eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
21.6هزار عکس
8.7هزار ویدیو
304 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
» در و « ‌» در الايام نوشته اند كه در روز عليه السلام و از سخت شده بودند؛ بنابراين امام عليه السلام برداشت و در پشت به فاصله نوزده گام به طرف ، را كند، آبی گوارا بيرون آمد و همه نوشيدند و مشكها را پر كردند، سپس آن آب ناپديد شد و ديگر نشاني از آن ديده نشد. هنگامي كه خبر اين ماجرا به رسيد، پيکی نزد فرستاد كه: به من خبر رسيده است كه مي‌كند و آب بدست مي‌آورد. به محض اينكه اين به تو رسيد، بيش از پيش مراقبت كن كه دست آنها به نرسد و كار را بر حسين عليه السلام و يارانش سخت بگير. عمر بن سعد دستور وي را عمل نمود. . در اين روز « » از امام عليه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. حضرت اجازه داد و او بدون آنكه كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت:‌اي مرد همداني! چه چيز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نيستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان مي‌پنداري پس چرا بر شوريده و تصميم به آنها گرفته‌اي و را كه حتي اين وادي از آن مي‌نوشند از آنان مي‌كني؟ عمر بن سعد سر به زير انداخت و گفت:‌اي همداني! من مي‌دانم كه آزار دادن به اين است، من در لحظات حساسي قرار گرفته‌ام و نمي‌دانم بايد چه كنم؛ آيا حكومت ري را رها كنم، حكومتي كه در اشتياقش مي‌سوزم؟ و يا دستانم به خون حسين آلوده گردد، در حالي كه مي‌دانم كيفر اين كار، است؟‌اي مرد همداني! حكومت به منزله نور من است و من در خود نمي‌بينم كه بتوانم از آن گذشت كنم. يزيد بن حصين همداني بازگشت و ماجرا را به عرض امام عليه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ري به قتل برساند. امام عليه السلام مردي از ياران خود بنام « » را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتي داشته باشند. شب هنگام امام حسين عليه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسين عليه السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود « ‌» و فرزندش « » را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نيز فرزندش « ‌» و غلامش را نگه داشت و بقيه را مرخص كرد. در اين ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام عليه السلام كه فرمود: آيا مي‌خواهي با من مقاتله كني؟ عذري آورد. يك بار گفت: مي‌ترسم خانه‌ام را خراب كنند! امام عليه السلام فرمود: من خانه ات را مي‌سازم. ابن سعد گفت: مي‌ترسم اموال و املاكم را بگيرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالي كه در دارم. عمر بن سعد گفت: من در بر جان افراد خانواده‌ام از خشم ابن زياد بيمناكم و مي‌ترسم آنها را از دم بگذراند. حضرت هنگامي كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصميم خود باز نمي‌گردد، از جاي برخاست در حالي كه مي‌فرمود: تو را چه مي‌شود؟ خداوند جانت را در بسترت بگيرد و تو را در نيامرزد. به# ! من مي‌دانم كه از عراق نخواهي خورد! ابن سعد با گفت: ما را بس است. پس از اين ماجرا، عمر بن سعد نامه‌اي به عبيدالله نوشت و ضمن آن كرد كه حسين عليه السلام را رها كنند؛ چرا كه خودش گفته است كه يا به برمي گردم يا به ديگري مي‌روم. عبيدالله در حضور ياران خود نامه ابن سعد را خواند، « ‌» سخت برآشفت و نگذاشت عبيدالله با پيشنهاد عمر بن سعد موافقت كند.
افـطـارنـامــــہ 💌 🌙• افطار ببست‌چهارم٤۲۝ لَو زُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندکم و آدمی زمانی که در نعمت غرق می‌شود از وجود آن غافل می‌شود درست مانند ماهیان درون اقیانوس🌊 که از وجود آب غافلند تا آن هنگام که به درد خشکی ساحل مبتلا می‌شود و ما همسایه بهشت‌ آرامش هستیم🌺 ولی از آشفته بازار شهر طلب سکوت می‌کنیم و بعد از آنکه نخ تسبیح خاندان ستارگان📿 در وسط صحن بزرگ ایران از هم گسست در درون این خاک زر خیز خورشیدی فرود آمد و ماه و ستارگانی که او زیباترین ستاره بود💫 که بر زمین ری فرود آمد و برای اهل ایران سبب ایمان و برکت شد او پیغامبر عشق است که به امر امام عشق❤️ مسافر دیار عاشقی شده بود و آمده بود تا نوید باران را بدهد🌧 به قحطی زدگان کویر نشین او عبدالعظیم بود💚 بنده‌‌ی بزرگ خدا که هر کس خدا را با تمام اخلاص عبادت کند خدا او را بزرگ خواهد نمود لَکنتَ کمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلی و او آنقدر بزرگ و عزیز شد که نام و یاد و حتی مرقدش نیز آکنده از عطر خون و بوی اشک شد😭 و ما عاشقان صبح و شام و هر لحظه با دل و زبان و قلبی پر از درد کربلا طلب می‌کنیم💔 غافل از اینکه کربلا همین جاست همین‌قدر نزدیک و دست‌یافتنی همین قدر شیرین درست مثل شیرینی سوغات ری💛 دم افطار است و من اکنون بیست و چهار روز است که به عشق شما تشنگی را مانند جامی شربت عسل گوارا سر می‌کشم به یاد دریای عطش کربلا💔 ارباب جان دست ما که از ضریح‌ات مدت‌هاست دور شده اما من رو به می‌کنم و به شما سلام می‌دهم✋ ❤️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️ برگرفته از ۱.حدیث امام هادی ع میزان الحکمه/ح۷۹۸۴ ۲.زیارت عاشورا جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄