eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
11.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
4.7هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 فخر مؤمن 🔸 یكی از مؤمنانِ رسمی عصر امام صادق (سلام الله علیه) به حضور حضرت شرفیاب شده، عرض كرد به من مسئولیت اداره اهواز را دادند، من چه كنم؟ او بود، آمد به حضور حضرت، حضرت دستورات فراوانی داد كه با مردم چنین باش، با مردم چنان باش، با بیت ‌المال چنین باش، با مال مردم چنان باش، ادب و عقل اینها است، اینها را گفت و گفت، بعد فرمود می ‌دانید با مردم چطور رفتار بكنید؟! ما الآن تمام افتخارات ما این است كه آن سِمتی كه ذات مقدس رسول گرامی و اهل‌بیت (علیهم السلام) به سلمان دادند، به ما هم بدهند. درباره سلمان گفتند: «سَلْمَانُ‏ مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَیت‏»،[1] این لقب پُر افتخار را به خیلی ها دادند. به خیلی از محدّثان دادند و به بعضی از زن‌ های وارسته علمی دودمان اهل عصمت و طهارت دادند كه آنها «منّا اهل البیت» هستند.[2] بعضی از محدّثان همین شهر، مشمول این مدال شدند، فرمودند به اینکه فلان محدّث «منّا اهل البیت».[3] این یك فخر است؛ اما آنچه در روایت نورانی امام صادق (سلام الله علیه) است به این حاكم فرمود بدان! ذات أقدس الهی فرموده است «فَالْمُؤْمِنُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه»؛[4] این كجا و «سَلْمَانُ‏ مِنَّا‏» كجا! همه این‌گونه از حوادث در «منطقة الفراغ» است؛ یعنی فصل سوم. فصل اول كه ذات الهی است، منطقه ممنوعه است. فصل دوم كه صفات ذات است كه عین ذات است، منطقه ممنوعه است. فصل سوم كه ظهور و تجلّی فیض خداست، منطقه فراغ است. 🔸 فرمود مؤمن از من است من از او هستم. این كجا و «سَلْمَانُ‏ مِنَّا‏» كجا! پس این راه باز است. اگر یك استعداد راقی در خود پیدا كردی، حتماً باید به حوزه ‌ها پر بكشی، بشوی استاد مسلّم حوزه و اگر آن استعداد را در خود نمی ‌بینی، برابر همان استعداد و نه بیشتر قدم برندارید، در همان شهرتان عالمانه جامعه را هدایت کنید. 🔸 آن نكته اساسی این است كه «الْغِنَی وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَی اللَّهِ»،[5] چه كسی پیشرفت دارد و چه كسی پیشرفت ندارد در دنیا روشن نیست. صحنه ‌ای را تلویزیون پخش می ‌كرد، یك روستای محروم دورافتاده ‌ای بود كه از شهر فاصله داشت و یك رودخانه ‌ای وسط بود كه اگر آب آن رودخانه طغیان می ‌كرد، اینها با سیم و بَندی از این طرف به آن طرف می ‌رفتند، پل نداشتند. دیدم یك طلبه با عمامه، عبایش را گرفته، دست به این سیم زده، خود را به آن روستا رسانده، بعد هم بچه ‌ها آنها را جمع كرده، سینه می‌ زند «یا حسین یا حسین»! من این را دارم كه روشن نیست كه ما بیش از او ثواب ببریم! این بیان نورانی علی بن ابی‌طالب است: «الْغِنَی وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَی اللَّهِ». هر كسی وظیفه‌ ای دارد، یك سمتی دارد. خدا هر چه به او داد، در برابر همان مسئول است. [1]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص64. [2]. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص905. [3]. الإختصاص، ص68. [4]. وسائل الشیعه، ج17، ص211. [5]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، حکمت463. 📚 سخنرانی در جمع طلاب تاریخ: 1397/02/06 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 معیار مودّت 🔸 شما یك سلسله مودّت‌ هایی كه مشكل جامعه را حلّ بكند دارید، اما وقتی مُردید كلّاً رابطه قطع است، چون همه شما خاك می ‌شوید و دوباره از خاك برمی ‌خیزید، دیگر والد و ولدی در كار نیست. این‌طور نیست كه یك والد و ولدی باشد، [البته در مورد] یك گروه خاصی كه اهل ایمان ‌اند، برای اینكه لذّت كامل نصیبشان بشود فرمود: ﴿أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ مَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِم مِن شَی‏ءٍ﴾،[1] یك گروه خاص‌ هستند كه با بچه‌ هایشان هم مأنوس می‌ شوند, با ذراری و فرزندانشان در بهشت مأنوس‌ هستند، یك گروه خاصی ‌اند و گرنه همه خاك می‌ شوند و همه از خاك برمی ‌خیزند دیگر روابطی در كار نیست ﴿یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ﴾.[2] معیار مودّت, است حق هم جز از خدا نیست: ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّكَ﴾.[3] 🔸 تعبیری در قرآن دارد كه ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾[4] این حق, مقابل ندارد چیزی با او نیست, چیزی با حق نیست، حق وحده است و لاغیر! هیچ چیزی با او نیست ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾ كه این برای فصل و دوم است كه به ذات برمی ‌گردد، حقّی است كه حكم خداست, قول خداست, فعل خداست و در جهان خلقت یافت می ‌شود، این حق بالقول المطلق «مِن الله» است كه در سوره «آل ‌عمران» دارد ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّكَ﴾،[5] ما حقّی نداریم كه از خدا ناشی نشده باشد از جای دیگر در آمده باشد و اینكه درباره وجود مبارك حضرت امیر (سلام الله علیه) فرمود: «عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی‏»[6] با این ﴿الْحَقُّ﴾ معیت دارد نه با ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾. اگر گفته شد «عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ» یعنی این ﴿الْحَقُّ﴾ و منظور از علی (سلام الله علیه) همان اهل بیت همان چهارده معصوم (سلام الله علیهم) است؛ یعنی اینها با این حقّ‌ هستند كه ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّكَ﴾ اگر خود را بخواهید، شما باید دوست اینها باشید. یك سلسله روابط اجتماعی انسان دارد اینها عیب ندارد؛ انسان به لباسش علاقه مند است, به خانه ‌اش علاقه‌ مند است این ضرری ندارد، اینكه مودّت نشد! این برای تنظیم روابط زندگی است. 🔸 تحلیلی كه هست می ‌فرماید دشمنی آنها با شما به جهت مسائل اقتصادی و اینها نیست. اینها اوّلاً دشمن خدا هستند; یعنی اینها یا ملحدند یا مشرك, دشمن با خدا و دشمن شما هستند، چون شما موحّد هستید! سخن از آب و خاك نیست. این سیزده سال كه با حضرت مبارزه می ‌كردند سخن از آب و خاك و معدن و مسائل اقتصادی و تجاری و اینها كه نبود، فرمود: ﴿لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّی﴾[7] آنها كه ملحد یا مشرك ‌اند ﴿وَ عَدُوَّكُمْ﴾؛ دشمنان شما هستند نه به جهت مسائل اقتصادی, نه مسائل تجاری دشمنان شما هستند، چون شما به من معتقدید! تا آخر ملاحظه می‌ فرمایید این معیار دشمنی را همان می ‌داند ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّی﴾ كسی كه ملحد است كسی كه مشرك است عدوّ توحید است ﴿وَ عَدُوَّكُمْ﴾، چون شما موحّد هستید! مبادا اینها را اولیای خود قرار بدهید تحت اینها قرار بگیرید و مانند آن كه ﴿تُلْقُونَ إِلَیهِم بِالْمَوَدَّةِ﴾؛ مودّت خود را به اینها بدهید، شما بنا شد مودّت خود را یكسره به بدهید, شما مُزد پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مودّت این چهارده معصوم بود دادید, اگر مودّت مستقرّ در قربیٰ شد دیگر مودّتی ندارید كه به دیگری بدهید. 🔸 در بحث ‌های قبل هم همین آیه سه سوره مباركه «احزاب» گذشت كه انسان نه دو قلب دارد و نه در یك قلب دو محبّت می ‌گنجد: ﴿ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فی‏ جَوْفِهِ﴾[8] شما یك مودّت دارید این مودّت هم كه یكجا مستقر كردید به یعنی باید این كار را می ‌كردیم, بنابراین اگر ﴿نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ﴾[9] شد تبعیضی در مودّت شد، می ‌دانید این تبعیض, مُهلك است مستهلك نمی ‌شود، این ‌طور نیست كه به اندازه ‌ای كه مودّت دارید دین داشته باشید، این‌طور نیست! توحید تبعیض‎ بردار نیست, ولایت تبعیض ‌بردار نیست, نبوّت و رسالت تبعیض ‌بردار نیست. [1]. سوره طور، آیه21. [2]. سوره عبس، آیه34. [3]. سوره بقره، آیه147. [4]. سوره لقمان، آیه30؛ سوره حج، آیات6 و 62. [5]. سوره آل ‌عمران، آیه60. [6]. الفصول المختاره، ص135. [7]. سوره ممتحنه، آیه1. [8]. سوره احزاب، آیه4. [9]. سوره نساء، آیه150. 📚 سوره مبارکه ممتحنه جلسه 1 تاریخ: 1396/12/07 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 قرآن و امام 🔹 مرحوم کاشف الغطای بزرگ کتاب معروف کشف الغطاء را دارد که مرحوم صاحب جواهر می ‌گوید من فقیهی به حدّت ذهن کاشف الغطاء ندیدم،[1] با اینکه صاحب جواهر سلطان فقه است. من یادم نیست که صاحب جواهر در جواهر از یک فقیهی به این عظمت و جلال و شکوه تعریف کرده باشد. مرحوم کاشف الغطای بزرگ در کتاب القرآن کشف الغطاء، یعنی جلد سوم از این مجلّدات چهارگانه آن جا این بحث را مبسوطاً دارد که آیا أفضل از هستند یا قرآن؟ در آن جا می‌فرماید که قرآن أفضل از امام نیست و امام هم أفضل از قرآن کریم نیست و اگر یکی معرفی شد، برای آن است دیگری برای حفظ آن تا مرز هم تلاش و کوشش می ‌کند. 🔹 در مقام ظاهر اهل بیت (علیهم السلام) موظف‌ هستند، را گرامی بدارند، این نشانه مفضول بودنِ اینها و فاضل بودن آنها و أفضل بودن آنها نیست؛ لذا مرحوم کاشف الغطاء دارد که وجود مبارک پیامبر و همچنین عترت (علیهم السلام) کعبه را تقدیس می ‌کردند، حجر أسود را می ‌بوسیدند، حِجر را گرامی می ‌داشتند، أرکان را گرامی می ‌داشتند و برای حرم ذات أقدس الهی حرمت ویژه قائل بودند، این معنایش این نیست که کعبه از اینها أفضل است یا حِجر و حَجر از اینها أفضل است، یا أرکان از اینها أفضل است، اینها موظف هستند به دستور الهی آن را إحیا کنند و گرامی بشمارند؛ ولی مسلماً قرآن از امام أفضل نیست؛ چه اینکه امام هم از قرآن أفضل نیست. آنچه که در قرآن کریم است، امام می ‌داند، آنچه امام انجام می ‌دهد، در قرآن کریم هست. [1]. جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌13، ص 105؛ «و أستاذی المحقق النحریر الذی لم یكن فی زمانه أقوی منه حدسا و تنبها الشیخ جعفر». 📚 پیام به مراسم رونمایی از موسوعه مرحوم کاشف الغطاء تاریخ: 1396/10/27 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 جهاد اوسط 🔹 كسی كه در صحنه جهاد حق علیه باطل است، سه حال دارد: این یا فاتح می ‌شود یا تا آخرین نفس می ‌جنگد یا اسیر می‌ شود، بیش از سه حال كه نیست! یا فتح است یا شهادت است یا اسارت. شهادت و فتح از یك وادی ‌اند، ﴿إِحدَی الحُسنَیینِ﴾[1] است، بشود حسنه دارد، بشود حسنه دارد؛ اما اگر در اثر غفلت ـ نه در اثر نبودِ امكانات ـ در اثر و و به اسارت برود، این شكست است. 🔹 همان ‌طوری كه در صحنه جهاد اصغر یك جنگجو یا فاتح است یا شهید یا اسیر، در صحنه جهاد اوسط كه فضایل و رذایل با هم درگیرند همین سه حال است: یا انسان فاتح است مثل حضرت امیر و امثال حضرت امیر (علیهم الصلاة و علیهم السلام) كه حضرت فرمود: «هِی نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى»[2] اینها فاتح ‌اند! یا نه نظیر اكثری مؤمنانی كه در راه‌ اند، اینها اگر معصیت یا غفلتی كردند فوراً توبه می ‌كنند، این‌طور نیست كه در تمام عمر یك بار گناه می ‌كنند و یك بار توبه، گناهان و توبه‌های متعددی دارند، افت و خیز دارند، ریزش و رویش دارند تا بمیرند، اینها ، برای اینكه تسلیم نشدند! محفوظ، محفوظ، علاقه ‌شان به محفوظ، علاقه ‌شان به محفوظ، مومن و شیعه ‌اند؛ منتها افت و خیز داشتند، هر وقت افتادند بالأخره برخاستند، این همان است كه در روایات ما دارد كه «مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ [(صلّی الله علیه و آله سلّم)] مَاتَ شَهِیداً»،[3] برای اینكه این محبّت را كه سرمایه است تا آخرین لحظه حفظ كرده است، چون «مات علی حبهم» به امامت آنها به عصمت آنها به حجیت آنها اعتراف دارد و تسلیم اعتقادی نشده است، اگر در مقام عمل چند بار لغزید چند بار هم توبه كرد. اگر مؤمنی در بستر بیماری بمیرد «مات شهیدا» این است؛ یعنی ثواب شهید را دارد. قسم سوم خدای ناكرده كسی است كه اسیر بشود این همان است كه در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) است كه «وَکَمْ مِنْ عَقْل أَسِیر تَحْتَ هَوَى أَمِیر»[4] آنها كسانی ‌اند كه گرفتار نفس اماره ‌اند. پس همان‌ طوری كه در جهاد اصغر سه حال هست یا فتح است یا شهادت یا اسارت، در جهاد اوسط یعنی فضایل و رذایل اخلاقی هم این ‌چنین است. [1] . سوره توبه، آیه52. [2] . نهج البلاغه، نامهٴ 45. [3] . جامع الاخبار (للشعیری)، ص166. [4] . نهج البلاغه، حكمت 211. 📚 سوره یوسف جلسه 48 تاریخ: 1383 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 روی سفید 🔸 ما را از هر سقوطی حفظ می‌ کند، از هر بیراهه رفتن حفظ می ‌کند، از هر کار بد حفظ می‌ کند: ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ﴾[1] است. در پایان عمر هم انسان با می ‌میرد، همه ما تلاش و کوشش ما در است. بدن‌سازی یک وقت این است که انسان است و می ‌خواهد رشد بکند، این یک محدوده خاصی دارد، بعد از چند سالی هم رخت بر می ‌بندد؛ اما آن بدن‌سازی که همه ما موظف هستیم و مشغول هستیم این است که ما در قیامت با یک بدنی محشور می‌ شویم، این بدن یا زشت است یا زیبا، یا هستیم ـ خدایی ناکرده ـ یا . در قرآن فرمود کسانی که در قیامت می ‌آیند، بعضی رو سیاه‌ هستند بعضی رو سفید، ﴿یوْمَ تَبْیضُّ وُجُوهٌ‏﴾،[2] امروز اگر کسی سیاه ‌روی بود; نظیر برادران مسلمان آفریقایی، اینکه ننگ نیست، او در منطقه ‌ای زندگی می‌کند که آفتاب بیشتر می ‌تابد پوست اینها سیاه است، اینکه بد نیست او می ‌شود مانند بلال حبشی. یکی در منطقه ‌ای زندگی می‌ کند که نژاد آنها سفید پوست است، اینکه فخر نیست; اما در قیامت بعضی می ‌آیند، او معلوم می ‌شود که کافر بود، منافق بود، فاسق بود، این را آدم چه بکند؟! بعضی با چهره زیبا می ‌آیند، مثل یوسف (سلام الله علیه) این یک فخری است. 🔸 ما الآن شبانه ‌روز داریم بدن می ‌سازیم! مگر ما نمی‌ خواهیم در قیامت زیبا محشور بشویم؟ مگر بدمان نمی ‌آید که سیاه‌ روی باشیم؟ ما چه کنیم؟ چرا به ما گفتند وقتی می ‌گیرید و آب را به صورت می ‌پاشید، این دعا را بخوانید: «اللَّهُمَّ بَیضْ وَجْهِی یوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ‏»[3] ما داریم بدن می‌ سازیم! 🔸هر جا هستید چه در ایران، چه در غیر ایران، تا ممکن است با خانه خدا داشته باشید. اگر راه آسان بود این همه ضجّه علی و اولاد علی نمی‌ زدند! کار ابدی است، ما داریم بدن می ‌سازیم! کدام قدرت است که انسان را می‌ تواند در قیامت مثل یوسف در بیاورد؟ همین نماز است! همین وضوست! چرا وجود مبارک موقع نماز که می‌ شد «تَرْتَعِدُ فَرَائِصُه‏»،[4] مثل اینکه آدم یک مار دَمان را می ‌بیند دو پهلویش می ‌لرزید، چرا؟ برای اینکه ما داریم خودمان را می‌ سازیم. هیچ کس کسی را نمی ‌شناسد. آن وقت خدایی ناکرده اگر کسی با یک صورت زشتی محشور بشود است. اگر با جمال زیبا محشور بشود مورد اجلال و تکریم ابدی است; چه چیزی بهتر از این؟! 🔸 بدن خوب را هم می ‌سازد. آن روح وقتی که با خدای خودش گفتگو دارد: «اللَّهُمَّ بَیضْ وَجْهِی یوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِی یوْمَ تَبْیضُّ فِیهِ الْوُجُوه‏» این بدن ساخته می ‌شود، این‎طور نیست که همین بدن ‌هایی که با این شکلی که داریم همین‎طور محشور بشویم. اگر ـ إن ‌شاء الله ـ مؤمن بودیم خیلی زیبا و همیشه هم ! اگر به ما فرمودند ائمه الگو هستند، در چه چیز الگو هستند؟ در سوره مبارکه «احزاب» اینها را به عنوان مطهَّر معرفی کرد آیه تطهیر درباره اینهاست: ﴿إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ﴾،[5] اینها طاهر و مطهَّر هستند. به ما فرمودند امام شما که طاهر است امام شما که مطهَّر است، مگر ما نمی‌ خواهیم به نزدیک بشویم؟ مگر آنها الگوی ما نیستند؟ آن مقام شامخ عصمت که قله کمال است، البته مختص آنهاست؛ نه کسی به آن مقام می ‌رسد، نه به ما دستور دادند؛ اما در دامنه آنها بودن، فرمود آنها مطهَّر الهی هستند، آنها معصوم هستند شما سعی کنید عادل باشید، اینکه ممکن است. [1]. سوره عنکبوت، آیه45. [2]. سوره آل‎عمران، آیه106. [3]. الفقه المنسوب الی الإمام الرضا(علیه السلام)، ص69. [4]. الأمالی(للصدوق)، ص178 و 179؛ «أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ(علیه السلام) كَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِی زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ كَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِیاً وَ رُبَّمَا مَشَی حَافِیاً وَ كَانَ إِذَا ذَكَرَ الْمَوْتَ بَكَی وَ إِذَا ذَكَرَ الْقَبْرَ بَكَی وَ إِذَا ذَكَرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَكَی وَ إِذَا ذَكَرَ الْمَمَرَّ عَلَی الصِّرَاطِ بَكَی وَ إِذَا ذَكَرَ الْعَرْضَ‏ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی ذِكْرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً یغْشَی عَلَیهِ مِنْهَا وَ كَانَ إِذَا قَامَ فِی صَلَاتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُه‏...». [5]. سوره احزاب، آیه33. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1395/06/26 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نسیم رحمت 🔹 فرمود: ﴿فِیهَا یفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ﴾؛[1] یعنی هر امر مُتقَن و بسته را ما در تفصیل می دهیم و جدا‌ جدا می کنیم که می شود شب قَدْر و قَدَر، نه شب قضا! قضا نظیر اصل کلّی ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[2] یک اصل کلّی است، اما چه کسی و در چه لحظه ای و به چه حالتی برسد، این می شود قَدَر که ﴿كُلُّ شَی‏ءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ﴾،[3] ﴿إِنَّا كُلَّ شَی‏ءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ﴾،[4] پس شب قَدْر، شب قَدَر است نه شب قضا؛ لذا فرمود در شبی که ﴿فِیهَا یفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ﴾ در آن شب و این قرآن را نازل کردیم که مقدّرات به این سبک نازل می شود. 🔹 ﴿أَمْراً مِنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِینَ ٭ رَحْمَةً مِن رَبِّكَ﴾؛[5] ما اصلاً برای همه این کارها را انجام دادیم، از طرف ما رحمت است! منتها آنچه شما دریافت می کنید، دو گونه است؛ ما غضب نمی فرستیم! آنچه از طرف ذات اقدس الهی است است که بعضی این رحمت را می گیرند؛ مثل نسیم که می وزد یا شمس که می تابد؛ اما در هر صورت هر کسی آنچه را که در درون خودش است را روشن می کند. آن نسیمی که می آید رحمت است، اگر بر بوستان بوزد بوی خوش پیدا می شود و اگر بر «کَنیف»[6] بوزد بوی بد پیدا می شود. آن نسیمی که می آید و آن بادی که می وزد رحمت است یا هستی و نوری که می آید این است؛ اگر این نور به جای بد بتابد آن منظره زشت ظاهر می شود و اگر به جای خوب بتابد منظره زیبا ظاهر می شود. فرمود آنچه از طرف ما می‎آید رحمت است. 🔹 ﴿رَحْمَةً مِن رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ﴾؛ ما این کار را کردیم! هر حرفی را بزنید ما می شنویم، هر کاری که بکنید ما می دانیم؛ ولی این کتاب ما هم است، هم است، هم است، هم و هم است. ببینید برای این «کتاب مُبین» این اسما را قائل شد؛ «کتاب مُبین» است که هم در این سوره آمده و هم در سوره قبلی؛ یعنی سوره «زخرف» ﴿تِبْیاناً لِكُلِّ شَی‏ءٍ﴾ و هم در سوره دیگر هست؛ فرمود: این کتاب ﴿یقُصُّ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَكْثَرَ الَّذِی﴾،[7] این هم هست. ﴿أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیهِمْ سُلْطَاناً فَهُوَ یتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا﴾، این سلطان و سلطنت را برای کلام خودش نازل کرد، آیهٴ 35 سوره مبارکه «روم» این است: ﴿أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیهِمْ سُلْطَاناً فَهُوَ یتَكَلَّمُ بِمَا كَانُوا بِهِ یشْرِكُونَ﴾؛ ما سلطانی فرستادیم که سخنگوی ما باشد؛ منتها این سخنگو را آن باید درک کند! در بیانات نورانی حضرت امیر در نهج ‌البلاغه هست، اینکه فرمود قرآن «ینْطِقُ‏ بَعْضُهُ‏ بِبَعْض‏»،[8] بعد فرمود: «فَاسْتَنْطِقُوه‏»؛ شما اگر توانستید سؤال بکنید، استنطاق کنید و از آن بپرسید، «وَ لَنْ ینْطِق‏»؛ با شما که حرف نمی زند، «وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْه‏».[9] ما هستیم و قرآن هم سخنگوی خداست. شما اگر گوش داشته باشید، بله می شنوید؛ ولی حرف او را ماها می شنویم! اینکه گفتند به مراجعه کنید، برای همین است که واقعاً اینها هستند! بارها به عرض شما رسید که تنها فهم قرآن به این ظواهرِ کلمات نیست. آن کسی که می شنود می فهمد که گوینده چطور گفته و جبرئیل چطور آمده حرف زده است! [1]. سوره دخان، آیه4. [2]. سوره عنکبوت، آیه57. [3]. سوره رعد، آیه8. [4]. سوره قمر، آیه49. [5]. سوره دخان، آیات 5 و 6. [6]. لغت‌نامه دهخدا، کَنیف: ظرفی سفالین شبیه به گلدان که درون آن لعاب داده شده است و در گهواره می‌گذارند تا ادرار کودک در آن جمع شود. [7]. سوره نمل، آیه76. [8]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه133. [9]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه158. 📚 سوره مبارکه دخان ـ جلسه 2 تاریخ: 1394/11/11 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 اجر رسالت ▪️ در آیه كریمه نفرمود، من دوستی اهل بیت است: «لا اسئلكم علیه اجراً الاّ مودةَ القربی» نفرمود، نفرمود مُزد رسالت من این است كه شما را دوست داشته باشید... 👇👇👇👇👇
🏴 اجر رسالت ▪️ در آیه كریمه نفرمود، من دوستی اهل بیت است: «لا اسئلكم علیه اجراً الاّ مودةَ القربی» نفرمود، نفرمود مُزد رسالت من این است كه شما را دوست داشته باشید، این را نفرمود، فرمود: ﴿إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی﴾،[1] ضمیر در ﴿فِی الْقُرْبی﴾ مستقر است و عاملش هم آن «كان» است؛ یعنی «الاّ المودة المستقرّة الكائنة فی اهل بیت»؛ ، اجر رسالت نیست، آن ‌كه جان بِكَند؛ نسبت به این خاندان داشته باشد، این مُزد پیغمبر را داده است. خیلی‌ها هستند دوست پیغمبر و اولاد پیغمبر هستند، ایام عزاداری می ‌كنند؛ اما این ظرف، ظرف لغو است! این می ‌شود مودّت قُربیٰ، یعنی اینها را دوست دارند. ▪️ خیلی‌ها هستند كه را دوست دارند. روی زمین چه كسی است كه حسین ‌بن ‌علی را دوست نداشته باشد؟! فداكاری، عزّت، استقلال، شرف، شهامت، دادنِ زن و بچه در این راه، می ‌شود در عالَم كسی پیدا شود كه را دوست نداشته باشد؟! هیچ ملت آزادی خواهی، هیچ ملت عدل خواهی!؟ اما آنكه وظیفه ماست دوستی اهل بیت نیست، «الا المودة الكائنة المستقرة الثابتة الحاصلة فی اهل بیت»؛ این ظرف، ظرف مستقر است، این است. اگر این مزد رسالت شد، آدم تابع اینهاست. اگر دوستی ما فقط مستقرّ در این خاندان بود، ما جای دیگر دوستی نداریم! ما كسی را دوست نداریم! این ، اطاعت را هم به همراه دارد: «وَلِی‏ لِمَنْ‏ وَالاكُمْ‏ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُم‏»،[2] همه چیز را به همراه دارد! [1]. سوره شوری، آیه23. [2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص775. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1395/03/02 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 عبد صالح ▪️ ام البنین در مدینه نوحه سرایی می کند می گوید گزارشگران کربلا به من گفتند که عباس تو مشک را به دندان گرفت، دستان پسرم چه شد؟ دستان عباس چه شد که او مشک را به دندان گرفت؟ وجود مبارک دید دست چپش هم قطع شد، اینجا که مشک را به دندان گرفت با بقیه دو تا دست این علم را نگه داشت، آن وقت طولی نکشید که تیری به چشمان مطهّرش فرود آمد همه اینها را به چشیدند؛ چقدر برای اینها شیرین بود، چقدر برای اینها شیرین بود چقدر برای اینها شیرین بودند که آن آخرین لحظه وجود مبارک ابی عبدالله را به عنوان برادر صدا زد عرض کرد: «یا أخا أدرک أخا»؛[1] لذا امام صادق(سلام الله علیه) در زیارت نامه مخصوص وجود مبارک قمر بنی هاشم فرمود: «السَّلَامُ عَلَیكَ أَیهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِه‏».[2] [1]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج45، ص 41 و 42. [2]. كامل الزیارات، النص، ص257. 📚 سخنرانی تاسوعا تاریخ: 1399/06/06 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 محبت اهل بیت علیهم السلام ▫️ اموری كه در اسلام مطرح است بعضی ها كلیدی است، بعضی ها جزء مسائل فرعی است؛ آن مسائل كلیدی و مهم را رهبران الهی خیلی تكیه دارند. در اواخر عمر نابینا بود، وجود مبارك رسول گرامی را زیارت كرد، وجود مبارك امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را زیارت كرد، عصر بی‌‌ بی‌‌ دو عالم سیده نساء عالمیان را ادراك كرد، وجود مبارك امام مجتبی را زیارت كرد، وجود مبارك سید الشهداء را زیارت كرد، وجود مبارك امام سجاد (سلام الله علیه) را زیارت كرد و رسید به وجود مبارك امام باقر كه آن عصر هم درك كرد؛ این بزرگوار عصا زنان در محله انصار چون خودش از قبیله انصار بود، عصا زنان كوچه به كوچه خانه به خانه می ‌رفت می ‌گفت: «أَدِّبُوا أَوْلَادَکمْ عَلَی حُبِّ عَلِی»[1] (علیه السلام)؛ این نظیر بحث های فرعی دین نیست! در مسائل فرعی این ‌طور یكی از صحابه عالی ‌قدر در سن پیری نابینا بشود عصا زنان در خانه این و آن در این محله و آن محله بگوید این معلوم می ‌شود یك است. فرمود بچه‌ های خود را به محبت این خاندان تربیت كنید بگذارید كه اینها به این خاندان علاقه پیدا كنند، دوست این خاندان باشند. ▪️ جریان سید الشهداء (سلام الله علیه) را همه مردم جهان به رسمیت می ‌شناسند و را به عنوان یك مبارز دوست دارند آن به درد نمی‌ خورد! را به عنوان یك امام معصوم باید دوست داشت. وگرنه شیعه ‌ها دوست دارند، سنی ها دوست دارند، مسلمان ها دوست دارند، كفار دوست دارند به عنوان اینكه یك فرد است، این به درد نمی‌خورد! كدام كافر است كه را دوست نداشته باشد؟! شما یك ماركسیست پیدا كنید كه او دوست نداشته باشد، آن طور به درد نمی‌ خورد به عنوان اینكه است، است، است، امام مُفْتَرَضُ الطَّاعَة است، الآن حی و حاضر است، اعمال ما را می ‌بیند، اعمال ما بر او عرضه می‌ شود و در قیامت شفیع ماست؛ این گونه از مسائل است كه برای ما كلیدی است. اگر این محبت شد آن گاه ما تابع دستورات اینهاییم و این حكم كلیدی را جابر در سن پیری خانه به خانه كوچه به كوچه در محله انصار حركت می ‌كرد و می ‌گفت كه مردم بچه ‌های خود را به بیت تربیت كنید، بگذارید اینها علاقمند به خاندان پیغمبر باشند؛ نام اینها را با تكریم میبرند. این مطلب اول. ▫️ ️ مطلب دوم چون روز جمعه متعلق به ولی عصر (ارواحنا فداه) است هم باید آن حضرت باشیم و ذات اقدس الهی در آیات فراوانی از قرآن كریم وعده داد بشارت داد كه بالأخره جهان بشریت را خلیفة الله و اداره می ‌كند هم در این كریمه ﴿وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ﴾[2] وعده داده است، هم ﴿هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ وَ كَفی بِاللّهِ شَهیدًا﴾[3] وعده داده است، هم ﴿هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[4] وعده داده است، این دو تا آیه است با تفاوت هایی كه در ذیلش هست، هم ﴿وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اْلأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَكِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ﴾[5] كه ﴿یعْبُدُونَنی لا یشْرِكُونَ بی شَیئًا﴾ در این آیه وعده داده است و وجود مبارك امیرالمؤمنین هم وقتی از جریان عموماً و از جریان (عجل الله تعالی فرجه) خصوصاً نام می ‌برد می ‌فرماید دنیا بعد از سركشی ‌اش بالأخره مثل یك اسب رام زیر پای قرار می‌ گیرد و روشن هم نیست كه حضرت چه وقت ظهور می ‌كند؛ لذا ما هر لحظه باید خود را آماده كنیم. [1] . المناقب، ج3، ص67؛ « ... جَابِراً یتَوَكَّأُ عَلَى عَصَاهُ وَ هُوَ یدُورُ فِی سِكَكِ اَلْمَدِینَةِ وَ مَجَالِسِهِمْ وَ هُوَ یرْوِی هَذَا اَلْخَبَرَ ثُمَّ یقُولُ مَعَاشِرَ اَلْأَنْصَارِ أَدِّبُوا أَوْلاَدَكُمْ عَلَى حُبِّ عَلِی فَمَنْ أَبَى فَلْینْظُرْ فِی شَأْنِ أُمِّهِ». [2] . سوره قصص، آیه5. [3] . سوره فتح، آیه28. [4] . سوره توبه، آیه33. [5] . سوره نور، آیه55. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1376/03/23 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 محبّت به اهل بیت علیهم السلام ▪️ ﴿رَضِی اللَّهُ عَنْهُ وَ رَضُوا عَنْهُ﴾؛[1] یعنی به تمام الهی راضی است و تمام كارهای او هم مرضی خداست؛ اما چطور می ‌شود انسان به اینجا برسد؟ اگر كسی به غیر خدا دل نبسته است این گرایش خودش را به كجا گِره زده؟ به هر حال انسان دارای یك محبّت و گرایشی هست به كجا گِره زده؟ انسان همان ‌طوری كه ترس دارد, رجا و امید دارد, عداوت و محبّت هم دارد، این محبّتش به كجا گِره خورده؟ آنها را كه دوست ندارد كسی كه ﴿حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ﴾[2] دوستی ‌اش را به كجا گره زده؟ حالا اگر كسی تمام دوستی خود را به یك جا گره زده كلّ دوستی خود را به یك جا گره زده، آن وقت چیزی نمی‌ ماند كه به دیگری بدهد. اگر كسی تمام سرمایه خود را به زید داد، دیگر چیزی ندارد به عمرو بدهد. ▪️ در سوره مباركه «شوریٰ» آن‎جا مشخص شد كه آن است كه تمام دوستی خودش را یكجا بده به ، نه اینكه آنها را دوست داشته باشد آنها را خیلی‌ها دوست دارند. شما كسی را در ایران می شناسید كه را بشناسد, قمر بنی ‌هاشم را بشناسد و به او علاقه نداشته باشد؟ اینكه چنین آدمی پیدا نمی ‌شود و این كافی نیست! آیه 23 سوره مباركه «شوریٰ» كه قبلاً ملاحظه فرمودید این بود: ﴿ذلِكَ الَّذِی یبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی﴾ من همین را می ‌خواهم! اكثری ماها عمل ما چه بدانیم چه ندانیم برابر این است كه این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ را مفعول واسطه می ‌گیریم برای مودّت ﴿إِلاّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی﴾, ﴿فِی الْقُرْبَی﴾، «فاء» حرف جرّ, «الْقُرْبَی» مجرور, این جار و مجرور متعلّق است به «المودة» تا ظرف, ظرف لغو باشد. این كفِ محبت است، این را خیلی‌ ها دارند این مشكل را حلّ نمی ‌كند؛ آن كه مشكل را حلّ می‌كند این است كه ما این ظرف را ظرف لغو نداریم بدانیم. اگر از ما سؤال كردند این آیه را تركیب بكن باید رویمان بشود که بگوییم این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ متعلّق به «المودّة» نیست این ظرف, ظرف لغو نیست: هر ظرف که آن حال، صفت یا خبر است ٭٭٭ البته مدان لغو که او مستقر است ▪️ این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ متعلّق است به «المستقرة»؛ «الاّ المودة المستقرّة فی القربی» اگر تمام مودّت ما به وابسته شد دیگر ما چیزی نداریم به دیگری بدهیم، این را از ما می ‌خواهند! با دیگری رفت و آمد داریم، ما با كفار خرید و فروش داریم؛ اما ذرّه ‌ای علاقه نداریم مگر علاقه لازم است؟ پول می ‌دهیم جنس می‌گیریم, جنس می ‌دهیم پول می ‌گیریم. اگر ما یكجا همه علاقه را دادیم به ، آن وقت چیزی نداریم به دیگری بدهیم. اگر «المستقرّ» را ما پذیرفتیم كه صفت باشد برای مودّت و این ﴿فِی الْقُرْبَی﴾ متعلّق به «المستقرّة» باشد، كلّ مودّت ما یكسره برای اینهاست «الا المودة المستقرّة فی القربی» که این نتایج فراوانی دارد حالا گوشه ‌ای از آن در [راهپیمایی] بیست میلیونی و فلان از آن‎جا ظهور می ‌كند، این جنگ هشت ساله را هم پیش برده است. [1]. سوره مجادله، آیه22. [2]. همان. 📚 سوره مبارکه مجادله جلسه 21 تاریخ: 1396/12/05 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مراتب قرآن 🔹 قرآن درجاتی دارد مراتبی دارد؛ در آغاز سوره «زخرف» فرمود: ﴿إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ٭ وَ إِنَّهُ فی‏ أُمِّ الْكِتابِ لَدَینا لَعَلِی حَكیمٌ﴾ یك طرف آن عربی است، یك طرف آن نه عربی است نه عِبری است نه فارسی است، بلکه «عَلِی حَكِیم» است. 🔹 شما می ‌بینید «ذریحِ مُحارِبی» رفته خدمت امام صادق (سلام الله علیه) عرض كرد: این آیه ﴿ثُمَّ لْیقْضُوا تَفَثَهُم﴾ یعنی چه؟ حضرت فرمود: «لِقَاءُ الْإِمَامِ». وقتی «ذرِیح» گفت من رفتم خدمت حضرت، حضرت فرمود این «لِقَاءُ الْإِمَامِ» است، برخی آمدند خدمت حضرت گفتند ما سالیانی است خدمت شما هستیم چنین تفسیری نكردید! فرمود: «مَنْ یحْتَمِلُ مَا یحْتَمِلُ ذَرِیح»؛ یعنی همان است كه فرمود برخی از احادیث ما «صعب» است «مستصعب» است «لَا یحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ»؛ فرمود شما شاگردی مثل «ذرِیح» پیدا كنید تا ما را هم بگوییم؛ فرمود: «مَنْ یحْتَمِلُ مَا یحْتَمِلُ ذَرِیحٌ»؛ كسی كه را بتواند بشنود، چنین كسی است. 🔹 قرآن كتابی نیست كه مثل باران نازل شده باشد، خداوند قرآن را نینداخت، قرآن را آویخت؛ اینكه فرمود است، اینكه فرمود یك طرف آن به دست شماست و یك طرف آن به دست خداست، خب اگر آدم قدری بالاتر برود مطلب دقیق‌تری را كسب می‌ كند. آیا آن‌طوری كه پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می ‌فهمد، دیگران می ‌فهمند؟! آن‌طوری كه ائمه (علیهم السلام) می ‌فهمند، علما می ‌فهمند؟! آن‌طوری كه علما می ‌فهمند، توده مردم می ‌فهمند؟! مرحوم كلینی(رضوان الله علیه) در همان جلد اول كافی نقل كرد كه وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در تمام مدت عمر به اندازه عقل خودش با كسی حرف نزد: «مَا كَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) الْعِبَادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ»؛ البته اهل بیت مستثنا هستند و حضرت با كُنه عقل خودش با حرف می ‌زد؛ حضرت به اندازه عقل خودش با هیچ كسی حرف نزد جز با خواص مثل اهل بیت و اهل بیت هم همین‌طور بودند. اینكه وجود مبارك حضرت امیر فرمود: «هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً» با چه كسی؟ گاهی دست كمیل را می‌گرفت به گوشه ای می ‌برد و چند مورد را به او می ‌گفت و می‌ فرمود این‌ سینه پر از علم است و من كسی را پیدا نكردم که بگویم! اگر كمیل پیدا شد یا افرادی مثل عمارِ یاسر و مقداد پیدا می ‌شدند با آنها درد دل می ‌كردند. این‌چنین نیست كه قرآن همین باشد كه ما در مسابقات و مانند آن نقل می ‌كنیم، این كفِ قرآن است؛ ما اگر بالا بیاییم، از عربی مبین تا «عَلِی حَكِیم» خیلی راه است. 📚 سوره مبارکه ص جلسه 9 تاریخ: 1393/02/28 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 عبد صالح ▪️ در مدینه نوحه سرایی می کند می گوید گزارشگران کربلا به من گفتند که عباس تو مشک را به دندان گرفت، دستان پسرم چه شد؟ دستان عباس چه شد که او مشک را به دندان گرفت؟ وجود مبارک دید دست چپش هم قطع شد، اینجا که مشک را به دندان گرفت با بقیه دو تا دست این علم را نگه داشت، آن وقت طولی نکشید که تیری به چشمان مطهّرش فرود آمد. ▪️ همه اینها را به چشیدند؛ چقدر برای اینها شیرین بود، چقدر برای اینها شیرین بود چقدر برای اینها شیرین بودند که آن آخرین لحظه وجود مبارک ابی عبدالله را به عنوان برادر صدا زد عرض کرد: «یا أخا أدرک أخا»؛ لذا امام صادق (سلام الله علیه) در زیارت نامه مخصوص وجود مبارک قمر بنی هاشم فرمود: «السَّلَامُ عَلَیكَ أَیهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِه‏». 📚 سخنرانی تاسوعا تاریخ: 1399/06/06 🆔 @a_javadiamoli_esra