eitaa logo
طنین معلم (اخبار آموزش و پرورش)
43 دنبال‌کننده
7 عکس
4 ویدیو
2 فایل
آموزش و پرورش تمدن نوین اسلامی اخبار آموزش و پرورش بدنبال تحول بنیادین در آموزش و پرورش
مشاهده در ایتا
دانلود
پارادوکسیکال یعنی دروسی که از روی و و و بررسی بدست آمده است. یعنی برای آموختن یک مطلب علمی مخصوصا در حوزه تجربی باید وارد آزمایش و تحقیق و تفحص شد. اما ما با و محصور کردن دانش آموزان در حصار کلاس درس نه تنها او را تشویق به یادگیری نمی‌کنیم بلکه یعنی تجربه کردن و آزمایش کردن را از این درس گرفته‌ایم... آنگاه انتظار داریم که مدرسه و کلاس امثال و و غیره باشند... بابا بگذارید مابین این همه کتاب درسی دانش آموزان بکشند... حداقل بگذارید روی مطالب اندکی فکر کند... از آن طرف معلم دو دستی بر سرش می‌زند که چگونه این مباحث درسی را تا آخر سال کند... از این طرف دانش آموز بر سرش می ‌زند که چگونه این مباحث را کند (چون عملا که وجود ندارد)... فکری کنید لطفاً... ✍️ سیدمحمدجواد جوادی @lataelatt @Taninmoallem
زنگ کتاب📚 کاش نظام آموزشی یک ساعت از زنگ های کلاس درس را و نام گذاری می‌کرد و در آن دانش آموزان بجای یادگیری کتاب های حجیم و کم فایده درسی، دور هم می‌نشستند و کتابخوانی را تجربه میکردند، آن هم کتاب‌هایی که به آن دارند. و حتی بعضی از آنها کتاب های خوانده شده خود را به رفقایشان معرفی می‌کردند. این کار چندین فایده می‌توانست داشته باشد: ۱. رسم کتاب و کتابخوانی که رهبری معظم انقلاب هست نهادینه می‌شد. ۲. دانش آموزان با خواندن کتابهای متنوع و جذاب که خود انتخاب کرده‌اند (دقت کنید که این خودانتخابی مهم است) به این مهم میشدند و از آن حالت قبلی بیرون می‌آمدند. ۳. با معرفی هر کتاب، دانش آموز فن بیان و خوداظهاری را می‌آموزد. ۴. دیگر معلم در کلاس درس نیست و کلاس به صورت مشارکتی اداره می‌شود. ۵. به همین وسیله می‌شد با معرفی کتاب های خوب و مفید حتی به نشر و چاپ کتاب هم کمک کرد و آن را از رکود و ورشکستگی نجات داد. پ.ن: هدف این نیست که اگر این زنگ حتی اگر طراحی شود بازهم کتابی برای آن نوشته شود و به دانش آموزان بگویند خب بخوانید... درس اول چگونه کتاب بخوانیم... و در آخر هم از همان مطالب سوالاتی مطرح شده و امتحانی گرفته شود... نه عزیزم بگذارید کمی نفس بکشند این دانش آموزان... همین یک زنگ را بگذارید برای آنها بماند. ✍️ سیدمحمدجواد جوادی @lataelatt @Taninmoallem
شهید مصطفی چمران ماهی یکبار بچه های مدرسه جبل عامل را جمع می کرد می رفتند و زباله های شهر را جمع آوری می‌کردند. می گفت با این کار هم شهر تمیز می شه هم غرور بچه ها می ریزه @Taninmoallem
بعضی شب ها که کارش کمتر بود، می رفت به بچه ها سر بزند. معمولا چند دقيقه می نشست، از درس ها می پرسيد و بعضی وقت ها با هم چيزی می خوردند. همه شان فکر می کردند بچه ی دکترند. هر چهارصدو پنجاه تايشان. @Taninmoallem
خاطره همسر شهید مصطفی چمران از وی: یادم هست اولین عید بعد از ازدواج‌مان – که لبنانی‌ها رسم دارند دور هم جمع می‌شوند – مصطفی موسسه ماند، نیامد خانه پدرم. آن شب از او پرسیدم «دوست دارم بدانم چرا نرفتید؟» مصطفی گفت «الان عید است. خیلی از بچه‌ها رفته‌اند پیش خانواده‌هاشان. این‌ها که رفته‌اند، وقتی برگردند، برای این دویست، سیصد نفری که در مدرسه مانده‌اند، تعریف می‌کنند که چنین و چنان. من باید بمانم با این بچه‌ها ناهار بخورم، سرگرم‌شان کنم که این‌ها هم چیزی برای تعریف کردن داشته باشند.» گفتم «خب چرا مامان برایمان غذا فرستاد نخوردید؟ نان و پنیر و چای خوردید.» گفت «این غذای مدرسه نیست.» گفتم «شما دیر آمدید. بچه‌ها نمی‌دیدند شما چی خورده‌اید.» اشکش جاری شد، گفت «خدا که می‌بیند.» @Taninmoallem
مرحوم صادق طباطبایی نیز که زمانی همراه دکتر چمران در لبنان بود، حساسیت‌های ایشان در قبال کودکان یتیم را چنین روایت می‌کند: «[چمران را]دیدم در دفتر کارش روی کاناپه نشسته و بلند ‏‎ ‎‏گریه می‌کند. به سر و شانه‌اش دست کشیدم و گفتم مصطفی چه شده؟ او اشکش‎ ‎‏را پاک کرد و گفت: «صحنه‌ای دیدم که اگر تو دیده بودی قدرت تحمل من را هم ‎‏نداشتی. وقتی جمال (پسرم) را بغل کردم و بوسیدم چشمم افتاد به یک پسر چهار ساله یتیم به نام بلال که آنجا پیش یک ستون ایستاده بود و با یک حسرتی به جمال نگاه می‌کرد. من ‎‏این صحنه را که دیدم شرمم آمد که چطور در حضور یک بچه یتیم به خودم اجازه دادم پسرم را بغل کنم» و نگران بود که چگونه از دل این بچه دربیاورد». @Taninmoallem
✅ جای خالی یه مسئولیت کلیدی در بیانیه گام دوم انقلاب، رهبری تاکید ویژه‌ای بر دارند و آن را و جهاد معرفی ‌می کنند. پر واضح است که در این دشمن و این و آن‌ها، باید نهادهای دولتی و غیر دولتی کارهای انجام شده خود را به اطلاع برسانند و این باشند. متاسفانه جای خالی یک قوی در سازمان آموزش و پرورش شهرستان‌ها و استان‌ها و حتی وزارتخانه به جد دیده و احساس می‌شود. مسئولیتی که نقش مهمی در نشان دادن فعالیت ها و اقدامات آموزش و پرورش در را دارد. پ.ن ۱: در نوشتار موجود هیچ مصداقی مدنظر حقیر نبوده و هدف فقط کلیت موضوع است. ✍️ سیدمحمدجواد جوادی @lataelatt @Taninmoallem
که قواعد عمومی و اختصاصی و اصول را می‌داند اما از ❤️ به تعلیم و تربیت به جان ندارد🔥 در شغل خود هزاران بار بیشتر در خطر اشتباه است🤕 تا زمانی که از این قواعد و این چیزی نمی‌دانست. آتش عشق اگر در دل ما نداشت عمر بی‌حاصل ما این همه نداشت @Taninmoallem
فاجعه‌ فقدانِ عدم حسِ فاجعه واقعیت آن است که آموزش و پرورش ما دچار بیماری است، یک بیماری خطرناک مثل سرطان! روشن‌ترین علامت این بیماری هم این است که نظام آموزشی ما سرشار از مطالب حجیم حفظی بدردنخور است. ولی بدتر از آن حس بی‌دردی است در همه مردم، هم مسئولین آموزش و پرورش، هم معلمان، هم والدین و هم دانش آموزان وجود دارد. در حالی همه این وضع فاجعه‌بار را می‌دانند اما باز هم همه مشغول به کار و تحصیل و تدریس هستند. هم مسئولین خود را به خواب زده اند،هم معلمان چاره ای جز تدریس کتاب های مزخرف درسی ندارند،هم والدین بی‌خیالند جز عده‌ای اندک که آنها هم فقط به دنبال این هستند که آیا نمره فرزند عزیزشان خوب هست یا نه؟ و جز این چیز دیگری نمی‌خواهند و دست آخر هم دانش آموزان چاره ای جز آموختن ندارند. گویی همگی فاجعه را می‌بینند اما کسی کاری برای تغییر وضع موجود انجام نمی‌دهد. گویا حال و احوال خود این چهار دسته از اوضاع آموزش و پرورش هم بدتر است. هیچکسی دردش نمی‌گیرد از این همه وضعیت دردناک... آموزش و پرورش دچار سرطان شده است و این دسته ‌ها سکته مغزی کرده‌اند. زیرا معمولا بیمارانی که سکته مغزی کرده‌اند و بدنشان لمس شده است... هر چقدر سوزنشان بزنی یا آتش زیر پوستشان بگیری، هیچ دردی احساس نمی‌کنند که شاعر می‌گوید: درد هست ولیکن طبیب نیست که بهتر است تصحیح شود به این صورت: درد نیست، درمانی نیز نیست خلاصه فاجعه اصلی، فقدان عدم حس فاجعه در آپ است. قل انما اعظکم بواحده آن تقوموا لله مثنی و فرادی... بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز می‌دهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید. جوادی ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ @Taninmoallem
؟ آنهایی که فرسودگی و تقلیدی بودن نظام آموزشی، بی‌مصرف بودن دروس، هجوم و نفوذ گسترده فکری و فرهنگی دشمن و هدر رفتن این همه استعداد دانش آموزان را درک کرده‌اند و از طرفی بار سنگین رسالت و مسئولیت معلم بودن را در این پیچ بزرگ تاریخی فهمیده‌اند، منتظر نمی‌نشینند تا نظام آموزشی کِی و چگونه اصلاح خواهد شد تا حرکتی را آغاز کنند که این درک موقعیت و این شور و بی‌قراری خود برای حرکت کافی است. به اعتقاد حقیر برای برون رفت از وضعیت موجود سه راه حل وجود دارد که باید هر کدام را سریع، فوری و انقلابی پیگیری کرد: ۱. به فعلیت رساندن قوانین مفید و قابل استفاده‌ای که تا الان در حال خاک خوردن بودند و به مقام اجرا نرسیدند. ۲. اصلاح ساختار موجود اندک اندک و آهسته آهسته ۳. و از همه مهم‌تر کیفیت بخشی به توانایی ها و مهارتهای معلمان و استفاده از معلمین متعهد و متخصص در رئوس کار این پست ادامه دارد... ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ جوادی @Taninmoallem
ما بایستی کاری کنیم که دانش‌آموز ما دارای هویت ملی بشود. مهم‌تر از علم‌آموزی یا لااقل در حد علم‌آموزی این است که او احساس هویت بکند، یک انسان با هویت ساخته بشود، یک هویت ملی، هویت احساس اعتماد به نفس ملی پیدا بکند. از عمق جان کودک ما با افتخارات کشور آشنا بشود این چیزی است که امروز وجود ندارد خیلی از افتخارات حالا ایشان اسم مرحوم آقای کاظمی آشتیانی را آوردند شما بین بچه‌های مدرسه‌تان، مدارس‌تان نظرخواهی کنید ببینید چند درصد کاظمی آشتیانی را با آن همه خدمات، با آن ارزش وجودی که این مرد، این جوان، جوان هم بود داشت می‌شناسند چند درصد، رونالدو را چند درصد می‌شناسند، ما چرا افتخارات ملی خودمان را نمی‌شناسیم؟ این خیلی مهم است یک بخش از این چیزهایی که میگوییم هویت ملی همین است که افتخارات ملی را، گذشته‌ی علمی را، گذشته‌ی سیاسی را، گذشته‌ی بین‌المللی را بشناسند. @Taninmoallem