🌷شهید نظرزاده 🌷
#نیمه_پنهان_ماه 1 زندگی #شهید_مصطفی_چمران 🔻به روایت: همسرشهیــد #قسمت_بیستم 0⃣2⃣ 🔮به مهندس بازرگان
❣﷽❣
#رمان📚
#نیمه_پنهان_ماه 1
ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ
🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد
#قسمت_بیست_ویکم 1⃣2⃣
🔮خیلی وقتها گرسنه میماندم و غذا هم اگر بود هندوانه🍉 و پنیر خیلی سختی کشیدم یک روز بعد از ظهر تنها بودم روی خاک نشسته بودم و اشک میریختم😢 که اگه می توانست نمیگذاشت مصطفی اشکش را ببیند اما آن روز #مصطفی یک دفعه سر رسید و دید او دارد گریه میکند آمد جلو دو زانو نشست و شروع کرد به #عذر_خواهی
🔮گفت من میدانم زندگی تو نباید اینطور باشد تو فکر نمیکردی به این روز بیفتی😔 اگر خواستی میتوانید برگردید تهران ولی من نمی توانم، این #راه_من است خطری برای خود انقلاب است. #امام دستور داده کردستان پاکسازی شود و من تا آخر با همه وجودم می ایستم👊 غاده ملتمسانه گفت: بیایید برگردیم من نمیتوانم اینجا بمانم😢
🔮مصطفی گفت آزادید، میتوانید برگردید تهران چشمهایش پر از آب شد گفت میدانید که بدون شما #نمیتوانم برگردم اینجا هم کسی را نمیشناسم با کسی نمیتوانم صحبت کنم خیلی وقتها با همه وجود منتظر می نشینم که کی می آیید😞 و آن وقت #دو_روز از شما هیچ خبری نمیشود. مصطفی هنوز کف دستهایش روی زانوهایش بود انگار تشهد بخواند گفت: اگر خواستید بمانید به خاطر #خدا بمانید نه به خاطر من ❌
🔮به هر حال تصمیم گرفتم بمانم تا آخر، و برنگردم🚷 البته به سردشت که رفتیم من به اکیپ بیمارستان ملحق شدم. نمی توانستم بیکار بمانم در #کردستان سختی ها زیاد بود همان ایام آقای طالقانی از دنیا رفتند و برگشتیم تهران. در تهران برایم خیلی سخت بود و من برای اولین بار مصطفی را آنطور دیدم با نگرانی شدید. منافقین خیلی حمله می کردند به او
🔮عکس مصطفی را در روزنامه📰 کشیده بودند که در عینکش تانک بود و #شلیک می کرد خیلی عکس وحشتناکی بود😰 من خودم شاهد بودم این مرد چقدر با #خلوص کار میکرد چقدر خسته می شد گرسنگی می کشید اما روزنامه ها اینطور جنجال به پا کرده بودند در ذهن من
🔮هیچکس #درکم نمیکرد. مصطفی چه کارهایی انجام میدهد از آن روز از سیاست متنفر شدم به مصطفی گفتم باید ایران🇮🇷 را ترک کنی بیا برگردیم #لبنان ولی مصطفی ماند به من گفت: فکر نکن من آمدم و پست گرفتم زندگی آرام خواهد بود، تا حق و #باطل هست و مادام که سکوت نمیکنید جنگ هم هست.
🔮بالاخره #پاوه آزاد شد و من به لبنان برگشتم همین قدر که گاه گاهی بروم و زدم راضی بودم و مصطفی دقیق کارهایی را که باید انجام میدادیم میگفت. سفارش یک به یک بچههای مدرسه را میکرد و میخواست که از دانه دانه خانوادههای شهدا تفقد کنم برای ایشان نامه بنویسم.
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#نیمه_پنهان_ماه 1
زندگی #شهید_مصطفی_چمران
🔻به روایت: همسرشهیــد
#قسمت_بیست_ودوم 2⃣2⃣
🔮می نشست می گفت بهشان بگو به يادشان هستم ودوستشان دارم♥️ مدام می گفت اصدقائنا دوستانم. نمی خواهم دوستانم فکر کنند آمده ام ایران، #وزیر شده ام از آن ها فراموش کرده ام. یک بار که در لبنان بودم شنيدم عراق به ایران حمله کرده💥 خیلی ناراحت شدم جنگ کردستان که تمام شد خوشحال شدم. امید برایم بود که کردستان الحمد لله تمام شد😃
🔮فکر می کردم آن اشک های من در تنهایی در کردستان نتیجه داده من آن جا واقعا با همه وجودم #دعا می کردم که دیگر جنگ تمام شود. دیگر من خسته شدم. دلم برای مصطفی هم می سوخت🙁 من نمی توانستم از او دور شوم و با این حال حق من بود که زندگی با #آرامش داشته باشم. فکر می کردم خدا دعایم اجابت خواهد کرد و در لبنان و ایران جنگ #تمام خواهد شد.
🔮خبر حمله عراق برایم یک ضربه بود⚡️ می دانستم اولین کسی که خودش رابرساند آن جامصطفی است. #فرودگاه بسته شده بودو من خیلی دست و پا می زدم که هرچه سریع تر خودم را برسانم به ایران بالاخره از طریق هواپیمای نظامی🛩 واردایران شدم. در تهران گفتند مصطفی اهواز است و من همراه عده ای با یک هواپیمای 130 راهی #اهواز شدیم.
🔮در دلش آشوب بود: مصطفی کجاست؟ سالم است؟ آیا دوباره چشمش به صورت نازنین #مصطفی می افتد؟ موتور هواپیما که آتش گرفته بود و وحشت وهیاهوی اطرافیان، پریشانیش را بیش ترمی کرد😨 #آخرین_نامه مصطفی را باز کرد و شروع کرد به خواندن
🔮من در ایران هستم ولی قلبم♥️ با تو در جنوب است، درمؤسسه، در صور. من #با_تو احساس می کنم، فریاد می زنم، می سوزم و باتو می دوم زیر بمباران و آتش.
🔮من احساس می کنم با توبه سوی مرگ می روم به سوی #شهادت، به سوی لقای خدا باکرامت. من احساس می کنم در هر لحظه باتوهستم حتی هنگام شهادت🌷 حتی روز آخر در مقابل. وقتی مصیبت روی وجود شما سيطره می کند، دستتان را روی دستم بگیرید و احساس کنید که #وجودتان در "وجودم" ذوب می شود. عشق💖 را در وجودتان بپذیرید. دست عشق را بگیرید. عشق که مصیبت را به #لذت تبدیل می کند، مرگ را به بقا وترس را به شجاعت.
🔮وقتی رسیدم، مصطفی نبود و من نمی دانستم اصلا زنده است یانه‼️ سخت ترین روزها روزهای اول جنگ بود. بچه ها خیلی کم بودند، شاید پانزده تا هفده نفر.
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
06-ye-pelak-ye-sak-shoor-seyedreza-narimani.mp3
6.55M
🎵 #صوت_شهدایی
یه پلاکـــ با یه ساکـــ
میبینی که همین دو قـلم پیش ما مونده....💔💔💔
🎤🎤 #سیدرضا_نریمانـے
👈تقدیم به فرزندان شهدا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
★بابایت
همان #بابای خوب قصّه هاست
★که پرواز کرد🕊
آرامشش♥️ سهم ما شد
و #طعنه ها، نصیب بچه های بابا شُد
ببخش که ما اینقدر بد هستیم😔😔
#شهید_سجاد_عفتی
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
اے که #روشن شود
از نـ✨ـور تو هر #صبح جهان
#روشنـــاے دل من💖
حضرتـــ خورشـید #سلام
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفـرجـ🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
چونکه #صبح آمدوچشمم بازشد
قلب من #باچشم تو همراز شد❤️
غرق #رحمت می شود آن روزکه
صبحـ☀️ـم با #یادتو آغاز شد♥️
#شهید_جواد_محمدی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♦️هرچه ویژگیهای #گلوبال_هاوک رو میخونی متوجه این میشی که همه قلههای تکنولوژی غرب را در این محصول
🌺 پیش بینی شهید آوینی از فروپاشی درونی تمدن غربی:
من در #فروپاشى_غرب بيشتر به تحول درونى غربىها اميد دارم تا جنگى "رودررو"
غرب از #درون خواهد پوسيد و در خود فرو میریزد💥 و چون عقربى🦂 در #محاصره آتش، "خود را" نيش خواهد زد..👌
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍شهید حاج قاسم سلیمانی
🔰اغلب ما از یک حس مشترکی برخورداریم و آن، حس #مغمومیت است. وقتی انسان چیزی را از دست می دهد، یا برای چیز ارزشمندی✨ تلاش می کند اما قدرت وصول به آن را ندارد، احساس مغمومیت می کند.
🔰این مغمومیت #نشاط_آور است، پیروزی آور است، معنویت آور است👌
به من خیلی مراجعه می کنند. هرکسی دستش به من می رسد این را می گوید: دعاکن #شهید بشوم..
🔰من به آنها می گویم دعا کنید خداوند این #حال را در شما حفظ کند. وای به روزی که انسان این حالت غم را💔 این حالت باختن را، این حس #جاماندگی را درداثرددنیا ازدست بدهد! او "خاسر" است..
#شهید_قاسم_سلیمانی
📚کتاب ذوالفقار ص۱۴۶
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
گفته بودم
اسرارقلب #مادر_شهید
برکسی فاش نمی شود❌
حتی #فرزندش
اماوقتی
در #آغوش خداحافظی شان
یک لحظه #عطر_شهادت
بپیچد💫
به دل هر دو #برات می شود
هر دو👥 میفهمند که دیگر،
#شهادت
از آن بالا #حواله شده🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
به قولِ حاج حسین یکتا:
#شهدا آخر تیپولوژی بودندکه یوسف زهرا(ع)♥️ آن ها را دید به قولِ معروف برای #خدا تیپ زدند...
چطور⁉️
اگر #زیبا بودند از آن زیبایی در راهِ خدا استفاده کردند👌گفتند: خدایا ما می خواهیم ما را فقط #تو ببینی ما میخواهیم فقط از تو دلبــ💖ـری کنیم که در نهایت هم دل بردند و هم دل دادند و به قیمت جان #شهادت را خریدند ...
✍پ.ن: گاهی با خواندن #زندگینامه هرچند کوتاه ولی پربارشان به خودم نهیب می زنم اگر امثال شهید دهقان ها🌷 یا #شهید_مشلب ها یا...،
همینطوری از دنیا می رفتند، حیف می شدند. #شهادت برازنده شان بود
آنها در اوج #اخلاص عمل کردند و شدند یاران سیدالشهداء(ع) وسربازان مهدی موعود🌸
و ما ... بماند.....😔
#شهید_احمد_مشلب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
این روزها یادی کنیم از
#فرمانده بهبهانی، "داوود دانایی" که
در ۲۰بهمن ۶۵، زمانی که بمب شیمیایی☠ به خط اصابت میکند، #ماسکش را به رزمندهای که ماسک ندارد میدهد
و #چفیهاش را به دیگری و خودش بیدفاع در معرض گاز خردل😔 قرار گرفته و به شدت شیمیایی میشود و به #شهادت میرسد🕊
روحش شاد و یادش گرامی باد 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
13960829000089.mp3
2.14M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه هود✨
#قرائت_صفحه_دویست_وبیست_ونه
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
ای کسانی که #دلتان_گرفته
ولی گلایه نمیکنید✘
خستهاید و شکوه نمیکنید
#منتظرید و هنوز پاسخی نرسیده
و مؤدبانه ناظرید بر "حکمت حق"
⇜هیچوقت #نزدیکتر از این لحظه به اجابت نبوده اید❌
#اَنا_عِندَ_المُنکَسِرة_قُلوبهم
#دلشکسته💔
#وداع
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#یادم_نمیرود 2⃣ 💢فرمانده لشکربیست ساله، #فرمانده قرارگاه بیست ودو ساله، فرمانده اطلاعات عملیات نوزد
#یادم_نمیرود 3⃣
💢تا ابد به آن #بسیجی بدهکارم که وقتی به معاونت گردان منصوبش کردم خود را از انظار بسیجیان پنهان میکرد ومی گفت: من از چهره های این بسیجیان شرمنده ام😞 که به آنان #دستور بدهم
💢ودائما از اینکه #مسئولیت ایشان را از یاد خدا غافل نکند به راز و نیاز مشغول بود و آخرالامر در "عملیات کربلای پنج" به آرزویش که شهادت🌷 بود رسید.
🍂🍁🍂🍁🍂
💢تا ابد به آن برادر بسیجی فرمانده گردان #لرستانی بدهکارم که روح پارسایی داشت و هرگز از رفتن به مرخصی خشنود نبود😔 وقتی که #شهید شد تازه متوجه شدیم که تنها نان آور پدر ومادر پیرش بود😭 و هرگز از نداشتن #مال_دنیا گله ای نداشت
💢و همه دارایی اش در جبهه یک جلد #قرآن مجید ونهج البلاغه و دیوان حافظ بود📚 که در چند جابجایی فرماندهی یگان همیشه به همراهش بود.
#شرمنده_ی_شهدا🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
کاش #صاحب برسد...
این جوانان همه را در ره خود پیر کند😍
#یاایهاالعزیز
#مدافعان_سلامت
#ظهور
#یاصاحبنا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
در این زمانه اگر
به خاطر #حرف_مردم
تغییر کنی
این جماعتـ👥 هر روز
تو را #جور_دیگر می خواهند
ولی
لبخند خالق😍 را
به هیچ حرفی ترجیح #نده
#حجاب را عاشِقانه
انتخاب کن♥️
#حجاب_فاطمی🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5992271129371214222.mp3
2.48M
👌 مداحی فوق زیبا بمناسبت
#حجــــابــــ♥️
🌴با حجاب نمیشه عبد شیطون
🎤 #سید_رضا_نریمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلنوشته_خواهر_شهید
۴سال میگذرد از آن روزهایی که هرچه بیشتر از رفتن تو به #سوریه میگذشت اضطراب و اشتیاق ما بیشتر میشد
اشتیاق از این جهت که منتظر برگشتنت بودیم و اضطرابی که نکند #برگشتی در کار نباشد🚷 و عاقبت سفر رویایی تو، به #شهادت ختم شود. اضطرابی که در تماس و مکالمه آخر☎️ دو چندان شد.
یادته بهم گفتی چند بار تا #مرز_شهادت پیش رفتم. اما توفیق رسیدن به آن را نداشتم و چه حسرتی پشت این شهید نشدن بود😔 با شنیدن این جمله، ناخود آگاه #اشکهایم سرازیر شد. درست مثل الان که چشمانم بارانی شده.
گفتم کی برمیگردی⁉️ بسه دیگه برگرد، #دلتنگتیم. یادته داداش؟؟😢
بار #آخر که تماس گرفتی لحن صدایت با دفعه های قبل فرق داشت. انگار میخواستی بگی بی تابی نکن خواهر💓
به زودی #برمیگردم، اما نه به شکلی که شما منتظر هستید. برمیگردم در حالیکه چشمانم بسته است و لبانم دیگر به سخن گفتن گشوده نمیشود😭 برمیگردم در حالیکه شما #گریان هستید و من خندان...
اما وقتی برگشتم انتظار نداشته باش در آغوش بگیرمت💞 انتظار نداشته باش از #خاطرات سفری که رفتم برایت تعریف کنم. هرچند که حرف های زیادی برای گفتن دارم اما این دفعه من، فقط #شنونده هستم. این بار من آرام گرفتم♥️ و شما هیاهو میکنید
گفتی ماموریتی داری که وقتی به سرانجام رساندی برمیگردی و من چه دیر متوجه شدم ماموریت تو* #شهـادت* بود. چیزی که بخاطرش شبانه روز تلاش کردی و خودت را برای رسیدن به آن پاکیزه کردی✨ و چه زیبا دست از دنیا شستی و *خــ❣ــدا* چه زیباتر خریدار بنده ی به کمال رسیده ی خود شد.
#شهید_عمار_بهمنی
#شهید_مدافع_حرم🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh