حفظ آثار شهدای دستجرد
#یقین_به_شهادت
#از_لسان_خواهرمعزز
#سردار_شهید_خلبان
#علی_اکبر_قربان_شیرودی
امام جمعه کرمانشاه از خلبان علی اکبرشیرودی خواستند که سخنران قبل از خطبه های نماز جمعه باشد وشهید شیرودی به صراحت گفت: ممنون حاج آقا من تا جمعه زنده نمی مانم آیت الله اشرفی اصفهانی در حقش دعا کردند و گفتند: ان شاءالله زنده بمانی و به اسلام خدمت کنید. چهارشنبه همان هفته خلبان شیرودی به شهادت رسید.
#خبر_شهادت
خبر شهادت برادرم علی اکبر شیرودی را از تلویزیون شنیدیم؛ آن زمان تلفن در دسترس نبود تا از حالش باخبر شویم. شب ها از تلویزیون که با او مصاحبه میکردند به عنوان فرمانده عملیات غرب کشور از حالش باخبر می شدیم. شبی که به شهادت رسید طبق روال پایان اخبار منتظر بودیم مصاحبههایی از او ببینیم که بنیصدر شهادتش را به خانواده تسلیت گفت؛ مادرم با شنیدن خبر شهادت برادرم علی اکبر زبانش بند آمد و نمیتوانست حرف بزند. و این پرنده بی قرار سحرگاه هشتم اردیبهشت ۱۳۶۰ به یاران شهیدش پیوست.
#زیارت_محل_شهادت_شهیدشیرودی
چند سال بعد از شهادت شیرودی به همراه برادرم به غرب کشور محل شهادت شیرودی رفتیم یکی از اهالی روستا وقتی متوجه شد ما خانواده شهید شیرودی هستیم مردم روستا رو خبر کرد و همه دور ما جمع شدن ما کنار تیکه های هلیکوپتر که هنوز در محل شهادتش وجود داشت نشسته بودیم و از دیدن تیکه های هلیکوپتر منقلب شده بودیم که اهالی روستا با ما همدردی کردن و می گفتن شما فکر نکنین شیرودی در غربت به شهادت رسید شیرودی همانقدر که برای شما عزیز بود برای ما هم عزیز بود وقتی بالگرد شیرودی از آسمان رد می شد ما
می دانستیم امنیت داریم همیشه به دادمان می رسید برای ما آذوقه
می آورد حتی چندین بار با دوستانش در جمع آوری محصول به ما کمک کردند شیرودی فقط کارش جنگیدن نبود به داد مردم غرب کشور می رسید. غمخوار ما بود داغش برای ما سنگین بود هر شب جمعه محل سقوط هلیکوپتر شمع روشن می کنیم و خیرات میدیم ، من با شنیدن حرفهای روستائیان تازه متوجه شدم که چرا در روز تشییع جنازه کرمانشاه مردم با
سوز و گداز عزاداری می کردن و
به لباسهاشون گل زده بودند انگار جوون خودشون رو از دست داده بودند.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
#بیسیمچی_گردان
#راوی_برادرگرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#حسنعلی_احمدی
اوایل که حسنعلی وارد بسیج شد یه سه ماهی در کردستان زمانی که داشت محور سنندج آزاد
می شد خدمت کرد. من آن زمان یکبار برای دیدن برادرم تنهایی به کردستان رفتم. حسنعلی خیلی عاشق
جهاد در راه خدا بود برای همین از کردستان که برگشت به جبهه ی جنوب اعزام شد و در عملیات کربلای چهار بیسیمچی فرمانده گردان امام رضاعلیه السلام که یکی از گردانهای لشکر امام حسین علیه السلام بود خدمت می کرد. کار یک بیسیمچی خیلی سخت و دشوار است؛ چون باید پا به پای فرمانده هان باشد تا اطلاعات خط مقدم جنگ را به مسئولین و فرماندهان که در مقر مستقر هستند برساند تا یک عملیات انجام گردد؛ بیسیمچی محرم راز فرمانده است و باید خیلی مراقب باشد. حسنعلی خیلی کم به مرخصی می آمد و می گفت: ما تاپایان جنگ تا زمانی که کشورمونو از دست این دشمنان اسلام آزاد نکنیم بر نمی گردیم. در جبهه خواهیم ماند تا فتح و پیروزی از راه برسد.
#یقین_به_شهادت
من و برادرام محسن و حسنعلی هر سه به جبهه رفت و آمد داشتیم و همه فکر می کردند که من بین برادرا به شهادت می رسم. یکبار که سر حرف شهادت بود من گفتم: اگرقرار است کسی از بین ما به شهادت برسد اون من نیستم اون حسنعلی است؛ گفتند از کجا می دانی؟ گفتم: از اونجایی که حسنعلی تمام کارهایش رنگ و بوی شهادت دارد و حسنعلی حتما شهید می شود. حتی پدر و مادرم می گفتند شما شهید می شوی! گفتم: نه؛ نه من شهید می شوم و نه محسن؛ تنها کسی که شهید می شود فقط حسنعلی است.
حسنعلی خودش می گفت: منکه قابل نیستم و شهید نمی شوم، ولی من به خود حسنعلی هم گفتم شما شهید می شوی اما ما شهید نمی شویم.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#مسجد_بازارحضرتی
شهید قاسمعلی حیدری همیشه برای نماز به مسجد حضرت اباالفضل "سلام الله علیها" بازار حضرتی تهران می رفت. و در آنجا هم یک دفترچه وام قرض الحسنه به نیت ثوابش باز کرده بود. و بعد از شهادتش نیز به ما گفتندکه شهیدتان اینجا حساب قرض الحسنه دارد.
#یقین_به_شهادت
بار آخر که ما برادرم قاسمعلی را برای اعزام به جبهه بدرقه می کردیم به مادرم گفت: دیگر انتظار برگشت مرا نداشته باشید و من می دانم که این دفعه بازگشتی نخواهم نداشت و خودم هم دوست ندارم برگردم.
#مسجد_بازارحضرتی
#راوی_برادر_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#قاسمعلی_حیدری
شهید قاسمعلی حیدری همیشه برای نماز به مسجد حضرت اباالفضل "سلام الله علیها" بازار حضرتی تهران می رفت. و در آنجا هم یک دفترچه وام قرض الحسنه به نیت ثوابش باز کرده بود. و بعد از شهادتش نیز به ما گفتندکه شهیدتان اینجا حساب قرض الحسنه دارد.
#یقین_به_شهادت
بار آخر که ما برادرم قاسمعلی را برای اعزام به جبهه بدرقه می کردیم به مادرم گفت: دیگر انتظار برگشت مرا نداشته باشید و من می دانم که این دفعه بازگشتی نخواهم نداشت و خودم هم دوست ندارم برگردم.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398