eitaa logo
روی موج تعالی
286 دنبال‌کننده
76 عکس
23 ویدیو
0 فایل
🎙رادیو تعالی، صدایی برای همدلی در مسیر نور و آگاهی؛ شنوندگان عزیز صدای ما را از رادیو تعالی در آیتم هایی جذاب و متنوع روی موج تعالی می‌شنوید ارتباط با ادمین @Admin_Roye_mojetaalei
مشاهده در ایتا
دانلود
ارسالی آقای احمد کریمی اصرار داریم نمازمان جماعت باشد؛ منظورم تو مشّایه‌ست. اصلأ حال نمی‌دهد آدم یله و تنها بایستد دولا راست شود، وسط میلیون‌ها آدم! اصلأ به قولِ آن شخصیت فیلمِ مارمولک «فرشتگان به صورت آدم تف می‌کنند!» هر سال یکی می‌شد امام جماعت و بقیه می‌ایستادند پشت سرش؛ از شما چه پنهان که خودم هم امام جماعت همراهانم شده‌ام. امسال خدا ساخته و شیخ علی همراه‌مان هست و نمازی بی‌جماعت نرفته‌ایم. البته مواکب هم نماز جماعت دارند. امشب پشت سر امام جماعت پیرمردی نماز خواندیم، دیشب پشت سر یکی جوان‌شان. نماز جماعت‌های جاده آدم را حالی به حالی می‌کند! بی‌دغدغه و بی‌توجه به همه‌ی مسخره‌بازی‌های دنیا، کنار جاده‌ای که سیل آدم توش روان است، نمازت را بی‌تکلف می‌خوانی... خدا نصیبِ نیامده‌ها کند ان‌شاءالله...
ارسالی آقای احمد کریمی خیاطِ جاده! جاده همه چیز توی خودش دارد. یک شهرِ کامل و جامع با همه‌ی مشاغل و با آدم‌هایی که دارند در مسیر می‌روند! مثال همان دنیاست، فقط با دور تندش! دارد می‌گوید که اتفاقاً زندگی دنیای ما هم همین است. همه‌ی ما در جاده دنیا از تولد به مرگ می‌رویم با همین سرعت. فقط باید باورش کنیم... از خیاط جاده می‌گفتم؛ رفتم سراغش. مشتری‌ش را راه انداخته بود که رسیدم روبروش. گفتم «حاجی لبخند بزن ازت عکس بگیرم!» و ناصر تیکه انداخت: «حاجی فابریک خندون هست!» خیاط جاده راستی راستی فابریک خندان است! یعنی اگر التماس می‌کردم لبخند نزند هم می‌خندید. و خنده و محبت از خلقیات جاده‌ست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفت شهر عشق قسمت بیست و هشتم.mp3
3M
هفت شهر عشق✨ قسمت بیست و هشتم 💠 نگاهی نو به حماسه عاشورا ما رو اینجا دنبال کنین⬇️ 🆔@Radio_Taalei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیایش 2.mp3
2.27M
نیایش✨ 🎙خانم راستین 💫پرودگارا❗️ با ایمان و یقین کوچه‌های زندگی را طی می‌کنم... ما رو اینجا دنبال کنین⬇️ 🆔@Radio_Taalei
🔸روایتگر پیاده روی اربعین باشید🔸 📻 رادیو تعالی افتخار دارد تا در ایام پیاده روی اربعین روایت های متنی، صوتی و تصویری با کیفیت شما رو که برای ادمین کانال به آیدی زیر می‌فرستین، با نام خودتون تو کانال بارگزاری کنه @admin_radio_taalei ما رو اینجا دنبال کنین⬇️ 🆔@Radio_Taalei
ارسالی آقای احمد کریمی اینکه چرا آدم‌ها بعد از یک بار آمدن به مشّایه اینجا را رها نمی‌کنند و می‌شوند مشتری هر ساله، دلایل زیادی دارد؛ و من خیلی از این دلایل را نه می‌دانم نه می‌فهمم! اما «محبت» شاید یکی از مهم‌ترین‌هایش باشد. اینجا آدم «عاشق» زیاد می‌بینید که کارشان توی دایره عقل هیچ تعریفی ندارد. اینجا «فدایی» زیاد می‌بینید! اینجا با «لبخند» زیاد مواجه می‌شوید. اینجا جوری به آدم «لطف» می‌کنند که انتظارش را نداری... من «لبخند» مشّایه را هیچ کجای دیگری نه دیده‌ام و نه تجربه کرده‌ام. مثل همین پدر و پسرِ موکب‌دار که هیچ جای دیگری تکرار نمی‌شوند... و به قول بزرگان اگر می‌خواهید نمونه‌ای از جامعه‌ی امام زمانی را ببینید، بیایید مشّایه را سِیر کنید...
ارسالی آقای امیرعباس شاهسواری آمدم کنار جاده ماشین بگیرم خوب نگاه کردم پیرمرد مشهدی ای کنارم نباشد که بگوید :آهای میخواهی سر امام حسین را کلاه بگذاری ... یک ون نگه می دارد و می گوید سه دینار، سوار می شوم جلو کنار راننده می نشینم .از ابتدای نشستن متوجه می‌شوم که افراد داخل ماشین خیلی سرخوش اند .کمی که گوش میدهم لهجه شیرین شیرازی به گوشم میخورد من با دفترچه دارم نکاتی می نویسم .پشت سری ام می گوید چه می نویسی کاکو؟ می گویم روایت سفر میگوید، بنویس میرزا محمد حبیبی پسر خوبی است . میخندم با اینکه ندیده امش از صدایش متوجه می‌شوم پسر خوبی است داشتیم صحبت می‌کردیم که یکهو دیدم یک ماشین از سمت چپ جاده یکهو آمد سمت راست جلوی ما ترمز زد برای مسافر و راننده ما فرمون رو به سمت چپ چرخاند و با فاصله سه و هفتاد و پنج صدم میکرومتر از کنار ماشین عبور کردیم قلبم آمده بود درون دهانم و خدا روشکر کردم که زنده مانده بودم ما رو اینجا دنبال کنین⬇️ 🆔@Radio_Taalei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارسالی آقای امیرعباس شاهسواری من میرزا رو نمی دیدم پشت سرم بود می‌گفت ۱۴۰۱ تصادف کرده کنار دستی اش فوت شده و از گردن تا پایین همه پلاتین و پروتز است می گفت روز اول ماه رمضون رفتم توی کما شب شهادت امام علی ع از کما بیرون اومدم. عباس موزون بالقوه خونم بالفعل شد پرسیدم چیزی ندیدی؟ گفت فقط یک کانالی رو می‌دیدم که توش احساس بی وزنی می کردم و پر از نور بود .خیلی حس خوبی بود .اگر همین الان بهم بگن میای بریم اونجا میگم آره اونجا تا عمو ام رو دیدم از کما اومدم بیرون، نشد باهاش صحبت کنم می‌گفت عمویم شهید شده است .من خیلی با عمویم مانوس ام هر مشکلی برام پیش می آید می روم سر قبر عمویم بهش گفتم اسم عمویت چیست : ((گفت میرزا محمد حبیبی!! )) گفتم :مگه تو ...گفت اسم عمویم را پدرم گذاشت روی من تا یاد او زنده شود .چون بعد از شهادت عمویم به دنیا آمدم ما رو اینجا دنبال کنین⬇️ 🆔@Radio_Taalei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عامو ابرام.mp3
10.79M
قصه شب📚 «عامو ابرام» ✍ اسحاق دریوش 🔸عامو ابرام، مغازه کوچیک فلافل فروشی داشت، کل مغازه اش پرچم برزیل بود و چند تا عکس از بچه‌های قدیم صنعت نفت و ساختمان های شیک تو اوج رونق قدیم آبادان.ماکت بزرگ عینک ریبن هم بود. ما رو اینجا دنبال کنین⬇️ 🆔@Radio_Taalei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفت شهر عشق قسمت بیست ونهم.mp3
2.74M
هفت شهر عشق✨ قسمت بیست و نهم 💠 نگاهی نو به حماسه عاشورا ما رو اینجا دنبال کنین⬇️ 🆔@Radio_Taalei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیرمرد حکیم.mp3
2.9M
حکایت✨ «پیرمرد حکیم» 💠 از پیرمردی حکیم پرسیدند؛ از گذر عمر خود چه آموختی⁉️ پاسخ گفت: ... ما رو اینجا دنبال کنین⬇️ 🆔@Radio_Taalei
🔸روایتگر پیاده روی اربعین باشید🔸 📻 رادیو تعالی افتخار دارد تا در ایام پیاده روی اربعین روایت های متنی، صوتی و تصویری با کیفیت شما رو که برای ادمین کانال به آیدی زیر می‌فرستین، با نام خودتون تو کانال بارگزاری کنه @admin_radio_taalei ما رو اینجا دنبال کنین⬇️ 🆔@Radio_Taalei
ارسالی آقای احمد کریمی عراقی‌های نزدیک به مشّایه عادت دارند بیایند توی جاده و زائرین را دعوت کنند به خانه‌شان. دعوت یکی از عراقی‌ها را پذیدفتیم دستمان را گرفت و ده بیست متری آورد توی خیابان فرعی و ریموت ماشین را زد. سوار ماشین مدل بالایی شدیم که اسمش را نمی دانستیم او ما را از وسط نخلستان‌های زیبا رد کرد و ما را با عزت و احترام برد به خانه‌ای وسط نخل‌های بلند بالا قسمتِ عرق‌ریزان ماجرای مهمان شدن در منزل عراقی‌ها، وقت سفره چیدن است. باید مثل آقاها بنشینید آن بالا، دست به سیاه و سفید نزنید تا صاحب منزل با برادرها و پسرهای بزرگش، سفره را بچینند. و چیدن سفره تا پر شدنش تا خرتناق ادامه دارد،پر که شد شما باید به عنوان مهمان شروع به خوردن کنید تا بزرگانِ خانه شروع کنند. دستمان که به جمع‌کردنِ ظرف‌های سفره رفت تذکر گرفتیم! از ما خواستند که برویم و در قسمت دیگری از اتاق بنشینیم جمعیتی از پسرهای خانواده پشت سرمان ریختند داخل اتاق. نشستند دور سفره و عرب‌طور و بدون قاشق، سه انگشتی افتادند به جان باقیمانده غذاها! و ما که در طرف دیگر اتاق داشتیم با چاییِ عراقی پذیرایی می‌شدیم سفره که جمع شد، آمار حمام را گرفتم و بعد از یک دوشِ مشتی زود بیرون زدم، گفتیم باید به رفیق‌هامان برسیم و بالاخره بیرون آمدیم. سه تا چفیه‌ی متبرک حرم امام رضا علیه السلام هم به رسم تشکر تقدیم کردیم که خیلی پسندشان شد... همان ماشین مدل بالا که راننده توی آن منتظرمان بود را سوار شدیم و برگشتیم همان نقطه‌ای که سوار شده بودیم؛ این بار مدل ماشین را هم پرسیدم؛ یک شورلت آمریکاییِ مدل بالا...!
ارسالی آقای احمد کریمی پاها... ☺️ تاول های دوست داشتنی 😘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفت شهر عشق قسمت سی ام.mp3
2.21M
هفت شهر عشق✨ قسمت سی‌ام 💠 نگاهی نو به حماسه عاشورا ما رو اینجا دنبال کنین⬇️ 🆔@Radio_Taalei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا