آن زمان می‌خواند و هنوز در ذهنم مانده، اين است كه: هر كجا تو با منى مـن خوش دلم گر بود در قعر گوری، قعر چاهی منزلم 🔻راوی: فرزند شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
🔻یادواره شهدای دهستان کبگان 🎙سخنران: حجت‌‌الاسلام رکنی حسینی (امام جمعه محترم شهرستان گناوه) 🎙مداح: حاج میثم بهرامی 🎙مجری: علیرضا حاجیانی 🔹زمان و مکان: جمعه ۱۸ اسفند. ساعت ۱۹:۳۰ حسینیه حضرت ابالفضل علیه‌السلام روستای زیارت ساحلی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
42.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عزاداری رزمندگان شهرستان دیر در دفاع‌مقدس 🔻مداح: حاج سید عبدالعلی موسوی کراماتی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می فرمایند: کسانی که در راه خدا برای آزادی بندگان خدا قیام می کنند و جهاد می نمایند در قیامت از دری وارد می شود که باب مجاهدان نام دارد که این در فقط به روی مجاهدان گشوده می شود و انان با نهایت شکوه و عزت سلاح بر دوش در پیش چشمان همگی و قبل از همه بهشتیان وارد می شوند و فرشتگان مقرب پروردگار به انان سلام می کنند و خوش امد می گویند و دیگران به مقام و موقیعت انان غبطه می خورند ، هر کس که جنگ و جهاد در راه خدا را ترک کند خدا لباس ذلت بر تنش می پوشاند در زندگی فقیر و تهی دست می شود دینش را از کف می دهد و به عذاب دردناک مبتلا می گردد. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید عبدالله سروری مطلق 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
ایام نوروز و روز اول عملیات فتح المبین بود که خبر آوردند حسن زخمی شده. حسن به شیراز منتقل شده بود. ما شب حرکت کردیم و حوالی سحر به شیراز رسیدیم و به بیمارستان رفتیم. سه روز از زخمی شدن حسن می‌گذشت و به ما نگفته بودند که از چه ناحیه‌ای زخمی شده است. رفتیم و دست به دامن نگهبان بیمارستان شدیم و از او تقاضا کردیم که ترتیبی بدهد تا بتوانیم وارد بیمارستان شویم. چون خیلی شلوغ بود، ما را راه ندادند. ما به او التماس کردیم و گفتیم: مریض مجروحی داریم و باید حتماً او را ببینیم. گفت: مریضتان اهل کجاست؟ گفتیم: اهل بوشهر. همین که کلمه بوشهر از دهان ما خارج شد، گفت: بیایید و سریع او را ببرید. متعجبانه گفتم: چرا؟! گفت: از صبح که بلند می‌شود مریض‌ها را دور خودش جمع می‌کند و با آن‌ها بگو و بخند راه می‌اندازد تا شب که بخواهد بخوابد. بیمارستان از دست او در امان نیست... گفتم: با این وضعیت او را کجا ببریم؟ گفت: او را به بیمارستان دنا ببرید، آنجا دیگر نمی‌تواند بازیگوشی کند. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
پا جای پای دايی... با آن حالت معنوى كه محمد داشت ما فكر می‌كرديم كه روزى در مأموريت‌هايش به شهادت مى‌‌رسد. محمد ارتباط بسيار عاطفى با پدر و به خصوص با مادرمان داشت. مادرم موقع زايمان آخرين فرزندش محمد، در خواب ديده بود كه خدا به او پسرى عطا خواهد کرد كه بعدها مانند دايی‌اش به شهادت خواهد رسيد. دايی ما از شهداى دفاع مقدس است. چون محمد بچه آخر خانواده بود مادرم به رفت‌وآمدهايش بسيار توجه داشت. خود شهيد هم به مادرم هميشه مى‌گفت كه: تو فقط خواهر شهيد نيستی مادر شهيد هم هستی. برادرم محمد علاقه زيادى به شهدا داشت. هر سال در ظهر تاسوعا يادواره شهداى روستا را برگزار مى‌كرد. جالب است كه خودش هم در ظهر تاسوعای سال ۹۴ مجروح شد و در اربعين همان سال به شهادت رسيد. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
هميشه وقتی او را صدا می زدم در هر كجا و هر حال كه بود جوابم را با كلمه "جان" می‌داد و هيچ گاه نشد كه با كلمه "بله" جواب مرا بدهد. هر وقت از بازی فوتبال برمی‌گشت اگر می‌ديد كه من گرفتار هستم، لباس‌هايش را پنهان می‌كرد و بعد خودش آنها را می‌شست. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
ای اولین و آخرین پناهگاه من، ای معبود، از سوی تو آمده ام و به سوی باز می گردم من بی تو هیچم، مرا لحظه ای به خود وامگذار. به نام مقدست قسم می خورم که جز تو کس یا چیز دیگری را نمی پرستم. از تو می خواهم که در آن دنیا به پوست نازکم رحم کنی. من عاشقانه در راه تو گام بر می دارم، زیرا عاشق تو هستم؛ و از تو می خواهم که از گناهان من در گذری؛ و معصیت های خود را، از سرم کم گردانی. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
ای برادران و دوستان قدر امام را بدانيد. نعمت بزرگى كه ما را از ظلمت جهل و فساد رهایى داد و نور و بركت را به مملكت ما به ارمغان آورد. او را تنها نگذاريد و بدانيد خوشبختى، با او بودن است به ادعاهای گروه‌هاى سودجو و فرصت طلب گوش ندهيد كه اين‌ها جزء لشكريان شيطان هستند. مورخه ۱ فروردین ۶۱ 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
چندين مدت به همرا شهيد ابراهيمی و چند سرباز ديگر در يك چادر پر از مهمات و مواد منفجره در منطقه بهمن شير مشغول به خدمت بوديم. يك روز صبح كه از خواب بيدار شديم شهيد ابراهيمي گفت: «بچه ها، همه ما در اين چادر كوچك مى‌خوابيم كه پر از مهمات است و گنجايش همه ما را ندارد بياييد اين ها را بيرون از چادر بگذاريم تا جاى بيشترى داشته باشيم». همه كمك كرديم و تمام مهمات را در فاصله دورى از چادر به طور مرتب كنار هم چيديم و پلاستيک بزرگی روى آن كشيديم. دو شب بعد درحالى كه در خواب بوديم پای يكى از بچه ها به فانوس درون چادر خورد و سرازير شد، نفت همه جا را فرا گرفت و تمام چادر آتش گرفت. سراسيمه از خواب بيدار شديم. هر قدر تلاش كرديم آتش را خاموش كنيم موفق نشديم و كليه وسايل و لباس ها در آتش سوخت. خدا را شكر كرديم كه با دورانديشی شهيد ابراهيمی همه مهمات را به بيرون از چادر منتقل كرده بوديم وگرنه... 🔻راوی: ابراهیم ستوده (همرزم شهید) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهيد محراب آيه الله دستغيب آمده بود اردوگاه. بهش اشاره كرد و گفت اين كيه؟ بچه ها گفتند: جهانگير. شهيد دستغيب گفت: از اين به بعد بهش نگيد جهانگير. بگيد علی. 🔻راوی: همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir