eitaa logo
تأملات طلبگی
1.4هزار دنبال‌کننده
673 عکس
715 ویدیو
20 فایل
⚜️ فَبشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ یَسْتمِعونَ الْقَولَ فَیَتَّبعونَ أَحْسنَهُ. (۱۷،۱۸ زمر) 🔊 مطالب دینی، مباحث حوزوی، کلام بزرگان، نقد و تحلیل، علوم انسانی، مسائل سیاسی. ⚖️ نَحْنُ أبْناءُ الدَّلیل نَمیلُ حَیْثُ یَمیلُ. ارتباط با ادمین: @Amirhossein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️اصلاحگران شیعه و سنی ♦️1ـ چون مجادلات تاریخی و کلامی امامت، «جدلی الطرفین» و دلایل هر طرف، معمولاً قابل خدشه هستند؛ بنابراین در طول تاریخ اسلام، غالباً هیچ «سنی متعصبی» به شیعه نگراییده است؛ و هیچ شیعه متعصبی، سنی نشده است؛ و افرادی که از دو فرقه به یکدیگر می‌گروند، عموماً شرایط «خاص و ویژه‌ای» داشته‌اند؛ که تعدادشان نیز، محدود هستند. ♦️2ـ در هر دو فرقه، «نجات یافتگان» از فرقه مقابل را ترویج و تبلیغ، و آثارشان را در تیراژ زیاد، جهت ارشاد «عوام فرقه مقابل» منتشر می‌کنند؛ همانند: سید محمد تیجانی سماوی، از اهل تسنن برگشته؛ و موسی موسوی، مؤلف دو عنوان كتاب به نام «الشيعه و التصحيح» و «ای شيعيان جهان بيدار شويد» از اهل تشیع برگشته. ♦️3ـ یکی از مسائل جالب دو فرقه شیعه و سنی، وضعیت انتشار آثار اصلاح طلبان هر دو فرقه است. غالب اصلاح طلبان فرق اسلامی، آثارشان در فرقه خودشان مورد توجه قرار نمی‌گیرد، و منتشر نمی‌شوند؛ امّا بر عکس، این آثار مورد توجه فرقه مقابل قرار می‌گیرد؛ و با زبان اصلی و نیز ترجمه، نسبت به انتشار و ترویج این آثار، اهتمام به خرج می‌دهند؛ مخصوصاً در مسائل مهم اختلافی، همانند امامت. به عنوان نمونه؛ حجت الاسلام سید ابولفضل برقعی، اصلاح‌گر شیعی است. آثار وی در گوشه‌ای خاک می‌خورد و در ایران به آن هیچ توجهی نمی‌گشت؛ امّا چندین سال است که آثار متعدد وی، در عربستان سعودی منتشر، و شاید به رایگان پخش می‌شوند. ♦️4ـ افراد اصلاح‌گر مذهبی، غالباً در مذهب و فرقه خود، کوچک پنداشته شده، و حقیر و با الفاظ معمولی خطاب می‌شوند؛ و در مذهب مقابل، با الفاظ بزرگ، تکریم و تعظیم و مورد توجه قرار می‌گیرند، مثلاً: در شیعه حداکثر می‌گویند: سید ابولفضل برقعی، ولی در شبکه‌های وهابی و اهل تسنن، شخص ایشان را با القاب «آیت الله العظمی» و یا «علامه برقعی» خطاب می‌کنند. ♦️5ـ برای آشنایی دوستان، برخی از اسامی اصلاحگران شیعی (در مسائل مختلف) ذکر می شود: سید محسن امین، سید ابوالفضل برقعی، مهدی حائری یزدی، سید مصطفی حسینی طباطبایی، حیدرعلی قلمداران، سید کمال حیدری، محمد خالصی‌زاده، شیخ ابراهیم زنجانی، عبدالکریم سروش، سید اسدالله خرقانی، سید جمال‌الدین اسدآبادی، علی شریعتی، محمد صادقی تهرانی، نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی، علی‌اکبر حکمی‌زاده، محمدجواد غروی، احمد قابل، محسن کدیور، محمد مجتهد شبستری، محمدحسن شریعت سنگلجی، حسن یوسفی اشکوری و ... 👇👇 @Taammolate_talabegi
تأملات طلبگی
✍️تاملی بر ازدواج پیامبر و عایشه ♦️برخی منتقدین به اسلام و ملحدین، به حضرت محمد(ص) خرده می‌گیرند ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 برخی اعضای محترم و فرهیخته کانال تذکر دادند که سن عایشه موقع ازدواج با پیامبر بیشتر از 17 سال و حدود 20 سال بوده است ♦️برای احترام به نظر این بزرگواران کلیپی از آیت الله قزوینی در توضیح این نظر ارائه می شود 🔹لازم به تذکرست که نگارنده این نظر و ادله آن را معتبر نمی داند و اصرار بر نه ساله بودن عایشه دارد 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍حاکمیت «عقل» و «قرآن»، به جای میدان داری «حديث» و «اجماع»! 🔹اگر بخواهیم مرجعیت های فکری ای که درباره آنها اختلافی وجود ندارد را ملاک داوری و بحث های علمی قرار دهیم، فراروی ما جز «عقل قطعی» و «قرآن کریم» وجود ندارد، بر خلاف روایات و اجماعات و مشهورات و مسلمات جدلی الطرفین که صلاحیت محور قرار گرفتن در مباحث علمی و دینی را ندارند. 🔸نه مکتب اهل بیت (ع) می تواند صحابه را جایگزین اهل بیت (ع) نماید، و نه مکتب صحابه می تواند اهل بیت (ع) را جایگزین صحابه کند. 🔻به همین دلیل، دعوت یک طرف به عمل به چیزی که طرف دیگر آن را قبول ندارد، بی نتیجه است. این نکته روشنی است و راز عدم قبول همدیگر از سوی دو طرف را تبیین می کند، بلکه سر عمق اختلاف و افزایش آن را نشان می دهد. ♻️ در بین این دو جریان شیعه و سنی، کسی نیست که بر احكام قطعی عقل اعتراض کند؛ چنانکه در مورد اصل مرجعیت قرآن کریم نیز اختلافی وجود ندارد؛ اگرچه در فهم آن، روش های مختلفی وجود دارد، و این مسأله نه تنها مذموم نیست، بلکه مایه پیشرفت علمی و تضارب سالم آراء است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
🔹احمد الطیب، شیخ و مفتی الازهر مصر ابتدای ماه نوامبر در سفری رسمی به عراق با آیت الله سید علی سیستانی، مرجعیت دینی شیعیان در این کشور در نجف دیدار خواهد کرد. 📣 به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، احمد الطیب، مفتی و شیخ الازهر، بزرگترین مؤسسه دینی مصر تا چند هفته دیگر سفر تاریخی خود به عراق را انجام خواهد داد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جواب حاکم اهل سنت شارجه به سوال ❓الگوی شما بعد از نبی صلی الله علیه و سلم کیست؟ 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ‏آیت‌الله نجم‌الدین طبسی نقل می‌کند که در عربستان یک وهابی ازم پرسید شیعه هستی؟ گفتم سنی ام. پرسید اگه سنی هستی خلیفۀ اول که بود؟ گفتم ابوبکر. دوم؟ عمر. سوم؟ علی! گفت عثمان بود! گفتم عثمان را که مردم عزل کردند. گفت مردم را با عزل خلیفه چه کار؟ گفتم مردم را با نصب خلیفه چه کار؟! 👇👇 @Taammolate_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️از مشکلات کتب کلامی شیعه در مقابله با اهل سنت 🔹اینکه گفته شود" هر حدیثی که در کتب اهل سنت را باید آنها قبول کنند "یک مغالطه است 🔹آنها احادیث را قبول دارند ولی برداشت علمای شیعه را از این احادیث قبول ندارند 🔹ورود روایت در کتب حدیثی مطلبی است و برداشت کلامی از این روایات مطلبی دیگر 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️تاملی بر مستندات اهل تشیع به منابع اهل سنت برای اثبات بی احترامی خلیفه دوم به حضرت زهراء ( سقط حضرت محسن ) ♦️به مناسبت ایام عزاداری شهادت حضرت فاطمه قصد داریم نگاهی گذرا بر استنادات اهل تشیع به منابع اهل سنت بیندازیم تا اعتبار علمی این استنادات روشن شود . 🔹1)الوافی بالوفیات صفدی : إِن عمر ضرب بطن فَاطِمَة يَوْم البيعة حَتَّى أَلْقَت المحسن من بَطنهَا (جلد : 6 صفحه : 15)!! نقد : واقعا تاسف برانگیز است که برای اثبات این هتک حرمت به چنین منابعی استناد می شود . با جستجوی کوتاه در متن کتاب متوجه این نکته می شویم که عبارت فوق برش و تقطیعی ناشیانه است . ماجرا این است که صفدی میگوید: نظام [ادیب و متکلم مشهور]شخصی معتزلی و گمراه بوده وعقاید گمراهی داشته مثلا میگفته عمر زده پهلوی فاطمه را شکسته.... . صفدی در شرح حال نظام معتزلی موارد افتراق نظر او با معتزله را بیان می کند. او اولین وجه اختلاف را در این می داند که نظام عقیده داشته خداوند موصوف به قادر بر شر و معاصی نمی شود ولی معتزله قائل بودند که خداوند موصوف به این دو می شود ولی بخاطر قبیح بودن این امور را انجام نمی دهد. در ادامه نیز متن مورد استناد شیعه را ذکر می کند : وَمِنْهَا ميله إِلَى الرَّفْض ووقوعه فِي أكَابِر الصَّحَابَة رَضِي الله عَنْهُم وَقَالَ نَص النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم على أَن الإِمَام عَليّ وعينه وَعرفت الصَّحَابَة ذَلِك وَلَكِن كتمه عمر لأجل أبي بكر رَضِي الله عَنْهُمَا وَقَالَ إِن عمر ضرب بطن فَاطِمَة يَوْم لبيعة حَتَّى أَلْقَت المحسن من بَطنهَا ( الوافی بالوفیات ج 6 ص 15) 🔹2)الملل و النحل شهرستانی : إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت الجنين من بطنها. ( جلد : 1 صفحه : 71) باز شهرستانی در کتاب خود در شرح حال نظام شروع به شمارش منفردات نظام از معتزله می کند و در مسئله یازده می گوید : الحادية عشرة: ميله إلى الرفض، و وقيعته في كبار الصحابة. .... تا اینکه : و زاد في الفرية فقال: إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت الجنين من بطنها. ( الملل و النحل ج 1 ص 71) 🔹3)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی : أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن ( جلد : 1 صفحه : 268) این مطلب اصلا سلسله راوی ندارد!!اصلا نمیشود اسمش را گذاشت روایت بلکه سخن یک شخص رافضی است!! حتی سخن او هم نیست در متن چنین آمده که:یک شخصی می آمد نزد ابن ابی دارم وبه او میگفت:عمر زد پهلوی فاطمه را شکست. لذا این سخن اصلا کلام خود ابن ابی دارم نبوده و کلام فردی مجهول است و حتی اگر کلام خود ابن ابی دارم هم باشد او به لحاظ رجالی اعتباری ندارد. نظر خود ابن حجر عسقلانی در مورد ابن ابی دارم : أحمد بن محمد بن السري بن يحيى بن أبي دارم المحدث أبو بكر الكوفي" الرافضي الكذاب" ( لسان المیزان ج 1 ص 268 ) نظر ذهبی در مورد او : قُلْتُ: شَيْخٌ ضالّ مُعَثَّر. ( سیر اعلام النبلاء ج 12 ص 126) ادامه دارد... 👇👇 @Taammolate_talabegi
♦️یادداشتی از محسن حسام مظاهری 🔹مادامی که حتی یک کارشناس اهل سنت اجازه‌‌ی حضور در رسانه‌ی عمومی کشور و تبیین مواضع و بیان روایت هم‌مذهبان خود از تاریخ اسلام را ندارد، ادعاهایی ازین قبیل ‌که می‌خواهیم در فلان برنامه درباره‌ی واقعه‌ی حساس و چالش‌برانگیزی مثل سقیفه، علمی و مستند «گفتگو» کنیم، تنها به شوخی شبیه است. 🔹بگذریم از این‌که واقعاً مشخص نیست چه نسبتی است میان بازخوانی رخدادی مثل سقیفه با مسایل انسان امروز و جهان معاصر آن‌هم در یک رسانه‌ی عمومی مثل صداوسیما. 🔹قرن‌هاست یک‌طرف صحاح را شخم می‌زنند و طرف دیگر کتب اربعه و بحار را، به قصد یافتن تعارض‌ها و تناقض‌ها و به قول معروف «سوتی»‌های طرف مقابل و اثبات حقانیت مسلک خود! قرن‌هاست بر سر فتوحات و سقیفه و معنای ولی و شأن نزول آیات سوره‌ی مائده و شورا و خلافت بین اهل قبله نزاع و خونریزی است. قرن‌هاست این‌ها «مؤتمر علمای بغداد» و «شبهای پیشاور» و «ثم اهتدیت» می‌نویسند و آن‌ها «منهاج السنة» و «خرافات وفور» و «شاهراه اتحاد». اینها از امثال تیجانی مجسمه‌ی قهرمان می‌سازند، آن‌ها از امثال برقعی. نهایتش هم هیچکدام از مجادلات تکراری و کسل‌کننده و بی‌حاصل شیوخ شبکه‌های «اهل البیت» و «ولایت» با مولوی‌های «کلمه» و «وصال» گامی فراتر نرفته‌اند. 🔹آخرش چه؟ تاریخی به بلندای چهارده قرن که عمده‌ی صفحاتش را این مباحثات و منازعات فرقه‌ای سیاه و سرخ کرده، چه جای افتخاری دارد؟ عایدی این تاریخ برای انسان امروز چیست؟ مسلمان امروز چه بهره‌ای از پرداختن دوباره و دوباره به این منازعات تاریخی می‌برد؟ کدام مسایلش، کدام چالش‌هایش، کدام پرسش‌هایش در این تورق چندین‌باره قرار است پاسخ پیدا کند؟ 🔹صرف‌نظر از آن دسته، در طرفین، که ارتزاق ازین چالش‌ها می‌کنند و حیات و ممات‌شان بسته به شعله‌ورماندن اختلافات است، باقی مسلمانان، در دنیای پیچیده‌ی امروز چه طرفی از این نگاه به گذشته می‌توانند ببندند؟ غایت این راه جز تفرقه‌ی بیشتر، جز تشدید منازعات فرقه‌ای، جز تعمیق شکاف‌ها، جز تشدید وضعیت نابسامان جوامع اسلامی چه چیز دیگری می‌تواند باشد؟ 🔹اگر هم هدف واقعاً عبرت‌آموزی و مواجهه‌ی راهبردی و «گفتگوی انتقادی» است، ابتدایی‌ترین شرط چنین گفتکویی، حضور نمایندگانی مورد قبول طرفین است. نه آن‌که چند کارشناس تاریخی ـ دینی شیعه با یک مجری روحانیِ شیعه بنشینند و باهم «گفتگوی انتقادی» کنند 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️تاملی بر مستندات اهل تشیع به منابع اهل سنت برای اثبات هجوم به خانه حضرت فاطمه -روایت ابن حمید در کتاب تاریخ طبری ♦️طبری مورخ معروف روایت حمله به خانه حضرت علی را چنین نقل می کند : حدثنا ابن حميد ، قال : حدثنا جرير ،عن مغيرة ، عن زياد بن كليب : قال: أتي عمر بن الخطاب منزل عليّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلي البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من يده فوثبوا عليه فأخذوه. (جلد : 2 صفحه : 443) ♦️نقد محتوایی: همانطور که ملاحظه می کنید حداکثر چیزی که این روایت اثبات می کند صرف تهدید به آتش زدن خانه است و اصلا خبری از سقط جنین و ضرب و شتم و آتش زدن در و دیگر موارد مشهور نیست . ♦️بررسی سند روایت 🔹الف) راوی اول محمد بن حمید بن حیان معروف به الرازی است . در باب او علمای رجال اهل سنت آراء مختلف دارند . احمد بن حنبل ، یحیی بن معین و جعفر بن محمد طیالسی او را ثقه می داند ولی اکثریت رجالیون او را تضعیف کرده اند .نرم افزار رجالی جوامع الکلم که طبق مبانی اهل سنت نوشته شده در ارزیابی شخصیت رجالی محمد بن حمید او را متروک الحدیث توصیف کرده است. ابوجعفر عقيلي اسم او را در ضعفاء آورده ،ابوحاتم رازی در نظری او را کذابی که دروغ گفتن بلد نبود توصیف کرده و در نظری در باب او می گوید :‌ضعیف جدا . ابوزرعه رازی حدیث از او را ترک کرده و نسبت کذب به او داده است. نسائی می گوید او ثقه نیست و کذاب است. اسحاق بن منصور شهادت میداده که او کذاب است . بخاری او را ترک کرده و ذهبی نظر به ترک حدیث از او دارد . سیوطی نیز رای به کذاب بودن او داده است. محمد بن مسلم بن وارة حدیث از او را ترک کرده و او را کذاب می داند . البانی که نزد وهابیت معروف به بخاری دوران است در موارد متعدد او را تضعیف کرده است . خلاصه اینکه در نظر رجالیون اکثر نظرات بر تضعیف اوست گرچه افراد کمی نیز او را توثیق کرده اند. با توجه به اینکه جرح این رجالیون جرح مفسر بوده و جرح مقدم بر توثیق است لذا محمد بن حمید بن حیان فردی غیرموثق است و به لحاظ رجالی روایات او ارزشی ندارد. ♦️راوی دوم جرير بن عبد الحميد بن قرط الضبي از راويان صحيح بخاري و مسلم است و در وثاقت وي شك و شبهه اي نيست. ♦️راوی سوم مغیره بن مقسم ضبی نیز از روات بخاری و مسلم است ولی مدلس بوده یعنی عیب سند را می پوشاند . راوی مدلس هرگاه با لفظ (عن)روایت کند روایتش پذیرفته نیست در اینجا هم بالفظ (عن)روایت کرده است. ♦️راوي آخر زیاد بن کلیب تمیمی بوده که راوی صحیح مسلم است. زیاد بن کلیب ، تابعی است ودر زمانِ ماجرای بیعتِ خلیفه اول اصلا حضور نداشته است. در مورد او گفته شده که مات سنه تسع عشره و مئه در حالی که زمان بیعت سال یازده هجری بوده یعنی 108 سال قبل از وفات این راوی. لذا شاهد ماجرا نبوده است و روایت می شود مرسل. ♦️روایت مرسل نیز حجیتی ندارد . مسلم بن حجاج چنین می گوید : وَالْمُرْسَلُ مِنَ الرِّوَايَاتِ فِي أَصْلِ قَوْلِنَا، وَقَوْلِ أَهْلِ الْعِلْمِ بِالْأَخْبَارِ لَيْسَ بِحُجَّةٍ ( صحیح مسلم ج 1 ص 29 ) فَإِنَّ الْمُرْسَلَ أَكْثَرُ النَّاسِ عَلَى تَرْكِ الِاحْتِجَاجِ بِهِ، ( الاعتبار فی الناسخ و المنسوخ ج 1 ص 15) قالَ ابنُ الصَّلاحِ اعلم أنَّ حكمَ المرسَلِ حكمُ الحديثِ الضعيفِ، إلاّ أنْ يصحَّ مخرجُهُ بمجيِئهِ من وجهٍ آخرَ، ( شرح التبصره و التذکره ج 1 ص 208) اصل در مرسلات این است که ضعیف اند مگر اینکه علما گفته باشند مرسلات فلان شخص صحیح اند. (مثل مرسلات ابن سیرین وسعید بن جبير وبرخی هم مرسلات شعبی را صحیح می‌دانند) پس اصل بر تضعیف مرسلات است. ♦️خلاصه اینکه روایت طبری مبنی بر هجوم به خانه حضرت فاطمه اعتباری ندارد. 👇👇 @Taammolate_talabegi
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️مقام معظم رهبری : توجه بشود به مناسبت ایام فاطمیه مسائل اختلاف افکن مطرح نشود امروز سیاست های بین المللی در صدد این هستند که جداً بین شیعه وسنی اختلاف بیندازند. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍️معمای سقیفه . ♦️یک سؤال در دین اسلام و تاریخ آن، بسیار مهم است؛ و آن این که: آیا مردم جزیرة ‌العرب، پیامبری الهی حضرت محمد(ص) را پذیرفتند، یا سروری وی به عنوان ریاست قوم عرب را قبول کردند؟ . ♦️با توجه به وقایع تاریخی صدر اسلام، به نظر می‌رسد که، جز عده بسیار کمی از افراد آن دیار، مردم هیچگاه شخص محمد را به عنوان «فرستاده الهی» و شخصی که باید به خاطر مقام الهی‌اش، از وی اطاعت کرد، نپذیرفتند. به عبارت دیگر، محمد را، تنها به عنوان فردی مدیر و مدبر، که اخلاق نیکویی دارد و می‌تواند رییس ایل و قوم عرب باشد، پذیرفتند. . ♦️شاهد این ادعا آن است که، پیامبر(ص) با وجود اخلاق نیک و ارایهٔ نمودن قرآن و شاید داشتن برخی کرامات و معجزات، تا ۱۳ سال نتوانستند موفقیتی در جذب مردم کسب کنند؛ و جز اندکی از بستگان و غلامان و فقیران، کسی پیامبری الهی ایشان را نپذیرفت. پیامبر(ص) وقتی از مکه به مدینه فرار نمودند، سالها طول کشید تا اکثر مردم را به سوی خود و خدای خود جذب نمایند؛ و پس از آن نیز، مردم مکه و دیگر مناطق جزیرة العرب، با زور شمشیر و خونریزی، ریاست وی، و نه فرستادگی او از سوی خداوند را، پذیرفتند. . ♦️پس از آنکه ایشان رییس ایل و قوم عرب شدند و جایگاهشان تثبیت شد، در سال ۱۱ هجری، وقتی هنوز ساعتی از رحلت‌شان نگذشته بود، انصار وی (یعنی همان‌هایی که محمد را به مدینه دعوت نمودند و با آغوش باز از وی استقبال کردند)، جلسه سقیفه را تشکیل دادند؛ تا رییس ایل و قوم عرب را انتخاب کنند. هر چند که در این میان، به خاطر اختلافات سابقه‌دار دو قبیله بزرگ انصار، یعنی اوس و خزرج، آنها نتوانستند رییس قوم برای خود مشخص کنند؛ و ابوبکر و عمر، که بعداً به این جلسه سقیفه ملحق گشتند، از این فرصت دعوای قبیلگی آنها بهره برده، و خود توانستند جانشین پیامبر شوند. ♦️در واقع، دو قبیله اوس و خرج، که بزرگان انصار پیامبر(ص) بودند، به خاطر کثرت جمعیت‌شان و این که آنها محمد را به جایگاه «ریاست قومی» رسانده بودند، خود را ذی‌حق حکومت و جانشینی پیامبر می‌دانستند؛ اما اختلافات قبیله‌ای آنها باعث شد، تا یکی از افراد این دو قبیله، رأی جانشینی پیامبر را نیاورد؛ و همانها، بر سر لحاجت این که، فردی از قوم مقابل نتواند جانشین پیامبر(ص) گردد، بر سر ابوبکر به توافق رسیدند، و به او رأی دادند؛ تا وی جانشین پیامبر گردد. . ❓سؤال 🔹چرا انصار، یعنی علاقمندان به اهل‌بیت(ع) و یاوران اصلی پیامبر(ص)، جلسه سقیفه را برای تعیین جانشینی محمد، تشکیل دادند؟ 🔹اگر آنها اعتقاد داشتند که محمد فرستاده خداست، و مقام او و جانشین او، جایگاه و مقامی الهی است، آیا اقدام به تشکیل جلسه برای تعیین جانشینی پیامبر می‌نمودند؟ 👇👇 @Taammolate_talabegi