eitaa logo
عشق‌دیرینه💞
21.5هزار دنبال‌کننده
732 عکس
646 ویدیو
0 فایل
تو، شدی همون زیباترین تجربه♥️🖇️ تبلیغاتمون😍👇🍬 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074 #هر‌گونه‌کپی‌برداری‌حرام‌است‌‌وپیگرد‌‌قانونی‌و‌‌الهی‌دارد‌حتی‌با‌ذکر‌نام‌نویسنده❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️😍سلام سلام سورپراز داریم براتون بچه ها وی آی پی راه اندازی شد😍😍 تو وی آی پی ۲۰۰ پارت جلو تر هستیم و روزانه ۵ پارت براتون قرار میدیم تا ۱ ماه آینده هم تو وی آی پی تموم میکنیم رمان رو بدو تا دیر نشده🥹 برای دریافت وی آی پی مبلغ ۴۲ هزار تومن رو به شماره کارت زیر واریز کنید
6063731160771326
مهدی محمد علی زاده بزنید رو کارت کپی میشه فیش واریزی رو به آیدی زیر بفرستید👇 @admin_part پارت اول رمان امواج عشق😌👇 https://eitaa.com/Sekans_Eshgh/24023
عشق‌دیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #سیصد_وهفتادودو توی چشمی رونگاه کردم و بادیدن مهراد هم خیالم راحت ش
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 حرصم گرفت با عصبانیت به طرفش رفتم وفاصله رو کامل پرکردم وگفتم: _من آرشا رو ثابت کردم و تا ازخودش نپرسیدی و کتکش نزدی حقیقتو نفهمیدی حتی از یک قدمی من هم رد نشدی.. اونقدر جدی بودی که نمیشد دوست داشتنتو حدس زد.. انتظار داری با اون سابقه ی خرابت حرفاتو باور کنم؟ انتظار نداشته باش مهراد خان چون باور نمیکنم و تلاش بیهوده.... خدایا چطور میتونم جلوی خودمو بگیرم درحالی که این مرد تمام احساسمو به یک باره تو مشتش میگیره! قبل از اینکه کنترل مغزمو ازدست بدم با صدایی که یه کوچولو بالا رفته بود گفتم؛ _مهراد برو بیرون.. همین الان برو بیرون! فاصله ای که عقب کشیده بودمو با قدم هاش پر کرد وبانگاهی خاص که مخصوص مهراد بود گفت؛ _ببین.. قلبت داره برای من میزنه.. از چی فرار میکنی؟ _آره قلبم برای تومیزنه اما تاوقتی میزنه که بهم ثابت کنی اون زن حامله نیست و... دستموگرفت.. روی قلبش گذاشت.. بازهم فراموش کردم حرفمو.. _صدای قلبمو میشنوی؟ فقط نگاهش کردم.. داشتم توی آتیش عشقش پرپر میزدم.. _میشنوی صحرا؟ 5ساله که هرثانیه اش واسه تو میزنه.. _اما این توبودی که درخواست طلاق دادی.. اونقدر عقب رفتم وجلو اومد که به دیوار چسبیدم و تن مردونه اش توی دیوار محاصره ام کرده بود.. دستمو که روی قبلش بود توی مشتش فشار داد وگفت: _هیس.. گذشته ی لعنتی رو تموم کن.. من یه دکتر روانشناس دارم که ازوقتی پای اون برگه ی لعنتی رو امضا کردم همراهم بوده تا الان.. ونداد دوستمه و ازعشقم به تو همه چی رو میدونه.. خواهش میکنم بیا چند جلسه بریم مشاوره و تموم کنیم این شک و شبهه هارو... @Sekans_Eshgh 😌😘😍❤️‍🔥
رمان عشق دیرینه در وی آی پی تمام شد😍😍 دوستان عزیز کانال وی آی پی عشق دیرینه کامل بارگذاری شده زودتر بخرید تا افزایش قیمت نزدیم😍😍 کسانی که مایل به خرید وی آی پی هستن مبلغ ۴۰ هزار تومن رو به شماره کارت زیر بفرستن
6063731160771326
مهدی محمد علی زاده فیش واریزی رو هم به آیدی زیر بفرستید۰🙃💞 @admin_part پارت اول عشق دیرینه👇👇👇 https://eitaa.com/Sekans_Eshgh/15718
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #233 و آروم آروم با چشمانی که شیطنت توش موج میزده به طرفم اومد همی
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 کنترلم رو از دست دادم و رو تخت افتادم.... آرشام خنده ی بدجنسانه ای کرد و گفت: خب حالا نشونت میدم بعد با خنده شروع به قلقلک دادنم کرد صدای خنده ام تو اتاق پخش شد .... با خنده به آرشام التماس میکردم که دست از سرم برداره اما انگار نه انگار دیگه نفس کم آورده بودم شکمم هم بدجوری درد میکرد آرشام متوجه شد و سریع ازم دور شد.... بعد با انگشت اشاره اش ضربه ریزی رو ببنبم زد ..... همونطوری که به طرف کاناپه میرفت گفت: _جوجه اردک زشت دیگه آخرین بارت باشه با بزرگترت لج کنی و گرنه مثل الان تنبیهت میکنم....... روی کاناپه نشست منم از جام بلند شدم و به طرف کمد لباس ها رفتم قبل اینکه در رو ببندم گفتم: _به همین خیال باش آقا خروس غر غرو .... رمان آنلاین میباشد❌ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh ✨ ✨✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #سیصد_وهفتادوسه حرصم گرفت با عصبانیت به طرفش رفتم وفاصله رو کامل پ
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 روان شناس؟؟ رفتن پیش یه دکتر وانشناس میتونست فکر خوبی باشه.. اما این وسط یه چیزی می لنگید.. پشت این نگاه نگران واومدنش این ساعت از شب محال بود آرامشی باشه که تظاهربه بودنش میکرد!! _مهراد؟ فقط نگاهم کرد.. نگاهش بین لب هاو چشمام درنوسان بود.. _چیزی شده؟ این وقت شب اومدی اینو بگی؟؟ _فقط دل تنگت شدم.. دلم بی قرارت بود! اونقدر به هم چسبیده بودیم که نفس میکشید روی تنم حس میکردم.. دل خودمم بی قرار بود.. بعدا ثابت میکرد مگه نه؟؟ اگه یه امشبم اسون میگرفتم مثل همه ی شب هایی که نادید گرفتم چی میشد؟؟ این نگاه بی قراردلمو می بره.. چطور میتونم اینقدر سنگ دل باشم!! دوستش دارم.. _شام خوردی؟ به لبم زل زد و باصدایی خیلی آروم شبیه پچ پچ گفت: _نخوردم.. بی قرار ازاین همه نزدیکی و نگاه های سنگین باصدا آب دهنمو قورت دادم وگفتم: _من.. من قورمه سبزی... این اواخر عادت کرده بودم به نصفه ونیمه حرف زدن وفراموشی یک باره ی حرف هام.. _میدونستی همه ی دنیامو میدم واسه این لپ های گل انداخته؟؟ @Sekans_Eshgh 😌😘😍❤️‍🔥
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #234 کنترلم رو از دست دادم و رو تخت افتادم.... آرشام خنده ی بدجنس
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 بعد سریع در رو بستم..... آرشام انگار که توقع نداشت این حرف رو ازم بشنوه سریع از جا برخاست و به طرف کمد اومد و گفت: _چی. ؟چی گفتی؟ با خنده گفتم: _همونی که شنیدی آرشام_باشه پس منم الان میرم پیش بنیتا خانم اونوقت میبینم خروس غرغرو کیه سریع از اتاق بیرون اومدم و با اخم گفتم: _عه عه نه بابا پس اینطور میخوای بری پیش بنیتا خانم آرشام لبخند بدجنسانه ای زد .... همونطوری که بهم نزدیک میشد با اخم گفت: _خروس غر غرو کیه؟ فهمیدم نقشه اش این بود که منو از اتاق بیرون بکشه سرم رو پایین انداختم و لب پایینم رو از خجالت به دندون گرفتم میخواستم ازدستش فرار کنم ...... رمان آنلاین میباشد❌ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh ✨ ✨✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #سیصد_وهفتادوچهار روان شناس؟؟ رفتن پیش یه دکتر وانشناس میتونست فکر
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 اگه یه کم دیگه به حرف های قشنگ و دلبری کردن ادامه میداد بی خیال همه دنیا میشدم.. می پریدم بغ.لش و.. کلافه از نگاه های نافذش خودمو از حصار دست هاش بیرون کشیدم و به طرف آشپزخونه رفتم وگفتم: _اومم.. فکرکنم غذا سرد شده باشه.. بشین گرمش کنم! اومدم برم که دستمو کشید وگفت: _نمیخواد.. بشین.. همینجوریشم خوشمزه اس.. انگار اولین باری بود قراربود تنهایی غذا بخوریم.. فکرکنم گوش هامم از خجالت و گرمای بدنم سرخ شده بود.. واسش بشقاب اضافه آوردم و غذا کشیدم.. قبل از اومدنش داشتم از گرسنگی می مردما.. اما الان تنهاچیزی که میلم نمیکشید غذا بود! به بشقاب پراز برنجم نگاه کرد وگفت: _هنوز عادت خراب کردن غذارو ترک نکردی.. یادش مونده بود.. وقتایی که زیادی گرسنه بودم غذای زیادی رو واسه خودم میکشیدم اما همیشه نصف بیشترش میموند وباید دور میریختم.. لبخندی سمج که نتونستم جلوشو بگیرم گوشه ی لبم نقش بست.. _عالی شده... _نوش جان _چرا خودت نمیخوری؟ برای اینکه احساس راحتی کنه قاشقمو برداشتم ومشغول شدم... اما نمیدوستم غذامو قورت بدم یا نگاه های سنگین مهرادو.. ساعت نزدیک به 3 شب بود که منتظر رفتنش بودم اما باخیال راحت داشت قهوه میخورد و به تلوزیون نگاه میکرد.. @Sekans_Eshgh 😌😘😍❤️‍🔥
❌❌بچه ها یه سورپرایز فوق العاده دارم براتون😍👌 قیمت وی آی پی اموج عشق ۴۲ هزار و قیمت وی آی پی عشق دیرینه ۴۰ هزار هست ولی اگه جفتشون رو باهم بخرید تخفیف داریم تا مدت کوتاهی و قیمت جفتشون ۷۰ هزار می‌باشد ✅هر دو رمان در وی آی پی تموم شدن برای دریافت وی ای پی ها مبلغ ۷۰ هزار رو به شماره کارت پایینی واریز کنید👇
6063731160771326
مهدی محمد علی زاده بزنید رو شماره کارت کپی می‌شه فیش رو به ایدی زیر بفرستید👇 @admin_part پارت اول رمان امواج عشق😌👇 https://eitaa.com/Sekans_Eshgh/24023 پارت اول عشق دیرینه👇👇👇 https://eitaa.com/Sekans_Eshgh/15718
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #235 بعد سریع در رو بستم..... آرشام انگار که توقع نداشت این حرف رو
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 اما وقتی به دیوار اوردم دیگه جایی برای فرار نداشتم آرشام دستاش رو دو طرف سرم گذاشت و خیره بهم گفت: _خب نشنیدم خروس غرغرو کیه؟ انگشتم رو به بازی گرفتم و با لحن مظلومی گفتم: _خب تو هم بهم گفتی جوجه اردک زشت با خنده آرشام سرم رو بلند کردکه باعث شد.. فاصله مون خیلی به همدیگه نزدیک بشه نفساش صورتم رو نوازش میکرد...... آرشام باخنده گفت: _وقتی اینطوری حرف میزنی نمیگی یهو یه لقمه چپت کردم ؟ از خجالت سرم رو پایین انداختم...... سرش رو آورد نزدیک و کنار گوشم با لبخندی که کنج لبش بود گفت: _ما با این خجالت شما تا آخر عمر چیکار باید بکنیم؟ مردم با زنشون....... سریع پریدم وسط حرفش و با اخم گفتم: _خب حالا رمان آنلاین میباشد❌ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh ✨ ✨✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀
عشق‌دیرینه💞
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 #رمان_عشق_دیرینه #سیصد_وهفتادوپنج اگه یه کم دیگه به حرف های قشنگ و دلبری کردن ادامه
🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌺 🍀 🌺 🍀 ای خدااا... حالا چطوری بهش بگم پاشو برو؟ بابا نصف شبه خب انگار نه انگار منم خوابم میاد! توهمین فکرها بودم ونگاهم به تلوزیون بود که دستشو انداخت پشت گردنم و کشیدم و زیر گوشم گفت: _بریم بخوابیم؟ باتعجب برگشتم و باچشمای گرد شده به چشمای نافذش که خیلی هم شیطون شده بود نگاه کردم وگفتم: _چیکار کنیم؟ _خوابت نمیاد؟ _خوابم میاد اما... انگشتشو روی لبم گذاشت وگفت: _میخوای این وقت شب بندازیم بیرون؟ یه کم فکرکردم.. کاش میشد بگم آره میخوام بری بیرون.. به هم محرم نبودیم و عذاب وجدان داشتم اما هم خجالت میکشیدم بهش بگم هم دلم نیومد! _خب.. خب.. میتونی بمونی.. من همینجا روی کاناپه میخوابم.. توبرو تواتاقم بخواب.. _اما تختت واسه جفتمون جا داره.. _انتظار نداری که پیشت بخوابم؟ یه دفعه روی دستاش بلندم کرد و به طرف اتاق رفت وگفت: _بله که دارم.. جیغ خفه ای کشیدم و گفتم: _ع ع چیکار میکنی منو بذار پایین ببینم.. درحالی که به لبم زل زده بود کم کم بهم نزدیک شد و آروم گفت: _دلت میاد؟ قند توی دلم آب شد.. خدا بگم چیکارت کنه آخه من باید چیکار کنم این وسط!! _مهراد؟ _ازم نخواه صحرا میدونی که نمیتونم... @Sekans_Eshgh 😌😘😍❤️‍🔥
❌❌بچه ها یه سورپرایز فوق العاده دارم براتون😍👌 قیمت وی آی پی اموج عشق ۴۲ هزار و قیمت وی آی پی عشق دیرینه ۴۰ هزار هست ولی اگه جفتشون رو باهم بخرید تخفیف داریم تا مدت کوتاهی و قیمت جفتشون ۷۰ هزار می‌باشد ✅هر دو رمان در وی آی پی تموم شدن برای دریافت وی ای پی ها مبلغ ۷۰ هزار رو به شماره کارت پایینی واریز کنید👇
6063731160771326
مهدی محمد علی زاده بزنید رو شماره کارت کپی می‌شه فیش رو به ایدی زیر بفرستید👇 @admin_part پارت اول رمان امواج عشق😌👇 https://eitaa.com/Sekans_Eshgh/24023 پارت اول عشق دیرینه👇👇👇 https://eitaa.com/Sekans_Eshgh/15718
عشق‌دیرینه💞
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 #امواج_عشق #236 اما وقتی به دیوار اوردم دیگه جایی برای فرار نداشتم آرشام دس
🍀🌸🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀 🍀 صدای خنده اش بیشتر شد..... همون طوری که لباش به لاله گوشم میخورد گفت: _منم میام ..... آرشام چشم غره ای نثارم کرد و بی ت جه بهم گفت: _نه خیر نمیشه پن تنهایی قرار گذاشتم.... تنهایی هم میرم...... مهران که بینمون دعوا انداخته بود خندید و گفت: _باشه من میرم شما هم به نتیجه ای برسید بعد از اتاق خارج شد...... آرشام هم پشت سرش خواست بره که جلوی در ایستادم و لبا ورچیدم و دوباره با احن مظلومی گفتم: _آرشام اذیت نکن دیگه تنهایی نمیزارم بری اصلا به این فک کن که صمدی دوباره دنبالت جاسوس بفرسته ببینه با زنش تنهایی چی میشه؟ آرشام _صمدی به زنش اهمیت نمیده ...... رمان آنلاین میباشد❌ ✨✨✨✨✨✨✨ ✨@Sekans_Eshgh ✨ ✨✨✨✨✨✨✨ 🍀 🌸🍀 🍀🌸🍀 🌸🍀🌸🍀 🍀🌸🍀🌸🍀