💧💧 نکاتی درباره نوشیدن #آب 💧💧
🌱 لطیف ترین عضوی که از نوشیدن آب تاثیر زیادی می پذیرد #کبد می باشد. آداب نوشیدن آب بر این عضو تاثیر مستقیم دارد و تغییر نحوه خوردن آب حتی بر درمان کبد چرب تاثیر گذار است.
✨ اگر مقداری حوصله به خرج دهیم و آب را به صورت جرعه جرعه بنوشیم و یک باره ننوشیم تاثیر خوب آن را بر بهبود عملکرد کبد خواهیم دید.
🌱 نشانه ناراحت بودن کبد شیارهای روی زبان می باشد که با این تغییر به ظاهر کوچک بسیار بهبود می یابد.
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
▪️ قریب به ۱۴۰۰ سال پیش #آب را بر شما بستند. کودکان شما #عطشان و #گریان در صحرای کربلا چشم انتظار دستان عمو بودند.
حسین (ع) جان, امروز شیعیان شما به #عشق شما از #برکت شما خرج می کنند...
▪️ برگی دیگر از محرم #زینبیه_گلشهر_کرج ورق خورد و ۱۶۰۰ عدد غذا در روز تاسوعا، ۱۵۰۰ عدد غذا در روز عاشورا به #نام_حسین (ع) در خانه خواهر بزرگوارشان تهیه و توزیع گردید.
#گزارش_تصویری 📸
#غذای_نذری
#برکت_شما_تمام_نشدنی_است.
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj
4.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*┅═⊰༻🌼 ﷽ 🌼༺⊱═┅*
نوزادی در گهواره خفته است که #علمدار لشکر حسین ع خواهد بود.
سلام ای #دست هایی که رودخانه های زمین به جستجویشان سرگردانند...
سلام ای چشم هایی که #آب را شرمنده نجابت خود کرد...
و سلام ای #برادر...
ألسلام عليک یا ابوالفضل العباس علیه السلام
🎉میلاد با سعادت سقای آب و ادب مبارک 🎉
#میلاد_نور
#قمربنی_هاشم_علیه_السلام
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 @zeynabiyehgolshahrkaraj
*┅═⊰༻🌼🌼-🌼🌼༺⊱═┅*
#ادب_و_احترام_به_سیدالشهدا
◾️عاقبت یک لحظه ادب و احترام به امام حسین علیه السلام...
💠 آیت الله اراکی فرمودند:
شبی خواب #امیر_کبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
⁉️ پرسیدم چون شهیدی و #مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه ی مولایم #حسین (علیه السلام) است!
گفتم چطور؟
💠 با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت #تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.
⭕️ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه #تشنگی!
پس چه کشید پسر فاطمه؟
او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به #آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
💠 آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند #امام_حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
به یاد #تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در #قیامت جبران کنیم!
⁉️ همیشه برایم سوال بود که #امیر_کبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به #مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.
📚منبع: کتاب آخرین گفتار
#عاقبت_احترام_به_اباعبدالله
#امام_حسین_ع
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 #تاسوعا_به_روایت_تصویر:
امروز «روز #عباس (علیه السلام)» است
روز فرصت انتخاب تشنگی!
جرعه ای نگاه؟! مگر #آب می شود عباس؟!
دست خدا، دست خدا را می گيرد!...
هزاران #دست و يك بی دست!..
امروز #عمو، نه... عمود می لرزد!...
📸 گزارش تصویری از مراسم تاسوعای حسینی.
#علمدار
#گزارش_تصویری
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
#عاشقانه_های_یک_منتظر:
💠 سفرنامه اربعین. قسمت هفتم.
خلاصه بعد از پیاده شدن فهمیدیم آدرس رو اشتباه دادند و ۱۰۰ تا عمود دیگه باید بریم.
دیگه هوا #گرمتر شده بود و ما هم خسته تر.
تاولهای پام بشدت میسوخت.
دردلم روضه ای برپا بود...
گاهی روضه عطش و گاهی #روضه پاهای تاول زده و ...
ولی از تازیانه و #جسارت 😭😭 خبری نبود.
هر چه هم نگاه میکردم هیچ چشم هیزی نبود و 😭
خلاصه عالمی بود و روضه #مصوری...
با هر تعارف #آب و شربت یک لعنت بر #یزید نثار میشد
چقدر دلم برای #رفیقم تنگ شده بود که برام روضه بخونه...
کم کم به #کربلا نزدیکتر میشدیم به #اربعین هم نزدیکتر...
و صدای کاروان #زینب سلام الله علیها هم بیشتر بگوش میرسید.
هر کار کردیم با #همسفر ها نمیتونستم تماس بگیریم.
تا اینکه تو یه #موکب خدمت رسانی امام رضا علیه السلام ۵ دقیقه وای فای مجانی دادن و ما تونستیم بفهمیم کجا رفتند.
بازم امام رضا علیه السلام بداد رسید.
چقدر دلتنگش شدم یهویی...
راستی قبل اینترنت ما چطوری زندگی میکردیم؟
هیچی یادم نمیاد! انگار همیشه بوده ...
زندگی بدون #اینترنت غیر ممکن شده!
به موکبی که رسیدیم جای سوزن انداختن نبود.
سالنهای شلوغ و #گرم و ...
ولی چاره ای نبود..
چون پاها دیگه حتی برای یک قدم هم همراهی نمیکرد.
چند دقیقهای فقط افتادم. عرق از سر و روم سرازیر بود ...
به زور وضو گرفتم و #نماز خوندم و بدون غذا فقط دراز کشیدم.
بعد از یک ساعتی سرو کله بقیه پیدا شد.
فهمیدم که #بازیگوشی کردن و به جای اینکه دنبال من بیان رفتند استراحت و باعث شده گم بشن.
چشم هام رو بستم و پیش خودم فکر کردم، پس علت اینکه منم تو این دنیا #گم شدم بازیگوشیه!
چند ساعتی به حمام و لباس شستن گذشت.
خدا خیرش بده یکی از بچه ها خیلی کمکم کرد تو پهن کردن و جمع کردن لباسها.
#تاولهای پا ترکیده بود و حسابی میسوخت!
به سختی راه میرفتم و واقعا به کمکش احتیاج داشتم.
هر کار کردم با این #گرما خوابم نرفت.
پاها را پانسمان کردم و نماز و شام ...
سعی کردم #چشمهایم را ببندم بلکه خوابم ببره.
از نماز صبح تا حالا نخوابیده بودم
به سختی خوابم برد....
فکر کنم چشم خوردم از بس گفتند سرت رو میزاری زمین میخوابی!
حالا اصلا خوابم نمیبرد ...
بشدت افکار مختلف تو #ذهنم جولان داشت.
انگار مغزم خاموش نمیشد!
بعد از کلی زمان بالاخره ساعت ۱۳ خوابم رفت و ساعت ۲ با صدای یکی از #همسفران بیدار شدم و بقیه رو هم بیدار کردم.
آماده شدیم و راه افتادیم نماز شب رو تو راه خواندیم.
صبحانه خوردیم و موقع اذان صبح تو یه موکب ایستادیم برای نماز...
🔹 به قلم یک زائر اربعین.
#سفرنامه
#هفت
#اگر_اهل_دلی_بسم_الله
#اینان_جوانان_زینب_اند
🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f