2⃣0⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠هم نشینی با مردگان
🌷در سرپل ذهاب #قبرستانی بر روی تپه ای بود که شده بود مقر ما. مقرها هم چادر⛺️ بود. جهت استقرار چادر، مجبور شدیم دو تا #قبر را نصف کنیم تا فضا صاف شود و بتوانیم چادر را برپا کنیم😟!
🌷شب ها 🌙که می خوابیدیم یا سرمان #توی_قبر بود یا پاهایمان یا دستانمان. درختی🏕 هم در کنار چادر بود که جغدی شب ها در کنار آن آواز می خواند. اوایل بسیار می ترسیدیم😰، ولی بعداً عادی شد. #سرگروهبانی داشتیم که خیلی می ترسید و شب ها می رفت در مقرهای دیگر می خوابید😅. حق هم داشت. چون ما حدود نیم متر زمین را گود کرده بودیم تا صاف شود.
🌷وقتی می خوابیدیم 😴عملاً در کنار #میت خوابیده بودیم. من بهترین خواب ها و نگهبانی ها را در همین #سرپل_ذهاب داشتم. شب ها در آن #قبرستان حال معنوی خوبی داشتم👌.
راوى: #احمد_مرادی_عسکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
چه زیبا #عاشقانه های زندگیَت را بیان کردی نمیدانم چه بگویم...... جز #اشک، جز شرمندگی، بهترین #معشوق
0⃣6⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
🔹بعد از #خواستگاری، ازآنجاکه مقید به رعایت حریم و حفظ محرم و نامحرم📛 بودیم شناخت من از #پسرعمه ام بسیار کم بود و به کلیات زندگی او بسنده می شد ازاین رو به خواستگاری جواب منفی دادم❌
🔸 اما #حمید که بعدها برای من تعریف کرد که #8_سال_عشق من را در دل داشت😍، کنار نکشید و بالاخره هم جواب #بله را از من گرفت☺️.
🔹بعد از مراسم #صیغه محرمیت، باهم همگام شدیم و وقتی نگاه کردم دیدم در #امامزاده باراجین هستم. کمی بعد دست من را گرفت و باهم به #مزار اطراف امام زاده رفتیم.
🔸از انتخاب این مکان آن هم تنها ساعتی⏱ بعد از #محرمیت تعجب کردم⚡️ اما حمید حرفی زد که برای #همیشه در ذهنم جا گرفت.
🔹حمید وسط #قبرستان ایستاد و گفت: « #فرزانه_جان، می دانم متعجب هستی، امروز خوش ترین لحظات زندگی ما است😍،⚡️ اما تو را به این مکان آورده ام تا یادمان نرود که #منزل_آخر همه ما اینجاست!»
🔸بعد خندید و گفت😄: «البته من را که به #گلزارشهدا خواهند برد🌷».و پیش بینی او در 5 آذر 1394 به واقعیت رسید👌.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🕊❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💥روزهای دلتنگی دگر #باران نبارد ای کاش 🌨🌨 آری برای جان سپردن #دوری ات ڪافیست ... #شهید_عبدالمهدی_ک
1⃣5⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠غسل شهادت
🔰امسال حال عجیبی داشت. همه کارها و رفتارهایش متفاوت شده بود. #هرروز غسل شهادت🌷 میکرد. می گفت: تو شاهد باش که من هر روز #غسل_شهادت میکنم. به عشق رسیدن به شهادتـ🕊. #دائم_الوضو بود. زیارت عاشورا📖 میخواند و حدیث کسا!
🔰مدام با خودش #نوحه زمزمه میکرد. روضه میخواند، روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) و حضرت ابوالفضل(علیه السلام)! یک روز #عبدالمهدی به من گفت: همسرم💞 میخواهم حرفی بزنم، ولی باید به #قم برویم. گفتم: «چرا قم⁉️ این همه راه برای یک حرف. خب همین جا بگو.
🔰گفت: «نه❌ باید برویم قم.» خیلی ناراحت بود كه همراهیاش نكنم. به قم كه رسیدیم اول رفتیم #زیارت، بعد قرار شد فلان ساعت دم درب اصلی حرم🕌 همدیگر را ببینیم. بعد از قرارمان، مرا به #قبرستان شیخان قم برد.اول شروع کرد درمورد آخرت صحبت كند؛از اینكه دنیــ🌎ـا زودگذر است، اینكه اگر آدم عمر نوح هم داشته باشد، #آخرش باید راهی آن دنیا شود.
🔰من فقط گوش می کردم و تعجب کرده بودم😟 از حرف هایی که میزد. حرفش به قبرستان شیخان و #علمای_مدفون در آنجا كه رسید، گفت: همسرم من در این قبرستان دو #حاجت_مهم گرفتهام. الان هم آمدم یک حاجت دیگرم را بگیرم. گفتم: «چه حاجتی❓» مکث کرد!
🔰گفتم: «من #همسرت هستم، باید بدانم. بگو😊» فکر کردم الان درمورد خانه🏡 و... میخواهد حرف بزند. دوباره پرسیدم: «چه #حاجتی دارید؟» گفت:« #شهادتم...!» گفتم: چرا شهادت⁉️ ان شاءالله سایهات سالیان سال بالای سرمان باشد..
🔰بعد از اینكه حاجتش را عنوان كرد، شروع كرد از #مصیبتهای حضرت زینب(سلام الله علهیا) برایم بگوید. گفت: «خودم را #نمیبخشم كه اینجا هستم😔 و #حرم_خانم مورد جسارت واقع شده است.» گفت: «سوریه خط مقدم كشور ماست، اگر ما برای دفاع👊 آنجا حاضر نشویم، #خون این همه شهید پایمال میشود.»
🔰این صحبت ها #دوماه قبل از شهادتش🌷 بود. من به او گفتم: «فکر بچههات ، فکر من را کردی⁉️ خودت میدانی تا الان چقدر از #سوریه شهید آوردند. آنجا امن نیست❌ » به من گفت: همه این حرفها را قبول دارم، ⚡️ولی روز قیامت چطور به #چشمان خانم حضرت زهرا(سلام الله علیها) نگاه کنم؟
🔰حضرت زینب(سلام الله علیها) #مظلوم است در سوریه. #همسرم تو نباید مثل زنان کوفی باشی🚫 که پشت مسلم را خالی کردند.» بعد گفت: میخواهم مثل #همسر_زهیر باشی و عاقبت بخیرم کنی✅ از من هم خواست اگر به شهادت رسید #زینبوار زندگی کنم. گفت: «اگر کربلا زنده شود، اجازه نمیدهی من در رکاب امام حسین(علیه السلام) باشم؟
🔰گفتم: «اگر #شهید شوی.» نگذاشت جملهام تمام شود، گفت: قرار نیست هركسی سوریه میرود شهید شود⭕️ یكی را میشناسم 15 بار رفته و سالم برگشته😊 خلاصه با هر دلیل و برهانی بود، #راضیام_کرد.
[راوی:همسرشهید]
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه_شهدا❣ ❣مسئلهای من را درگیر کرده بود، مدام در ذهنم بالا و پایین میکردم که چطور آن را مطرح
✍ #خاطره_شهدا
🌷حمید وسط #قبرستان ایستاد و گفت: فرزانه جان، می دانم متعجب هستی، اما امروز #خوش_ترین لحظات زندگی ما است، تو را به این مکان آورده ام تا یادمان نرود که منزل آخر همه ما اینجاست!
🌷بعد #خندید و گفت البته من را که به #گلزار_شهدا خواهند برد.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🔹اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو🚗 به سمت #نجف بر مي گشتيم. موقع #اذان صبح بود که به ورودي نجف و کنار #وادي_السلام رسيديم.
🔸هادي به راننده گفت: نگه دار⛔️تعجب کرديم. گفتم: #شيخ_هادي اينجا چه کار داري؟ گفت: مي خواهم بروم وادي السلام♥️
🔹گفتم: نمي ترسي⁉️ اينجا پر از سگ و حيوانات است. صبر کن وسط روز برو توي #قبرستان. هادي برگشت و گفت: مرد ميدان نبرد✊ از اين چيزها نبايد بترسد. بعد هم پياده شد و رفت.
🔸بعدها فهميدم که مدت ها در ساعات #سحر به وادي السلام مي رفته و بر سر مزاري که براي #خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت📿 مي شده.
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#توسل_به_حضرت_زهرا_س 💠 راهکار عملی شهید پورهنگ برای حاجت روا شدن 🔸هر وقت مشکلی بزرگ یا حاجتی داشت،
✍آنچه که مینویسم
تنها یک #نوشته نیست برادر!
این آتشفشان درون💗 است
که گاهی فوران میکند
برادر! دیگر دلم از دوری #دوستان نمیلرزد و دیگر چشمانم از ندیدن یاران نمی گرید❌
زنهار ما در #قبرستانِ دل و فکرمان همه گذشته جهاد و #شهادت را خاک کرده ایم😔 و هرگز این سخن امام صادق (ع) را نشنیده ایم که فرمود:
" لیس الحَیاہ الّا العقیدة و الجهاد"
#دستنوشته📝
#شهید_محمد_پورهنگ
#شهید_مدافع_حرم
۸۷/۱/۱۸
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💞 #همسرانه 💞 . 💫سر سفره عقد قرآن رو که دستش گرفت، نیت کرد تا هر صفحه ای که اومد باهم بخونیم. 💫 قر
ای شهیــ🌷ـد
ای آنکه بر کرانه ازلی
و #ابدی وجود برنشسته ای!
دستی برآر و ما #قبرستان نشینان عادات سخیف رانیز ازین منجلاب🔞 بیرون کش😔
#شهید_نوید_صفری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💞 #همسرانه 💞 . 💫سر سفره عقد قرآن رو که دستش گرفت، نیت کرد تا هر صفحه ای که اومد باهم بخونیم. 💫 قر
#تلنگرانه
ای شهیــ🌷ـد
🍃ای آنکه بر کرانه ازلی
و #ابدی وجود برنشسته ای❗️
🍁دستی برآر و ما #قبرستان نشینان عادات سخیف رانیز ازین منجلاب بیرون کش
#شهید_نوید_صفری
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♡به نام خالق رئوف♡ 🌾باز هم #قصه ، قصه ی عاشق 💖و #معشوق است منتها کمی متفاوت تر از قصه لیلی و مجنو
✍آنچه که مینویسم
تنها یک #نوشته نیست برادر!
این آتشفشان درون💗 است
که گاهی فوران میکند
برادر! دیگر دلم از دوری #دوستان نمیلرزد و دیگر چشمانم از ندیدن یاران نمی گرید❌
زنهار ما در #قبرستانِ دل و فکرمان همه گذشته جهاد و #شهادت را خاک کرده ایم😔 و هرگز این سخن امام صادق (ع) را نشنیده ایم که فرمود:
" لیس الحَیاہ الّا العقیدة و الجهاد"
#دستنوشته📝
#شهید_محمد_پورهنگ
#شهید_مدافع_حرم
۸۷/۱/۱۸
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بارِ دیگر باد، تقویم را ورق میزند و جایِ خالیاش در میانِ زمین رخ نمایان میکند. #علی_تجلایی اویی که نامیاست جاودان در قلبِ تاریخ و تجلی گرِ #غیرت و #شجاعت و ازخودگذشتگی♥️
🍃هر جا نام او باشد، یادآورِ شجاعتهایِ اوست، دلسوز برایِ مردم و جان بر کف برایِ خاک. "پر حوصله باشید و در برآوردن نیازها و حاجات آنها(مردم) بکوشید"*
🍃حال کجایی ای شهید؟!
امروز بیش از همیشه #مردم در سختی اند. دریغ از کمترین توجهی به آنها.
هیچ کس نیست که دلسوزمان باشد! در سرازیریِ گناه افتاده ایم هیچ چیز شبیه آنچه تو توصیه کردی نیست!😔
🍃گفتی"در همه حال #پرهیزگار باشید و #خدا را ناظر و حاضر در اعمال خود ببینید." اما ما...انگار تنها کسی که نمیبینیم خداست...
🍃در باتلاقِ نفس دست و پا میزنیم گوش و چشممان را بسته ایم گم شده ایم، دستمان را بگیر مارا عقب بکش درست مثلِ نیروهایی که روزی جانشان را به دستت میسپردند و خودت را مسئول میدانستی.
🍃به دیدارِ کسی رفتی که تشنه لب #شهید شده است. به حرمتِ #امامِ شهیدمان که سر بر دامانش گذاشتی و پیکرت را هم از خاک دریغ کردی؛ #رهایمان نکن.
🍃دستی برار و ما #قبرستان نشینانِ عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش. جایِ خالیات در گوشه گوشه زمین، دل را میسوزاند و نیست مزاری که تسلایِ قلبمان باشد. تو حتی پیکرت را هملایق این #دنیا ندانستی...
#تولدت_مبارک🍃
* فرازی از وصیت نامه شهید
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌸به مناسب سالروز #تولد
#شهید_علی_تجلایی
📅تاریخ تولد : ۵ مرداد ۱۳۳۸
📅تاریخ شهادت : ۲۵ اسفند ۱۳۶۳
📅تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱۴۰۰
🥀مزار : مفقود الاثر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون♡
"هرگز گمان مبر كساني كه در راه خدا كشته شدند، #مردگانند! بلكه آنان #زندهاند و نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند."
🍃به گمانم #شهدا هم زنده اند؛ زنده اند و امروز برای حالمان به پهنای صورت #اشک میریزند. آخر خون بهای امروزمان را آنها پرداخته اند؛ آنهایی که نه تنها از #جان خود بلکه از فرزندان عزیزتر از جان خود گذشتند تا بی دغدغه و #آرام بدون نگرانی و واهمه و ترس و وحشتی زندگی کنیم...
🍃مانند #غلامحسین؛ اویی که روزهای ناامیدی را به امید، غم را به شادی و اسارت را به #آزادی هدیه کرد در حالی که تنها مدرک تحصیلی اش #سیکل بود... نام آفرین شد و برای نجات وطنش خود را فدا کرد. جانش را به ما هدیه کرد و شهد شیرین #شهادت را با حلاوت نوشید.
🍃 اوکه با چشمان گریان #دختر و دل منتظر پسر و دست های نگران همسرش خداحافظی کرد درحالی که میدانست شاید اینبار آخرین دیدارشان باشد. میدانست قرار است به آرامگاه #ابدی اش کوچ کند، او برای ما و امروزی که در آن زندگی میکنیم از همه وجودش گذشت...
🍃حسین که #قلبی به وسعت جهان بیکران داشت، مانند کبوتری سفید بال هایش را رو به #آسمان گشود و برای همیشه میهمان سفره سید و #سالار_شهیدان شد...
🍃ای شهید دستی بر آر تا ما، ساکنان و #قبرستان نشینان عادات سخیف را، از این منجلاب بیرون بکشی...
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🍁به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_غلامحسین_لطفی
📅تاریخ تولد : ۳ اردیبهشت ۱۳۳۷
📅تاریخ شهادت : ۳۰ آبان ۱۳۶۳
📅تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : شاخ شمیران
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh