#وقایع
#وقایع_محرم
#روز_اول_محرم و #دوم_محرم امام حسين ـ عليه السلام ـ به #کربلا نرسيده بود
بلکه پس از روز دوم به کربلا رسيد.
در روز اول #محرم با #سپاه #حر ديدار کرد
و حر و سپاه او توسط امام از آب سيراب شدند.
نقل شده که ظاهرا در اول محرم بوده که #کاروان_حسينی در حرکت بودند و امام ـ عليه السلام ـ در #صبحگاه دستور دادند که #ظروف و #مشک ها را پر از آب کنيد،
حرکت کردند،
ناگهان يکي از #ياران #امام با صداي بلند #تکبير گفت،
و گفت:
از دور #نخلستانی پيداست.
امام فرمود چه مي بينيد؟ عده اي گفتند #نخلستان نيست گوشهاي #اسب از دور چنان مي نمايد که #نخل است
آنها #نزديک شدند
تعداد هزار #سواره_نظام به #فرماندهی
حر مأمور از طرف #عبيدالله_بن_زياد #لعنه_الله_عليه ...
امام به يارانش فرمود از آنها پذيرايی و آن ها را که !تشنه اند سيراب کنيد.
#محرم
#امام_حسین
#کربلا
#عاشورا
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وقایع
#روز_دوم
#حر_بن_یزید
که در پى #نامه هاى روزانه #عبیدالله ، #امام_حسین علیه السلام را کنترل کرده و در مراقبت کامل خویش داشت ،
بنا به #فرمان #عبیدالله_بن_زیاد، آن حضرت را از مسیر اصلى به #صحراى #خشک و غیر آباد کشانید.
تا این که در روز پنج شنبه ، #دوم_ماه_محرم
سال 61 قمرى در #سرزمین_کربلا،
راه را بر امام حسین علیه السلام بست و از ادامه حرکت آن حضرت ، ممانعت به عمل آورد.
امام حسین علیه السلام همین که متوجه شد، آن سرزمین ، #کربلا است ، فرمود :
اللهم انى اعوذبک من الکرب و البلاء
پس فرمود: این موضع کرب و بلاء و محل محنت و عنا است ، فرود آئید که اینجا #منزل و #محل #خیام ما است .
این زمین جاى ریختن خون ما است و در این مکان واقع خواهد شد #قبرهاى ما.
خبر داد مرا #جدم #رسول_خدا (ص ) باینها. پس در آنجا فرود آمدند. #دستور داد آن جا #خیمه گاه و #منزلگاه دایمى خویش قرار دهند.
چون آن حضرت پیش از این از #جدش #محمد_صلى_الله_علیه و آله و سلم و پدرش #امیرمؤمنان علیه السلام شنیده بود که محل شهادتش در کربلا است .
در این روز امام علیهالسلام به اهل کوفه نامهای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه ـ که مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت #نامه را به "#قیس_بن_مسهّر" دادند تا عازم کوفه شود.
اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیهالسلام را #دستگیر کرده و به #شهادت رساندند.
زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیهالسلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:
"اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَییءٍ قَدیرٌ؛
خداوندا! برای ما و #شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی."
در این روز، سنه 605، به قول ابن اثیر وفات کرد به حله شیخ زاهد عالم ورام بن ابى فراس صاحب تنبیه الخواطر و او از بزرگان علماى امامیه و از احفاد مالک اشتر و جدامى سید ابن طاووس است .
قال السید رحمه الله فى فلاح السائل کان جدى ورام بن ابى فراس قدس الله جل جلاله روحه ممن یقتدى بفعله و قد اوصى ان یجعل فى فمه بعد وفاته فص عقیق علیه اسماء ائمته صلوات الله علیهم .
#محرم
#عاشورا
#عزا
#ماتم
#کپی_مطالب_با_هدیه_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وقایع
#وقایع_روز_سوم #محرم سال 61
#عمر_بن_سعد
یک روز بعد از ورود #امام_حسین علیه السلام به #کربلا یعنی روز #سوم_محرم با4هزار سپاهی از اهل کوفه وارد #کربلا شد.
بعضی از #تاریخ_نویسان نوشته اند که
«#بنو_زهره » که #قبیله #عمر_بن_سعد بودند
نزد او آمدند و گفتند:
تو را به #خدا #سوگند میدهیم از این کار درگذر و تو #داوطلب #جنگ با حسین مشو زیرا این باعث دشمنی میان ما و #بنی_هاشم میگردد
عمر بن سعد نزد #عبیدالله_بن_زیاد رفت و #استعفا کرد
ولی عبیدالله استعفای او را نپذیرفت و او #تسلیم شد.
خریداری اراضی کربلا توسط امام حسین علیه السلام:
از وقایعی که در روز سوم ذکر شده است این است که امام علیه السلام قسمتی از زمین کربلا را که قبرش 😭 در آن واقع شده است،
از اهل #نینوا و #غاضریه
به شصت هزار #درهم خریداری کرد
و با آنها شرط کرد که مردم را برای #زیارت قبرش راهنمایی نموده
و زوار او را تا سه روز مهمانی نمایند...
#عاشورا
#محرم
#عشق
#کپی_مطالب_با_هدیه_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وقایع
#روز_چهارم
در چهارمین روز از #ماه_محرم #عبیدالله_بن_زیاد مردم #کوفه را در #مسجد جمع کرد
و طی #سخنرانی که داشت،
آن ها را برای شرکت در #جنگ و #مقابله با "#سیدالشهداء " #تشویق کرد.
#حضرت "#امام_حسین (ع)" و #کاروانیان #کربلا در روز #سوم_ماه_محرم به #سرزمین کربلا رسیدند، #سالار_شهیدان #اهالی این سرزمین را گردهم جمع آوردند وسپس با بیان توضیحاتی،
#زمین_کربلا را از آن ها خریداری کردند.
همچنین در #چهارمین_روز از ماه محرم عبیدالله بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و طی سخنرانی که داشت، آن ها را برای شرکت در جنگ و مقابله با "سیدالشهداء" تشویق کرد. پس از این حرکت، 13 هزار نفر درقالب 4 گروه به سپاه عمر بن سعد پیوستند. به یکدیگر پیوستن این نیروها بر اساس آنچه که مورخان بیان کرده اند، از روز چهارم ماه محرم تا روز #عاشورا ادامه داشته است.
این 13 هزار نفر در قالب 4 #گروه به #فعالیت پرداختند که در این راستا هر گروه در واقع فردی را با عنوان سرگروه خود داشت.
براین اساس، #شمر_بن_ذی_الجوشن با 4 هزار نفر، #یزید_بن_رکاب_کلبی با 2 هزار نفر، #حصین_بن_نمیر با 4 هزار نفر و #مضایر_بن_رهینه_مازنی با 3 هزار نفر برای مقابله با #سپاه امام حسین(ع) به یکدیگر پیوستند.
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وقایع
#وقایع_روز
#وقایع_محرم
#روز_پنجم #ماه #محرم بر#امام_حسین (ع) و #یاران ایشان چه گذشت؟
در این روز #حصین_بن_نمیر به دستور #عبیدالله_بن_زیاد با چهار هزار #سواره وارد #کربلا شدند.
البته براساس نظر برخی از #مورخان
تعداد تمامی افرادی که در برابر #سپاه_امام_حسین (ع) #صف_آرایی کردند حدود ۳۸۰۰ نفر بوده است.
همچنین در برخی از #منابع_تاریخی نیز در مورد وقایع این روز آمده است که در این روز “عبیداللّه بن زیاد”، شخصی بنام “#شبث_بن_ربعی ” را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.
عبیداللّه بن زیاد همچنین در این روز دستور داد تا شخصی بنام “#زجر_بن_قیس” بر سر راه #صحرای کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیهالسلام داشته و بخواهد به سپاه آن حضرت ملحق شود،
به #قتل برساند. ِهمراهان این مرد ۵۰۰ نفر بودند.
در روز پنجم ماه محرم با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن افراد به سپاه امام حسین (ع)
صورت میگرفت،
مردی به نام “#عامر_بن_ابی_سلامه” خود را به سپاه آن حضرت رساند و سرانجام در روز #عاشورا به شهادت رسید.
#منبع:
– #تقویم_شیعه، #عبدالحسین_نیشابوری، #انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷
#ماه_عزا
#محرم_الحرام
#عشق
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#خوارزمی » در #مقتل_الحسين و «#خيابانی » در #وقايع الايام نوشته اند كه در روز #هشتم_محرم #امام_حسين عليه السلام و #اصحابش از #تشنگي سخت #آزرده_خاطر شده بودند؛ بنابراين امام عليه السلام #كلنگی برداشت و در پشت #خيمهها به فاصله نوزده گام به طرف #قبله، #زمين را كند، آبی گوارا بيرون آمد و همه نوشيدند و مشكها را پر كردند،
سپس آن آب ناپديد شد و ديگر نشاني از آن ديده نشد. هنگامي كه خبر اين ماجرا به #عبيدالله_بن_زياد رسيد، پيکی نزد #عمر_بن_سعد فرستاد كه:
به من خبر رسيده است كه #حسين #چاه ميكند و آب بدست ميآورد.
به محض اينكه اين #نامه به تو رسيد،
بيش از پيش مراقبت كن كه دست آنها به #آب نرسد و كار را بر حسين عليه السلام و يارانش سخت بگير.
عمر بن سعد دستور وي را عمل نمود.
. در اين روز «#يزيد_بن_حصين_همدانی » از امام عليه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند.
حضرت اجازه داد و او بدون آنكه #سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛
عمر بن سعد گفت:اي مرد همداني! چه چيز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟
مگر من مسلمان نيستم؟ گفت:
اگر تو خود را مسلمان ميپنداري
پس چرا بر #عترت #پيامبر شوريده
و تصميم به #كشتن آنها گرفتهاي
و #آب_فرات را كه حتي #حيوانات اين وادي از آن مينوشند از آنان #مضايقه ميكني؟
عمر بن سعد سر به زير انداخت و گفت:اي همداني! من ميدانم كه آزار دادن به اين #خاندان_حرام است، من در لحظات حساسي قرار گرفتهام و نميدانم بايد چه كنم؛
آيا حكومت ري را رها كنم، حكومتي كه در اشتياقش ميسوزم؟
و يا دستانم به خون حسين آلوده گردد،
در حالي كه ميدانم كيفر اين كار، #آتش است؟اي مرد همداني! حكومت #ری به منزله نور #چشمان من است و من در خود نميبينم كه بتوانم از آن گذشت كنم.
يزيد بن حصين همداني بازگشت و ماجرا را به عرض امام عليه السلام رساند و گفت:
عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ري به قتل برساند.
امام عليه السلام مردي از ياران خود بنام «#عمرو_بن_قرظه » را نزد ابن سعد فرستاد
و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتي داشته باشند.
شب هنگام امام حسين عليه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسين عليه السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود «#عباس » و فرزندش «#علی_اكبر » را نزد خود نگاه داشت.
عمر بن سعد نيز فرزندش «#حفص » و غلامش را نگه داشت و بقيه را مرخص كرد.
در اين ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام عليه السلام كه فرمود: آيا ميخواهي با من مقاتله كني؟ عذري آورد. يك بار گفت: ميترسم خانهام را خراب كنند! امام عليه السلام فرمود: من خانه ات را ميسازم. ابن سعد گفت: ميترسم اموال و املاكم را بگيرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالي كه در #حجاز دارم. عمر بن سعد گفت: من در #كوفه بر جان افراد خانوادهام از خشم ابن زياد بيمناكم و ميترسم آنها را از دم #شمشير بگذراند.
حضرت هنگامي كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصميم خود باز نميگردد، از جاي برخاست در حالي كه ميفرمود: تو را چه ميشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگيرد و تو را در #قيامت نيامرزد. به# #خدا #سوگند! من ميدانم كه از #گندم عراق نخواهي خورد!
ابن سعد با #تمسخر گفت: #جو ما را بس است.
پس از اين ماجرا، عمر بن سعد نامهاي به عبيدالله نوشت و ضمن آن #پيشنهاد كرد كه حسين عليه السلام را رها كنند؛
چرا كه خودش گفته است كه يا به #حجاز برمي گردم يا به #مملكت ديگري ميروم. عبيدالله در حضور ياران خود نامه ابن سعد را خواند، «#شمر_بن_ذی_الجوشن » سخت برآشفت و نگذاشت عبيدالله با پيشنهاد عمر بن سعد موافقت كند.
#تاسوعا،
#نهمین_روز_محرم
یکی از روزهای مهم برای #شیعیان که #مرتبط با #واقعه_کربلا در سال ۶۱ قمری است.
در #نهم_محرم سال ۶۱ #هجری_قمری
#شمر با #نامهای از طرف #عبیدالله_بن_زیاد وارد #کربلا شد
که در آن از #عمر_بن_سعد خواسته شده بود
یا در برخورد با #امام_حسین(ع) جدیت به خرج دهد
یا #فرماندهی #لشکر را به شمر واگذار کند.
عمر سعد از واگذاری فرماندهی به شمر خودداری کرد
و آماده #جنگ با امام حسین(ع) شد.
با #هجوم لشکریان در #عصر این روز،
امام حسین(ع) با فرستادن برادرش #عباس_بن_علی از آنها خواست که شب را به آنها مهلت دهند.
همچنین در این روز شمر اماننامهای برای حضرت عباس و دیگر فرزندان #ام_البنین فرستاد، اما #حضرت_عباس نپذیرفت.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وقایع
#وقایع_روز_عاشوا
در روز #عاشورا
#سپاه #دشمن به #فرماندهی #عمر_بن_سعد
به #جنگ با #ابا_عبدلله(ع) و یارانشان پرداختند
که در نتیجه آن امام حسین(ع)
برادرشان عباس_بن_علی(ع)
فرزندان امام(ع)
۱۷ نفر از #بنی_هاشم
و بیش از ۵۰ نفر از یارانشان به #شهادت رسیدند.
#عصر_روز_عاشورا
سپاه #یزید به خیمههای بازماندگان #حمله کرده
و خیمهها را #آتش زد
که #شیعیان این شب را #شام_غریبان مینامند.
#امام_سجاد(ع) نیز به علت #بیماری درگیر جنگ نشدند و زنده ماند.
ایشان به همراه #حضرت_زینب(س)
و سایر #زنان و #بچهها #اسیر سپاه #کوفه شدند.
سپاهیان عمر بن سعد سرهای شهیدان را به #نیزه زدند
و به همراه اسیران به کوفه نزد #عبیدالله_بن_زیاد و از آنجا به #شام نزد #یزید بردند.
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وقایع
#وقایع_روز_سیزدهم_محرم
#یزید_بن_معاویه
و #خاندان #بنی_امیه و هواداران آنها از جمله #عبیدالله_بن_زیاد
#عامل #یزید در #کوفه و #بصره و #عنصر_اصلی #جنایت #واقعه_کربلا
پس از #کشتن #امام_حسین (ع) و یاران فداکارش در کربلا
بر این باور بودند که کار مخالفان بنیامیه و دشمنان یزید پایان یافته و آنان برای همیشه #سرکوب شدند.
آنان گمان کردند که با #خاموش کردن نور حسینی، برای همیشه #انوار #طیبه #اهل_بیت(ع) را خاموش کردند
ولی #غافل از اینکه #شهادت #امام_حسین(ع) #آغاز راهی است که ادامه آن
حکومت ننگین بنیامیه را بر فنا خواهد داد.
وقایع سومین روز شهادت #حضرت_ابا_عبدالله الحسین(ع) به شرح ذیل است:
* #اسرای_اهل_بیت(ع) در #مجلس_ابن_زیاد
پس از آنکه اسرا و سرهای مقدس #شهدا را در #کوفه گردانیدند،
ابن زیاد در #کاخ خود نشست و دستور داد سر #مطهر امام حسین(ع) را در برابرش گذاشتند،
آنگاه #زنان و#کودکان آن حضرت را به همراه #امام_سجاد(ع) در حالی که به #طناب بسته بودند،
وارد مجلس کرده،در برابر #تخت آن #ملعون ایستاده نگاه داشتند،
در این حال درباریان آن ملعون به تماشا ایستاده بودند.
* #اسرای_اهل_بیت (ع) در #زندان_کوفه
پس از #مجلس_شوم ابن زیاد،
اهل بیت(ع) را با #غل و #زنجیر وارد #زندان_کوفه کردند.
* خبر شهادت امام حسین(ع) در #مدینه و #شام
ابن زیاد به مدینه و شام #نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین(ع) را #منتشر ساخت.
* شهادت عبدالله بن عفیف
#عبدالله_بن_عفیف_آزدی بزرگواری از #اصحاب #امیر_المؤمنین(ع) بود و در #جنگ های #جمل و #صفین 2 چشم خود را از دست داده بود، لذا مشغول عبادت بود.
او هنگامی که شنید #پسر_زیاد #ملعون به امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) نسبت #کذب میدهد،
از میان جمعیت بر خاست وگفت: #ساکت باش ای #پسر_مرجانه، #دروغگو تویی و پدر توکه به تو این #مقام را داد،
ای #دشمن #خدا فرزندان پیامبر(ص) را میکشی و در #منابر #مؤمنین این چنین سخن میگویی؟
#مأموران خواستند #معترض او شوند که با کمک قبیلهاش به خانه رفت،
ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردن، پس از رشادتهای او و دخترش #دستگیر شد و همان طور که از خدا خواسته بود به دست بدترین #خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید...
#محرم
#عاشورا
#حرم
#کربلا
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وقایع
#وقایع_روز_پانزدهم_محرم
در #روز_پانزدهم_محرم_الحرا_سال_۶۱_ه.ق #عبیدالله_بن_زیاد
طی #ارسال #نامه به #یزید و #کسب #تکلیف از #نحوه_برخورد با #اهل_حرم #امام_حسین (ع)
و سرهای #مقدس #شهدای_کربلا در این روز سرهای مطهر شهدای #کربلا از کوفه توسط ماموران ابن زیاد به سمت #شام حرکت دادند.
وقتی اسرا به دستور عبیدالله بن زیاد به #زندان_کوفه منتقل شدند
و ابن زیاد طی نامهای به #یزید گزارشی از رخدادهای گذشته از جمله #واقعه_کربلا داد
و از چگونگی برخورد با اهل حرم #حسین_بن_علی (ع)
و سرهای #شهدای_دشت_نینوا
از یزید کسب تکلیف کرد. ابن زیاد منتظر پاسخ از سوی یزید ماند.
یکی از دلایل مهم اقدام ابن زیاد
میتواند به خاطر #هوشیار شدن و #قیام #کوفیان
بر علیه او تلقی کرد
چرا که #خاندان_پیامبر گرامی اسلام (ص)
در مدت زمانی که در #کوفه به سر میبردند
در جهت آگاهسازی مردم از جریان #قیام #امام_حسین (ع)
و نمایاندن چهره زشت یزیدیان تلاش میکردند؛
در نتیجه خواستار حفظ موقعیت به نفع خود بود
اهل حرم امام حسین (ع) پس از #مصیبتهایی که در کربلا شاهد آن بودند،
اینبار با پوشیدن لباس #اسارت بر مصیبتشان افزونتر شده بود
و کار بسیار دشواری را برای #مخابره #قیام_امام_حسین (ع) بر #دوش خود داشتند؛
چراکه با #تبلیغات #سیاسی که بر علیه حسین بن علی (ع)
و اهل حرم او از سوی ابن زیاد
و یزید ایجاد شده بود #تشریح چگونگی حرکت
و پیام امام را برای مردم سخت میکرد،
در نتیجه #امام_سجاد (ع) و #حضرت_زینب (س) در این راه با #ایراد #خطبه در میان مردم دست دشمنان اهل بیت پیامبر (ص) گرامی اسلام را رسوا میکردند.
در روز پانزدهم محرمالحرام سال ۶۱ ه.ق بنا بر بعضی قولها مستند در تاریخ، در این روز سرهای مطهر شهدای کربلا از کوفه به سوی شام حرکت داده شدند که بعدا اهل بیت امام حسین (ع) سرهای مطهر را به پیکرهای شهدای مدفن شده در #دشت_کربلا ملحق کردند
#محرم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_هدیه_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#وقایع
#وقایع_روز_نوزدهم_محرم
حركت #كاروان اسيران #كربلا
از #كوفه به طرف #شام
#یزید_ملعون
در جواب #نامه #عبيدالله_بن_زياد
به او دستور داد تا #كاروان_اُسرای_كربلا را
به همراه سرهاي #مطهر #شهدا به شام بفرستد.
از اين رو در #روز_نوزدهم_محرم_سال_61 هـ .ق. اين كاروان
از كوفه به طرف شام حركت كرد.
البته برخي نقل كردهانـد كه #ابن_زياد
زن هاي غير هاشميه در كاروان #اُسرا را با #شفاعت اقوامشان آزاد کرد
و فقط زنهاي هاشميه براي #اسارت به شام برده شدند
#اسیر
#محرم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
روز پنجم
1. در این روز #عبیدالله_بن_زیاد، شخصی بنام «شبث بن ربعی » را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.
2. عبیدالله بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام «زجر بن قیس » بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیه السلام ملحق شود، به قتل برساند . همراهان این مرد 500 نفر بودند .
3. در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیه السلام صورت گرفت، مردی به نام «عامر بن ابی سلامه » خود را به امام علیه السلام رساند و سرانجام در #کربلا در روز #عاشورا به شهادت رسید ...
#وقایع_روز_پنجم #وقایع #مناسبت #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_حسین #یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ما_ملت_امام_حسینیم #من_حسینی_ام
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
روز هشتم
1. «#خوارزمی » در #مقتل_الحسین و «#خیابانی » در #وقایع_الایام نوشته اند که در #روز_هشتم_محرم امام حسین علیه السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند; بنابراین امام علیه السلام کلنگی برداشت و در پشت #خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را کند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد.
هنگامی که خبر این ماجرا به #عبیدالله_بن_زیاد رسید، پیکی نزد #عمر_بن_سعد فرستاد که: به من خبر رسیده است که حسین چاه می کند و آب بدست می آورد .
به محض اینکه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به #آب نرسد و کار را بر حسین علیه السلام و یارانش سخت بگیر .
عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود .
2. در این روز «#یزید_بن_حصین_همدانی » از امام علیه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو کند.
حضرت اجازه داد و او بدون آنکه سلام کند بر عمر بن سعد وارد شد; عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام کردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان می پنداری پس چرا بر #عترت_پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آنها گرفته ای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن می نوشند از آنان مضایقه می کنی؟
عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من می دانم که آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حساسی قرار گرفته ام و نمی دانم باید چه کنم; آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش می سوزم؟
و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی که می دانم کیفر این کار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حکومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمی بینم که بتوانم از آن گذشت کنم .
یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر #حکومت_ری به قتل برساند
3. امام علیه السلام مردی از یاران خود بنام « #عمرو_بن_قرظه » را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند.
شب هنگام امام حسین علیه السلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند .
امام حسین علیه السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود « #عباس » و فرزندش « #علی_اکبر » را نزد خود نگاه داشت .
عمر بن سعد نیز فرزندش «#حفص » و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص کرد .
در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام که فرمود: آیا می خواهی با من مقاتله کنی؟ عذری آورد .
یک بار گفت: می ترسم خانه ام را خراب کنند! امام علیه السلام فرمود: من خانه ات را می سازم . ابن سعد گفت: می ترسم اموال و املاکم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی که در حجاز دارم . عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم #ابن_زیاد بیمناکم و می ترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند .
حضرت هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمی گردد، از جای برخاست در حالی که می فرمود: تو را چه می شود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد .
به خدا سوگند! من می دانم که از گندم عراق نخواهی خورد!
ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است .
4 . پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامه ای به #عبیدالله نوشت و ضمن آن پیشنهاد کرد که حسین علیه السلام را رها کنند; چرا که خودش گفته است که یا به #حجاز برمی گردم یا به مملکت دیگری می روم .
عبیدالله در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، «#شمر_بن_ذی_الجوشن » سخت برآشفت و نگذاشت عبیدالله با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت کند .
#یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ما_ملت_امام_حسینیم #من_حسینی_ام #وقایع #کربلا #مناسبت #وقایع_روز #محرم
👇🥀👇🥀👇🥀👇
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4