🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 #کلام.شهید 🔰می روم تا #انتقام سیلی #مادرم رابگیرم. 🔰#همسرعزیزم خودت میدانی که چقدر #دوس
#سیره_شهید 📖🔎
پدر شهید می گفتند:
زمانی که شهید بزرگوار قرار بود به
جبهه مقاومت #اعزام شود، در پاسخ
به این سوال که هنوز رهبری #فتوای_جهاد نداده است،
گفت:
«مگر حتما باید عرصه #تنگ شود تا
آقا اذن جهاد بدهد، قبل از آنکه عرصه
تنگ شود باید برویم تا آقا #اطمینان_خاطر یابند.»
#شهید_حسین_هریری🌷
#آتش_به_اختیار✌️
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢هیچ وقت مانع رفتنش نشدم، #دلتنگش بودم اما ته دلم راضی بودم به شهادتش، واقعا #حقش بود. 💢خودشم همیشه
🔺آخرین عکس خانوادگی😔
#هميشه وقتي ميرفت مأموريت
ميگفت از همه بيشتر دلم براي #محمدامين تنگ ميشود.
آخر #صدای همه شما را ميشنوم و با شما صحبت ميكنم،
اما محمد امين كه #نميتواند صحبت كند.
دلم برايش #تنگ ميشود.
#بزرگترين سفارشش به من هميشه و هميشه اول
#نماز اول وقت
و دوم حفظ #حجاب به بهترين شكل
و سوم تابع محض #ولايت_فقيه ماندن بود.
#شهید_علیرضا_بریری🌷
#شهید_مدافع_حرم
#بازگشته_از_خانطومان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهادت❤️ حکایت عاشقانه آنانے است🌷 ڪہ دانستند دنیا جاے #ماندن نیست باید #پرواز کرد تاخدا🕊 #شهیدمدافع
8⃣5⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
✍ به روایت دوست شهید
🔰شهید آقاعبداللهی صدای #گیرایی داشت و حرفی که میزد به دل همه مینشست، میتوانم بگویم تنها صدایی که دلم برای شنیدنش #تنگ شده و دوست دارم هرطور که میشود یک بار دیگر آن را بشنوم همین صدای شهید آقاعبداللهی است.
🔰او بسیار #خندهرو بود و هرگز عصبانیت او را ندیدم، اهل دلخور شدن و #خرده_گرفتن از کسی نبود. بسیار دوستدار #رهبری بود و میشد این را از صحبتها و رفتارش فهمید.
🔰او بسیار پایبند اعتقادات و #ولایت بود و با توجه به سن کمش با شجاعتی که داشت همواره در اتفاقات مختلف #داوطلب حضور بود.
🔰در #فتنه ساله ۱۳۸۸ او را در بین بسیجیان دیدم و پرسیدم علی اینجا چه میکنی؟ نترسیدی که کشته شوی؟ پاسخ داد من فقط به خاطر آقا آمدم و هرگز از موضع خود #کوتاه نمیآیم و دست از انقلاب نمیکشم.
🔰حدود ۱۰ روز قبل از اعزامش به سوریه او را دیدم و گفت قصد رفتن به #سوریه را دارم، گفتم میروی تا #مدافع_حرم شوی؟ گفت نه مدافع حرم نمیشوم میروم تا #پناهنده_حرم شوم. گفتم پس فرزندت چه میشود؟ گفت خداوند بزرگ است. با توجه به اینکه پیکر علی بازنگشت من حس میکنم واقعاً او #پناهنده_حرم شده است.
#شهید_علی_آقا_عبداللهی🌷
#شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم
شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
صبح شد باز دلم #تنـــگ تـــو...
از دور #سلام
تــــو نیاز و ضــــربان دلمے
خــتم ڪلام...
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♦️هر دو «سردارزاده» بودند و هم دانشگاهی. درسشون که تموم شد، شدند #همکار دست تقدیر #همرزمشون هم کرد👥
✍ #خاطره_شهدا🌷
🌸دستش را گرفتم و نگاهش کردم، چشمانش از خوشحالی برق می زد. با شوخی و خنده بهش گفتم: طوری با ولع داری جمع می کنی که داره به #سوریه حسودیم می شه!
🌸 وقتی آمد لباس های نظامی و پوتینش را بگذارد داخل کوله، سعی کردم کمی حالت اعتراض به خود بگیرم . بهش گفتم: اونجا خیلی خوش می گذره یا اینجا خیلی بد گذشته که این قدر ذوق زده ای؟ انگشتانم را فشار داد و شروع کرد به خواندن:
ما بی خیال مرقد زینب نمی شویم / روی تمام سینه زنانت حساب کن!
🌸دلم نمی آمد در را پشت سرش ببندم، نمیخواستم باور کنم که رفت. دلم برایش #تنگ شد. برای خنده هایش، برای دیوانه بازی هایش، برای گریه هایش، برای روضه خواندن هایش.
🌸صدای زنگ موبایلم بلند شد. محمد حسین بود، به نظرم هنوز به نگهبانی شهرکمان نرسیده بود. تا جواب دادم گفت: دلم برات تنگ شده! تا برسد فرودگاه، چند دفعه زنگ زد. حتی پای پرواز که الان سوار می شم و گوشی رو خاموش می کنم! می گفت: می خوام تا #لحظه_یآخر باهات حرف بزنم!
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
به روایت همسر شهید
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
⇜وقتی دلت براش #تنگ میشه و
نمی تونی بپری تو بغلش💕
⇜وقتی دلت میخواد کنارش بخوابی و
#نمیتونی...
⇜وقتی یه اسباب بازی🏍 جدید گرفتی و
حالا...😔😔
↵جواب همه ی اینها رو.
بجای نشستن در آغوشش💞
باید با نشستن رو #سنگ_مزارش بگیری ....
این موقع شب
دلــ💔ـش تنگ شده
میگه خونه نریم🚷
پیش #بابایی بخوابیم😔
برگرد تنها یک بغل بابای من باش
#محمدامین نازدانه ی شهید
#شهید_علیرضا_بریری
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشق_شهید_همت_بود. 🔸یکبار در جلسه خواهران #بسیج، دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند او هم همان ط
یادت #ای_دوست بخیر
نازنینم خوبی⁉️
خبری نیست ز #تو
دل من میخواهد، که بدانی #بی_تو
دل منـ❤️ اندازه ی دنیا تنگ است
#بهترینم ای دوست
یادگار دیروز..
دل من سیر برایت #تنگ است💔
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✓خوب است نوکر
"آخرش"
#بى_سر بمیرد
✓خوب است
بین نوکرى
#نوکــــــر بمیرد...
سه ماه گذشت ســ♥️ـردار
دلمان هر لحظه برایت #تنگ تر میشود
برایمان دعا کن🤲
#السلام_علے_الحسین
#شهید_قاسم_سلیمانی
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥فیلم شهیدان #شهید_محسن_حججی #شهید_محمدحسین_محمدخانی #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهید_سیاح_طاهری در مسج
یادت #ای_دوست بخیر
نازنینم خوبی⁉️
خبری نیست ز #تــو
دل من میخواهد
که بدانی #بی_تو
دل منـ♥️ اندازه ی دنیا تنگ است
#بهترینم ای دوست
یادگار دیروز
دل من سیر برایت #تنگ است💔
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰پنج پسر داشتم، اما #عبدالله چیز دیگری بود. ♦️یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم. زل زد تو چشم هایم.
♦️#نمیدانم
میدانے یا نہ..⁉️
ولے دلمان #تنگ شدہ...
اگر وقت ڪردے بہ #خوابمان بیا
شاید ارام شود
این دل💞 ما ڪہ #هرشب🌙 سراغت را میگیرد...
#مدافع_حرم
#شهید_عبدالله_باقری🦋
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⚜دلم 💕حسابی #تنگ بود. حال خسته ام را با خودم بردم #حرم تا شفا گیرد. پس از #زیارتِ خواهر شاه خراسان و دو رکعت نماز، دل آشفته ام پرکشید سوی #گلزار🌸. سوار تاکسی شدم و آدرس امامزاده علی بن جعفر را به راننده دادم.
🖇آرام آرام #سوی گلزار قدم برداشتم. بطری های #گلاب کنار درب ورودی، نشان از قرار همیشگی خسته دلانی بود که برای خلوت به این گلزار می آیند.
فضای مسقف پیچیده در چپ و راست که متشکل از #مزار شهداست و نورهای سبز🍃 و سرخ، که حاصل تابش نور☀️ خورشید به سقف های رنگ شده شیروانی بود حال #معنوی خاصی را به انسان هدیه می داد.
⚜ناگهان #دلم دستور داد و پایم به سمت راست قدم برداشت.تعدادی #زائر دور تا دور مزار نشسته بودند.در ظاهر فضا پر از سکوت بود اما، این سکوت شاهد حرف های دلشان با #شهیدان زین الدین بود.
🖇شهید #مهدی_زین_الدین فرمانده لشکر علی بن ابی طالب و برادرش #مجید، فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علی بن ابی طالب، در کنار هم آرام گرفته بودند.مهدی، فرمانده ای که همیشه خودش اولین نفر بود برای #عملیات. می گفت:
⚜ «اگر فرمانده نیم خیز راه بره،نیروها سینه خیز راه میرن .اگه #بمونه تو #سنگرش که بقیه میرن خونه هاشون»
آرزوی #شهادت داشت. عکس دخترش در جیب لباسش بود اما از ترس #مهر_پدری قرار شد بعد از عملیات آن را ببیند.
🖇به رسم حضرت #ارباب نمازهای اول وقتش حتی در جاده های جنگ هم ترک نشد. نمازهایش به نیت پیروزی در عملیات ها ،نماز شب هایش، حال خوشش و گریه 😢هایش در #مناجات باخدا، هنوز هم از خاطرات زیبای به جا مانده در ذهن و #قلب رزمنده هاست.خوش به حالش که خدا را شناخت و چه زیبا🌸 #خدا او را خرید.
⚜لبانم معطر به خواندن #فاتحه ای، چشمانم خیس از اشکِ حسرت و صدای #اذانی که مرا به خود آورد و خدایی که در این #نزدیکی است...
#شهید_مهدی_زین_الدین🌷
#ایام_ولادت
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
فرزانه سیاهکالی مرادی، همسر شهید:
🌸 ساعات آخر ٍ#بدرقه، همسرم گفت:🗣
«دوری از تو برایم سخت است😔، من آنجا در کنار دوستانم و پشت #تلفن نمی توانم بگویم دوستت دارم❤️، نمی توانم بگویم دلم برایت تنگ شده، چه کنم؟». یاد همسر یکی از شهدا افتادم، به حمید گفتم: «هر زمان دلت#تنگ شد بگو یادت باشه و من هم خواهم گفت یادم هست…» این طرح را پسندید و با#خوشحالی هنگام پایین رفتن از پله های خانه بلندبلند می گفت: «یادت باشه، یادت باشه😇» و من هم با لبخند درحالی که اشک می ریختم و آخرین لحظات بودن با#معشوقم را در ذهن حک می کردم پاسخ می دادم «یادم هست …یادم هست …» و حمیدم رفت…💔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh